بانک دانلود کتب و مقالات علمی مدیریت و حسابداری

بانک دانلود کتب و مقالات علمی مدیریت و حسابداری

پابگاه علمی مدیریت ، حسابداری و اقتصاد

بانک دانلود کتب و مقالات علمی مدیریت و حسابداری

پابگاه علمی مدیریت ، حسابداری و اقتصاد

مشخصات بلاگ

پایگاه کتاب و مقالات علمی کلیه گرایشهای مدیریت ، حسابداری و اقتصاد

کلمات کلیدی

دانلود رایگان مقاله مدیریت

دانلود رایگان مقاله مدیریت اسلامی

دانلود رایگان مقاله مدیریت و حسابداری

دانلود رایگان مقاله مدیریت بازرگانی

رهبری

دانلود رایگان مقاله تجارت الکترنیک

دانلود رایگان مقاله مدیریت صنعتی

دانلود رایگان کتاب مدیریت و حسابداری

دانلود رایگان مقاله اقتصاد

دانلود رایگان مقاله مدیریت توسعه

اقتصاد فضای مجازی

دانلود رایگان مقاله مدیریت ریسک

دانلود رایگان مقاله مدیریت بحران

دانلود مقاله نحوه تبلیغات اینترنتی

دانلود رایگان مقاله آینده پژوهی

دانلود رایگان مقاله تبلیغات اینترنتی

دانلود رایگان مقاله بانکداری الکترونیک

دانلود رایگان مدیریت جهانگردی و مدیریت فرهنگی

دانلود رایگان مقاله مهندسی ارزش

دانلود مقاله پژوهشی

دانلود رایگان مقاله مدیریت شهری

پرسشنامه مدیریتی

دانلود رایگان مقاله آی اس آی isi

دانلود رایگان جزوات مدیریت و حسابداری

دانلود رایگان مقاله مدیریت سازمانی

بازمهندسی در نظام تنظیم بازار

مقاله انگلیسی مدیریت با ترجمه رایگان

دانلود کتاب مدیریت استراتژیک فرد آر دیوید

دانلود رایگان مقاله انگلیسی با ترجمه فارسی

دانلود رایگان مقالات فارسی مدیریت

آخرین مطالب

دانلود مقاله حج پژوهی

دانلود مقاله حج پژوهی

........................................

مولف/مترجم: دکتر حسن عابد جعفری
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی): 2009
وضعیت: تمام متن
منبع: فصلنامه مجموعه سخنرانی مدیریت اسلامی، شماره دوم، زمستان 1387، هیأت مروّجان رهبری و مدیریت اسلامی
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir
مقدمه: قرآن کریم کسانی را که به خانه خدا دعوت کرده و میهمان خودش قلمداد کرده آب و جارو کننده خانه کعبه را حضرت ابراهیم علیه السلام قلمداد کرده و این باعث شرمندگی کسانی است که به حج مشرف می‌شوند، کسی که خانه خدا را تطهیر کرده، آماده کرده، تنظیف کرده برای اینکه این ها بتوانند از آن خانه بهره برداری کنند، حضرت ابراهیم علیه‌السلام است. در این خانه، جای اعمالی که حاجی‌ها انجام می‌دهند جای پای حضرت ابراهیم علیه‌السلام و خانواده ایشان همه جا هست. یعنی از حجر اسماعیل بگیرید تا آب زم‌زم تا جایی که خود خانه کعبه است که برافراشتن خانه کعبه را، تمیز کردن خانه کعبه را از بت‌ها، محل قدم حضرت ابراهیم علیه‌السلام است و خود حضرت اسماعیل علیه‌السلام؛ و همین طور محلی که به سمت آن نماز می‌خوانند و بین آن و خانه کعبه طواف می‌کنند باز مقام حضرت ابراهیم علیه‌السلام است.

اگر بخواهیم بشماریم تقریباً تمام مواردی که آنجا مربوط به برگزاری مراسم حج می‌شود به نوعی حضرت ابراهیم علیه‌السلام و اعضای خانواده ایشان سهیم و دخیل بوده‌اند، و در واقع سنتی که ایشان در پایان بنای خانه کعبه از خدا درخواست کرده‌اند که خدایا به ما چگونگی برگزاری مناسک حج را نشان بده و خداوند نشان داد و این ها عمل کرده‌اند. آن سنت در طول تاریخ جاری شده و هرکس از آن به بعد به طواف خانه کعبه می‌رود برای انجام مناسک، همان مناسکی را انجام می‌دهند که حضرت ابراهیم علیه‌السلام انجام داد. البته این که عرض کردم باعث شرمندگی است بیشتر به خاطر اینکه برای همین ماموریتی که به عهده حضرت ابراهیم علیه‌السلام گذاشته شده، بزرگترین امتحان‌ها است و آزمون‌های بسیار سنگین از ایشان به عمل آمده .
پاک‌ترین خانه در طول تاریخ و اولین خانه‌ای که برای مردم بنیان گذاشته شده را پاک‌ترین و ناب‌ترین انسان‌ها از جهت اعتقاد، یعنی اعتقاد به وحدانیت الهی و عملاً پس دادن آزمون معتقد بودن به وحدانیت و به تعبیر قرآن بالا آوردن، از بت پرستی و شرک تطهیر کرده‌اند و آماده کردن برای کسانی که از دور و نزدیک برای طواف خانه خدا میان و خانه خدا را طواف می‌کنند. این مراسمی که به عنوان مناسک در آیات به آن اشاره شده در یک محدوده‌ای انجام می‌شود که این محدوده یک سر آن به شهر مدینه بر می‌گردد و یک سر آن به مکه بر می‌گردد و به شکل لوزی است تحت عنوان محوطه حرم و اینجا حرم الهی است. به این تعبیر که غیر مسلمین به این محدوده ی حرم اجازه ورود ندارند و طبیعتاً از این جا هم راه‌های مختلف به کشورهای مختلفی که اطراف هستند، کشیده می‌شود. هر فردی که در این محوطه می‌خواهد وارد شود باید محرم شود، یعنی به لباس ویژه؛ به گفتار ویژه و به آداب ویژه مجهز بشود که بتواند وارد حرم بشود. جالب این است که از آن ها به عنوان میهمانان الهی یاد شده و از این ها تحت عنوان "ظیوف الرحمن" یاد می‌شود. میهمان هستند از این جهت که به خانه خدا دعوت شده‌اند و زیارت مدینه و حرم رسول‌الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و بقیع مزار چهار امام معصوم؛ اصحاب پیامبر صلوات الله علیه؛ فرزند پیامبر و عمه‌های پیامبر و همسران پیامبر؛ همسر علی‌ابن ابی طالب؛ مادر حضرت ابوالفضل ام‌البنین و مشاهد متعددی که غیر از طواف برای زیارت نیز وجود دارد. در همین قسمت حجر اسماعیل است که داخل حجر گفته می‌شود که چندین پیامبر مدفون هستند و مفصل موارد مختلف است.
ظیوف الرحمن که وارد می‌شوند به تعبیری دعوت شده‌اند برای این میهمانی و اولین لفظی که در موقع محرم شدن بیان می‌کنند، لفظ "لبیک" است. لبیک یعنی خداوندا دعوت تو را اجابت کردیم، آمدیم، یعنی دعوتی صورت گرفته و خداوند جزء اذکاری که در موقع محرم شدن واجب است که به زبان بیاورند لفظ لبیک است. لبیک یعنی اجابت کردیم دعوت تو را برای وارد شدن به این سرزمین؛ و بعد ادامه مناسک که طواف خانه کعبه است؛ و بعد سعی صفا و مروه است و بلافاصله بعد از هر طوافی نماز است؛ بعد هم تقصیر و بعد هم اعمال دیگر.
هر کس که وارد این مجموعه می‌شود و وارد خانه خدا می‌شود وارد حرم الهی شده است. مانند دو رکعت نمازی که ما معمولاً در مساجد وقتی وارد می‌شویم به عنوان نماز تهیت اقامه می‌کنیم؛ یک عمره مفرده اطراف حرم برگزار می‌کنند، یعنی هفت دور طواف می‌کنند و بعد دو رکعت نماز به جا می‌آورد، جمعیتی که با این وضعیت هر کس هر وقت وارد می‌شود این اعمال را انجام می‌دهد.همه افراد در این محوطه مستقر می‌شوند و مثل آبی که پشت سد جمع بشود می‌مانند؛ همینطور تلاطم می‌کند هر لحظه هم زیادتر می‌شود تا وقتی که مکه حدود دو میلیون جمعیت را در خود جا می دهد. یعنی تقریباً دیگر جایی نیست و ترافیک اطراف حرم تقریباً بسته می‌شود و امکان عبور و مرور با وسایط نقلیه امکان پذیر نیست و غیر ممکن می‌شود. زائران باید پیاده رفت و آمد کنند و همه آماده می‌شوند برای مراسم بزرگی که می خواهد اتفاق بیفتد. حضرت ابراهیم علیه‌السلام می‌فرماید  "ربنا ارنا مناسکنا" پروردگارا بعد از همه آن مشکلات و آزمون ها و برقراری پایه‌های خانه کعبه؛ به ما نشان بده مناسکی را که باید برقرار کنیم.
این مناسک همان مناسکی است که از آن سال به بعد مرتب ادامه پیدا کرده و هر سال افراد عین آن مراسم را اجرا کرده‌اند. این مناسکی که باید اجرا بشود همه موعد دارد، یعنی بدون استثنا زمان بندی تکلیفی دارد که هیچ کس خارج از آن تکلیف نمی‌تواند عمل کند. مثلاً کسی نمی‌تواند بگوید تا خلوت‌تر است من جلوتر بروم و مناسک را انجام بدهم. بایستی همه بایستند تا همه ی حاجیان بیایند و همه با هم مناسک را انجام بدهند. شلوغی بیش از دو و نیم میلیون جمعیت برای این است که این توقف باید صورت بگیرد تا زمان انجام تک تک مناسک برسد. هر کدام هم وقت خودش را دارد. وقت یکی تا اذان صبح است، یکی تا ظهر است، یکی تا غروب آفتاب است، یکی تا طلوع آفتاب است، هر کدام سر جای خودش قانون‌مندی خاص خودش را دارد و برای انجام این مناسک هم راه‌کارهای مناسب و اوراد و اذکار و انجام اعمالی را پیش بینی کرده‌اند. اگر کسی هم از این مناسک و از شکلی که گفته شده بخواهد عبور کند و از خط قرمز بگذرد پشت سر او یک کفاراتی گذاشته شده که این کفارات را حتماً بایستی بپردازد، از طعام به یک مسکین دادن شروع می‌شود تا قربانی شتر و... ادامه پیدا می‌کند؛ یا شصت روز روزه یا کفارات دیگر. 
 نکته جالب دیگر اینکه مجموعه انسان‌هایی که در حج جمع می‌شوند؛ امن‌ترین جمعیتی است که نه در این تعداد؛ بلکه در یک دهم و یا یک صدم این تعداد نمی‌توانند دور هم جمع بشوند، در حرم امن الهی می باشند و آن جا همه در امنیت هستند وقتی افراد همه محرم می‌شوند حتی به یک پشه هم نمی‌توانند بی احترامی کنند. بی احترامی در این حد که اگر پشه ای هم نشست روی فردی؛ بایستی صبر کند تا خودش بلند شود و برود. خاشاکی که اطراف ما است از جمله برگ ها، گیاهان و بوته های زیر پای ما همه در امنیت به سر می‌برند، یعنی در لباس احرام هیچ کس حق ندارد به هیچ موجود زنده ای بی احترامی کند. یعنی سلم و صلح و هم زیستی به اصطلاح امروز مسالمت آمیز در اوج  خودش در این سرزمین امن برقرار است و همه بایستی این کار را بکنند. یعنی این طور نیست که یک نفر دسته اول باشد و دیگری دسته دوم و آخری سیاهی لشکر. همه داخل این نمایشی که بایستی اجرا شود نقش اول هستند و نقش دوم اصلاً نداریم.
بنابراین امنیت به این معنی که همه چیز از دست انسان هایی که آن جا حضور دارند در امان است و حتی برای بدن خودشان هیچ صدمه‌ای مجاز نیست(مثلاً نمی شود از سر و صورت خود مو کند). بنده یک مثالی بزنم، شاید کمی به شوخی بماند، ولی واقعیتی است که اتفاق افتاد. چند سال پیش چند نفر از حاجیان زیر چادر در منا نشسته بودند؛ یکی از آنها کمی لم داده بود. فردی با لباس احرام به تندی به اوگفت: بلند شو این چه طرز نشستن است؛ چرا دراز کشیدی! حاج آقای خوشبخت آن جا نشسته بودند و به فرد نصیحت کننده گفتند: خوب یک گوسفند، آن فرد گفت من که چیزی نگفتم، فقط گفتم چرا اینجا دراز کشیدی، گفتند دو تا گوسفند، همین‌طور که او می‌خواست بگوید این حرفی نبوده، اهانتی نبوده و چیزی نبوده ایشان شماره می‌کرد. نتیجه اینکه در آنجا بالاتر از گل نمی شود به یکدیگر گفت و همه چیز در امنیت است.
اینکه این جمعیت چگونه در امنیت به سر می‌برند و خدا زمینه ایجاد امنیت را چگونه برقرار می‌کند این به نظرم جزو مطالعاتی است که هنوز باید انجام شود. تا کنون کسی روی این شیوه امنیت کار نکرده، ما معمولاً وقتی می‌گوییم امنیت؛ پلیس و ارتش و افزودن نیروی امنیتی به ذهنمان می‌آید؛ در حالی که در اسلام تنها اینگونه نیست. یعنی امنیت از برون به درون نیست بلکه امنیت از درون به برون است. یعنی همه احساس می‌کنند نسبت به دیگری وظیفه دارند؛ در حالی که  شما برگ یک درخت را مجاز نیستید که بکنید، خار زیر پایتان را مواظب باشید، مورچه را حق ندارید لگد بکنید و این یک تمرینی است برای انسان‌ها که بدانند در این عالم چگونه می‌شود هم زیستی مسالمت آمیز نه فقط با انسان های دیگر، بلکه با همه هستی داشت.
در پاریس وقتی که ما خدمت حضرت امام خمینی(ره) بودیم، وقت نماز شد، حضرت امام(ره) تشریف بردند و اقامه بستند و نماز را زیر چادری داشتند شروع می کردند که یکی از برادران  با عجله آمد تا به امام برسد، یک دانه از این برگ های شمشاد را کند که به عنوان مهر استفاده کند، حضرت امام(ره) یک نگاهی به او کردند و فرمودند از برگ‌های افتاده استفاده بکنید و برگ سبز درخت را نکنید. بنده هم تا حج نرفته بودم نمی‌فهمیدم که این تعلیم از کجا ایجاد شده است.
آنجا فهمیدم که چطور به انسان می‌آموزند که شما در تمام طول زندگی با مجموعه هستی باید در سلم، امنیت و سازش زندگی کنید؛ بدون این که به آن ها آزار برسانیی. بعد این مفهوم حدیث برایم روشن شد که می‌فرمودند: "وقتی شما شاخه یک درخت را می‌شکنید مثل این است که بال یک فرشته‌ای را می‌کنید و مجروح می‌کنید." کاملاً این ها با هم سازگار است؛ یعنی این آموزش‌ها برای این است که ما در زندگی خودمان هم بتوانیم این‌ها را جاری کنیم که در کنار هم بتوانیم امن زیست کنیم.
در ادامه مناسک به طریق خودش باید انجام بشود و لباس ویژه ای هم دارد. جمعیت از اینجا در یک فرایند مشخص حرکت می‌کند از انجام مناسک که این فرایند انجام حج است. از ابتدا وارد می‌شوند؛ طواف می‌کنند، نماز می‌خوانند، بعد از محرم شدن آماده می‌شوند برای حرکت بعدی. حرکت بعدی حرکت به سوی صحرای منا و عرفات و مشعر است که اصل برقراری حج در آنجا صورت می‌گیرد. بعد به سرزمین منا می روند که در روز دهم و روز عید قربان است و مناسک خاص خودش را دارد و روز یازدهم بازهم بیتوته در منا صورت می‌گیرد و شب نهم به دهم عرفات است. بین این دو روز و در یک مقطع مشخص از صحرای مشعر عبور می‌کند و در صحرای مشعر یک توقف کوتاهی دارند که به آن وقوف می‌گویند. (توقف های کوتاه را وقوف و طولانی را "شب ماندن" یا بیتوته می‌گویند) بعد در روزهای ده و یازده و دوازده تا ظهر در منا حضور دارند. اذان ظهر را که گفتند همه بایستی منا را ترک کنند و طلوع آفتاب صبح که می‌آید همه بایستی مشعر را ترک بکنند و غروب عرفات که می‌رسد همه بایستی عرفات را ترک بکنند، یعنی با اوقات صبح طلوع آن، ظهر و غروب آفتاب؛ کاملاً با این ها تنظیم شده است.
مجموعه این اعمال و هر کس اینجا هست؛ یعنی دو و نیم میلیون نفر جمعیت با هم حرکت می کنند و به پیش می روند. اینجا که تمام شد برمی‌گردند به مکه و در مکه ادامه اعمالشان را که دوباره یک طواف و یک نماز و سعی صفا و مروه و دوباره طواف و یک نماز تمام می‌شود و افراد، حاجی می‌شوند و اعمال تمام می‌شود.
این فرایند از جهت مدیریتی بسیار مهم است. یعنی روی این فرایند است که مدیریت باید صورت بگیرد. به عبارت دیگر فرایند تکلیفی است و ما نمی‌توانیم فرایند را تغییر بدهیم. بنابراین هر مدیریتی که می‌خواهد درحج صورت بگیرد روی فرایند تکلیفی است که همه باید با هم انجام بدهند. البته یک جاهایی استثناهایی هم برای افراد خاصی وجود دارد. مثلاً وقوف شب در مشعر برای کسانی که ضعیف و پیر هستند اجازه دارند به صورت اضطراری از اینجا عبور کنند و بروند منا مستقر بشوند؛ ولی بقیه این اجازه را ندارند. یعنی عامه باید عین این مناسک را انجام بدهند.
بنابراین در حوزه مدیریت اولین چیزی که نظر انسان را جلب می‌کند فرایند اعمالی است که به صورت تکلیفی از ابتدا تا انتها ترسیم و تکلیف شده و عین آن بایستی صورت گیرد. هر مدیریتی که بخواهد انجام بشود باید با توجه به این فرایند صورت بگیرد و نقض این فرایند را نمی‌تواند انجام بدهد. یعنی مثل کارخانه نیست که حالا ما بگوییم که ما این فرایند را چه کار کنیم که بشود آن را پس و پیش کنیم.
نکته بعدی این است که برای رفتن به این سرزمین و آماده انجام کار شدن؛ تبعه هر کشوری تا از کشور خودشان که کشور مبدا باشد؛ حرکت می‌کنند و تا برسند به سرزمین عربستان (حالا به مدینه یا به جده و از جده به شهر مکه و بالعکس)، اولین فعالیتی که اتفاق می‌افتد حمل و نقل هوایی است. مثلاً در مورد ایران؛ یکصد هزار حاجی باید از مبدا؛ یعنی هفده مرکز استان ما به جمعیت‌های مختلف توسط وسایل هوایی (در حقیقت دو وسیله؛ یکی ایران ایر، یکی هم صعودی ایر لاین) منتقل شوند به این مناطق. اولین نقطه این مدیریت، مدیریت این حمل و نقل هوایی است که این چطور صورت می‌گیرد. قبل از این، تشکیل خود کاروان‌ها است؛ زیرا شکل کار ما این طوری است که در قالب کاروان به حج می‌رویم. برخی کشورها این طور نیستند. آنها مثل مشهد رفتن ما خودشان دسته جمعی یا خانوادگی و هر طور که دوست دارند راه می‌افتند و عظیمت می‌کنند و حج آن ها دولتی نیست. مثلاً در هندوستان دولت اسلامی نیست که کار آنها را تکفل کند. تعدادی مسلمین دور هم جمع می‌شوند و از هندوستان با کشتی و یا با هواپیما به سمت این سرزمین عزیمت می‌کنند. بنابراین تشکل کاروانی به این معنا که در ایران است ندارند. ما تشکل کاروانی داریم؛ یعنی هر 100 تا 200 نفر در قالب یک کاروان عازم حج می شوند. این کاروان سطح اول و عملیاتی مدیریت حج است، این اولین سطح از جهت عملیاتی که ساختار ویژه دارد، مدیریت خاص دارد.
به تعبیر مدیریتی هر کاروان یک مدیر عامل دارد و یک هیئت مدیره. مدیر عامل آن مدیر کاروان است و هیات مدیره آن روحانی به همراه همکاران ایشان، این همکاران اگر جمعیت مرد کاروان زیاد باشد یک معین دارد که بتواند کمک کند اعمال را انجام بدهد. اگر جمعیت زن کاروان زیاد باشد یک معینه دارد، یعنی یکی از خواهرانی که مسلط به بحث‌های فقهی مربوط به حج کمک کار ایشان می‌شود. همچنین جزء هیات مدیره پزشک کاروان است. در سیستم کاروان های ما یک اتفاق جالب وجود دارد که تقریباً در هیچ کشور دیگری وجود ندارد. هر یک از کاروان های ما صرف نظر از اینکه چند نفر باشند یک پزشک همراه دارد. یعنی مثلاً امسال اگر فرض کنیم که نزدیک به ششصد کاروان داشتیم، ششصد پزشک هم داشتیم، و همینطور ششصد مدیر و ششصد روحانی.
در همین ارتباط حدیثی داریم که برای اداره جمع، شما به سه چیز لازم دارید: فقیه پرهیزکار، طبیب مورد اعتماد و امیر مطاع. این سه رکن در کاروان‌های ما وجود دارد؛ هم مدیر وجود دارد که حالا او هم معاون و دستیار دارد و او را در این مجموعه کمک می‌کنند، و هم پزشک و روحانی وجود دارد. این ها حکم هیات مدیره کاروان را دارند. ولی عامل اجرایی و کسی که تصمیم را اجرا می‌کند؛ مدیر کاروان است. این پایین‌ترین سطح یعنی سطح یک و عملیاتی مدیریت حج است که در کشور ما اینطور است و در کشورهای دیگر متفاوت است. تفاوت کشور ما با کشورهای دیگر را بنده اشاره می‌کنم، متاسفانه در حوزه حج تطبیقی به این معنی که ما حج خودمان را با کشورهای دیگر مقایسه کنیم تا کنون مطالعات جدی صورت نگرفته است. باید مطالعه شود که ما چه مزایا و معایبی داریم و آن ها چه مزایا و معایبی دارند؛ و به اصطلاح مدیریتی بتوانیم از مزایای آن ها الگوبرداری (Benchmarking) کنیم.
البته بنده از حج تطبیقی را در حوزه علوم انسانی عرض می‌کنم نه حوزه فقه مقارن و فقه تطبیقی؛ در آنجا کار زیاد شده است. مثلاً حضرت آیت الله مکارم شیرازی به عنوان یک مرجع تقلید شخصاً در حج شرکت می‌کنند و در بعثه خودشان به سوالات پاسخ می‌دهند و همراه دیگران می‌روند برای اعمال حج؛ لذا مشکلات حج را ادراک می‌کند و برآن اساس فتوا می‌دهد. بنابراین ممکن است فتوای امسال ایشان بر حسب تغییراتی که در حج اتفاق افتاده با فتوای سال گذشته ایشان متفاوت باشد؛ یعنی کاملاً میدانی برخورد می‌کنند. ولی دانشگاه برخلاف حوزه تکلیف خودش را به حج ادا نکرده و دِین خودش را نسبت به حج پرداخت نکرده است.
پس این سطح یک مدیریت در حج که کاملاً مدیریت عملیاتی است همه آنچه که در حج می‌خواهد تصمیم گیری شده، سیاست گذاری شده، هر عنوانی رده‌های مدیریتی  انجام شده تحقق و تجلی عینی آن در کاروان صورت می‌گیرد و اگر در کاروان انجام نشود انگار که تصمیم گرفته نشده بنابراین تجلی کار مدیریت در کاروان است زائر آنچه را که در کاروان احساس می‌کند به عنوان مدیریت حج می‌شناسد نه فراتر از آن چون با کس دیگری ارتباط ندارد و ارتباط مدیریتی او مستقیم با اعضای این هیات است.
سطح دوم مدیریت این است که این مجموعه کاروان‌ها را (مثلاً امسال ششصد کاروان داشتیم) چه کسی اداره کند؟ و چه کسی رسیدگی کند؟ یک سر آن بر می‌گردد به اداره روحانی، یک سر آن برمی گردد به اداره پزشک، یک سر آن بر می‌گردد به اداره مدیر.آنچه که به مدیر بر می‌گردد عمدتاً سازمان حج و زیارت مسوول رسیدگی به آن است و در مقابل اعمال مدیر پاسخ گو است. از حمل و نقل اولیه گرفته تا حمل و نقل زمینی در عربستان، حمل و نقل درون شهری و وقتی که می‌خواهند از محل اسکان خود به حرم مشرف شوند و برگردند؛ تا بحث مربوط به اسکان افراد در هتل‌ها. نقش مدیریت هتل (مدیریت هتل داری) در اینجا مفقود است؛ یعنی اصلاً نقشی از این مدیریت هتل داری را نمی‌بینیم؛ در حالی که برای خودش یک رشته و یک علم است و روی آن کار صورت گرفته است. همچنین بحث‌های دیگری مثل بحث‌های پزشکی که سلامت مجموعه باید باشد و بحث‌های دیگری مثل تغذیه و تدارکاتی که باید برای این‌ها صورت گیرد و هرچه که در این زمینه به عنوان مجموعه خدماتی است که به زائران درون کاروان باید انجام شود.
مدیر عامل و دستیارانش تحت نظارت سازمان حج و زیارت می باشند. رده دومی که اینجا بالای سر کاروان ( مدیر عملیاتی) حضور دارد و کار انجام می‌دهد برای عبور از این فرآیند؛ رده دوم سازمان حج و زیارت حج و زیارت است. سازمان حج و زیارت برای انجام این کار  دو ستاد تشکیل داده است؛ یک ستاد در مکه و یک ستاد در مدینه. به این خدماتی که باید اینجا ارائه شود و به تعداد این افراد در این ستاد‌ها عضو دارند؛ بنابراین هرکس مسوول یک کاری است. حالا شما به این بحث؛ مخابرات را هم اضافه کنید؛ مسایل مربوط به وزارت خارجه را هم اضافه کنید و... تصور کنید اگر کسی در عربستان؛ دستگیر شود و یا اگر کسی تصادف کند و بخواهد دیه از طرف مقابل دریافت کند؛ یا هر کار دیگری؛ دوستان وزارت امور خارجه می‌آیند و کمک می‌کنند. این ترکیب، در واقع سطح دوم مدیریت است که در مکه و مدینه حضور دارند و یک سطح نازل‌تر آن هم در حد رسیدگی حمل و نقل هوایی در جده
سازمان حج و زیارت برای اداره دقیق تر کارها و خدمات مکه را به نه منطقه تقسیم کرده و نه زیر ستاد در مکه وجود دارد. سه منطقه هم در مدینه وجود دارد. بنابراین دوازده ستاد منطقه‌ای در این دو شهر مقدس وجود دارد. برای رسیدگی به زیر مجموعه مناطق (این ششصد کاروان) کاروان ها میان این دو ستاد تقسیم می‌شوند و زمانی که همه در مکه حضور دارند؛ همه کاروان ها می‌آیند و زیر مجموعه این 9 ستادی که به عنوان ستاد منطقه به شمار می آیند؛ قرار می گیرند و در این ستادها تعداد محدودی از افراد (مثلاً سه نفر)، هرکدام 2 یا 3 وظیفه را به عهده دارند و کار مشخصی را انجام می‌دهند. بنابراین این حوزه ی مدیریت در سطح دوم؛ ستادهایی هستند که در سطح منطقه و در سطح شهر کار را انجام می دهند.
این سطح میانی در واقع سیاست‌های کلان سازمان حج و زیارت را به صورت عملیاتی ترجمه می‌کند؛ که مدیریت عملیاتی یعنی کاروان باید آن ها را بفهمد و اجرا کند. همچنین نظارت می‌کند بر چگونگی عملکرد کاروان ها، گزارش تهیه می‌کند و گزارش را به سطح بالاتر می‌دهد.
سطح عالی یا کلان مدیریت در حج در واقع خود روسای سازمان حج و زیارت هستند که شامل رییس سازمان (که معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است) و معاونان ایشان و نماینده ولی فقیه و سرپرست حجاج ایرانی می باشد. این سطح سیاست گذاران اصلی حوزه خدمات این مجموعه هستند. در ایران این مجموعه زیر نظر وزارت ارشاد کار می‌کند و وزارت ارشاد و سایر وزارتخانه‌ها زیر نظر یک شورای کار می‌کنند به نام شورای عالی حج که رییس آن رییس جمهور است و اعضای آن هم سایر وزرا هستند؛ از جمله وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، دبیر آن هم رییس سازمان حج و زیارت است که برنامه تدوین می‌کند و دستور جلسه تهیه می‌کند و دعوت می‌کند، و اعضای جلسه در مورد مسایل حج و هماهنگی بین دستگاه‌های کشور مثل وزارت خارجه؛ وزارت راه و ترابری، وزارت بهداشت و درمان، وزارت بازرگانی، وزارت ارتباطات و فن‌آوری و سایر وزارتخانه‌ها با هم هماهنگی می‌کنند که این خدمات درست به زائران ارائه شود. بنابراین سطح سوم یا سطح سیاست گذاری یا تدوین استراتژی است که این سطح از مدیریت در این حوزه و حوزه‌های بالاتر آن تصمیم گیری می‌کند. شورای عالی حج چند بار در طول سال جلسه برگزار می‌کند و اصلی ترین مسایل آن جا بررسی می‌شود. 
بخش های دیگر مربوط به حوزه پزشکی است. قاعدتاً یک شاخه‌ای از وزارت بهداشت و درمان وارد می‌شود و این کار را انجام می‌دهد. امسال هلال احمر هم آمده بود و این کار را به عهده گرفته بود. در یک سطح پزشک کاروان است که کلیه معاینات زائران را از سه ماه قبل انجام می دهند و اطلاعات پزشکی و سوابق پزشکی آن‌ها جمع آوری می کنند و در طول سفر از زائران مراقبت پزشکی می کنند. یک سطح بالاتر از این کسی که پزشک را کنترل می‌کند باز یک ستاد مختصر پزشکی  است در قالب بیمارستان جمهوری اسلامی که این بیمارستان یک سطح خدمات بالاتر پزشکی که تخصصی هستند را انجام می دهند؛ مانند دندان‌پزشکی، اورتوپدی، زنان و... ارجاء خدماتی که خارج از توان پزشک کاروان باشد به این مرکز صورت می‌گیرد.
سطح سوم از این مجموعه، بیمارستان‌های تخصصی عربستان است که اگر از توان بیمارستان ما در مکه یا مدینه خارج بود ارجاع می‌شود به بیمارستان های عربستان؛ مثلاً اگر احتیاج به دیالیز باشد یا جراحی سنگین لازم داشته باشند، به عربستان معرفی می‌کنند، البته پول آن را قبلاً و در هنگام ورود گرفته‌اند. علاوه براین مجموعه، یک کار بیمه هم انجام می‌دهند که این بیمه حوادث، بیمه عمر و بیمه بار زائر است. از 48 ساعت قبل از عزیمت این بیمه انجام می‌شود تا دو هفته بعد از مراجعت که هر اتفاقی  بیفتد بابت هرکدام از این ها مبالغی در قرارداد بیمه تنظیم شده است که به زائران پرداخت می شود. این شکل از کار یعنی داشتن پزشک در تک تک کاروان‌ها، بیمارستان اختصاصی و ارجاع سطوح مختلف بیماری به عربستان و داشتن بیمه، تقریباً برای ایران منحصر به فرد است؛ یعنی کشور ما است که چنین وضعیتی دارد.
این مجموعه پزشکی جزء نکات مثبت کار ما حساب می‌شود و همین باعث می‌شود که زائرها بسیاری از بیماری‌ها را نگیرند. درست است که هر کس از حج بر می گردد یک نوع از بیماری را گرفته است، ولی این پیشگیری یک آستانه امنیت روانی را برای زائران به وجود می‌آورد که بدانند دکتر در همان جایی که آن‌ها هستند حضور دارد. این برنامه جزء نکات بسیار خوبی است که قابل انتقال به داخل کشور هم است، اگر بخواهیم تشبیه کنیم باید بگوییم چیزی شبیه به پزشک خانواده است.
بخش سوم مربوط به روحانی کاروان می باشد. این بخش در واقع متکفل مناسک و اعمال حجاج است و یک دفتری دارد که تمام مشخصات همه زائرین کاروان (شامل نام و عکس زائر، سن، مجتهدشان کیست، چند بار به حج مشرف شده اند و...) در آن نوشته شده است. همچنین اعمالی را که بایستی انجام بدهند را فهرست کرده اند و هر یک از اعمالی که انجام می‌شود، یک تیک می‌زنند که این اعمال انجام شده است. پایان کار فرض کنید اگر 150 نفر در کاروان باشند، یک جدولی وجود دارد که به تعداد اعمال این 150 نفر بایستی دانه به دانه علامت زده باشد. به کمک این معین و معینه، این سطح یک در واقع فعالیت‌های انجام مناسک است.
به این بخش اضافه کنید بخش مربوط به سیاسی را که مراسم برائت از مشرکین است. به علاوه فعالیت های فرهنگی، چه به صورت انفرادی و چه به صورت جمعی مانند دعای کمیل و توسل. اما شبیه دو بخش دیگر، این سطح عملیاتی نیز سطح ارتباط روحانیون با زائر است و زائر غیر از این دیگر ارتباطی را با روحانی نمی‌شناسد. اگر این روحانی، این پزشک، این مدیر، با زائر خوب رفتار کنند از نظر زائر حج خوب است، اما اگر این‌ها هر مشکلی را که ایجاد کنند یا داشته باشند یا نتوانند رفع کنند، از نظر زائر حج خوب نبوده است و مشکلات به وجود می‌آید.
روحانیون کاروان توسط یک رده بالاتر مدیریتی تحت عنوان رابطین روحانی کنترل می‌شوند. این رابطین از کاروان ها سرکشی می کنند و دفترچه روحانی ها را کنترل می کنند، از زائرها در مورد عملکرد روحانی ها سوال می‌کنند، بعد آنها یک دفترچه دارند که به روحانی نمره می‌دهند و روحانی را ارزیابی می‌کنند.
سطح بالاتر روحانیون (که این سطح مدیریتی شماره دو است) مسوول بعثه است و امیرالحاج می باشد که در حقیقت بایستی گفت خادم‌الحاج. معاونان امیرالحاج در حوزه‌های گوناگون فعالیت می کنند و کارهای فرهنگی، مناسک و سیاسی به عهده این مجموعه است. مناسک حاجیان، به علاوه مسایل سیاسی و به علاوه مسایل فرهنگی مستقیماً اجرای آن به عهده بعثه و نمایندگان آن در کاروان است. علاوه بر این‌ها نظارت بر کل حج نیز بر عهده بعثه می باشد.
سازمان حج و زیارت برای اینکه مسئولیت های خود را انجام دهد تنها در حوزه حج تمتع در حدود 300 میلیارد تومان گردش مالی دارد. یعنی پولی که زائران پرداخت می کنند. سیصد میلیارد تومان گردش مالی در سال، نظارت جدی می‌طلبد. حال اگر به این سیصد میلیارد تومان سه قلم دیگر مربوط به عمره، مربوط به عتبات(یعنی عراق) و مربوط به سوریه را اضافه کنیم یک رقمی معادل یک هزار و دویست میلیارد تومان گردش مالی سازمان حج و زیارت است. در کشور کمتر سازمانی است که چنین گردش مالی سالیانه‌ای داشته باشد و این حتماً نیاز به نظارت جدی دارد. این در حالی است که سازمان حج و زیارت برای پرداخت حقوق پرسنل خودش و دیگر هزینه‌های جاری رقمی که صرف می‌کند کمتر از یک میلیار تومان است(این دوتا رقم را با هم مقایسه کنید).
مقام معظم رهبری به عنوان ولی فقیه به امیرالحاج که جانشین ایشان در حج هستند و عملاً نماینده ایشان در حج می باشند، چهارده وظیفه را ابلاغ کرده اند که یکی از آنها بحث نظارت و یکی هم بحث حسابرسی است. یعنی امیرالحاج باید این وجوهی که می‌آید در اختیار سازمان قرار می‌گیرد و گردش پیدا می‌کند باید کنترل و حسابرسی کنند. هر ساله چند نفر از برادرانی که شناخته شده و مورد اعتماد نظام هستند مثلاً امثال حاج‌آقای بوشهری تشریف آورده بودند (آقای عبدالرحمن بوشهری معاون بانک مرکزی است که سال‌ها رییس ارگان‌های مختلف حسابرسی کل کشور بوده است) و سال ماقبل آقای نادریان تشریف آورده بودند (ایشان رییس سازمان حسابرسی بوده‌اند) و این کار حسابرسی را عملاً نظارت می کنند و سیستم‌ها را می‌بینند و کلیه امور را کنترل می‌کنند. بنابراین بعثه یک وظیفه مناسک، یک وظیفه سیاسی و یک وظیفه فرهنگی به عنوان وظایف اجرایی دارد و یک وظیفه نظارت هم به عنوان نظارت بر مجموعه کار سازمان و عملیاتی که صورت می‌گیرد بر عهده مجموعه بعثه است که این کار را انجام می‌دهد.
این در مورد حجاج و زائرانی است که به ما مربوط می‌شود؛ یعنی حدوداً یکصد هزار نفر زائر در سال، و بقیه زائران تا دو و نیم میلیون نفر زائرین سایر کشورها هستند. یک بخشی از بعثه تحت عنوان امور بین‌الملل متکفل مابه‌التفاوت یکصدهزار نفر تا دو و نیم میلیون نفر است که با اینها ارتباط برقرار می‌کنند تا پیام انقلاب اسلامی را به آن‌ها برسانند، و نظرات آن‌ها را بگیرند تا از نظر جهان اسلام مطلع بشوند. اما امسال به دلیل تیرگی روابط سیاسی بین ما و عربستان وضع این بخش مناسب نبود و افراد مبلغ و هر کس از زائران را که با خارجی ها ارتباط می‌گرفتند، دستگیر و بازداشت می کردند و بلافاصله به پاهای ایشان غل و زنجیر می‌بندند و آن‌ها را زندانی می‌کنند. تا زمانی که وزارت امور خارجه و دوستان دیگر بیایند و جریان را بررسی کنند و دادگاه رای بدهد، چند روزی طول می ‌کشد و به قول قدیمی‌ها بایستی آب خنک بخورد و اهانت‌های آنها را تحمل نماید.
در حوزه مناسک هم به دلیل همان تیرگی روابط در بقیع و داخل حرم رسول الله(ص) خیلی سخت می‌گرفتند، یعنی اجازه نمی دادند حتی کتاب باز کنی و از روی کتاب به ائمه اطهار (ع) سلام بدهی و کتاب را می‌گرفتند، البته اگر کسی سریعاً کتاب را نمی‌بست و اگر کسی هم مقاومت می‌کرد یک شرطه خود او را می‌گرفتند و ایشان را  بازداشت و زندانی می کردند.
نکته جمع بندی اینکه برای مدیریت تمام این موارد در تمام سطوح و تمام این محورها (در حوزه روحانی، در حوزه پزشک و در حوزه مدیریت) نیاز به انجام کار پژوهشی زیادی وجود دارد و سیستم تقریباً در همه موارد به صورت سنتی عمل می‌کند. در این بخش ها از کارهای علمی دانشگاهی خبری نیست، نه در حوزه اجتماعی، نه در حوزه روان شناسی، نه علوم تربیتی، نه روابط بین‌المللی و نه به ویژه در حوزه مدیریت. حوزه علمیه به نسبت قابل قبولی دِین خودش را نسبت به مناسک و کارهایی که بایستی انجام بدهد عملی کرده، اما دانشگاه در این زمینه بسیار مدیون حج است و کار اساسی در این زمینه انجام نداده است. غیر از این چند پایان‌نامه محدود در مورد حج چیز دیگری خصوصاً در زمینه مدیریت سراغ نداریم. یک مقاله هم مربوط به خانم دکتر شمس السادات زاهدی است که پس از تشرف به حج راجع به نگاه سیستمی به مدیریت حج نوشتند و مورد توجه هم قرار نگرفت...................
بنابراین دانشگاه‌ها دِین خودشان را به حج ادا نکرده‌اند! رشته‌های علمی و مدیریت‌های پژوهشی وجود ندارند و سیستم حج ما اکنون به جز بخشی از زمینه ها مانند پزشکی (که نیروهای فرهیخته در آنجا هستند) باقی قسمت ها استاندارد نیرو حدود دیپلم است و کارهای پژوهشی وجود ندارد. در حقیقت ما دانشگاهیان این کارها را جزو مدیریت نمی دانیم، در حالی که مدیریت حج یکی از جلوه های عملی و کاربردی مدیریت اسلامی است که هیچکس در اسلامی بودن آن تردید ندارد.
و السلام علیکم و رحمة الله برکا ة................................

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله بررسی تأثیر به کار گیری الگوی مدیریت کارآفرینانه بر عملکرد اقتصادی سازمان های گردشگری مذهبی در تهران

دانلود مقاله بررسی تأثیر به کار گیری الگوی مدیریت کارآفرینانه بر عملکرد اقتصادی سازمان های گردشگری مذهبی در تهران

....................................................................................................................
مولف/مترجم: امیر حسین شفیعیان
موضوع: کارآفرینی / مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی): 2008
وضعیت: تمام متن
منبع: فصلنامه مجموعه سخنرانی های مدیریت اسلامی، شماره اول، پاییز 1387، هیأت مروّجان رهبری و مدیریت اسلامی
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir
مقدمه:  در این جلسه الگوی مدیریت کارآفرینانه استیونسون با شش بعد آن معرفی می گردد که عبارتند از: گرایش راهبردی به فرصت، گرایش کار آفرینانه نسبت به منابع، ساختار کار آفرینانه، پاداش، گرایش به رشد و فرهنگ کارآفرینانه. پژوهشی که در این جلسه مورد بررسی قرار می گیرد، بررسی تاثیر این الگو بر عملکرد اقتصادی دفاتر و آژانس ها (سازمان های) گردشگری مذهبی است. در این تحقیق، 32 شاخص برای عملکرد اقتصادی کارآفرینانه این سازمان ها با توجه به متون علمی استخراج گردید که با توجه به جدید و قابلیت اندازه گیری در قالب 6 بعد دسته بندی شد. با توجه به اصلاح بومی که در مصاحبه با مدیران عامل سازمان ها به دست آمد و با به کارگیری تحلیل عاملی اکتشافی سازه های عملکرد اقتصادی و مدیریت کارآفرینانه به دست آمدند.


شهر تهران، به عنوان دامنه تحقیق، به 5 خوشه تقسیم گردید که خوشه مرکزی با توجه به ویژگی های تهران برای روش خوشه گیری چند مرحله ای انتخاب شد. با توجه به تمرکز 88% سازمان های مورد بررسی در خوشه مرکزی، تحقیق از اعتبار بیرونی زیادی برخوردار است. با ارسال پرسشنامه برای 88 سازمان و دریافت 66 پاسخ از نرم افزار LISREL برای بررسی تأثیر علّی مدیریت کارآفرینانه بر عملکرد اقتصادی سازمان ها استفاده شد. همچنین آمار توصیفی بسیار مطلوبی با نرم افزار SPSS تهیه گردید که در کنار اطلاعات کیفی ناشی از مصاحبه با مدیران، قابلیت تبیین مطلوبی ایجاد کرد. در میان 6 بعد مدیریت کارآفرینانه، ساختار مدیریت با کسب نمره از 10 کمترین درجه کارآفرینانه (و بیشترین درجه مدیریت اداری) را کسب کرد. این موضوع احتمالا بیش از هر عاملی به خاطر فضای حاکمیت و تصدی گری دولت بر فرایندهای اصلی حج و زیارت به عنوان مهم ترین سفرهای زیارتی سازماندهی شده در کشور است که امکان استفاده از ساختارهای کار آفرینانه مدیریت را مقدور نمی سازد. به ویژه تاکید سازمان حج و زیارت بر فرایندهای تعریف شده، کاهش شدیدی بر امکان نوآوری دفاتر ایجاد می کند.
سه بعد جدید سازه مدیریت کارآفرینانه و دو بعد جدید عملکرد اقتصادی کارآفرینانه که با تحلیل عاملی اکتشافی به دست آمدند، بر اساس منطق استیونسون و ابعاد تشکیل دهنده نام گذاری شدند. مدیریت کارآفرینانه با ابعادِ: انعطاف پذیری نسبت به فرصت ها، توانایی تأثیرگذاری بر محیط و ارزش افزا بودن منابع؛ و عملکرد اقتصادی با ابعادِ: ظرفیت اقتصادی و قابلیت سود آوری شناسایی شدند.  حدسی هم در مورد تاثیرگذاری ظرفیت اقتصادی بر قابلیت سودآوری زده شد که مورد تایید LISREL واقع شد.
در نهایت، مدلی به دست آمد که تأثیر مدیریت کار آفرینانه را با سه بعد بر عملکرد اقتصادی با دو بعد می سنجید. اما ضریب 0.09- که در مدل استاندارد LISREL به دست آمد حاکی از معتبر نبودن این ارتباط تاثیرگذاری بود و عملاً معلوم شد که مدیریت کار آفرینانه تأثیر  آن چنانی بر عملکرد اقتصادی سازمان ها ندارد.
تبیین این نتیجه عجیب، مستلزم بررسی فضای محیط کسب و کار گردشگری مذهبی بود. با توجه به این که شناسایی و به کارگیری فرصت، عامل اصلی در مدل استیونسون است، از پویایی صنعت در سطح تحلیل کلان به عنوان مهم ترین عامل بروز و رشد فرصت ها استفاده گردید. بدین ترتیب، مدلی به دست آمد که از یک سو محیط کلان کسب و کار را با دو مؤلفه زمینه و ساختار کسب وکار به شناسایی و بکارگیری فرصت مرتبط می کرد. زمینه کسب و کار از فرهنگ کسب و کار، فرهنگ مردم، زیرساخت‏ها، برنامه‏ها و فرصت‏های آن تشکیل می‏شد. ساختارهای کسب و کار هم متشکل از سازمان های گردشگری مذهبی، سازمان حج و زیارت و دفتر مرکزی کارگزاران (شمسا)، بعثه و بنیاد مستضعفان است که ویژگی‏های جمعیت‏شناختی این سازمان‏ها بسیار مؤثر و مهم است. از جانب دیگر دو راهکار برای شناسایی فرصت با توجه به محیط این کسب و کار مشخص شد: 1) سعی کنیم ارتباط های سازمانی را تقویت کنیم؛ چرا که هرکدام از دفاتر به صورت جدا جدا کار می کنند و 2) برای به کارگیری فرصت، فعالان را توانمند کنیم تا بتوانند از فرصت‏ها خیلی بهتر استفاده کنند.
در تحلیل این مدل باید ذکر کرد تابع بودن این دفاتر نسبت به سازمان حج و زیارت، با روحیه نوآوری در کارآفرینی مخالف است؛ بخش ناچیزی از زنجیره خدمت و ارزش‏افزوده حج و زیارت به دفاتر داده می‏شود که با اتکای بر این «حق الزّحمه» حتی امکان افزایش تعداد کارمندان به بیش از 2 نفر بیشتر مقدور نمی شود. سازمان های مورد بررسی با میانگین 4/8 سال سابقه کار، تنها دارای 66/2 نفر نیروی کار هستند. معیارهای تعیین سهمیه دفاتر ارتباط بسیار کمی با ارزشیابی عملکرد آن ها دارد و بیشتر مبتنی بر متراژ و نوع کاربری دفتر و سرمایه آن ها می باشد. بدین ترتیب، دفاتر انگیزه بسیار کمی برای بهبود کار خود دارند و بازگشت سرمایه با توجه به اجبار استفاده از دفاتر بالای 40 متر در تهران بسیار کم است.
دفاتر با توجه به روش اداری سازماندهی‏شده سازمان حج، اختیار کافی برای برنامه‏ریزی هم ندارند. این شرایط نشان می‏دهد به کارگیری نظریه استیونسون (که برای 25 سال نظریه برتر دانشکده مدیریت هاروارد در خصوص کارآفرینی است) در ایران، نیاز به بومی سازی نظریه و همچنین اصلاح محیط کسب و کار دارد. پژوهشگران دیگری هم به سنجش تاثیر اقتصادی این نظریه پرداختند که در آن ها، بعضی از عوامل تأیید گردید؛ برخی دیگر تأیید نشدو برخی در قالب ابعاد جدید و بومی مطرح گردیدند. در صنعت گردشگری مذهبی در ایران، اقتضاهای خاصی وجود دارد. عوامل خاصی مثل بحران، نقش بیشتری دارند. در شرایط بحرانی، مخاطره‏پذیری مدیران کاهش پیدا می‏کند و عملکرد کارآفرینانه کم می‏شود. بحث دسترسی به منابع و غلبه بر منابع نیز از نظر برخی محققان مهم مطرح شده است.
موضوع مهم در طرح الگوی بومی، هماهنگی با زمینه و ساختار صنعت در
سطح کلان است.
طرح الگوی جامع تر، نیازمند به بررسی تاثیر زمینه‏های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... جامعه مورد بررسی کل‏نگری است. به طور اتفاقی، این دو رهیافت نظریه پردازانه این پژوهش مشابه با مدل تحلیل عملکرد سازمان های تولیدی تحقیقی (سازمان مدیریت صنعتی، 1380) است.
همچنین در رویکرد اجرایی که عزم مسؤولان این صنعت را می طلبد، تغییر در محیط کسب و کار از مهم ترین نیازمندی های رشد و کارآفرینی در این صنعت است.
اما، متوسط عملکرد اقتصادی سازمان های کارآفرین که در مقیاس استیونسون نمره ای بالاتر از سطح اطمینان 95% داشتند، نشان دهنده عملکرد بالاتر از میانگین بود در حالی که شرکت های با عملکرد اقتصادی بالا، نمره متوسطی در مدیریت کارآفرینانه کسب کردند. این تحلیل، نشان‏دهنده تأثیر مثبت کارآفرینی بر عملکرد اقتصادی است؛ در حالی که شاخص‏های دیگری هم به جز مدیریت کارآفرینانه بر بهبود عملکرد اقتصادی مؤثر است. در واقع عملکرد کارآفرینانه نیاز به محیطی دارد که فرصت ها را ترویج کرده و سهولت کار افراد بیشتری را به کارآفرینی و رشد برانگیزاند.
در نهایت توصیه می شود در بررسی‏های آتی، تأثیر تجربه و آمادگی برای کارآفرینی نیز در مدل کارآفرینی بررسی گردد.

نقد و نظر:
*   تحلیل 1: روش مدیریتی مدیران دفاتر، کارآفرینانه نیست، از این رو بهتر بود به بررسی نوع دیگری از مدل های مدیریتی بر عملکرد آن ها پرداخته شود که با زمینه فعالیت آن ها سازگاری داشته باشد. تحقیق دیگری در زمینه حج نشان می‏داد که آنها عملاً در حد استاندارد تعریف مدیریت نیستند و در حد دستیاران خود سازمان حج هستند و یا همان کارگزاران و راهنمایان.
نکته دوم در نمونه‏گیری خوشه‏ای آن است که خوشه باید به طور تصادفی انتخاب شود در حالی‏که با انتخاب عامدانه خوشه مرکزی، نتایج آن قابل تعمیم نیست. نکته سوم اینکه شما در تحلیل عاملی که کردید نشان دادید که موضوع شما رد شد واین طبیعی است چون نمونه شما 66 تا بوده نمونه باید بالای 200 تا باشد، پس شما مدل استیونسون را تغییر دادید به یک مدل 3 تایی که به جای تحلیل عاملی آنرا اکتشافی کردید در حالی‏که آن یک مدل تأیید شده بود و شما نباید آن را تغییر می‏دادید. علاوه بر این شما ظاهر قضیه را نگاه کردید زیرا که در فعالیت های حج و زیارت، منافع پنهانی بسیاری وجود دارد که نمی‏تواند در قالب پرسش های ساده کشف گردد و لازم بود در مدل لحاظ گردد.
 *   تحلیل 2: با تفکیک سازمان‏هایی که نمره بالایی در مدیریت کارآفرینانه به دست آورده بودند، امکان بررسی تأثیر آن بر عملکرد اقتصادی مقدور می‏شد و تایید تاثیرگذاری آن، می توانست مبین تایید فرضیه باشد. لازم بود در شرایطی که زمینه تحقیق مبین شرایط کارآفرینانه ای نیست، روش تحقیق را عوض می‏کردید.
*   تحلیل 3: بنده متوجه شده‏ام که در ایران اصلاً تحقیقات تجربی معنا ندارد و محمل درستی برای آن وجود ندارد، تحقیق تجربی در غرب جواب می‏دهد چرا که دارای تاریخ 400 ساله علمی هستند. کل حرکت علم این بوده که در ادراکات انسانی بین پدیدارها و ذات آنها یک ارتباط به وجود بیاید تا در این فضا آنچه گفته می‏شود همان باشد که در ذهن است و همان باشد که در نیّت است؛ یعنی انطباقی بین آنچه که ظاهر می‏شود و آنچه که باطن است وجود داشته باشد. البته خیلی از فلاسفه هم این را رد می‏کنند ولی درعین حال در تمایل‏های اجتماعی وقتی که 3 عنصر وجود داشته باشد: 1) دموکراسی پارلمانی با تمام زیرساخت‏های فلسفی آن؛ 2) روش علمی برای این که ما صحت و عدم صحت موضوعی را بررسی کنیم؛ 3) اقتصاد بازار محور است با همان زیر ساخت های کارآفرینی. اگر تاریخی از اقتصاد بازار محور که بر اساس تحقیق پتانسیل‏های انسانی در مسیر تحولات هست وجود نداشته باشد اصلاً‌ کارآفرینی به بار نمی‏نشیند و مفهومش به وجود نمی‏آید. شما اگر تاریخ تحول‏های اقتصادی غرب را پی‏گیری کنید در دوران جنگ سرد که با بلوک شرق درگیری داشتند معلوم می شودکه هنوز مفهوم کارآفرینی وجود نداشته؛ بعداً به وجود می آید! چرا؟ برای اینکه وقتی غرب اشتغالش را از درگیری جنگ سرد رها می‏کند و به تدریج متوجه می‏شودکه اقتصاد بازار محور نمی‏تواند جواب مشکلات را بدهد و بعد شروع به مفهوم‏سازی می‏کند و یکی از این مفهوم‏های انسداد یافته همان Entrepreneurship هست که درایران مفهومش عوض شده است. در کارآفرینی فکر می کنند باید کار را بیافریند؛ بعد خوب ادواتش چیست؟ یعنی خود فرد باید ویژگی‏های خدایی داشته باشد و کار را بیافریند.
جهان مدرن، هم زمان جلو آمده‏ و توی این فضا یک شفافیتی به وجود آمده که مفهوم فلسفی است: انطباق بین پدیدارها و ذات است. در چنین جوامعی می‏شود چنین تحقیق‏های تجربی انجام داد و معنا دارد؛ ولی وقتی در جوامع شما نگاه می‏کنید و می‏بینید که خوب این فرد ضعیف است و اصلاً مدیر نیست حالا شما بیاید الگوهای مدیریتی را روی این پیاده کن و ببین که مدیریت می‏کند یا نه؟ اصلاً‌ قبل از تحقیق ما می‏فهمیم که این مدیر نیست پس آیا واقعاً‌ این مفاهیم ارزش دارند که چنین تحقیقات تجربی روی آن ها انجام شود؟ وقتی داده‏های تحقیق، قابل اتکا نیست آیا شما تحقیقات تجربی را مناسب می دانید؟ یعنی ما زحمت زیاد می‏کشیم ولی بهره کم می‏بریم!
*   تحلیل 4: آیا اهداف این دفاتر این هست که بهره اقتصادی داشته باشند؟ و حالا که مسئله ما گردش‏گری مذهبی است باید ببینیم که چیست؟ آیا ما می‏خواهیم فرهنگ دینی را توسعه دهیم؟ پس آیا کسانی که متولی این بحث می‏شوند باید نگاه اقتصادی داشته باشند یا دینی؟ پس اگر دینی باشد آیا مدل اقتصادی کارآفرینانه استیونسون مناسب برای آن است؟ پس ما آیا باید برویم به دنبال یک مدل   فرهنگی- مذهبی مناسب؟
*   پاسخ به برخی نقدها:
تحقیق انجام شده، دست کم در این زمینه بسیار منحصر به فرد است. متاسفانه بدلیل محدودیت زمانی فرصت برای تبیین کافی بسیاری از نقدها وجود ندارد.     دامنه گردشگری مذهبی، بسیار نوآورانه است؛ اگر الگوی مذهبی ما فقط سفرهای خارجی مکه و سوریه نباشد و اگر مثلاً سفر به کوه توام با گفتگو درباره خلقت خداوند باشد هم نوعی گردش گری مذهبی اتفاق افتاده است.
در کتاب مورد استفاده، گفته نشده که انتخاب خوشه باید تصادفی باشد؛ بلکه خوشه بر اساس منطقی خاص انتخاب می‏شود. نمونه 66 تایی با مشاوره یک متخصص آمار برای بررسی تاثیر 6 بعد استیونسون (که در تحلیل عاملی برای هر بعد نیاز به 10 نمونه هست) مورد استفاده قرار گرفت. از این لحاظ، 60 پاسخ برای تحلیل عاملی کافی بود و این با توجه به فرصت زمانی محدود برای تحقیق قابل قبول بود.
الگوی استیونسون در سوئد بین شرکت‏هایی با سابقه متوسط 47 سال که با دانشگاه در ارتباط بودند تایید شده است. در آلمان به شکل تغییریافته به تاثیر 0.25 با رشد رسید و در تحقیق مجدد در سوئد، برخی از ابعاد آن تأیید نشد. این نشان می دهد دستیابی به نظریه در زمینه کارآفرینی نیازمند به بررسی های بیشتری دارد که این تحقیق موفق به شناسایی برخی از آن ها گردید..................

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله ویژگی ها و رویکردهای مدیریت در حج تمتع

دانلود مقاله ویژگی ها و رویکردهای مدیریت در حج تمتع

...............................................................................
مولف/مترجم: مهران طهماسبی
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی): 2009
وضعیت: تمام متن
منبع: فصلنامه مجموعه سخنرانی مدیریت اسلامی، شماره دوم، زمستان 1387، هیأت مروّجان رهبری و مدیریت اسلامی
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir
مقدمه:  محدوده ی بحث حاضر مربوط به مدیریت در هنگام حج می باشد لذا سازمان حج و زیارت و غیره را مورد بحث قرار نمی دهد. محدوده زمانی و مکانی تحقیق ایام حج می باشد. همچنین بحث حاضر از جنبه دینی و اسلامی دنبال نشده و صرفا ً‌از جنبه مدیریتی می باشد. این بحث در 3 محدوده ارائه خواهد شد و در نهایت، پاسخ به سئوال "از کجا باید شروع کرد؟" بیان خواهد شد.  همانطور که در نمودار شماره (1) آمده است، در حج باید این ویژگی های مدیریتی وجود داشته باشد: انعطاف،  مدیریت اخلاق، ریسک پذیری بسیار بالاست، به اثر بخشی باید توجه شود، در یک محیط بین المللی این مدیریت صورت می گیرد مدیریت توافقی وجود دارد، هم ما بین ایران و عربستان وهم ما بین دستگاه های مختلف در خصوص منابع انسانی بسیار پیچیدگی ها بالاست از تکنولوژی باید استفاده کرد که تا حدی ما آنجا از آن محروم هستیم.
 
نمودار شماره (1): ویژگی های مدیریت حج تمتع
در بحث حج چون زمان و مکان حاکم است کارها باید به صورت فرآیندی انجام شود کسب و کار به صورت معنوی به معنای واقعی وجود دارد به هر حال زائر می آید آنجا و با خدا معامله می کند از جهات مختلف با مدیرت بحران روبرو هستیم ارتباطات سطح وسیعی دارد اعم از سایر ملل، سایر مردم، سایر بعثه ها، رده ها ،سایر دستگاه های کاری که باید با آنها کارشود مدیریت ارزش و ارزش ها بسیار مهم است در کار مدیرت کنترل خودش را آنجا نشان می دهد توسط دستگاه میزبان و سازمان حج که آنجا حضور دارد مدیریت تیم و گروه به لحاظ آن که ما آنجا کاروان داریم و همچنین مبحث کلان و راهبردی هم باید باشد.
چیزهای دیگری هم آنجا  وجود دارد، مثلاً مدیریت تعارض مابین دستگاه جمهوری اسلامی و عربستان از جهت فرهنگی، آموزشی، حقوقی و سیاسی، امنیتی، رسانه ای، تقویمی، غذایی، مدیریتی و ولایتی را می شود نسبت به مدیریت در حج نگاه کرد. آنچه را که ما الان به آن باید خوب توجه کنیم مدیریت فرهنگی و آموزشی و سیاسی و امنیتی تا حدی و از خود زاویه مدیریتی هم تا حدی کار دنبال می شود. مباحث ولایتی هم به سبب حضور بعثه و نماینده رهبری تا حدی وجود دارد.
در خصوص ساختار سازمانی این مباحث به صورت ترکیبی است، یعنی هم بروکراسی حاکم است و هم تیم های تخصصی حضور فعال دارند و هم شبکه ای کار می شود. علت آن هم سلسله مراتب، شرح وظایف، غیر منعطف بودن و... است. ستادها و دفاتر دائمی، هم دفاتری هستند که در شهرستان ها  و استان ها و در خود مدینه و مکه و جده هم ما دفاتر نمایندگی داریم. از این جهت من عنوان این بحث را در اینجا "ارزیابی ترکیبی" انتخاب کرده ام.
 در خصوص منابع انسانی در حج حداقل 6 همکاری وجود دارد: بخش استخدام رسمی و دائم، برخی رسمی و موقت، مأموریتی رسمی در سایر دستگاه ها که به صورت دائم وجود دارند، مأموریتی نیمه وقت، همکارانی که جنبه پاره وقت دارند، همکارانی که فقط در ایام حج تمتع به سیستم وصل می شوند و تعدادی هم به صورت پروژه ای کار می کنند مانند انجمن های علمی. ولی در مجموع مباحث منابع انسانی به صورت غیر نظام مند کار می شود و خیلی زیر مجموعه دارد. درخصوص پراکندگی جغرافیایی بنا بر مواردی جنبه بین المللی دارد و عمدتاً در شهرستان ها و شهرهای ما و در نمایندگی ها مبحث حج در حال دنبال شدن است.
در خصوص ارزش ها: ارزش ها توسط مقام معظم رهبری هر ساله بیان می شود و تقویت شده و توسط نماینده ایشان هم به مقدار لازم پیگیری می شود، ولی در مجموع ما به صورت شفاف و روشن نمی توانیم ارزش را بین کسانی که کار می کنند و همکاری می کنند دریافت کنیم. نهایتاً بحث بومی نشدن این ارزش ها یکی  از مواردی است که ما با آن روبرو هستیم.
درخصوص اختیارات: درجه واگذاری اختیارات در سازمان حج و زیارت بسیار بالاست، ولی همین اختیارات به صورت غیر متعادل در مجموعه سازمان توزیع شده است.
 درخصوص سبک مدیریتی: ارزیابی که بنده داشتم سبک پدرسالارانه مایل به مشاوره ای ضعیف را درمدیریت حج به آن رسیدیم.
 درخصوص کنترل و نظارت: صرفاً در مرحله اجرا نظارت صورت می گیرد، اما چه از طرف مجموعه بعثه و چه از طرف خود سازمان حج و زیارت هنوز من به آن نرسیده ام که نظارت قبل و بعد از انجام کار وجود دارد.
 درخصوص ارتباطات: کشور دستگاه های مختلفی را می طلبد که ما با آن ها ارتباط کاری داشته باشیم و این ارتباط الان غیر فعال است. ما در مقابل کشور میزبان منفعلانه عمل می کنیم و تقریباً کشور میزبان تمامی مسائلش را می خواهد دیکته کندکه البته بعضی جاها ما در حال فعالیت هستیم. در داخل سازمان ارتباط ضعیف است و در ارتباط با سایر کشورها در حد رفع تکلیف، آن هم توسط مجموعه مدیریتی سازمان حج و زیارت انجام نمی شود و تنها توسط بعثه انجام می گردد.
 در خصوص تکنولوژی و فناوری: تکنولوژی و فناوری در مدیریت حج وجود دارد، ولی غیر کارا و ضعیف است و کارایی لازم را ندارد.
درخصوص مدیریت سخت افزار: اعم از ساختمان ماشین و وسایل و امکانات مورد استفاده نیز باید اشاره کرد که به صورت مناسب وجود ندارد .
درخصوص اثر بخشی: معمولا محاسبه نمی شود، یعنی سیستمی نداریم که آن را محاسبه کند و بگوید که نتیجه اثر بخشی حج تمتع امسال چه شد؟
 درخصوص فرهنگ سازمانی: غیر فراگیر است و در خود مجموعه مدیریتی درشهر مدینه حداقلی است. همچنین درخصوص رفتار سازمانی بسیاری از مطالب ذکر شده شفاف و روشن عمل نمی شود و مدیریت عملیاتی به صورت فرآیندی انجام می شود؛ ولی فرآیند آن کامل نیست. اثر بخشی مدیریت در محیط درونی سازمان حج و زیارت قابل قبول است ولی بر بیرون سازمان که اعم از داخل و خارج کشور است؛ ضعیف برآورد می شود.
با این توصیفات سوال اصلی این است که ما باید از کجا شروع کنیم تا اصلاحات و تغییرات لازم را داشته باشیم و به نقطه مطلوب برسیم؟ همچنین به صورت شفاف مطلوب حج تمتع چیست؟ چگونه می توانیم مطمئن شویم که به سمت مطلوب در حال حرکت هستیم؟ در حال حاضر وضع موجود در حج چگونه است و آیا این وضع مناسب است و نسبت این وضع موجود با وضع مطلوب چیست ؟ چون ما هنوز به صورت شفاف مطلوب حج را تعریف نکرده ایم و تنها وضع موجود را بررسی کردیم پس یک مقدار مشکل است که وضع مطلوب را درک کنیم.
میزان تغییرات و پیچیدگی در وضع موجود چقدر است؟ برنامه ریزی و اجرا در وضع موجود در چه سطحی از عملیاتی و یا راهبردی است؟
نمودار شماره (2) میزان پیچیدگی و میزان تغییرات محیط را نشان می دهد که بر همین اساس پاسخ این است که در وضع موجود اکثر برنامه ریزی و اجرا؛ عملیاتی می باشد و میزان پیچیدگی در مرحله چهارم بالا می رود و عناصر موجود هم شامل زائر، بعثه و کاروان به اضافه کشور میزبان می باشند؛ که زائر خدمات گیرنده است و ما بقی یا خدمات دهنده اند یا هم خدمات می دهند و هم هماهنگ کننده هستند.

 
نمودار شماره (2): میزان تغییرات و میزان پیچیدگی در وضع موجود

سوال دیگر این است که آیا وضع موجود حج؛ بیان کننده وضع مطلوب آن نیز خواهد بود و یا بدون توجه به وضع موجود؛ وضع مطلوب را بایستی ترسیم کنیم و در حال حاضر با داشته های فعلی به سمت وضع مطلوب حرکت کنیم. پس از بررسی های انجام شده نهایتاً به این نتیجه می رسیم که علت این که ما در حج تمتع عقب هستیم و نتوانستیم وضع مطلوب را به صورت شفاف ترسیم کنیم؛ این است که هم مقصد معلوم نیست و هم مسیر و حتی کنترل هم یک کنترل راهبردی نیست و یک کنترل عملیاتی است. لذا پاسخ بنده این است که ما باید هم راهبردها و هم آرمان ها و ارزش ها را در حج تمتع به خوبی ترسیم کنیم؛ تا بتوانیم از این وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوب حرکت نماییم.

 

 


نقد و بررسی:
دکتر عابد جعفری: در واقع این یک ارزیابی است با ابعاد مختلف از وضعیت موجود حج با وضعیت مطلوب آن. نکته ای که به نظر من باید روی آن کار شود این است که مدل یا الگوی نظری که این بحث بر مبنای آن عنوان شده است چیست؟ زیرا اگر مدل خاصی وجود نداشته باشد؛ ما اجزای گوناگون را نمی توانیم بگنجانیم و یا برداریم. مدل هم بدین معنی که اجزای این مجموعه یک تناسب و نسبت عقلانی با هم داشته باشند که در نظر اول مخاطب بپذیرد که این الگو، مدل منسجمی است. من خیلی تلاش کردم که این مدل را پیدا کنم؛ البته شبیه این مباحثی که ایراد کردند در بحث های مدیریت است؛ اما این مدل را نیافتم؛ لذا بایستی مدلی را که شما از آن استفاده کرده اید را معرفی کنید.
 پاسخ: ما 4 مبحث را به عنوان اصل قرار دادیم که عبارتند از: سازمان، رفتار سازمانی، رهبری در سازمان و توسعه. در واقع بر اساس این مدل که این چهار مبحث معمولاً ‌با یکدیگر که ارزیابی می شوند؛ می تواند وضع یک سازمان را نشان دهد. البته بنده بیشتر به دنبال طرح یک موضوع بودم تا یک مقاله پژوهشی یا یک تحقیق علمی.
آقای شفیعیان: بنده در گزارشی خواندم که برقراری ارتباط زائران ایرانی با زائران سایر کشورها ممنوع می باشد و در هر برنامه ای از جمله برائت از مشرکین که بتواند یک رابطه برابری و برادری را به وجود بیاورد ممنوع می باشد؛ آیا این نکته صحیح است؟ همچنین درمورد بحث بومی سازی ارزش ها سوال دارم و اینکه پیچیدگی چگونه تعریف می شود؟
پاسخ: بله در توافقات؛ کشور میزبان این موضوع را تحمیل کرده است. البته ارتباط بعثه با سایر زائرین را تا حدی اجازه داده اند. در مورد بومی سازی این نکته وجود دارد که اصل مطالبی که مقام معظم رهبری فرمودند بیگانه بود و همچنین در مورد اینکه این ارزش ها چطور باید پیاده شود؛ مدل یا فکری ارائه نشده بود. لذا باید اذعان نمود که در حج این ارزش ها بومی نشده بود. در خصوص بخش پیچیدگی همین که ما اینقدر مسائل مختلف مدیریتی داریم  در اینجا به نوعی سطح پیچیدگی را نشان می دهد اما ثبات یا عدم ثبات وسیله ای برای تشخیص پیچیدگی است و چون آنجا محیط ثبات نداشت پس پیچیده بوده است.
سوال: در مورد دوگانگی مدیریت در حج؛ چون یک مدیریت اداری توسط سازمان حج و زیارت داریم و یک مدیریت معنوی توسط بعثه وجود دارد. سوال اینجاست است که تعارضات و هماهنگی بین این دو چگونه است؟ و مرز بین این دو چیست؟
پاسخ: تقسیم کار در حج مشخص است. سرپرستی حجاج با نماینده مقام معظم رهبری است و از نظر اجرا نیز همه امور به طور کامل توسط سازمان حج و زیارت انجام نمی شود. برای نمونه در زمینه فرهنگی و آموزشی بین الملل به طور کامل توسط بعثه انجام می شود و مباحث پشتیبانی مانند تغذیه و حمل و نقل توسط سازمانحج و زیارت انجام می شود.
 دکتر مردمی: دربحث ساختار و سازمان دهی؛ صرف نظر از خود سازمان حج و زیارت، حج تمتع یک سازمان پروژه ای است که ما هر بحث مدیریتی را آن جا بررسی کنیم؛ می توانیم با در نظر گرفتن اهداف خاص این پروژه؛ آن پارامتر ها را پیدا کنیم. حالا اگر ما هدف آن را مشخص نکنیم قطعاً‌ نمی توانیم به مطلوب برسیم. لذا به نظر بنده آن هدف ها عبارتند از: انجام مناسب فرایض حج است و انتقال مفاهیم انقلاب اسلامی.
دکتر رمضانی: واحد تحلیل های انجام شده در این تحقیق برای بنده مشخص نبود. این که آیا سازمان حج را می خواستید بررسی کنید یا بعثه و یا هردو؟ ابتدائاً بایستی برای کل فرایند حج یک مدل ترسیم کنیم تا مشخص شود که آیا حجاج و بعثه و سازمان یک تیم هستند برای رسیدن به اهداف و یا اینکه حجاج مشتری سازمان می باشند و یا منافع فرهنگی و اقتصادی را باید پوشش دهد. از جهت دیگر حاجی هایی که بر می گردند در واقع خود یک گروه صنفی اند و ما در کشور تعریف مناسبی به جز لقب از آن نداریم و به درستی از منافع آن بهره برداری نمی کنیم.
پاسخ: مبحث مدیریت در انجام حج است و مدیریت فرایند درآن زمان و آن مکان مد نظر بوده است؛ لذا بنده بعثه را هم در نظر گرفتم. البته مدلی هم آقای دکتر عابد جعفری داشتند؛ اما بنده در این تحقیق از آن استفاده نکردم و تنها یک تجزیه تحلیل مدیریتی ارائه شده است............

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله نقدی بر مطالعات مدیریت اسلامی
دانلود مقاله نقدی بر مطالعات مدیریت اسلامی

...................................................................
مولف/مترجم: دکتر علی رضا حلم زاده
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی): 2008
وضعیت: تمام متن
منبع: فصلنامه مجموعه سخنرانی های مدیریت اسلامی، شماره اول، پاییز 1387، هیأت مروّجان رهبری و مدیریت اسلامی
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir
خلاصه: این مقاله که مربوط به سخنرانی جناب آقای دکتر حلم زاده در جلسات هفتگی هیات مروجان رهبری و مدیریت اسلامی می باشد، ابتدا به بررسی شرایط و توفیقات حکومت پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) می پردازد و سپس ضرورت های پیاده سازی مدیریت اسامی را در جمهوری اسلامی ایران بیان می نماید. در ادامه ضرورت ها و الزامات تدوین نقشه راه مدیریت اسلامی بیان می گردد. در بخش دوم این مقاله نقد و نظر اعضای هیات مروجان پیرامون مباحث مطرح شده بیان می گردد.
مفاهیم کلیدی: حکومت پیامبر اکرم(ص)، حکومت حضرت علی(ع)، الزامات مدیریت اسلامی، نقشه راه مدیریت اسلامی.

مقدمه:
چندین سال پیش در کنگره ای بین المللی که به مناسبت بزرگداشت حضرت امام(ره) بود، یکی از اساتید برجسته دانشگاه تهران فرمودند که اگر مدیریت اسلامی ویژگی هایی دارد و ما گاهی این ویژگی ها را درکشور خود نمی بینیم، ولی درکشورهای دیگر می بینیم واین باید بررسی شود که کجای کار ایراد دارد.

 

دوران حکومت پیامبر اکرم(ص):
پیامبر اکرم(ص) یک فرصت 23 ساله دراختیار داشتند، دراین فرصت، جامعه جاهلیت را به جامعه نسبتاً پیشرفته ای درآن دوران تبدیل کردند که هم از نظر فرهنگی انسان های برجسته ای را توانستند تربیت کنند که پیام بخش رسالت باشند وهم از نظر بنیه نظامی درحدی بودند که توانستند در برابر کشورهای ابر قدرتی مانند ایران و روم صف آرایی کنند، این امر کوچکی نیست؛ بله البته بعد از پیامبر کسانی بودند که دست به خون دختر پیامبر آغشته کردند ولی جامعه بشری درهم است و همه جنس موجودی درش هست ولی آن چهره های برجسته ای که محصول دوره رسالت  بودند، آن ها حتی یک نفرشان هم در دوره قبلش نبودند. باران که درلطافت طبعش خلاف نیست / درباغ لاله روید ودرشوره زار خس! نمی شود انتظار داشت که جامعه یک دست باشد هر جا عنصر اراده هست تنوع در تصمیم گیری و تفاوت در شخصیت انسان ها هم وجود دارد؛ به فرمایش حضرت حافظ: درکارگاه هستی از کفر ناگریزاست. نمی شود گفت چرا این گونه افراد بعد از بعثت پیامبر وجود داشته اند طبیعی است بحث دراین است که دراین زمانه، گذشته از علی(ع) و فاطمه(س)، امثال ابوذر و سلمان و مقداد، عمار و.... رشد کردند و جامعه، دیگر جامعه جاهلی وعصر،عصر جاهلیت نبود هر چند که بعضی ها هنوز همان طور زندگی می کردند.

 

دوران حکومت حضرت علی(ع):
بعد از پیامبر(ص) امیرمومنان(ع) با جامعه ای مواجه شدند که یک حرکت ارتجاعی و وسیعی پیدا کرده بود، باز این جا علی(ع) دریک مدت 25 ساله بگونه ای عمل کردندکه مردمی که درجلوی دستور پیامبر ایستادند و بیعت با علی(ع)  را شکستند و دیگران را سرکار آوردند، فردی را که خودشان با وی بیعت کردند حتی کسی که به ارشاد خلیفه دوم، عمرانتخاب کرده بودند، همان خلیفه را بر سر قرآنی که ادعای گردآوریش را داشت کشتند و آمدند سراغ امیر مومنان. حضرت علی(ع)  در طول این 25 سال چه کرده بود؟ چرا سراغ دیگران نرفتند؟ چرا به اصرار، علی(ع) را درخواست کردند؟ چرا برای ایشان رقیب دومی وجود نداشت؟ چیزی شبیه آن چه که درخبرگان رهبری بعد از امام اتفاق افتاد، مردم فی الجمله و بالجمله به این نتیجه رسیدند که تنهاهمین یک نفر می تواند بار مسئولیت مملکت را به دوش بکشد مخالفی هم نبود، رقابتی هم نبود؛ 23 سال پیامبر(ص) و 25 سال علی ابن ابی طالب(ع) یک جامعه ای را متحول کردند.

 

ضرورت پیاده سازی مدیریت اسلامی در ایران:
ما در جمهوری اسلامی ایران 30 سال فرصت دراختیار داشتیم  بالاتراز 23 سال و25 سال، و امروز همایش هایی را برگزار می کنیم تحت عنوان علل دین گریزی جوانان... چه اتفاقی افتاده؟ در حالی که زمان و امکانات بیشتری دراختیار داشتیم. تجربه 1400 سال تمدن اسلامی در پهنه جهان را در اختیار داشتیم. چرا بعد از 30 سال احساس می کنیم خیلی سنگرها را از دست داده ایم، خیلی دل ها را ازدست دادیم؟ خیلی پشتوانه ها را ازدست دادیم چرا این قدر دلشوره؟ می فرماییدکه جوان های خوبی داریم، اعتکاف ها هست... بله، گفتم که جامعه درهم است، "این آب شیرین و آب شور/ تا قیامت می رود چون نفخ صور" خط هدایت و خط ضلالت هردو در جامعه وجود دارد، سخن در این است که برآیند جامعه پیامبر، تحول از یک جامعه جاهلی به یک جامعه پیشرفته بود، برآیند حرکت امیر مومنان، تحول مردم بیعت شکن به یک مردمی بود که در مرتبه ای به حقیقت روی آورند، ولی برآیند جامعه ما چرا این طور نیست؟ چرا این همه دلشوره واقعی وجود دارد؟
دو تا تجربه مدیریت عظیم درآن زمان رخ داد، این هم تجربه سوم که ما در این زمان داریم .استدعای بنده به عنوان یک طلبه علم از این جمع فرهیخته و دلسوز این است که یک بررسی نظام مند بفرمایید در مسئله مدیریت اسلامی آیا اساساً اعتقاد دارید که دین درباره مدیریت نظرو طرح و سخن دارد یا اساساً این اعتقاد را نداریم؟ آیا دین مدیریت را امر دنیایی می داند و واگذار کرده به مردم که هر طور           می خواهید زندگی کنید، یا نه؟! مدعی است، اگر این نظر دوم را باور دارید، بیایید مجموعه دیدگاه های اصولی مشترک را به عنوان اصول اعتقادی و اصول بینشی این جمع در مسئله مدیریت اسلامی، به عنوان منشور مدیریت اسلامی درمورد این مجموعه تدوین بفرمایید به صورت یک برگه، و اعلام کنید ما حرکت علمی مان را با تکیه براین اصول و مبانی داریم آغاز می کنیم وپیش می رویم، دیگر نباید عدول کنیم، و بعد این نکته مطرح شودکه ویژگی های مدیریت اسلامی چیست؟ ویژگی های مدیر اسلامی چیست؟ ویژگی های جامعه اسلامی چیست؟ من دو تا تجربه موفق را عرض کردم ولی تجربه های انحطاطی هم درجامعه اسلامی درحیات معصومین(ع) داریم. ما حرکت امام حسن(ع) را هم داریم. جامعه یک حرکت انحطاطی انجام داد همچنین در زمان سیدالشهدا(ع). درطول حیات ائمه اطهار(ع) درست است که یکسری ره آوردهایی داشتند اما به هر حال تاریخ اسلام درحیات ائمه به گونه ای بودکه عرصه را چنان بر حضور ائمه معصومین(ع) تنگ کرد که حضرت حجت به غیبت رفتند؛ حضرت نوح و لوط و صالح را داریم که مردم همکاری نکردند! می خواهیم بگوییم نه چنین است که هر گاه یک معصوم یا یک رهبری معصومانه در جامعه وجود داشته باشد، حتماً توفیق انفجاری خورشید وار در پی خواهد داشت، خیر! چون عنصر اراده مردمی درمیان است.
 البته از این عرض بنده کسی استفاده نکند که خوب البته اگر ما دراین تجربه اخیر مشکل پیدا کردیم به خاطر اراده مردمی بود؛ یک مقدار به انصاف نگاه کنیم،  می پذیریم که چنین نبود. همه معترضیم که هر کدام از این کارگزاران مجموعه مدیریتی کشور درحد خودشان کم گذاشتند الا معدود افرادی که از هرجهت پیراسته اند و در تاریخ می درخشند و هرگز خدشه ای بر حرکت آن ها گرفته نمی شود ولی بسیاری از ما کم گذاشته ایم، مجموعه های فرهنگی نوعاً کم گذاشته اند، کی هست بگوید من و صنف من در حد خودش هیچ کم نگذاشته و نهایت تلاش را کرده، پاک وپیراسته وعالی و تابناک؟
 اساتید؟ نشریات؟ مولفین؟ تبلیغاتچی ها؟ رسانه های جمعی؟ ائمه جمعه و جماعت؟ روحانیون؟ دولت؟ مجلس؟کدام؟! گرحکم شود که مست گیرند / در شهر هرآن که هست گیرند. بله البته اراده جمعی را هم قبول داریم .آن هم یکی از عوامل درجای خودش.
 
ضرورت تدوین نقشه راه مدیریت اسلامی:
برای پیاده سازی مدیریت اسلامی ابتدا بایستی طرحی نوشته شود و بر اساس این ها روش دست یابی به آن هم نوشته شود و نظام مند کار شود، یعنی اگر از حیات این مجموعه 5 سال گذشت وخواستید پرونده و پیشینه این فعالیت علمی را نگاه کنید، بگویید ما تا به حال این مسائل رابررسی کردیم، بریدیم و تمام شده ،دراین مباحث مقاله و جمع بندی داریم، این قسمت ها را هم پیش رو داریم و رویش داریم کار می کنیم و اگر فردی را دعوت کردید بگویید آقا ما الان درسال سوم حیات این انجمن هستیم و این بحث را نیاز داریم الان و بقیه بحث ها تمام شده اگر نظری روی این مطلب دارید برای ما بگویید؛ نه بگوییم آقای فلانی آمده اند و ببینیم چی می خواهند بگویند ! این نشان می دهدکه حرکت سر و سامان ندارد، من عذر می خواهم برداشت خودم را عرض می کنم اگر خطا می کنم به جهل بنده ببخشید ولی من برداشتم این چنین است عفو بفرمایید که من می گویم ولی جمع جمع خودمانی است!
 اگر این طرح ریخته شد شما می توانید قدم به قدم پیش بروید، و با این شاخص ها می توانیم هریک از موارد را بررسی کنیم که آیامدیریت اسلامی درفلان جایگاه مشخص اعمال شد یا نشد، یا این شخص، صلاحیت اعمال مدیریت در فلان رده مدیریت کشوری را دارد یا ندارد. کار سروسامان پیدا می کند بعد مطالعات تطبیقی هم رویش می تواند صورت پذیرد مثلاً درفرانسه، انگلیس و آلمان و روسیه و امریکا، این خصوصیاتشان با ما مشترک است به خاطر وجود برخی شیوه های عقلانی برخی چیزهای مشترک دیگر هم وجود دارد چون ما مسلمانیم وآن ها هم به پاره ای از ادیان الهی معتقدند؛ و در جای دیگر اختلاف داریم، چون ما مسلمانیم وآن ها به مدیریت اسلامی  عمل نمی کنند. من واقعاً درمسئله مدیریت تشنه ام و علاقه دارم اما کمتر می توانم پژوهش سامان یافته، جهت دار و بنیادی ببینم.
چرا این قدر نگاه به شرق و غرب بکنیم؟ هر چه هست دراین قرآن حکیم وجود دارد، نباید ما اینقدر کم بیاوریم. من یک کتاب آموزشی را که یکی از مجموعه های بسیار مدعی دیانت داشت که اسم نمی برم درمورد دین شناسی، خواستم تدریس کنم، حیرت کردم از صفحه اول می گوید فلان انسان شناس غربی و شرقی این گونه گفته و آن هم کاملاً خلاف دیدگاه های دینی! به عنوان مثال، شناخت دین در تاریخ چند هزار ساله زندگی بشری کاملاً مشهود و اثبات شده است، حیات انسانی از دیدگاه متدینان بیش از حدود 8000 سال یا  10000 سال نیست، حیات انسان بیش از 25 هزار و 100 هزار سال ممکن است وجود داشته باشد ولی این ها فرزندان حضرت آدم نیستند ما برای این نظر استدلال داریم من به جای این که کتاب درس بدهم دائماً باید نقدش کنم اصلاً اعتماد دانشجو به کتاب برداشته  می شود و ما این طور خودمان را درقبال تئوری های شرقی و غربی مدیریت باخته ایم.
با تکیه بر معارف عظیم و وسیع و عمیق درشناخت انسان و مدیریت و جامعه و هستی و تاریخ به شناخت مدیریت اسلامی بپردازیم. پس همه چشم به دست و قلم و زحمات علمی شما عزیزان دوخته ایم.

 

نقد و نظر:
*   آقای رستمی نیا: امیدوارم عزیزان این طور برداشت نکرده باشند که ما برای جلسه موضوع نداریم، در واقع موضوع اصلی جلسه نقدی بر مدیریت اسلامی است، چون عزیزان این جا همه به نوعی مدعیان مدیریت اسلامی هستند، سعی بر دفاع از آن دارند و جایگاهی که درش هستند مستحکم ترش بکنند که از 2 هفته پیش خدمت حضرت عالی موضوع یه این نحو مطرح شده است، البته به ذهن من رسید و من تعمق داشتم به فرمایش حضرت عالی نوعی از نقد هست که می گوید چرا مدیریت اسلامی به آن نحوی که استنباط می شود عمل نمی شود؟ شاید درذهن همه هست که سایر تئوری های مدیریت که وجود دارد، چرا ما آن ها را می گیریم و عمل می کنیم. حتی در نظریه هنری فایول تحت عنوان جهان شمولی به کار برده باشد، از نظر روانی باید این نکته را به خودمان بپذیرانیم که هر جا به تئوری عمل می شود این جنبه نسبی بودن هست چون وقتی به این شدت نقد می فرمایید نوعی انرژی منفی است.
*   دکتر حلم زاده: البته عرض بنده در نقد مطالعات مدیریت اسلامی بود نه خودمدیریت اسلامی، فرمایش شما از منظری کاملاً درست است یعنی ما یک سری واقعیات را باید در جهان ببینیم، نه چنین است که دیگران هرچه درکتاب ها گفته اند، عمل کردند، این فرمایش متینی است نه چنین است که ما هم به هیچ چیز عمل نکردیم خیر به برخی عمل کردیم اگر عمل نکرده بودیم که این کشور 30 سال در مقابل شرق و غرب عالم نایستاده بود و این همه توفیقات به دست نیاورده بود، بله این درست است. اما همه مطلب این نیست. امیر مومنان(ع) در نهج البلاغه با خود سخن     می گوید می فرماید: یا علی شب حیوانات خوردند و خفتند تو هم بخوری و بخوابی، پس چشمم روشن پس از عمری به حیوانات اقتدا کرده باشی! ببینید، یا حضرت با نزدیکانشان صحبت می کردند و می گفتند: ای کاش من گروهی از شما را می دادم و یکی از اصحاب معاویه را می گرفتم! نقد از خود است، شکایت از نفس که در صحیفه می بینید نقد از خود و نزدیکان است. امام صادق(ع) می فرماید: شما فکر می کنید که من در خانه خیلی آرام و خشنود و خوشبخت زندگی می کنم، گاهی اهل بیت من کارهایی می کنند که من آرزوی مرگ می کنم ولی باید زندگی کرد.
 انتقاد از نفس، انتقاد از نزدیکان، انتقاد از جامعه، در دنیا هست؛ فرانسوی ها خیلی سال پیش کتابی درنقد جامعه فرانسه نوشتند مترجم آقای کسایی است می گوید ببخشید ! من نتوانستم اسم کتاب را رویش بگذارم یک اسم دیگر انتخاب کردم که من هم رویم نمی شود که بگویم یک نویسنده آمریکایی کتابی دارد درمورد جامعه خودش اسم کتابش این است: "ملتی از گوسفندان" نویسنده دیگری از امریکا کتابی دارد بنام "چهره عریان امریکا" پروفسور دیگری هست در امریکا که کتابی دارد به نام "لیبرالیسم مدرن" (نشرحکمت) یا "امریکا در سراشیبی گومورا" در توضیح آورده است که گومورا یکی از اقوام جهان کهن بوده که به عذاب الهی از بین رفته و معدوم شده و می گوید که ما داریم به همان عذاب الهی نابود شده واز بین می رویم. این کتاب درحدود  8-7 سال پیش نوشته شده است. اطلاعات خیلی جالبی را به دست آورده و تحلیل کرده و به مسائل گذشته وحال خوب آگاهی دارد، در عین حال، از مسائل فرهنگی جامعه آمریکا مسائلی را آورده که نویسنده که یک خانمی هست   می نویسد خواننده محترم ببخشید رویم نمی شود ترجمه کنم و آن جاهایی که ترجمه کرده من رویم نمی شود برای شما بگویم. نقد از خود، یک عمل عقلانی است، نه فقط دینی و حضرت آدم به خدا گفت ما به خودمان ظلم کردیم ومن هم همین را می خواهم بگویم. این انرژی منفی نیست ما 30سال به عنوان تابناک ترین کشور درخشیدیم ولی هنوز جا داریم.
*   آقای آغاسی: مدیریت اسلامی همان طور که از اسمش پیداست، یک علم بین رشته ای باید باشد: مدیریت و اسلام. به نظر من تا قبل از جمهوری اسلامی یک مدیریت اسلامی در ایران نبود و مدیریتی که در ایران بود غربی ها یادشان دادند، در جمهوری اسلامی که تئوریسین های ما که از بین روحانیون هستند، در علم مدیریت به شکل نظری وارد نشدند اما در جایگاه مدیریت قرار گرفتند؛ در جاهای زیادی، خوب پس رفتارشان باید مدیریت اسلامی باشد. خوب این هیئت آمده از جمع اهل مدیریت واین شجاعت را داشته که پا به این عرصه گذاشته، البته یک انتقاد هم دارم که حالا خیلی خود خواه بوده اند که فقط اهل مدیریت آمده اند، البته شاید دعوت نکرده اند. البته من خودم رشته ام مدیریت نیست و یا واقعاً گفته اند و دوستان حوزه اسلامی همکاری نکرده اند، البته فکرکنم حرف دوم درست باشد البته به غیر از آقای دکتر رمضانی فکر نمی کنم دوستان حوزه شما خیلی کمک کرده باشند. دوست داریم که همه دست به دست هم بدهند ویک پژوهش بین رشته ای انجام دهیم.
*   آقای محمد زاده: بنده انتظارم از بحث این بود که اولاً مطالعات انجام شده درحوزه مدیریت اسلامی بررسی می شد و بعد گفته می شد نظام مند نیست. من یادم هست که وقتی هیئت آغاز به کار کرد، اولین اقدامی که آقای ازگلی انجام دادند تهیه یک نقشه بود درحوزه ای که ما باید درمدیریت اسلامی چه انجام دهیم، گام دوم درآن نظام مند حرکت کردن هیئت مجموعه تلاش هایی بود که آقای سلگی انجام دادند که بر اساس آن چه که مطرح شد و براساس آن هم در حد مقدورات هیئت کارهایی انجام شد و آن انتظارات نظام مندی که آقای دکتر عابدی جعفری داشتند وگام هایی هم برداشته شد. سوال اصلی ام این است که ما در این 30 سال،     مدیریت اسلامی را مطلوب خودمان با آن ویژگی ها می بینیم؟ یا می آییم با توجه به متون دینی و احادیث مان آن نقاط مطلوبی را استخراج می کنیم که باید در حوزه مدیریتمان وجود داشته باشد؟ حضرت امام(ره) می فرمایند که ما با مدیریت صحیح ثابت کرده ایم که می توانیم  بر عالم پیروز شویم، این مدیریت صحیح چه بود؟ امروز هم ما داریم می بینیم که در فراز و نشیب های انقلاب اسلامی، ما داریم پیروز بیرون می آییم. چه مدیریتی در حوزه عمل دارد انجام می شود که نتیجه اش این است؟ بعد بیاییم با آن مطلوب مقایسه اش کنیم و در آن طرح و نقشه ما سیره عملی و مدیریتی امام (ره) هم دیده شد که  هر دو حوزه مطلوب وموجود را درآن دیده ایم.
*   دکتر رمضانی: تلقی ما این هست که این سوالاتی که فرمودند ما در آخر کار به آن ها جواب بدهیم، این که مدیریت اسلامی وجود دارد یا نه باید به وجود آید؟ بله وجود دارد منابع اصلی دینی ما در سیره، سنت، قرآن احادیث هست. این که ما علم مدیریت اسلامی را صحبت می کنیم باید علم بودنش را اثبا ت کنیم نه اینکه صرفاً اخلاقی باشد و یک سری باید ها و نباید ها، همان طور که نظریات غربی علم است و هم علم اسلامی. ما خودمان می توانیم این را از قرآن و احادیث استفاده کنیم. اما اگر بخواهیم این را به عنوان یک علم به غیر مسلمان ها ارائه کنیم باید طوری علمی اش کنیم و این آیات و روایات را طوری بسته بندی کنیم که برای دیگران قابل قبول باشد و با رغبت نگاه کنند که البته هنوز این کار را نکرده ایم و در ابتدای راهش هستیم. الان شما می پرسید که ویژگی های مدیریت اسلامی چیست؟ سرمان را پایین انداخته می گوییم نمی دانیم، چون درابتدای راه هستیم، البته تلاش ها و   همایش هایی هم داشته ایم عقلانیت، مبانی فلسفی، ابعاد کلامی، فقهی، عرفانی، سیره و سنت و قرآن را مطالعات تطبیقی و دستاوردهای انقلاب راهم درآن نقشه دیده ایم که مثلاً درمورد خود حضرت امام، شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید رجایی و تجربیات موفق جنگ و خوب کار خیلی وسیع است. مثلاً در بحث فقهی، نیاز به یک مجتهد کامل است. پس، نقشه طرح شده و نقد شده و فی الجمله مورد قبول قرار گرفته است و سایر بحث ها باید درش قرار بگیرد، وقتی این ها دریک مجموعه قرار می گیرد، ما می توانیم بگوییم که یک دانشجوی مدیریت اسلامی ازش درمی آید و کاملاً علمی باشد. همین که دوستان وارد حیطه مدیریت درحال حاضر شدند نشان دادند که از وضع موجود راضی نیستند و با همتی که در بین دوستان هست انشاءالله بتوانیم آنرا کندو کاو و بررسی کنیم و  پیش برویم.
*   آقای رهنما: چرا الان با این همه وسایل ارتباط جمعی، ما نتوانستیم آن مدیریت اسلامی را جا بیاندازیم درحالیکه پیامبر بدون امکانات توانست؟ سوال دوم اینکه الان ما توانسته ایم بخشی ازمدیریت اسلامی را بقبولانیم و دیگران  از بیرون دارند به یک چشم خوبی ما را نگاه  می کنند پس چرا ما در درون مشکل داریم؟ سوال سوم: درست است که مدیریت از بیرون به ما دیکته شد اما کدام یک از تئوری های ما به بیرون انتقال یافت؟ بعد از ملاصدرا ما هنوز نتوانسته ایم فلسفه ای را به بیرون بدهیم.
*   دکتر حلم زاده : دلایل متعددی دارد. به نظر من مسائل اجتماعی تک علتی نیست ولی مهم ترین علتش این است که پیامبر به هر چه که می گفت، اعتقاد داشت. اگر از من بپرسند که مهم ترین شرط ویژگی یک مدیر چیست؟ می گویم اول ایمانش به کارش. اول پیامبر ایمان آورد، بعد دیگران. وقتی من مطلبی را می گویم که نمی توانم پایش بایستم تأثیری بر دیگران ندارد. روزی امیر مومنان(ع) در      بیت المال می بینند که در یکی از ظرف های عسل باز است مسئول بیت المال را   می خواهند ومی پرسند چرا؟ می گوید فرزند شما حسن مهمان داشتند و مقداری  عسل از سهمیه خود امانت گرفتند حضرت ایشان را احضار کردند، دقت کنید، احضار کردند، بازپرسی می شود. امیرمومنان فرمودند هروقت دیگران گرفتند شما هم بگیرید. دستور دادند که از بهترین عسل موجود در بازار بگیرند و روی آن عسل بریزند و گفتند این آخرین بار باشد.
در جریان زینب(س) که گلوبند را امانت گرفتند، حضرت فرمودند که اگر امانت نبود تو اول هاشمیه ای  بودی که دستت را قطع می کردند. خداییش کدامیک از مسئولان ما این طور عمل کرده اند؟ چرا عمر بین اهل سنت این طور جا افتاد؟ به عمر گزارش می دهند که پسرش شراب خورده نه گزارش که چه کنیم! که اینکه شراب خورده وما شلاقش زده ایم عمر چه کار میکند می گوید باکسی که این کار را کرده برخورد کنید؟ میگوید برهنه اش کنید بدن زخمی را روی شتر بدون پالان ببندید و شتر را شب وروز بتازانید می آید پیش خلیفه. عمر میگوید فرزند خلیفه شراب می خورد؟ شلاقش را می کشد و آنقدر می زند تا بیهوش شود بعد می گوید بیاندازیدش در طویله وهیچ کس هم حق ندارد بهش سر بزند فزرند خلیفه مرد! من کاری به شرعی بودنش ندارم ولی این ها در ذهن مردم می ماند رضاخان نانوا را درتنور انداخت، صدام پزشکی که به سرباز مجروح رسیدگی نکرد را از بالای بام بیمارستان پرت کرد پایین! این در ذهن مردم می ماند. مسئولان ما این چنین عمل نکردند.
 نمی خواهم بگویم چنین عمل کنند امیر مومنان که غیر فقهی عمل نکردند مثل ایشان عمل کنید؛ وقتی گفتند فلانی فلان کار را انجام داده گفتند حرفش را نزنید گندش در می آید وجهه نظام خراب می شود همان حرفی که ابوبکر گفت، وقتی خالد بن ولید کرد، آن چه کرد، عمر به ابوبکر گفت مجازاتش کن، گفت نه ولش کن وجهه نظام خراب می شود! ما می گوییم شیعه ایم ولی به روش ابوبکر عمل می کنیم! این است که ما مشکل پیدا می کنیم، مردم در داخل این ها را می بینند.
 اما چطور شد که انقلاب ما از بیرون وجاهت دارد؟ خانه ما از درون ابر است وبیرون آفتاب! این تحول نتیجه عملکرد من و شما نیست، آن امام بود و آن خون شهدا و آن رهبری امثال رجایی و همت و باکری... این ها در دنیا منعکس شد دیگر خبر ندارند بعدش چه شد خدا از عمر بنده بکاهد و به عمر رهبر معظم انقلاب بیافزاید. ولی به مردم گفته نشد این بزرگوار نزدیک 30 سال به این مملکت خدمت می کنند و حقوق نمی گیرند چه کسی در دنیا این چنین است، خدمت رایگان؟ این ها را مردم    نمی دانند ولی باب تهمت تا دلتان بخواهد باز است آنوقت چه کسانی را می بینند مردم؟ امثال من را! این است که مردم این ها را در داخل می بینند و نا امید می شوند. ما سرسفره شهدا نشسته ایم؛ ما از آبروی امام داریم خرج می کنیم؛ از آبروی پاکانمان و خودمان آن طور که شایسته است عمل نکرده ایم؛ البته چهره هایی داریم در ردیف اولیای تاریخ اما جمع را می گویم.....

.............................................................................................

منبع: فصلنامه مجموعه سخنرانی های مدیریت اسلامی، شماره اول، پاییز 1387، هیأت مروّجان رهبری و مدیریت اسلامی


  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله ساختار اساسی دولت شهر اسلامی

دانلود مقاله ساختار اساسی دولت شهر اسلامی

...................................................................

مولف/مترجم: علی تدین و حسین نوایی
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی): 2008
وضعیت: تمام متن
منبع: فصلنامه مجموعه سخنرانی های مدیریت اسلامی، شماره اول، پاییز 1387، هیأت مروّجان رهبری و مدیریت اسلامی
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir
خلاصه: در این مقاله که مربوط به سخنرانی مشترک جناب آقایان تدین و نوایی در جلسات هفتگی هیات مروجان رهبری و مدیریت اسلامی می باشد، ابتدا تعاریف مختلف از شهر ارائه شده است. سپس سه الگوی مطرح در اداره شهر که شامل سیستم غیر متمرکز درنظام های فدرالی، سیستم غیر متمرکز درنظام های متمرکز، و سیستم فرانسوی (ناپلئونی) می باشد، ارائه شده است. در ادامه تاریخچه و نحوه اداره شهر در ایران در سه مقطع زمانی از آغاز تا انقلاب مشروطیت، بین دو انقلاب (انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی)، و بعد از انقلاب اسلامی تا کنون بیان شده است. یکی از چالش های کنونی اداره شهرها مسئله مدیریت یکپارچه شهری می باشد که در این مقاله الزامات مدیریت یکپارچه شهری در دو سطح ملی و منطقه ای مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش پایانی مقاله ساختار دولت شهر اسلامی مبتنی بر نظام ولایت فقیه تشریح شده و راهکارهایی برای پیاده سازی آن ارائه شده است.
مفاهیم کلیدی: شهر، مدیریت شهری، دولت شهر اسلامی، نظام ولایت فقیه.

تعاریف شهر:
 در یونان، شهر جایی است که علاوه بر ویژگی های قانونی که یک شهر باید داشته باشد، پارک، ورزشگاه و تالار عام داشته باشد. در هند، معبد، قصر و بازار، در اروپا بازار و حکومت محلی مستقل باید داشته باشد. مسلمانان؛ جایی را شهر می دانستند که مسجد جامع، بازار و مدرسه داشته باشد. اگر بخواهیم تعریفی امروزی از شهر ارائه دهیم می‌توانیم بگوئیم شهر مجموعه‌ی مرکبی از عوامل طبیعی اجتماعی و محیط های انسان ساخت است که درآن جمعیت ساکن، متمرکز شده است. البته در دیدگاه مختلف تعاریف گوناگونی از شهر ارائه شده است به عنوان مثال در جامعه شناسی می گویند شهر می تواند سکونت گاه دائمی انبوه و نسبتاً بزرگی برای افراد اجتماعی باشد یا به لحاظ اقتصادی می گویند شهر جایی است که شغل اکثر آنها غیر کشاورزی است یا جغرافی دانان بیشتر به یک فضای جغرافیایی و فضای شهری تأکید می‌کنند و به موقع جغرافیایی و مکانی که شهر درآن واقع شده تأکید بیشتری دارند.

 

الگوهای اداره شهری
معمولاً سه الگوی اداره شهری ارائه می شود که عبارتند از:
الف- الگوی اول سیستم غیر متمرکز درنظام های فدرالی است که در ایالات متحده آلمان و هند ارائه می شود. این شکل حکومت شهری منجر به مدیریت شهری شده که مدیر شهری مدیر اجرایی شهر است.
شکل دوم، شکل کمیسیونی است که مردم شهر به جای اینکه افراد را انتخاب کنند کمیسیون هایی را انتخاب می کنند و این کمیسیون های مختلف از بین خودشان یا اینکه مردم از بین خود کمیسیون ها یک نفر دیگر را به عنوان شهردار انتخاب می کنند شهردار فقط رئیس جلسه شورای شهر است وبه آن صورت حالت اجرایی ندارد.
این شکل به حالت شهردار ضعیف شورا است. در این شکل هم مردم اعضای شورای شهر را انتخاب می کنند وقدرت اصلی دست اعضای اصلی شورای شهر است از طریق کمیته هایی که شورای شهر دارد شهر را اداره می کند و در این شکل هم شهردار معمولاً قدرت آنچنانی ندارد.
ب- نوع دیگر سیستم غیرمتمرکز درنظام های متمرکز است که به سیستم بریتانیایی هم شهرت دارد.
کشورهایی که از این الگو تبعیّت می کنند، انگلستان، استرالیا، کانادا، ژاپن و کشورهای اسکاندیناوی هستند.
در انگلستان به این صورت است که برای شهرستان و بخش هر کدام یک حکومت محلی درنظر گرفته اند. تقریباً مسؤلیت های آنان کاملاً مشخص و جدا از هم است. سلسله مراتب کاملاً مراعات می شود و آن چیزی که در شهرستان است یعنی شورای انتخاب در شهرستان تمام دستورات و قوانینی که در مقیاس شهرستان است رعایت می شود. در قسمت بخش هم  تمام قوانینی که مقیاس بخش را دارد بر عهده شورای شهر است. درشهر هم به همین صورت است ولی در انگلستان، لندن یک مدیریت جداگانه دارد که خودش به چند قسمت تقسیم می شود.
ج- سیستم سوم سیستم فرانسوی است؛ کشورهای فرانسه و آمریکای لاتین وکشورهای اسکاندیناوی با اکثر کشورهای جهان سوم از سیستم نظارتی فرانسوی که به ناپلئونی هم معروف است پیروی می کنند در این سیستم شهروندان، شورای شهر را انتخاب می کنند. شورای شهر، شهردار انتخاب می کند. شهردار، ریاست جلسات را به عهده دارد تقریباً قوانین اجرایی ، بودجه و همه این ها در اختیار شهردار است، با توجّه به این که قانون اساسی ما ترجمه قانون اساسی فرانسه با کمی تغییر است، سیستم شهری ما هم مثل اکثر کشورهای درحال توسعه از تیم نظارتی فرانسوی تبعیّت می کند.

 

تاریخچه و نحوه اداره شهر در ایران:
 الف) از آغاز تا انقلاب مشروطیت. در دوران باستان آن چه که مردم اداره شهر سهیم بودند بیش تر شرکت در مراسم مذهبی و معابد بود. در دوران هخامنشی این الگو ادامه داشت تا حمله اسکندر به ایران شهرهایی شکل گرفت که الگو گرفته بود از یونان با همان حکومت محلی که به حالت استقلال اداره می شد که تا دوران سلوکیان ادامه داشت. در دوران سلوکی از بین خود آن ها 300 نفر را بر اساس ثروت یا خرج یا همان دارایی و دانایی انتخاب می کردند که وظیفه اداره شهر به عهده این گروه بود. در دوران ساسانیان کم کم شکل حکومت مرکزی اداره شهرها دست خوش تغییر می شود. در دوران پس از اسلام امور به 4 قسم تقسیم می شد: 1) امور اداری سیاسی، در عموم حکومت هایی که در ایران شکل گرفت این گونه بود که امور اداری سیاسی و امنیتی به عهده حاکم یا امیر نشین بود. 2) امور اجتماعی اقتصادی و خدماتی بر عهده  رئیس شهر و کدخدا بود. 3) امور انتظامی بر عهده داروغه، 4) امور قضایی به عهده قضات گذاشته شد.
ب) بین دو انقلاب، انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی، آن مواردی که در اداره شهر نقش اصلی داشتند، قوانین و حرکت ها و مواردی که پیش آمد در اداره شهر در حکومت شهری ایران شکل گرفته بود، تأثیر داشت. از اهم موارد یکی تأثیر قانون بلدیه در سال 1360 بودکه بعد از این در سال 1309 تا 52 شهرداری تأسیس شد.
 در ایران آن چیزی که مهم بود وابستگی مالی و اداری به دولت بود،    شهرداری ها با وابستگی هایی که داشتند تقریباً هم در اداره شهر و هم در بقیه مسائل به آن حالت اولیه که بعد ازکمیته بندی به وجود آمده بود را از دست دادند در این دوران اداره شهرداری ها به وزرات کشور سپرده شد و شهرداری ها تا پایان حکومت پهلوی اوّل به 136تا رسید. در حکومت پهلوی دوّم تشکیل شهرداری ها و مجامع  بود در سال 1328 که قانون مهم این را بنده یک ذره پررنگ تر انتخاب کردم چون    مهم ترین قانونی که برای شهرداری ها و اداره شهر تصویب شده است قانونی به اسم قانون شهرداری هاست که در سال 1334 به اسم قانون شهرداری ها تصویب شده است  که با گذشت نیم قرن با کمی حذف و تعدیل همین قانون در ایران رایج است. کاهش قیمت نفت باعث  شد که تقریباً آن حالت مدیریت شهر از هم بپاشد چرا که تقریباً هر تصمیمی که دولت می توانست و هر تغییری که در شهر لازم بود، می داد قبل از کاهش نفت و مدیریت و آن برنامه ریزی که برای شهر از طریق مالیات عوارض بود تقریباً کم رنگ شد. شهرداری ها به 450 تا رسید.
ج) بعد از انقلاب اسلامی تا کنون، آن چیزی که در مدیریت شهری یا اداره شهرها تأثیر گذاشت، یکی حد نصاب جمعیت از 5 هزار نفر رسید به 10 هزار نفر با یک اضافات و کمی که در بعضی شهر ها به وجود آمد، گفتنند در تراکم های مختلف این می تواند تغییر کند که  شورای شهر به جای انجمن شهر با همان اختیارات.  این مسئله پررنگ تر شده است، به خاطر این که شورای اسلامی تشکیل شد و تقریباً یک گام بزرگ برای نحوه اداره شهر بود.

 

الزامات مدیریت یکپارچه شهری:
در حال حاضر می خواهیم بدانیم که اداره شهر به چه صورت است چه سازمان هایی با اداره شهر ارتباط دارند و آن دغدغه ای که همه دارند به عنوان مدیریت یکپارچه شهری و از آن نام می برند چه سازمان هایی باید با یکدیگر هماهنگ شوند تا این مدیریت یکپارچه شهری از آن شکل بگیرد.
1) در سطح ملی، سازمان هایی هستند که خودشان را مجاب می دانند که در اداره شهر دخالت کنند، یکی وزارت کشور است، با توجه به اختیاراتی که درآن گذاشته شده و با توجه به قوانینی که در این زمینه تصویب شده؛ دیگر شورای عالی شهر سازی و معماری سازمان برنامه و بودجه که البته این ها تغییر کرده و زیر نظر معاونت راهبردی و زیر نظرسازمان شهرداری کشور رفته  است و وزارت نیرو است که بر اساس آن قوانینی از جمله تأمین گاز و برق و آب و قطعاً خودش را مخیّر می داند که در شهر دخالت داشته باشد.
2) درسطح منطقه، استانداری، سازمان مسکن و شهر سازی، شورای شهر در سطح محلّی دو قسمت که به صورت رسمی است که شورای اداره شهرستان، شورای تأمین شهرستان، فرمانداری و شورای اسلامی شهر و شهرداری که در واقع عناصر اصلی اداره شهر هستند و قطعاً باید نقش اصلی را داشته باشند و بعداً بحث خواهم کرد که چه وظایفی بر عهده شهرداری گذاشته شده و الان چه مقدار این وظایف ر انجام می دهد و چقدر این وظایف را سایر سازمان ها و وزارتخانه هایی که برای شما عرض کردم عناصر غیر رسمی که گاهی نفوذشان و تصمیماتشان بیشتر از عناصر رسمی در اداره شهر، تأثیر می گذارد همان مجلس شورای اسلامی است که با توجه به جایگاهی که دارند می توانند تأثیر داشته باشند جریان سیاسی حاکم بر شهر  یا مدیریت شهری سرمایه داران هستند که با توجّه به آن سرمایه ونفودی که دارند می توانند نقش داشته باشند. در اداره شهر گروه های ذیربط عمران و مدیریت شهری با توجه به آن حالت حرفه ای که دارند، بعضی شهرها هم شرایط ویژه ای دارند به عنوان مثال: مشهد آستان قدس رضوی با توجه به جایگاهی که دارد با توجه به سرمایه ای که در اختیارش هست و خودش را مقید می داند و حق خودش می داند که در اداره شهر دخالت کند و تأثیر بگذارد. در قانون شهرداری ها معروف است که همین الان هم آن قانون دارد در ایران اجرا می شود در آن 53 وظیفه به عهده شهرداری گذاشته شد از آن 21 وظیفه اکنون به عهده شهرداری گذاشته شده و همین الان هم شهرداری دارد آن را انجام می دهد و 7 تا شهرداری هستند و ادارات دیگر و شهرداری ادارات دیگر، بخش خصوصی 2 تا و 21 وظیفه کلاً از حیطه شهرداری خارج شده و این نشان می دهد که این مدیریت یکپارچه که دغدغه خیلی ها هست در واقع لزومش حفظ می شود و نشان می دهد که باید برای گام گذاشتن به سمت مدیریت یکپارچه سریع تر حرکت کرد. این آن چیزی بود که من به عنوان مقدّمه عرض کردم تا ایده اصلی که بر آن اساس همین مقدمات شکل گرفته را خدمت شما عرض کنم که ایده مسجد محوری است به صورت شهر و صورت مدیریت اسلامی قرار دادند.

 

دولت شهر اسلامی:
در اداره شهر ها باید به این نکته توجه کنیم الگویی که در ساختار اساسی کشور استفاده شده، به دلیل اینکه مبتنی بر نظام ولایت فقیه است، نظامی که اندیشه اساسی و بنیادی و فکری کلیه ساختارهای اداری کشور ما را تشکیل می دهد. بر این مبنا می آییم  اول از خود ولایت فقیه شروع می کنیم. ولایت فقیه شکلی از اشکالی است که به حکومت اسلامی مشروعیت می دهد. به طور کلی حکومت ها مشروعیتشان را می توانند از طرق مختلف داشته باشند بعضی ها مشروعیت موروثی دارند، در بعضی حکومت ها مشروعیت بر مبنای غلبه است. این نظریه که خیلی از اهل سنت به آن معتقدند غلبه یکی از مزایای حکومت آن هاست. مشروعیت مردمی حکومت های دموکرات امروز ریاستی پارلمانی مشروعیتشان را از مردم می گیرند. بعضی حکومت ها مشروعیتشان الهی است ولایت فقیه یکی از نظریاتی است که مشروعیت حکومت را الهی می داند این مشروعیت بر پایه ایمان به خدا قرارا دارد حاکمیت مطلق دراین نوع حکومت، حکومتی که ولایت فقیه الگوی اوست، از آن خداست. این حکومت حاکمیتی که به  انسان های خاص واگذار شده که همان ولی فقیه باشد و حاکمیت ولی فقیه در طول  حاکمیت الهی قرار دارد و متکی بر آن است آن ایده ای که ما دنبالش هستیم و خدمتتان هم عرض کردم این است که ساختار اساسی از ساختار اساسی کشور گرفته شده است.
کشور ما که مبتنی بر نظام جمهوری اسلامی است، در رأس آن رهبری قرار  دارد که همان ولی فقیه است و قوه مجریه، قوه مقننه و قوه قضائیه سه قوه ای هستند که زیر نظر رهبری و مشروعیتی که از رهبری می گیرند و مشروعیت الهی که دارند اداره می شود، بر این مبنا ما دنبال این هستیم که در این الگو این ساختار را به تمام کشور تسرّی بدهیم و ساختار اساسی اداری استان اسلامی را طراحی بکنیم که آن نماینده ولی فقیه در استان زیر نظر رهبر و نماینده رهبر است در یک استان شورای استان کار قوه مقننه استان را انجام بدهد و به عنوان قوه مجریه در سطح  استان استانداری داریم، دادگستری استان هم قوه قضائیه هست و همین طور این ساختار به سطوح پایین تر تصدی پیدا می کند. در شهر، امام جمعه زیر نظر نماینده ولی فقیه در استان است و به رهبری ختم می شود شهردار به رئیس جمهور در یک کشور و همین طور می آید پایین  شهرداری می شود هیئت دولت در شهر در سطح محله ما این سیستم را یا الگو را تا محله پیگیری می کنیم و به محله محوری در این الگو بیشتر اعتقاد داریم. بر این مبنا که درمحله ها هم همانطور که سازمان یا ساختار شکلی برای محله تعریف شده ساختمان هایی که واحد های خاص داشته باشد مثلاً چند طبقه باشد فاصله بین ساختمان ها چقدر باشد مسجد کجای محله واقع بشود برای اداره هم محله هم برنامه ای در نظر داریم؛ البته این ها همه اش ایده های خاص است که در آینده می  تواند پخته شود. صرفا ًبه عنوان ایده های خام ارائه می شود و ممکن است ایرادهای زیادی داشته باشد.
در سطح محله ما می توانیم امام جماعت را مبنای مشروعیت الهی که در سطح کشور ولی فقیه بود در استان نماینده ولی فقیه و امام جمعه بود امام جماعت   می شود به مصداق رهبردر محله؛ قوه قضائیه، قاضی محله و محکمه ای می تواند باشد، محله دار مصداق شهردار، استاندار رئیس جمهور، شورا یا هم قوه مقننه در انجا محله را با عنصر بنیادی شهر واداره شهر درنظراین سیستم می گیرد که می تواند منشا بسیاری از حرکت ها باشد ما از محله شروع می کنیم برای اسلامی کردن سازمان شهرمان وکشورمان؛ می توانیم به نتایج بهتری برسیم تا اینکه از بالا با بخش نامه و شکل های عامیانه بخواهیم یک چیزی را پیاده کنیم در مجموع کار کردها و مزاید زیادی برای این سیستم می شود.
 اما در کلیت این طرح آن چیزی که ما مشاهده می کنیم هر بخش دو قسمت دارد یک بخش ساختار اساسی کشور ارائه می شود، رهبردر سطح کشور یک وظایفی دارد، جایگاهی دارد، شرایطی دارد و یک شکل انتخاب می شود؛ ما آمدیم الگوی همین را در سطوح دیگر استان شهر و مدل سازی کردیم امام جمعه رهبر محله است و اگر مثلاً رهبر در سطح کشور یکی از شرایط این است  فقیه جامع الشرایط مدیر و مدبر باشد عادل باشد در سطح محله امام جماعت محله باید که روحانی باشد، شناخته شده که مورد وثوق مردم محله باشد به آن اطمینان داشته باشند. برای حل مسائل مشکلاتشان به او رجوع می کنند یا وظایف و اختیارات رهبر در سطح کشور فرمانده کل قوا هست فرمان همه پرسی با ایشان هست امضای حکم ریاست جمهوری تنفیذ حکم ریاست جمهوری با ایشان هست و خیلی وظایف دیگر امام جماعت هم در محله وظایف مشابهی دارند به نوعی می شود گفت رهبر اگر مشروعیت بخش سایر شورا و ارکان نظام کشور هستش امام جماعت هم درمحله به نوعی کانون حل مسائل است و منبع مشروعیت بخش سایر نهاد ها یا فعالیت هایی که در سطح محله انجام می شود.
اگر انتخاب رهبر مثلاً با مجلس خبرگان که به وسیله مردم انتخاب می شوند باشد، می توانیم برای انتخاب امام جماعت هم مدل های مشابه به کار گیریم. مثلاً شورایی از بزرگان محله، ریش سفید های محله امام جماعت را تعیین کنند. یا می شود از الگوهای دیگر استفاد کرد مثلاً امام جمعه امام جماعت محله را به طور مستقیم انتخاب کرد یا اینکه با رای مستقیم مردم انتخاب شود و راههای دیگر هم شاید بشود پیشنهاد داد و همین طور ما آمدیم مدل را به سایر قوا هم تسرّی دادیم،  قوه مقننه محله شورایاری هست ساختار اساسی جایگاهش، جایگاه قوه مقننه در ساختار اساسی ایران با شورایاری به مصداق قوه مقننه مقایسه می شود ما شورایاری را به جای قوه مقننه قرار دادیم که آن هم وظایفی دارد نمایندگانی انتخاب می شود برای آن هم که شرایطی دارند مشروعیتشان را از امام جماعت محله می گیرند و در چارچوب خاصی مثلاً اگر قانون کشور چارچوب قانون اساسی و شریعت وضع می شود قوانین هم که برا ی محله گذاشته می شوند در چارچوب قانون اساسی و شریعت وضع می شود. قوانینی که برای محله گذاشته می شوند، در چارچوب قوانین فوق مثلاً قانون اداری شهر، قانون شهرداری قانون شورا شود را قانون اساسی و شرع وضع خواهند شد و خارج از آنها نمی توانند باشند. قوه مجریه هم همین شکل در محله ما و محله دار به مصادیق رئیس جمهور عمل می کند شرایط و صلاحیت هایی دارد وظایف و اختیاراتی دارد و به شکلی که مانند رئیس جمهور به طور مستقیم انتخاب می شود، انتخاب می شود. قوه قضائیه، محله ما قاضی داریم در محله که انتخاب قاضی بهترین راهی که به ذهنم می رسد مانند رئیس قوه قضائیه هست رهبر انتخاب می کند قاضی محله را هم شاید بهتر باشد امام جماعت محله انتخاب کند که جایگاه رهبری محله را دارد این قاضی شرایط و صلاحیت هایی دارد، وظایف و اختیاراتی دارد.

 

 راهکارهای تحقق دولت شهر اسلامی:
در پایان، راه کارهایی برای عملیاتی شدن این طرح ارائه می شود که عبارتند از:
 یک بخش حقوقی است که در آن عنوان می شود در این بخش لازم است که اجزای این ساختار یعنی قوه مقننه محله، قوه مجریه محله، قوه قضائیه و امام جماعت مسجد محله، به مصادیق مثلاً آن مرجع نهاد رهبری در محله متصل باشد یعنی پیوند داشته باشد با مرجع بالاتر. امام جماعت با امام جمعه که امام جمعه هم در شهر با نماینده ولی فقیه در استان آن هم با رهبری در ارتباط باشند. این ها سلسله ای باشند که به هم پیوسته هستند محله دار به شهردار و آن هم به استاندار متصل باشد. این ها به هم وصل باشند یعنی محله یک چیز متکی به خودش نباشد چون که به نتیجه نخواهد رسید. در این زمینه باید قوانین لازم هم وضع بشود به خصوص در پیوند این اجزا این وضع قوانین واقعاً ضروری هست اما مختصر از آن بعد خصوصی ها هستند. بعد فرهنگی این موضوع هست برای عملی شدن مهم ترین نکته باور شهروندان است.
 منظور در اینجا اهالی  شهر است که می توانند شهرشان را به آن شکل که به عنوان ساختار اساسی که اسلامی است و به کل اسلامی  اداره می شود به شکل اسلامی اداره کنند و اهالی یک محله هم به همین شکل باید باور داشته باشند و ما می توانیم از طریق آموزش شهروندان این باور را در آن ها ایجاد کنیم که می توانند محله شان را وشهرشان و استانشان  وکشورشان را به شکل اسلامی اداره کنند و این تحقیق اولیه است، یعنی خیلی  روی آن باید کار شود و ما آن را ارائه می دهیم تا از نظریات دوستان و اساتید بهره ببریم تا آن را کامل کنیم .
ممکن است در یک محله چنین شخصیتی وجود نداشته باشد یا در یک محله  رهبرانی باشد. آن چیزی که برای این جا در نظر گرفته شده، بحث آموزش است روحانیونی که تربیت می شوند برای تبلیغ چنین سیستمی برای شهرهای مختلف در نظر گرفته بشود، برای رهبری محله آموزش ببیند یا  این که بتوانند محله ها را اداره کنند، یک چنین سیستمی درنهادهای مرتبط که روحانی پرورش می دهند باید در نظر گرفته بشود.
در مسئله دوم ممکن است افراد محله آن کنترل و آن نظارتی که از بالا به پایین است خیلی سنگین احساس می کنند؛ فکر کنند حتی در محله خودشان هم آن قوه مجریه آن امام جماعت آن قوه قضائیه آنها را تحت کنترل دارد یعنی فکر کنند دارند تهدید می شوند احساس نا امنی کنند چنین چیزی در شرایطی پیش خواهد آمد که این باور شهروندان و آموزش به وجود نیامده باشد این نکته برای این مهم است بعد فرهنگی اهمیت زیادی پیدا می کند برای اینکه ما در محله احساس تهدید نداشته باشیم از بابت اینکه امام جماعت قوه قضائیه قوه مجریه قوه مقننه ای دارد. به کل بیش تر حس مشارکت ما تقویت بشود......................

 ..........................................................................

منبع: فصلنامه مجموعه سخنرانی مدیریت اسلامی، شماره دوم، زمستان 1387، هیأت مروّجان رهبری و مدیریت اسلامی

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله تدوین الگوی مدیریت اثربخش نهادهای دینی؛ مطالعه موردی: مسجد

دانلود مقاله تدوین الگوی مدیریت اثربخش نهادهای دینی؛ مطالعه موردی: مسجد

..........................................................................................................
مولف/مترجم: رسول عباسی
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی): 2009
وضعیت: تمام متن
منبع: فصلنامه مجموعه سخنرانی مدیریت اسلامی، شماره دوم، زمستان 1387، هیأت مروّجان رهبری و مدیریت اسلامی
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir
چکیده: دین اسلام با توجه به اهمیت جماعت، توجه خاصی به عبادات جمعی نموده و مسجد را به عنوان پایگاهی برای گردهم آیی مسلمانان پیش‌بینی کرده است. استفاده از ظرفیت های بالقوه مسجد بستگی زیادی به نحوه مدیریت این مجموعه دارد. بنابراین سؤال اصلی اینجاست که عناصر و اجزای یک مدیریت اثربخش در مسجد کدامند و چه رابطه‌ای با یکدیگر دارند و چه تاثیری بر نتایج و بروندادها دارند؟ در این طرح پیشنهادی، الگویی ابتدایی از روابط امامت مسجد، عناصر مدیریتی، جماعت، محیط و نتایج و بازخور ترسیم شده است. روش تحقیق با توجه به هدف، کاربردی، از نظر گردآوری داده‌ها توصیفی-تحلیلی و از نوع همبستگی است. البته به منظور اشراف بیشتر بر ابعاد موضوع تحقیق، مطالعه‌ای اکتشافی به صورت کیفی از جامعه آماری تحقیق به عمل خواهد آمد. در حقیقت با کمک مطالعات نظری و بررسی تاریخی، مراجعه به آیات و روایات و مطالعه اکتشافی، الگوی بهینه و اثربخش طراحی خواهد شد. این الگو با کمک مطالعه‌ کمی مورد راستی‌آزمایی قرار خواهد گرفت.
مفاهیم کلیدی: نهادهای دینی، مسجد، مدیریت اثربخش.

مطالعه ی موردی در این تحقیق مسجد می باشد، منتهی لازم به ذکر است که ما در ابتدا عنوان موضوع را به این صورت دیده بودیم: "تدوین الگوی مدیریت اثر بخش مسجد مطالعه مساجد مستقر در شهر تهران"، که اساتید محترم در دانشکده مدیریت دانشگاه تهران صلاح دیدند که موضوع به صورت فعلی تغییر کند. بنده به علت اینکه بهتر بتوانم از نظرات اساتید استفاده کنم و با توجه به اینکه خود موضوع هم برای اساتید واضح و مشخص است، به توضیح مفصل بیان مسئله نمی پردازم. به هر حال ما در این تحقیق به منظور شناخت عوامل و اجزای الگوی مدیریت اثر بخش مسجد و برای دستیابی به اهداف و کارکرد های مختلف آن می خواهیم به این سه سوال اصلی پاسخ دهیم. این سه سوال ، سه سوال اصلی تحقیق ما هستند. یکی این که عوامل و عناصر اصلی این الگوی مدیریت اثربخش کدامند؟ ارتباط بین این عوامل چگونه است؟ و این عوامل از چه میزان تاثیر در نشانگرهای اثربخشی مسجد برخوردارند؟
حالا سوالاتی با عنوان سوالات ویژه هم می توانیم در این تحقیق به آنها پاسخ دهیم، برای نمونه یکی اینکه کارکردهای مسجد کدامند؟ که با مطالعه مبانی نظری، آیات و روایات و تاریخ می‌شود به آن پاسخ داد. سوال دوم اینکه در حال حاضر مساجد موفق چه اقدامات مدیریتی انجام می دهند؟ در حال حاضر اهم مشکلاتی که دست اندرکاران مساجد با آنها درگیرند کدامند؟ این سوال را می شود با تاکید بیشتر روی مساجد ضعیف و با فعالیت کمتر پاسخ داد. سوالات بعدی که پیشنهاد بعضی از اساتید بوده که ما به این سوالات اضافه کردیم. یکی این‌ است که آیا شیوه‌های مختلف تامین مالی مساجد با اثر بخشی آن ها رابطه دارد؟ رابطه دست اندرکاران مساجد با تشکیلات جنبی آن همچون پایگاهای بسیج و کانون های فرهنگی هنری چگونه است؟ که البته این سوالات را می شود در خود الگو هم پاسخ داد، منتهی ما فعلاً نظر اساتید را تغییر ندادیم. سوال بعد اینکه آیا حدود این تشکیلات جنبی همچون پایگاه بسیج و کانون های فرهنگی و هنری واقعاً در اثر بخشی آن ها موثر بوده اند، یعنی وضعیت موجود چگونه بوده؟ سوال بعدی این که ما بیاییم از تجربیات مسلمانان در دیگر کشورهای اسلامی یا کشورهایی که به هر حال مسلمان ها در آن ها فعالیت دارند، همچون سنگاپور، استفاده کنیم و سوال انتهایی اینکه راه کارهای مناسب برای ایجاد مساجد جذاب و پر رونق کدام است؟
در مورد تشریح موضوع باید اشاره کرد که خود تشکیلات مسجد از لحاظ تقسیم بندی سازمانی یک تشکیلات و یک سازمان محسوب می شود. یعنی کلمه نهاد را که ما برایش بکار بردیم با مخالفتی که با آن شد باید بگوییم که خود مسجد در قالب سازمان های متداول قرار می‌گیرد. تقسیم بندی‌های مختلفی در مورد سازمان ها انجام شده است. یک تقسیم بندی آقای اتزیونی انجام داده که بر اساس جنبه های قدرت و کنترل، و اینکه افراد به چه شیوه هایی و بر چه اساسی از دستورات سازمان پیروی می کنند، این تقسیم بندی را انجام داده و سه قدرت اجباری و قدرت مادی و قدرت هنجاری را مطرح می کند. در نمونه ای که خود ایشان ذکر می کنند در سازمان های هنجاری، سازمان های مذهبی را بیان می کند.
از طرف دیگر بحث مسجد در قالب سازمان های داوطلبانه قرار می گیرد و سازمان داوطلبانه به کوشش های سازمان یافته اطلاق می شود. از طرف دیگر در بحث سازمان داوطلبانه بحث غیر انتفاعی بودن را نیز مطرح می کنند. بنده در مطالعه ای که در متون علمی داشته ام بیشتر کلمه سازمان داوطلبانه غیر انتفاعی موسوم به VNPOs  را به کار می‌برند. حالا تقسیم بندی هم در مورد فعالیت های این سازمان‌ها انجام شده است که فعالیت‌های مذهبی از این تقسیمات است. از نظر ویژگی های این سازمان های داوطلبانه دقیقا خود تشکیلات مسجد بر این ویژگی ها منطبق است که فکر می کنم چندان نیازی نباشد که بنده توضیح بدهم. فقط بحث اینکه مسجد رسماً ساختاری از خودش دارد و از یک تجمع غیر رسمی متمایز است، دخالت دولت در این سازمان ها پذیرفته نیست، و متمایز از دخالت دولت ایجاد می شود، توسط یک هیئت مدیره مستقل اداره می شود، الگوی متمایزی از مدیریت مالی دارد، نمی توانند درآمدهای اضافی را توزیع کنند و بحث انگیزش هم در این سازمان ها مبتنی بر ارزش‌های داوطلبانه هنجاری است.
سند چشم اندازی را برای مساجد ترسیم کرده‌اند که بنده آن را از صحبت های حاج آقای ابراهیمی استخراج کردم. به هر حال چشم اندازی را که برای مسجد دیدم چشم انداز بسیار عالی است، طوری که اگر ما بخواهیم به این چشم انداز برسیم نشان می دهد که مساجد باید از این تشکیلات و سطح فعالیت فعلی بیرون بیایند تا واقعاً به این اهداف عالیه که برای مساجد ترسیم شده برسند. خودتان هم اگر چند خط اول سند  چشم انداز مساجد را مطالعه کنید مشاهده خواهید کرد که یک چشم انداز بسیار عالی را برای آینده مساجد ترسیم کردند که افقش هم برای بیست سال آینده است. این سند چشم انداز مساجد به شرح زیر می باشد:
"مسجد نهادی است فعال، اثرگذار، مسؤولیت‌پذیر در صحنه تعاملات فرهنگی، برخوردار از روحیه تعاون، سازگاری اجتماعی، توانا، پویا، کارآمد، توانمند در ترویج، آموزش و تبلیغ فرهنگ اسلامی، با بهره‌مندی از حضور و مشارکت مردمی و حمایت از حضور و مشارکت مردمی و حمایت دستگاه‌های فرهنگی، اجرایی، متعهد به انقلاب و نظام اسلامی بر اساس تعالیم عالیه اسلام و اندیشه‌های گوهربار امام، رهنمودهای مقام معظم رهبری در جهت تربیت و هویت اسلامی انقلابی، وحدت ملی، الهام‌بخش، مؤثر برای جهان معاصر به‌ویژه کشورهای اسلامی."
در مورد اهداف اساسی از انجام این تحقیق در خود سوالات تقریباً می‌شود به این اهداف رسید. سوالات همان طور بنده طرح کردم، بحث شناخت عوامل اساسی مدیریت اثربخش مسجد است. تاثیر الگوی مربوطه و آزمون این الگو در میدان عمل، شناسایی میزان تاثیرگذاری این عوامل در اثر بخشی مسجد، دستیابی به تصویری از وضعیت موجود مدیریت مساجد از نظر نوع اقدامات و نقاط ضعف، و بهره گیری از تجربیات دیگر مسلمانان و شناسایی راه کارهای عملیاتی.
در مورد بحث پیشینه تحقیقاتی در مورد مدیریت مسجد، هم اکنون در مورد مدیریت سازمان های داوطلبانه تحقیقات گسترده‌ای وجود دارد. منتهی به هر حال قالب تشکیلات مسجد واقعاً تشکیلات منحصر به فردی است، لذا باید ببینیم که چه تحقیقاتی در این زمینه انجام شده است. جستجویی که ما انجام دادیم در خود مدیریت مسجد در داخل کشور تقریباً می‌شود گفت تنها کاری که انجام شده کاری است که جناب آقای دکتر عابدی جعفری انجام دادند که مقالاتش هم در چندین نشریه منتشر شده است و به هر حال مقدمه بسیار خوبی است. در این مقاله در مورد بحث مدیریت مسجد کار شده و تقریباً تنها کار پژوهشی است که در داخل کشور انجام شده است. در کشور سنگاپور من کار بسیار زیبایی را پیدا کردم که بحث تعالی سازمانی را در مورد مساجد سنگاپور پیاده کرده بودند و یکسری اصول راهنمایی برای تعالی مسجد ذکر کردند: یکی رهبری الهام بخش، جماعت محوری، بهبود موثر یادگیری و رشد، ارزشمند ساختن مردم و مشارکت کنندگان و مسئولیت اجتماعی، و چشم‌انداز سیستم‌ها. این را به عنوان اصول راهنمایی تعالی گرفتند و الگویی را که برای تعالی مسجد دادند هفت بعد را شامل می شود: یکی بعد رهبری که به هر حال خاص امامت مسجد است، بحث برنامه ریزی، اطلاعات، منابع انسانی(منظور از منابع انسانی بیشتر خود دست اندرکاران مسجد هست و استفاده از پتانسیل‌های مسجد)، فرآیندها، جماعت و نتیجه.
به عنوان الگوی اولیه بنده الگوهای بسیار متعددی را طراحی کردم که خود آقای دکتر عابدی جعفری و آقای دکتر اسکندری این الگوها را قبلاً دیده‌اند، منتهی پیشنهاد و راهنمایی که آقای دکتر عابدی جعفری به ما داشتند این بود که الگوی اولیه باید الگوی ساده‌ای باشد. الگوی ساده یعنی الگویی که بتواند منطبق بر آن تشکیلات چند لایه‌ای مسجد باشد، لذا الگوی اولیه به شکل نمودار شماره (1) پیشنهاد شده است، با این پیش فرض که مسجد بر بنیان تقوی نهاده شده باشد. به علت اینکه خود بنیان گذاران هم از عوامل اساسی و هسته مرکزی مسجد هستند و همان طور که در خود آیات قرآن هم هست، این که مسجدی که بر تقوی بنا شده بهتر است از دیگر مساجد، و ما این را پیش فرض می‌گیریم.

 
نمودار شماره(1): الگوی اولیه تحقیق

در این الگو عامل اولیه، عوامل مدیریتی گرفته شدکه تاثیرگذار هستند بر کارکردها و خدمات مسجد و در انتها نشانگرهای اثربخشی. در نمودار شماره (2) مبحث عوامل مدیریتی به صورت بحث چند لایه‌ نشان داده شده است. یک بخش رهبری و امامت مسجد که به هر حال هسته مرکزی مسجد هست. لایه دوم آن عوامل مدیریتی را شامل می‌شود که حالا هیئت امناء و دست‌اندرکاران مسجد هستند. لایه بعدی جماعت مسجد هستند که به هر حال از خدمات مسجد استفاده می‌کنند، حضور در مسجد دارند و تقریباً می‌شود گفت که اگر مسجد را به عنوان شرکت‌های سهامی در نظر بگیریم، آن به عنوان مجمع عمومی این تشکیلات است و در لایه انتهایی هم محیط بیرون مسجد است که این محیط می تواند از همسایه‌ها تا نهادهای دولتی و غیر دولتی باشد. این مجموعه عوامل انسانی، تاثیرگذار هستند در کارکردها و خدماتی که مسجد ارائه می‌دهد و در انتها هم شاخص‌های اثر بخشی.............

 

نمودار شماره(2): لایه های عوامل مدیریتی مسجد
در اینجا بحث کارکردها و خدمات به عنوان اثر بخشی واسط هم نامیده شده است. یعنی اثر بخش نهایی نشانگرهایی است که در اینجا تعریف شده است. خود کارکردها و خدمات هم به عنوان شاخص اثرگذاری واسط می تواند نام بگیرد. در نهایت بنده به این موضوع اولیه رسیدم که فعلاً مبنای اصلی کار این مدل هست و همان طور که می‌دانید سه عامل مدیریت و امامت مسجد و جماعت با یکدیگر در تعامل هستند. خود بحث جماعت هم از این لحاظ در خود بحث مسجد طرح می شود که در مقایسه با سازمان های عادی، جماعت مسجد تا حدی خود کارکنان مسجد را هم شامل می‌شود، یعنی مشتری یک سازمان تفاوت اساسی دارد با مشتری مسجد. خیلی اوقات اگر نیاز به کمک و فعالیتی باشد، خودش به عنوان دست‌اندرکار قرار می گیرد، خودش به عنوان مشاور قرار می گیرد و در مجموعه مدیریتی خودش را قرار می دهد. ولی به مشتری یک سازمان معمولی هیچ وقت به عنوان یک مجموعه مدیریتی نگاه نمی شود، هیچ گاه به عنوان یک کارمند نگاه نمی‌شود و صرفاً این مشتری آمده خدماتی را بگیرد و خدماتی به سازمان ارائه نمی دهد. لذا خود جماعت در کنار عوامل مدیریتی در مسجد قرار می‌گیرد. این یک ویژگی منحصر به فرد مسجد در مقایسه با سازمان های عادی است.
بحث دیگر بحث امامت مسجد است. سازمان های عادی از یک مدیر برخوردارند، یعنی یک مدیر در راس هرم آن سازمان است. ولی در مسجد یک امام جماعت داریم که بیشتر بحث رهبری معنوی و الهی است و شخصیتی از تقوا را دارد که به عنوان یک سمبل ارزشی می تواند قرار بگیرد و در کنارش می‌تواند یک مجموعه مدیریتی هم خدمتگزار باشد. این هم باز یک تفاوت مسجد با دیگر سازمان ها می باشد.
مجموعه این عوامل تاثیرگذار بر کارکردها و خدماتی که مسجد ارائه می دهد، هستند. سه بعد برای کارکردها و خدمات در سازمان ها وجوددارد، یکی بحث تنوعی که این کارکردها دارد. ممکن است صرفاً یک مسجدی کارکرد نیایشی و عبادی از خودش داشته باشد و مساجد دیگر ممکن است غیر از کارکرد عبادی، کارکرد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... هم داشته باشند. بحث دیگر کیفیت این کارکردها و خدماتی است که مسجد ارائه می دهد. باید ببینیم که مشتریان این تشکیلات و جماعت تا چه حد از کیفیت این کارکردها و خدمات رضایت دارند. بحث بعدی وضعیت ظاهری و بهداشت مسجد است که به هر حال این هم خودش در بحث کیفیت خدمات تاثیرگذار است. در نهایت بحث اثر بخشی می باشد و در عامل بیرونی این الگو هم بحث محیط دیده شده است. نمودار شماره (3) شمای کلی این الگو را نشان می دهد.
 
نمودار شماره(3): الگوی مفهومی تحقیق
در ادامه ابعاد مختلف این الگو به صورت موردی بیان خواهد شد که در حقیقت به عنوان مقدمه کار می باشد.
در بحث "نحوه مدیریت مسجد" ابعاد زیر بررسی می شوند:
1. برنامه‌ریزی (هدف‌گذاری، نیازسنجی، رضایت‌سنجی و تبدیل آن‌ها به برنامه، تفکیک جماعت، جوان محوری و خانواده محوری)،
2. سازماندهی و هماهنگی (وجود خادم، وجود مسئول امور جوانان و...)،
3. ارتباطات (بازخور، پیشنهادها، شنود مؤثر، اطلاع‌رسانی داخلی، پاسخگویی)،
4. اطلاعات (مدیریت اطلاعات، الگوبرداری)،
5. خود ارزیابی (کنترل کیفیت فعالیت‌ها و چرخه بهبود)،
6. مدیریت مالی، پشتیبانی و تامین منابع،
7. تعمیر و نگهداری، بهداشت و نظافت.
در بحث "رهبری معنوی امام جماعت مسجد" ابعاد زیر بررسی می شوند:
1. رهبری معنوی امام (تقوا، اخلاق دینی، آراستگی، شخصیت، نظم و...)،
2. دانش دینی ،
3. ابلاغ چشم‌انداز مسجد،
4. تصویرسازی معنوی از مسجد،
5. توسعه نظام انگیزشی (قدردانی از افراد فعال)،
6. تعامل با جماعت (به تفکیک) و مهارت‌های مربوط.
در بحث "خصوصیات جماعت(سرمایه انسانی)" ابعاد زیر بررسی می شوند:
1. وضعیت ظاهری (نظافت، زینت، سطح تضاد، فرهنگ مشارکت، سواد، سطح اقتصادی، سن، نگرش دینی، اخلاق دینی)،
2. مشارکت جماعت (بهره‌برداری بهینه از شایستگی‌های سرمایه انسانی و تیم‌سازی با تاکید بر قشر جوان).
در بحث " کیفیت کارکردها و خدمات مسجد" ابعاد زیر بررسی می شوند:
1. تنوع کارکردها (نیایشی و غیر نیایشی)،
2. کیفیت کارکردها،
3. (ارزشمند ساختن مخاطب، حسن معاشرت دست‌اندرکاران، همدلی، محتوا (مادی و معنوی)، نظم (زمان)، رعایت اختصار، تنوع مجریان،
4. وضعیت ظاهری و امکانات (زیباشناختی، نظافت، بهداشت، وجود فضا و امکانات)،
5. مکان مسجد.
در بحث "ارتباط مسجد با محیط" ابعاد زیر بررسی می شوند:
1. ارتباط دوستانه با همسایگان،
2. اطلاع‌رسانی محیطی،
3. مسئولیت اجتماعی (کمک‌های اجتماعی، عدم ایجاد آلودگی مادی و صوتی)،
4. ارتباط با سازمان‌های همکار (محلی)،
5. ارتباط با دیگر مساجد.
در مجموع می توان گفت که "تعریف عملیاتی اثربخشی مدیریت مسجد" موارد زیر را  شامل می شود:
1. جذب مردم از سنین مختلف
2. وفاداری (احتمال مراجعه مجدد)
3. کاهش تمایل برای تعویض
4. علاقمندی به حضور در برنامه‌های عبادی یا غیرعبادی مسجد
5. میزان معرفی مسجد به دیگران (تبلیغات دهان به دهان مثبت)
6. شهرت مسجد (برند مسجد)
این تحقیق با توجه به هدفش کاربردی است. منتهی بعضی از پایان نامه‌های دکتری وجود دارند که این طراحی الگو را بنیادی می‌دانند، منتهی فعلاً ما تحقیق را کاربردی معرفی کردیم. از نظر نحوه گرداوری اطلاعات هم توصیفی – تحلیلی مقطعی و از نوع تحقیق همبستگی مدل معادلات ساختاری است. در بحث تدوین الگو و تست الگو در میدان عمل به علت اینکه نیاز است محقق اشراف پیدا کند در ابعاد مختلف مسئله و به این دلیل که خود تشکیلات مسجد، تحقیقات خاصی در  مورد مدیریتش نداریم، لذا بهتر این است که یک کار اکتشافی هم در ابتدا داشته باشیم و وضعیت موجود مدیریت مساجد را به شیوه اکتشافی و کیفی ترسیم کنیم و ببینیم وضعیت موجود مدیریت مساجد چگونه است و در انتها و با بحث مبانی نظری و اشرافی که پیدا کردیم و بحث مطالعات تاریخی، مراجعه به آیات و روایات، الگوی بهینه و اثربخش را پیشنهاد بدهیم. در نهایت این الگوی اثر بخش را راستی‌آزمایی خواهیم کرد که ببینیم آیا با واقعیت های موجود هم سازگار هست یا نه. روش‌های گردآوری اطلاعات، مطالعه اسنادی کتابخانه‌ای است. در تحقیق اکتشافی از مصاحبه‌های نیمه‌ساختاریافته با افراد مطلع کلیدی، و روش دلفی برای نظرخواهی از خبرگان در مورد الگوی طراحی‌شده استفاده خواهد شد.
افراد مطلع کلیدی در مسجد جهت مصاحبه، کسانی دراولویت قرار می گیرند که از تحصیلات دانشگاهی یا حوزوی برخوردار باشند یا از سابقه مدیریت اجرایی در دیگر دستگاه های دولتی یا خصوصی برخوردار باشند. در مورد روش دلفی هم از صاحب‌نظران و اندیشمندان کشور از جمله اساتید حوزه و دانشگاه که با بحث مدیریت اسلامی آشنا هستند یا تجربه ارزنده‌ای در رابطه با مدیریت مسجد دارند یا افرادی که سابقه فعالیت در سازمان های متولی امور مساجد مانند مرکز امور مساجد، سازمان تبلیغات و سازمان اوقاف و امور خیریه دارند، از آن ها استفاده شده است.
در این تحقیق واحد تجزیه و تحلیل، مسجد است، کانون تجزیه و تحلیل، مدیریت اثربخش مسجد، قلمرو مکانی را من تهران گرفتم، صرفا مساجد مستقر در محله های مسکونی که در آمارگیری که در سال 75 صورت گرفته است، حدود 97% مساجد کشور در محلات مسکونی مستقر هستند. ما آن 3% که ممکن است نحوه مدیریتش متفاوت با مدیریت مساجد مستقر در محلات مسکونی باشد فعلا حذف کردیم. جامعه آماری تحقیق را کلیه مراجعه کنندگان به مساجد محله‌های مسکونی گرفتیم بالای سن 15 سال که به هر حال به سن تکلیف شرعی رسیده باشند. منتهی در بحث مردان و زنان به علت تعاملی که خود جامعه مردان در بحث جماعت مردان با امامت جماعت و هیئت امنا دارد در مورد مردان، مشکل و سوالی ندارم ولی در مورد خانم ها که به هر حال در مسجد حضور پیدا می کنند و به علت اینکه تعامل خانم ها با هیئت امنا و امام جماعت کمتر است این سوال در ذهن من ایجاد شد که پرسشنامه‌هایی که طراحی می شود و مصاحبه هایی که انجام می‌دهیم تا چه حد باید بحث خانم‌ها را در بر بگیرد؟ شرط لازم هم برای انتخاب مسجد در نمونه آماری، برگزاری پیوسته نماز جماعت مغرب و عشا است.
جهت نمونه آماری در بخش تحقیق اکتشافی، حجم نمونه‌ لازم از بین امامان جماعت و دست‌اندرکاران مساجد طبق نظر محقق انتخاب شدند و نمونه‌گیری هدفمند از بین مساجد موفق و ضعیف انجام شده است. در بخش تحقیق همبستگی، برآورد حجم نمونه مناسب پس از انجام پیش آزمون خواهد بود، و روش نمونه‌گیری خوشه‌ای مبتنی بر 22 منطقه تهران می باشد.

نقد و بررسی:
دکتر مجتبی اسکندری: در مدل اولیه ای که شما مطرح کردید یک سری عناصر در ارتباط با مسجد را به عنوان متغیر ابتدایی یا برون زا در نظر گرفتید که روی کارکردها تأثیر می گذارد و کارکردها روی اثر بخشی. همین نکته اولی که به نظر می رسد جای تأمل دارد، چون ابتدائاً باید قبل از این که ما یک ساختاری را طرح ریزی کنیم، چه مسجد باشد چه سازمان دیگر، نقطه شروع کارکرد آن می باشد. این کارکرد است که بیان می کند آن سازمان باید چه ساختاری داشته باشد. مثلاً این مسجد آیا باید یک کتابخانه هم داشته باشد، باید مهد کودک هم داشته باشد، یک بسیج هم داشته باشد و... آن کارکرداست که این ساختار را به ما یادآوری می کند که چه مقدار نیروی انسانی ما باید درآنجا در نظر بگیریم پس ما نمی توانیم روی کارکرد، عناصر مدیریتی را اثر بدهیم ، کارکرد مقدمه البته عملکرد مؤخر یعنی بین همان فانکشن و (پیروفن) عملکرد در اثر بخشی که درآنجاسنجیده می شود نکته اول مدل اولیتان این مشکل را داشت. بحث بعدی را که مطرح کردید آن مدل اثر بخشی را در سنگاپور الگو گرفتید ، آن الگورادر مسجد پیاده کرده بودند برگرفته از آن الگو آمده بودند آن عناصر توانمندساز را و در نهایت نتایج را تعبیر اسلامی کرده بودند رهبریش به جای خودش بود، منابع انسانی ، فرآیندش بعد بحث جماعت را آورده بودند یک برگرفته از آن الگو هست منتهی شما این را به عنوان (تأثیرگذارتان) آوردید اگر مثلاً می خواهید استفاده کنید از این جا دارد مدل های مختلفی اینجا اومده ولی استفاده ای در مدل شماازآن نشده، در کل ارتباطش را با مدل نهایی شما که یک سری شاخص را مطرح کردید که جذب و وفاداری را...... زیاد روشن نمی کند یک نکته آن بود که به نظرم رسید یک نکته دوم این است که شماواحد سطح تجزیه و تحلیل را مشخص کردید اما سبک را مشخص نکردید ،مثلاً فرض بفرمایید که سبک شما مدیریت مساجد باشد چون ما که یک واحد مشخصی داریم که متولی بحث مساجد سازمان متولی مساجد. اون خودش می تواند یک سبک تمامی یک سبکی که مثلاً فرض بفرمایید که سازمان تبلیغات اسلامی که مساجد رو هم تأثیر می گذارد ما یک سطوحی داریم در مسجد بعضی جاها برای مسجدها دارن سیاستگذاری می کنند، بعضی جاها آن راپشتیبانی می کنند، و خود مسجد هم مجری، و این الآن مشخص نیست که مدیریت اثربخش در کدام سبک مساجد دارد اجرا می شود سبک تحلیل هم مشخص نبود برای دوستان، این نکته دوم بود، در بحث های روشهایتان اگر بحث های کمّی دارید باید در پرسشنامه ها می گذاشتید ولی درآن ذکر نکردید.
دکتر آغاسی: طرح تحقیق هست که برای من مشخص نشد که این طرح تحقیق بود که انجام شده یا نشده، من نتایج را ندیدم.  یک بحث تعریف عملیاتی است که همانطور که آقای دکتر اسکندری گفتند احتمالاً باید به اینها اضافه کنیم من جذب و وفاداری و کاهش تمایل راو دو تای دیگرش را که یادداشت نکردم اینها را بد نمی دانم، خوبند ولی فکر می کنم با توجه به صحبت های آقای اسکندری شما باید تعاریف عملیاتیتان را یعنی شاخص هایی که باید تست روی آنها انجام بشود را افزایش دهید و تعریف عملیاتی که می گویم، تعریف نیست در اصل تعریف عملیاتی می گوید من چگونه تعریف نظریم را اندازه گیری کنم تعریف عملیاتی، تعریف قابل اندازه گیری نظری می شود مثلاً برای وفاداری شما نمی توانید بگویید من تعریف عملیاتی می کنم، در صورتی که مثلاً برای شناخت اینکه وفاداری چه هست ما یک تعریف نظری می کنیم ولی برای اینکه اندازه گیری کنیم این وفاداری را البته مثال می زنم اینجا . این انتظارات فرد هست که آن را وفادار نگه می دارد یا ناراضی نگه می دارد و ممکن است ترک از سازمان یا مسجد یعنی محول کند حالا مسجدش را این انتظارات را. ما می توانیم در صندوق انتقادات و پیشنهادات بیندازیم یعنی در مطالعات این هست که کسانی که اتفاقاً وفادران دلسوزند اینها سریع ترک نمی کنند اینها هرروز انتقاد می کنند پیشنهاد می دهند بایدآن صندوق پیشنهادات و انتقادات باید ببینیم وفاداری را چقدر می رساند یا نمی رساند مثلاً شاخص برای تعریف عملیاتی وفاداری ،ما باید مثلاً کمیت و کیفیت انتظاراتی که از صندوق انتقادات و پیشنهادات درمی آید توجه کنیم، خلاصه کار عملیاتی اندازه می گیرد برای ما تعریف نظری یکی این قضیه است که باید تکمیل بشود و بررسی شود و یکی دیگر اینکه جامعه آماری شماست، شما می فرمایید که چون گفتید که واحد تحلیل شما مسجد است باید کسانی که باشد که از کیفیت و ویژگی های مسجد اطلاعات داشته باشند پس آنهایی هم که شما می فرمایید یعنی خبرگان و کسانی که از مسجد اطلاع دارند آنها باید مورد پرس و جوی شما در مصاحبه قرار بگیرند. اما شما گفتید که جامعه آماریشان مراجعه کنندگان هستند از زن و مرد اینجا مناسب نیست. یعنی اگر واحد سنجش شما مسجد است یعنی می خواهید مسجد را به عنوان یک ارگان به عنوان یک سازمان مورد توجه قرار دهید جامعه آماری شما درست است آن چیزی که فرمودید من از خبرگان مصاحبه می گیرم و اینها ولی اگر واحد تحلیل شما فرداست آن وقت می توانید افراد مراجعه کننده را چه زن و چه مرد را جامعه آماری قرار بدهید این رویه تجدید نظری حتماً درآن باید بکنید.
دکتر نجاری: پایان نامه ایشان تدوین الگوی مدیریت اثربخشی نهادهای دینی بودند، برای تقویت این پایان نامه چند نکته به نظرم رسید: اول اینکه عنوان شما با آن فرضیه هایتان با آن مدلتان ناسازگاراست، چرا که عنوان شما تدوین الگوی مدیریت اثر بخش فرق می کند بااثربخشی، ما در مدیریت اثر بخشی را داریم در واقع می خواهیم بسنجیم، پس مدیریت اثربخش با اثربخشی متفاوت است شما تعریف برای اثربخشی باید می آوردید،که نیاوردید، کدام یک از تعاریف اثربخشی را در واقع مد نظر دارید. چون اثربخشی دیدگاه سنتی دارد. دیدگاه جدید دارد دیدگاه سنتی اش درجه رسیدن به اهداف است که آن خودش هم سه تا رویکرد دارد، جدید هم باز هم متفاوت است که اینها را شما نگاه کنید روی منابع مختلف علمی. یک بحث بعدی که کارکردها را درست می کند یعنی در واقع فانکشن را، شما نمی توانید بحث فانکشن را اینجا مطرح بکنید عملکرد را می توانید ولی فانکشن را نمی توانید بعد آن را باید اصلاحش بکنید مدیریت اثربخش را می خواهید برایش الگو تدوین کنید یا می خواهید اثربخشی را بسنجید این به نظر من یک چیز خیلی مهمی که کاملاً متفاوت با هم هستند دوماً اینکه فرضیه را باز عنوان نکردید ولی فکر می کنم آن پنج تا فرضیه بود ولی باز هم باید فرضیات را روشن کنید همانطوری که آقای آغاسی هم اشاره کردند آن تعریف را ، اصلاً آن نشانگرها را لزوم ندارد تو مدلتان دائماً بیاورید یعنی زیر اثربخشی همه جا نوشته بودید نشانگردر واقع اینجا اندازه گیری که همه ما بالاخره نشانگرهای خاص خودشان رو دارند. این بحث کلیات، بحثش هم در بحث روش همانطور که خودتان هم گفتید اصل هدف این بنیادی است مگر این که شما با جایی قرارداد ببندید، با یک نهادی و مسجدی و اینها که مثلاً برایشان کار بکنید این می شود کاربردی باز آنجا یک مقدار در نحوه گردآوری اطلاعات، اینجا نوشته توصیفی، تحلیلی بعد مقطعی، اصلاً مقطعی با آن متفاوت است. مقطعی در مقابل طولی، طولی یعنی شما چند دوره را می گذرانید مقطعی یک جاست که با آن ارتباطی ندارد با توصیفی  ـ تحلیلی بعد نوع تحقیق هم بستگی را مثلاً اشاره کردید بعد درداخل پرانتز نوشتید مدل معادلات ساختاری. معادلات ساختاری من اصلاً با بحث یک مقدار متفاوت ، البته معادلات ساختاری خطی را با ریشتر اندازه گیری می کنند. غیر خطی هم هست که البته در ایران هنوز نیامده، همانطور که گفتم باز، شما تجزیه و تحلیل را کاملاً گفتید مدیریت اثربخش، که اصلاً اساساً به آن نپرداختید به هیچ وجه و آن نکته خیلی مهم بود یکی سطح تحقیقیتان واحد تحقیقیتان که مسجد است، چون مسجد است خوب مسجد را سازمان گرفتید دیگر یعنی واحد تحلیل شما می شود سازمان بعد اینجا از افرادی دارید استفاده می کنید که خبره نیستند در ارتباط با خود مسجد، نظر می توانستند بدهند در  بحثهای مختلف . این هم باز فکر می کنم باید تجدید نظر بشود یک مقدار منسجم تر بشود یعنی انسجام از این عنوان گرفته تا بیاد سؤالات بعد فرضیه ها و نتیجه روش اینها یک مقدار انسجام ندارد.
آقای طهماسبی: از بعضی از کلمات باید متناسب با روح مسجد استفاده کرد یعنی هیئت امنا رسما به جای هیئت مدیره، و چیزهای شبیه به این که می شود در طرح تحقیق به آن تکیه کرد. آن روح معنوی و دینی در طرح تحقیق شما بیشتر خودش رانمایان بکند. من به دلیل کمبود وقت نمونه را در نظر می گیریم. دو سه تا فرضیه را یا سؤال را به شما پیشنهاد می دهم. مثل موضوع رهبری در مسجد و رابطه اش با اثر بخشی سازمان مسجد این خودش می تواند یک فرضیه ، سؤال باشد که به آن جواب بدهیم یا بحث روح خدمت گذاری در عوامل مدیریتی و جماعتی که مسجد می آیند و رابطه اش با اثربخشی باز به نظر نکات خیلی مهمی هستند که همه با یک روح معمولاً خدمتگزاری می آیند، نمی آیند چیزی استفاده کنند همیشه دنبال این هستند که یک استفاده ای بدهند یا در خصوص بحث دستورات قرآنی و روایتی و سیره عملی که ما در خصوص مسجد داریم به نظر می رسد جایش خالی در این فواصل طرح تحقیق شمااست، یک جایی باید بیاورید، چقدر اثر دارد، چقدر توجه می شود به آن بر اثربخشی آن، و کیفیت خدمات که در آن واسطه شما آورده بودید به عنوان کارکردها، می تواند کیفیت خدمات خودش یکی از شاخص های اثر بخشی باشد در واقع بیاید در قسمت انتهایی آن مدل در خود مدل هم قسمت محیط را ، من پیشنهاد می کنم سرفلش شما از محیط بود به اثر بخشی، من فکر می کنم یک رفت و آمد دارد یعنی مسجد به محیط در واقع خدمات می دهد. اثر مثبت می دهد یعنی هم رفت است هم برگشت در خود مباحث عوامل مدیریتی هم باز همچنین ، یعنی این رفت و برگشت که در واقع اثربخشی را دائماً دارد افزایش می دهد فقط حالت رفت نه .
آقای محمدزاده: من چند تا نکته به نظرم رسیده که اصلاً خود عنوان تحقیقی که می خواهد انجام بشود به نظر می آید که جای چالش دارد عنوان می گوید که ما مدیریت نهادهای دینی رو تدوین کردیم حالا می خواهیم به مدیریت اثربخش نهادهای دینی بپردازیم یعنی یک الگویی داریم به عنوان مدیریت نهادهای دینی که اینجا ارائه نشد که این مدیریت نهادهای دینی چیست و مسئله ما با این عنوان این است که ما می خواهیم این مدیریت را اثربخش کنیم حالا عوامل اثربخش کردن این مدیریت چه خواهد بود که با محتوای ارائه شده در طرح با این سازگاری ندارد. دومین نکته این است که دلیل اینکه ما نهادهای دینی را مصداقش را مسجد گرفتیم چیست ما نهادهای دینی حالا مصداقش در مکتب اسلام این مصداق کاملش مسجد است اما نهادهای دیگر فقط اختصاص به اسلام ندارد در جوامع دیگر ، ادیان دیگر ما نهادهای دینی داریم. آیا می خواهیم با این عنوان، تعمیم هم بدهیم بگوییم مگر یک نهادی هم هست در مسیحیت و در ادیان دیگر این می تواند مدیریت اثربخشی آن را مطرح کند یا نه که این جای بحث دارد. نکته بعدی این است که بالاخره ما داریم نهاد دینی را مدیریتش را مورد بحث قرار می دهیم به نظر می رسد که اگر مدیریت نهادهای دینی تدوین نشده باشد و همین طوری هم که عنوان شد این از نوع اکتشافی هست مدل، نتیجه ی این پژوهش است. داریم می گوییم تدوین الگو، پس بنابراین روش تدوین الگو را باید برای این به کار ببریم نمی توانیم یک اصولی را از یک جایی حالا اپسیونی بگوید این مؤلفه ها و این شاخصه ها برای نهادهای دینی، این را بگیریم بعد بیاییم بار کنیم یک ارتباطی صورت بگیرد بعد بگوییم مسجد هم می تواند با این شاخصه ها و با این مؤلفه ها باشد لذا مؤلفه های مدیریت، حالا اثربخش مدیریت نهادهای دینی باید از درون خودش تحلیل محتوا بشود بیاید بیرون یعنی نتیجه پژوهش آن مدلتان را کامل کند هیچکدام از اینها نباشد ممکن است بخشی از اینها هم باشد.
......................................

 

 

Formulating a Model of Effective Management for Religious Institutions 
Case Study: Mosque

Rasoul Abbasi) PhD Candidate on Organizational Behavior Management, University of Tehran)                       

Abstract: With regard to significance of Jamaal (passel), Islam has noticed to collective worship and has predicted the Mosque as a base for collecting Muslims. Using the potentials of a Mosque depends on its management manner. Therefore the main questions are: what are the factors of effective management of a Mosque and what correlations do they have and what effects do they have on results and outputs? In this proposal plan, a pattern has been designed of relations of Mosque Imam, management factors, Jamaal, environment, results and feedback. Research method with regard to ive is applied, with regard to how gathering data is deive – analytical and correlative. Also, an exploratory research (qualitative) will be done in the research population. In fact, based on theoretical and historical studies, and referring to Quran and Prophet’s words and exploratory research, an optimized pattern will be designed. This pattern is verified based on a quantitative research.
Keywords: Religious institutions, Mosque, Effective management

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله بررسی اثرات باورهای مذهبی بر گرایش به راه اندازی یک کسب و کار جدید

دانلود مقاله بررسی اثرات باورهای مذهبی بر گرایش به راه اندازی یک کسب و کار جدید

..............................................................................................................

مولف/مترجم: امیر حسین ملکی
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی): 2009
وضعیت: تمام متن
منبع: فصلنامه مجموعه سخنرانی مدیریت اسلامی، شماره دوم، زمستان 1387، هیأت مروّجان رهبری و مدیریت اسلامی
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir
چکیده: یکی از حوزه های نوظهور و امید بخش در دهه های اخیر، کارآفرینی بوده است. در این راستا شناسایی علل و پیامدهای تلاش های کارآفرینانه بسیار اهمیت پیدا کرده است. هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر باورهای مذهبی بر راه اندازی یک کسب و کار جدید می باشد. در این راستا با استفاده از روش تحقیق آمیخته، که شامل پرسشنامه و مصاحبه است، از دانشجویانی که در مراکز رشد دانشگاه های تهران، شریف و شهید بهشتی اقدام به راه اندازی شرکت نموده بودند، آزمون به عمل آمد. نتایج اولیه بدست آمده از روش های کمی و کیفی نشان دهنده عدم تاثیر این باورها در راه اندازی کسب و کار بودند. پاسخ دهندگان از وجود یک نظام درونی ارزشی قوی صحبت می کردند که گرایش به حفظ و تقویت آن داشتند و در تلاش بودند تا تقید و پایبندی خود به اصول مذهبی را نشان دهند. یافته ها نشان می دهند که عدم تاثیر باورهای مذهبی در راه اندازی کسب و کار  به دلیل وجود متغیرهای میانجی است که باعث می گردند تا باورها به صورت غیر مستقیم بر راه اندازی کسب و کار تاثیر بگذارند. مطالعات در غرب نیز نشان از آن دارد که باورهای مذهبی بر راه اندازی کسب و کار تاثیری ندارند. از طرفی هنگام مطالعه قرآن و احادیث در خصوص مباحث اقتصادی و کارآفرینی، نشانه های زیادی وجود دارد که نشان دهنده تمایل و گرایش زیاد اسلام نسبت به کارآفرینی می باشد.
مفاهیم کلیدی: کارآفرینی، مذهب، باور، اخلاق اسلامی.

موضوع پایان نامه بنده نقش باورهای مذهبی در شروع یک کسب و کار جدید است یکی دیگر از مسائلی که من در پایان نامه به آن پرداختم بحث کارآفرینی و جایگاه آن در اسلام بود، یعنی آیا اسلام موافق است یا مخالف است یا اصلا نظری راجع به آن ندارد.
کارآفرینی مفهوم اولیه و اصلی اش ایجاد ارزش می‌باشد و کارآفرین کسی است که فرصت را شناسایی می‌کند و ارزیابی می‌کند و یکی از آن فرصت‌ها را انتخاب می‌کند و از آن بهره برداری مادی می‌کند و به نوعی می‌توان گفت که هدف اصلی و غایت کارآفرینی پول درآوردن است حالا ما کارآفرینی اجتماعی داریم کارآفرینی مذهبی داریم ولی کارآفرینی بطور خاص تعریفی که از آن در مجامع دانشگاهی داریم بحث خلق ارزش مادی است و این بحث‌ها طوری بود که در نگاه اول شاید تعارضی ایجاد می‌کرد با ارزش‌های ما، و اما این بحث بسیار گسترده بود و از حوصله یک پایان نامه کارشناسی ارشد خارج بود به همین دلیل من آمدم بطور خاص تأثیر آن را به کسب و کار جدید و گرایش به آن تأکید کردم.
پس مسئله اصلی تحقیق من این بود که آیا باورهای مذهبی در شروع یک کسب و کار جدید تأثیرگذار هستند؟
فرض کنید فردی می‌خواهد یک کسب و کار جدید را ایجاد کند و ایده‌ای به نظرش می‌رسد. این فرآیند شامل تشخیص فرصت، بهره برداری از فرصت، محصول، ایده، بهره برداری از ایده، ایده تبدیل به محصول می‌شود، و محصول یا خدمت عرضه می‌شود و بازاریابی می‌شود و بعد هم بحث فروش و رسیدن به سود می‌باشد.
من بررسی کردم که آیا فردی که قصد ایجاد یک کسب و کار جدید دارد، آیا این اصول و ارزش‌ها بر شروع کار وی تأثیر گذار است یا نه؟
من مطالعاتم را به 3 دسته تقسیم کردم: اول: در کشورهای غربی چقدر برروی این موضوع تحقیق شده؟ چون در بحث اخلاق کار تحقیقات زیادی شده در دنیا ولی در بحث ارتباط مذهب و کارآفرینی  تحقیقات زیادی صورت نگرفته است. نتایج بدست از تحقیقات اندکی که در باب این ارتباط بود نشان میدهد  که بین باورهای مذهبی و کارآفرینی وجود ندارد یا حداقل رابطه مستقیم وجود ندارد. یعنی کسانی که دست به کسب و کار جدید می‌زنند اصلا بر پایه باورهای مذهبی دست به این کار نمی‌زنند البته تحقیق آنها بدین صورت بود که بین کسی که باور مذهبی دارد با کسی که ندارد تفاوتی وجود ندارد.
 و اما جایگاه و کارآفرینی در اسلام که به دو بخش دیدگاه قرآن و دیدگاه معصومین تقسیم شده، با توجه به حدیث ثقلین پیامبر اکرم (ص) قرآن و عترت را بعنوان میراثی برای پیروان خودشان قرار دادند و ما با تکیه بر این دو اصل باید سیستم ارزشی خودمان را تدوین کنیم. خیلی جالب بود که در قرآن آیات بسیار زیادی وجود داشت در بحث تلاش، کوشش، کسب روزی و اینکه از انسان می‌خواهد و او را تشویق می‌کند به اینکه در زندگی تلاش کند همچنین اهل بیت نیز احادیث و روایات زیادی در این زمینه وجود داشت، رسول اکرم (ص) امیرالمؤمنین (ع) و امام صادق (ع). در قرآن یک آیه خیلی مهم است (سوره رعد آیه 11) که «اناالله لایغیر یقوم حتی یغیر بانفسکم» خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را که در خودشان است تغییر دهند.
بحث تغییر، جوهره اصلی کارآفرینی است. کارآفرین کسی است که فرصت را شناسایی می‌کند و فرصت آن پدیده‌هایی است که همه به آن توجه نمی‌کنند و شما به آن توجه می‌کنید و لازمه استفاده از این فرصت تغییر است. پس می‌توانیم از آیه نتیجه بگیریم که کارآفرین نقش والایی در جامعه دارد چرا که این تغییر و ارزش اقتصادی که ایجاد می‌کند و همچنین بدلیل نقش مؤثری که در جامعه ایجاد می‌کند. یک گریز کوتاه بزنم آقای اوباما رئیس جمهور امریکا در طرح اقتصادی که مطرح کردند گفتند که کلید اصلی موفقیت این طرح صاحبان مشاغل کوچک، کارآفرینان می‌باشند چراکه اینها موتورهای اصلی اقتصاد امریکا هستند که همه ما می‌دانیم چه بحران عظیمی دارند می‌بینید آنها بر اثر یک سری دیدگاه‌ها به این رسیده اند ولی ما در قرآن خودمان داریم. حضرت داوود روزی از خداوند می‌پرسد که من چه کار کنم که از من راضی تر باشی خداوند می‌فرماید من از تو راضی هستم ولی راضی تر می‌شوم اگر خودت کار کنی و از بیت المال استفاده نکنی. این بحث که خودتان کار داشته باشید و کسب و کار ایجاد کنید خیلی تأکید شده. من برای مباحث تکمیلی می‌توانم کتاب «کارآفرینی در نظام ارزشی» اثر دکتر حسن خنی فر را معرفی کنم که تمام احادیث و روایات را در آن جمع آوری کرده اند.
سنگ بنای مطالعات بین مذهب و کارآفرینی را وبر در کتاب «اخلاق پروتستان و روح سرمایه گذاری» گذاشت. آقای مرنز وگرت مطالعاتی داشتند که بحث مذهبی بودن افراد و ارتباط آنرا با کسب و کار را بصورت کمی محاسبه کردند و شاخص‌هایی تحت عنوان PWE که من تا حدی از این شاخص‌ها استفاده کردم را معرفی نمودند. آقای درویش این شاخص‌ها را از پروتستان به اسلام تعمیم داد و در ترکیه آنرا حساب کرد و متوجه شد که مسلمانان از پروتستانها امتیاز بیشتری  کسب کردند و ما می‌توانیم از این راه ثابت بکنیم که اسلام یکی از منطبق ترین دینها با فطرت انسان است.
با توجه به مطالعاتی که آقای معیدفر و فرجی انجام دادند متأسفانه، نگرش آن چنان مثبتی به کسب و کار در ایران وجود ندارند و دید خوبی به کسی که پولدار می‌شود یا کسب و کارش موفق می‌شود نداریم یک مثال خوب اینکه شما در ابتدای سال که تقویم سال نو را می‌بینید اولین چیزی که نگاه می‌کنید تعطیلاتش است این بزرگترین آفت کسب و کار است و خیلی از کارآفرینان از این شکایت دارند که تعطیلات زیاد باعث این می‌شود که کسب و کارشان زیاد رونق نگیرد و همچنین بازار در بخش سنتی تعطیلات زیادی دارد. من باورها را چگونه می‌توانم ارزیابی کنم؟ چه چیزی باور است؟ پس من از مطالعاتی که در غرب انجام شده بود استفاده کردم که آنها آمده بودند و باورها را بصورت طبقه بندی شده تقسیم کرده بودند و همچنین بنده اصول اساسی فعالیت‌های اقتصادی در قرآن و احادیث را دسته بندی کردم می‌توان گفت که در 10 باور اصلی باورهای مرتبط با کسب و کار را طبقه بندی کردم: 1- تأمین معاش و توسعه و گسترش در زندگی خود خانواده 2- کسب مال حلال 3- تلقی جامعه 4-         انجام امور خیر و دستگیری از نیازمندان 5- فراهم ساختن فرصت برای دیگران 6- جهاد در راه کسب کار (یعنی وقتی طرف در حال کسب و کار وقتی تلاش می‌کند به نوعی در راه خدا جهاد می‌کند و به خودش سختی می‌دهد برای اینکه خانواده اش در رفاه باشند)، 7- افزایش ثروت جهت استفاده مشروع از آن (این را من از همان مقیاس PWE گرفتم که می‌گوید آن کسانی مذهبی هستند که وقتی پول درمی آورند آنرا در راه مشروع خرج می‌کنند)، 8- مبارزه با استثمار و بدست آوردن استقلال، 9- بکارگیری اندیشه و خرد، و 10- مبارزه با تنبلی و سستی. من بررسی کردم که آیا این 10 باور در ایجاد کسب و کار جدید تأثیر دارند یا خیر؟ من جامعه نمونه‌ای را که در نظر گرفتم مراکز رشد دانشگاه های تهران بود دانشگاه تهران، صنعتی شریف و شهید بهشتی، مراکز رشد محل‌هایی هستند که دانشگاه‌ها اتاق‌های این ساختمان‌ها را در اختیار دانشجویان قرار می‌دهد که به فکر راه اندازی کسب و کار جدید هستند و پرسشنامه‌ای طراحی کردم.
روش تحقیق من روش تحقیق آمیخته از نوع تشریحی بود، روش‌های تحقیقی که معمولا در مدیریت استفاده می‌شود از نوع کمی هستند و یک نقطه ضعف بزرگ دارند که پدیده‌های رفتاری و احساسی را نمی‌توانند شناسایی کنند بنابراین من از یک روش کیفی استفاده کردم، روش تحقیق آمیخته بدین صورت است که ابتدا از یک روش کمی توزیع پرسشنامه فرضیات تحقیق را آزمایش می‌کند سپس با روش کیفی آن ابعاد پنهان و احساسی را مشخص می‌کند و روش نوینی است. در پرسشنامه من ابتدا جستجو کردم که وضعیت کارآفرینی این افراد به چه صورت می‌باشد پس از آن میزان شرکت در فعالیت‌های مذهبی شان را اندازه گیری کردم چون در مطالعات غربی این موضوع  زیاد استفاده شده است، یا حداقل محسوس می‌باشد پس از آن براساس  10 متغیری که داشتم حدود 21 سؤال طراحی کردم که میزان اعتقاد آنها را می‌سنجید. مثلا یکی از سؤال‌ها این بود که چقدر به کسب روزی حلال معتقد هستند و این خود یک طیف لیکرت 5 وجهی داشت برای پایایی و روایی هم از آلفای کرانباخ و اعتبار محتوا استفاده کردم پرسشنامه بین 86 نفر پخش شد که 73% مرد و 27% زن بودند، 5% تحصیلات کارشناسی ارشد داشتند 93% شیعه و 2% سنی و 5/3% به هیچ دینی اعتقاد نداشتند. 30% کسب و کار داشتند 16% دو کسب و کار و 3/2% در یکسال گذشته 5 کسب و کار ایجاد کرده بودند پس از آن برای ارزیابی پرسشنامه‌ها از آزمون T استفاده کردم که آیا این 86 نفر تا چه حد خودشان را نسبت به شرکت در فعالیت‌های مذهبی و همچنین آن اعتقادات مقید می‌دانند. جالب اینجاست که دقیقا همان نتایجی که در غرب حاصل شده بود اینجا هم حاصل شد و میانگین معنادار نبود. یعنی باورها و اعتقادات مذهبی تأثیری روی کارآفرینی نداشت پس براساس روش تحقیق آمیخته با 6 نفر از این افراد مصاحبه کردم و همان 10 تا متغیر را به نوعی در آن گنجاندم نتایج جالبی پدید آمد، اول اینکه این افراد گرایش اصلی شان و دلایل اصلی شان را اینگونه بیان کردند اول: استقلال: که ما می‌خواهیم روی پای خودمان بایستیم، دوم خودکفایی مالی یعنی دستمان در جیب خودمان باشد، سوم توسعه فردی یعنی همه می‌گفتند که ما از همان ابتدایی که دانشجو شدیم می‌رفتیم سرکار و من به این رسیدم که کسانی که وارد این مراکز رشد می‌شوند عمدتا کسانی اند که از همان سال اول دانشجویشان سرکار رفته اند، چهارم الگوهای ذهنی رسوب گذاری شده است. آموزه‌های فرهنگی خانواده بسیار تأثیرگذر است 2 نفر از این کسانی که من با آنها مصاحبه کردم آذری بودند اینها می‌گفتند که خانواده‌های ما این که فرد خودش کار کند و پول در بیاورد یک ارزش است، پنجم اهرم‌های محیطی بود یا فضای کسب و کار متأسفانه فضای کسب و کار در مملکت، خوب نیست ولی این خود، یک محرک شده بود یعنی وقتی می‌دیدند که اینقدر سخت است بیشتر تحریک می‌شدند که خودشان یک شرکت تأسیس کنند وقتی در یک شرکت کار می‌کردند که حقوق زیادی به او نمی‌داد، ولی زحمت زیادی می‌کشیده است او را به این فکر انداخت.
این افراد حین مصاحبه از یک اعتقاد قلبی و ذاتی به اصول مذهبی صحبت می‌کردند در حالیکه در انتخاب من سعی بر این شده بود که همه افراد مذهبی نباشند و از رعایت اخلاق، نگفتن دروغ در کسب وکار یا کم فروشی نکنند و این جالب بود چون در میانگین کمی این معنادار نبود پس اینجا یک سؤال پیش می‌آید چون من از یک طرف یکسری افرادی دارم که برای دین ارزش قائل اند و حاضر به گرفتن نزول برای کسب و کار نیستند و از طرف دیگر قرآن و احادیث را که اشاره کردم چقدر در این رابطه تأکید دارند پس چرا بطور مستقیم بر ایجاد کسب و کار ندارد؟
من یکسری مطالبی را فهمیدم اول از همه وجود یکسری متغیر میانجی بود ما اینجا تأسیس کسب و کار را داریم و از طرفی باورهای مذهبی و اصول ارزشی را. این 3 جزء را یکسری متغیر میانجی ناشناخته به هم ارتباط می‌دهند که اینها در وجود افراد نهفته بودند که یکی از پیشنهادات تحقیق من هم همین بود که ما روی این متغیرهای میانجی کار بکنیم که چه چیز باعث می‌شود که در حالیکه هدف فرد استقلال مالی است در راه رسیدن به آن اخلاق را رعایت می‌کند.
نکته بعدی که براساس مطالعات آکادمیک بدست آوردم یک خلأ بود که در میان رفتار و سیستم ارزشی جامعه و فرد برای من نمایان شد ما در یک قسمت رفتار را داریم (آنچه که هست) از طرف دیگر سیستم ارزشی جامعه را داریم که از باورهای ما نشأت می‌گیرند. خوب این باورها برروی سیستم ارزشی فرد تأثیر می‌گذارد پس این خلأ در نگرش این افراد است. نگرش حاصل از ارزش‌ها و باورهای فرد است و خبرگان مبحث رفتار سازمانی می‌گویند که نگرش قابل تغییر است نگرش را در دوران مدرسه و توسط خانواده می‌توان تغییر داد و آنرا جهت دهی کرد. برای این مطالب می شود مدل زیررا مطرح نمود:
 
نمودار شماره(1): مدل مفهومی تحقیق
من طرحی را مطرح نمودم که بحث تغییر نگرش را در دوران راهنمایی مطرح کردم تا این نگرش را در دوران حساس زندگی بچه‌ها نسبت به کارآفرینی و تلاش و کار تغییر داد و این نکته اصلی تحقیق من است که می‌توان از طریق 2 درس حرفه و فن و دین و زندگی این مهم را انجام داد.

نقد و بررسی:
آقای دکتر نجاری: از عنوان شروع کنیم بهتر است که لغت بررسی حذف شود، دوم اینکه بنده پیش فرض یا فرضیاتی ندیدم! در مورد مسئله تحقیق هم همین طور که با سؤال‌های اصلی تحقیق اشتباه گرفته شد شاید مسئله تحقیقتان باید علل و عوامل مسئله کسب و کار باشد چون کسب و کار جدید یک چیز مطلوب است و چون مطلوب است ما بدنبال افزایش آن هستیم پس ما باید بدنبال عواملش برویم حالا در علل و عوامل می‌خواهیم ببینیم که آیا باورهای مذهبی هم تأثیر دارند. بهتر است بجای تأسیس کسب و کار جدید از معادل واژه start up (راه اندازی) استفاده کنید. در بحث پیشینه تحقیق آیا شما دقت کرده اید که چرا اخلاق پروتستانی منجر به افزایش درآمد می‌شود؟
پاسخ: در امریکا پروتستان ها یک فرقه دارند که بعنوان متعصب ترین مطرح اند که در اصول ارزشی شان کسی را که بیکار باشد را در حد گدا پایین می‌آورند و کسی که بیکار باشد را برای جامعه مضرمی داند و فلسفه وجود انسان را کار می‌دانند یعنی می‌گویند ما برای تلاش و پول در آوردن بدنیا آمده ایم و دیگر اینکه چیزی بعنوان اوقات فراغت برایشان مطرح نیست یعنی استراحت فقط به این معنی است که شما انرژی ذخیره کنید که دوباره بتوانید کار کنید که برخی که اعتقادات قوی تری دارند حتی تا زمان رسیدن به سرکار هم کار می‌کنند و حتی در برخی موارد به پدیده اعتیاد کاری دچار می‌شوند و وبرنیز در انتهای بخش می‌گوید که به نظر من مناسب ترین مذهب برای بحث سرمایه داری پروتستان است.
دکتر نجاری: بحث ارزشی اش درست است اما عامل اصلی اش این است که پروتستانها یک حالت عدم دنیا طلبی دارند که باعث افزایش گرایش آنها به کسب و کار شده ولی در مسلمانان برعکس شده، برای پروتستانها این موجب می‌شود که مصرف زیاد نکنند پس پس انداز زیاد دارند و آنرا در تولید سرمایه گذاری می‌کنند پس بیشتر می‌شود و دوباره این چرخه ادامه دارد. متغیرهاتان ضعیف و قوی داشت و شاخص‌هایتان بی دقت بود مثلا شما فرد مذهبی را شرکت در مجالس معرفی کردید که نشانگر باور مذهبی شرکت صرف نیست. اگر می‌خواهید آن سؤال را از نظر علمی و متدولوژی بررسی کنید باید شما دو گروه تجربی و شاهد و گواه را در نظر می‌گرفتید و تمام متغیرها را کنترل می‌کردید و تنها یک متغیر متفاوت می‌داشتند و پس مقایسه می‌کردید.
آقای شفیعیان: بحث ارزش افزایی مالی که بحث غالب مباحث کارآفرینی است می‌پذیریم اما ضرورتا اینطور نیست و می‌تواند کارآفرینی اجتماعی هم باشد ضمن اینکه ما اگر بخواهیم وارد حوزه تعاریف دینی بشویم بحث مالی را اگر بخواهیم چنانچه در پروتستان مطرح است در اسلام مطرح نیست مثلا طبق گفته پیامبر که دنیا مزرعه آخرت است آباد کردن دنیا بخاطر آخرت است. و متغیرها می‌توانند تأثیر زیادی بگذارند مثلا عزت نفس می‌تواند بازدارنده شود از اینکه کسی سرمایه‌ای از کس دیگر قرض کند و ایجاد کسب و کار کند یا می‌تواند خیلی برانگیزنده باشد.
ما الگوهای زیادی داریم مثلا آقای احمدپور که در زمان جنگ شروع به ساخت بطری‌هایی کردند که می‌توانست آب یا نوشابه را برای رزمندگان ببرد و طی تجربیاتی که من خود داشته ام مباحث مذهبی تأثیر زیادی داشته مثل امام خمینی (ره) که در بحث‌های الگوبرداری خیلی می‌توان از آن استفاده کرد. نکته دیگر اینکه این 6 نفر که با آنها مصاحبه کردید نحوه انتخاب معلوم نبوده و به نظر می‌آیند.
دکتر مردمی: در عنوان تحقیق به نظر می‌آید که بحثی را که شما وارد شدید بیشتر باورهای دینی را تداعی می‌کند و شاخص‌هایی که انتخاب می‌کنیم باید در باورهای دینی اسلامی محکم باشد مثل خمس که می‌تواند شاخص قوی تری در اسلامی بودن کسب و کار باشد.
پاسخ: شاید یکی از دلایلی که این همه ایراد ریشه‌ای پیدا شد این باشد که شاید هیچ بحث آکادمیکی در این زمینه نشده بود و من ایرادات شما را قبول می‌کنم.
در بحث متغیرها و ضعیف و قوی بودن آنها من 23 متغیر پیدا کردم و پس از جمع بندی به این 10 تا رسیدم یعنی مهم ترین‌ها را بررسی کردم چون همه را نمی‌توانستم بررسی کنم.
در نمونه گیری هم چون بدنبال یک جامعه همگانی بودم پس بهترین جا جایی است همه تحصیل کرده باشند و نمونه گیری بصورت طبقه‌ای است.
در بحث شاخص‌ها من ترجیح دادم که از شاخص‌های غربی استفاده کنم تا تحقیقم قوی تر باشد. در مورد انتخاب مصاحبه شونده تا جایی مصاحبه انجام می‌شود که جواب‌ها اشباع شود و تحلیل هم زمان با مصاحبه صورت می‌گیرد.

 

 

The Evaluation of Belief Factor in the Process of New Business Initiation

Amir Hossein Maleki

Abstract: Entrepreneurship is one of the emergent and Hopeful Areas in recent decades. According this, identifying the causes and results of entrepreneurial efforts has faced with a high importance. The purpose of this essay is to investigating the religious beliefs effect on new ventures creation. Using the mixed research method –which consists of questionnaire and interview- students of University of Tehran, Shahid Beheshti University and Sharif University which has established new venture investigated.
The primary results show that these beliefs have no effect on the new venture creation. Respondents believe that there is a strong internal values system and they will to keep and strength them. Results show that reason of religious beliefs ineffectiveness on new venture creation is some mediator variables which cause indirect effect. The studies in the west show that the religious beliefs have no effect on new venture creation, too. At the other side in Holy Quran and Ahadith there are numerous signs about great tendency and confirm of Islam on Entrepreneurship.
Keywords: Entrepreneurship, Religion, Believe, Islamic Moral.

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله بررسی و تبیین ابعاد ساختاری و سازمانی مدیریت شهری با رویکرد اسلامی

دانلود مقاله بررسی و تبیین ابعاد ساختاری و سازمانی مدیریت شهری با رویکرد اسلامی

.........................................................................................................
مولف/مترجم: دکتر علی نجاتبخش اصفهانی
موضوع: مدیریت اسلامی

سال انتشار(میلادی): 2009
وضعیت: تمام متن
منبع: فصلنامه مجموعه سخنرانی مدیریت اسلامی، شماره دوم، زمستان 1387، هیأت مروّجان رهبری و مدیریت اسلامی
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir
چکیده: در این تحقیق ابتدا به رویکرد علم مدیریت و نظریه‌پردازی های مختلف در آن اشاره شده و با تعریف سازمان، ساختار تخصص وظایف تئوری های سازمانی تفکیک‌های عمودی و افقی، رسمیت، تمرکز، پیچیدگی در سازمان، به ذکر سازمان های تخت و بلند پرداخته شده است. از آنجا که رویکرد کلی این بحث اسلامی می‌باشد با استفاده از منابع مختلف (ازجمله "مدیریت از منظر کتاب وسنت" نوشته سید صمصاالدین قوامی مدیریت و "نظام اداری از دیدگاه امام علی (ع)" نوشته دکتر محسن باقرالموسوی، قرآن، نهج‌البلاغه و...) به تشریح ابعاد و اجزاء فوق پرداخته و با استفاده و طرح موضوع اتحاد امارت و امامت، نحوه مدیریت شهری را با خصوصیات و ویژگی های اسلامی توصیف شده است. در همین راستا فرضیات مختلفی را پیش‌بینی و موضع آیات و روایات در آن مورد ذکر شده است. محقق در پایان به جمع بندی و نتیجه‌گیری در زمینه رویکرد اسلامی کردن مدیریت شهری پرداخته است.
مفاهیم کلیدی: ساختار سازمانی، مدیریت شهری، مدیریت اسلامی.

در این تحقیق بررسی ابعاد ساختاری و سازمانی و نرم افزاری مدیریت شهری که از مباحث اساسی مدیریت کلان کشور است پرداخته شده است. در ابتدا رویکرد های مدیریت کلاسیک و نظریه پردازی های مختلف آن را ذکر می کنم.
 دکتر حسن دانایی فرد (عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس) به صورت مفصل به اجزاء ساختار سازمانی و موضوعات مرتبط با آن نظیر کلیات، تعاریف، تعریف ساختار، تعریف سازمان دهی چگونگی تخصیص وظائف، اجزاء تشکیل دهنده سازمان، پیچیدگی ها (تفکیک های عمودی و افقی) تقسیم کار، رسمیت، تمرکز و عدم تمرکز، تئوری های سازمانی، قرارداد های اجتماعی و خصوصاً  موضوع استعاره سازمان ها،  تولد، رشد، بلوغ افول مرگ سازمان ها پرداخته اند.
در رویکرد اول می توان به دیدگاه های سیستمی (باز و بسته) و چرخه حیات اشاره کرد و سئوال اساسی این است که چه چیزی ساختار سازمانی را تشریح می کند؟ برای پاسخ به این سئوال بایستی به استراتژی، تکنولوژی، شرائط محیطی و... پرداخته شود و در ابعاد ساختار سازمانی به تفکیک عمودی و افقی تقسیم کار، بخش بندی، اندازه سازمان و تأثیر تکنولوژی در سازمان های کوچک و بزرگ را تبیین نمود.
رویکرد دوم مدیریت اسلامی است که در کتاب "مدیریت از منظر کتاب سنت" نوشته حضرت حجه‌ الاسلام والمسلمین سید صمصام الدین قوامی مطرح شده است. ایشان از صاحب نظران حوزه ای و دانشگاهی هستند و سال هاست در رابطه با تئوری اتحاد امارت و امامت کار علمی کرده و مجموعه علمی و قابل دفاعی را تهیه کرده و محضر مراجع عظام هم ارائه و بصورت ضمنی نظر مساعد بعضی از  آنان را نیز گرفته است. در زمینه ساختار و سازماندهی در فصل دهم این کتاب مفصل بحث شده است. از ویژگی های خوب این کتاب صبغه دینی و الهی داشتن آن است، چرا که از آیات، روایات، احادیث و سیره به طور جامع استفاده شده است.
منبع دوم کتاب "مدیریت و نظام اداری از دیدگاه امام علی (ع)"  است که توسط دکتر محسن باقرالموسوی نوشته شده و آقای دکتر سید حسین سیدی از اعضاء هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد آن را ترجمه کرده است. در فصل های مختلف این کتاب از جمله فصل های دوم، سوم و چهارم آن به طور مفصل از احادیث و روایات استفاده شده و به موضوعاتی نظیر سازمان، فرمان بری و اطاعت از مدیریت مرکزی، ادارات محلی، امام، امیر، کارگر و... پرداخته شده است.
در این دو منبع ضمن طرح آراء و اندیشه های مختلف، مجموعه آیاتی استخراج گردیده و سعی شده است به صورت تطبیقی در زمینه های سازمان ،ساختار، سلسله مراتب، مدیریت، اتحاد امارت و امامت، هماهنگی، تمرکز و عدم تمرکز، پیچیدگی و... مباحث مفصلی را مطرح کنند.
برای تعریف سازمان، به تعاریف مختلفی که در منابع علمی از سازمان شده، استناد شده است. یعنی سازمان را گروهی متشکل از دو یا چند تن که در محیطی با ساختار منظم و از پیش تعیین شده برا ی اهداف گروهی با یکدیگر همکاری می کنند معرفی کرده است. همچنین سازمان دهی را فرآیند استفاده کردن از همه منابع موجود به طور منظم، تقسیم وظائف، پیش بینی شغل و تعیین نوع روابط کاری، سلسله مراتب سازمانی و... بیان کرده اند و ساختار سازمانی را نیز چهارچوب سازمانی و یا شاکله کار معرفی نموده است. برای نمونه همچنان که در یک ساختمان ستون ها و آهن آلات، شاکله ساختمان را تشکیل می دهند ساختار هم شاکله سازمان می باشد. این ساختار ها می توانند به صورت رسمی و غیررسمی شکل گیرند.
درسازمان ها روابط، منظم و تشکیلاتی است، لیکن ما با شرائط محیطی جدید و پیچیده ای روبرو هستیم. آقای الوین تافلر دررابطه با موج سوم و درکتابش تحت عنوان شوک آینده تئوری آشوب را مطرح می کند که در این دوران تحولات انفجار آمیز باعث از هم پاشیده شدن زندگی خصوصی و به  هم ریخته شدن نظم اجتماعی شده که در شیوه های جدید زندگی محیط اجتماعی سرشار از تعارض و تحول شرایط ناپایدار وضعی را به وجودآورده که ما بایستی با توجه به این شرایط سازمان و ساختار خود را طراحی کرده و پاسخگوی اصول حکومتی خود باشیم. با توجه به اصول ساختار حکومتی، پیامبر بزرگوار اسلام(ص)  مدینه را ستاد و شهرهای دیگر را صف قراردادند. سیاست های کلی، بخشنامه ها، ابلاغیه ها، اعزام ها و تصمیمات جنگی از درون مساجد به عنوان پایگاه حکومتی، طراحی و برنامه ریزی می شده است.
متأسفانه در شرایط فعلی که بایستی مساجد محور باشند، به جز اندکی از وقت برای اقامه نماز استفاده دیگری از مساجد نمی شود. وقتی خداوند متعال در سوره مبارکه اعراف در آیات 29 تا 31 گوشزد می کند که:
"قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ ? وَأَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ ?کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَفَرِیقًا هَدَى? وَفَرِیقًا حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلَالَةُ ? إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ مِن دُونِ اللَّهِ وَیَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ" 
با توجه به سیره زندگی رسول خدا(ص) آیا نمی توان نتیجه گرفت که مسجد به عنوان محوریت و مرکزیت برای حکومت باشد؟ آیا موضوع اتحاد امارت و امامت هم بدین مفهوم است که در سیره نبوی و علوی استانداران و فرمانداران موظف به اقامه نماز جمعه و جماعات و اداره ولایت خویش بوده اند؟
دو شأن موازی یا طولی امارت و امامت به شکل جدا از هم وجود نداشته است. در آن زمان امام هم  قاضی بوده، هم مجری و هم قانونگذار. البته قوانین متکی بر کتاب شریعت و احکامی بوده اند که توسط ائمه اطهار(ع) بیان می شده است . امیرالمومنین(ع) در عهد نامه مالک اشتر ضمن سفارشات مختلف  به والی، وظایف استاندار به عنوان نماینده سیاسی حکومت مرکزی را تشریح کرده است. همچنین چگونگی اقامه نماز جماعت  نیز در آیات 9 تا 11 سوره مبارکه جمعه آمده است :
"یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَاةِ مِن یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى? ذِکْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَیْعَ ?ذَ‌?لِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا ? قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ ? وَاللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ"
ملا حظه می کنید که امیر، حاکم، و یا امام وقتی نماز جمعه به پا می کند باید همه مردم تجارت و خرید و فروش را رها کنند و به سمت محل برگزاری نماز جمعه بشتابد. در سایر دستور العمل ها که حضرت علی(ع) چه به صورت کتبی و چه به صورت شفاهی از طرف خود به کارگزاران  و نمایندگان و یا استانداران،  ارسال می کردند، آنان طبق حکم حکومتی موظف بوده اندکه مسائل قضائی، اجرایی، ارتش، بیت المال، سازمان اطلاعات و مسائل اقتصادی سیاسی و فرهنگی و سایر ملزوماتی را که بایستی با آن حکومت را اداره کرد فراهم نمایند .
در مورد تقسیمات کشوری و حدود و ثغور حکمرانی، محلی، منطقه ای هم اینکه آیا حکومت بصورت مرکزی عمل می کرده و یا به صورت محلی شواهد زیادی وجود دارد. درسیره حضرت علی(ع) هردو نوع حکومت بوده است، یعنی هر دو نوع حکومت محلی و مرکزی که حضرت امیرالمؤمنین(ع) امام این حکومت بوده، وجود داشته است و گاهی با تفویض اختیار و عدم تمرکز به بعضی از افرادی که اعزام می شده اند اختیاراتی داده شده است. در همین جا اگر بخواهیم وضعیت سلسله مراتب ولایتی وحکومتی را بدانیم به آیات 58 و83 سوره مبارکه نساء توجه کنیم که می فرمایند:
"وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ ? وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى? أُولِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ ? وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَانَ إِلَّا قَلِیلًا"
در این آیه مبارکه ضمن بیان اخبار واصله از امورات امن و خوف از جایگاهی به عنوان اولی الامر (یعنی کسی که صاحب اختیار امر حکومتی است) و اینکه بایستی با اجازه و اذن او وظائف را انجام داد نام برده شده است. در آیات مبارکه 53 تا 57 سوره مائده دقیقاً جهت گیری فرماندهی و فرمانبری را برای ولایت حضرت پیامبر(ص) به صراحت روشن کرده است:
"إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ"
اگر به بررسی معانی ولایت از دیدگاه تفسیر، آیات، روایات مراجعه شود دقیقاً به حقانیت فرمایشات علامه طباطبائی پی خواهیم برد، درآنجا که نقل می کنند: "رسول خدا(ص) برهمه شئونات امت اسلامی در جهت سوق دادن آنان به سوی خدا و برای حکمرانی و فرمانروایی بر آنان و قضاوت در میانشان ولایت دارد. این ولایت در طول ولایت خداوند که  ناشی از تفویض الهی است قرار دارد، یعنی چون اطاعت از او اطاعت از خداوند است در نتیجه ولایت او ولایت خدای بزرگ است و باید از او اطاعت کرد."
در نظام آفرینشی اصلی است که از مصادیق دیگر اصول مدیریتی در حکومت و مدیریت رحمانی خداوند می باشد و آن وجود هماهنگی در نظام آفرینشی است. در آیات 2 الی 4 سوره ملک خداوند می فرماید:
"الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا ? مَّا تَرَى? فِی خَلْقِ الرَّحْمَـ?نِ مِن تَفَاوُتٍ ? فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى? مِن فُطُورٍ ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خَاسِئًا وَهُوَ حَسِیرٌ"
هفت آسمان را آفرید در آفرینش اش هیچ تفاوتی  نمی بینی بار دیگر نگاه کنیم آیا هیچ شکاف و خللی مشاهده می کنی، پس دوباره نگاه کن سرانجام چشمانت در جست و جوی خلل و نقصان ناکام مانده به سوی تو باز می گردد و در حالی که خسته و ناتوان است. اگر به معانی و تفاسیر مربوط به فطور مراجعه کنید ملاحظه خواهید نمود که در نظام حاکم بر جهان هستی همه چیز در جای خودش و دارای نظم خاصی است و با مشیت بالغه الهی و تدبیر خداوند رحمان در حرکت اند و هیچ گونه سستی،کجی، ناروائی و عدم هماهنگی ملاحظه نمی شود.
برای تحقق ابعاد ساختاری و سازمانی مدیریت اسلامی از این زاویه، در مدیریت شهری چند فرض را باید در نظر بگیریم و متناسب با آن فرضیات، بایستی شهرها را ساخت و از اصول و ظوابط مربوط به مدیریت اسلامی و با رویکرد دینی کردن شهر در فعالیت های مدیریتی روح معنویت و انتظارات رحمانی را دمید.
فرض اول: شهری را از صفر بنا می کنیم و هیچ گونه ساخت و سازی شروع نشده، بنابراین با توجه به مدلی که آقای مهدوی در مرکز مطالعات شهرداری تهران ارائه دادند، مشروط بر اینکه در رابطه با جذب و گزینش نیروی انسانی اصل شایسته سالاری و انتخاب امام جمعه و جماعاتی که دقیقاً ویژگی های مورد نظر امیرمؤمنان در او باشد، امکان وقوع چنین مدیریتی متصور است و باید مسجد محوری بر اساس سیره پیامبر(ص) مبنا قرار گیرد.
فرض دوم: برای شهرهایی که ساخته شده اند و خصوصاً کلان شهرهایی مثل تهران، طبیعتاً ما در مقابل وضعیت موجود قرار داریم، لذا بایستی وضع موجود شناسایی شود و پس از بررسی جامع اگر درکلیه سلسله مراتب و تصمیم گیری های وقوع مدیریت شهری فواصلی با اصول مدیریت اسلامی وجود دارد بایستی با تزریق محتوایی مدیریت اسلامی، رویکرد دینی مدیریت شهری را تقویت کرد. البته همان طور که عرض کردم براساس شرایط آشوب و تئوری موج سوم  ما شرایط بسیار سختی را داریم.

نقد و بررسی:
نقد اول: ساختار یعنی داشتن روابط نسبتاً  پایدار که اجزاء سیستم را شامل می شود. اینکه ما بگوئیم قانون داریم و قوای سه گانه باید از آن تبعیت کنند، ما یک دولت مرکزی داریم و نه محلی بلکه کارگزارانی برای آن بگماریم و یا اینکه تفکیک قوایی که ما در آنجا انجام داده ایم اسلامی هست یا نه؟ از طرفی امام خمینی(ره) می فرمایند قوانین جمهوری اسلامی در حکم قانون شرع است پس کار ما دینی است و باید در آن تأمل بیشتر بکنیم، پس می توانیم بگوئیم دایره نگاه اسلامی بسیار وسیع تر است و ما باید موارد کاربردی تر متناسب با زمان را گلچین کنیم.
نقد دوم: اینکه ما هم اکنون در سازمان ها مشکل داریم شاید تعبیر این باشد که به علت اینکه ساختار آن غربی و با مبانی دینی ما نمی خواند مشکل داریم. اما اینکه ما بخواهیم مسجد را به نحوی وارد ساختارهای اداری حکومت کنیم شاید این خود یک مدل و راهکاری مستقل باشد که بایستی بیشتر روی آن بحث و بررسی صورت پذیرد.
نقد سوم: ما باید اول الگوی مدیریت اسلامی خود را طراحی کنیم و بعد آن را با الگوی مدیریتی روز تطبیق دهیم. حتی اگر مبانی آن علوم غربی با مدیریت اسلامی بخواند. این کار ما را از ترس اینکه مبانی مدیریتی جهان را با قرآن مقایسه کنیم و چیزی پیدا نکنیم باز می دارد.
نقد چهارم: مبانی هستی شناسی، متدولوژی، پیش فرض ها و درجه شناخت و مطلق بودن یا نبودن را باید در بحث های خود بیاورید تا ارائه شما موفق باشد.
نقد پنجم: چون مبنای ما مبنای درستی نیست ما هنوز نتوانسته ایم حتی مدیریت اسلامی را تعریف کنیم، به جز استاد شهید مطهری که در "سخنرانی رشد" خودشان مفهوم مدیریت اسلامی را گفتند، پس ما ابتدائاً باید به مبنا ها بپردازیم.
نقد ششم: اگر بخواهیم مدل خود را با مدل غربی ها تطبیق دهیم هرگز این پیوند رخ نمی دهد و به نظر می رسد این مدلی که در طی این چند سال هیأت مروجان رهبری و مدیریت اسلامی طراحی کرده بهترین مدل است و اینکه ما بخواهیم عجله کنیم و به سرعت به تئوری پردازی روی آوریم، فکر می کنم با همان سرعت هم به زمین خواهیم خورد. پس بهتر است فعلاً آن را به عنوان یک حرکت مطرح کنیم و زود نتیجه گیری نکنیم.
دکتر نجاتبخش اصفهانی: در پاسخ به نقد اول باید اشاره کرد که در مباحث علمی و مطالعات اسلامی رویکرد ما نظریه‌پردازی است، طبیعتاً با توجه به مسئولیت‌هایی که دانشمندان و صاحب‌نظران دارند و می گویند که نظریه علمی تولید شده باید به سطحی برسد که قابل دفاع و در جهت مصالح کشور باشد، در جایگاه شورای عالی تحول اداری ساز و کارهایی که پیش‌بینی شده می‌توان تغییر ایجاد کرد. در رابطه با نقد دوم نیز مسجد محوری هم به عنوان یک مدل و راه کار مورد تأکید قرار گرفته است و نظریه پرداز همین مقصود را پیگیری کرده است.
نقد کننده سوم هم بیشتر بدنبال تولید مدل و یا الگوی قابل ارائه جهت مدیریت اسلامی است و این حرف درستی است. اما اینکه نظریه پرداز خوف آن را داشته باشد ممکن است نظریه‌اش رد شود موضع درستی نیست. بالاخره در شرایط موجود، علیرغم این گونه چالش‌ها بایستی به نظریه‌پردازی ادامه داد.
نقد چهارم هم مطلب درستی است، بایستی مدل قابل ارائه دربرگیرنده ابعاد فوق باشد.
نقد پنجم ما را تشویق می‌کند که در مرور بر ادبیات پیشین بدانیم شخصیت‌های فرهیخته و موجهی نیز زحمات زیادی کشیده و باید از مطالب آنان استفاده شود. آخرین نقد هم تذکر به صاحبان اندیشه است که در ارائه مدل اولاً تعجیل نکرده و ثانیاً مدل برخواسته از متن مکتب ارائه شود.

 

 

Analyzing and Explaining the Structural
& Organizational Dimensions of Urban Management with Islamic Approach

Ali Nejatbakhsh Esfahani) PhD., member of the board Payame Noor University(                           

Abstract: In this lecture, first the management approach & it’s different theorizing are addressed & by defining the organization, structure, task assignment, organizational theories, vertical & horizontal separation, formality, centralization, complexity in organization, plain & high organization are dealt with & since the discussions approach is Islamic, using different references (Administrative system from Imam Ali, view point; by M.Mosavi. & Management from view point of Islam & sonnat by S.S.GHavami., Quran, Nahjol balagheh), the above-mentioned dimensions are explaining & using the integration of Emarat & Imamat , the urban management is described by Islamic attributes & different hypothesis are predicted & the stance of verses & narration are mentioned.
Keywords: Organization, structure, urban management, Islamic approach, Imamat, Emarat.

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله ملاحظات رفتاری بازاریابی از دیدگاه اسلامی

دانلود مقاله ملاحظات رفتاری بازاریابی از دیدگاه اسلامی

..................................................................................
مولف/مترجم: محمود جعفری
موضوع: بازاریابی / مدیریت اسلامی 
سال انتشار(میلادی): 2008
وضعیت: تمام متن
منبع: ماهنامه تدبیر-سال نوزدهم-شماره 198
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir
چکیده: بازاریابی تجاری همواره با انتقادهایی روبه رو بوده است. دلیل بیشتر این انتقادها، ورود مسائل غیراخلاقی و غیرعرفی به حوزه فعالیتهای بازاریابی است. در این مقاله انتقادهایی که نسبت به بازاریابی صورت می گیرد، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و خواهیم گفت اصولی که در تعلیمات اسلامی ذکر شده اند، چگونه می توانند در بازاریابی اجتماعی و اخلاقی مدیران ایفای نقش کنند، به ویژه مدیران بازاریابی که از حساسیتهای اخلاقی و معنوی بالایی درحرفه خود برخوردارند.

مقدمه
همان‌گونه که می دانیم، بازاریابی به تعبیری همان بازاریابی عقیده است: خواه منظور ما ازبازاریابی، ایده کلی فروش یک دارو (یا هر کالای مفید دیگر) باشد یا رفع یک نیاز از انسانها و یا کمک وخدمت به مردم. امااز بازاریابان انتقادهای زیادی به عمل می آید. مصرف کنندگان، بازاریابی را عامل ضرر و زیان در بسیاری از موارد عنوان می کنند.
اگر فرهنگ کسب و کار کنونی را با فرهنگ کسب و کار اجداد و پدرانمان مقایسه کنیم، در می یابیم که در گذشته، کسب و کارعملی عبادی بوده است ولی در حال حاضر بی توجهی به مبانی احترام به مشتری،اخلاقیات و عدم رعایت اصول و مبانی اسلامی در بازار حکمفرما شده است.‌‌‌‍[1]بسیاری از مردم چنین می پندارند که اسلام و دینداری با کسب و کار و تجارت در تضاد است، در حالی که در بسیاری از احادیث و کتابهای اسلامی این ایده به طور کلی رد شده است:
_ هـر فـرد معتقد به مبانی دینی که برای تامین حوایج خود و بـرآوردن نـیازمندیهای خانواده یا جامعه‌اش، جد و جهد می‌کند، نـوعـی عـبادت در آستان پروردگار بی‌نیاز به جای می آورد. [2]
_ عبادت هفتاد جزء است که افضل اجزای آن طلب روزی حلال است. نبی اکرم(‌ص)
_ هرکس که به دنبال روزی حلال باشد تا به خود و خانواده اش کمک کند مانند مجاهد در راه خدا خواهد بود. امام موسی بن جعفر (ع)
_ امیرالمؤمنین برای طلب روزی از خانه بیرون می رفت و دوست داشت خداوند اورا در حالی که برای طلب روزی حلال،نفسش را به زحمت انداخته است ببیند. امام باقر(ع). و حتی ارزش بالایی برای بازرگانان و تجار مطرح شده است به گونه ای که حضرت علی (ع) در نامه 53 خود در نهج البلاغه چنین می فرمایند: «سپاهیان بر جای نماند جز با سومین دسته از مردمان که قاضیانند و عاملان و نویسندگان دیوان،که کار عقدها را استوار می کنند و آنچه سود مسلمانان است فراهم می آورند و در کارهای خصوصی و عمومی مورد اعتمادند و کار این جمله استوار نشود جز با بازرگانان و صنعتگران که فراهم می شوند و با سودی که به‌دست می آورند، بازارها را برپای می دارند و کار مردم را کفایت می کنند در آنچه دیگران مانند آن نتوانند».
بازاریابی، مفهومی مبتنی بر خدمت وکسب فایده متقابل است. در واقع بازاریابی به معنای تأمین نیازهای انسانهاست و یکی از ارزشهای قاطع و مسلم انسان که اسلام آن را صد در صد تأیید می کند و به واقع ارزشی انسانی است، خدمتگذار خلق خدا بودن.[3]
_ دو خصلت است که نیک تراز آن نیست :ایمان به خدا و سودمندی برای بندگان خدا.[4]
_ امیرالمؤمنین علی(ع) می فرمایند: «ای کمیل، مردم بر سه دسته‌اند:اول،علمای ربانی، دوم،دانشجویانی که در راه نجات هستند، سوم،فرومایگان پست و بی اراده‌ای که خیری در آنها نیست.[5]
اسلام، ساخت نظام اقتصادی خود را بر پایه خداشناسی و معارف اقتصادی و ایدئولوژیکی و موازین اقتصادی استوار داشته است. به گونه‌ای که می فرماید: «پاکمردانی که هیچ کسب و تجارت،آنها را از یاد خداوند غافل نگرداند».[6]

انتقادهای بازاریابی و تعلیمات اسلامی
موارد عمده ای را که تصمیم گیران بازاریابی ممکن است با تصمیم نا درست خود سبب ضرر و زیان مصرف کنندگان منفرد،جامعه و سایر موسسات اقتصادی شوند مورد بحث و بررسی قرار خواهیم داد.[7] این عوامل عبارتند از:
1. کالا
2. بسته بندی
3. قیمت
4. کانال توزیع
5. تبلیغات
6. فروشندگی
7. رقبا
حال، احادیث و روایات مختلف فلسفی، دینی،عرفانی را که برطرف کننده انتقادهای موجود است را ذکر خواهیم کرد. در واقع نشان می دهیم که در تعالیم اسلامی نیز،این انتقادهای مورد توجه بوده است و راه حلهای لازم به پیروان آن ارائه شده است.
_ کالا
در حدیث آمده است:«خداوند سازنده ماهر را دوست دارد».[8]
همچنین در حدیثی دیگر آمده است: «خداوند انسان حرفه ای و امین را دوست دارد».[9] در این حدیث دو عامل حرفه‌ای بودن و امین بودن موردنظر بوده است. عامل اول: یعنی کسی که نیاز و دردی از جامعه دوا کند واثر مهارت و فناوری او دیده شود.عامل دوم: امین بودن است، یعنی بها دادن به کیفیت کارها و درست و کامل بودن کار است.
_ بسته بندی
درحدیث آمده است:«کالای خود را به منظور جلب توجه و رغبت بیش از اندازه مشتری،زینت نکنید».[10]
_ قیمت
درحدیث آمده است:«به سود کم قناعت کنید و در تحصیل سود به اندازه خود اکتفا کنید و این مقدار را نیز میان همه مشتریان تقسیم کنید، یعنی از همه مشتریان روزانه خود به اندازه مخارج روز خویش، به نسبت سود بگیرید» .[10]
_ کانال توزیع
انحصار ناشی از تبانی، به این معنی که تولید کنندگان با هم تبانی کنند که کالای مورد نظری را تولید نکنند، یا فروشندگان تبانی کنند که به قیمت بیشتری بفروشند، از نظر اسلام مذموم است.
در یکی از روایات نقل می شود که امام صادق (ع) خدمتکاری را که مصادف نام داشت طلبید و هزار دینار به او پرداخت تا برای تجارت عازم مصر شود.خدمتکار پول گرفته شده را به کالا تبدیل کرد و به همراه تجار دیگر به مصر رفت. هنگامی که نزدیک مصر شدند تجاری را دیدند که از مصر خارج شدند و در گفت‌وگو با آنان وضعیت کالای خود را از آنها پرسیدند. آنها گفتندکه از این کالا در مصر چیزی نیست.تجار می دانستند که این وسیله مورد نیاز عموم است و با هم پیمان بستند که کمتر از سود هر دینار به یک دینار نفروشند.پس از پایان یافتن کالاها به مدینه باز گشتند و مصادف با دو کیسه هزار دیناری نزد امام رفت و عرض کرد: «یکی سرمایه و دیگری سود». حضرت درباره زیادی سود پرسیدند و او موضوع را به آگاهی حضرت رساند.حضرت فرمود: «آیا بر ضد مردمی مسلمان پیمان می بندید که جز به سود دینار، دینار نفروشید؟» سپس کیسه مربوط به سرمایه را برداشت و فرمود با کیسه دیگر کاری نداریم و بعد فرمود: «ای مصادف،ضربات شمشیرها از به دست آوردن روزی حلال آسانتر است».[11]

_ تبلیغات
بهره گیری از هرگونه تبلیغات مضر و زیان بخش، چه زیان جسمی داشته باشد و یا اخلاقی،و هرگونه وسایلی که ویژه این کار است ممنوع است .[12]
_ فروشندگی
درحدیث آمده است: «در موقع معامله، سوگند ، هر چند هم راست باشد نخورید».[10]
از امام جعفر(ع) نقل شده است: علی(ع)هنگامی که در کوفه بود همه روزه صبح اول وقت،بیرون می رفت و در بازارهای کوفه گردش می‌کرد و تازیانه ای بر دوش داشت که دارای دو طرف و نام آن(سبیته)بود.او به هر بازاری که می‌رسید می ایستاد و ندا در می داد که ای تجار و بازرگانان..._ از خدا بترسید.مردم که صدای حضرت را می شنیدند،هر کار که به دست داشتند کنار می گذاشتندوبا دل و جان به اوامرش گوش می دادند. می فرمود: «پیش ازهرکاراز خداوند طلب خوبی کنید و به ارفاق، برکت ازخدابگیرید و با مشتریان مهربانی کنید و خود را به زیور بردباری بیارایید و قسم نخورید و از دروغ بپرهیزید و ستمکار نباشید و با مظلومان با انصاف رفتار کنید و نزدیک ربا نروید و کم فروشی نکنید و مردم را گول نزنید و به این وسیله دنیا را تباه نسازید»، آنگاه در همه بازار می‌گشت و سپس برای انجام سایر وظایف خود درباره مردم آماده می شد.[13]
_ رقبا:
درحدیث آمده است: «در بین معامله برادر دینی خود داخل نشوید. یعنی هنگامی که می بینید متاعی را یکی از برادران دینی میل دارد بخرد شما در این معامله دخالت نکنید تاآن معامله دیگری را برادر دینی انجام دهد» .[10]
همچنین، در بازاریابی اصولی وجود دارد که ازنظریه ها و رویه های بازاریابی مدرن حاصل شده است [7]:
_ اصل آزادی مصرف کننده و تولید کننده
_ اصل محدود کردن ضرر و زیان بالقوه
_ اصل تأمین نیازهای اساسی
_ اصل کارایی اقتصادی
_ اصل نوآوری
_ اصل آموزش و ارایه اطّلاعات به مصرف کننده
این اصول به نوعی، راهنمای سیاستهای بازاریابی اخلاقی در سازمانها هستند. دراین بخش نیز،اصولی را که تعلیمات اسلامی در این زمینه بیان می دارد عنوان می کنیم:
_ اصل آزادی مصرف کننده و تولید کننده:
مکتب اسلام هرچند آزادی را، مانند دنیای سوسیالیستی از افراد سلب نمی کند ولی مانند جهان سرمایه داری نیز به افراد آزادی اقتصادی نامحدود نمی دهد، بلکه این مکتب الهی اشخاص را در صحنه اقتصاد زندگی با توجه به مبانی سیاسی ،اجتماعی ، اخلاقی و فرهنگی ویژه‌ای که دارد در کادر ارزشها و معیارهای معنوی خاصی محدود می کند.[10]
در اقتصاد اسلامی اصلی وجود دارد به نام: اصل حاکمیّت اراده. به این معنی که انسان حق دارد بر طبق اراده و تمایل خودش به هر شکل که خواست با دیگری قراردادی منعقد کند،خواه این قرارداد رایج و معمول باشد و یا خود او ابتکار کرده باشد. خواه در زمان شارع و قانونگذار اسلام متعارف بوده یا نباشد.بنابراین اگر طرفین معامله ای را اختراع کردند که به صورت هیچ یک از معاملات معمول و متداول نبود،این قرارداد درست است، با این شرط که بر عنوانهای باطل و حرام، مثل: ربا،مجهول،جزاف و کالی بکالی و نظایر آنها تطبیق نکند.[14]
_ اصل محدود کردن ضرر و زیان بالقوه
دراقتصاد اسلامی اصلی وجود دارد به نام:اقاله نادم.این اصطلاح بدین معنی است که اگرمعامله ای واقع شدوخریدار یا فروشنده متوجّه شود که این معامله به نفع او نبوده است و پیشنهاد فسخ معامله را کند،طرف مقابل این پیشنهاد را بپذیرد و در زمینه به هم زدن معامله موافقت خود را اعلام کرده، در این مورد اقدام کند.[10]
_ اصل تأمین نیازهای اساسی
مردی به حضرت صادق (ع)عرض کرد : «ما درراه کسب مال وثروت تلاش می کنیم ودوست داریم که امکانات مالی فراوانی داشته باشیم». حضرت پیش ازهر چیز مسئله هدف رامورد توجه قرار داد و پرسید: «هدف شما در کسب وکار وتلاشتان چیست ؟
گفت: «می خواهیم خود و خانواده خود را اداره کنیم و برای خویشاوندان خویش نیز درصورتی که در مضیقه اقتصادی باشند رفاه و وسعت به وجود آوریم و در راه خداوند،درراه تامین مصالح عمومی از اموال و ثروت خود خرج کنیم و برای انسجام مراسم حج و شرکت در این اجتماع با شکوه عبادی و سیاسی اقدام کنیم». آن حضرت کسب مال و ثروت در راه چنین هدفهایی را مورد تعریف و تمجید قرار دادند.[15]
_ اصل کارایی اقتصادی
حضرت امیرالمومنین(ع) می فرمایند سه چیزنشانه ایمان است:
1. شناخت کامل فرهنگ و قوانین اسلام؛
2. صبر وشکیبائی در مقابل حوادث و مشکلات زندگی؛
3. بکار بستن تقدیر و اندازه گیری درست در امور اقتصادی.[16]
_ اصل نوآوری
حدیثی داریم درباب نوآوری و خلاقیت و تلاش:هرکس دو روزش یکسان باشد،فریب خورده است.[17]
_ اصل آموزش و ارایه اطلاعات به مصرف‌کننده
درحدیث آمده است:عیبی را که در کالای مورد فروش وجود دارد،فروشنده ذکر کند و پنهان نکند(البته در صورتیکه نقص و عیب خیلی مهم نباشد وگرنه پنهان کردن نقص و عیب،غل و غش است و حرام می باشد).[10]

نتیجه گیری
مطالعه قوانین مالی و تجاری و اقتصادی اسلام بخوبی روشن می سازد که:اسلام هدف اصلی خود را تنها بالا بردن سطح زندگی مالی مردم و بهبود وضع خوراک،لباس،مسکن و سایرموجبات آسایش قرار نداده است بلکه به همراه این منظور و بالاتر از آن، تکامل روحی و فضایل اخلاقی موردنظر بوده است و تمام نکاتی را که در بازاریابی اجتماعی مطرح می شود، در تعالیم اسلامی نسبت به آنها توصیه شده است.
در مجموع این نتیجه حاصل می شود که بازاریابی درست و اصولی دارای هیچ گونه انحرافی نیست و انتقادهایی که نسبت به آن به عمل می آید، در واقع در مورد بازاریابی غیر اصولی است....................................

................................................................................

منابع
فصلنامه توسعه مهندسی بازار، سال اول، شماره اول
1. المسند،ج3،صص48-49
2. مطهری، مرتضی: انسان کامل، چاپ سی و هفتم، اردیبهشت 1385.
3. نهج الفصاحه،حدیث 1446
4. نهج البلاغه، حکمت شماره 147
5. آیه 37 از سوره نور
6. کاتلر، فلیپ، ترجمه: فروزنده، بهمن: اصول بازاریابی ، چاپ پنجم.
7. حریری، محمدیوسف: اقتصاد اسلامی، انتشارات امیری، سال 1362،ص98.
8. وسایل، ج12، ابواب مقدّمات تجارت.
9. آیت الله نوری، حسین: اقتصاد اسلامی، چاپ دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
01. وسایل الشیعه ج12،ص311،ابواب آداب التجاره، باب 26، حدیث 1.
11. مکتب اسلام، شماره 238 ،ص 11
21. وسائل الشیعه، ج12 ،کتاب التجاره، باب جملةممایستحب للتاجرمن الاداب، ص283 ، حدیث1.
31. صدر، سیدموسی: اقتصاد در مکتب اسلام، انتشارات جهان آرا، ص90.
41. وسایل، ج12،ص19.
51. بحارالانوارج، 71، ص344.
61. میزان الحکمه،ج7،واژه فرصت،عمر،شباب
71. مطفّفین-1
81. آیه 67 از سوره الرحمن
91. آیه 18 از سوره الحج

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله مدیریت در اسلام و مصادیق آن

دانلود مقاله مدیریت در اسلام و مصادیق آن

................................................................
مولف/مترجم: علیرضا اژدری (کارشناس مدیریت بازرگانی – دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال)
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی): 2009
وضعیت: تمام متن
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir
چکیده: هدف از این مقاله تبیین مفهوم مدیریت اسلامی و بررسی برخی از مصادیق آن به خصوص در تصمیم گیری می باشد. به همین منظور در این مقاله پس از بیان تعریفی از مدیریت اسلامی و بیان تفاوتهای آن با مدیریت های غیر اسلامی؛ سعی گردیده در خصوص تئوریها و ویژگیهای مدیریت اسلامی و نقش آن در سازمان شرح داده شود. در همین راستا ابتدا جایگاه مدیریت علوی و مدیریت نبوی در مدیریت اسلامی مورد بررسی قرار گرفته  و سپس موارد مورد نیاز در تصمیم گیری ها با دیدگاه مدیریت اسلامی، مدیریت علوی و مدیریت نبوی بیان گردیده است.

مقدمه :
دین اسلام زمانی دین اصلی و مهم، و دین اکثریت مردم قسمتی از جهان بود که بیش از نصف جهان متمدن در سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا را تشکیل می داد.  با گسترش زندگی ماشینی و متحول شدن کشورهای صنعتی و بعد از آن بسیاری از کشورهای جهان سوم در آسیا و آفریقا و گذشت زمان، بسیاری از اصول اعتقادی، انسانی و اخلاقی از روابط بین افراد، روابط تجاری و سازمانی فاصله گرفت و شاهد آن هستیم که شرایط ناشی از بی تفاوتی حاکم بر جهان مادی باعث بروز جنگ و خشونت در اقصی نقاط جهان گردیده.
همچنین عدم پایبندی به اصول اخلاقی هم باعث بروز تضادهای اجتماعی گردیده، از هم گسیختن بنیاد خانواده، گسترش روزافزون استفاده از مواد مخدر، استفاده ابزاری از زن در جوامع صنعتی، از دیگر آثار بی توجهی به اصول اساسی ادیان الهی می باشد.
تمام مسائلی که در بالا به آنها اشاره شد باعث بروز نگرانی اندیشمندان این جوامع گردیده و آنها را به حل این مشکلات واداشته است. یکی از مهمترین مولفه های بوجود آورنده این مشکلات دیدگاه مدیران غربی می باشد که فقط بدنبال کسب منافع بیشتر بدون در نظر گرفتن مسائل اجتماعی و اخلاقی هستند. در همین زمان با توجه به گسترش شبکه های ارتباط جمعی و آشنائی سایر ملل با دین اسلام، بویژه اصول اولیه و بنیادین این دین باعث جذب و گسترش روز افزون اسلام بعنوان یک دین جامع و در بر گیرنده همه مسائل اجتماعی در اقصی نقاط جهان گردیده است و در حال حاضر یکی از مهمترین موضوعاتی که ذهن اندیشمندان و پژوهشگران بدان معطوف گردیده مدیریت از دیدگاه اسلام میباشد.

 

مدیریت اسلامی :
اگر بخواهیم تعریفی از مدیریت اسلامی داشته باشیم میتوانیم بگوئیم :
"شیوه به کار گیری منابع انسانی و امکانات مادی، بر گرفته از آموزه های اسلامی برای نیل به اهداف متاثر از نظام ارزشی اسلام است."  از مهمترین آموزه های اسلامی که به آنها در حدیث ثقلین همه اشاره کرد :
پیامبر اسلام که خود الگوی تمام مسلمین در همه زمینه ها می باشند در حدیثی به معرفی الگوهای پس از خود برای مسلمین می پردازند.
(انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض)
همانا در بین شما مسلمانان دو چیز گرانبها گذاشتم. کتاب خدا قرآن و اهل بیتم. پس همانا این دو جدا نمی شوند تا اینکه بر حوض وارد شوند.
با توجه به این توضیحات می توانیم بگوئیم که در تمام مراحل تصمیم گیری و اجرای تصمیمات باید اصول اعتقادی اسلام  را در نظر گرفت و از تعالیم اسلامی از قبیل قرآن کریم بعنوان یک کتاب آسمانی انسان ساز و همچنین احادیث و روایت موجود از پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) استفاده نمود و در حقیقت به علم مدیریت ارزش اسلامی را می افزائیم و مدیریت اسلامی را استخراج میکنیم. 

اگر بخواهیم تعریف کاملتری از دیدگاه اندیشمندان اسلامی داشته باشیم چنین تعبیری را میتوان بیان کرد :
"مدیریت اسلامی را در منابع اسلامی (قرآن و سنت) مورد بررسی قرار داده، آیات یا احادیثی را که سخن به صراحت یا اشارت درباره آنها دارد استخراج و جمع آوری کنیم و مضامین آنها را به عنوان پاسخهائی مطرح شده در علم مدیریت تلقی نمائیم و ضمناً سیره امامان معصوم (ع) را نیز به عنوان سنت عملی مورد توجه قرار دهیم و بدین ترتیب، مطالب بدست آمده بعنوان راه حلهای ارائه شده از طریق دین برای مسائل مدیریت، تنظیم و تدوین گردد و به عنوان مدیریت اسلامی عرضه شود."

 

تفاوت مدیریت اسلامی و غیر اسلامی :
برای درک بهتر وجه تمایز مدیریت اسلامی باید تفاوت این سبک مدیریتی را با سایر سبکها مورد بررسی قرار داد. نگرش مکاتب به مسائل مختلف مبنای بسیاری از رفتارها در جامعه می شود از این رو نگرش مکتب اسلام هم بر تمام امور اطراف خود اثر گذار خواهد بود. یکی از نگرشهای که دین اسلام را به نوعی از سایر ادیان متفاوت ساخته نگرش این دین به دنیا و آخرت است.
در اسلام تفکیکی بین دنیا و آخرت صورت نگرفته است و آخرت ادامه حیات دنیوی محسوب می شود لیکن اصالت دادن به دنیا و محبوب و مقدم داشتن آن مذموم شمرده می شود.  بر این اساس هر نوع فعالیت دنیوی با نیت اخروی، عبادت بوده و در انسان مسلمان برای تلاش و اصلاح امور دنیوی و خدمت به بندگان خدا یک تعهد محسوب میشود. ولی در مدیریت در سایر مکاتب چون مدیریت به دنبال سو حداکثر است و سعادت را در مادیات و در دنیا جستجو می کند و به پایان کار (آخرت) اعتقادی ندارد.
پس میتوان عمده تفاوت بین مکتب مدیریت اسلامی با سایر مکاتب را نگرش هر یک به دنیا و آخرت بیان نمود. توجه به آخرت در این مکتب ایجاد تعهد در مدیریت را در پی دارد و این احساس تعهد باعث میشود تا بسیاری از نگرشهائی که باعث تزلزل در مسائل اجتماعی جوامع امروزی شده از بینش مدیران خارج شود و ارزش به انسان و روابط انسانی باعث رشد و تعالی جوامع گردد. ولی نبود تعهد و بی اعتقادی به آخرت باعث توجه به دنیا و مادیات شده و جو بی تفاوتی را ایجاد میکند که بسیاری از مشکلات ناشی از آن در کشورهای صنعتی و بویژه غربی قابل مشاهده و بررسی  است.

 

اخلاق مدیران در اسلام :
نقش اخلاق در مدیریت اسلامی بسیار مهم است زیرا اخلاق مدیران در مدیرت اسلامی باید مبتنی بر معیارهای اخلاقی اسلام باشد و از مهمترین الگوهای فردی که میتوان نام برد و معیارهای اخلاقی آنها را مورد بررسی قرار داد پیامبر اسلام (ص) و امیرالمومنین علی (ع) می باشند. بطوریکه در قرآن کریم نیز زیبائی اخلاقی پیامبر نور و رحمت را می ستاید و ایشان را به عنوان برترین الگو برای انسانهای اهل کمال و سعادت معرفی می کند، لذا در خصوص ارتباط اخلاق با عملکرد و منش مدیران در جامعه اسلامی حساسیت زیادی وجود دارد.
مدیری که با اخلاق و با روح توکل برخدا و اعتقاد بر قدرت بی نهایت الهی تربیت یافته است هنگام بروز خطرها و بحرانها خود را نمی بازد و متانت و آرامش خود را از دست نمی دهد و طبعاً چنین مدیری تصمیمهای عاقلانه تر و سنجیده تر اتخاذ می کند و بهتر می تواند روحیه کارمندان و زیر دستان را تقویت کند و ایشان را به فرجام نیک امیدوار ساخته از یاس و نا امیدی و خودباختگی نجات دهد. و نیز چنین مدیری تحت تاثیر چرب زبانیها و تملق گوییها قرار نمی گیرد و در دام حیله های سود پرستان مکار نمی افتد، و از سوی دیگر با رفتار متواضعانه و فروتنانه و با دلسوزیها و مهربانیهای مخلصانه علاقه کارمندان را جلب کند و در نتیجه بازده کار افزایش می یابد بدون اینکه نسبت به کسی ستمی روا داشته باشد.
مدیر در اسلام باید دارای صفات و ویژگی هایی باشد که از مهمترین آنها اخلاق اسلامی است. علم اخلاق، علم معاشرت با خلق است. در این علم انسان رذائل و فضائل اخلاقی خوب و بد را شناسایی می کند و در زندگی خویش به کار می گیرد.  اخلاق مدیر تحت سه عنوان مورد بررسی قرار می گیرد:
1- اخلاق فردی مدیر که از آن جمله به امانت داری، حسن خلق، کظم غیظ، عشق به کار، صبر،کنترل نفس و ... می توان اشاره کرد.

2- اخلاق اجتماعی مدیر که در این عنوان به موارد زیر اشاره می شود: پرهیز از استبداد، ساده زیستی و عدم رفاه طلبی، مبارزه با فرهنگ تملق، مدارا و قاطعیت، مشورت و ... این صفات و ویژگی ها مربوط به روابط بین فرد و جامعه ای است که با آن سروکار دارد.

3- اخلاق دینی مدیر که شامل ایثار، تقوا، ایمان به خدا، اخلاص و ... می باشد. این ویژگی ها در عملکرد مدیر بسیار مؤثر است.

همانطور که بیان شد اخلاق یکی از مهمترین ویژگیهای مدیران اسلامی است و مدیران با صفات اخلاقی اسلام میتوانند سازمان تحت فرماندهی خو را به سمت تعالی و پیشرفت به حرکت درآورند و در ضمن محیط را برای پرورش مدیران با همان دیدگاه و اندیشه نیز مهیا می کنند و بدین ترتیب اخلاق اسلامی در میان افراد یک سازمان نهادینه می شود و این افراد که خود قسمتی از جامعه را تشکیل میدهند بعنوان عوامل ترویج دهنده معیارهای اخلاقی اسلام در جامعه مطرح می شوند.

 

مقایسه مدیران در مکتب اسلام و سایر مکاتب :
مدیریت یکی از رشته های علوم انسانی است و محور آن انسان است و به همین دلیل در رشته مدیریت نیاز خاصی به شناخت انسان می باشد، یکی از مباحثی که ما در مبحث اخلاق مدیران  به آن اشاره کردیم مبحث ((ارزشهای انسانی)) بود. بسادگی می توان دریافت که عمده تفاوت بین مدیران در مکتب اسلام و سایر مکاتب دیدگاه آنها به جایگاه انسان و ارزشهای انسانی است.
مدیریت در مکتب اسلام بر مبنای عمل به حق می باشد و مدیران در این مکتب با در نظر گرفتن آخرت و همچنین ارزشهای الهی و انسانی استراتژی های خود را ترسیم می کنند و نمی توانند از هر وسیله برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند و در حقیقت ارزشهای الهی و انسانی جهت دهنده مدیران اسلامی هستند. مدیران اسلامی باید در همه حال مساوات و عدالت را رعایت کنند و بر هوای نفس خود تسلط داشته باشند. و باید بخاطر بسپارند، مسئولیت و پست و مقامی راه که در اختیار دارند امانت الهی است و باید همچون امانتداری صادق و امین از هر آلودگی و گناهی از آن حفاظت کنند و در همه احوال در اعمال شیوه مدیریت به امیرالمومنین علی (ع) اقتدا کنند.
مدیریت در سایر مکاتب بر مبنای تصمیم گیری و مدیریت، سود و زیان است. دیدگاه این مکاتب تجارت مآبانه، از اسنان آغاز شده و مهمترین وظیفه اش استمرار حیات برای کسب مال بیشتر و رفاه افزونتر است و در این مکاتب ارکان و اجزای مدیریت سود آوری است و در راه کسب این هدف، انسان، جامعه، مشتری و ارزشهای الهی و انسانی می تواند در مقطعی هدف یا ابزار یا عاملی حاشیه ای قلمداد گردند.
در مکاتب غربی دیدگاه آنها استفاده حداکثر از انسان است و تفسیرشان از مدیریت در چهارچوب ماده و خارج از معنویات و الهیات است ولی در مدیریت اسلامی با تئوری کمال و سعادت انسانی روبرو هستیم و از همه مهمتر ((تولید)) و ((تعالی)) مکمل یکدیگر هستند. 
و در مدیریت اسلامی هدف اصلی تکامل یافتن انسان است و استفاده صحیح از انسان بطوریکه ارزشهای انسانی در سرلوحه تصمیم گیری مدیران قرار دارد.
یکی دیگر از تفاوتهای مدیریت اسلامی با سایر مکاتب مدیریتی در تاثیری گذاری مدیریت بر اعتقادات مردم می باشد. اگر در مدیریت اسلامی مدیریت خوب صورت نپذیرد آفات جبران ناپذیری به ریشه های دینی و اعتقادات مردم خواهد زد و دلیلش این است که مدیریت اسلامی آمیخته با اصول دین است و بر عکس اگر مدیریت خوب اعمال شود می تواند باعث جذب افراد شود ولی در مکاتب دیگر اینطور نیست زیرا اصول مدیریت عموماً بر پایه اعتقادات مردم نیست و دیدگاه مدیران به مدیریت از ناحیه شخصی است لذا مدیریت آنها بر عقاید افراد جامعه تاثیری ندارد و در حقیقت نوعی بی تفاوتی در قبال دیدگاه مدیران و عملکردشان در میان مردم وجود دارد و تنها نگرش و کنترل سطحی از سوی جامعه بر مدیران حاکم است.

 

نگاهی بر مدیریت نبوی و مدیریت علوی :
در نگاه نبوی مدیریت امانت است و باید به مثابه امانت از آن نگهداری کرد نه اینکه مدیریت به ابزاری برای کسب اهداف مدیر تبدیل شود، لباس مدیریت را باید به اهل آن پوشاند و به افراد ناشایست و بدون اهلیت نباید مدیریت سپرد. طبق سیره نبی اکرم (ص) مدیر باید توانایی، کفایت و شایستگی لازم را داشته باشد، علاوه بر آن از دانش و آگاهی کافی برخوردار باشد، پیغمبر(ص) بارها تاکید کرده کسی که بدون علم عمل کند و آگاهی نسبت به کار نداشته باشد، فساد مدیریتی او از کارهای اصلاحی و ساماندهی‌اش بیشتر خواهد بود.
بدون تردید چگونگی روابط انسانی در مدیریت، تابع نوع نگرش به انسان است. در مکتب اسلام که بیش از تمام مکاتب بر ارزش انسان و رشد و تعالی مادی و معنوی او، تاکید گردیده در قلمرو مدیریت نیز توجه کافی به انسان و ابعاد بالاترین اهداف به شمار می آید. لذا بدیهی است روابط انسانی در مدیریت نیز مورد توجه بوده است. پیامبر اسلام (ص) در حدیثی مدیر را نیازمند سه ویژگی می داند: 
1- تقوا، که او را به خدا متصل نماید و از موج های شیطانی بر خاسته از هواهای نفسانی دور نماید.
2- سعه صدر که زمینه ظرفیت روحی و روانی او را ارتقا بخشد.
3- مهارتهای ارتباطی که بتواند همکارانش را همچون پدری مهربان در زیر چتر محبت خویش قرار بدهد.
پیامبر گرامی اسلام (ص) یکی از مدیران موفق تاریخ است، ایشان توانست از مردمی عقب مانده و نیمه وحشی، بهترین انسانها را بسازد و بهترین جامعه را به وجود آورد و زیباترین شهر را به عنوان الگو به بشریت ارائه کند.  علت موفقیت ایشان در مدیریت جامعه آن زمان چه بوده است ؟ قطعاً استفاده از فرامین و دستورهای قرآن کریم ایشان را در اهدافشان به موفقیت رسانده است.
یکی دیگر از دیدگاههای مدیریتی در مدیریت اسلامی، مدیریت علوی میباشد که در امتداد و ادامه را مدیریت نبوی می باشد حضرت علی (ع) در مدیریت خود علاوه بر دستورات قرآن کریم  از دیدگاههای پیامبر اسلام (ص) هم بهره می بردند. یکی از منابعی که سرشار از مباحث مدیریتی است نهج البلاغه میباشد که بررسی و مطالعه آن به مدیران توصیه می شود.
یکی از مهمترین صفات مدیر از نظر حضرت علی (ع) شرح صدر میباشد که در این مورد فرموده اند : " آله الریاسه سعه الصدر"  مهم ترین وسیله لازم برای مدیریت داشتن سعه صدر و سینه ای گشاده می باشد.
 یکی از کاملترین دستورات مدیریتی حضرت علی (ع) فرمایشات ایشان در زمان انتصاب مالک اشتر به ولایت مصر بود که طى آن وظایف یک مدیر را براى ایجاد محیطى سالم کاملا مشخص فرمودند که رعایت اصول آن مى‌تواند در تمامى زمان‌ها ایجاد بهداشت روانى یا “بهره‌وری”‌ مفید را در پى داشته باشد. از مهمترین نکاتی که می توان نام برد :
1- ارزشیابى موقعیت حال و گذشته.
2- توجه به نظرات افراد تحت نظارت.
3- توجه به قضاوت‌هاى افراد تحت نظارت.
4- خودسازى و جهاد اکبر.
5- عشق و محبت و رافت بر افراد تحت نظارت.
6- عدم ترور شخصیت و انتقام‌جویى از افراد تحت نظارت.
7- داشتن گذشت و اغماض و تعامل.
8- توجه به حق تعالى در کلیه لحظات.
9- عطوفت با افراد تحت نظارت.
10- تصمیم‌گیرى با تعمق.
11- نفى شیوه دیکتاتوری.
12- انتقادپذیرى و عدم خودبزرگ‌بینی.
13- عدل و داد و میانه‌روى در امور.

در مدیریت اسلامی ، مدیریت تنها با اتخاذ تصمیم پایان نمی‌پذیرد بلکه پس از اتخاذ تصمیم باید به خدا توکل کرد و از درگاه لایزال الهی مدد خواست و امور خویش را بدو واگذار نمود.
همانطور که در مدیریت نبوی و مدیریت علوی بیان نمودیم توجه به آخرت و توکل بر نیروی بی کران الهی مبنای اصلی همه تصمیم گیرها در مدیریت اسلامی میباشد و بدون توجه به ارزشهای الهی و ارزشهای انسانی مدیریت در اسلام هیچ معنای ندارد و فقط دیدگاه معنوی و غیر مادی این مکتب است که آن را از سایر مکاتب مدیریت متمایز و مورد توجه قرار داده است.

 

نتیجه :
یکی از راهکارهای اساسی برای خروج از بسیاری از بحرانهای جهانی توجه به مدیریت اسلامی و مطالعه و بکارگیری تئوریها و اصول این مکتب می باشد. ارزش علم مدیریت با هدف و جهتی که در آن بکار گرفته می شود تعیین میگردد با توجه به اینکه مدیریت اسلامی بر اساس معنویات و فرهنگ بنا شده است و هدف آن آخرت گرائی است یعنی قرار دادن امکانات دنیوی در جهت آخرت، افراد جامعه می توانند به قرب الهی دست یابند و تاثیر آن بر تمام امور اجتماعی در کوتاه زمان مشهود خواهد بود. بطور خلاصه می توان گفت که اسلام در تمام شئون زندگی انسان از جمله مدیریت خرد وکلان، رهبری جامعه، روابط بین الملل و قوانین اجتماعی سخن دارد و بکار گیری آنها تعالی انسان را در پی خواهد داشت.

 ...................................................................................................

منابع :          

1- اسلام چگونه کسترش یافت – دکتر رضا دهقانی سایت : سازمان تبیغات اسلامی
2- مدیریت در اسلام، قم : 1384 پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ص11
3- مجموعه آثار – مرحوم دکتر علی شریعتی
4- پیش نیازهای مدیریت اسلامی – مدیریت اسلامی چیست؟ - سایت آفتاب
5- ماهنامه اندیشه – رضا حق پناه س7 ش2 1380
6-بحار الانوار – علامه محمدباقر مجلسی – ج23 ص 108
7- مقاله : روابط انسانی در مدیریت از منظر اسلام – روزنامه مردم سالاری ش1802
8- سخنرانیهای پیش از خطبه های نمازجمعه تهران – حجت السلام تقوی رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه سراسر کشور

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری