مدیریت اسلامی و رهبری :: بانک دانلود کتب و مقالات علمی مدیریت و حسابداری

بانک دانلود کتب و مقالات علمی مدیریت و حسابداری

پابگاه علمی مدیریت ، حسابداری و اقتصاد

بانک دانلود کتب و مقالات علمی مدیریت و حسابداری

پابگاه علمی مدیریت ، حسابداری و اقتصاد

مشخصات بلاگ

پایگاه کتاب و مقالات علمی کلیه گرایشهای مدیریت ، حسابداری و اقتصاد

کلمات کلیدی

دانلود رایگان مقاله مدیریت

دانلود رایگان مقاله مدیریت اسلامی

دانلود رایگان مقاله مدیریت و حسابداری

دانلود رایگان مقاله مدیریت بازرگانی

رهبری

دانلود رایگان مقاله تجارت الکترنیک

دانلود رایگان مقاله مدیریت صنعتی

دانلود رایگان کتاب مدیریت و حسابداری

دانلود رایگان مقاله اقتصاد

دانلود رایگان مقاله مدیریت توسعه

اقتصاد فضای مجازی

دانلود رایگان مقاله مدیریت ریسک

دانلود رایگان مقاله مدیریت بحران

دانلود مقاله نحوه تبلیغات اینترنتی

دانلود رایگان مقاله آینده پژوهی

دانلود رایگان مقاله تبلیغات اینترنتی

دانلود رایگان مقاله بانکداری الکترونیک

دانلود رایگان مدیریت جهانگردی و مدیریت فرهنگی

دانلود رایگان مقاله مهندسی ارزش

دانلود مقاله پژوهشی

دانلود رایگان مقاله مدیریت شهری

پرسشنامه مدیریتی

دانلود رایگان مقاله آی اس آی isi

دانلود رایگان جزوات مدیریت و حسابداری

دانلود رایگان مقاله مدیریت سازمانی

بازمهندسی در نظام تنظیم بازار

مقاله انگلیسی مدیریت با ترجمه رایگان

دانلود کتاب مدیریت استراتژیک فرد آر دیوید

دانلود رایگان مقاله انگلیسی با ترجمه فارسی

دانلود رایگان مقالات فارسی مدیریت

آخرین مطالب

۱۲۴ مطلب با موضوع «مدیریت اسلامی و رهبری» ثبت شده است

دانلود مقاله ساختار تشکیلات جهادی بر مبنای الگوی سیستمی کمال‌گرا به عنوان سازمان مطلوب تدوین الگو اسلامی ایرانی پیشرفت

دانلود مقاله ساختار تشکیلات جهادی بر مبنای الگوی سیستمی کمال‌گرا به عنوان سازمان مطلوب تدوین الگو اسلامی ایرانی پیشرفت

.....................................................................................................................................

مولفین: دکتر علیرضا علی احمدی و حسین وحیدی منفرد (دانشکده صنایع دانشگاه علم و صنعت ایران)
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی): 2012
وضعیت: تمام متن
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir
چکیده: با توجه به جایگاه انکارناپذیر مدیریت در الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، نیاز به ارایه مدل‌هایی که بیانگر شقوق مختلف مدیریت اسلامی باشند، اهمیت فراوانی می‌یابد. مدیریت جهادی به عنوان مهم‌ترین گونه‌ی مدیریت اسلامی مورد توجه ویژه محققان و مدیران جمهوری اسلامی ایران بوده است. اثبات کارایی چنین شیوه‌ای در جهاد سازندگی و جنگ تحمیلی عاملی دیگر بر اشتیاق دوست‌داران انقلاب اسلامی برای تدوین چارچوب و زوایای مختلف آن بوده است. اگرچه در دو دهه‌ی اخیر پژوهش‌های متعددی با این هدف انجام شده است اما نبود دیدی که در عین جامع‌نگری از کلی‌گویی خارج شده و به ارایه‌ی راه‌کاری عملی بپردازد، احساس می‌شود. در این پژوهش با دیدی سیستمی به این مسئله نگریسته شد و با شروع از مبانی اسلامی و اصول حاصله از تجارب جهادی به سمت ارایه مدلی عملی و جامع حرکت شد. با وجود این‌که مدل سیستم‌های زینده در ادبیات سیستمی مدیریت وجود داشت به دلیل تفاوت اساسی انسان‌شناسی غربی و اسلامی نیاز به ارایه مدلی سازگار با اصول اسلامی احساس شد. در انسان‌شناسی اسلامی و معرفی کمال و تعالی به عنوان هدف عالی فعالیت‌های انسان جهادی معرفی می‌شود. بر این اساس مدل سیستم کمال‌گرا با الهام از ساختار سیستم عصبی انسان جهادی تبیین گردید. از آن‌جا که این مدل سازگاری بالایی با کارکردهای مورد انتظار تشکیلات جهادی و اصول اجتماعی اسلام دارد، به عنوان الگوی ساختاری چنین تشکیلات معرفی شد.
واژه‌های کلیدی: تشکیلات جهادی، مدیریت اسلامی، سیستم عصبی انسان، تعالی، اختیار، رویکرد سیستمی، زیست‌وارگی، مدل سیستم کمال‌گرا.

1. مقدمه

«زمانی تشکیلات سازمان مجاهدین خلق، به عنوان یک آرزو بود که‌ ای‌کاش حزب جمهوری اسلامی از نظر تشکیلاتی مثل سازمان مجاهدین خلق می‌بود. زیرا آن تشکیلات به تعبیر خودشان هم تشکیلات آهنین بود. ... البته این نوع تشکیلات به وجود آوردنش هنر می‌خواهد ولی این آرمان شماها نیست. مهم این است که در داخل یک تشکیلات، آن آزادی‌های انسان‌ساز حفظ شود. ... ما از اول گفته بودیم که امتیاز بزرگ اسلام این است که می‌خواهد با حفظ آزادی‌های انسان، انسان‌ها را بسازد. تشکیلاتی اسلامی است که می‌کوشد تا انسان‌ها را هم‌سو کند نه این‌که انسان را قالبی بسازد. (بهشتی، 1358)»

نظام‌های اجتماعی غیرالهی حاکم بر جهان انسان‌ را به شکل ماشینی متحرک در می‌آورد که اعمال انسانی وی نیز نه با اختیار خود بلکه به واسطه جبر بیرونی صورت می‌گیرد. وجود ساختارها و قوانین سخت‌گیرانه و اجرای مصممانه آن‌ها سبب می‌گردد، انسان غربی ماشینی بی‌روح و اختیار باشد که هم‌چون سیالی بی‌اختیار در یک مجموعه از لوله‌های آزمایشگاهی حرکت و زندگی خود را به پیروی از الگویی که قوانین خودساخته‌ی بشری و سلطه‌ی رسانه‌ای برای وی می‌سازد، روز‌به‌روز، ماه‌به‌ماه و سال‌به‌سال سپری می‌کند. از تاثیرگذارترین این نظامات اجتماعی، سیستم مدیریتی غرب است که هم‌اکنون در تمام جهان و حتی کشورمان ایران نیز ریشه دوانده است. اگرچه به دلیل تفاوت‌های عمیق فرهنگی ایران با خواستگاه این تفکر، عملا کارآمدی ظاهری نظام اداری غرب در سیستم اداری ما دیده نمی‌شود، اما آیا این کارآمدی غیرانسانی اساسا با آرمان‌های انقلاب اسلامی که منبعث از آموزه‌های اسلام ناب محمدی (ص) است، سازگار است؟ آیا نیل به کارآمدی که در آن افراد تنها به واسطه‌ی اجبار قانونی و ساختاری ویا شرطی‌شدن وظایفشان را انجام می‌دهند، از دیدگاه اسلامی مطلوب است؟ آیا این الگو فضا را برای رشد و کمال الی‌الله انسان‌ها آماده می‌کند؟

با توجه به نیاز انقلاب اسلامی به الگوی‌های بومی، در این پژوهش بر اساس مبانی فعالیت جمعی و به ویژه تشکیلاتی اسلامی، کارکردهای اصلی تشکیلات جهادی شناسایی و سپس با استفاده از مدل‌های سیستمی سعی در ارایه ساختارهایی برای تحقق آن کارکردها خواهد شد.

2. مبانی تشکیلات اسلامی

2.1. اختیار و فرقان در فلسفه رشد و کمال

در معارف اسلام، اختیار به همراه فرقان (توان تشخیص درست از نادرست) نقطه افتراق انسان با ملائک و حیوانات دانسته می‌شود. حیوانات که تنها از غریزه برخوردارند و به میل طبیعی خود عمل می‌کنند، اختیاری در ترک آن‌ها ندارند و هدایت تکوینی آنان تنها راهبر در طول حیاتشان است. از طرف دیگر ملائک نیز مختارانه رفتار متعالی خود را بروز نمی‌دهند. بنابراین نه بر حیوانات حرجی است که چرا تنها به دنبال غریزه‌اند و نه مزیتی برای فرشتگان است که رفتار عابدانه و متعالی دارند. انسان با اختیار می‌تواند تنها به خواست‌های غریزی خود تن دهد و از حیوانات پست‌تر گردد. در مقابل انسانی که با اختیار مسیر تعبد الهی را در پیش گیرد، از ملائک متعالی‌تر می‌گردد. بنابراین اختیار مقدم بر کمال و رشد انسان است. انسانی که به جبر محیطی اختیار از وی سلب شده است نه در انتخاب درست شایسته‌ی ستایش است و نه در انتخاب نادرست سزاوار نکوهش.

در نظام تربیتی اسلام بر اختیار افراد بسیار تاکید شده است. این مفهوم از آیه‌ی شریفه‌ی «لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی (بقره، 256)» برداشت می‌شود و مصادیق عملی آن در رفتار پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) در برخورد با مردم بروز دارد. البته اسلام در ادامه‌ی همین آیه به توان تشخیص درست از نادرست اشاره و در کنار اختیاردهی به افراد بر تربیت آنان تاکید می‌کند. به عبارت دیگر اختیار و توان تشخیص لازم و ملزوم یک‌دیگرند.

«در قوانین مدونه‌ی جهان، تنها هدف قانون‌گذاران [و دست‌اندرکاران قوه مقننه]، اجرای قانون و پیاده شدن آن است؛ چه این اجرا با اجبار و الزام صورت بگیرد ویا با علاقه و خواست قلبی و درونی. بعکس، در قوانین آسمانی و الهی و در نظامات انبیایی، هدف از اجرا و پیاده شدن قانون، بکارگیری قلبی و ایمانی است، نه بر اساس اجبار و الزام. ... بدیهی است که این‌گونه عمل و تحقق این هدف آسمانی، بدون رشد اندیشه‌ها و بیداری قلب‌ها و بازگشت انسان‌ها به اصالت انسانیشان محقق نخواهد شد (فاضل‌لنکرانی، 1366).»

 

...

4. ساختار تشکیلات جهادی

«هرکار دسته جمعی‌ای که انجام می‌دهید باید همراه باشد با انضباط تشکیلاتی. بچه مسلمان‌ها به انضباط مقدار کمی بها می‌دهند. باید یک مقدار به انضباط بیشتر بها بدهیم. اما نظم فرعونی نه؛ زیرا نظم گاهی فرعونی و طاغوتی است. نظم ما باید الهی، سازنده و نورانی باشد (بهشتی، 1358)».

اگرچه ساختار و قالب هر تشکیلات جهادی به نسبت اهداف آن تعیین می‌گردد اما با توجه به کارکردها و ویژگی‌های کلان و مشترکی که ذکر گردید، چارچوبی عمومی می‌توان برای آن متصور شد که در ادامه می‌آید.

برخلاف سازمان‌های رایج امروزی که مجموعه‌ای از افراد برای نیل به یک هدف گردهم می‌آیند، تشکیلات جهادی مجموعه‌ای از افرادی است که دارای ارزش‌های مشترکی می‌باشند که اصطلاحا به این‌گونه مجموعه‌ها نهاد گفته می‌شود. بنابراین ساختار این تشکیلات، نهادی و بسیار کمتر و منعطف‌تر از ساختارهای سازمانی رایج است. تشکیلات جهادی سازمان‌هایی عریض و طویل نیستند و ساختاری شاخه‌ای دارند؛ شاخه‌های پویای عملیاتی. شاخه‌ای کار کردن علاوه بر نظم و زمین نماندن کارها، باعث پرداختن جزیی‌تری به مسایل و ایجاد خلاقیت در کار می‌شود. 

همان‌طور که اشاره شد، از ویژگی نیروهای جهادی به ویژه مدیران عدم سکون، تحرک، اشباع‌ناپذیری و جستجوکننده‌ی دائمی پیشرفت و تحول است. فرد جهادی به هیچ سطحی از کیفیت و موفقیت راضی نمی‌شود و همواره به فکر تحول و تعالی بیشتر است. این ویژگی سبب می‌گردد که تشکیلات جهادی تشکیلاتی چابک باشد. اگرچه لوازم این چابکی در ویژگی‌های تشکیلات جهادی مانند ساختارهای کم و منعطف، تمرکز بر افراد مختار و دارای توان تشخیص و رابطه‌ی ایمانی افراد با یکدیگر وجود دارد، بر اساس آن‌چه در منابع کتاب و سنت آمده است، بروز رابطه‌ی ایمانی افراد در جوامع ایمانی دارای نشانه‌هایی است. پیامبر اکرم (ص) در این مورد می‌فرمایند: «مثل المؤمنین فی تواددهم و تراحمهم و تعاطفهم مثل الجسد اذا اشتکی منه عضو تداعی له سایر الجسد بالسهر و الحمی؛ یعنی مثل اهل ایمان مثل یک پیکر است. آن‌ها به منزله اجزاء یک پیکرند که اگر عضوی به درد آید سایر عضوها با تب و بیداری با او هم‌دردی می‌کنند».

تشکیلات جهادی به عنوان یکی از منسجم‌ترین نمودهای جوامع اسلامی باید بیش از سایرین، پیکری زنده را بروز دهد. بنابراین نیازمند ساختاری است که این ویژگی را ممکن سازد. در مباحث مدیریت، مدل‌هایی برای سازمان و تشکیلات برگرفته از موجودات زنده وجود دارد. این مدل‌ها به دنبال ایجاد سازمان‌ها و سیستم‌های مصنوعی همانند سیستم‌های طبیعی و زنده می‌باشند. دسته‌ای از این مدل‌ها سعی می‌کنند با بهره‌گیری از سازوکارها و ساختار سیستم‌های زنده، سیستم‌های مصنوعی ایجاد نمایند که همان کارکردهای سیستم زنده متناظر را داشته باشد. محققانی هم‌چون «فلتز» (Feltz, Crommelinck, & Goujon, 2006) معتقدند که دو ویژگی «خودسامانی » و «پیدایش  »، وجوه تمایز سیستم‌های زنده و غیرزنده می‌باشند. بنابراین پژوهش‌گرانی که در زمینه‌ی همانندسازی سیستم‌های مصنوعی با سیستم‌های طبیعی کار کرده‌اند عموما مدل‌هایی ارایه نموده‌اند که این دو ویژگی را جستجو می‌کنند.

یکی از عمومی‌ترین این مدل‌ها، سیستم‌های سایبرنتیک مدیریت و در راس آن‌ها «مدل سیستم زینده » است. این مدل که از ساختار عصبی و تصمیم‌گیری انسان الهام گرفته شده است، کارکردهایی متعددی از الزامات تشکیلات جهادی را هم‌چون چندنقشی بودن افراد، اولویت‌بندی تخصصی را در کنار خودسامانی و پیدایش پوشش می‌دهد.

 

4.1. مدل سیستم زینده (VSM)

«استفرد بیر » در کتاب «مغز بنگاه» به معرفی مدل «سیستم‌های زینده» می‌پردازد و مدل مد نظر خود را مبتنی بر قواعد بازگشتی بنا می‌کند. در VSM مفهوم یک‌ریختی  یا فراکتال  در قالب یک ساختار شبه‌سلسله‌مراتبی مطرح می‌گردد. وی در کتاب‌های «مغز بنگاه» (Beer, 1972) و «قلب تشکیلات» (Beer, 1979) علم سایبرنتیک  را علم سازمان کارا بیان می‌نماید. و مدل VSM را بر پایه‌ی مفهوم زیندگی بنا و زیندگی  را توانایی بقا  به عنوان موجودیت مستقل بیان می‌کند. در ادبیات سیستم‌ها، بقا به معنای حفظ ماهیت  است.

البته لازم به ذکر است که حفظ الگوی سازمانی به معنای عدم تحول ساختاری نیست؛ هر تغییر ساختاری لزوما به تغییر الگو و ماهیت سازمان منتج نمی‌شود. ولی لازمه‌ی هر تغییر ماهیت، تغییر ساختاری است. بر این اساس سیستم‌های خودسازنده  به وجود می‌آیند، که ماهیت خود را تعیین و حفاظت می‌نمایند. این سیستم‌ها در طول زمان خود را بازسازی می‌کنند. نکته‌ی مهم تعیین ماهیت سیستم توسط خود سیستم است نه از بیرون آن. سیستم‌های خودسازنده یا خودسامان در دیدگاه سایبرنتیک، زنده تلقی می‌شوند.

عکس‌العمل‌های بدن انسان به دو صورت خودآگاه و ناخودآگاه می‌باشند. در اعمال خودآگاه فرد در انجام و چگونگی آن‌ها تصمیم‌گیرنده است. در مقابل اعمالی که انسان در انجام آن‌ها تصمیم‌گیرنده نیست را اعمال ناخودآگاه انسان می‌گویند.

 

شکل 2  دسته‌بندی اعمال انسان

«بیر» فعالیت‌های انسان را به دو بخش اصلی و مدیریتی تقسیم نمود، که منطبق بر نظریه‌ی سایبرنتیک می‌باشد و ساختار زیر را تبیین می‌کند:

1. فعالیت‌های عملیاتی بدن انسان (مانند حرکت، گردش خون، تنفس و گوارش)

2. سیستم عصبی خودمختار: مدیریت رویدادهایی که ارسال اطلاعات آن‌ها به مغز صورت نمی‌گیرد، بلکه پالس‌های عصبی به نخاع فرستاده و پاسخ دریافت می‌گردد. بدن مستقل از مغز و به صورت خودکار آن‌ها را انجام می‌دهد. مانند تنظیم دمای بدن در هنگام فعالیت بدنی از طریق تعریق.

3. مخچه: کنترل مرکزی امور ناخودآگاهی که دستور آن‌ها از مغز ارسال می‌گردد. اگرچه این اعمال به صورت خودکار انجام می‌شوند، اما فرد توان کنترل آن‌ها را نیز دارد. این امور  برای پایداری و حفظ حیات در اوضاع حاضر می‌باشند. مانند تنفس.

4. مغز میانی: اعمال خودآگاهی که مغز دستور آن‌ها را صادر می‌کند. این تصمیمات بر مبنای داده‌های حواس اتخاذ می‌گردند. هدف همه این تصمیمات حفظ بقا برای آینده است. مانند حبس نفس در شنا. اما در بعضی مواقع بین تصمیمات مخچه و مغز میانی تعارض بوجود می‌آید.

5. تفکر: اختلافات کارکردی مخچه و مغز میانی را بر اساس اصول منطقی مرتفع می‌کند. اصولی که در این مجموعه برای هر فرد وجود دارند، در حقیقت خط مشی‌های فکری و شخصیتی هر  فرد در زندگی می‌باشند. برای نمونه فردی که خطرپذیرتر است، حاضر است مدت زمان بیشتری در شنا نفسش را حبس نماید.

 

4.2. مدل سیستم کمال‌گرا، الگوی تشکیلات جهادی

اگرچه مدل VSM تطابق بالایی از منظر زیندگی و الگوی فراکتالی (که برای ترویج ارزش‌ها در سازمان‌های ارزش‌گرا مدنظر است) دارد اما تفاوت اساسی سبب می‌گردد تا برای بکارگیری اصلاحاتی در آن صورت پذیرد. بر این اساس مدل سیستم کمال‌گرا به عنوان ساختاری پیش‌نهادی برای تشکیلات جهادی معرفی ‌می‌شود.

 

4.2.1. ناهم‌خوانی سیستم زینده با انسان‌شناسی اسلامی

تفکر غربی حفظ حیات را عالی‌ترین هدف انسان معرفی می‌کند. چنین دیدگاهی به وضوح در نظریه‌های مدیریتی مانند هرم نیازهای مازلو بروز می‌یابد. مازلو نیازهای بشر را در 5 سطح دسته‌بندی می‌کند (Maslow, 1943) که بیان‌گر مسیر انگیزشی انسان و به بیان دیگر نمایان‌گر اولویت انسان در پرداختن به هرکدام است. 

 

شکل 3  هرم نیازهای مازلو

آن‌چه از این هرم قابل برداشت است، فرض حفظ بقا به عنوان عالی‌ترین هدف انسان است زیرا طبق این نظریه انسان نیازهای سطح پایین خود را فدای نیازهای سطح بالاتر نمی‌کند. به عبارت دیگر در این تفکر انسان جسمش را فدای کمالش نمی‌کند.

با توجه به هرمی که برای نیازهای انسان تصور می‌شود در فلسفه وجودی VSM حفظ خود و بقا به عنوان عالی‌ترین هدف بشر در نظر گرفته شده است. این فرض در حالی است که در نگاه اسلامی به انسان تعبد، تعالی و کمال بالاترین اهداف خلقت انسان بیان می‌گردد. انسان جهادی پیرو مکتبی است که در آن شهادت جایگاه بسیار رفیع دارد و شهید جسم خود را فدا می‌کند تا به اوج کمال و تعبد نایل آید. چنین الگوی رفتاری متفاوت از هرم نیازهایی است که حفظ حیات را مهم‌ترین هدف انسان تلقی می‌کند.

 

4.2.2. اجزای مدل سیستم کمال‌گرا

بر مبنای دیدگاه کارکردی به سیستم عصبی انسان که در مدل VSM ارایه گردید و با توجه به تفاوت انسان‌شناسی اسلامی با انسان‌شناسی غربی می‌توان اجزای زیر را برای یک سیستم کمال‌گرا معرفی نمود:

سیستم 1: واحد‌ها یا فرآیند‌های عملیاتی می‌باشد. هر فرآیند اصلی دارای کارکردی  مدیریتی است. در سطح بازگشت صفر علاوه بر کارکرد‌های مدیریتی هر فرآیند اصلی، کل سیستم دارای یک کارکرد مدیریتی کلان شامل سیستم‌های 3 تا 5 است. در واقع هر فرآیند اصلی هدفی دارد که در راستای تحقق هدف کلی سیستم می‌باشد.

سیستم 2: این سیستم عملیات سیستم 1 را هماهنگ و نوسان عملیاتی آن را برطرف می‌کند. این سیستم در حقیقت کارکردهای مدیریتی مستقل واحد‌های عملیاتی را شامل‌شده و آن‌ها را هماهنگ می‌کند. این کارکرد در واقع متناظر با سیستم عصبی خودمختار بدن انسان است و نقش کنترل ناخودآگاه مستقل دارد.

سیستم 3: این سیستم مسئولیت نظارت بر سیستم 1 برای جلوگیری از تخطی از مرز سیستم را بر عهده دارد. این سیستم نقش فرمان‌دهی مرکزی اعمال جاری و روزمره را برعهده دارد. در واقع سیستم 3، سیستمی تاکتیکی است که تعادل درونی را حفظ می‌نماید تا کمال‌گرایی سیستم را در کوتاه مدت تضمین نماید.

سیستم *3: در ساختار سیستم کمال‌گرا از کارکرد‌های مدیریتی سیستم 1 تا سیستم 3 و4 و 5 یک کانال فرمان‌دهی (جریان نظارت و مدیریت) متصور است. در این کانال حرکت پایین به بالا از حال و درون (سیستم 3)  به سمت آینده و محیط (سیستم 4 و 5) است. در مقابلِ حرکت از بالا به پایین هم حرکت از سطوح بالاتر مسئولیت و دیدگاه‌های کلان و بلندمدت به سمت سطوح پایین مسئولیت و دیدگاه‌های خرد و کوتاه‌مدتاه است. سیستم *3 در خارج از کانال فرمان‌دهی قرار دارد و در حقیقت با فراهم کردن امکان بازرسی‌های پراکنده (در خلاف جهت جریان نظارت و فرمان‌دهی) را فراهم می‌کند.

سیستم 4: امور مرتبط با آینده و محیط سیستم را مدیریت می‌کند. این سیستم، عمل‌کردی هوشمند است، که محیط سیستم را تحت نظر قرار می‌دهد. این سیستم اوضاع آینده‌ی محیطی را پیش‌بینی می‌کند و به سیستم کمک می‌کند تا برای آینده برنامه‌های لازم را اتخاذ و کمال‌گرایی سیستم را در بلند‌مدت تضمین نماید. بنابراین جنس تصمیمات این سیستم راهبردی و بلندمدت می‌باشد.

سیستم 5: سیاست‌گذاری و هدف‌گذاری‌های کلان را انجام می‌دهد. این سیستم بین تمایل سیستم 4 به تغییر در پاسخ به نواسانات مداوم محیط و تمایل سیستم 3 به قانون‌مند و باثبات کردن برای حفظ توان انجام عملیات اصلی توسط سیستم 1، تعادل برقرار می‌کند. این سیستم در حقیقت نقش کمال‌گرایی را به تعادل می‌رساند. باید توجه داشت، کنترل این سیستم نظارتی  و کنترل سیستم 4 تطبیقی  است.

 

شکل 4  اجزای مدل سیستم کمال‌گرا

 

4.3. نتیجه‌گیری

اگرچه کلیت ساختار مدل سیستم کمال‌گرا مانند سایر مدل‌های سیستمی سلسله‌مراتبی است، اما ساختار آن شامل درهم‌نشینی‌ ‌های تودرتو یا شبکه‌های به‌هم‌تنیده است. به عبارت دیگر هر سطح از جزییات یک سیستم کمال‌گرا در قالب شبکه‌هایی مرتبط تعریف می‌شود و اگر به جزییات هر شبکه توجه شود وجود سیستمی کمال‌گرا در داخل آن درک می‌شود. به این سطوح سیستم‌های کمال‌گرا «سطوح بازگشت » می‌گویند، که به معنای در ارتباط بودن سیستم‌های مدیریتی (سیستم‌های 2 تا 5) یک سیستم کمال‌گرا در سطوح مختلف است. برای درک بهتر این مفهوم می‌توان نقطه زینی در شکل 5 را تصور کرد که از یک بعد نقطه ماکزیمم محلی و از بعد دیگر مینیمم محلی است. مفهوم این نقطه در ساختار شبکه‌ای یک سیستم کمال‌گرا به این معناست که هر یک از اجزا می‌توانند، بیش از یک نقش را ایفا کنند. برای نمونه یک نفر هم‌زمان مدیر برنامه‌ریزی و مشاور مدیر عامل یک سازمان باشد. این امکان مدل سیستم کمال‌گرا سبب می‌شود که قابلیت چندنقشی تشکیلات جهادی فعال گردد. این قابلیت نقش بسزایی در تحقق سایر شاخصه‌های برتر تشکیلات جهادی مانند حس مسئولیت پیرامونی، نظارت همگانی دارد. 

 

شکل 5  نقطه زینی، نمونه ای از درهم‌نشینی تودرتو

با وجود تمام این سطوح درهم‌تنیده، ارزش‌گرایی یک سیستم کمال‌گرا به معنای ارزش‌مداری سیستم 1 است. به عبارت دیگر هر فرآیند عملیاتی خود یک سیستم ارزش‌گراست. از طرف دیگر ساختار شبکه‌ا‌ی چندبعدی و وجود سیستم *3 امکان نظارت همگانی را فراهم می‌سازد؛ زیرا نظارت همگانی به عنوان یکی از ویژگی‌های اساسی تشکیلات جهادی نیازمند شبکه‌ای از روابط بین واحد‌های عملیاتی خارج از سلسله‌مراتب کنترل مرکزی و ساختاری چندبعدی شبکه‌‌ای است.

در مدل سیستم کمال‌گرا الگو و ساختار فرآیند‌ها و سازمان‌ها، بیشتر از این‌که سلسله‌مراتبی باشد، مجموعه‌ای از درهم‌نشینی‌های تودرتو به صورت شبکه‌های درهم‌تنیده است. نکته‌ی مهم تکرار همین الگو در تمام سطوح سازمان است. اگرچه ساختار مذکور چندبعدی است اما برای ساده‌تر شدن می‌توان آن را به گونه‌ای مسطح طرح‌ریزی کرد. بنابراین ساختار فرآیند‌ها را نه به صورت سلسله‌مراتبی بلکه به شکل شبکه‌ای چندبعدی از موجودیت‌های به‌هم‌مرتبط است. دلیل این امر طرح الگوهای قابل تکرار سازمانی و شبکه‌های هم‌کاری و خودسامانی  به جای تقلیل‌گرایی  در دیدگاه سلسله‌مراتبی است. 

مدل سیستم کمال‌گرا قابلیت بالایی در تحقق کارکردهای مورد نظر تشکیلات جهادی و تطابقی بالایی با مبانی اسلامی آن دارد، لیکن می‌تواند به عنوان الگویی مناسب برای ساختار چنین تشکیلاتی استفاده گردد.

از آن‌جا که اساس مدل سیستم کمال‌گرا بر ساختاری شبکه‌ای و فراکتالی استوار است، ارایه مدل‌های ریاضی برای آن بسیار مفید خواهد بود. از آن‌جا مفهوم شبکه‌های چندبعدی به طور گسترده‌ای در شبکه‌های الکترونیکی و کامپیوتری بسط یافته و محاسبات ریاضیاتی برای آن طرح شده است، بهره‌گیری از چنین مدل‌هایی و روابط ریاضی آنان کمک شایانی به تکمیل مدل PSM خواهد نمود. به عنوان راه‌نمایی مختصر رایج‌ترین شبکه‌های چندبعدی حلقه ، چنبره (تر) ، شبکه‌ی سه بعدی  و ابرمکعب  بیان شده‌اند. ساختار چندبعدی و مسطح این شبکه‌ها در شکل 6 آورده شده است.

 .............................................................................................................

فهرست مراجع

آیتی، عبدالمحمد، (1376)، نهج‌البلاغه، انتشارات بنیاد نهج‌البلاغه، نامه 53.

بهشتی، محمدحسین، (1358)، سخن‌رانی برای اعضای انجمن‌های اسلامی به‌زیستی.

شاه‌آبادی، محمدعلی، (1380)، تصحیح و تحقیق بنیاد علوم و معارف اسلامی دانش‌پژوهان، شذرات‌المعارف، تهران: ستاد بزرگ‌داشت عرفان و شهادت.

فاضل‌لنکرانی، محمد، (1366)، آیین کشورداری از دیدگاه امام علی (ع)، تقریر و تنظیم کریمی، حسین، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، صص71 و 72.

Beer, S. (1972). Brain of the Firm: A Development in Management Cybernetics. New York: Herder and Herder.

Beer, S. (1979). The Heart of Enterprise. London: John Wiley & Sons.

Beer, S. (1985). Diagnosing the System for Organizations. London: John Wiley & Sons Inc.

Feltz, B., Crommelinck, M., & Goujon, P. (Eds.). (2006). Self-Organization and Emergence in Life Sciences (Vol. 331). Dordrecht, Netherlands: Springer.

Maslow, Abraham H. (1943). A Theory of Human Motivation. Psychological Review, 50(4), 370. 

 

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله مبانی وگستره اخلاق اجتماعی از منظر قرآن و عترت

دانلود مقاله مبانی وگستره اخلاق اجتماعی از منظر قرآن و عترت

........................................................................................

استاد راهنما: دکتر مسعود پورکیانی(عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان)    
مولف: بابک ابراهیم خانی (دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان)
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی): 2012
وضعیت: تمام متن
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir 
چکیده: اخلاق اجتماعی عبارت است از کلیه رفتارهای اختیاری فرد در مقابل دیگران. چه دیگران همسر، پدر و مادر و فرزندان و یا فامیل ها و اقربائ شخص و یا غیر خویشان باشند. چه این رفتار به عنوان رفتار خاص شخص باشد و یا رفتار گروهی فرد (مانند رفتارهای اعضای یک حزب و یا گروه خاص در مقابل اشخاص و یا گروه ها و یا افراد دیگر) ، در نتیجه چون انسان موجودى است اجتماعى ، تنها در سایه اجتماع مى تواند به اهداف والاى خود دست یابد، مشکلات خود را آسانتر مرتفع کند و به سعادت مطلوب سریع تر برسد. دراین مقاله به مهمترین مباحث: اصول اخلاق اجتماعی ، خانواده ، جامعه ، عدالت وظلم ، اصلاح و افساد وآداب معاشرت اسلامی پرداخته می شود. 
واژگان کلیدی : اخلاق ،جامعه ،عدالت اجتماعی ،اخلاق اجتماعی.

 

مقدمه 

مساله مهم این است که: آیا مسائل اخلاقی در رابطه به انسانهای دیگر شکل می گیرد بطوری که اگر یک انسان تنهای تنها زندگی کند، اخلاق برای او مفهوم نخواهد داشت؟ یا این که پاره ای از مفاهیم اخلاقی درباره یک انسان تنهای تنها نیز صادق است، هر چند قسمت اعظم مسائل اخلاقی در رابطه انسانهای دیگر پیدا می شود، و از این نظر می توانیم اخلاق را به دو بخش تقسیم کنیم؟

بعضی معتقدند تمام اصول اخلاقی بازگشت به مناسبات خاص اجتماعی انسان با دیگران است، بطوری که اگر اجتماعی اصلا وجود نمی داشت و هر انسان کاملا جدا از دیگران می زیست، و هر فردی بی خبر از وجود دیگری زندگی می کرد، اخلاق اصلا مفهومی نداشت! زیرا غبطه، حسد، و تواضع، و تکبر، و حسن ظن، و عدالت، و جور، و عفت، و سخاوت، و امثال اینها همه از مسائلی است که فقط و فقط در اجتماع و برخورد انسان با دیگران، مفهوم دارد؛ بنابراین، انسان منهای اجتماع، با انسان منهای اخلاق، همراه خواهد بود.ولی در عین این که باید اعتراف کرد که بسیاری از فضائل و رذائل اخلاقی با زندگی اجتماعی انسان بستگی دارد، چنان نیست که این مساله عمومیت داشته باشد، زیرا بسیاری از مسائل اخلاقی هستند که فقط جنبه فردی دارند، و در مورد یک انسان تنها نیز کاملا صادق است؛ مثلا، صبر و جزع بر مسائل، شجاعت و ترس در برابر پیشامدها،استقامت و تنبلی در راه رسیدن یک فرد به هدف خود، غفلت و توجه نسبت به آفریدگار جهان، شکر و کفران در برابر نعمتهای بی پایان او و امثال این امور که علمای اخلاق در کتب اخلاقی از آن بحث نموده اند و جزء فضائل یا رذائل اخلاقی شمرده اندمی تواند جنبه فردی داشته باشد، و درباره یک فرد که زندگی کاملا جدا از اجتماع دارد نیز صدق کند، ولی پیدا است که اخلاق اجتماعی وزنه سنگینتری در علم اخلاق دارد و شخصیت انسان بیشتر بر محور آن دور می زند( ناصر مکارم شیرازی ، 1387 ، 77-76 ).

اخلاق، نه تنها در نجات جامعه ومسائل اجتماعی، نقش دارد بلکه در نجات فرد و مطالب فردی نیز سهم مؤثری ایفا می کند؛ زیرا اخلاق، تنها برای ایجاد یک مدینه فاضله، شهر و یا کشور متمدن و با فرهنگ نیست؛ انسان خواه در جامعه زندگی کند، خواه در زاویه ای به سر ببرد نیازمند به اخلاق است. البته اگر جامعه ای وجود داشته باشد و کسی بخواهد عمدا از جامعه جدا بشود، هرگز در آشنایی با فن اخلاق و عمل به قوانین اخلاقی، موفق نخواهد بود(عبدالله جوادی آملی ، 1378 ، 238 ).

اخلاق اجتماعی

مسائلى است که محور آن ها را روابط اجتماعى انسان با دیگران تشکیل مى دهد و معمولاً اخلاق، در بیش تر موارد به این دسته ازمسائل اخلاقى اطلاق مى شود. وقتى در محاورات عرفى گفته مى شود که کسى اخلاقش خوب است یا خوب نیست، منظور همین ملکاتى است که در روابط او با دیگران خودنمایى مى کند( محمدتقى مصباح یزدى ، 1380 ، 23) دربخش اخلاق اجتماعی، که در آن ارزش‏های اخلاقی در حوزه رابطه انسان با انسان‏های دیگر بررسی می ‏شود ، نخستین مسأله ارزیابی اخلاقی نفس اجتماعی زیستن در برابر گوشه گیری و مردم گریزی است. پرسش آن است که آیا اجتماعی زیستن از نظر اسلام دارای ارزش اخلاقی و امری پسندیده است؟ 

...

نقش عامل عقلانی در ارزش‏یابی 

در ارزیابی کارها، چه فردی و چه اجتماعی، بیش از هر چه باید روی عامل عقلانی تکیه کرد.میل‏ های طبیعی و عواطف، هر چند در تشکیل زندگی اجتماعی دخالت دارند، ولی ارزش اخلاقی بستگی به عامل عقلانی دارد. عامل عقلانی در این جا آن است که دستیابی انسان به مطلوب ‏های مادی و معنویش در گرو زندگی اجتماعی است.در زندگی فردی نه قادر به تأمین مصالح مادی انسان است و نه مصالح معنوی او از این رو، زندگی اجتماعی به حکم عقل مطلوب است( علی شیروانی ، 1382، 193 ). براى تعیین ارزش افعالى که به زندگىِ اجتماعى مربوط مى شود و ارزش ملکاتى که از این افعال به وجود مى آید، باید اصولى را در نظر بگیریم که براساس بینش عقلانى و توجه به واقعیاتى که در زندگىِ اجتماعى وجود دارد که عبارتند از:

الف) اصل عدل

نیاز به جامعه، براى تأمین نیازمندى هاى مادى و معنوى، یک نیاز عمومى است و اختصاصى به افراد خاصى ندارد. زندگىِ اجتماعى براى این شکل مى گیرد که همه افراد به مصالح مادى و معنوى و کمال نهایى خود نایل آیند. بنابراین، رفتار افراد در جامعه باید به گونه اى باشد که در تحقق این هدف کلى، یعنى دست یابىِ همه افراد به کمال نهایى خود، مؤثر باشد، نه آن که جمعى از افراد، فداى جمعى دیگر شوند. پس رفتار اجتماعىِ افراد در صورتى درست و ارزشمند است که به مصالح کلى جامعه بینجامد و هیچ گاه، نباید براى آن که فرد یا افرادى به منافع خود دست یابند، عده اى دیگر، از مواهب و مزایاى زندگى محروم و از هستى ساقط شوند.فرد در صورتى حاضر است در زندگىِ اجتماعى بارى را به دوش کشد و کارى انجام دهد که در منافع حاصل از آن، سهمی داشته باشد و مقتضاى حکم عقل، این است که هر فرد به اندازه اى که در زندگىِ اجتماعى و تحصیل مصالح آن مؤثر است، از نتایج زندگىِ اجتماعى نیز بهره مند شود؛ یعنى وقتى که عقل، فرد را مکلف مى کند به انجام کارهایى که نفعش به جامعه برمیگردد، در مقابل این تکلیف، حقى نیز براى فرد بر عهده اجتماع در نظر مى گیرد. از این جا است که موازنه حق و تکلیف مطرح مى شود: موازنه بین تکلیفى که به عهده فرد مى آید در برابر جامعه، با حقى که آن فرد بر عهده دیگران پیدا مى کند، و این همان عدل و قسط در مفهوم اجتماعى و اخلاق اسلامى است.

ب) اصل احسان

عدل، یک اصل مهم است؛ اما نمى تواند تنها معیار ارزش گذارى در روابط اجتماعى باشد؛ زیرا در هر جامعه، به طور طبیعى افرادى پیدا مى شوند داراى شرایط استثنایى که تنها با کار خود، قادر به تأمین نیازهاى زندگى خویش نیستند و محرومیت هاى بسیارى دارند؛ مثلا افرادى با نقص عضو متولد مى شوند که مثل دیگران قادر به تلاش و تأمین مصالح اجتماعى نیستند و گاهى درصد نقص عضو یک فرد به اندازه اى است که نفع او براى جامعه، قابل مقایسه با نیازهاى او به جامعه نیست؛ زیرا نیاز او به جامعه بسیار بیش از نفعى است که او به جامعه مى رساند.

اسلام در کنار اصل عدل، اصل احسان را مطرح مى کند. اصل احسان براى جبران کمبودها و نیازهاى چنین افرادى است که در هر جامعه وجود دارند، افرادى که نقص عضو مادرزادى دارند و یا در اثر حوادثى نقص عضو پیدا کرده اند.

با توجه به این دو مطلب، موقعیت اصل عدل و اصل احسان در اخلاق اسلامى روشن مى شود. خداوند در یک آیه، به این،دو اصل اشاره کرده، مى فرماید: 

( إِنَّ اْللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالاِْحْسانِ )قطعا خداوند به عدل و احسان فرمان می‏دهد( سوره نحل/90 ).

ج ) اصل تقدم مصالح معنوى برمنافع مادى

اصل سوم، تقدم مصالح معنوى بر منافع مادى است. گاهى تأمین نیازهاى مادى با رعایت مصالح معنوى تزاحم پیدا مى کند. اگر در جامعه اى همه نیروى مردم صرف کارهاى اقتصادى و پیشرفت هاى مادى شود، طبعاً این جامعه در بُعد اقتصادى و زندگىِ مادى پیشرفت چشمگیرى خواهد کرد؛ زیرا همه نیروهاى مردم، در این جهت بسیج شده است. حال اگر این جامعه در بخشى از اوقات خود به معنویات بپردازد، طبیعى است که به همان میزان، از پیشرفت هاى مادى آن کاسته خواهد شد و در این جا است که میان پیشرفت مادى و معنوىِ آن جامعه، تزاحم به وجود مى آید.اگر تزاحمى بین مادیات و معنویات پیدا شد، معنویات مقدم خواهند بود؛ زیرا انسانیت انسان و کمال حقیقىِ او در سایه معنویات به دست مى آید. معنویات، انسان را به خدا نزدیک مى سازد و زندگىِ مادى، مقدمه دست یابى به معنویات و وسیله تأمین آن خواهد بود. اگر وسیله، ما را به هدف نزدیک نکند و اصل یا هدف، فداى وسیله شود، چنین وسیله اى ارزش واقعىِ خود را از دست مى دهد.در بینش اسلامى، زندگىِ مادى، مقدمه آخرت است و منافع مادى وسیله اى است براى تحقق بخشیدن به مصالح معنوى، دارایى مادى، هدف نیست بلکه وسیله اى است تا انسان بتواند به کمک آن انسانیتش را کامل کند. بنابراین اگر تزاحمى بین این دو به وجود آید، باید امور معنوى را مقدم داشت.

د) اصل رعایت اولویت

اصل چهارم براى پاسخ گویى به نیازهاى ارزشىِ جامعه، اصل «درجه بندىِ روابط اجتماعى» است. ارتباط افراد جامعه با همدیگر و پیوند زندگىِ آنان در یک سطح نیست. کسانى هستند که زندگى شان در تمام شبانه روز، با یکدیگر پیوند خورده و در همه ابعاد و مسائل زندگى، با هم ارتباط دارند. کسانى نیز هستند که ارتباطشان در این حد نیست و مثلا هفته اى یا ماهى یک بار، بیش تر با هم ارتباط ندارند. بنابراین، با این که زندگى افراد یک جامعه، خواه و ناخواه، به هم مربوط است و مستقیم و غیر مستقیم، به هم پیوند خورده، ولى در این ارتباطات، خطوط پررنگ و کم رنگى وجود دارد که شدت و ضعف و تفاوت بسیارى با هم دارند. این تفاوت ارتباطات و دورى و نزدیکى افراد، زمینه دیگرى است براى شکل گرفتن حقوق و تکالیف اجتماعى که نوعى تقسیم وظیفه را ایجاب خواهد کرد و در کنار سه اصل گذشته، اصل چهارمى را مطرح مى سازد. سلسله مراتبى که در رابطه افراد وجود دارد و درجات قرب و بعدى که در زندگى شان هست، مقتضىِ حقوق و تکالیف مختلفى براى آنان خواهد بود. تکالیف فرد نسبت به یکایک افراد جامعه کاملا یکسان نیست، بلکه به تناسب دورى و نزدیکى و تماس و خویشاوندىِ مختلفى که دارند، تفاوت پیدا مى کند. هم چنین حقوقى هم که بر یکدیگر دارند تحت تأثیراین عامل، داراى درجات و کیفیت هاى متفاوتى خواهد بود.

خانواده

با توجه به انواع نیازهاى افراد به یکدیگر مى توان گفت که اصیل ترین نیازها در محیط خانواده تأمین مى شود. در محیط خانواده، فرزند نیاز تکوینى و مستقیم خود به پدر و مادر را تأمین مى کند و زن و شوهر نیاز جنسى و عاطفىِ خود را به وسیله یکدیگر برطرف مى کنند. بنابراین اعضاى خانواده، علاوه بر همکارى و مشارکت در تأمین نیازهاى خارجى و تعاون براى بهره مند شدن از نعمت ها و اشیاى خارجى، به هم نیاز مستقیم دارند. در محیط خانواده، روابط گوناگونى وجود دارد: روابط میان زن وشوهر، روابط پدر و مادر با فرزندان و فرزندان با پدر و مادر، و روابط بین فرزندان. قرآن کریم درباره حقوق والدین بر فرزندان و وظایف فرزندان نسبت به والدین، تعبیرات جالبى دارد که اهمیت آن را به خوبى روشن مى سازد. 

 

جامعه

از بین عواملى که موجب همبستگى و زندگىِ اجتماعى انسان مى شود، در تشکیل جامعه بزرگ عامل غریزى، تأثیر مستقیمى ندارد. طبیعى است که هر انسان، تنها مى تواند با یک و یا حداکثر چند نفر، چنین رابطه اى را برقرار کند. پس غریزه جنسى نمى تواند عامل مستقیم براى تشکیل جامعه بزرگ باشد. البته براى این عامل، از این جهت که در تشکیل خانواده نقش دارد و خانواده ها نیز هسته هاى اولیه جامعه هستند، مى توان نقش غیرمستقیمى را در تشکیل جامعه بزرگ، قائل شد عواطف نیز، در تشکیل زندگىِ اجتماعى و در تحقق جامعه بزرگ یا جامعه مدنى، نقش اساسى و احداثى ندارند بلکه نقش آن ها تنها در تقویت و استحکام روابط اجتماعى که بر اساس عوامل دیگرى که قبلا تحقّق یافته است و بقا و تداوم آن ها خلاصه مى شود. مهم ترین عامل در پیدایش جامعه و تأسیس زندگىِ جمعى و تشکیل جوامع مدنى، عامل عقلانى است. عقل موجودى حسابگر است و تشکیل جامعه را بر محور منافع اعضاى آن، اعم از منافع مادى یا معنوى، توصیه مى کند. هنگامى که منافع جامعه را محور تأسیس جامعه عقلانى قرار دادیم، به تناسب تنوع این منافع و تعارض آن ها ارتباطات اجتماعى اشکال و صور گوناگونى به خود مى گیرند.

 

عواطف اجتماعى در قرآن

جامعه جهانى، که اسلام به عنوان ایده آل مطرح مى کند، هنوز تحقق نیافته و در حال حاضر نیز تحقق یافتنى نیست؛ اما اگر مردمى طالب حق باشند مى توانند بر محور دین و براساس تعاون بر برّ و تقوا، جامعه اى نازل تر را تحقق بخشند. هنگامى که چنین جامعه الهى اى بر اساس حق، در اعتقاد و عمل، تأسیس شد و اعضاى آن در قالب دستورات و قوانین دینى با هم ارتباط برقرار کردند، میان اعضاى جامعه، عاطفه خاصى به وجود خواهد آمد. اعضاى این جامعه، درک مى کنند که تلاش همه اعضا براى یک هدف است و همه براى یکدیگر مفید هستند. این درک، عواطف و محبت را در میان ایشان برمى انگیزد و به همبستگىِ اجتماعى آن ها استحکام مى بخشد. این همان الفت و محبتى است که بین مؤمنان به وجود مى آید و خداوند به عنوان یکى از بزرگ ترین نعمت هاى خود از آن یاد کرده و اعطاى این نعمت را بر مؤمنان منت نهاده و همواره به آنان یادآورى و توصیه مى کند که قدر این نعمت را بدانند و براى دوام آن بکوشند. خداوند در این باره مى فرماید:

(وَاْذکُرُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ اِذْ کُنْتُمْ اَعْداءً فَاَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَاَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ اِخْواناً)

نعمت خدا را بر خودتان به یاد آورید که دشمنان هم بودید، پس خداوند میان دل هاتان انس و الفت برقرار کرد و در سایه نعمت او برادران هم شدید( سوره آل عمران/103 ).

 

عدالت وظلم

از جمله عام ترین مفاهیم در زمینه اخلاق اجتماعى، از یک سو، و قطعى ترین ارزش هاى اخلاق اجتماعى، از سوى دیگر، مفهوم و ارزش «عدل» است که در مقابل آن، مفهوم و ارزش منفى «ظلم» قرار مى گیرد و مشابه این دو، مفاهیم«اصلاح» و «افساد» خواهد بود. عدالت به معناى دادن حق، به صاحب حق است و حق، چیزى است که باید به ذى حق داده شود. از ترکیب این دو جمله، نتیجه مى گیریم که جمله «عدالت واجب است» بدین معنا است که «آن چه را که باید داد، باید داد.» این یک قضیه بدیهى و تحلیلى است اما این، در هیچ نظام ارزشى، مشکلى را حل نمى کند زیرا همه مى گویند: رعایت عدالت واجب است و نباید به کسى ظلم کرد، و هیچ اختلاف یا ابهامى در اصل این قضیه وجود ندارد. آن چه ابهام دارد و مورد اختلاف است، تعیین مصادیق عدل و ظلم است؛ مانند این که ارث زن نصف ارث مرد است، آیا عدل است یا ظلم؟ کسانى که مى گویند: این کارعادلانه نیست، در واقع، حق پسر و دختر را در اموال پدر مساوى مى دانند و اگر حق پسر را بیش از حق دختر میدانستند، چنین حکمى نمى کردند. در برابر چنین کسانى باید معیار تعیین حقوق را تبیین کرد نه لزوم رعایت عدالت را آیه هاى فراوانى در قرآن به مصادیق مختلف عدل اجتماعى اشاره دارند خداوند در یک آیه مى فرماید:

(اِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ اَنْ تُؤَدُّواْ اْلاَماناتِ اِلى اَهْلِها وَ اِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ الْنّاسِ اَنْ تَحْکُمُوا بِاْلعَدْلِ)

خداوند به شما فرمان مى دهد که امانت را به صاحبش باز دهید و هرگاه میان مردم داورى کردید، به عدل و داد داورى کنید( سوره نساء/ 58 ).

در آیه دیگرى به پیغمبرش مى فرماید:

(وَ قُلْ امَنْتُ بِما اَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ کِتاب وَ اُمِرْتُ لاَِعدِلَ بَیْنَکُمْ اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّکُم)

(اى پیغمبر! به ایشان) بگو: ایمان آوردم به هر کتابى که خدا نازل کرده و مأمورم که میان شما عدالت برقرار کنم. خدا پروردگار من و پروردگار شما است( سوره شورى/15 ).

 

اصلاح و افساد 

اصلاح و افساد از ریشه صلاح و فساد اشتقاق یافته اند و در مواردى به کار مى روند که موجودى، کمال مناسب با نوع خود و آن چه که از او انتظار مى رود را به دست آورد یا از دست بدهد.در قرآن کریم واژه اصلاح، در یک مورد، به معناى انجام دادن عمل صالح به کار رفته است و تقریباً مى توان گفت که مفهوم «عَمَلَ عَمَلا صالِحاً» را دارد. آیه اى که بیش تر به اصلاح اجتماعى نظر دارند:

(وَ قالَ مُوسى لاَِخِیهِ هارُونَ اخْلُفْنى فى قَوْمى وَ اَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ)

موسى به برادرش هارون گفت: در میان این قوم، تو جانشین من باش و آنان را اصلاح کن و راه تبهکاران را دنبال مکن( سوره اعراف/142 ).

قرآن در بسیارى از آیات، از افساد در زمین با تعابیر گوناگون، نکوهش و یا نهى مى کند؛

مانند:(وَ لا تَعْثَوْا فِى اْلاَرْضِ مُفْسِدِینَ)و در زمین به فساد و افساد نپردازید( سوره بقره/60 ).

 

صلاح و فساد اجتماعى

هدف از تشکیل جامعه، تأمین مصالح مادى و معنوىِ افراد است که اگر این هدف تحقق یابد، جامعه اى صالح به وجود خواهد آمد و کسانى که به تحقق این هدف کمک کنند و در اصلاح جامعه همت گمارند، مصلح خواهند بود. برعکس، اگر جامعه اى در تحقق این اهداف اجتماعى ناموفق باشد، به تناسب ناموفقیتش، آن جامعه، دچار فساد است.

آداب معاشرت اسلامی 

الف) سلام کردن و انس گرفتن

یک مسلمان هنگامى که مى خواهد وارد خانه دیگران شود، این کار از نظر اسلام، آدابى دارد که باید آن ها را رعایت کند. نخستین مورد از آداب ورود به خانه دیگران و یا حتى برخورد و ملاقات با دیگران، سلام و استیناس است. سلام کردن به صاحب خانه و انس گرفتن با او، که طبعاً با نوعى احوال پرسى و تعارفات انجام مى گیرد، جزو نخستین و مهم ترین آداب اسلامى است که هنگام رفتن به منزل دیگران لازم است رعایت شود و نمى توان سرزده و بى سر و صدا وارد خانه مردم شد، بلکه در گام نخست و قبل از هر چیز باید با نرمى و آرامش، او را متوجه ورود خود کرد و با او ارتباط دوستانه و انس برقرار نمود تا وحشت زده، مضطرب و نگران نشود، به او گمان بد نبرد و عکس العمل نامطلوبى از خود نشان ندهد. سپس با سلام و درود و سپاس، محبت و همدلىِ خود را به وى منتقل کرد و او را از خود کاملا مطمئن ساخت. قرآن کریم در تعدادى از آیات به سلام کردن توصیه کرده، یا از سلام به شکلى ستایش آمیز یاد مى کند. در یک آیه مى فرماید:

(یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَتَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأنِسُواْ وَتُسَلِّمُواْ عَلى اَهْلِهَا ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ)

اى کسانى که ایمان آورده اید، به هیچ خانه اى جز خانه خود وارد مشوید مگر پس از آن که قبلا انس بگیرید (تا ساکنان آن، متوجه آمدن و برخورد دوستانه شما شوند) و به اهل خانه سلام کنید که این براى شما بهتر است، باشد که متوجه (اهمیت این دستور) شوید( سوره نور/27 ).

 خداوند در آیه ای به طور عموم، بر همه انبیا سلام فرستاده است: (وَسَلامٌ عَلى الْمُرْسَلِینَ) سلام وتحیت الهی بر رسولان باد( سوره صافات/181 ). 

اهمیت سلام 

در اسلام به مؤمنان سفارش و تأکید شده است که به یکدیگر سلام کنند. پیغمبر اکرم(ص) به زنان و کودکان نیز سلام میکردند. سلام با سلامتى هم خانواده است و مفهومش این است که هیچ خطر و تهدیدى از سوى سلام کننده، متوجه مخاطب او نیست. این شعار اسلامى، که به عنوان تحیت و تعارف، به هنگام رو به رو شدن و ملاقات مسلمان ها با هم، از سوى هر یک به دیگرى، ادا مى شود، در قرآن کریم، انجام آن، با تأکید سفارش شده است.بنابراین، در اولین برخورد، بهترین چیزى که باید مسلمان ها رعایت کنند، دادن امنیت و آرامش به طرف مقابل و مخاطب خویش است تا مطمئن شود که از طرف مقابل ضررى متوجه او نیست. مسلمانان موظفند با سلام کردن به یکدیگر، در لحظه برخورد، این احساس را در روان یکدیگر ایجاد کنند که این، مسئله بسیار مهمى است و ما نمى توانیم درست آن را ارزیابى کنیم که چقدر براى زندگىِ انسان اهمیت دارد تا آن جا که مى توان گفت: پایه و اساس دیگر ابعاد زندگىِ انسان است.اهمیت و ارزش سلام تا آن جا است که بهشت، که سمبل نعمت، و آسایش و زندگىِ شیرین انسان است، "دار السلام"، نامیده شده و به نوبه خود، اهمیت سلامتى و امنیت را مى رساند.

 

ب) جواب سلام

یکى دیگر از آداب معاشرت در اسلام، جواب سلام است که مى توان گفت: از یک نظر، اهمیت بیش ترى نسبت به سلام کردن دارد و در قرآن کریم، مورد تأکید قرار گرفته است. خداوند در آیه اى مى فرماید:(وَإِذَا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّة فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلى کُلِّ شَیْئ حَسِیبَاً). 

هنگامى که به شما سلام و دعا کردند، پس بر شما است که به شکلى بهتر از آن، او را سلام و دعا کنید یا (دست کم) همان سلام و دعا را به خود او برگردانید، که خداوند براى هر چیزى حساب باز مى کند و به طور کامل به حساب هر نیک و بدى مى رسد) سوره نساء/86.  ( 

در یک آیه مى خوانیم:(وَیُلَقَّوْنَ فِیهَا تَحِیَّةً وَسَلاَماً)

آنجا (در بهشت) با تحیت و سلام یکدیگر را ملاقات کنند(سوره فرقان/75).

 

ج) اجازه خواستن

دومین مورد از آداب شرعىِ ورود به خانه دیگران، اجازه خواستن از صاحب خانه است. انسان متشرع و مسلمان، حق ندارد بدون گرفتن اجازه از صاحب خانه، وارد خانه او شود، بلکه باید نخست، رضایت او را به دست آورد و از او اجازه بگیرد. خداوند در قرآن کریم مى فرماید : 

(فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِیهَا أَحَداً فَلا تَدْخُلُوها حَتَّى یُؤْذَنَ لَکُمْ وَإِنْ قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکى لَکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ).این آیه به مؤمنان سفارش مى کند که بدون اجازه، به خانه دیگران وارد نشوند و اگر صاحب خانه اجازه ورود نداد و از او خواست که برگردد، باید برگردد.وارد شدن به خانه دیگران چند صورت دارد: نخست این که انسان مى داند که صاحب خانه از آمدن او به خانه اش راضى است. دوم این که مى داند که صاحب خانه از آمدن وى به خانه اش ناراضى و ناراحت است. سوم آن که شک دارد و نمى داند که صاحب خانه از رفتن او به خانه اش خشنود مى شود یا ناخشنود و ناراضى است؟ بدیهى است که اگر بداند صاحب خانه ناراضى است و یا پس از اجازه خواستن، پاسخ رد بشنود، به دستور صریح قرآن، نباید وارد آن خانه شود یا اگر به هر شکل بداند که صاحب خانه راضى به ورود او است، مى تواند وارد خانه او شود؛ اما باید بداند که ورود به خانه دیگران آدابى دارد که رعایت آن ها لازم است، یکى از آداب ورود به خانه دیگران این است که سر زده وارد نشود. اگر کسانى با هم روابط دوستانه دارند یا کسانى براى حاجتى که به شخص خاصى دارند، باید به منزل وى بروند، نباید سرزده و بدون اجازه به خانه او وارد شوند؛ چون ممکن است وى آمادگى براى پذیرش را نداشته باشد و یا در حالى باشد که مایل نیست کسى او را در آن حال ببیند. این است که در قرآن تأکید مى شود که پیش از ورود به منزل دیگران، توجه آنان را جلب کنید. قرآن در این باره، جمله (حَتّى تَسْتَأْنِسُوا) را به کار برده و از واژه "استیناس" بهره مى برد. استیناس، انجام کارى است که توجه صاحب خانه را جلب کند و او را به گونه اى متوجه حضور و ورود خود کند. بعضى روایات در توضیح استیناس مى گویند: منظور این است که صاحب خانه را صدا بزنید، یا با سرفه کردن و یا شکلى دیگر، مانند گفتن «یا الله» توجه وى را جلب کنید، تا آماده پذیرش شما شود و ورود سر زده شما باعث وحشت و نگرانى او نشود.

د) غذا خوردن در خانه دیگران

در مورد خوردن از غذاى دیگران در خانه آنان، اصل کلى بر ممنوع بودن این کار است؛ اما در بعضى موارد، که هر چند اجازه صریحى از طرف صاحب خانه نباشد، ولى معمولا انسان علم به رضایت صاحب خانه دارد، اصل بر رضایت او از این کار است و اگر کسى راضى نباشد، باید آن را آشکار کند. خداوند در قرآن کریم، این موارد را بر شمرده و مى فرماید:

(وَلاَ عَلى أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُیُوتِکُم أَوْ بُیوُتِ آبَائِکُمْ أَوْ بُیُوْتِ اُمَّهاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ إِخْوَانِکُم اَوْ بُیُوتِ اَخَوَاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَعْمَامِکُم أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخْوَالِکُمْ اَو بُیُوتِ خَالاَتِکُمْ أَوْ مامَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدِیقِکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْکُلُوا جَمِیعَاً أَوْ أَشْتَاتاً) بر شما باکى نیست که از خانه خود یا پدرانتان یا مادرانتان یا برادر و خواهرانتان یا عموها یا عمه هاتان یا دایى هاتان و یا خاله هاتان و یا از منزل هایى که کلید آن در دست شما است و یا از خانه دوستتان، چیزى بخورید. آرى بر شما باکى نیست که دسته جمعى یا پراکنده بخورید(سوره نور/28و61 ).

ه) جا دادن به تازه وارد در مجلس

یکى دیگر از آداب معاشرت، که در قرآن کریم به آن سفارش شده، این است که در محافل و مجالس، جمع و جور بنشینند تا جاى نشستن براى کسانى که وارد مجلس مى شوند، باشد و یا هنگامى که کسى وارد مجلس شد، برایش جا باز کنید تا بتواند در جاى مناسبى بنشیند.معمولا، مجالس و محافل، داراى ظرفیت محدودى هستند، به طورى که اگر همه افراد بخواهند آزاد بنشینند، جا براى دیگران تنگ مى شود و در نتیجه، همه نمى توانند در جاى مناسب بنشینند. از این نظر، قرآن توصیه مى کند که هنگامى در مجلسى نشسته اید، اگر گفته مى شود: جا باز کنید، تنگ تر بنشینید و جا به دیگران بدهید که خدا هم به کار شما وسعت دهد و یا اگر گفتند: برخیزید تا شخص محترمى بنشیند، برخیزید:

(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فى الَمجالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ وَ إِذَا قِیلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَات وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ)اى اهل ایمان! در مجالس، هر گاه به شما گفتند: جا براى دیگران باز کنید، جمع و جور بنشینید و به آن ها جا بدهید تا خدا به کار شما توسعه دهد و وقتى گفته مى شود: برخیزید، برخیزید. خداوند کسانى را که داراى ایمان و علم هستند، درجاتى از رفعت و بلندىِ مقام مى دهد و به آن چه که مى کنید آگاه است( سوره مجادله/11 ).

در واقع، این آیه شریفه، دو سفارش روشن دارد و یک سفارش ضمنى. سفارش نخست  که مى شود گفت: عمومیت دارد و رعایت آن بر همه لازم است این است که مسلمان ها در مجالس و محافل خود تا حد ممکن، جمع و جور بنشینند تا افراد بیش ترى بتوانند در آن مجلس شرکت کنند و از آن بهره ببرند.البته این سفارش تا آن جا عملى است که امکان تنگ تر نشستن وجود داشته باشد؛ اما اگر ظرفیت مجلس تکمیل شد، دیگر این سفارش، عملى نخواهد بود.سفارش دوم که خصوصى تر است و جنبه همگانى ندارد، بلکه در مورد بعضى افراد شاخص و ممتاز باید رعایت شود این است که در همان حال هم که مجلس پر است و جایى براى تازه وارد نیست، بر مسلمانان لازم است که در مورد افرادى که امتیاز علمى یا تقوایى و ایمانى دارند، ایثار کنند و به احترامشان جاى خود را به آنان بدهند.

و) شنیدن و تحمل سخن دیگران

یکى دیگر از آدابى که از سیره پیغمبر اکرم(ص) استفاده مى شود و در قرآن کریم نیز به آن اشاره شده است و براى کسانى که رهبرى و مدیریت عده اى را بر عهده دارند، اهمیت بسیار دارد، شنیدن و تحمل گفته ها و انتقادات دیگران است؛ زیرا دیگران با چنین کسانى که به گونه اى شاخص هستند، به طور طبیعى، بسیار سروکار دارند، به آنان مراجعه مى کنند و انتقادات و پیشنهادهایى دارند و مسائلى را درباره مصالح و مفاسد جامعه مطرح مى کنند که معمولا بسیارى از آن ها به جا و قابل قبول نیست.

ز) نجوا یا سخن درِ گوشى

یکى دیگر از آداب اسلامى در معاشرت، این است که در مجالس عمومى، که دیگران هم نشسته اند و ما را مى بینند، از سخن گفتن درِ گوشى و به اصطلاح  پچ پچ کردن، بپرهیزیم. در جمعى که افراد مختلف حضور دارند، اگر دو نفر با هم به طور خصوصى و درِ گوشى صحبت کنند، طبعاً این کار سبب رنجش دیگران مى شود و برایشان سؤال انگیز است که چرا مى خواهند مطالبى را از آنان پنهان دارند و چرا آنان را نامحرم و بیگانه مى دانند؟البته در بعضى موارد، ممکن است این کار ضرورت پیدا کند؛ مانند آن که باید یک مسئله اى خصوصى را به کسى بگوید و نمى خواهد دیگران بفهمند. در این صورت، اگر بتواند باید آن را در جایى که دیگران نباشند به او بگوید؛ اما گاهى وقت تنگ است و باید زودتر، مطلب را به او گفت، هر چند که در بین جمع باشد. در این صورت، سخن گفتن درِ گوشى، اشکالى ندارد؛. قرآن کریم درباره نجوا و سخن درِ گوشى، توصیه هایى دارد که آن ها را در آیات متعدد مطرح کرده است. در بعضى آیات، به طور کلى سفارش دارد که در سخنان درگوشى و نجواهایتان تقوا را رعایت کنید و توجه داشته باشید که خداوند سخنان محرمانه شما را مى شنود. در بعضى آیات، نجواهاى خلاف مصلحت را منع کرده، مردم را از ارتکاب آن بر حذرمى دارد. و سرانجام، در بعضى دیگر از آیات، نجوا را در حالت ضرورت و با انگیزه هاى صحیح مجاز دانسته است و برخى از موارد استثنایى را نام مى برد.

الف) بعضى آیات حاکى از آنند که خداوند از راز نجوا کنندگان آگاه است و به حساب آنان مى رسد. این آیات، بیش تر جنبه تهدید دارند؛ مانند:(نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا یَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ یَسْتَمِعُونَ إِلَیْکَ وَ اِذْ هُمْ نَجْوَى اِذْیَقُولُ اْلظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلاً مَسْحُوراً)

ما از خود آنان به سخنان رمزى و زیر گوشى، که به هنگام شنیدن گفتار تو مى گویند و مى شنوند، آگاه تریم آن گاه که ستمکاران مى گویند: جز از مردى سحرزده پیروى نمى کنید( سوره اسراء/47 ).

ب) برخى آیات ظهور در مذمت یا نهى از هر نجوایى به طور مطلق دارند؛ مانند:(لاَ خَیْرَ فى کَثِیر مِنْ نَجْوا هُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَة أَوْ مَعْرُوف أَوْ اِصْلاَح بَیْنَ اْلنَّاسِ)

هیچ خیر و صلاح در نجواهایشان نیست مگر آن کس که در نجواهاى خود به دادن صدقه یا انجام کار خوب و یا اصلاح میان مردم فرمان دهد( سوره نساء/114 ).

این آیه، به ظاهر هر گونه و سخن زیر گوشى را مذمت کرده و تنها برخى از موارد نجوا را از این حکم استثنا کرده ( محمدتقی مصباح یزدی ، 1380 ، 269-265-264-261-259-256-249-159-153-103-97-96-94-54-48-40-36 )   

 ....................................................................................................

فهرست منابع

عبدالله جوادی آملی  ،  مبادی اخلاق در قرآن ( جلد دوم )  ، 1378

علی شیروانی  ،  اخلاق اسلامی و مبانی نظری آن ( جلد سوم )  ، 1382 

محمدتقی مصباح یزدی  ،  اخلاق در قرآن ( جلد سوم  )  ،  1380

ناصر مکارم شیرازی  ،  اخلاق در قرآن ( جلداول: اصول مسائل اخلاقی  )  ،  1378   

 


  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله تئوری رهبری اثربخش از دیدگاه امام علی(ع)؛ استراتژی تئوری داده بنیاد متنی

دانلود مقاله تئوری رهبری اثربخش از دیدگاه امام علی(ع)؛ استراتژی تئوری داده بنیاد متنی

...........................................................................................................................
مولفین: دکتر حسن دانایی‌فرد و نونا مؤمنی
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار (میلادی): 2014
وضعیت: تمام متن
منبع انتشار: مطالعات انقلاب اسلامی، پاییز 1387, دوره  4 , شماره  14 ; از صفحه 75  تا صفحه 110
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir
چکیده: یکی از محورهای اصلی مطالعه در حوزه مدیریت رفتار سازمانی، مقوله رهبری است. در ادبیات مدیریت غربی، تئوری‌های بسیاری درباره رهبری وجود دارد. اما آنچه در حوزه اسلامی درباره شرایط رهبری مورد توجه است، آن چیزی است که برگرفته از اعتقادات، یعنی مبتنی بر قرآن و کلام معصومان(ع) است. در این میان، نهج‌البلاغه، مأخذی دینی و اسلامی است که دارای پندها و حکمت‌های بسیاری در زمینه رهبری اثربخش از زبان امام علی(ع) به فرماندهان ایشان است. در این تحقیق، پژوهشگران کوشیده‌اند با بررسی کلام حضرت علی(ع)، به تئوری رهبری اثربخش از دیدگاه ایشان دست یابند. ازاین‌رو، روش تحقیق این مقاله، استراتژی کیفی تئوری داده بنیاد متنی خواهد بود که نتیجه این شیوه پژوهش، خلق تئوری است. بنابراین، لازم است واژه تئوری برای عنوان آن انتخاب شود. می‌دانیم کلام امیرمؤمنان علی(ع) حقیقت است و آنچه حقیقت است، نیاز به آزمون ندارد. بنابراین، پژوهشگران تنها به طرح تئوری از کلام حضرت علی(ع) می‌پردازند.
واژگان کلیدی: تئوری رهبری، امام علی(ع)، نهج‌البلاغه.

 
مقدمه
نیاز جامعه به رهبر و اهمیت عملکرد او بر کسی پوشیده نیست. رهبری اثربخش در سازمان، عامل اصلی و اساسی در ایجاد همفکری و همدلی است و رهبران مؤثر کسانی هستند که بتوانند افراد متفاوت را در زیر یک چتر فکری و نظر واحد گرد آورند و این درک را ایجاد کنند که اختلافات، جزیی و کم‌اهمیت است و آنچه اعتبار و ارزش دارد، روح جمعی است که باید در یک مجموعه یا سازمان حاکم باشد. (ساعتچی و عزیزپور پوبی، 1384: 1)
تاریخچه رهبری
نخستین پژوهش درباره رهبری، در سال 1904م. منتشر شد و مهم‌ترین رویکردهای اولیه آن، در طول جنگ جهانی اول به‌وقوع پیوست. (همان) در فاصله میان جنگ‌های جهانی اول و دوم، بیشترین توجه، به صفات رهبری و شیوه‌های رفتاری رهبری بود، به گونه‌ای که افراد با استفاده از آن، به رهبری دست می‌یافتند. در ادامه این پژوهش‌ها نیز دانشمندان غربی و شرقی کوشیده‌اند تا پاسخی مناسب برای این پرسش بیابند که چه کسی می‌تواند رهبر اثربخش باشد یا به عبارت دیگر، چه عواملی سبب اثربخشی رهبر است؟ سیر تکاملی این نظریه‌پردازی‌ها شامل هفت رویکرد است.

1. رویکرد سنتی (صفات مشخصه رهبری)؛
2. رویکرد رفتار رهبری؛
3. رویکرد موقعیتی و اقتضایی؛
4. رویکرد جست‌وجوی جانشین برای رهبری؛
5. رویکرد برداشت یادگیری اجتماعی؛
6. رویکرد ویژگی‌های فردی؛
7. رویکرد رهبری اصیل.
بیان مسئله
در عصر کنونی، بسیاری از فیلسوفان علم بر این امر تکیه تأکید دارند که هر جامعه‌ای نیازمند به مجموعه دانشی است که متناسب با حافظه تاریخی، فرهنگی و به طور کلی، سازگار با محیط زندگی آن جامعه باشد. بر این اساس، جهان‌شمول بودن بسیاری از تئوری‌ها، نه تنها در حوزه علم الاجتماع و علوم انسانی، بلکه در حوزه علوم فیزیکی و مادی نیز زیر سؤال رفته است.
در این میان، کشورهای اسلامی با داشتن فلسفه زندگی خاص و فرهنگ متفاوت با دیگر کشورها، به تئوری‌های خاص خود نیاز دارند. به همین صورت، جوامع اسلامی نیز در حوزه مدیریت جامعه به‌طور اعم و مدیریت سازمان‌ها به طور اخص نیازمند تئوری‌های بومی ـ اسلامی متناسب با مبانی علوم دینی است. در حوزه رهبری به‌عنوان یکی از شاخصه‌های مهم اداره امور جامعه، تئوری‌های مختلفی ارائه شده است، ولی بسیاری از آنها با مبانی علوم دینی سنخیت چندانی ندارد. عدم کاربرد آنها در عمل، شکاف میان تئوری و عمل را در اذهان متبادر کرده است. ازاین‌رو، آنچه به نظر می‌رسد این است که مسئله اصلی، نبود یک تئوری رهبری اثربخش متناسب با فرهنگ و ارزش‌های بومی ـ اسلامی ایران است. پژوهشگران با اتکا به استراتژی تئوری داده بنیاد متنی، می‌کوشند نوعی تئوری رهبری اثربخش ارائه دهند که بر اساس متون اسلامی باشد.


پرسش پژوهش
از دیدگاه نهج‌البلاغه، تئوری رهبری اثربخش چیست؟


هدف پژوهش
تدوین تئوری رهبری اثربخش بر اساس متون اسلامی (نهج البلاغه).


روش‌شناسی پژوهش: تئوری داده بنیاد (متنی)
استراتژی تئوری (مفهوم‌سازی) بنیادی، نوعی روش‌شناسی عمومی برای تدوین تئوری‌هایی است که در داده‌های گردآوری شده و تحلیل شده به صورت نظام‌مند ریشه دارد. هدف نهایی این استراتژی، ارائه تبیین‌های جامع تئوریک درباره یک پدیده خاص است که به صورت استقرایی از مطالعه آن پدیده حاصل می‌شود. به‌طور کلی، این استراتژی، داده‌های حاصل از منابع اطلاعاتی را به مجموعه‌ای از کدها، کدهای مشترک را به مقوله و آنگاه مقوله‌ها را به نوعی تئوری تبدیل می‌کند. پدیده مورد مطالعه می‌تواند مسئله‌ای (به‌طور مثال در سازمان) یا حتی یک متن باشد. در صورت نخست، پژوهشگر داده‌ها را از سخنان مصاحبه‌شوندگان استخراج می‌کند و سپس با طبقه‌بندی و کدگذاری آنها، در نهایت تئوری خود را درباره مسئله به دست می‌آورد. درباره متون نیز با طرح مسئله‌ای، خود پژوهشگر به مطالعه متن (کتاب، مجله و منابع مختلف متنی) می‌پردازد و داده‌های مرتبط با مسئله را از متن استخراج و آنها را کدگذاری و طبقه‌بندی می‌کند و در نهایت، تئوری خود را ارائه می‌دهد. روش‌شناسی این پژوهش بر مبنای استراتژی داده بنیاد متنی است که در ادامه در بخش روش تحقیق به تفصیل به آن می‌پردازیم.
شرح مبانی نظری درباره رهبری اثربخش
ااز انتشار نخستین پژوهش درباره رهبری، تاکنون پژوهشگران علوم مدیریت و علوم رفتاری همواره کوشیده‌اند تئوری ارائه دهند تا رهبران سازمانی بتوانند با تکیه بر آن به رهبری اثربخش تبدیل شوند. سیر تکاملی نظریه‌پردازی درباره رهبری شامل هفت رویکرد به قرار زیر است:
1. رویکرد سنتی (صفات مشخصه رهبری)
کهن‌ترین شیوه تفکر در زمینه میزان اثربخش بودن رهبری، رویکردهای صفات شخصی است. (استونر و همکاران، 1383؛ حقیقی و همکاران، 1382؛ رابینز، 1385؛ رضائیان، 1379؛ ساعتچی و عزیزپور پوبی، 1384؛ لوتانز، 1374؛ باس،  1999م.). دانشمندان این حوزه در پی یافتن صفات یا مشخصه‌هایی بودند که موجبات رهبری شخص را فراهم می‌کند، ولی این صفات یا مشخصه‌های رهبری در نهایت به حدی رسید که طبقه‌بندی آنها مشکل شد. همچنین در دنیای واقع نیز رهبران موفقی دیده شدند که تمام صفات پیشنهاد شده را نداشتند. در نتیجه، این امر با ناکامی روبه‌رو گشت. بنابراین، در دهه 1940م. تحقیقات درباره شناخت سبک و روش رهبری آغاز گردید.
2. رویکرد رفتار رهبری
در رویکرد رفتار رهبری، پرسش اساسی این بود که آیا سبک رهبری خاصی وجود دارد تا بتواند اثر بیشتری بر گروه‌ها و سازمان‌های تحت نظر خود داشته باشد یا به عبارت دیگر، رهبر اثربخش‌تری باشد؟ فلسفه اساسی این طرز تفکر آن است که رهبری و سرپرستی «ذاتی نیست، بلکه تا حد زیادی اکتسابی است» و به یقین آموزش، در افزایش توانایی سرپرستان و مدیران مؤثر خواهد بود (همان)
عمده‌ترین مطالعاتی که در این حوزه انجام گرفته است، عبارتند از: دانشگاه آیووا، مطالعات دانشگاه میشیگان، پیوستار رهبری، مطالعات دانشگاه ایالتی اوهایو و سبک سنج مدیریت. (همان)
3. رویکرد موقعیتی و اقتضایی
رویکرد اقتضایی، رویکردی است که اساس فکری آن، بر این محور استوار است که اصولاً جست‌وجوی بهترین راه برای رهبری که در همه موارد بتوان آن را به کار گرفت، امری محال و نشدنی است. (همان) ازاین‌رو، در این دوره محققان بر تلاش خود جهت شناخت رهبری افزودند که نتیجه کوشش آنها، نظریه‌های موقعیت و اقتضایی است. در این نظریه‌ها، متغیرهای دیگری نیز افزون بر ویژگی‌های شخصی رهبر اضافه می‌شود که بر سبک رهبر تأثیر می‌گذارد. این ویژگی‌ها عبارتند از: ویژگی‌های فردی کارکنان، ویژگی‌های گروه و ساختار گروه، بخش یا سازمان (رضائیان، 1379: 392) که همه با تعامل یکدیگر بر سبک رهبری اثر می‌گذارند.
مهم‌ترین نظریه‌های اقتضایی و موقعیتی به این قرار است: پیوستار رهبری، مدل نظریه رهبری وضعیتی، مدل اقتضایی (سبک ـ ساختار ـ توان)، نظریه سبک مدیریت سه بعدی رهبری اقتضایی فیدلر، نظریه منبع شناختی و نظریه رهبری مسیر ـ هدف. (البته برخی از اندیشمندان، نظریه مسیر ـ هدف را از مجموعه نظریه‌های رویکرد اقتضایی و موقعیتی جدا می‌کنند. (لوتانز، 1374). (استونر و همکاران، 1383؛ حقیقی و همکاران، 1382؛ رابینز، 1385؛ رضائیان، 1379؛ ساعتچی و عزیزپور پوبی، 1384؛ لوتانز، 1374؛ باس، 1999م.)
4. جست‌وجوی جانشین برای رهبری
نظریه‌های رهبری ارائه شده نتوانستند آن‌چنان‌که ادعا می‌شد، رضایت جوامع علمی و سازمانی را برآورده سازند (لوتانز، 1374)، ولی آنچه مشخص است این نظریه‌ها بر کل شخصیت یا تمامیت رفتار مدیریت تمرکز دارند و عدم توفیق آنها در دستیابی به این کلیت، اعتبار آنها را زیر سؤال برده است. (باس، 1999م.)
نظریه جانشین برای رهبری بیان می‌دارد که می‌توان سازمان را بدون نیاز به رهبر، به وسیله جانشین‌های رهبری هدایت کرد. این جانشین‌ها عبارتند از: ویژگی‌های زیردستان، شغل و ویژگی‌های سازمان. (لوتانز، 1374)
5. نظریه برداشت یادگیری اجتماعی
این نظریه به دنبال مدل مفهومیِ جامع رفتار سازمانی بود تا دید تک بعدی نظریه‌های دیگر را اصلاح کند. این مدل بر نقش رفتار رهبر و ارتباطات مداوم و متقابل میان کل متغیرها تمرکز دارد. (همان)
6. رویکرد ویژگی‌های فردی (باس، 1999م.)
توفیق نیافتن رویکردهای معرفی شده در ارائه راه حلی کامل در اثربخشی رهبری یا به عبارت دیگر، رهبری اثربخش، توجه اندیشمندان را بار دیگر به ویژگی‌های فردی رهبری جلب کرد. (باس، 1999م.) مجموعه نظریه‌های ویژگی فردی شامل نظریه‌های رهبری تحول‌آفرین، کاریزماتیک، معنوی و خدمتگزار است که اینک به شرح اجمالی هر کدام می‌پردازیم.
الف) نظریه رهبری تحول‌آفرین
نظریه رهبری تحول‌آفرین، نخستین بار در سال 1978م. به‌وسیله جیمز برنز مطرح شد. برنز «نظریه رهبری تحول‌آفرین» را به‌عنوان فرایندی اخلاقی مطرح ساخت که از آن طریق، رهروان و پیروان به سطوح عالی‌تر منزلت خواهند رسید. (ساعتچی و عزیزپور پوبی، 1384: 5) رهبران تحول‌آفرین، صاحب بینشی هستند که از طریق آن، دیگران را برای انجام کارهای استثنایی و روشن‌تر و آینده‌ای مطلوب به جنگ و جدال و تلاش وا می‌دارند. (ساعتچی و عزیزپور پوبی، 1384: 5؛ آوولیو،  2005: 330؛ لیدن  و همکاران، 2002: 188) ویژگی بارز رهبری تحول‌آفرین، ویژگی مراوده‌ای و کاریزماتیک است (ساعتچی و عزیزپور پوبی، 1384: 6؛ آوولیو، 2005: 329؛ تور  و اوفوری،  2007: 660)، به‌گونه‌ای که ذهن و احساسات افراد را با هم یکپارچه می‌سازد. (تور و اوفوری، 2007: 660)
ب) نظریه رهبری کاریزماتیک
رهبر کاریزماتیک، با اعتقادات و رفتار منحصر به فرد خود، تأثیرات اجتماعی عمیق و گسترده‌ای بر دیگران می‌گذارد. (سیرانیان  و بلای،  2008: 54؛ ساسیک،  2005: 221) کاریزماتیک، از ارزش‌ها، رفتار و ویژگی‌های فردی رهبر، ویژگی پیروان، بافت و برخی عوامل دیگر، نشئت می‌گیرد. (ساسیک، 2005: 222) از ویژگی‌های رهبری کاریزماتیک، اعتماد به نفس بالا، تسلط بر اوضاع، داشتن عقیده‌ای راسخ نسبت به اعتقادات و ارزش‌ها، پارسایی و عدالت است. (ساسیک، 2005: 222) تمایلات رفتار رهبر کاریزماتیک شامل ایجاد انگیزه برای عملکرد جمعی و تفسیر است (همان: 223؛ اسپیرز  و لارنس،  2002: 346) و رفتار او به گونه‌ای است که در نهایت به الگویی برای پیروان خود تبدیل می‌شود. (ساسیک، 2005: 223)

ج) نظریه رهبری معنوی
رهبری معنوی شامل ارزش‌ها، عقاید و رفتارهایی است که ذاتاً به خود فرد و دیگران انگیزه می‌دهد. (براون  و تروینو،  2006: 559) اساس این نظریه، هوش معنوی است و از اصلی‌ترین عناصر آن، عشق است. (براون و تروینو، 2006، گارسیا ـ مورالز  و همکاران، 2008) همچنین افراد با رهبری معنوی، به عضویت، تعهد و فرهنگی توفیق می‌یابند که نوعی بقای معنوی برای آنان به‌همراه می‌آورد. (براون و تروینو، 2006: 559؛ گارسیا ـ مورالز و همکاران، 2008: 89؛ تور و اوفوری، 2007: 665) در واقع، رهبری معنوی غایت ایمان، اخلاق و رویکردهای رهبری مبتنی بر ارزش‌ها است. (براون و تروینو، 2006: 559؛ تور و اوفوری، 2007: 665)

به بیان دیگر، می‌توان رهبری معنوی را این چنین توصیف کرد که رهبری معنوی زمانی رخ می‌دهد که فرد در موقعیت رهبر مظهر ارزش‌های معنوی همانند صداقت، راستگویی، قابلیت اعتماد و تحسین شده باشد. (براون و تروینو، 2006: 599؛ گارسیا ـ مورالز و همکاران، 2008: 88؛ تور و اوفوری، 2007: 657)
د) نظریه رهبری خدمتگزار
رهبری خدمتگزار نشان‌دهنده تأثیرگذاری ایده‌آل و انگیزش در رهبری تحول‌آفرین است و عینیت آن در محیط اجتماعی است. (اسپیرز و لارنس، 2002: 434) رهبران خدمتگزار الگویی نمونه برای پیروان خود و دیگر افراد هستند. آنان پیروان خود را مشتاقانه و تشویق می‌کنند تا برای تغییر موقعیت فعلی بکوشند. (ریو،  2005: 434) رهبران خدمتگزار، روابط بسیار عمیق و محکمی با کارکنان دارند و به‌خوبی آنها را یاری می‌رسانند تا استعدادهای بالقوه خود را کشف کنند. (ریو، 2005: 162؛ اسپیرز و لارنس، 2002: 436) این رهبران همانند حضرت مسیح(ع)، بودا و امثال آنان هستند، اگر مشکلی برای کارکنانشان پیش آید، همدرد و شنونده خوبی برای ایشان هستند و در نهایت، خود را متعهد به رشد افراد می‌دانند. (اسپیرز و لارنس، 2002: 434)
7. نظریه رهبری اصیل
نظریه رهبری اصیل برای نخستین بار در سال 2004م. از سوی مؤسسه رهبری گالوپ  از دانشگاه نبراسکا ـ لینکولن مطرح شد. تمایز اصلی این نظریه با دیگر نظریه‌های اخیر در زمینه رهبری این است که تئوری رهبری اصیل کلی‌تر است و بر سازة ریشه‌ای  تمرکز دارد. (آوولیو و همکاران، 2005: 328) منظور از سازة ریشه‌ای، پایه‌ای است که رهبری مثبت را شکل می‌دهد. (همان)
تئوری رهبری اصیل، بر خود کنترلی (خود نظمی) و خودآگاهی رهبر و پیروان، سرمایه مثبت روان‌شناسی و نقش تعدیلگر مثبت سازمانی تمرکز دارد. (آوولیو و همکاران، 2005: 329؛ فرای  و همکاران، 2008: 459؛ اسپارو،  2005: 421) رهبری اصیل الزاماً تحول‌آفرین نیست. برای مثال، به دنبال تبدیل پیروان به رهبر نیست. رهبری اصیل در بیشتر موارد منظور خود را با عمل، نه با حرف و در قالب اصول، ارزش‌ها و اخلاقیات به دیگران منتقل می‌کند، (فرای و همکاران، 2008: 460) درحالی‌که به‌طور مثال رهبری کاریزماتیک، با سخنوری و لفاظی به دنبال تأثیرگذاری و متقاعد کردن دیگران است. (آوولیو و همکاران، 2005: 329؛ براون و تروینو، 2006: 460) البته نظریه‌های رهبری معنوی و خدمتگزار نیز هرچند آشکارا یا به اشاره نقش خودکنترلی و خودآگاهی رهبری را همانند نظریه رهبری اصیل عنوان می‌کنند، ولی در سطح مباحث نظری باقی مانده‌اند و پشتوانه پژوهش‌های میدانی ندارند. همچنین نقش بافت سازمانی را نادیده می‌گیرند. (آوولیو و همکاران، 2005: 331)
ازاین‌رو، می‌توان گفت نتیجه تلاش‌های اندیشمندان غربی و شرقی تا به امروز، به تئوری رهبری اصیل انجامیده است؛ این تئوری همه تلاش خود را به کار گرفته تا نواقص نظریه‌های دوره‌های پیشین را برطرف سازد. بنابراین، تئوری رهبری را می‌توان جامع‌ترین و کامل‌ترین نظریه‌ای دانست که مطرح شده است. طرح تئوری‌های رویکرد ویژگی‌های فردی، توجه اندیشمندان را به ویژگی‌های روحی و معنوی رهبر معطوف داشت، به گونه‌ای که پس از آن، اندیشمندان در تئوری‌سازی خود، به معنویت و روحانیت توجه کردند. ازاین‌رو، تلاش‌های اندیشمندان برای بیان اهمیت معنویت و ویژگی‌های انسانی در رهبری، سبب خلق تئوری‌های رهبری همچون تئوری‌های رهبری معنوی، تحول‌آفرین و کاریزماتیک شد. اندیشمندان امید داشتند که با کوشش‌های خود بتوانند با توجه به ویژگی‌های الهی و معنوی رهبری، تئوری‌هایی را خلق کنند که مشکلات و نواقص تئوری‌های پیشین را برطرف سازد.
تئوری‌های قبلی دستورالعمل‌های خود را بدون توجه به ذات معنوی و الهی انسان ارائه کرده‌اند. این تلاش‌ها ارزشمند، اما ناکافی بود؛ زیرا تئوری‌های خلق شده، در طول سال‌ها مورد نقد قرار گرفتند و بعضاً نیز در حد یک نظریه باقی ماندند. در نهایت، هنوز تئوری رهبری جامع و کامل که رضایت علمی کاربران را برآورده سازد، خلق نشده است.
پس می‌توان گفت نقص تئوری‌های مطرح شده که مبتنی بر نظریات و ذهنیات بشر است و نیز درک نیاز به معنویت و حضور ویژگی‌های الهی و انسانی در تئوری‌های رهبری، آمادگی جامعه علمی و اندیشمندان را برای روی آوردن به مکتب‌های الهی نشان می‌دهد. ازاین‌رو، ارائه تئوری‌ها از جمله تئوری‌های رهبری از دیدگاه مکتب‌های الهی، ضروری به نظر می‌رسد. حال این پرسش مطرح می‌شود که آیا مبانی اسلامی می‌تواند مأخذ تولید تئوری رهبری اثربخش باشد؟
مبانی اسلامی و خلق تئوری رهبری اثربخش
دیدگاه اسلام درباره انسان و به‌طور خاص رهبری، می‌تواند در تقابل با دیدگاه‌های برخاسته از ذهنیات بشری قرار گیرد. اسلام نسبت به انسان و ماهیت او و راه سعادت و رهبری نظر خاصی دارد.
اسلام راه دستیابی به سعادت دنیوی و اخروی را دوری از هوای نفسانی، تقوا و اطاعت از خداوند (کمپانی، 1380: خطبه‌های 85، 113، 156، 160، 184، 221، 233) و به عبارت دیگر، دستیابی به صفات متعالی انسانی می‌داند و معتقد است این خداوند است که راه حق را آشکار نموده و طرق رسیدن به آن را نیز مشخص کرده است. (کمپانی، 1380: خطبه 156، ص 358) بنابراین، ویژگی‌های انسان متعالی، از سوی پروردگار تعریف و تحدید می‌شود و انسان کافی است برای پیمودن راه سعادت، آن تعاریف و شرایط و دستورالعمل‌های دستیابی به آنها را با بهره‌گیری از قرآن و سنت (کمپانی، 1380: خطبه 85، 345) دریابد و در خود به کمال برساند؛ زیرا امر دین، واضح و روشن و جاده [سعادت]، هموار و راه راست، نمایان است. (کمپانی، 1380: خطبه 160، 463)
ازاین‌رو، از نظر اسلام صفاتی همچون کرامت، بزرگواری، عدالت و شجاعت، معنای خاصی دارند که اسلام آنها را تعریف و تحدید کرده است. این صفات با تعالیم اسلامی درک می‌شود و فرد مسلمان زمانی مطمئن می‌شود این صفات را در خود به کمال رسانده است که آنچه حاصل کرده است، با آنچه قرآن و سنت توصیف و تبیین کرده، برابر باشد. بنابراین، از دیدگاه اسلام، انسان کامل انسانی است که صفات و ویژگی‌های درونی خویش را با تعالیم و رهنمودهای قرآن و سنت به‌کمال برساند و اسلام به این انسان اجازه رهبری و ولایت می‌دهد. ازاین‌رو، رهبر، یک انسان بالغ، عاقل و پیشرو است (کمپانی، 1380: کلام 213، 401) که به ویژگی‌های خاصی نیاز دارد. مسلمانان با مراجعه به قرآن و سنت، می‌توانند رهبری را که مورد تأیید اسلام است، بشناسند. این امر تفاوت اسلام و رویکردهای غیر اسلامی را نشان می‌دهد؛ زیرا رویکردهای غیر اسلامی به دست بشر و با عقل، تخیل و تجربه عملی او به‌دست آمده است، درحالی‌که رویکرد اسلامی نسبت به رهبر، آنچه را که خداوند می‌گوید، ارائه می‌دهد. به گمان پژوهشگران، کشف صفات و مشخصه‌های رهبری اسلامی نیازمند پژوهشی اکتشافی است. ازاین‌رو، در این پژوهش سعی می‌شود با استفاده از استراتژی تئوری داده بنیاد، صفات و مشخصه‌های رهبر از دیدگاه نهج‌البلاغه به عنوان برترین کتاب از کامل‌ترین انسان پرورش یافته در اسلام، مشخص شود. لازم به یادآوری است که چون استراتژی پژوهش مقاله داده بنیاد، متنی است، ازاین‌رو، لذا لازم است پیش از ورود به بحث شکل‌گیری کدها و مفاهیم، ابتدا روش تحقیق در این مقاله را تعریف کنیم و سپس چگونگی دستیابی به این مسئله را شرح دهیم.


روش تحقیق
1. انتخاب کدها
مسئله پژوهش، دستیابی به تئوری رهبری اثربخش از دیدگاه اسلام بر مبنای تئوری داده بنیاد (متنی) است. برای این منظور، منابع و کتاب‌های اسلامی متنوعی در دسترس است، ولی پژوهشگران با توجه به کمالات و مزایای کتاب نهج‌البلاغه، این کتاب را به‌عنوان منبع برای دستیابی به تئوری رهبری اثربخش انتخاب کردند تا به رهبری اثربخش از دیدگاه مولای متقیان، به‌عنوان الگوی اول امت اسلام بعد از پیغمبر، دست یابیم.

2. احصا داده‌ها و طبقه‌بندی آنها به صورت کد و مفاهیم
پژوهشگران با مطالعه این کتاب عالی‌قدر، در حد توان خود، داده‌های مرتبط با رهبری را فیش‌برداری و احصا کردند، سپس با بررسی آنها، به مفهوم اصلی «قرب الهی و شوق وصال» دست یافتند و با اتکا به آن، تئوری خود را تبیین و کدها و مفاهیم را در ارتباط با آن طبقه‌بندی کردند. آنان با مطالعه نهج‌البلاغه، ابتدا به صفات و ویژگی‌های فردی رهبر دست یافتند، سپس آنها را به کدهایی تقسیم نمودند که تقوا و پرهیزکاری، پرهیز از هوای نفس، معرفت و حکمت، حسن رفتار با انسان، با پروردگار و...، نمونه‌هایی از این کدها است. پس از آن، کدهای حاصل از ویژگی‌ها و حسن‌های فردی، رفتاری و اظهاری را با تأکید بر وجه قلبی و شهودی و اکتسابی بودن آنها، در کنار هم قرار دادند و بعد ایمانی متصف به وجه قلبی و شهودی را به دست آوردند. همچنین کمالات وجودی و ظاهری را با ارجاع و تأکید بر آن دسته از استعدادها و ویژگی‌های فردی که انسان با آنها به دنیا می‌آید و نیز با توجه به اهمیت آنها در این مفاهیم، در یک بعد به نام بعد معرفتی و ظاهری قرار دادند. برگزیدن نام بعد معرفتی و ظاهری به این دلیل است که استعدادهای فردی برای رشد و تعالی نیازمند معرفت و تعلیم است.
بافت نیز بعد دیگری است که در رسیدن انسان به قرب الهی نقش بسزایی دارد. دلیل اینکه این بخش را جداگانه بیان داشتیم، آن است که مفاهیم اجتماع و عشق، مفاهیمی پایه‌ای هستند که در تمام مفاهیم و ابعاد ایمانی و معرفتی تأثیرگذارند، به‌گونه‌ای که انسان برای کمال در ابعاد ایمانی و معرفتی نیازمند این دو مفهوم پایه‌ای است.

ابعاد ایمانی و معرفتی و ظاهری رهبر، در رفتار او متجلی می‌شود و در شیوه رهبری و رفتار او با زیردستان نمایان می‌گردد. این مرحله را استراتژی رهبری می‌نامند. از دیدگاه نهج‌البلاغه، رفتار و استراتژی‌های متنوعی برای رهبر وجود دارد که پژوهشگران از داده‌های احصاء شده، 33 کد به‌دست آوردند، از جمله شایسته‌سالاری، آموزش، علم سودمند و اسلامی، پرداخت و مزایای کافی، به‌موقع و متناسب.

با بررسی و طبقه‌بندی کدها، آنها به هشت مفهوم تبدیل و خلاصه شدند، به‌گونه‌ای که کدهای مربوط به انتخاب، در مفهوم «انتخاب مدیران» گردآوری شد و باقی مانده کدها نیز به همین صورت. در نهایت، مفاهیم بخش استراتژی به این شرح به‌دست آمد: انتخاب مدیران، آموزش، پرداخت و مزایا، نظارت و کنترل، تشویق و تنبیه، انگیزش و فرهنگ‌سازی، برنامه‌ریزی و ارتباطات.

از دیدگاه نهج‌البلاغه، نتیجه نهایی از عملکرد رهبری اسلامی و اثربخش، پرورش و تعالی انسان‌های وارسته‌ای همچون سلمان فارسی و مالک اشتر و سلامت و سعادت جامعه است.
شرح رهبری اثربخش از دیدگاه نهج‌البلاغه
تئوری رهبری اثربخش از دیدگاه نهج‌البلاغه، بر پایه این جمله معروف قرار دارد که انسان برای پرواز نیازمند دو بال است: بال معرفت که به بعد فکری و عقلی مربوط می‌شود و بال ایمان که به بعد قلب و شهود مربوط است. انسان با هر دو بال می‌تواند پرواز کند و به وصال برسد. ازاین‌رو، این تئوری بر مبنای دو بخش اصلی که شرط واجب آن را تشکیل می‌دهند، قرار دارد: 1. بعد معرفتی و ظاهری؛ 2. بعد ایمانی.

نام «بعد معرفتی و ظاهری» از آن جهت بر این بعد نهاده شده است که هر انسانی با ویژگی‌ها و استعدادهایی متولد می‌شود و انسان‌ها به لحاظ این استعدادها و ویژگی‌های خدادادی است که از یکدیگر متمایز می‌شوند؛ فردی در حوزه هنری استعداد دارد و فردی دیگر در مباحث ریاضی. فردی با صورت زیبا آفریده می‌شود و فرد دیگر با قدرت بیان و کلام زیبا و نافذ و... . بعد معرفتی و ظاهری، به استعدادها و کمالات وجودی انسان که پروردگار به هنگام خلق انسان به هر کس آن‌گونه که خود بخواهد عنایت می‌فرماید، می‌پردازد. ازاین‌رو، شرط رشد و تعالی انسان، تفکر در این استعدادها و کسب معرفت درباره آنهاست. ما شیعیان معتقدیم که پروردگار همه ودیعه‌ها و استعدادها را تمام و کمال به ائمه اطهار(ع) ارزانی داشته است. بعد دیگر، «بعد ایمانی» است که به قلب و شهود مربوط می‌شود و با اسلام آوردن و ایمان به خدا، رشد و تعالی می‌یابد. از آنجا که کرامات اخلاقی نیز با اسلام آوردن و پیروی از دستورات قرآن و سنت و ائمه اطهار(ع) به کمال می‌رسند، ازاین‌رو، با مدد این دو بال، انسان به قرب الهی و وصال نائل می‌آید.
پایه و زیربنای تشیع، محبت و عشق است. محبت و عشق، عطیه‌ای الهی است (مطهری، 1386: 42 و 43) که در قلب مؤمن قرار دارد. عشق ابتدا پاک می‌کند، سپس بالا می‌برد و به تعبیر قرآن، «دس» است. (همان: 73 و 72) از‌این‌رو، در تمام تلاش‌های انسان چه در بعد معرفتی، چه در بعد ایمانی، حضور آن آشکار است. از نظر تشیع، انسان با رحمت و عشق الهی است که صعود می‌کند و به قرب الهی می‌رسد. بنابراین، در تئوری رهبری اثربخش از دیدگاه نهج‌البلاغه از عشق به‌عنوان بافت نام برده می‌شود.
همچنین امر دیگری که به‌عنوان بافت تداعی می‌کند، اجتماع است. از پندها، خطبه‌ها و حکمت‌های امام علی(ع) بوض این نتیجه حاصل می‌شود که انسان موجودی است اجتماعی که در تعامل با دیگران و جهان هستی، رشد و تعالی ـ هم در بعد معرفتی و ظاهری و هم در بعد ایمانی ـ می‌یابد. ازاین‌رو، تلاش‌های رهبری زمانی به نتیجه خواهد رسید که اولاً تعاملات گروه‌ها و طبقات جامعه و فضای حاکم بر آنها را مدنظر قرار دهد و ثانیاً همواره بداند زمانی رهبری او اثربخش است که از سوی مردم پذیرفته شود؛ زیرا رهبری نه به اجبار است، نه بدون بصیرت.
با این نگرش، راهکارهای نهج‌البلاغه نیز راهکارهایی انسانی و اجتماعی است، همانند آموزش و تربیت، فرهنگ‌سازی، تشویق و تنبیه و... . در نهایت نیز نتیجه‌ای که این تئوری پیش‌بینی می‌کند، رشد و تعالی انسان‌ها و سعادت جامعه است.


مراحل کدگذاری
1. مرحله کدگذاری باز
در این مرحله، نکات کلیدی مآخذ منتخب، بر اساس فیش‌برداری به شکل جدول‌های زیر احصا شده است (مرحله تبدیل کدها به مفاهیم)
 
جدول شماره 1: ابعاد ایمانی و معرفتی و ظاهری
مقوله    مشخصه (مفاهیم)
بعد ایمانی    * منظور از محسنین، مؤمنینی هستند که اعمال خود را که در شرع آمده است، به نیکویی و حسنه انجام می‌دهند:
1. حسن فردی (یقین و تسلیم)؛
2. حسن رفتاری؛
3. حسن اظهاری.
بعد معرفتی    1. کمالات وجودی؛
2. حسن ظاهری.
پدیده محوری: قصد قربت و سیر در قوس صعودی الی الله.
قرب الهی    1. شوق وصال؛
2. پرهیز از غیر و سیر در قوس صعودی الی الله.

جدول شماره 2: داده‌ها (ابعاد) برای مقوله‌های ایمانی و معرفتی و ظاهری
مشخصه    ابعاد (داده‌ها)
1.حسن فردی
(یقین و تسلیم)
(کلمات قصار 52، کمپانی، 444)    الف) تقوا و پرهیزکاری
فصل تقوی (کمپانی: خطبه‌های 113، 184، 221،233، ص 281 ـ 298)
ب) پرهیز از هوای نفس
«... اگر نفسش در آنچه خوشایند او نیست سرکشی کند خواهش نفس را در آنچه دوست دارد، بدو ندهد». (همان: خطبه 184، ص292)
* نمونه‌های هوای نفس (همان: خطبه 84، 292؛ خطبه 184، 292؛ خطبه 85، صص 348 ـ 346؛ کلمات قصار 4، ص428)
ج) معرفت و حکمت
سیلاب‌های علم و حکمت از دامن من (امام علی) سرازیر شده. (همان: خطبه 3)، «... پیروزی یافتن به احتیاط و دوراندیشی او...» (همان: کلمات قصار 25، ص 434)
* نمونه‌های معرفت و حکمت (همان: خطبه 184، 291؛ همان: خطبه 184، ص 293؛ همان: عهد مالک، ص 259؛ همان: کلام 213، ص 404)
د) عبرت‌آموزی
«دلت را با پند و اندرز زنده بدار... و به مصائب سختی‌های دنیا بینا گردان». (همان: نامه 31، ص 208)
هـ) نظم و انضباط
«... و به داشتن نظم و انضباط و ترتیب در کارها و سازش بین خودتان سفارش می‌کنم». (همان: وصیت حسنین، ص 233)
و) امیدواری و شور و نشاط (نسبت به فضل و کرم پروردگار)
«... و در هدایت و رستگاری بانشاط است و ...» (همان: خطبه 184، ص291)
* نمونه‌های دیگر: (همان: خطبه 184، ص 292؛ همان: کلمات قصار 3، ص 428؛ همان: خطبه 184، ص 294؛ همان: خطبه 184، ص 289)

جدول شماره 3: داده‌ها (ابعاد) برای مقوله‌های ایمانی و معرفتی و ظاهری
مشخصه    ابعاد (داده‌ها)
2. حسن رفتاری    الف) حسن رفتار با پروردگار
نماز:
«... قدشان را خم نموده و پیشانی‌ها و کف دست‌ها و زانوها و جوانب قدم‌هایشان را برای سجود به پیشگاه الهی، به خاک می‌نهند و ... ». (کمپانی: خطبه 184، ص 289)

...


نتیجه‌گیری
از زمان ظهور علم مدیریت، اندیشمندان این عرصه در پی ارائه تئوری رهبری بودند تا بتوانند به کمک آن، افراد و سازمان‌ها را هدایت کنند. از این رو، تئوری رهبری در طول این سال‌ها پی در پی خلق شده‌اند و در هر کدام سعی شده است تا نواقص مورد پیشین اصلاح شود؛ به این امید که در نهایت به فرضیه‌ای برسند که قادر باشد به شایستگی، رهبران سازمانی را برای هدایت و رهبری افراد یاری رساند، ولی متأسفانه تلاش‌های اندیشمندان تاکنون به تئوری جامع و کاملی منتهی نشده است.
از سوی دیگر، شکست مکتب‌های غیرالهی و عواقب نامطلوب پرهیز از معنویت، انسان امروزی را به این هوشیاری رسانده است که برای سعادت خود نیازمند معنویت و ایمان است. ازاین‌رو، دانشمندان و اندیشمندان حوزه‌های مختلف علمی نیز به معنویت و (بحث) ایمان روی آورده‌اند. اسلام به‌عنوان آخرین و کامل‌ترین مکتب الهی، بدون شک راه سلامت و سعادت انسان را نشان می‌دهد و انتظار می‌رود در علم و تئوری‌پردازی‌ها، به شایستگی و تمام و کمال بشر را یاری کند.
کتاب نهج‌البلاغه به‌عنوان برترین کتاب نگاشته شده به‌وسیله کامل‌ترین انسان تربیت یافته در اسلام، مباحث ارزشمندی را پیش روی انسان می‌گذارد. بنابراین، در این پژوهش، با بهره‌گیری از استراتژی تئوری داده بنیاد سعی شده است نوعی تئوری رهبری ارائه شود که از پندها، نصایح، حکمت‌ها و خطبه‌های نهج‌البلاغه حاصل شده باشد. نتیجه حاصل، بیان می‌کند که شرط لازم برای رهبری اثربخش، رشد و تعالی انسان است. رهبر نخست باید خود، انسانی کامل باشد تا لیاقت رهبری (جامعه اسلامی) را داشته باشد و توفیق در این امر با عطیه الهی که در نهاد انسان به ودیعه نهاده شده است، حاصل می‌شود. این عطیه الهی محبت و مودت الهی است که در قلب انسان قرار دارد و او را به وجد و شور و وصال می‌رساند. شرط بعدی برای هدایت انسان‌ها، همکاری و هماهنگی جامعه زیر نظر رهبر است. تلاش‌های رهبر زمانی به ثمر می‌نشیند که جامعه با او همراه باشد. در پایان، همان‌گونه‌که نتیجه تعالیم رسول‌خدا? و امام علی(ع)، ظهور انسان‌های تکامل‌یافته‌ای همچون مالک اشتر و سلمان فارسی بود، نتیجه مورد انتظار از این تئوری نیز رشد و تعالی افراد تحت رهبری و سلامت و سعادت کل جامعه، تحت نظر رهبر است........

................................................................................
فهرست منابع و مآخذ
1. استونر، جیمز ای.اف، فریمن آر. ادوارد و گیلبرد دانیل آر، مدیریت: سازماندهی ‌ـ‌ رهبری کنترل، ترجمه علی پارسائیان و محمد اعرابی، جلد دوم، دفتر پژوهش‌های فرهنگی، 1383.
2. حقیقی، محمدعلی، برهانی بهاءالدین، مشعوف، سحر، کرد رستمی مجید، مدیریت رفتار سازمانی، انتشارات ترمه، 1382.
3. رابینز، استیفن پی، رفتار سازمانی، ترجمه علی پارسائیان و محمد اعرابی، دفتر پژوهش‌های فرهنگی، 1385.
4. رضائیان، علی، مدیریت رفتار سازمانی، سمت، 1379.
...

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله مدیریت پیامبر اسلام (ص) در غزوه بدر

دانلود مقاله مدیریت پیامبر اسلام (ص) در غزوه بدر

...........................................................................
مولف: علی عفری (دانشجوی دکتری مدیریت دولتی پردیس دانشگاه تهران؛ afriali260@gmail.com)
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار (میلادی): 2015
وضعیت : تمام متن
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir
چکیده: در این مقاله سعی شده تا اقدامات مدیریتی پیامبر اسلام (ص) در جریان اولین ومهمترین جنگ صدر اسلام یعنی غزوه بدر مورد برسی قرار بگیرد . این مقاله به صورت مورد کاوی می باشد واطلاعات لازم جهت تحقیق از طریق مراجعه  به کتابهای تاریخی  وهمچنین سایتهای اینترنتی  گرداوری شده است. غزوه بدر در تاریخ دوم هجری در منطقه بنام بدر رخ داد . علت جنگ فشارهایی بود که کفار قریش به مسلمانان وارد می کردند، از طرفی کفار، اموال مهاجران را در مکه مصادره کرده بودند وبه طور کلی می خواستند مسلمانان را در مدینه در فشار اقتصادی قرار دهند. در این غزوه تعداد نیروههای اسلام 313نفر بودند که از این عده 77نفر مهاجر وبقیه انصار بودند . پیامبر در این غزوه از نظر نیرو وتجهیزات جنگی بسیار در مذیقه بود، همچنین هماهنگ کردن نیروهایی که تاکنون در هیچ جنگ بزرگی شرکت نکرده بودند به نظر سخت می آمد ولی پیامبر(ص) با تدبیر ومدیریتی که از خود نشان داد توانست سپاه اندک اسلام را بر نیروههای تا دندان مسلح کفر غالب نماید.
کلمات کلیدی: غزوه بدر، پیامبر اسلام(ص)،مدینه، مهاجرین، انصار.

مقدمه:
اهمیت جنگ بدر را نمی توان ارزشیابی کرد آن گونه که پروفسور گیب به اشتباه می گوید این جنگ تنها یک ارزش ضمنی
نداشت. در زنجیره حوادث مهم تاریخ جنگهای حضرت رسول در برابر ستم پیشگان مکه جنگ بدر حادثه ای بود که پس از آن
امت صدر اسلام آزادانه با آهنگی سریع به سوی پیشرفت شتافت .جنگ در اولین آزمون مهم این تشکیلات نوین ونوپا بود که
حضرت محمد(ص) در مدینه آن را بنیان نهاده بود. در حالی که تمام نیرویی که در اختیار پیامبر بود به313نفر می رسیدند. این
سوال مطرح است که چه مدیریتی از طرف پیامبر اعمال شد که توانست با وجود همه محدودیتها این اقدام کم نظیر را انجام دهد.
وبه مشرکان پیروز شود.

تصویر اجمالی از حادثه
غزوه بدر در سال دوم هجری رخ داد وموجب شکست مفتضحانه دشمن گردید. بدر منطقه ای وسیع است که دارای چاه های آب
بوده وهمواره کاروانها در آنجا توقف می کردند وازآنها بهره مند می شدند‍‍‍‌‍‍‍(1) .در آیات 45و46 سوره انفال شش دستور نظامی 
ذکر شده که در جنگ بدر موجب پیروزی مسلمانها گردبده که اگر مسلمانان در سایر جنگها رعایت کنند موجب پیروزی آنها می
شود.علت جنگ بدر این بودکه در ماه جمادی الاول سال دوم هجرت به پیامبر(ص) خبر رسید که کرزبن جابر با گروهی از
قریش تا سه منزلی شهر مدینه آمده وشتران پیامبر را با چهارپایان افراد دیگر به غارت برده وبه محصولات مدینه آسیب زده اند
رسول اکرم بی درنگ پرچم جنگ را به علی (ع) سپردآن حضرت با جمعی از مهاجرین به تعقیب آنها رفتند تا به چاه بدر
رسیدند وسه روزهم در آنجا توقف کردند هر چه جستجو کردند کسی را نیافتند سپس به مدینه برگشتند(2) (این غزوه را غزوه
اولی یا بدر صغری گویند) از طرفی کفار اموال مهاجرین را در مکه مصادره کرده بودند وبه طور کلی می خواستند مسلمانان
را در مدینه در فشار محاصره اقتصادی قراردهند و روشن است که اگر این فشار ادامه می یافت دست کم جلو توسعه وگسترش
اسلام گرفته می شد.

موقعیت مسلمانان
حضرت رسول اکرم (ص) در 12 رمضان سال دوم هجری با سیصد وسیزده نفر از مسلمانان که اکثرآنها را انصار تشکیل می
دادند مدینه را ترک گفت کردند(3) آنچه این گروه ناهمگون را که مشکل بتوان نام سپاه بر آن نهاد به هم پیوند داده بود ایمان
مشترک وجان باختن در راه آن ایمان بود. هنگام ترک مدینه حضرت محمد(ص) حکومت مدینه واطراف آن را به ابولبابه وعاصم
بن عدی واگذار کرد.

وضعیت عمومی مدینه وروحیه مسلمین
در هر اقدامی اجتماعی،سیاسی و نظامی، علاوه بر رهبری، بایدبه دو رکن دیگر توجه شود:
1-وضعیت وشرایط عمومی مردم مدینه: مدینه بین مکه وشام قرارداشت ومردم مکه هیچ نوع حرفه وکاری نداشتند، مطاقاً
مصرف کننده بودند. وقتی مهاجران در مدینه مستقر شدند، الزاماً راه تجارت مکه-شام به خطر افتاد.قریش این را احساس کرد که
مسلمانان نمی توانند بیکار بنشینند، زیرا مدینه از هر طرف محاصره شده بود وساکنان مدینه در مضیقه بودند، اصلاً قریش
توصیه کرده بود که کسی چیزی به مدینه نفرستد، وهیچ کس به مدینه چیزی نمی فرستاد. این در حالی بود که قریشیان اموال
مهاجران را مصادره کرده بودند وبا آن تجارت می کردند. این وضع قابل تحمل نبود.(4)
پیامبر (ص) برای شکستن این محاصره، تدابیری اندیشید، بزرگترین تدبیرش این بود که عبور کاروانهای تجاری مشرکان مکه
را قدغن کند.
2- وضعیت نیروی انسانی: نیروی انسانی رکن اصلی در هر اقدام مدیریتی است. عواملی چون کمیت وآمار نیروهای در اختیار
شرایط روحی نیروها ارتباط درونی نیروهها نحوه وچگونگی تنظیم رابطه مدیران ستادی ونیروهای در صف عواملی هستند که
می توانند در زمینه سازی موفقیت یا عدم موفقیت یک اقدام اجتماعی یا نظامی تاثیرگذار باشد. درصورت تحقق شرایط مطلوب به
دو عامل فوق نقش رهبری ومدیریت به عنوان عامل هماهنگی وبهره برداری از شرایط اجتماعی مناسب ونیروی انسانی آماده
موضوعیت خواهد یافت.
جنگ بدر از دیدگاه قرآن تقابل کامل کفر وایمان وایستادگی وغلبع عدهای قلیل اما مومن وخداباور بر عده کثیری از کفار
ومنکران حق وحقیقت است. در این جنگ  نصرت اللهی در مورد یاری مومنان وخواری وشکست کفر تحقق یافت واهل ایمان با
همه وجود نصرت وامدادهای غیبی حق تعالی را در مورد اهل ایمان لمس کردند . خداوند در آیه 26 انفال می فرمایند:
واذکروا ذً انتم قلیل مستضعفون فی الارض تخافون ان یتخطفکم الناس فاواکم وایدکم بنصره. بخاطر بیاورید هنگامی که شما
گروهی کوچک واندک وضعیف در روی زمین بودید آن چنان که می ترسید مردم شما را بربایند ولی خدا شما را پناه دادویاری
کرد.
پاسخ مثبت مهاجران وانصار وفداکاری آْنان در اطاعت امر:
وقتی خبر حرکت قریش به رسول خدا (ص) رسید، آن حضرت نظر انصار را خواستار شد، چرا که انصار با پیامبر بیعت کرده
بودند که فقط در داخل مدینه از ایشان محافظت نماید.
سعد بن معاذ به نمایندگی از انصار چنین گفت: ای رسول به هر طرفی که می خواهی حرکت کن وبا هر کسی می خواهی
ارتباط برقرار کن واز هر کس می خواهی قطع ارتباط کن، از اموال ما هر چه دوست داری بگیر وهر چه دوست داری به ما
بده، البته آنچه را از ما می ستانی به مراتب نزد ما محبوب تر از آن خواهد بود که برای ما می گذاری(عیون
الاثر،ج1،ص328)
مقداد که سخنگوی مهاجرین بود، عرض کرد: ما هر گز سخنی را که قوم موسی بدو گفتند(بروید شما وخدایتان بجنگید، ما اینجا
نشسته ایم)، به شما نخواهم گفت. ما قطعاً از جانب راست وچپ شما واز جلو وپشت سر به جنگ ودفاع خواهیم پرداخت(عیون
الاثر،ج1،ص328).
از مشکلاتی که پیامبر در مدینه ودر زمانی که  آماده مهیا کردن نیروهها برای جنگ بود بحث منافقین در مدینه بود. منافقین
صدر اسلام که قرآن به آنها نظر دارد اغلب از اشراف مدینه بودند. رئیس منافقین در زمان رسول اکرم (ص) مردی بود به نام
عبدالله بن ابی که متشخص ترین فرد مدینه قبل از آمدن رسول الله بود تا آنجا که مردم مدینه اتفاق کرده بودند که او را به
پادشاهی برگزینند تا بدین وسیله اختلافات ریشه دار بین دو قبیله اوس و خزرج برطرف گردد و در فکر تهیه تاج برای او بودند.
در چنین موقعیتی که او پادشاهی را برای خودش مسلم دیده بود؛ اسلام در مکه ظهور کرد و عده ای که از مدینه به مکه ارتباط
داشتند با رسول اکرم (ص) ملاقات نمودند و مسلمان شدند و از رسول اکرم (ص) تقاضای اعزام مبلغ به مدینه کردند و رسول
الله، مصعب بن عمیر را فرستاد و عده زیادی از مردم مدینه اسلام آوردند و بدین ترتیب زمینه هجرت رسول الله به مدینه فراهم
شد و قهرا تمام تشکیلات عبدالله بن ابی درهم کوبیده شد و لذا کینه اسلام را سخت در دل داشت.
وقتی اکثریت قریب به اتفاق مردم مدینه مسلمان شدند، این مرد چاره ای ندید جز اینکه تظاهر به اسلام کند ولی هیچگاه باطنش
تسلیم نگشته بود.ولی پیامبر اسلام توانستند با مدیریت وتدبیر خویش مانع از بروز نفاق در بین مسلمانان شدند.(5)
در مجموع می توان گفت با توجه به تعداد نیروها وتجهیزات جنگی بسیار کم مسلمانان در مقابل نیروها وتجهیزات فراوان
مشرکان رهبری پیامبر اکرم(ص) در جنگ بدر یکی از دشوارترین مدیریت ها در شرایط نامناسب بوده است.جهت شناسای
مدیریت پیامبر (ص) ضروری است ابعاد برنامه ریزی، تعین استراتژی،سازماندهی،مدیریت نیروی انسانی،کسب اطلاع وخبر
رسانی ونظارت وکنترل ،در مدیریت ورهبری رسول خدا مورد دقت وبررسی قرار گیرد.

1-    برنامه ریزی وتعیین استراتژی:
مجموعه اعمالی که بر ضد دشمن یا رقیب برای تحت تاثیر قراردادن او انجام می گیرد وهدف ازآن تضعیف اراده، تفکر وقدرت
مادی ومعنوی است جنگ روانی می باشد که به عنوان مهمترین حربه در طرح وبرنامه ریزی در غزوه بدر مورد توجه واقدام
پیامبر (ص) بود وحتی آن را محور اقدام نظامی خود علیه دشمنان قرارداده بود: زیرا آنان را در حالتی از وحشت گذاشته وبر
نفوس آنان تسلط می یافت ودر نتیجه توان مقابله ومقاومت را از آنها می گرفت آن حضرت خود در این مورد چنین فرموده است
:من با ایجاد ترس (دردل دشمن) یاری شده ام. یکی دیگر از استراتژیهای پیامبر در غزوه بدر این بود که سپاه اسلام را به
نزدیکترین آب به دشمن بردند و دستوردادند تا حوضی را ایجاد کنند وظرفها را در آن قرار دهند تا هنگام جنگ بتوانند از آب آن
بیاشامند ایشان همچنین دستور دادند تا سر دیگر چاه ها را ببندندتا دشمن درتنگنا قرار بگرد.(6)


2-سازماندهی
هدف از سازماندهی تضمین وتامین بهترین کاربرد ممکن از ابزارها وامکانات جنگی است(ایوبی1985-ج-ص275) در زمان
جنگ بدر تعدادکل نیروههای اسلام 313نفر بود که تنها 70شمشیر وچند کمان ونیزه وفقط یک اسب در اختیار داشتند واز نظر
پوشاک وتغذیه وسایر منابع مادی نیز در بدترین رایط بوده اند. پیامبر اسلام توانست با یک سازماندهی مناسب از این حداقل
موجود بهترین نتیجه ممکن را بدست آورد آن حضرت در میدان جنگ صفوف مردانش را منظم ساخت ومانند فرماندهی با کفایت
ومدبر اوامر صادر فرمودآن حضرت فرماندهی راست لشکر را به زبیر بن عوام وفرماندهی چپ لشکر را به مقداد به عمرو
وفرماندهی میانه لشکر را نیز به قیس بن صعصعه واگذارشد وفر ماندهی کل قوا را شخص پیامبر بر عهده گرفتند (خورشید
نبوت ،ترجمه الرحیق المختوم ،ص401)از آنجا که حضرت خود مایل نبود به کشتن افراد قریش دست یازد به سایبان خود
بازگشت و ضمن دعا برای پیروزی به درگاه پروردگار می گریست.(7) (8)

-3مدیریت نیروی انسانی
یکی از مهمترین اقدامات پیامبر در غزوه بدر استفاده بهینه از نیروهای اسلام با وجود کم بودن تعداد آنها درمقابل خیل
عظیم نیروهای دشمن بود باتوجه به نیاز به نیروی انسانی جهت جنگ حضرت خردسالان را برای شرکت در این جنگ
نپذیرفت وافرادی نیز از جنگ معف شدند که عبارت بودند از عبدالله بن عمر،رافع بن خدیج، براء بن عازب، ودیگران
.یکی دیگر از کارهای بسیار شایسته پیامبر در انتخاب درست افراد جهت جنگ تن به تن با دشمن بود به همین دلیل ایشان
حضرت حمزه عموی خود-حضرت علی و عبیده را جهت این نبرد اتنخاب کردند که با پیروزی مسلمانان این جنگ تن به
تن به پایان رسید.(9) بدین ترتیب در حمله اول مشرکان به سوگ سه نامور شجاعشان نشستند که این نشان از تدبیر درست
پیامبر در انتخاب درست افراد جهت نبرد بود.

4-تشویق وایجاد انگیزه برای نبرد:
 تشویق وایجاد انگیزه برای نبرد یکی از استراتژیهای پیامبر در غزوه بدر بود در این نبرد پیامبراسلام پیش مردم آمد وآنها را به
چهادبرانگیخت وفرمود سوگند به کسی که جان محمد در دست اوست امروز اگرمردی بردبارانه وثابت قدم ودقیق نبرد کند
خوشبخت است واگر به دشمن پشت نکند جای او در بهشت خواهد بود.(10)

تشویق وتحرک به نبرد – عنصری اساسی در بالا بردن روحیه معنوی وتقویت روانی برای جنگجوان است. برانگیختن روح
حماسی در جمع وایجاد انگیزه جدی در مورد واقعیتی که برای آن می جنگند واین که تا حصول نتیجه نهایی باید بکوشند –همه
مومنان را در حالت بیداری انقلابی نگه می داشت وحرکت – انگیزه روانی وعلاقه دایم را برای رویارویی با دشمن در ایشان
برمی انگیخت. پس از جنگ تن به تن که به نفع سپاه اسلام خاتمه یافت یورش همگانی شروع شد که مسلمانان با شعار احد احد
که همین شعار یکنوع انگیزه مذاعف به مسلمانها می داد وبا کمک فرشتگان ،پیاپی خسارتهای سنگینی به دشمن وارد کردند.(11)


5-ارتباطات
پیامبر در غزوه بدر برای دستیابی به اطلاعات-بیش از سایرامور جنگی در تلاش بودند، زیرا دریافت اطلاعات ومعلومات کامل
از دشمن به معنای اتخاذ وصدور حکم وفرمان صحیح برای جنگ است- در غزوه بدر پیامبردو نفر را برای کسب اطلاعات از
کاروان تجاری قریش دو نفر را برای کسب اطلاعات از مقر تمرکز نیروها،دو نفر را برای برسی تعداد نیروی دشمن ویک نفر
را برای کسب اخبار جابجایی دشمن ومیزان افزایش نیروهای آن ماموریت دادند در این غزوه پیامبر از تعداد ذبایح برای پی
بردن به تعداد نیروها استفاده کردند.

6- نظارت وکنترل
یکی از مهمترین اقدامات مدیریتی پیامبر در غزوه بدر ،بعد از خاتمه جنگ انجام گرفت وآن نظارت وکنترل بر تقسیم درست
غنایم جنگی بود. مسلمانان در جنگ بدر اموال بسیاری از دشمن به غنیمت گرفتند ولی در تقسیم آن میان ایشان اختلاف شد
گروهی که مباشر جمع آوری آن بودند مدعی بودند که آنها از آن ماست، و گروهی که به تعقیب دشمن رفته بودند می گفتند: اگر
ما دشمن را تعقیب نمی کردیم شما نمی توانستید به آسودگی این اموال را غنیمت بگیرید.
رسول خدا(ص)دستور داد همه آن غنایم را در یک جا جمع کردند و آنها را به دست یکی از انصار به نام عبد الله بن کعب سپرد
تا دستوری از جانب خدای تعالی در این باره برسد و در راه که به سوی مدینه می آمدند در یکی از منزلها به نام «سیر»آیه
انفال نازل شد و کیفیت تقسیم آن روشن گردید، و رسول خدا(ص)طبق دستور الهی آنها را تقسیم کرد.
بنابراین، وجه بارز نظام نظارتی پیامبر اکرم(ص) طراحی نظامی بود که بر اساس آن نوعی نظارت همگانی وخودجوش در
میان نیروهای اسلامی ایجاد شده بود. این نظام نظارتی که بر مبنای اعتماد کامل میان رهبر ورهروان طراحی شده بود می
توانست موجب تقویت اعتماد به نفس وباروری شخصیت افراد شود.

با توجه به عوامل مدیریتی که در بالا ذکر شد پیامبر اسلام (ص) موفق شدند در جنگ بدر که کلید فتوحات پیامبر بود وآغازی
بود برای فتوحات دیگر از قبیل غزوه خندق،خیر وغیره پیروز گرداند در این نبرد مسلمانان آموختند در صورتی که مطیع
وتسلیم دستورات خدای متعال ورسول خوبیها باشند،فتوحات یکی پس از دیگری نصیب آنها می شوند، هرچند که تعداد
نیروهایشان نسبت به حریف اندک باشد، ولی در صورت عدم اطاعت،پیروزی دور از دسترس خواهد بود که مانند آن را در
جنگ احد تجربه کردند..............

..........................................................
منابع
-تاریخ سیاسی اسلام ، سیره رسول خدا (ص) ، ص 435
-تاریخ یعقوبی ج دوم ص 45و46
-طبقات ابن اسعد ج2 ص8
-طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم والملوک (بیروت، موسسه عزالدین 1414 ه ق)
-واقدی، محمد بن عمر، مغازی، تحقیق الدکتور مارسدن جونس( بیروت ، بی نا ،1409) ج2
-عیون الاثر، ج1ص328                                                                                  
(1)-العلی، صالح احمد، دولت رسول خدا، ص212، جعفریان، رسول، آثار اسلامی مکه ومدینه، ص 393
(2)-ابن اسعد، الطبقات، ج2، ص 14-15 ، یعقوبی ، تاریخ طبری، ج2،ص45
(3)-سوره انفال، آیات 6-7
(4)-سوره بقره آیه217
(5)- مرتضی مطهری – آشنایی با قرآن1و2- صفحه 163
(6)- طارمی، حسن، دانشنامه جهان اسلام ، ج2، ص 481
(7)- جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، قم 1403ج2،جزء 3ص 188-190
(8)- محمد ابراهیم عرجون، محمد رسول الله ، دمشق 1405،ج3، ص319
(9)- رازی، ابوالفتوح، روض الجنان، ج5، ص48
(10)-  المغازی، ج1، سیره ابن هشام، ج، معجم البلدان ج1، تاریخ طبری، ج2
(11)- ابن هشام ج1، ص634

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری