دانلود رایگان مقاله مدیریت :: بانک دانلود کتب و مقالات علمی مدیریت و حسابداری

بانک دانلود کتب و مقالات علمی مدیریت و حسابداری

پابگاه علمی مدیریت ، حسابداری و اقتصاد

بانک دانلود کتب و مقالات علمی مدیریت و حسابداری

پابگاه علمی مدیریت ، حسابداری و اقتصاد

مشخصات بلاگ

پایگاه کتاب و مقالات علمی کلیه گرایشهای مدیریت ، حسابداری و اقتصاد

کلمات کلیدی

دانلود رایگان مقاله مدیریت

دانلود رایگان مقاله مدیریت اسلامی

دانلود رایگان مقاله مدیریت و حسابداری

دانلود رایگان مقاله مدیریت بازرگانی

رهبری

دانلود رایگان مقاله تجارت الکترنیک

دانلود رایگان مقاله مدیریت صنعتی

دانلود رایگان کتاب مدیریت و حسابداری

دانلود رایگان مقاله اقتصاد

دانلود رایگان مقاله مدیریت توسعه

اقتصاد فضای مجازی

دانلود رایگان مقاله مدیریت ریسک

دانلود رایگان مقاله مدیریت بحران

دانلود مقاله نحوه تبلیغات اینترنتی

دانلود رایگان مقاله آینده پژوهی

دانلود رایگان مقاله تبلیغات اینترنتی

دانلود رایگان مقاله بانکداری الکترونیک

دانلود رایگان مدیریت جهانگردی و مدیریت فرهنگی

دانلود رایگان مقاله مهندسی ارزش

دانلود مقاله پژوهشی

دانلود رایگان مقاله مدیریت شهری

پرسشنامه مدیریتی

دانلود رایگان مقاله آی اس آی isi

دانلود رایگان جزوات مدیریت و حسابداری

دانلود رایگان مقاله مدیریت سازمانی

بازمهندسی در نظام تنظیم بازار

مقاله انگلیسی مدیریت با ترجمه رایگان

دانلود کتاب مدیریت استراتژیک فرد آر دیوید

دانلود رایگان مقاله انگلیسی با ترجمه فارسی

دانلود رایگان مقالات فارسی مدیریت

آخرین مطالب

۲۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانلود رایگان مقاله مدیریت» ثبت شده است

دانلود مقاله تبیین مفهوم مدیریت اسلامی

دانلود مقاله تبیین مفهوم مدیریت اسلامی

...............................................................

مولف/مترجم: محمدتقی مصباح یزدی 

موضوع: مدیریت اسلامی

سال انتشار(میلادی): 2005

وضعیت: تمام متن

منبع: روزنامه کیهان: سه شنبه 14 تیر 1384- 28- سال شصت و سوم-شماره 18272

پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir

مقدمه:

تعبیر «مدیریت اسلامی» حاکی از این است که مدیریت می تواند دارای دو وصف «اسلامی» و «غیراسلامی» باشد، و از اینروی این سؤال، مطرح می شود: چه ارتباطی بین مدیریت به عنوان یک علم و بین اسلام به عنوان یک دین، وجود دارد؟ این پرسش در واقع یکی از جزئیات پرسش عامتر و کلی تری است و آن این است: علوم و فنون مختلف، بویژه علوم انسانی، چه ارتباطی با ادیان خصوصاً دین اسلام دارند؟

 

پاسخ به این سؤال، نیازمند ارائه تعریف دقیقی از علم و دین است.

رابطه دین با معارف بشری

1ـ با توجه به اینکه واژه «علم» دارای کاربردهای متباین و متداخلی است و بیان همه آنها با اشاره به تفاوتهایشان به درازا می کشد. ما در اینجا به تعریف مفهومی از «علم» که متناسب با بحث حاضر است بسنده می کنیم:

«علم عبارت است از مجموعه قضایایی که حول یک محور (کلّ یا کلّی) مطرح می شود و با متدهای مناسب با طبیعت قضایای مزبور،موردبررسیوتحقیق قرارمی گیرد».

فی المثل طبیعت قضایای منطقی، فلسفی و ریاضی با متد تعقلی؛ و طبیعت قضایای فیزیکی و شیمیایی با متد تجربی؛ و طبیعت علوم تاریخی با متد نقلی، مناسبت دارد. حال، اگر فرض کنیم که همه یا بخشی از مسائل یک علم در منابع دینی مستند به«وحی الهی» بیان شده و اصطلاحاً با متدتعبدی هم قابل اثبات باشد می توان قضایای آن علم را با دو متد، مورد بررسی قرار داد و یا آنها را به دو قسم، دینی و غیردینی، تقسیم کرد. مثلاً مسائل خداشناسی(بحث از صفات وافعال الهی)هم بامتدتعقلی قابل بررسی است که بخشی از متافیزیک (فلسفه الهی) را تشکیل می دهد، و هم با متد تعبّدی مستند به«وحی الهی» یعنی با استفاده از منابع دینی (کتاب و سنّت) قابل بررسی است که «خداشناسی دینی» نامیده می شود.

پس صفت «دینی» برای یک علم (مجموعه خاصی از قضایا) گاهی به این معنی است که مسائل آن علم، با متد نقلی دینی و با استفاده از منابع مستند به وحی الهی، مورد بررسی قرار می گیرد.

2ـ اکنون واژه «دین» را مورد دقت قرار می دهیم تا با کاوش در مفهوم آن، روشن شود که مطالب دینی با کدام علمی مناسبت دارد و به چه اعتبار دیگری می تـوان وصف «دینـی» را برای علم خاصی در نظـر گرفت.

واژه دین، کاربردهای مختلف و متشابهی دارد و شایعترین اصطلاح آن عبارت است از: «مجموعه ای از عقاید که محور آنها را خدا و ماورای طبیعت تشکیل می دهد به اضافه سلسله ای از ارزشها و احکام و دستورالعملهای متناسب با آن عقاید» و به عنوان یک تشبیه می توان دین را به درختی تشبیه کرد که ریشه اش را عقاید، و تنه و شاخه های اصلی اش را ارزشهای اخلاقی و اجتماعی، و سایر شاخ و برگهایش را قوانین و احکام عملی، تشکیل می دهد و طبعاً ارزشها و رفتارها بدون استناد به عقاید دینی همانند درختی بی ریشه خواهد بود. «کشجره خبیثه اجتثّت م ن فوق الارض مالها م ن قرار»(ابراهیم:62)

دینی که از طرف خدای متعال بوسیله پیامبرانش برای مردم نازل شده «دین حق» و آیینهای ساخته دست بشر «دین باطل» نامیده

می شود.

رسالت اصلی دین حق، معرفی عقاید صحیح پیرامون اصلی ترین مسائل هستی شناسی (خدا و جهان ابدی) و ارائه ارزشهای حقیقی و برنامه های عملی مؤثر در سعادت دنیا و آخرت است، ولی احیاناً در منابع دینی به مناسبتهایی اشاره به مسائل طبیعی و شناخت جهان و انسان و جامعه و تاریخ نیز می شود.

بدین ترتیب، بخشهای مهمی از علوم انسانی ارتباط تنگاتنگی با دین پیدا می کند، مخصوصاً دین اسلام که در همه ابعاد، از غنای بیشتری برخوردار است و منابع شناخت آن، بخصوص قرآن کریم، اعتبار و سندیت قطعی تری دارد.

همچنین در مواردی که کتب آسمانی و سایر منابع دینی، هر چند تطّفلاً، سخنی درباره طبیعت و انسان داشته باشند ارتباطی با علوم مربوطه پیدا می کنند. و به هر حال، نظریاتی که از متون دینی پیرامون مسائل مختلف (اعمّ از فلسفی و تجربی و دستوری) به دست می آید پاسخهایی از طرف دین به پرسشهای علوم، شمرده می شود و هر مجموعه هماهنگی از آنها را می توان علم خاصی با وصف دینی به حساب آورد، مانند: فلسفه اسلامی،

جهان شناسی اسلامی، انسان شناسی اسلامی، اخلاق اسلامی، حقوق و اقتصاد اسلامی و ...

وصف «دینی» به این اعتبار، ناظر به نوع جواب و راه حلی است که دین به مسائل مربوطه می دهد چنانکه در اعتبار سابق، نظر به اختلاف متد بود.

همینجا تأکید می کنیم که معارف دین حقّ در صورتی که از نظر سند و دلالت، قطعی باشند با هیچ نظریه علمی قطعی و یقینی، تعارضی نخواهند داشت و اگر تعارضی بین علم و دین به نظر

می رسد معلول مسامحه در اسناد دینی یا ضعف استنباط از مدارک دینی یا نادرست بودن فرضیه علمی است.

3ـ با توجه به ارتباطاتی که بین علوم و بخصوص میان علوم و فلسفه، وجود دارد و فلسفه عهده دار اثبات بسیاری از اصول موضوعه علوم می باشد، رابطه دیگری بین علوم و دین از راه فلسفه و

انسان شناسی دینی، برقرار می شود و دین، با ارائه مبادی تصدیقی و اصول موضوعه خاصی که متناسب با جهان بینی الهی است در نظریه های علوم، اثر می گذارد. مثلاً دانشمندی که معتقد به خدا و تدبیر حکیمانه اوست و اعتقاد به جهان غیب و ماوراء طبیعت و روح مجرّد و حیات ابدی و مختار بودن انسان دارد، نظریه های ماتریالیستی و جبرگرایانه را در روان شناسی و جامعه شناسی و سایر علوم انسانی نمی پذیرد و به جای آنهانظریه های موافق با جهان بینی الهی و انسان شناسی دینی را بر می گزیند.

از سوی دیگر، همین علومی که اصول موضوعه خود را از فلسفه می گیرند به نوبه خود اصول و قواعدی را در اختیار علوم و فنون کاربردی و دستوری قرار می دهند، چنانکه قواعد

روان شناسی و جامعه شناسی، مورد استفاده علوم تربیتی و مدیریت، قرار می گیرد و طبعاً آثاری را که از فلسفه دین دریافت داشته اند به علوم کاربردی، منتقل می کنند.

4ـ ولی مهمترین اثری که علوم کاربردی از دین می پذیرند اثری است که از نظام ارزشی آن، حاصل می شود. توضیح آنکه: علوم انسانی کمابیش سرو کار با مفاهیم ارزشی دارند حتی بعضی از فلاسفه علوم، تخلیه علوم انسانی از بار ارزشی را غیر ممکن دانسته اند. اما به فرض امکان چنین کاری در علوم نظری، انجام آن در علوم و فنون کاربردی به هیچ وجه میسر نیست زیرا گزینش یک سیستم رفتاری چه در مورد فرد و چه در مورد خانواده یا گروه خاص اجتماعی و چه در مورد جامعه بزرگ، بر اساس نظام ارزشی خاصی که تعیین کننده اهداف و جهت بخش رفتارها باشد انجام می گیرد و اصولاً نظام ارزشی، نقشی جز همین جهت بخشی ندارد. البته ممکن است اثرپذیری سیستم رفتاری از نظام ارزشی، آگاهانه و تبیین شده نباشد ولی گزینش یک سیستم رفتاری و ترجیح آن بر سایر سیستمهای مفروض همواره مبتنی بر پذیرفتن قبلی یک نظام ارزشی متناسب با آن سیستم رفتاری می باشد و در واقع، پذیرفتن نظام است که هرچند به صورت ناخودآگاه سیستم رفتاری خاصی را تعیین می کند.

بنابراین، فرد یا گروه یا جامعه ای که نظام ارزشی اسلام را پذیرفته باشد از نظر روان شناسی و جامعه شناسی دارای بعد ارزشی خاصی خواهد بود و سیستم رفتاری ویژه ای، گزینش خواهد کرد، و صدور دیگر رفتارها، نشانه ضعف پای بندی به نظام ارزشی مزبور و گرایش به فرهنگها و نظامهای ارزشی دیگری خواهد بود.

رابطه مدیریت با اسلام

با توجه به نکات یاد شده، اکنون می توانیم موضوع اصلی بحث، یعنی رابطه اسلام با مدیریت را مورد بررسی قرار دهیم و منظور از اسلامی بودن مدیریت را بیان کنیم.

نخست به معانی مختلفی که ممکن است از تعبیر «مدیریت اسلامی» اراده شود اشاره می کنیم و آنگاه به توضیح معنای مورد نظر می پردازیم. از جمله معانی مدیریت اسلامی، بررسی شیوه مدیران مسلمان در طول تاریخ امت اسلامی است مخصوصاً مدیران جوامع کلان مانند خلفا و سلاطین و دیگر زمامداران کشورهای اسلامی و نیز وزرا و امرایی که عملاً عهده دار سیاستگزاری و اداره این کشورها بوده اند.

بدیهی است چنین کاری که تتبع فراوانی در تاریخ کشورهای اسلامی را می طلبد تنها ارزش یک پژوهش تاریخی را خواهد داشت.

معنای دیگری که قریب به معنای اول و متفرع بر آن است، تحلیل شیوه های مدیریت مدیران مسلمان و نشان دادن خصلتهایی است که از مسلمان بودن آنان نشأت می گرفته است.

این کار هر چند فواید بیشتری دارد و حتی

می تواند به عنوان وسیله ای برای شناختن مدیریت اسلامی تلقی شود ولی راهی پرپیچ و خم و نیازمند به تشخیص موارد تلاقی اسلام با مدیریت و شناخت دقیق خصلتهایی است که از مسلمان بودن مدیران نشأت می گیرد مگر این که تنها به بررسی شیوه مدیریت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) و پیشوایان معصوم(علیهم السلام) ـ طبق عقاید شیعیان ـ بسنده شود که مطابقت رفتارشان با موازین اسلام ناب، ضمانت شده است، و بازگشت آن به این است که سیره پیشوایان معصوم(علیهم السلام) در مورد اداره جامعه را به عنوان یکی از منابع شناخت شریعت اسلام تلقی کنیم و در کنار قرآن و سنت لفظی (الفاظی که از پیشوایان معصوم(علیهم السلام) نقل شده است) به عنوان سنت عملی به آنها استناد نماییم که به آن اشاره خواهیم کرد.

معنای سومی که برای مدیریت اسلامی می توان در نظر گرفت این است که مسائل مدیریت را در منابع اسلامی (قرآن و سنت) مورد بررسی قرار داده آیات یا احادیثی را که سخنی به صراحت یا اشارت درباره آنها دارد استخراج و جمع آوری کنیم و مضامین آنها را به عنوان پاسخهایی به پرسشهای مطرح شده در علم مدیریت تلقی نماییم و ضمناً سیره مدیران معصوم(علیهم السلام)را نیز به عنوان سنت عملی مورد توجه قرار دهیم (چنانکه در ذیل معنای دوم اشاره شد) و بدین ترتیب، مطالب به دست آمده به عنوان راه حلهای ارائه شده از طرف دین برای مسائل مدیریت، تنظیم و تدوین گردد و به عنوان مدیریت اسلامی عرضه شود.

ولی همچنانکه در تبیین رابطه علوم با دین اشاره کردیم مهمترین ارتباطی که میان علوم (بویژه علوم کاربردی) و میان ادیان (بویژه دین اسلام) وجود دارد و طبعاً در مورد مدیریت هم صدق

می کند، رابطه جهان بینی اسلامی و رابطه نظام ارزشی اسلام با علوم انسانی است که رابطه اول از راه تأثیر نظریات اسلامی پیرامون مسائل

هستی شناسی و انسان شناسی به عنوان اصول موضوعه در علوم انسانی، و از جمله مدیریت، تجلی می کند و رابطه دوم از راه تأثیر ارزشهای اسلامی در تعیین اهداف و خط مشی ها و روشهای عملی، ظاهر می شود.

اینک به نمونه ای از موارد این دو نوع ارتباط، اشاره می کنیم:

الف ـ جهان بینی الهی، کل جهان هستی را به صورت مجموعه ای هماهنگ و هدفدار می بیند که تحت تدبیر و مدیریت عالیه الهی قرار دارد و سنتهای ربوبی بر آنها حاکم است و ستیزه جویی با نوامیس تکوینی و تشریعی الهی، نتیجه ای جز شکست نهایی ندارد. بنابراین، باید در برنامه ریزیها و تعیین اهداف و خط مشی ها و حتی در اعمال روشهای جزیی، اراده تکوینی و تشریعی الهی را دقیقاً رعایت کرد.

ب ـ جهان هستی و بویژه کره زمین با متعلقاتش به گونه ای آفریده شده که متناسب با حرکت تکاملی انسان باشد. و در این جهت، فرقی بین مرد و زن، سیاه و سفید، شرقی و غربی، شمالی و جنوبی، و انسانهای امروزی و فردایی نیست. بنابراین، رعایت مصالح همه افراد، حتی افراد خارج از سازمان، و مصالح همه ملتها در برنامه های کلان لازم است مگر افراد یا گروههایی که از روی عناد و لجاج، مصالح دیگران را به خطر می اندازند که باید چنین کسانی را به جای خود نشاند و به حق خودشان قانع کرد. و نیز در بهره برداری از منابع طبیعی و مواهب الهی حقوق آیندگان را باید مورد توجه قرار داد و از اسراف و تبذیر، اجتناب ورزید.

ج ـ انسان، آفریده ای است مجهز به نیروی اراده و اختیار که باید مسیر تکامل خود را درپرتو

راهنمایی های عقل و شرع برگزیند. بنابراین، به کارگیری شیوه های فشار و حصر و سلب آزادی، علاوه براینکه انگیزه کار و فعالیت را ضعیف می کند و قوه ابتکار و خلاقیت را نابود می سازد نوعی ستیزه جویی با اراده حکیمانه الهی تلقی می گردد. پس، سیستمهای مدیریت متمرکز که آزادیهای مشروع و معقول را هم سلب می کند از یک سوی، منجر به رکود و عقب افتادگی و شکست می شود و از سوی دیگر، مانع رشد شخصیت و شکوفایی و بالندگی استعدادها و توانشهای خداداد افراد می گردد.

همینجا باید تأکید کنیم که عدم رعایت حدود عقل و شرع ـ که تأمین کننده مصالح حقیقی افراد و جوامع است ـ و تجویز هرگونه بی بند و باری و هوسرانی به نام دفاع از آزادی هم نتایج وخیم دیگری رابه بار می آورد که زیان آنها به هیچ وجه کمتر از زیان فشارها و محدودیتهای بیجا نیست. و در یک جمله: افراط و تفریط هر دو زیانبار است.

د ـ شرافت انسان به روح ملکوتی اوست و امتیاز او بر سایر حیوانات، مرهون ویژگیهای انسانی وی می باشد که خاستگاه ارزشهای معنوی والهی به شمارمی روند و قوای نباتی وحیوانی در واقع

زمینه ساز رشد انسانی و کمال معنوی و ابزارهایی برای رسیدن به درجات بلند و سعادت جاودانی اند. بنابراین، باید در تعیین اهداف و خط مشی های سازمان و جامعه، اولویّت و اصالت را به ارزشهای معنوی داد و هیچگاه نباید اصل را فدای فرع، و هدف را فدای وسیله ساخت. و هر چند مدیریت مثلاً مربوط به یک سازمان اقتصادی باشد ولی اسلامی بودن آن، اقتضا می کند که در همان محدوده نیز اهداف معنوی رعایت شود و تأمین منافع مادّی، موجب پایمال کردن مصالح انسانی نشود بلکه حتی المقدور سعی براین باشد که منافع مادی در راستای مصالح انسانی و مقدمه ای برای توسعه و تعمیق بینشهای الهی و ترویج ارزشهای معنوی قرار گیرد.

هـ ـ خصلتها و ویژگیهای لازم برای مدیران شایسته، در سایه تعالیم اسلامی بهتر تأمین

می شود. از باب نمونه: مدیری که با اخلاق اسلامی و با روح توکّل بر خدا و اعتماد بر قدرت بی نهایت الهی تربیت یافته است هنگام بروز خطرها و بحرانها خود را نمی بازد و متانت و آرامش خود را از دست نمی دهد و طبعاً چنین مدیری تصمیمهای عاقلانه تر و سنجیده تر اتّخاذ می کند و بهتر می تواند روحیّه کارمندان و زیردستان را تقویت کند و ایشان را به فرجام نیک، امیدوار ساخته از یأس و نومیدی و خودباختگی نجات دهد. و نیز چنین مدیری تحت تأثیر چرب زبانیها و تملّق گوییها قرار نمی گیرد و در دام حیله های سود پرستان مکّار نمی افتد. و از سوی دیگر، با رفتار متواضعانه و فروتنانه و با دلسوزیها و مهربانیهای مخلصانه، علاقه کارمندان را جلب کند و در نتیجه، بازده کار افزایش می یابد بدون اینکه نسبت به کسی ستمی روا داشته شود.

و ـ در مدیریت اسلامی بخشی از هزینه ها و نیروهایی که در نظامهای دیگر صرف کنترل و بازرسی و اطلاّعات و ضدّ اطلاّعات می شود در راه ارتقای فرهنگی و رشد معنوی کارکنان به کار گرفته می شود تا با تقویت روحیّه دینی و تقوا و خدا ترسی، عامل کنترل کننده درونی در افراد بوجود آید و ضمن تأمین اهداف سازمان، رشد و ترقی و تعالی معنوی انسانها نیز حاصل گردد. بنابراین، در سایه مدیریت اسلامی، از یک سوی، هزینه های سیستمهای اطلاعاتی کاهش می یابد و از سوی دیگر سطح فرهنگ و معنویات انسانها بالا می رود، و به دیگر سخن: انسانیّت ایشان تکامل می پذیرد و هدف اصلی از آفرینش بشر (یعنی تکامل روحی و معنوی آزادنه و آگاهانه) بیشتر و بهتر تحقّق می یابد.

این بود نمونه هایی از تأثیر جهان بینی اسلام و نظام ارزشی برخاسته از آن در شؤون مختلف مدیریّت، که می توان با توجه به این نمونه ها موارد تفصیلی ارتباط بین مسائل مدیریت و معارف و ارزشهای اسلامی را استخراج و مورد بررسی و تحقیق و مقایسه و تطبیق قرار داد.

......................................................................................
  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله طراحی مدل مطلوب کارکرد و مدیریت مساجد به عنوان یک سازمان داوطلبانه مذهبی

دانلود مقاله طراحی مدل مطلوب کارکرد و مدیریت مساجد به عنوان یک سازمان داوطلبانه مذهبی

......................................................................................................
مولف/مترجم: دکتر حسن عابدی جعفری و دیگران
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی): 2007
وضعیت: تمام متن
منبع: مجله دانشکده علوم انسانی- سال چهاردهم- شماره60
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir
چکیده: این مقاله، مسجد را از منظر علم مدیریت مورد بررسی قرار داده، چرا که موضوع علم مدیریت، سازمان است، و مسجد به عنوان یک سازمان یا یک نهاد، در محدوده بررسی این علم قرار می‌گیرد. مقاله حاضر در دو بخش تنظیم شده: بخش نظری و بخش عملی در بخش نظری، پس از مروری بر ادبیات تحقیق این مقاله به موضوع مسجد از سه منظر نگریسته است:
• نخست، نسبت مساجد با محیط بزرگ‌تری که در آن زندگی می‌کنند.
در این منظر، فرض تحقیق بر آن است که مساجد به علت محاط بودن در محیط بزرگ‌تر خود، به شدّت متأثر از دگرگونی‌های این محیط‌اند و بخش مهمی از تغییرات و چالش‌های پیش روی آنها زاییده تغییرات محیط است.
• در مرحله دوم، سازمان‌ها انواع گوناگون دارند، سازمان مساجد، با کدام یک از این انواع سنخیّت و سنخیّت بیشتری دارد؟
از میان سازمان‌های مبتنی بر سود، سازمان‌های مبتنی بر ترس و سازمان‌های مبتنی بر ارزش، مسجد کدامین نوع از این انواع است؟
یا در میان سازمان‌های مبتنی بر ایمان و سازمان‌های غیر ایمانی، مسجد با کدام یک منطبق است؟
و یا در میان سازمان‌های دولتی، انتفاعی، به کدام یک نزدیکتر است؟
سرانجام، مسجد سازمانی دیده شده است: غیر انتقاعی، غیر دولتی، داوطلبانه و مبتنی بر ایمان
• در مرحله سوم، عملکرد مدیریتی مساجد در دو سطح خرد یعنی مدیریت عملیاتی یک واحد مسجد، در مقابل سطح کلان، یعنی عملکرد مدیریتی کلان مساجد در کشور یعنی مدیریت راهبردی مساجد مورد بحث قرار گرفته است.
• دست آخر از دل مباحث نظری، مدلی برای مدیریت راهبردی مساجد در دو بعد عملکرد نیایشی و عملکرد غیر نیایشی استخراج شده است.
کلید واژه‌ها: مدیریت راهبردی مساجد، سازمان‌های مبتنی بر ایمان، سازمان‌های داوطلبانه، سازمان‌های غیر انتفاعی، سازمان‌های غیر دولتی

1ـ مقدمه
در حال حاضر به علت پیچیده و چند بعدی شدن مسائل مختلف در جوامع، شاهد ایجاد سازمان‌های گوناگون در تمامی زمینه‌های مختلف جوامع هستیم تا به نیازهای بشری پاسخ دهند. علاوه بر خصوصیت اجتماعی بودن انسان، هم اکنون دیگر، تلاش یک فرد به تنهایی و یا حتی یک گروه، بدون سازماندهی و در چارچوب یک سازمان، نمی‌تواند برآورده‌کننده نیازهای انسانها باشد. حضور سازمان‌ها در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی چنان پررنگ است که یک فرد از قبل از تولد تا بعد از مرگ با سازمان‌های مختلف در ارتباط بوده و سرنوشتش با این پدیده بشری گره خورده است. برخی از متفکران را نظر بر این است که اکنون دیگر شاهد پدیده‌ای به نام «جامعه» متشکل از «افراد» نیستیم ، بلکه «جوامع» کنونی متشکل از «سازمان‌ها» هستند (دراکر، 1990) و «جامعه» بدین معنا باید موضوع علم «جامعه شناسی» قرار گیرد.
در دیدگاه نهادگرایی ، هر سازمان یا به عبارت بهتر هر «نهاد»، در راستای ارضای یکی از نیازهای بشری فعالیت می‌نماید و به یکی از انواع نیازهای بشری پاسخ می‌دهد. طبق نظریه «هرم سلسله مراتبی نیازها»ی آبراهام مازلو، از جمله نیازهای انسان نیاز خود شکوفایی است. این نیاز در انسان، عالی‌ترین مرتبه نیاز است و خود دارای ابعاد و اشکال متفاوتی می‌تواند باشد. یکی از ابعاد این نیاز بسیار پیچیده، گرایش به «پرستش» و در مرحله پایین‌تر «دیگر خواهی» می‌باشد. در سیر تحول تمدن غربی و پیدایش مدل جامعه مدنی غربی، برای پاسخگویی به ابعاد متفاوت نیاز خودشکوفایی در انسان‌ها نوعی از سازمان‌ها پدید آمده‌اند که به «سازمان‌های داوطلبانه» ، «سازمان‌های غیر دولتی» ، یا «سازمان‌های غیر انتفاعی»  موسوم هستند.
جالب است که بدانیم در اسلام، به عنوان یک دین مترقی، این گونه سازمان‌ها و تشکیل آنها سابقه‌ای بسیار طولانی دارد. به علت مفهوم خاص «عبادت» در اسلام ـ که هر عملی را که به قصد قربت الهی صورت گیرد را عبادت برمی‌شمارد ـ اعمال نیایشی و غیر نیایشی با نیات الهی، در زمره عبادت به شمار می‌روند. از سوی دیگر، به علت تأکید خاص اسلام بر ارزش جمع و جماعت، این دین مبین راهکار بسیار مبتکرانه‌ای را ارائه نموده است و آن تشکیل سازمانی داوطلبانه، غیر دولتی و غیر انتفاعی به نام «مسجد» است. مروری بر نقش و اهمیت مسجد در اسلام و همچنین نقش و کارکردهای آن در طول تاریخ حیات مدنی مسلمانان نشان می‌دهد که مساجد در اسلام و در جوامع  مسلمان همان نقشی را ایفا کرده‌اند که امروزه از یک سازمان غیر انتفاعی در غرب انتظار می‌رود. با این تفاوت که معمولاً یک سازمان غیر انتفاعی در عرصه بسیار خاصی با هدفی مشخص که توسط اعضای آن تعیین می‌گردد فعالیت می‌نماید، در صورتی که این هدف تأمین گردد، سازمان باید منحل گردد و یا تغییر هدف صورت پذیرد. اما نهاد «مسجد» انعطاف‌پذیری بسیار زیادی دارد و با رعایت اصول ذکر شده در منابع اسلامی، یک مسجد می‌تواند به دامنه وسیعی از فعالیتها پرداخته و در زمینه‌های مختلف، به نیازهای انسان به صورت سازمانی پاسخ دهد و از سوی دین اسلام، الهی و عبادی بودن این فعالیتها به رسمیت شناخته می‌شود.
در جوامع اسلامی، از جمله ایران، حضور مساجد در زندگی اجتماعی مردم حضوری پررنگ است بدان گونه که طبق آمارهای رسمی هم اکنون در ایران بالغ بر 70000 مسجد (محمدیان، 1382 : 20) وجود دارد. این تعداد مسجد آنگاه مهم جلوه می‌کند که توجه کنیم تقریباً هیچ سازمانی از نوع دیگر دارای چنین تراکمی نیست. تنها امکان دارد مدارس از این نظر با مساجد برابری کنند.
بعد از گذشت بیش از ربع قرن از انقلاب اسلامی ایران و تشکیل جمهوری اسلامی ایران، شاهد کمرنگ شدن هر روز نقش مساجد در جامعه هستیم. این بی‌رونقی حتی در زمینه رسالت اولیه مساجد، برگزاری آداب و آیین‌های نیایشی، هم محسوس می‌باشد. عجیب‌تر آن است که این بی‌رونقی مزمن مساجد بعد از تشکیل جمهوری اسلامی در ایران رخ داده است. در حالی که این مساجد در دوره قبل از انقلاب بسیار فعال‌تر بوده و حتی همین مساجد محل شکل گیری بسیاری از تلاش‌ها برای برپایی نظام جمهوری اسلامی بوده است. تمامی کسانی که دوران قبل از انقلاب را به یاد دارند، بدون هیچ استثنایی، به نقش پررنگ مساجد در جامعه و در جریانات منجر به انقلاب اسلامی ایران اشاره می‌کنند. به راستی مساجدی که در طول تاریخ ایران بالاخص در دوره قبل از انقلاب، بدان گونه پررنگ بوده‌اند و کارکردهای بسیاری را داشته‌اند چرا رفته رفته متروک گشته‌اند؟ آیا زندگی مدرن و پیچیده امروزی دیگر پذیرای مسجد نیست؟ آیا مسجد هم اکنون کارکردهای خود را در زندگی قرن بیست و یکمی از دست داده است؟ اگر بخواهیم این سؤال را به صورت اساسی‌تر مطرح کنیم باید پرسید آیا جوامع مسلمان میان «مظاهر تجدد» و «مظاهر زندگی دینی» یکی را باید انتخاب کنند؟ و حال که از انتخاب تجدد گریزی نیست، باید با زندگی اجتماعی دینی و مظاهر آن از جمله مسجد وداع کرد؟ آیا مسجد در یک جامعه مسلمان تنها زمانی می‌تواند رونق داشته باشد که دین در مصدر حکومت نباشد؟ و...
این سؤالات و سؤالات بسیار دیگری ذهن هر فرد آگاهی را به خود مشغول می‌کند . اما این مقاله را سعی بر آن است که با رویکردی مدیریتی به پدیده مسجد بنگرد. وجود ظرفیت عظیمی چون هفتاد هزار مسجد در تمام نقاط کشور، با انبوهی از منابعی که در اختیار دارند، ضرورت نگاهی دقیق، علمی و موشکافانه‌ای را می‌طلبد. بنابراین تلاش این تحقیق بر آن است تا با موشکافی مسجد به عنوان یک سازمان داوطلبانه غیر دولتی و غیر انتفاعی از زاویه علم مدیریت، به سؤالات زیر پاسخ دهد:
1ـ مسجد به عنوان یک سازمان داوطلبانه غیر دولتی و غیر انتفاعی از نوع مذهبی در جامعه کنونی ایران چه کارکرهای مطلوبی می‌تواند داشته باشد؟
2ـ مساجد کنونی موفق، به ایفای کدامیک از کارکردهای یاد شده می‌پردازند؟
قابل ذکر است کارکردهای مطلوب و نحوه مدیریت مطلوب مسجد به عنوان یک سازمان غیر دولتی در دو بعد قابل طرح است:
1ـ فعالیت‌های نیایشی
2ـ فعالیت‌های غیر نیایشی
بررسی پاسخ به این سؤالات در ابتدا تلاش شود تا با مطالعه ادبیات نظری، مدل مفهومی کارکردها و نحوه مدیریت مطلوب مساجد به عنوان یک سازمان غیر دولتی طراحی گردد. سپس به روش توصیفی، از نوع پیمایشی (با استفاده از پرسشنامه) بررسی می‌گردد که مساجد موفق در تهران، با توجه به مدل به دست آمده، در چه وضعیتی قرار دارند.
انتظار می‌رود با پاسخگویی به سؤالات این تحقیق، متولیان امور فرهنگی مذهبی در جامعه همچون مرکز رسیدگی به امور مساجد، وزارت ارشاد، سازمان اوقاف و... در تسری کارکردهای مطلوب و نحو? مدیریت مطلوب مساجد به عنوان یک سازمان غیر دولتی (برآمده از این تحقیق) به دیگر مساجد بکوشند.

2ـ پیشینه موضوع

2ـ1ـ تعریف مسجد
«کلمه مسجد» اسم مکانی است که سجده در آن انجام می‌شود، مانند خانه‌ای که به خاطر سجده برای خدا ساخته می‌شود. از مسجد به عنوان محلی که نام خدا را در آن می‌برند (عبادات) یاد شده است. «مساجد» هم جمع «مسجد» است که معبد مسلمانان است. در حقیقت مسجد مکانی است برای عبادت و راز و نیاز با خالق هستی که در فرهنگ اسلامی از جایگاه رفیعی برخوردار است. مسجد مکان ارشاد و تبلیغ مسائل، معارف و احکام اسلام است. «مسجد خانه خدا و محل طرح مسائل دنیوی و اخروی مسلمین است».
از نظر شکلی نیز «مساجد اولیه مسلمین قطعه زمینی وسیع و مربع شکل بود که اطراف آن را چهار دیوار یا خندق احاطه می‌کرد و دارای مأذنه نبود. اما اکنون اغلب مساجد دارای قسمتی است میانی به نام صحن که گاهی نیز مسقف است و در اطراف آن چهار رواق دارد که وسیع‌ترین آن رواق قبله است که محراب نیز در آنجا قرار دارد.
نخستین مسجد را حضرت محمد(ص) در مدینه و در کنار خانه خود ساخت. سپس خلفا و حاکمان و پادشاهان بر وسعت آن افزودند و در تزیین آن کوشیدند. در فاصله قرن اول و دوم هجری در عهد امویان با همکاری معماران بیزانسی شیوه معماری یونانی در ساختمان مساجد به کار رفت اما مسلمانان در آن تغییراتی دادند چنانکه به مرور زمان برخی از کلیساها به مسجد تبدیل شد. یعنی جهت بنا را از مشرق به سوی مکه تغییر دادند.
در پاره‌ای مساجد، سنت معماری ایرانی عصر ساسانی نیز ملحوظ گشته است.
نام برخی از مساجد مهم اسلامی عبارتند از: «مسجد الاقصی، مسجدالحرام، مسجد قبا، مسجد النبی، مسجد ایاصوفیا و مسجد گوهرشاد» (زرین چیان : 22)

2ـ1ـ1ـ مسجد در قرآن
«در قرآن کریم کلمه مسجد مجموعاً 28 مرتبه ذکر شده است. از کل آیاتی که کلمه مسجد در آن‌ها یاد شده در پانزده مورد، کلمه مسجد با پسوند «الحرام» (مسجد الحرام) و پنج مرتبه، مسجد به تنهایی آمده است، یک مورد نیز مسجد با پسوند «الاقصی» (مسجدالاقصی) و یک مرتبه، مسجد با پسوند «ضرار» (مسجد ضرار) آمده و در شش مورد کلمه مسجد به صورت جمع (مساجد) وارد شده است. بیشترین آیاتی که نازل شده و موضوع مسجد در آن مطرح گردیده مشعر به مسجد به معنای خاص است و صریحاً درباره موضوع عام مسجد سخنی نگفته است. هر چند امکان بهره برداری از آنها جهت آشنایی با مسجد و شرایط آن مسدود نمی‌باشد» (باقی و همکاران ، 1381: 146).

2ـ1ـ2ـ تعریف مسجد از نظر قرآن
«آنچه که مسلم است، قرآن بحث لفظی درباره مسجد ایراد نکرده است و تعریف مسجد در قرآن بر اساس برداشت از مفاهیم آیات مربوط به مسجد ارائه می‌گردد و انتظار بحث لفظی از قرآن در تعریف مسجد انتظار شایسته‌ای نیست:
1ـ قرآن معابد قبل از اسلام را مسجد خوانده است، یعنی جایی که خدا در آنجا خوانده شود. قرآن در یک جا به فرزندان حضرت آدم(ع) خطاب می‌کند «زینت‌های خود را هنگام مسجد رفتن برگزینید» (اعراف / 31) و در جایی دیگر خطاب به بنی اسرائیل می‌گوید «داخل مسجد می‌شوند چنانکه اولین بار داخل شدند» (اسراء / 7) این آیات نشانگر آن است که مسجد محل عبادت و عبادتگاه است.
2ـ قرآن بر پایه عرف به مکانی که به اسم مسجد ساخته می‌شود می‌گوید هر چند که از تمام اهداف عالیه مسجد تهی بوده و حتی نماز خواندن در آن ممنوع و حتی تخریب آن لازم باشد، مانند مسجد ضرار که قرآن با همین عبارت (مسجد ضرار) از آن یاد می‌کند.
3ـ مسجد به معنای سجده‌گاه، اعضای هفتگانه سجده در بدن نیز در قرآن آمده است. چنانکه قرآن می‌فرماید: «به درستی که مساجد (سجده گاه‌ها) از آن خداست و کسی را با خدا نخوانید» بنابر قول مشهور معنای این آیه مواضع سجده است.
4ـ چهارمین تعریفی که از کلم? مسجد در قرآن به دست می‌آید، این است که مسجد به معنای همین مسجد معمولی و عرفی است. البته گاهی به معنی مساجدی خاص، مثل مسجد الحرام و مسجد النبی و مسجد قبا و گاهی نیز به معنای عام آن یعنی همین مساجدی که در عرف امروز معمول است، متذکر گردیده.
5ـ مسجد به  معنای  بیوت (خـانه‌های) پیامبران در قرآن وارد شده (باقی و همکاران ، 1381: 147).

2ـ1ـ3ـ تعریف مسجد از نظر پیامبر(ص)
«در تعریف مسجد از نظر پیامبر یک نکته مهم به چشم می‌خورد و آن اینکه در معرفی مساجد ماهیت آن را بیان داشته نه شکل و صورت آن را. بنابر تعریف پیامبر از مسجد، معلوم می‌شود مسجد جایی است و یا جایی باید باشد که شرافت حضور انبیا را دارا باشد و اطلاق خانه خدا بر آن صدق کند. فرهنگ پیامبر همان فرهنگ قرآن است. پیامبر اسلام در جای دیگری می‌فرماید: «همه زمین را برای من مسجد و طهور کردند» از این کلام پیامبر دو برداشت مفید میسور است: یکی اینکه هر جا شرایطی داشته باشد که با فرهنگ قرآن و سنت مطابقت کند (به عبارت دیگر بتواند مجلس انبیا، روشن به نور الهی و خانه خدا باشد) آنجا مسجد است. دیگر اینکه می‌گوید همچون یهود و نصاری نباشید که تنها و تنها معابد را محل عبادت می‌دانند. غرض از مسجد ملاقات با خدا است پس در هر جا این امکان فراهم شود آنجا مسجد است.
روایات بسیاری از پیامبر اسلام رسیده که با معرفی مسجد در واقع اهل مسجد را هم معرفی می‌کند، همچون «مسجد خانه متقین است»، «انسانهای مسجدی مؤمن هستند» و از این دست مطالب، که ضمن معرفی مسجد به اوصاف اهل آن نیز می‌پردازد» (باقی و همکارن، 1381: 153).

2ـ2ـ مسجد به عنوان یک سازمان داوطلبانه مذهبی
شکل‌گیری جامعه مدنی  معلول پیدایش شرایطی جدید در اجتماعات بشری می‌باشد. شاید بتوان مشخصات عمده این شرایط جدید را در دو محور زیر خلاصه کرد:
1ـ با  وقوع رنسانس در غرب و افزایش دانایی  و توانایی بشر در حیطه‌های مختلف، اندک اندک، طبقه متوسط به معنای علم جامعه شناسی در جوامع تبدیل به طبقه اکثریت گردید.
2ـ همپای تحولات پیش گفته، تغیرات شدیدی را در عرصه حاکمیت سیاسی در جوامع نیز شاهد هستیم به نحوی که معنای حاکمیت، ابزارهای اعمال حاکمیت و در کل فلسفه وجود حاکمیت تغییر نمود. کم کم به مردمان ساکن یک کشور نه «رعیت»، بلکه «تبعه» و پس از آن، «شهروند» خطاب گردید.
انواع سازمان‌ها در جامعه مدنی
در حالی که زمانی وجود سازمانی غیر دولتی ـ غیر سیاسی در جوامع امری غریب و نامأنوس می‌نمود (شکل افراطی آن را در فلسفه سیاسی کمونیسم و دولتهای رفاه شاهدیم) اما اکنون این سازمان‌های دولتی و سیاسی هستند که در مقایسه با سازمان‌های اقتصادی و سازمان‌های داوطلبانه غیر انتفاعی در اقلیت به سر می‌برند و فلسفه وجودی شان نیز ایجاد هماهنگی کلان بین دیگر سازمان‌های موجود در جامعه است. در این گونه جوامع مدرن، که در آنها جامعه مدنی شکل یافته‌ بسیاری از امور جامعه توسط نهادهای مدنی برآمده از مشارکت مدیریت شده مردم انجام می‌پذیرد. قسمت اعظم این نهادها را نهادهای غیر دولتی ـ غیر انتفاعی تشکیل می‌دهند که از آنها به عنوان سازمان غیر دولتی یا سازمان غیر انتفاعی یاد می‌شود.
بدین ترتیب انواع سازمان‌ها در جوامع امروزی عبارتند از:
1ـ سازمان‌های دولتی ـ انتفاعی همچون شرکت انحصاری دخانیات؛
2ـ سازمان‌های ـ غیر انتفاعی همچون سازمان تأمین اجتماعی، جمعیت هلال احمر، وزارتخانه‌های اجتماعی و ... ؛
3ـ سازمان‌های غیر دولتی ـ انتفاعی همچون تمامی شرکت‌های تجاری بخش خصوصی؛
4ـ سازمان‌های غیر دولتی ـ غیر انتفاعی مانند خیریه‌ها و عبادتگاه‌ها.
فعالیت‌های سازمان‌ها یا نهادهای جامعه مدنی در چهار گروه قابل دسته‌بندی است:
1ـ نمایندگی منافع و علایق گروه‌های خاص در رابطه با دولت و سایر بخش‌های جامعه
2ـ بسیج فعالان اجتماعی برای افزایش آگاهی و اعمال نفوذ
3ـ قانونگذاری و نظارت بر عملکرد دولت، رفتار و اعمال مقامات
4ـ فعالیت‌های توسعه‌ای و اجتماعی برای گروه‌هایی که نمایندگی آنها را بر عهده دارند.
سازمان‌های غیر دولتی ـ غیر انتفاعی با حضور در میان مردم و عمل در عرصه‌های خردی که معمولاً از دید دولت دور مانده است، ضمن جلب اعتماد مردم، علایق، مطالبات و نیازهای آنان را شناسایی و همچون نمایندگان مردم به دولت منعکس می‌کنند. از این رو با ایفای چنین نقشی بر اعتماد مردم به آن سازمان‌ها افزوده و با بسیج آنها در قالب سازمان‌های غیر دولتی به فرایند تصمیم‌گیری مردم در امور خود مدد می‌رسانند. به عبارت دیگر سازمان‌های غیر دولتی ـ غیر انتفاعی در این حوزه سیاست ساز بوده و به طور غیر مستقیم بر سیاست گذاری و برنامه ریزی دولت تأثیر می‌گذارند.
به طور کلی سازمان‌های غیر انتفاعی محصول اعتماد متقابل دولت و ملت هستند. ]افزایش[ دامنه اعتماد، موجب افزایش حضور مردم در سازمان‌های واسط می‌شود و افزایش سرمایه‌های اجتماعی، جامعه مدنی را فربه‌تر و کارکرد نهادهای آن را تسهیل و تسریع می‌کند. گسترش حضور مردم در نهادهای جامعه مدنی نقش آنان را در تعیین سرنوشت خویش پررنگ تر و فرایند مشارکت «توده‌ای» را به مشارکت تأثیر گذار، هدفمند، سازماندهی شده و فعال تبدیل می‌کند. لذا سازمان‌های غیر انتفاعی به دلیل ایفای نقش واسط و میانجی میان دولت و مردم و نیز فعالیت در عرصه‌های نمایندگی و بسیج عمومی، قانونگذاری، نظارت، فعالیت‌های اجتماعی و توسعه‌ای، موجب تسهیل روند مداخله و مشارکت مردم در امور خود و تسریع روند دموکراتیک سازی می‌شوند. بدین گونه جامعه مدنی به عنوان حوزه غیر دولتی ـ غیر انتفاعی هویت یافته و پایگاه اجتماعی دولت نیز گسترش می‌یابد.
انواع سازمان‌ها از نظر انگیزه اعضای آنها به نحو دیگری نیز تقسیم‌بندی می‌‌گردند:
1ـ سازمان‌هایی که انگیزه افراد از شرکت در آنها مبتنی بر ترس و در کل هنجارهای تنبیهی است همچون زندان؛
2ـ سازمان‌هایی که انگیزه افراد از شرکت در آنها مبتنی بر سود و کسب منفعت شخصی است مانند بنگاه‌های اقتصادی؛
3ـ سازمان‌هایی که انگیزه افراد از شرکت در آنها تعالی بوده و نفع شخصی مطرح نیست. در این سازمانها افراد به صورت داوطلبانه حضور می‌یابند. سازمان‌های غیر دولتی ـ غیر انتفاعی از این نوع به شمار می‌روند. (هسلبین و همکاران ، 1378)
«در یک نگرش اجمالی، اهداف این مؤسسات به شرح زیر خلاصه می‌گردد:
1ـ اهداف خدماتی ـ آموزشی؛
2ـ اهداف خدماتی ـ بهداشتی؛
3ـ اهداف خدماتی ـ فرهنگی؛
4ـ اهداف خدماتی ـ اجتماعی؛
5ـ اهداف توجه به گروه های ویژه (کودکان، زنان ، عقب افتادگان ، بیماران خاص مانند ایدز و سرطان ، تراکم جمعیت، گرسنگی، حقوق بشر و ... )؛
6ـ ما بدین تقسیم‌بندی موسسات دارای اهداف خدماتی ـ مذهبی را نیز می‌افزاییم همچون کلیساها، مساجد و هیأتهای مذهبی.»

2ـ3ـ تأثیر اسلام بر حیات مدنی مسلمانان
جوامعی که هم اکنون به عنوان جوامع مدرن یا جوامع مدنی از آنها یاد می شود حداکثر ظرف دو دهه اخیر به این دستاورد بشری دست یافته اند و انباشت تمام تجربیات تاریخی آنان هم اکنون ثمر داده است. اما اسلام به عنوان یک دین مترقی و خاتم ادیان الهی که برای رهنمون کردن بشر به سعادت ابدی و جاودان نازل شده است از همان ابتدا هیچ گاه سعادت ابدی و اخروی انسان را از سعادت دنیوی و مادی وی تفکیک نکرده است. این کامل از آنجا که عقیده دارد «دنیا، مزرعه آخرت است» با ظهور خویش، بذر مدنیت و تکامل دنیوی را نیز در جامعه بشری «پراکند» تا اعضای هر جامعه‌ای متناسب با ظرفیت و استعدادها و تجربیات بشری و سطح ادراک خود، این بذر را «بپرورانند». دستورهای این دین الهی در قالب کتاب آسمانی و جاوید آن «قرآن» و راهنمایی‌های پیشوایان این دین در عرصة امور دنیوی نیز بسترهایی مناسب را برای رشد و تکامل بشر ایجاد کرد. 1400 سال قبل که مدنیت در شبه جزیره عربستان به اندازه‌ای نبود که اقتضای ایجاد نهادهای مدنی کنونی را نماید، دین اسلام و پیامبر آن ، حضرت محمد(ص) با تأکیدی بسیار شدید بر ارزش تجمع و تأسیس نهادی به نام مسجد، این نیاز بشری را به بشر آن روزگار«شناساندند».
به عنوان مثال یکی از پدیده‌های اجتماعی که در اسلام بدان بسیار اهمیت داده شده است و اثری بسیار عمیق بر حیات بشری جوامع مسلمان داشته است پدیدة وقف می‌باشد.
«یکی از پیامدهای مهم وسعت وقف و کثرت موقوفات، پی‌افکندن نهادهای تمدنی و مدنی بود. گر چه جامعه ما (جامعه ایرانی) به لحاظ سیاسی و فرهنگی مطلقاً فاقد عنصر شهروندی بود اما در جهت نهادهای تمدنی دیگر گامهای بلندی برداشته شده بود. در زمانی که سراسر دنیای غرب در سلطه خشن و قرون وسطایی کلیسا بود و مظاهر تمدن و سازمان‌های اجتماعی امروز و نهادهایی مانند شهرداری، مراکز بهداشتی و سازمان‌های فرهنگی و... برای ارائه خدمات عمومی نه در غرب و نه در سایر نقاط جهان وجود نداشت، موقوفات و سازمان‌های اداره‌کننده آن به عنوان یک سازمان اجتماعی وسیع چنین خدماتی را ... انجام می‌دادند... در تمامی شهرهای بزرگ و کوچک و روستاها و دهات دور افتاده، هزاران مدرسه، بیمارستان، آب انبار، تیمارستان، حمام عمومی، کاروانسرا، قنات، مسجد و حسینه و ... که از محل سرمایه عظیم موقوفات فراهم شده و یا اداره می‌شود در اختیار مردم قرار می‌گرفت.... هزاران پزشک ، دانشمند و شاعر و فیلسوف به یمن این موقوفات برخاسته‌اند، کاری که اگر دولت می‌خواست انجام دهد، از عهده دولت خارج بود.» (باقی و همکاران 1381 : 235)
همچنین خداوند متعال در قرآن کریم در اکثر مواردی که اراده بر بیان همراهی و یاری خویش دارد گروه مؤمنان گروه صابران، گروه متقین و ... را شایسته همراهی خویش می‌داند.
«ان الله مع المتقین» (بقره / 194 و توبه / 36 و 123)
«ان الله مع الصابرین » ( بقره / 153 و انفال / 46)
«ان الله مع المؤمنین » (انفال / 19)
«ان الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون» (نحل / 128)
و حتی در بسیاری از آیات ، آنانی را که اهل فلاح و رستگاری می‌داند را با ضمیر جمع معرفی می‌کند (... اولئک المفلحون)
خطاب بسیاری از سخنان الهی در قرآن کریم به جماعت مردم (یا ایها الناس...) و یا جماعت مؤمنین (یا ایهالذین آمنوا...) می‌باشد.
در اسلام حتی بسیاری از امور عبادی و از جمله مهم‌ترین آنها (نماز) در صورت برگزار شدن به صورت اجتماعی است که ارزش اصلی خود را خواهد داشت. حتی در سیره پیامبر، در اقامه نماز، اصل بر جماعت می‌باشد و اقامه نماز فرادا، استثنا است.
«پیامبر گرامی اسلام بادیه نشینان عربی را که اسلام می‌آوردند از بازگشت به بادیه‌ها نهی می‌فرمودند و آنان را الزام به سکونت دائمی در محلی می‌نمودند.» (باقی و همکاران، 1380)
پیامبر اسلام و ائمه هدی(ص) نیز با عنایت به همین اصول ارزشمند اسلام، دست به تأسیس مسجد زدند و در آن روزگار به اقتضای شرایط زمان و مکان، آن را محل انجام بسیاری از امور اجتماعی علاوه بر امور عبادی نمودند.
«انواع فعالیت‌های مربوط به آموزش، امور قضایی، مشاوره، حل اختلاف، مراسم و جشن‌ها، ارتباطات عمومی، حرکت سیاسی، پر کردن اوقات فراغت، خدمات اجتماعی و رفاهی ، تعاون، امور دفاعی و مانند آنها در طول دوران‌های مختلف جوامع اسلامی در چارچوب مساجد انجام می‌شده‌اند.» (باقی و همکاران، 1381 : 241)
«مسلمان برای بسط مدنیت جدید به تأسیس مساجد اقدام می‌کردند و از این طریق تود? مسلمان را در یک چارچوب تازه سازمان می‌دادند.» (باقی و همکاران، 1381 : 107)
«مسجد مکانی برای عبادت، پایگاهی برای جهاد، مرکزی برای اجتماع مسلمانان، مدرسه‌ای برای تعلیم و تعلم اسلامی (و در کل) عرصه‌ای برای ورود مسلمانان به حیات مدنی است.» (باقی و همکاران ، 1381 : 242)
باتوجه به مطالب پیش گفته و همچنین نقش و کارکردهای مساجد در طول تاریخ به روشنی در می‌یابیم که مساجد در دوره‌های رونق خویش ، همچون یک سازمان غیر دولتی ـ غیر انتفاعی به ایفای نقش در جامعه اسلامی پرداخته‌اند.

2ـ4ـ کارکردهای مساجد در طول تاریخ
واژه کارکرد  در ادبیات علم جامعه شناسی در ادبیات علم جامعه‌شناسی به معنای نقش یا اثری است که هر پدیده در زنجیره پدیده‌هایی که با آنها مرتبط است باقی می‌گذارد. یک رشته کنش اجتماعی منظم، کارکرد اجتماعی نامیده می‌شوند.
باید توجه نمود که این تعریف از «کارکرد» ، تعریفی جامعه شناختی از ترجمة کلمه یادشده می‌باشد. همین واژه در ادبیات علم مدیریت نیز استفاده می‌شود. واژ? یاد شده در ادبیات علم مدیریت معنای بسیار محدودتری نسبت به علم جامعه شناسی دارد که علمای مدیریت آن را مترادف «فعالیت» یا حتی «وظیفه» برای یک بخش سازمانی دانسته‌اند.
هر چند کارکرد ابتدایی و اصلی مساجد ، کارکرد نیایشی آن بوده است و از مساجد به عنوان محلی برای برگزاری آیین‌ها و عبادات جمعی استفاده می‌شده است اما به هیچ وجه این کارکرد، تنها کارکرد مساجد نبوده است. همان طور که قبل از این هم ذکر گردید روح جمعی در بسیاری از دستورهای اسلام و عبادات اسلامی وجود دارد و علاوه بر آن اسلام اهمیت بسیار زیادی برای اجتماع مؤمنین قائل است. یکی از دلایلی که تنها امور عبادی صرف در مساجد انجام نمی‌شده، تعریف اسلام از عبادت می‌باشد. اسلام هر عملی را که به قصد قربت به خداوند متعال انجام گیرد، عبارت برمی‌شمارد. با این پیش زمینه و همچنین به تأسی از سیره و سنت نبوی مساجد توانستند در زمینه‌های بسیاری در جوامع اسلامی نقش ایفا نمایند و خلأ وجودی بسیاری از نهادها را پر نمایند.

2ـ4ـ1ـ کارکرد نیایشی
«خداوند هدف خلقت انسان را عبادت خود می‌داند و بهترین مکان برای این کار، مسجد است. از آیه کریم? قرآنی «و من اظلم ممن منع مساجد الله ان یذکر فیها اسمه ...» (بقره / 114)
استفاده می‌شود که مساجد محل عبادت و پرستش الهی است.
• آری، مسجد شریف‌ترین مکان برای خضوع و سجده بر درگاه الهی و از خود گذشتن و به خدا رسیدن است و نماز از جمله عباداتی است که در مسجد انجام می‌گیرد و گزاردن نماز در آن نسبت به مکان‌های دیگر ثواب بسیار بیشتری دارد. به یقین اگر نماز به جماعت برگزار شود ثواب آن باز هم به مراتب بیشتر خواهد بود.
• از جمله عبادات در مسجد، نماز بزرگ جمعه است که کار عبادی ـ سیاسی مسلمانان است که هر هفته در شهرهای مهم کشور جمع می‌شوند، هم خدا را می‌پرستند و هم در برابر دشمنان دینی آمادگی خود را اعلام می‌دارند. نماز در مسجد آن قدر ارزش دارد که حتی انتظار در مسجد برای برپایی نماز، خود عبادت است و رسول خدا(ص) در این مورد می‌فرماید: «نشستن در مسجد به انتظار نماز، عبادت است مادامی که حدثی از او سرنزند. عده‌ای پرسیدند: ای رسول خدا حدث چیست؟ فرمود: غیبت کردن». (مجلسی، ج 83 : 384)
• از دیگر عباداتی که در مسجد انجام می‌گیرد دعا و مناجات است، از این رو به خصوص بعد از انقلاب، خواندن ادعیه‌ای چون کمیل، توسل، ندبه و... رونق بیشتری یافته است. چه اینکه در روایت آمده است دعای دسته جمعی به اجابت مقرون است.
• اعتکاف نیز عبادتی است که در مسجد انجام می‌گیرد. اعتکاف، یعنی اقامت در مسجد به قصد انجام اعمال مخصوص با شرایط و آداب ویژه که تزکیه و تصفیه روح از تمام معاصی را به دنبال دارد.»
• «مراسم دیگری مثل خطبه‌های اخلاقی و دینی، عزاداری امام حسین(ع)، ختم اموات و انواع جلسات ذکر و قرائت قرآن که به طور معمول در مساجد انجام می‌شوند به واسطه محتوا با ماهیت (نیایشی) مسجد سنخیت پیدا کرده اند.» (باقی و همکاران،1381 : 242 )و در مساجد برگزار گردیده‌اند.

2ـ4ـ2ـ کارکرد آموزشی
بعد از کارکرد نیایشی، قوی‌ترین کارکرد مساجد در طول تاریخ، کارکرد آموزشی آنها است. این کارکرد بالاخص در دوران قبل از پیدایش نهاد های مدرن بسیار پر رنگ بوده؛ به گونه‌ای که در اکثر جوامع مسلمان سیستم تعلیم و تربیت حول محور مساجد شکل گرفته بود.
«در روایتی رسول اکرم(ص) می‌فرماید: هر نشستی در مسجد بیهوده است مگر اینکه برای سه کار باشد: خواندن قرآن، ذکر خدا، سؤال از علم و دانش (مجلسی، ج 77 : 86).
ما در تاریخ نیز می‌خوانیم که پیامبر در مسجد خویش آیه‌های قرآن، احکام و معارف دینی و حتی مسائل تاریخی را به مردم آموزش می‌داد. جلسات آموزش نیز با نبود آن حضرت ادامه می‌یافت؛ زیرا استاد و مدرس کلاس‌های آموزشی مسجد النبی، تنها پیامبر نبود. افراد دیگری نیز که از صلاحیت‌های علمی لازم برخوردار بودند اداره این جلسات را بر عهده داشتند: عبدالله بن رواحه که شخصیتی علمی بود جلسات مربوط به توحید و معاد و مسائل اعتقادی را اداره می‌کرد.
...

 

5ـ نتیجه‌گیری
هدف کلی از انجام این تحقیق، یافتن مدل مطلوب رسالت و مدیریت مسجد به عنوان یک سازمان داوطلبانه از طریق انجام تحقیق کتابخانه‌ای و سپس توصیف مساجد موفق کنونی (که الزاماً از نظر مدل به دست آمده موفق نیستند) طبق مدل با استفاده از روش پیمایشی است. به عبارت دیگر این تحقیق تلاش دارد تا به سؤالات زیر پاسخ دهد:
1ـ مسجد به عنوان یک سازمان داوطلبانه غیر دولتی و غیر انتفاعی از نوع مذهبی در جامعه کنونی ایران چه کار کردها (رسالت‌ها) ی مطلوبی می‌تواند داشته باشد؟
2ـ مساجد کنونی موفق، به ایفای کدامیک از این کار کردها (رسالت‌ها) می‌پردازند؟
5ـ1ـ در مورد سؤال اول ، با بررسی ادبیات نظری تحقیق، محقق به دو مدل در تبیین علت رخوت و انزوای کنونی مساجد دست یافت و سپس مدل مدیریت راهبردی را برای برون رفت از این وضعیت برای مساجد به عنوان یک سازمان داوطلبانه پیشنهاد نمود. (به قسمت سوم مقاله مراجعه کنید)
5ـ2ـ اما در مورد سؤال دوم نیز، این تحقیق با عملیاتی کردن مدل مدیریت راهبردی در دو بعد فعالیت‌های نیایشی و فعالیت‌های غیر نیایشی، چهار مسجد را به صورت «مطالعه موردی» بررسی نمود. نتایج حاصل از این مطالعه را می‌توان به صورت زیر بیان کرد:
در هر دو بعد فعالیت‌های نیایشی و فعالیت‌های غیر نیایشی امتیازات کسب شده هر مسجد کمی بیش از حد متوسط و در حدود 60 درصد کل امتیاز در نظر گرفته شده است. بنابراین حدس محققان مبنی بر جدی نبودن میزان موفقیت این مساجد، به حقیقت نزدیک است.
از سوی دیگر تفاوت معنا داری بین دیدگاه‌های دو گروه متولیان مساجد و استفاده کنندگان مشاهده نمی‌شود.

 ..........................................................................................

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

چکیده مقاله سبک رهبری رهبران اسلامی

چکیده مقاله سبک رهبری رهبران اسلامی

.............................................................

مولف/مترجم: دکتر حسن عابدی جعفری ، محمود رضائی‌زاده

موضوع: مدیریت اسلامی

سال انتشار(میلادی): 1999

وضعیت: چکیده پایان نامه

منبع: پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه امام صادق(ع)

پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir

چکیده:

با توجه به جهان‌بینی اسلامی رهبران جوامع اسلامی و در نتیجه نگرش خاص آنها در مورد انسان از طرفی و اهمیت نقش نگرش رهبران در مورد انسان در سبک رهبری آنمها از طرف دیگر، به اهمیت و ضرورت این تحقیق پی می‌بریم. سبک رفتار رهبر مبتنی بر طرز فکر او در مورد منشاء اختیار خود و طبیعت انسان است . رهبری که سبک آمرانه برای خود انتخاب کرده است مناشء قدرت خود را مقام خود دانسته و انسان را موجودی ذلتا تنبل و غیرقابل اعتماد می‌داند (تئوری X) اما رهبر که سبک دموکراتیک برای خود برگزیده است منشاء قدرت خود را افراد تحت رهبری خود دانسته و انسان را موجودی می‌داند که اگر به طرز صحیح انگیش پیدا کند در کار خود خلاق و خود فرمان خود خواهد بود. (تئوری Y). هر چند با ارائه مدل سه بعدی اثربخشی رهبر مشکل عدم وجود بهترین سبک رهبری تا اندازه‌ای حل شد اما با توجه به ایدئولوژی اسلامی رهبران مسلمان، این رهبران باید در چارچوب ایدئولوژی خاص خود سبک رهبری خاص خود را داشته باشند. بر اساس اظهارنظر محققان سبک رهبری، نتایج بدست آمده در این زمینه بطور مطلق برای تمام مدیران و شرایط زمانی و مکانی قابل اتکا نیستند. تحقیقات انجام شده توسط لیرکت ، هالپین و وانیر و همچنین تحقیقات انجام شده در یک مجتمع صنعتی کشور نیجریه موید این مطلب می‌باشد. با توجه به تنوع نظریات موجود در مورد سبک رهبری و در مواردی وجود نظریات ضد و نقیض با یکدیگر لازم است از زاویه مباحث ارزشی سبک رهبری مطلوب ارائه گردد در غیر این صورت ممکن است رهبران مسلمان با انتخاب یکی از الگوهای رفتاری ارائه شده توسط محققان غربی و بکارگیری آن، از فرهنگ و تعالیم اسلامی دوری گزینند. با توجه به نقش موثر الگو در تربیت افراد، ارائه سبک رهبری اسلامی به رهبران اسلامی به رهبران مسلمان بعنوان الگوی رفتاری آنها گامی بلند در جهت تربیت صحیح آنها می‌باشد. قرآن‌کریم حضرت پیامبر را به اقتدا به سایر پیامبران امر نموده است و همچنین حضرت ابراهیم (ع) و حضرت پیامبر (ص) را بعنوان الگوی مسلمانان معرفی نموده است . در این تحقیق سبک رفتاری حضرات پیامبر اکرم (ص) و ائمه‌اطهار (ع) در قبال دو دسته مسائل اصولی و مسائل شخصی و به عبارت دیگر سبک رهبری آنها مورد بررسی قرار می‌گیرد. و به این پرسش پاسخ داده می‌شود که آیا حضرات پیامبر اکرم (ص) و ائمه‌اطهار (ع) در قبال تمام مسائل یکسان رفتار می‌کردند، یعنی سبک رهبری واحد داشتند و یا بر اساس اختلاف ماهیت مسائل، داری سبک‌های رفتاری متفاوتی بودند. با توجه به اهمیت و اعتبار آثار شهید مطهری (ره) این تحقیق در چارچوب آثار آن شهید والا مقام انجام شده است .

کلید واژه ها: اسلام / سبک رهبری / رهبری / مطهری، مرتضی / محمد (ص)، پیامبر اسلام........................

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله خودکنترلی در نظام کنترل و نظارت اسلامی (با نگاهی بر جایگاه خودکنترلی در نظریه‌های مدیریت)

دانلود مقاله خودکنترلی در نظام کنترل و نظارت اسلامی (با نگاهی بر جایگاه خودکنترلی در نظریه‌های مدیریت)

.......................................................................................
مولف/مترجم: سید علی سجادی - دانشگاه امام صادق(ع)
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی): 2005
وضعیت: تمام متن
منبع: دانشگاه امام صادق(ع)
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir
چکیده: کنترل و نظارت همواره جزء اصول و وظایف اساسی مدیریت بوده است که ارتباط تنگاتنگ با سایر اصول و وظایف مدیریت دارد به‌طوری که ناکامی در آن برابر با ناکامی در مدیریت می‌باشد و از طرف دیگر سیستم اداره جامعه (یک سازمان) شامل اجزاء مختلفی می‌باشد که موفقیت آن بستگی به هماهنگی این اجزاء از جمله نظام کنترل و نظارت می‌باشد لذا در یک جامعه اسلامی که می‌خواهد بر اساس مبانی و ارزش‌های اسلامی و در جهت تحقق اهداف‌اسلامی پایه‌گذاری شود باید نظام‌های کنترلی آن نیز با این ارزش‌ها و اهداف هماهنگی داشته باشد و در این چارچوب اعتقادی و ارزشی طراحی شود. از این رو این تحقیق تلاشی است در جهت بیان نظام ارزشی و راهکارهای مورد نظر اسلام در زمینه تحقق خودکنترلی بعنوان بخشی از نظام کنترل که اهمیت ویژه‌ای در نظریه‌های مدیریت یافته است.
کلیدواژه‌ها: کنترل ـ نظارت ـ خویشتن‌داری ـ مدیریت اسلامی

مقدمه
یکی از وظایف اساسی مدیریت، نظارت و کنترل است که بدون آن تحقق اهداف مدیریت امکان‌پذیر نخواهد بود. اصول اساسی و فرآیند و روش‌های کنترل و نظارت در متون رایج مدیریت بیان شده است. اما محتوای این فرآیند بیش از هر چیزی تحت تأثیر نگرش حاکم بر اصول مدیریت و ارزش‌های رایج در محیط است. دین مبین اسلام با بیان نگرش خاص خود نسبت به مبادی موضوعه در تئوری‌های مدیریت و سازمان و با ارزش‌های اصیل خود که مبتنی بر فطرت انسان است؛ بیشترین تأثیر را در محتوای این فرآیند (کنترل و نظارت) دارد. بعلاوه با توجه به شمول احکام اسلامی در مرحلة اجتماع و تشکیل حکومت اسلامی توسط رسول اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) که سیره عملی ایشان مبتنی بر اسلام و انعکاس اعتقادات و ارزش‌های اسلام در صحنه مدیریت جامعه است، در مرحله فرآیندها نیز یک نظام کاربردی ارائه می‌دهد که می‌تواند چراغ راه بشریت در زمینه مدیریت جوامع (از یک سازمان کوچک تا سازمان حکومتی) گردد.
این مقاله حاصل تحقیق در جهت دستیابی به ارزش‌های اسلامی در زمینه خودکنترلی (به عنوان یکی از ابعاد مهم کنترل که در نظریه‌های جدید مدیریتی نیز اهمیت ویژه‌ای یافته است) و کشف راهکارهای ارائه شده در دین اسلام در این زمینه با استفاده از منابع اسلامی (قرآن و سنت) و با تأکید بر دوران حکومت حضرت امیرالمؤمنین(ع) می‌باشد.

1- خودکنترلی در سیر نظریه‌های مدیریت
در خصوص کنترل و نظارت در متون مدیریت تعاریف متنوعی با اختلاف‌های جزئی ارائه شده است که همگی در بیان یک واقعیت اجماع دارند. برخی در بیان کاربردی مفهوم کنترل در دانش مدیریت بیان داشته‌اند:
«کنترل فعالیتی است که ضمن آن عملیات پیش‌بینی شده با عملیات انجام شده مقایسه می‌شوند و در صورت وجود اختلاف و انحراف بین آنچه "باید" باشد و آنچه "هست"، نسبت به رفع و اصلاح آنها اقدام می‌شود» (صادقپور، 1353، ص 159).
و در تعاریف دیگری جریان و فرآیند کنترل نیز ارائه شده است. براساس این تعاریف:
«کنترل عبارت است از فعالیتی منظم که ضمن آن نتایج مورد انتظار در قالب استانداردهای انجام عملیات تعیین می‌شوند، سیستم دریافت اطلاعات طراحی می‌گردد، عملیات پیش‌بینی شده و انجام شده با هم مقایسه می‌گردند، اختلاف‌ها و انحراف‌ها مشاهده شده ارزیابی و میزان اهمیت آنها مشخص می‌شوند، و سرانجام اصلاحات لازم برای تحقق هدف‌ها و مأموریت‌های سازمان انجام می‌گیرند» (الوانی، 1379،  ص 88).
بنابراین هرگاه عامل کنترل کننده از خارج به داخل انسان منتقل گردد به‌طوری‌که شخص با اختیار و آگاهی به ارزیابی و اصلاح عملکرد خود در قالب استانداردهای مشخص و در جهت اهداف مطلوب بپردازد، خودکنترلی تحقق یافته است. مفهوم و کاربرد کنترل و نظارت سابقه‌ای به قدمت مدیریت دارد به‌طوری‌که هرگاه از وظایف مدیریت صحبت شده است کنترل بعنوان یکی از مهمترین وظایف مدیریت که ضامن اعمال مدیریت اثربخش و کارآ و تحقق دیگر وظایف و اهداف مدیریت است، مطرح شده است. ضرورت و جایگاه کنترل در نزد اندیشمندان مدیریت قابل تردید نبوده است لکن موضوع اصلی نحوه اعمال کنترل اثربخش و کارآ می‌باشد زیرا اعمال کنترل نامناسب نه تنها به دستیابی به اهداف کمکی نمی‌کند بلکه خود هزینه‌ها و پیامدهای منفی بسیاری را در کارکنان و سازمان به جا می‌گذارد که این مشکلات بطور مفصل بخصوص در کنترل‌های مستقیم و از جانب مافوق بر کارکنان مورد مطالعه و تحقیق قرار گرفته است. در این شرایط است که موضوع خودکنترلی بعنوان نوعی کنترل که بدون هزینه‌ها و مشکلات دیگرکنترلی می‌تواند بیشترین اثربخشی و کارآیی را داشته باشد بتدریج در نظریه‌های مدیریت و با رشد و توسعه این دانش مطرح شد که ما بطور خلاصه به سیر تحولات این موضوع در نظریه‌های مدیریت می‌پردازیم.
بطور کلی تئوری‌های مربوط به مکتب کلاسیک (تئوری‌های مدیریت علمی ـ تئوری اداری ـ تئوری بوروکراسی) بر مفروضاتی استوارند که عبارتند از: سازمان رسمی ـ اصول عام و ثابت ـ انسان اقتصادی ـ تأکید بر کارآیی.
در بخش کنترل و نظارت می‌توان گفت که کنترل مورد نظر در تئوری‌های کلاسیک مدیریت عبارت از دیگرکنترلی و کنترل مدیران و سرپرستان بر کارکنان و از موضوع خودکنترلی بطور کلی غفلت شده است.
تئوری نئوکلاسیک مدافع سرسخت حیثیت و شئون شخصیت وجودی انسان بود و برهان‌ها و استدلال‌های این تئوری بر آن بود که نه فقط نبایستی انسان را بعنوان یک ماشین و یا آلات و ابزار کار مورد استفاده قرار داد بلکه بایستی توجه کافی به روح و روان او داشت تا بتوان از این راه علاوه بر نیازهای مادی، احتیاج‌های معنوی و عاطفی او را نیز اقناع کرد و انگیزش بیشتر و پایدارتر به نیازهای اجتماعی بستگی دارد نه نیازهای اقتصادی. بدین ترتیب اصل مبتنی بر انسان اجتماعی می‌بایستی اصل مبتنی بر انسان منطقی را تکمیل کند.
تأثیر تفکر نئوکلاسیک را بر روش‌های کنترل می‌توان در توجه به نقش گروه و هنجارهای گروهی در کنترل افراد، توجه به رضایت شغلی و غنی‌سازی شغل و نیازهای احترام و خودیابی و تأثیر آن در ایجاد خودکنترلی، حرکت از کنترل‌های مستقیم و شدید به کنترل‌های منعطف و بر مبنای هدف و نتیجه مشاهده نمود.
با رشد و تکامل تئوری‌های مدیریت، موضوع خودکنترلی جایگاه و اهمیت ویژه‌ای یافت به‌طوری‌که (به عنوان نمونه) در تئوری مدیریت بر مبنای هدف[1] کنترل عملاً عبارتست از خودکنترلی. این مطلب ناشی از مشارکت فعال کارکنان و مدیران هر قسمت در تعیین اهداف واحد خود و پذیرش مسئولیت لازم برای رسیدن به این هدف،  می‌باشد (ایران نژاد پاریزی، 1378، ص 153).
بطور کلی هریک از تئوری‌ها بخصوص نظریه‌های رفتاری مدیریت در موضوع‌های رهبری، انگیزش و فرهنگ سازمانی نگرش خاص خود را به کنترل و نظارت انسان دارد و نوع خاصی از نظام‌های کنترل و نظارت را می‌پذیرد بخصوص اینکه هر یک از این نظریه‌های حاوی نظام ارزشی و فکری خاصی در مورد انسان و مسائل مربوط به آن است. در حقیقت مهمترین تأثیری هم که اسلام بعنوان یک دین بر روی دانش مدیریت و نظریه‌های کنترل و نظارت (بعنوان یکی از شاخه‌های علوم اجتماعی که ارتباط و تأثیر مستقیم بر نحوة زندگی انسان و جامعه انسانی دارد) می‌تواند داشته باشد از جانب همین نظام ارزشی و مبانی فکری مطروحه در این نظریه‌ها است.
با این مرور خلاصه در نظریه‌های مدیریت به بررسی موضوع خودکنترلی در منابع اسلامی از دو بعد "اعتقادات و ارزش‌های اسلامی در زمینه خودکنترلی" و "تمهیدات عملی در زمینه تحقق خودکنترلی" می‌پردازیم.

2- خودکنترلی در منابع اسلامی
2-1- اعتقادها و ارزش‌های اسلامی در زمینه خودکنترلی
2-1- 1- نظارت الهی
نظام اعتقادی اسلام در عالیترین سطح به بیان نظارت الهی می‌پردازد که دارای ویژگی‌های منحصر به فردی می‌باشد و بدون آنکه محدودیت‌های نظارت‌های دیگران را داشته باشد ، امتیازهای خاص خود را دارد:
الف) این نظارت تمامی اعمال و ابعاد زندگی انسان را شامل می‌شود.[2]
ب) این نظارت توسط خداوند که خالق انسان و بر همه چیز تواناست، صورت می‌گیرد.[3]
پ) این نظارت توسط کمال مطلق است که بر بندگان خود رئوف و مهربان‌ترین است. بر بندگان ذره‌ای ظلم نمی‌کند، خوبی‌ها را به چندین برابر پاداش می‌دهد و عذاب بدی‌ها در حقیقت چیزی جز خود این اعمال بد نیستند.[4]

2-1-2- جهان آخرت و معاد
در نظام اعتقادی اسلام، هستی محدود به این جهان مادی نمی‌شود که با مرگ انسان پایان پذیرد بلکه این جهان تنها جزء کوچکی از هستی می‌باشد و جسم انسان نیز جزئی از وجود او را تشکیل می‌دهد و پس از مرگ زندگی انسان در مراتب بالاتری از حیات ادامه پیدا می‌کند. بنابراین نیستی برای انسان معنا ندارد. زندگی در این جهان مقدمه‌ای بر حیات ابدی اوست و نحوة زندگی در آن جهان بستگی به چگونگی زندگی او در این جهان است بنابراین لحظات زندگی انسان ارزش بی‌نهایت پیدا می‌کند زیرا سرنوشت ابدی او را رقم می‌زند. از این‌رو است که می‌بینیم تمامی پیامبران برای بیداری و تنبّه بشر بیش از هر چیز به مسئلة معاد اشاره کرده‌اند و بخش عظیمی از آیه‌های قرآن کریم نیز به این مسئله اختصاص دارد.
ویژگی‌های جهان آخرت در قرآن کریم:
الف) متاع دنیا نسبت به آخرت قلیل و ناچیز است.[5]
ب) حیات حقیقی در جهان آخرت تحقّق می‌یابد.[6]
پ) در جهان آخرت جزای اعمال انسان داده می‌شود.[7]
ت) در آخرت، اعمال انسان بطور کامل حاضر می‌شوند.[8]
2-1-3- تقوی
یکی از مهمترین ارزش‌های اسلامی که سر منشأ ارزش‌های دیگر می‌باشد، تقوی است که مهمترین ثمرة اعتقادهای اسلامی در زمینه خداشناسی و توحید و معاد می‌باشد.
تقوی از وقایه به معنای نگهداری می‌آید و ملکه و حالت معنوی و درونی است که انسان را از زشتی‌ها و آنچه مورد نهی خداوند متعال است، باز می‌دارد. در حقیقت تقوی معادل خودکنترلی می‌باشد. تقوی در معارف اسلامی از اهمیت و ویژگی‌های خاصّی برخوردار است و به عنوان عامل رهایی از عذاب آخرت و رسیدن انسان به بهشت و أجر عظیم خداوند، تیسیر امور و خارج شدن از گرفتاری‌ها و بهره‌گیری از علم الهی و محبّت خداوند، شرط بهره‌گیری از هدایت قرآن کریم و قبولی اعمال نزد خداوند، معرفی شده است.

2-1- 4- سعادت و شقاوت انسان بستگی به اعمال اختیاری و آگاهانه او دارد
اسلام در مقابل کسانی‌که خود را محکوم سرنوشتی می‌دانند که خود تأثیری بر آن ندارند (باصطلاح از لحاظ مکان کنترل، بیرونی هستند) در نهایت، عامل مؤثر بر سعادت و شقاوت انسان را اعمال اختیاری و آگاهانه او می‌داند. از این‌رو است که در قرآن کریم قبولی و تأثیرگذاری اعمال صالح مشروط به وجود ایمان و تقوی شده است. یعنی شخص، آن اعمال را از روی ایمان و تقوی انجام دهد که شامل هر دو معنی اختیار و آگاهی می‌شود.

2-1-5- ارزش و کرامت انسان در اسلام
از دیگر اعتقادهای اسلامی که زمینه‌ساز تحقق خودکنترلی است؛ مسئله ارزش و کرامت انسان است زیرا اگر انسان قدر و منزلت و جایگاه رفیع خود را بهتر بشناسد دیگر به امور پست و آلوده شدن به زشتی‌ها رضایت نمی‌دهد و برعکس شخصی که برای خودش ارزش و منزلتی قائل نیست تن به هر ذلتی می‌دهد و چنین شخصی که خود از شر اعمالش در امان نیست؛ بالطبع دیگران نیز از شر او در امان نیستند:
  امام هادی(ع): «هرکسی که در نزد خودش پست و بی‌ارزش است پس تو از شر او در امان نباش»[9] (ابن‌شعبه، 1382، ص 362)
امام علی(ع): «هر که شرافت و بزرگواری یافت، خود را از امور پست باز می‌دارد»[10] (تمیمی‌آمدی، 1366، جلد 2، ص 203)
امام علی(ع): «آنان که کرامت نفس دارند هرگز با ارتکاب گناه آن را پست و موهون نمی‌کنند» (تمیمی‌آمدی، 1366، جلد 2، ص 210)
اسلام برای انسان جایگاهی قائل است که در هیچ مکتب دیگری نظیر آن را نمی‌بینیم. قرآن به انسان گوشزد می‌کند که تو تکریم شده پروردگار عالم هستی و استعداد آن را داری که به مقامی برسی که مسجود ملائکه شوی و در قرب خداوند به جایی برسی که هیچ ملکی را توان آن نباشد: «و ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را به مرکب بر و بحر سوار کردیم و از هر غذای لذیذ و پاکیزه آنها را روزی دادیم و بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت بزرگ بخشیدیم»[11] (سورة اسراء، آیه 70)
بعلاوه دین اسلام با معرفی شخصیت‌هایی همچون رسول اکرم(ص)، امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) و ائمه معصومین بعنوان جایگاه رفیع و ارزش و کرامت انسان‌ها را نشان می‌دهد و با دعوت انسان‌ها به تبعیت و در حقیقت مثل ایشان شدن، استعداد و مقام وجودی انسان را متذکر می‌شوند و این مسئلة بسیار مهمی است و تأثیر زیادی بر شخصیت پیروان هر مکتب و گروهی دارد زیرا الگویی که هر مکتب و نحله‌ای برای انسان معرفی می‌کند در حقیقت نشان دهندة جایگاه و منزلت و ارزش انسان در نزد آن است و دین اسلام با ارائة نمونه‌های عملی انسان کامل و مقام خلیفه الله برای بشر بیشترین خدمت را به شخصیت انسانی کرده است.

2-2- تمهیدات عملی در زمینه خودکنترلی
مهمترین عامل مؤثّر در اعمال انسان، افکار و اعتقادات اوست از این‌رو است که دین اسلام اهمیّت  ویژه‌ای به مسئله تفکّر و تعقّل داده است زیرا آنچه در اسلام معتبر است اعمال اختیاری است که بر پایة شناخت و عقیده صحیح باشد و این شناخت است که نحوة عمل را مشخص می‌سازد در این زمینه تمهیداتی که در اسلام پیش‌بینی شده است را می‌توان بشرح زیر نام برد:

2-2-1- لزوم شناخت عقاید اسلامی و ایمان به آن برای هر مسلمان
هر شخص با گفتن شهادتین و پذیرش عقاید و احکام اسلام و یا مانند ما که از پدر و مادر مسلمان زاده شده‌ایم، مسلمان محسوب می‌گردد و در دایرة حقوق اسلامی قرار می‌گیرد اما این تنها نقطة آغاز در یک سلوک عقلانی، عرفانی و شخصیتی در جهت شناخت، ایمان و عمل به معارف اسلامی و تکامل معنوی است. از این‌رو است که خداوند در جواب کسانی‌که مدّعی ایمان شدند، به پیامبر خود می‌فرماید که به ایشان بگو که شما اسلام آورده‌اید امّا هنوز این اسلام وارد قلوب شما نشده است و به آن ایمان نیاورده‌اید.
از طرف دیگر بر هر مسلمانی واجب است که طالب شناخت دین باشد و در این مسیر گام بردارد. رسول خدا(ص) در این خصوص فرموده‌اند:
         «طلب علم بر هر مسلمانی واجب است»[12] (کلینی، جلد 1، ص 30)
2-2-2- قرآن و نقش تذکّری آن برای انسان
برخی معتقدند کلمة انسان از ریشه نسیان به معنای فراموشی است. این بیان هر اندازه که صحیح یا غلط باشد اشاره به یکی از ویژگی‌های انسان یعنی فراموشی دارد که در جای خود لازمة زندگی بشری است اما از طرف دیگر اهمیّت تذکّر و یادآوری انسان را به مسائلی که لازمة‌ حیات متعالی و هدفدار اوست نشان می‌دهد. از این‌رو است که خداوند در امر به پیامبر اکرم به تذکّر دادن تأکید می‌فرماید و فلسفة نزول آیه‌های متعدّد، متذکّر شدن انسان می‌باشد. اهمیت نقش تذکّری قرآن به حدّی است که خداوند از قرآن کریم تعبیر به ذکر و تذکره کرده است زیرا قرآن کریم سرمایة گران‌سنگ و جاودانی است که زیبایی‌های لفظی و معنوی آن انسان را به خود جذب می‌کند و با محکمترین براهین و شیواترین بیان به تعلیم معارف اسلامی و تذکّر ارزش‌های انسانی می‌پردازد.

2-2-3- کلام و سیرة معصومین و ارشادات و ادعیة ایشان
علاوه بر قرآن کریم بعنوان ثقل اکبر، پشتوانه گران‌سنگ دیگری که پیامبر اکرم در امّت خود به امانت گذاشته است و تمسّک به آن را ضامن هدایت و سعادت ابدی ایشان دانسته است، عترت و اهل بیت پیامبر اکرم است که در قالب احادیث و کلام و سیرة ایشان برای ما به یادگار مانده است.
همچنین دعاهای معصومین(ع) علاوه بر اینکه از بهترین وسایل ارتباط مستقیم با خداوند و اثرات عظیم آن است. در ضمن خود شامل تعلیم معارف اسلامی و تذکّر به ارزش‌های اسلامی می‌باشد.
علاوه بر کلام معصومین، سیرة عملی ایشان بعنوان الگوی عملی، تأثیر بسزایی در نشر و تبلیغ ارزش‌های اسلامی دارد. زیرا اصولاً دعوت عملی به ارزش‌ها تأثیر بیشتری از دعوت زبانی دارد و کلام و سخن نیز در صورتی‌که ملازم با عمل شخص (یا گروه) گوینده باشد مؤثّر خواهد بود و این عوامل در پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) در حدّ أعلی موجود است و تاریخ زندگانی ایشان مملوّ از حکایاتی است که چگونه ایشان با سیره و روش زندگی خود انسان‌ها را دعوت به حق و ارزش‌های الهی نموده‌اند و حتّی کسانی‌که بواسطه تبلیغات سوء، دشمن ایشان بوده‌اند پس از مشاهدة کردار ایشان مجذوب گشته‌اند و هم اکنون نیز پس از گذشت قرن‌ها از تاریخی که مملوّ از دشمنی حق ستیزان بوده است که سعی در انکار و تحریف فضایل ایشان داشته‌اند؛ آنچه از سیرة زندگی ایشان برای ما بر جای مانده است، الهام بخش معارف اسلامی و مبلّغ ارزش‌های الهی است.

2-2-4- عبادات اسلامی و نقش آن در ایجاد خودکنترلی
اسلام شامل مجموعه‌ای از عبادات است که بر شخص مسلمانی که به بلوغ عقلی و جسمی رسیده باشد تکلیف می‌گردد که فلسفه آنها همانا یاد خدا و تذکر به اعتقادات اسلامی، تعمیق ایمان و تحقق و تحکیم ارزش‌ها در فرد و جامعه است. ثمره این عبادات در حقیقت ایجاد ملکه تقوا و به عبارت دیگر کنترل درونی و آگاهانه انسان بر اعمال خویشتن است.

2-2-5- هماهنگی هدف‌های فرد و مدیریت در اسلام
در بررسی نظریه‌های رهبری ملاحظه کردیم که با هماهنگی هدف‌های کارکنان و سازمان و مدیریت سعی در ایجاد خودکنترلی در کارکنان شده است از اینرو به اقداماتی نظیر سهیم کردن در سود سازمان، متوسّل شده‌اند امّا همان‌طور که در بحث سطوح اهداف انسان گفتیم ممکن است این اقدام‌ها باعث هماهنگی در سطوح پایین اهداف خود و سازمان شود امّا این اهداف در سطوح بالاتر با هم تفاوت دارند که در شرایطی این تفاوت ممکن است به تضادّ تبدیل شود علّت آن را نیز باید فلسفه حاکم بر این نظریه‌ها بیابیم زیرا در این فلسفه مهمترین ارزش، منافع شخصی می‌باشد و حتّی پرداختن به مسائلی همچون اخلاق، حقوق دیگران... در حقیقت در این راستا می‌باشد. بنابراین این تطابق و هماهنگی نمی‌تواند عمیق و پایدار باشد.
در حالی‌که در نظام ارزشی اسلام، هدف غایی هر فرد فوق این منافع شخصی است در حقیقت چیزی که برای فرد مسلمان اهمیّت دارد اطاعت امر خداوند و بندگی اوست که تنها راه سعادت دنیا و آخرت خود را در آن می‌بیند.
 «مرا پرستش کنید، این راه مستقیم است»[13] (سورة یس، آیه 61)
در حقیقت این راهی است که انسان را به قرب الهی و کمال مطلوب می‌رساند و به کسب و کار و سود آوری مادی نیز در این چارچوب نگریسته می‌شود و بعنوان جزئی از زندگی بشر و در راستای این هدف اعتبار دارد. این مسئله بسیار مهمّی است زیرا انسان، فطرت کمال خواهی نامحدود و سیری ناپذیری دارد حال اگر نظام فکری و فضای ارزشی او کمال را مافوق تکاثر مادی و مقام و شهرت در دنیا نشناسد بالطّبع هر فردی در این رقابت قرار می‌گیرد و چون از طرف دیگر منابع دنیا چه از لحاظ ثروت مادی و چه مقام و قدرت محدود می‌باشد،‌ تخالف و تزاحم و اهداف افراد اجتناب ناپذیر می‌باشد. اما در دین اسلام هدفی را که برای انسان معرّفی می‌کند خارج از چارچوب تنگ مادی و دنیایی می‌باشد در این حالت نه تنها اهداف افراد با یکدیگر تزاحمی ندارد بلکه در یک راستا و جهت و مؤیّد هم می‌باشند. در این نظام ارزشی است که خدمت به خلق بعنوان بالاترین ارزش و بزرگترین عبادات در جهت قرب انسان به خداوند مطرح می‌شود و رفع حوائج مادی و معنوی انسان‌ها بعنوان نعمت الهی محسوب می‌شود و مال و ثروت دنیا و قدرت و مقام دنیوی ابتلا و آزمایش الهی می‌باشد و قدرت و مقام تنها در صورت خدمت به خلق و احقاق حق،‌ اعتبار دارد.

بنابراین با توجه به اینکه اهداف سازمانی (سازمان‌های اقتصادی و اجتماعی تا سازمان حکومتی) نیز در جامعه اسلامی باید لزوماً در جهت اهداف اسلامی و مطابق نظام ارزشی اسلام باشد، هماهنگی اهداف کارکنان، مدیریت و سازمان در بالاترین سطح ایجاد می‌شود.

نتیجه‌گیری
نظام ارزشی اسلام با تبیین نظارت الهی با ویژگی‌های ممتاز خود که تمامی ابعاد زندگی انسان را در بر می‌گیرد، با در نظر گرفتن زندگی ابدی برای انسان که جزای کامل اعمال انسان را امکانپذیر می‌سازد، با بیان تقوا و آثار آن بعنوان مهمترین عامل سعادت انسان، با تکریم انسان و اختیار و آگاهی او زمینه تحقق خودکنترلی در عالی‌ترین سطح در انسان را فراهم می‌سازد و از طرف دیگر تمهیدات عملی برای تذکر و گرایش به این ارزش‌ها و تحقق آثار آن (از جمله خودکنترلی) در دین اسلام ارائه شده است. البته تحقق این خودکنترلی در سطح سازمان و در جهت اهداف سازمانی منوط به هماهنگی اهداف سازمان با نظام ارزشی اسلام می‌باشد که این موضوع در جامعه اسلامی مفروض در نظر گرفته شده است. 

پی‌نوشت‌ها:
[1]- Management by ives
2- «وکان الله علی کلّ شیءٍ رقیبا» (سوره نساء، آیه 1) و نیز ر.ک. (سورة احزاب، آیه 52)، (سورة بقره، آیه 96)، (سورة بقره، آیه 110) و....
3- «ولله ملک السّموات و الأرض و ما فیهنّ و هو علی کلّ شیءٍ قدیر» (سورة مائده، آیه 120) و نیز ر.ک. (سورة تغابن، آیه 1)، (سورة مائده، آیه 17).
4- «إنّ الله بالنّاس لرئوف رحیم» (سورة بقره، آیه 143)، «من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها و من جاء بالسّیّئة فلا یجزی إلاّ مثلها و هم لا یظلمون»  (سورة انعام، آیه 160).
5- «قل متاع الدّنیا قلیل و الآخرة خیر لّمن اتّقی».
6- «وما هذه الحیاة الدّنیا إلاّ لهو و لعب و إنّ الدّار الآخرة لهی الحیوان لو کانوا یعلمون» (سورة عنکبوت، آیه 64).
7- «إنّه یبدأ الخلق ثّم یعیده لیجزی الّذین ءامنوا و عملوا الصّالحات بالقسط و الّذین کفروا لهم شراب من حمیم و عذاب ألیم»  (سورة یونس، آیه 4).
8- «یوم تجد کلّ نفس ما عملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء» (سورة آل عمران، آیه 30).
9- «من هانت علیه نفسه فلا تأمن شره».
10- «من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیة».
11- «ولقد کرّمنا بنی آدم و حملناهم فی البرّ و البحر و رزقناهم من الطّیّبات و فضّلناهم علی کثیر ممّن خلقنا تفضیلا».
12- «طلب العلم فریضة علی کلّ مسلم».
13- «أن اعبدونی هذا صراط مستقیم».

منابع و مآخذ:
1.  قرآن کریم.
2.  ابن‌شعبه، حسن بن علی، قرن 4ق (1382)، تحف‌العقول عن ال الرسول صلی‌الله‌علیهم. التمحیص، قم: ذوی‌القربی.
3.  الوانی، سیدمهدی (1379)، مدیریت عمومی، تهران: انتشارات نی، چاپ چهاردهم.
4.  ایران‌نژاد پاریزی، مهدی (1378)، روش‌های تحقیق در علوم اجتماعی، تهران: مؤسسه تحقیقات و آموزش مدیریت.
5.  تمیمی‌آمدی، عبدالواحد بن محمد (1366)، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه و شرح جمال‌الدین محمد خوانساری، تهران: دانشگاه تهران، ج2.
6.  صادقپور، ابوالفضل (1353)، نظریه جدید سازمان، مدیریت و علم مدیریت، تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتی.
7.  کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب [بی‌تا]، اصول کافی، ترجمه و شرح جواد مصطفوی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اهل‌بیت علیهم‌السلام..........................................................................

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله نگاه نهج البلاغه به نظریه تصمیم (1)

دانلود مقاله نگاه نهج البلاغه به نظریه تصمیم (1)

...........................................................
مولف/مترجم: محمد نجف‌زاده
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی):
وضعیت: تمام متن
منبع:
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir
مقدمه: این مقاله که خلاصه‌ای از یک پایان نامه است به دنبال نقد یکی از نظریات مدیریت غربی در زمینه تصمیم‌گیری است. در جامعه‌ای که بر پایه انگیزه‌ها و مقاصد دینی بنا نهاده شده و«سیره علوی» را سرلوحه رفتار خود قرار داده است و به دنبال پیاده کردن احکام حیات بخش اسلام می‌باشد؛ یقیناً هر نظریه و تئوری نمی‌تواند در رفتار عملی، الگو و سرمشق افراد و حکومت قرار گیرد. این مقاله به روشنی نشان می‌دهد که چگونه یک نظریه، علیرغم ظاهر ساده خود می‌تواند در تعارض اساسی با مبانی فکری و عقیدتی حاکم بر یک جامعه دینی، چون جامعه ما باشد.
امروزه حتی اندیشمندان غربی نیز، در علوم اجتماعی، کمتر از نظریات جهانشمول و فراگیر سخن می‌گویند. موضوع مطالعه علوم اجتماعی، انسان است و هر چه زمان می‌گذرد اختلاف میان انسانها که قرآن کریم از آن به عنوان عامل معارفه میان آنها یادکرده، بیشتر خودنمایی می‌کند. اگر تا نیمه اول قرن بیستم نظریه پردازان غربی برای انسان نیز بسان طبیعت، به ماهیت کاملاً مکانیکی قائل بودند و او را محکوم قوانین ثابت طبیعت می‌دانستند،‌امروزه عده‌ای از صاحب نظران علوم اجتماعی از وجودنداشتن هر نوع قانون ثابت، در رفتار انسانها، سخن می‌گویند.


یکی از عوامل اثرگذار بر رفتار انسان و در نتیجه بر نظریات علوم اجتماعی عامل «فرهنگ» با تمامی زیرمجموعه‌های آن است. دین و مذهب، از اساسی‌ترین نمود‌های فرهنگ به شمار می‌آیند؛ لذا نمی‌توان از تأثیرات دین بر تکوین نظریات غفلت ورزید. از این رو به نظر می‌رسد نقد محققانه نظریات غربی از منظر دین، گام آغازین در تدوین نظریات راهگشا و قابل اجرا باشد. برای سیر به سوی چنین مقصودی، نهج البلاغه به عنوان یکی از متون ناب دینی می‌تواند یاری رسان باشد. لذا این نوشتار به دنبال نقد نظریه رفتار اداری سایمون ـ به عنوان محوری‌ترین نظریه در زمینه تصمیم‌گیری  ـ از دیدگاه نهج البلاغه است.
زیربناهای فکری و فلسفی نظریه سایمون برگرفته از مکتب «پوزیتویسم منطقی» است، لذا در این مقاله ضمن توجه لازم به آموزه‌های این مکتب، نشان داده شده است که عناصر اصلی نظریه رفتار اداری سایمون از دیدگاه نهج البلاغه تأیید نمی‌شود.
تعریف موضوع مورد مطالعه و تبیین اهمیت
«‌تصمیم‌گیری» در میان مباحث علم مدیریت جایگاهی بس رفیع دارد. شاید به جرأت بتوان ادعا کرد که هیچکدام از مباحث این علم از اهمیت «‌تصمیم‌گیری» برخوردار نیستند. دلیل این سخن را می‌توان، گستردگی ادبیات آن و رواج روزافزون نظریات ‌تصمیم‌گیری دانست.
40 سال از زمانی که سایمون با شهامت هر چه تمام‌تر «مدیریت را همان ‌تصمیم‌گیری خواند و جوهره مدیریت را ‌تصمیم‌گیری شمرد» می‌گذرد. (SIMON, 1960, P.4)؛ اما هنوز این سخن سایمون در میان انبوه نظریات علم مدیریت، مستحکم و پرتوان باقی مانده است.
در لسان دین «عزم» مترادف واژه «تصمیم» بکار رفته است. در قرآن کریم «عزم»، بر یک امر جدی و ضروری اطلاق شده، همچنین مقام عزم بسیار متعالی دانسته شده و امور مهم و فریضه‌ها، «عزایم» نامیده شده‌اند (و لمن صبر و غفر ان ذلک لمن عزم الامور) اطلاق صفت «اولوالعزم» به فرستادگان ویژه الهی و پیامبران عظیم الشأن دلیل دیگری بر اهمیت مقام ‌تصمیم‌گیری است. (مرتضی جوادی آملی،‌صفحات 10-1)
علی (ع) در نهج البلاغه پیامبران را به قوت و ‌تصمیم‌گیری آنها توصیف می‌کند:
عزم ولکن الله سبحانه جعل رسله اولی قوه فی عزائمهم... (خطبه 192).
در صورتی که خداوند پیامبران را با عزم و اراده قوی مبعوث کرد (نهج البلاغه، ص 389).
هیچ مدیر و کارمندی از ‌تصمیم‌گیری بی‌نیاز نیست و به صورت مستمر باید تصمیماتی اخذ کند؛ اما سنگینی این وظیفه بر دوش مدیران بیشتر است. مدیران نه تنها باید تصمیمات مناسب اتخاذ کنند که باید مراقب ‌تصمیم‌گیری زیردستان هم باشند. (SIMON, 1960, P.5) مقوله اخیر یعنی «تصمیم‌سازی» جان و روح نظریه رفتار اداری می‌باشد. سایمون در نظریه رفتار اداری به دنبال آن است که نشان دهد، چگونه می‌توان سازمانها را در قالب فرآیندهای تصمیم سازی آنها شناخت.
علاوه بر آنچه بیان شد، هدف این مقاله به آن است که یکی از توانمندترین دیدگاههای مدیریت غربی در مقوله ‌تصمیم‌گیری را از دیدگاه نهج البلاغه مورد نقدقرار دهد. همچنین به صورت اجمالی، به بررسی تأثیر آموزه‌های دینی بر ‌تصمیم‌گیری را بپردازد.
تعریف مفاهیم و واژگان
در این بخش بعضی از اصطلاحات کلیدی که در این مقاله نقش محوری دارند، به اجمال مورد بررسی قرار می‌گیرد:
1-4 ‌تصمیم‌گیری:
«‌تصمیم‌گیری نوعی واکنش است که فرد در برابر یک مسأله از خود نشان می‌دهد. بین وضع موجود و وضع مورد نظر (یا مورد درخواست) فاصله یا تفاوت هست، و برای رسیدن به وضع مورد نظر باید اقداماتی صورت گیرد.» (رابینز، 1374، ص 220)
یکی از متون مدیریت اسلامی ‌تصمیم‌گیری را به صورت زیر تعریف می‌کند:
«عمل و فعلی که بر اساس بینش اسلامی، در جهت اجرای اهداف عالیه اسلام،‌با ملاحظه و بکارگیری ضوابط و معیارهای ارزشی ـ اسلامی در موردی معمول می‌گردد (مرتضی جوادی آملی،ص3).
رویکردهای ‌تصمیم‌گیری:
فرآیندی که در جهت حل مشکل و یا استفاده از فرصت صورت می‌پذیرد و نهایتاً به تصمیم منجر می‌شود می‌تواند به صورتهای مختلف انجام پذیرد. نوع تلاش فرد در راستای اخذ تصمیم، رویکرد او را در مقوله ‌تصمیم‌گیری مشخص می‌سازد (دقت، 1375، ج 1، ص 682). این تلاش می‌تواند با درجات مختلف نظام مندی و منطقی بودن (عقلانیت) صورت پذیرد. در حقیقت رویکردهای ‌تصمیم‌گیری را بر اساس میزان عقلانیت می‌توان توصیف کرد که در یکسو نظریات کاملاً عقلایی و در سوی دیگر نظریات شهودی قرار دارند. نظریات ‌تصمیم‌گیری به اندازه‌ای که از عقلانیت فاصله می‌گیرند به رویکردهای شهودی نزدیک می‌شوند. در اینجا به مهمترین نظریات در مورد رویکردهای ‌تصمیم‌گیری اشاره می‌شود:
الف) رویکرد عقلایی: این رویکرد، زمانی صورت می‌پذیرد که فرد مسأله را به صورت سیستماتیک تجزیه و تحلیل کند و مراحل منطقی را به ترتیب، برای رسیدن به راه حل، پشت سر گذارد. سایمون برای رویکرد ‌تصمیم‌گیری عقلایی 3 مرحله را برمی‌شمرد:
ـ‌بررسی گزینه‌های رفتاری موجود به شیوه دورنمایی پیش از ‌تصمیم‌گیری
ـ توجه به همه پی آمدهای پیچیده که به دنبال هر گزینش می‌آیند.
ـ بهره‌گیری از نظام ارزشها به عنوان معیار کار و جدا کردن یک گزینه، از میان همه مجموعه گزینه‌ها (هربرت سایمون، 1371، ص 99)
نظریات کلاسیک سازمانی‌، ‌تصمیم‌گیری را یک رویکرد کاملاً منطقی و عقلایی می‌دانند.
ب ـ‌رویکرد عقلانی محدود: رویکرد عقلایی، یک روش آرمانی برای ‌تصمیم‌گیری سازمانی به شمار می‌آید. در نیم قرن اخیر نظریات مختلفی در مخالفت با رویکرد عقلایی ظهور پیدا کرده است. بزرگترین ضربه بر نظریات کلاسیک ‌تصمیم‌گیری، توسط سایمون ـ در کتاب رفتار اداری (1943) و پس از آن در کار مشترک با مارچ (1958) ـ وارد شد. دیدگاه سایمون در مورد عقلانیت محدود انسانی با استقبال بسیار مواجه شد، تا آنجا که سایمون در سال 1978 جایزه نوبل اقتصاد را به دلیل همین اندیشه، دریافت می‌کرد.
بررسی نظریات و دیدگاههای سایمون نشان می‌دهد که رویکرد عقلایی و عقلایی محدود تفاوتهای زیر را با هم دارند:
(نگاره شماره 1: تفاوتهای میان رویکردهای عقلایی و عقلانی محدود)

فرآیند ‌تصمیم‌گیری به همان اندازه که از «عقلانیت» فاصله می‌گیرد، به ‌تصمیم‌گیری شهودی نزدیک می‌شود. سایمون محدودیتهای عقلانیت انسانی را به تفصیل مورد بررسی قرار می‌دهد که به آن اشاره خواهد شد. مطابق این رویکرد، حتی اگر فرد در تصمیمات برنامه‌ریزی نشده و نامشخص بخواهد کاملاً عقلایی عمل کند، ناچار است بر اساس قضاوتهای شهودی و تجربی تصمیم نهایی را بگیرد.
ج) رویکرد شهودی (اشراقی): به هنگام ارائه راه حل می‌توان از فرآیندهای شهودی استفاده کرد. «نتیجه یک تحقیق نشان می‌دهد که معمولاً مدیران بدون توجه به اثراتی که تصمیمات بر سود یا سایر نتایج قابل سنجش دارد، اقدام به ‌تصمیم‌گیری می‌نمایند... بسیاری از عوامل نامحسوس، در امر انتخاب بهترین راه حل، اثرات شدیدی می‌گذارند. نمی‌توان با یک روش منظم(سیستماتیک) این عوامل را به سنجش درآورد؛ از این‌رو افراد با اتکا به قضاوتهای شهودی راه حل را انتخاب می‌نمایند. معمولاً مدیران تصمیم خود را بر مبنای آنچه فکر(حس) می‌کنند مناسب است می‌گیرند، نه آنچه داده‌ها و اسناد بر آن گواهی می‌دهند» (دفت، 1375، ج1، ص689)
سایمون در آثار جدیدترش تأکید زیادی بر فرآیندهای شهودی در ‌تصمیم‌گیری دارد. به نظر وی با توجه به طبیعت و نوع مشکل، ترکیبی از این دو رویکرد مورد استفاده قرار می‌گیرد و جدا دانستن و نامرتبط دانستن این دو رویکرد را نادرست برمی‌شمرد. سایمون تصریح می‌کند که رویکرد شهودی در واقع استفاده از تجارب و دانش گذشته است که در حافظه درازمدت فرد ذخیره شده و در یک «فرآیند تشخیص ـ و ـ بازیابی» تعداد زیادی از الگوهای رفتاری؛ متناسب با شرایط ‌تصمیم‌گیری بازیابی می‌شود. لذا در هر ‌تصمیم‌گیری، آمیخته‌ای از شیوه‌های منطقی و شهودی مورد استفاده قرار می‌گیرد که نوع این آمیخته در ارتباط مستقیم با نوع مشکل است (SIMON, 1987, P.57-64)
از مجموع آنچه بیان شد می‌توان گفت که حتی اگر فرایند حل مسأله بتواند به صورت منطقی صورت پذیرد، شناسایی مشکل و یا فرصت، غالباً حالت شهودی دارد (دفت، 1375، ج 1، ص 689).
د) رویکرد مطلوب تلویحی: در این رویکرد نیز مانند رویکرد رضایت بخش (عقلایی محدود) شخص تصمیم گیرنده می‌کوشد تا با ساده کردن فرایند ‌تصمیم‌گیری، مسائل پیچیده را حل کند. در این رویکرد، فرد نه منطقی عمل می‌کند و نه عقلانیت وی عینی است؛ بلکه از همان ابتدا با توجه به نوع سلیقه و اعمال نظر شخصی، یک راه حل بهتر را انتخاب می‌کند و اقدامات بعدی به این منظور است که فرد مطمئن شود راه حل مورد نظر و مطلوب وی همان راه حل «درست» است (رابینز، 1374، ج 1، ص 234).
پوزیتویسم منطقی
سایمون تصریح می‌کند که مکتب پوزیتویسم منطقی را به عنوان نقطة عزیمت در نظریة خویش پذیرفته است. لذا مناسب به نظر می‌رسد تا با آموزه‌های اساسی این مکتب آشنا شویم.
تاریخچة پوزیتویسم منطقی
پوزیتویسم منطقی در سالهای دهة 1920 در دانشگاه وین شکل گرفت. از چهره‌های این مکتب فلسفی می‌توان از «فلیکس کافمن»، «فیلیپ فرانک» و «هانس‌هان»، «مورتیس شلیک»، «جان آیر» و «رودلف کارناپ» یاد نمود.
در مورد اینکه چرا به این حلقه، پوزیتویسم منطقی اطلاق می‌شود؛ قید منطقی بودن «LOGICAL» یا «CONSISTENT» بیانگر شمول تجربه‌گرایی در کلیة نظرات اعضای این حلقه است. بنا به ادعای بانیان، این مکتب به هر موضعی که از لحاظ منطقی از دیگر مواضع نتیجه شود ملتزم خواهد ماند (ملکیان، 1377، ص 224).
پوزیتویسم منطقی و متافیزیک
پوزیتویسم منطقی، متافیزیک را به دلیل تحقیق ناپذیری تجربی، فاقد معنی و پوچ می‌داند. هرچند رد متافیزیک قبلاً از سوی امپریستها، صورت گرفته بود و امر جدیدی به شمار نمی‌آمد؛ اما پوزیتویستهای منطقی متافیزیک را محمل،‌پوچ و فاقد معنی برمی‌شمرند (نه فقط بی‌فایده و غیر عملی آنگونه که امپریستها بیان می‌کردند) (خرمشاهی، 1361، ص 10).
متا فیزیک در باور آنها شامل همة معارف بشری به جز علوم تجربی، منطق و ریاضیات می‌شود یعنی تقریباً تمامی فلسفه، علوم نظری، علوم اجتماعی و همچنین انواع ایدئولوژیها، علوم انسانی و بویژه الهیات،‌عرفان، هنر، زیبایی شناسی و اخلاق (خرمشاهی، 1361، ص 24)
پوزیتویسم منطقی و اخلاق
علیرغم اختلاف نظرهایی که میان اندیشمندان این مکتب وجود  دارد،‌اما همة آنها، هر نوع اخلاق متعالی و هر کوششی برای تمسک به حوزه ارزشها، که فراتر از عالم تجربه باشد را محکوم می‌کنند. از نظر آنان احکام ارزشی و اخلاقی در قلمرو متافیزیک قرار دارد: لذا بی معنی و مهمل است (خرمشاهی، 1361، ص11) همچنین ارزشها و غایات اخلاقی مطلقاً ذهنی است نه واقعی. اعتقاد به نومینالیزم ایجاب می‌کند که ورای عالم جزئیات، عالم دیگری که بتوان آن را عالم ارزشها و غایات نامید، وجود نداشته باشد. قضایای اخلاقی مهمل است زیرا دلیلی وجود ندارد که در ماورای عالم تجربه و حقیقت، اموری باشد که به تجربه حسی درنمی‌آید (تائس، 1352، ص 11)
بعضی از پوزیتویستهای منطقی مانند آروکارناپ، نقش احکام و مفاهیم اخلاقی را حتی تا حد اصوات نحوی که از احساس حکایت می‌کنند،‌تنزل می‌بخشند. مثلاً معتقدند کلمه «وای» بجای «بد» در مشاهده یک حادثه ناگوار،‌مفهوم واحدی را می‌رساند (جوادی، ص 59، وبراین مگی، ج 1، 1374، ص194)
پوزیتویسم منطقی و اصل تحقیق‌پذیری
پوزیتویستهای منطقی دریافتند که با روش تجربی، بعضی از گزاره‌ها را نه می‌توان رد کرد و نه قبول. برای رفع این مشکل بعضی از گزاره‌ها را اصولاً بی‌معنی تلقی کردند.(ملکیان، 1377، ص 228) به طور کلی اصل تحقیق‌پذیری تجربی باعث می‌شود که حداقل سه دسته از گزاره‌ها فاقد معنی باشند: گزاره‌های فلسفی (و از جمله منطق و ریاضیات)، گزاره‌های دینی و کلامی و گزاره‌های ارزشی (اخلاقی، زیبایی شناسی و...) (ملکیان، 1377، ص234). این اشکال اساسی باعث شد که پوزیتویستهای منطقی، معیار معناداری را بدین صورت مورد تجدید نظر قرار دهند: «شرط لازم برای اینکه یک گزاره دارای معنای محصل باشد، این است که به صورت قضیه‌ای بیان شود که یا تحلیلی باشد (همانند قضایای منطقی و ریاضی، صدقش از خودش برآید) و یا از نظر تجربی تحقیق‌پذیر باشد» (خرمشاهی، 1361، ص 24)
ابعاد فراتئوریک
مقصود از ابعاد فراتئوریک،‌زیربناهای فلسفی است که نظریات علوم اجتماعی از آنها سرچشمه می‌گیرند. اهمیت این بحث در این است که ابعاد فراتئوریک در هر نظریه، وظیه تعیین و تبیین مبادی تصوری و تصدیقی آن نظریه را بر عهده دارد. نفوذ به لایه‌های زیرین، زیربنایی و محوری هر نظریه، درک مفاهیم اساسی آن، درک نحوة تکوین و شکل‌گیری و موارد مهم دیگر، تنها در پرتو شناخت این ابعاد ممکن است. هرچند در تعداد این ابعاد نظر واحدی وجود ندارد، اما در این نوشتار چهار مبحث مهمتر یعنی: معرفت شناسی، انسان شناسی، هستی شناسی و وظیفه شناسی مد نظر بوده است. حداقل نتیجه‌ای که این بررسی به دنبال دارد این است که نظریة رفتار اداری ـ همانند سایر نظریات علوم اجتماعی‌ـ  محصول نوعی نگرش خاص به حقیقت (معرفت)، هستی، انسان، وظیفه و مقولات مشابه است.
1- نظریة رفتار اداری
اگر بخواهیم تعریفی از نظریة رفتار اداری ارائه دهیم به نظر می‌رسد عبارت زیر مناسب باشد:
«با توجه به آنکه هر رفتار نوعی تصمیم است و هر تصمیم از مفروضات ارزشی و واقعی ناشی می‌شود، سازمانها از طریق فراگردهای اداری بر تصمیمات افراد نفوذ می‌کنند و از این طریق رفتار آنها را در جهت تحقق اهداف سازمانی،‌شکل می‌بخشند».
«نظریة رفتار اداری» به دنبال بیان آن است که چگونه سازمانها برای وصول به اهداف تعیین شده، ابزارها و فراگردهای سازمانی را در اختیار می‌گیرند و آنها را جهت می‌دهند تا تصمیمات افراد سازمانی در راستای اهداف تعیین شده باشد. در واقع این نظریه، یک الگوی تصمیم‌سازی است.
الف‌ـ اهداف سایمون از تدوین نظریة رفتار اداری
1- شناخت سازمانها در چارچوب فراگردهای ‌تصمیم‌گیری آنها (سایمون، 1371، ص یک)
2- رفتار اداری به عنوان راهی برای گشودن دشواریهای عملی سازمان (سایمون، 1371، صفحات دو و هشت)
3- ناخشنودی از نظریات اداری موجود و تلاش جهت پروراندن آنها (سایمون، 1371، ص 21)
4- ایجاد یک رشته از ابزارهای لازم برای تعریف سازمان و بررسی کارکردهای آن(سایمون،1371،ص16)
5- ایجاد علوم اداری بر محور رفتار (سایمون، 1371، صفحات 17 و295)
ب‌ـ جایگاه نظریة رفتار اداری در میان نظریات علم مدیریت
همزمان با انتشار نظرات سایمون در سالهای پایانی نیمة اول قرنی که گذشت، دو جریان فکری در حوزة بررسیهای سازمانی شکل یافته، و جریان جدیدی نیز در حال تکوین بود.
اختلاف میان این دو اندیشه ـ که به صورت عام به تئوریهای کلاسیک و نئوکلاسیک مدیریت مشهوراند‌ـ در برخورد با مسائلی مانند: «اختیار سازمانی» و یا «سازمان رسمی» عمق بیشتری می‌یافت. در این شرایط سایمون ضمن ساده دلانه خواندن بررسیهای تک متغیریِ این دو جریان، نهضتی را در حوزة بررسیهای سازمانی آغاز نمود که «رابینز» از آن به «عقب گرد اصول گرایی» تعبیر می‌نماید (رابینز، 1377، ص 438).
سایمون شدیدترین انتقادات را بر اصول اداری کلاسیکها وارد نمود و آنها را در حد ضرب المثلهایی که هر کدام با دیگری در تناقض هستند، تنزل بخشید (سایمون، 1371، ص 23). همچنین سایمون انتقاداتی را نیز متوجه نئوکلاسیکها می‌کند و ضمن تأیید تأثیر ویژگی‌های شخصیتی عملکرد سازمانی،‌انتقاداتی که از سوی مکتب روابط انسانی متوجه سازمان می‌شود را دلیلی بر اهمیت فراوان نقش سازمانها و تأثیر قابل توجهی که بر رفتار افراد می‌گذارند، قلمداد می‌نماید (سایمون، 1371، ص نه). وی به دلیل نقش غیرقابل انکاری که برای سازمان و تأثیر آن بر رفتار اجتماعی قائل است، درصدد برآمد که در قالب رفتار اداری چارچوبی برای تحلیل و تعریف موقعیتهای اداری فراهم آورد و به نحوی اصول اداری را از آسیب ابهام درونی و تناقض متقابل نجات بخشد (سایمون، 1371، ص303)
سایمون با روشن بینی و واقع نگری قابل تحسین، که از ویژگیهای برجسته او است، سنگ بنای نظریات جدیدتر را در مدیریت بنا نهاد. هر چند دو دهه طول کشید. تا نظریه پردازان سازمان، اهمیت سخنان او را درک نمایند و نسبت به آن واکنش نشان دهند (رابینز، 1377، ص439)
رویکرد اقتضایی در مدیریت، تا حدودی وام دار اندیشه‌های سایمون است. همچنین جدیدترین نظریات سازمانی، که سازمانها را به عنوان عرصه‌های سیاسی «قدرت ـ کنترل» قلمداد می‌نمایند. مدیون تعالیم سایمون هستند. «جفری ففر»، بر اساس «مطالعات سایمون و مارچ»،‌مدلی از تئوریهای سازمانی ارائه داد، که در آن ائتلافهای قدرت،‌برای حفظ منافع شخصی اعضای ائتلاف، شکل می‌گیرد و مواردی مانند هدف گذاری و کنترل سازمانی نیز، در راستای همین منافع صورت می‌پذیرد (رابینز، 1377، ص 440)

(نگاره شماره 2: پاره‌ای از تفاوتهای میان رویکردهای کلاسیک و نئوکلاسیک با نظریه رفتار اداری)


رفتار اداری سایمون یک نظریه عقلایی است، اما همانگونه که خود سایمون تأکید می‌کند، عقلانیت مورد نظر او متمایز از عقلانیت اقتصادی و عقلانیت منعکس در نظریات کلاسیک مدیریت است.

3ـ عناصر تئوریک و فراتئوریک نظریه رفتار اداری
اساسی‌ترین مفاهم تئوریک و فراتئوریک نظریه رفتار اداری را می‌توان در قالب نگاره شماره 3 ارائه کرد. آنچه در این بررسی مشهود است. ارتباط میان این دو دسته از مفاهیم است (ابعاد تئوریک و فراتئوریک). بر یعنی اگر سایمون صرفاً شناختهای حسی را معتبر نمی‌دانست، هستی را منحصر در عالم ماده و محسوس و انسان را موجودی تک بعدی نمی‌شمرد و همچنین ارزشها را غیرعقلایی قلمداد نمی‌کرد، نظریه رفتار اداری بدین شکل صورت بندی نمی‌شد.

نگاره شماره 3: ابعاد تئوریک و فراتئوریک نظریه رفتار اداری
4‌‌ـ ارزیابی عناصر اصلی نظریه اداری از دیدگاه نهج البلاغه
همانگونه که پیشتر بیان شد، عقلانیت در نظریه رفتار اداری دارای ویژگیهای زیر است:
1- عقلانیت محدود به طراحی وسایل و روشها است و عقل توان پرداختن به اهداف را ندارد.
2- تصمیم، معادل رفتار است و عناصر «خودآگاهی»، «تعهد» و «برگزیدن عقلایی» در آن ضرورتی ندارد.
3- محدودة روانشناسی فرد، تعیین‌کننده رفتار او به شمار می‌آید.
الف‌ـ عقلانیت در نهج البلاغه
همانگونه که پیشتر بیان شد، عقلانیت در نظریه رفتار اداری دارای ویژگیهای زیر است:
1- عقلانیت محدود به طراحی وسایل و روشها است و عقل توان پرداختن به اهداف را ندارد.
2- عقل تنها به «واقع» می‌پردازد و «ارزش» از محدودة آن خارج است؛ به عبارتی حوزه عقل غیرارزشی و حوزه ارزشها غیرعقلانی است.
3- اهداف عقلایی نیستند بلکه توسط قراردادهای اجتماعی تعیین می‌شوند.
4- اخلاق نسبی و ارزشها قراردادی است.
5- انسان عقلایی، انسان اقتصادی است. انسان اداری مورد نظر سایمون، هر چند تفاوتهایی با انسان اقتصادی دارد اما از لحاظ مبانی و مبادی همان انسان اقتصادی است. لذا با انگیزه‌های اقتصادی برانگیخته می‌شود، و عقل متصدی تنظیم وسایل، برای حداکثر سازی (یا در نظریه سایمون رسیدن به حد رضایت بخش) این امیال است.
اما می‌توان شواهدی ارائه نمود که عقلانیت در نهج البلاغه،‌متفاوت از عقلانیت در نظریه رفتار اداری است. به عبارت دیگر خردورزی در نهج البلاغه منحصر به طراحی روشها نمی‌شود ـ هرچند که به عقلانیت ابزاری هم توجه شود ـ بلکه دامنه‌ای بسیار گسترده‌تر دارد و بسیاری از اموری که در نظریه رفتار اداری ـ به دلیل ماهیت پوزیتویستی آن ـ غیر عقلایی به شمار می‌آید. در نهج البلاغه شرط خردورزی شمرده می‌شود. این بحث در چهار بخش مجزا ارائه می‌شود.
تأکید نهج البلاغه بر عقلانیت و ارزش بی نظیر آن
پاره‌ای از آموزه‌های نهج البلاغه،‌عقل را عامل نجات، اصلاح و هدایت انسانها برمی‌شمرد و بر نقش بی‌نظیر آن تأکید می‌کند:
ما استودع الله امرأ عقلاً اِلّا استنقذه به یوماً ما      (قصارالحکم 407)
خدا عقل را به انسان نداد جز آن که روزی او را با کمک عقل نجات بخشید (نهج البلاغه، ص 727)
... ولایغش العقل من استنصحه       (قصارالحکم 281)
... کسی که از عقل نصیحت خواهد به او خیانت نمی‌کند (نهج البلاغه، ص699).
تأکید نهج البلاغه بر عقلانیت ابزاری (عقل معاش)
نهج البلاغه، از توجه به «وسایل مشروع» غافل نبوده و جایگاهی شایسته برای آن بنا ساخته است، اما عقلانیت را منحصر به عقلانیت ابزاری نمی‌داند. نهج البلاغه چگونه می‌تواند عقلانیت ابزارها را نادیده انگارد، در حالی‌که بزرگترین ضربات بر اسلام و جامعه اسلامی از سوی کسانی بود که با هدف حق طلبی، به دنبال وسایل و روشهای باطل رفتند ـ همانند آن چه خوارج انجام دادند؟! (نهج البلاغه، ص 111)
و لیس للعاقل ان یکون شاخصاً الا فی ثلاث: مرمه لمعاش، او خطوه فی معاد، او لذه فی غیر محرم (قصارالحکم 390)
... و خردمند را نشاید، جز آنکه در پی سه چیز حرکت کند: کسب حلال برای تأمین زندگی، یا گام نهادن در راه آخرت،‌یا به دست آوردن لذتهای حلال (نهج البلاغه،‌ص 725)
... ولا عقل کالتدبیر... (قصارالحکم 113)
و هیچ عقلی، چون تدبیر اندیشیدن نیست. (نهج البلاغه، ص 650)
تأکید نهج البلاغه بر عقلانیت اخلاق و ارزشها
در نهج البلاغه نه تنها اخلاق و ارزش، از دایره عقل خارج نیستند بلکه، توجه نکردن به آنها موجب می‌شود تا خردورزی فرد، مورد خدشه و در معرض نابودی قرار گیرد.
... و اعلموا ان الامل یسهی العقل و ینسی الذکر (خطبه 86)
... و بدانید که آرزوهای نفسانی خرد را به غفلت وا می‌دارد و یاد خدا را به فراموشی می‌سپارد. (نهج‌البلاغه،ص145)
آن حضرت در توصیف شیفتگان دنیا می‌فرمایند:
... قد خرقت الشهوات عقله و اماتت الدنیا قلبه... (خطبه 109)
خواهشهای نفسانی پرده عقلش را دریده، و حب دنیا دلش را میرانده است. (نهج البلاغه، ص205)
این بیان، لزوم توجه به اخلاق و ارزشها را مورد توجه قرار می‌دهد، زیرا در صورت توجه نکردن به ارزشها،‌شهوات می‌تواند عقلانیت انسان را مورد تهدید جدی قرار دهد.
آن حضرت در نامه‌ای به شریح قاضی، حقانیت گفتار خود را به جمله زیر مؤکد می‌سازند:
شهد علی ذلک العقل اذا خرج من اسر الهوی و سلم من علائق الدنیا (کتاب 3)
به این واقعیتها عقل گواهی می‌دهد، هرگاه که از اسارت هوای نفس نجات یافته و از دنیا پرستی به سلامت بگذرد (نهج البلاغه، ص483)
کلام مبارک آن حضرت، بیانگر این واقعیت است که عقل اسیر شهوات نمی‌تواند حقایق را آنگونه که باید دریابد و به شناخت حقیقی دست پیدا کند. یعنی برای عقلی که به شهوات آلوده است، دستیابی به عقلانیت عینی محال است.
در یکی از نامه‌های آن امام همام به معاویه آمده است:
... و انک والله ما علمت الاغلف القلب المقارب العقل(کتاب 64)
حضرت در این نامه کسی را به تباهی عل و غیر عقلانی بودن محکوم می‌کنند که به حسب ظاهر در عقلانیت ابزاری و تدبیر وسایل بسیار موفق عمل می‌کرد و پیروزیهای فراوانی به دست آورده بود. جهت توضیح بیشتر مطلب،‌از حدیثی که در جلد اول اصول کافی آمده است،‌بهره می‌گیریم.
]قلت له ما العقل قال:[ ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان  ]قلت: فالذی کان فی معاویه؟ فقال:[ تلک النکراء، تلک الشیطنه و هی شبیهه بالعقل و لیست بالعقل
]شخصی از امام صادق (ع) پرسید عقل چیست؟ حضرت در پاسخ فرمودند:[ چیزی است که به وسیله آن خدا را بپرستند و بهشت بدست آرند. ]راوی گوید: گفتم: آنچه معاویه داشت چه بود. فرمودند:[ آن نیرنگ و شیطنت بود، ‌آن مانند عقل است ولی عقل نیست (کلینی، اصول کافی،‌ج 1، ص16)
برخلاف اعتقاد دیدگاههای کلاسیک ‌تصمیم‌گیری، که کار عقل را پیروی از هواها و غرایز می‌دانند و عقلانیت مورد نظر آنها، متصدی تدبیر وسایل برای حداکثر سازی خواسته‌های نفسانی است؛ نهج البلاغه یکی از کاربردهای عقل را،‌عدم پیروی از امیال نفسانی و متقابلاً کنترل غرایز می‌داند،‌که جملات فوق گوشه‌هایی از دیدگاه نهج البلاغه در این مورد را نشان می‌دهد.
.............................................................................................

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله نگاه نهج البلاغه به نظریه تصمیم (2)

دانلود مقاله نگاه نهج البلاغه به نظریه تصمیم (2)

...........................................................
مولف/مترجم: محمد نجف‌زاده
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی):
وضعیت: تمام متن
منبع:
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir
 
تأکید نهج البلاغه بر عقلانیت مبدأ و معاد فلسفه زندگی
در آموزه‌های پوزیتویسیتی،‌دین، خدا، اخلاق،‌ارزشها، اهداف ناب و متعالی و هر آنچه که با حواس تجربی قابل ادراک نباشد،‌متافیزیکی به شمار می‌آید و از دایره عقلانیت خارج می‌گردد؛ اما خردورزی نهج البلاغه، در توجه هر چه بیشتر به این امور است.


... و لا تکونوا کجفاه الجاهلیه،‌لا فی الدین یتفقهون و لا عن الله یعقلون(خطبه 166)
همچون ستم‌پیشگان جاهلیت نباشد، که نه از دین آگاهی داشتند و نه در خدا اندیشه می‌کردند (نهج البلاغه، ص 319)
کفاک من عقلک ما اوضح لک سبیل غیک من رشدک    (قصارالحکم،‌)
از نفع عقل همین تو را کافی است که راه گمراهی را از رستگاری نشانت دهد. (نهج البلاغه، ص 730)
در پاره‌ای موارد نهج البلاغه پس از بیان گوشه‌هایی از عظمت الهی، عقل را در برابر عظمت و قدرت الهی خاشع و خاضع توصیف می‌کند،‌نه اینکه پای عقل را از ورود به چنین حوزه‌هایی کوتاه بداند. از جمله، آنجا که به خلقت شگفت‌انگیز طاووس اشاره می‌فرماید:
فاقام من شواهد البینات علی لطیف صنعته و عظیم قدرته،‌ما انقادت له العقول معترفه و مسلمه له(خطبه 165)
و شواهد و نمونه‌هایی از لطافت صنعتگری و قدرت عظیم خویش بپا داشته، چندان که تمام اندیشه‌ها را به اعتراف واداشته و سر به فرمان او نهاده‌اند (نهج البلاغه،‌ص311)
باید به تفاوت میان عقلانیت اسلامی و غربی توجه لازم مبذول شود. آنچه قابل توجه است آنکه، غرب پس از رنسانس به دنبال آن بود که برای عقلانی سازی ـ به زعم خود ـ میان حوزه‌های مختلف انسانی انفکاک برقرار نماید. یعنی حریم دین، حکومت،‌علم، زندگی و... از یکدیگر جدا باشد. نتیجه این عمل آن شد که دین، که پیش از آن،‌بر تمامی ابعاد زندگی بشری از علم، اقتصاد و حتی حریم خصوصی افراد حاکمیت داشت به حاشیه رانده شد و علوم تجربی،‌وظیفه تنظیم مناسبات انسانی را بر عهده گرفت. سکولاریسم در حوزة دین، دموکراسی در حوزة حکومت و نسبیت در حوزة اخلاق از جمله ثمرات این حرکت بود. «مارکس وبر» جامعه شناس معروف آلمانی و نظریه پرداز توانمند علوم اجتماعی ـ که نظریه بوروکراسی وی جایگاهی رفیع در حوزة تئوریهای سازمانی دارد ـ فرآیند عقلانی سازی غربی را به دو مرحله تقسیم می‌کند که مرحله اول آن یعنی عرفی سازی جامعه، ‌به وسیله کمرنگ شدن نقش دین، تحقق می‌یابد. در حقیقت عقلانیت غربی یک عقلانیت کالونیستی و سکولار است (مجید محمدی،‌، صفحات 150-2)
در نقطه مقابل، اسلام ـ در مفهوم ناب آن ـ درصدد آن است که با تبیین و تنظیم جهان بینی و ایدئولوژی و در نتیجه تریبت و تأدیب انسانها بر تمامی جوانب زندگی آنها سایه افکند و  همه چیز زندگی انسانها را تحت هدایت و نظارت دستورات حیات بخش خود قرار دهد. این مسأله نشان می‌دهد که عقلانیت دینی و عقلانیت غربی در دو مسیر مجزا حرکت می‌کنند و دو هدف متفاوت را طی می‌کنند.
برخلاف باورهای پوزیتویستی،‌دستیابی به عقلانیت عینی و شناخت کامل ممتنع نیست. یعنی در صورتی که بشر نقصان عقل را به سنت تکمیل نماید، می‌تواند به عقلانیت کامل راه یابد و فلسفه بعثت رسل چیزی جز این نیست.

ب‌ـ عناصر تشکیل دهنده تصمیم از دیدگاه نهج البلاغه
اینکه در نظریه رفتار اداری،‌«رفتار» و «تصمیم» معادل یکدیگرگرفته شده‌اند، اگر در حد تعریف و وضع اصطلاح باشد، سخنی در آن نیست؛ اما واقعیت این است که این موضوع به لفظ محدود نمی‌شود بلکه از مبانی فراتئوریک نظریه رفتار اداری و اندیشه انسان اقتصادی ناشی شده و بر تمامی ابعاد نظریه رفتار اداری و تئوری پردازیهای آن پرتو افکنده است. لذا باید به دو مطلب اساسی زیر توجه کرد:
1- سایمون در نظریه رفتار اداری تمایزی میان رفتارهای ارادی و غیرارادی قائل نشده است، چرا که مطابق اندیشه «انسان اقتصادی» هستی کاملاً مکانیکی است. بر این اساس انسان به عنوان جزئی از هستی، فاقد عنصری به نام «اختیار و اراده» است و رفتارها کاملاً در جهت امیال و غرایز صورت می‌گیرند. در این صورت آیا میان رفتارهای انسان و حیوان تفاوتی وجود دارد؟
2- تصمیم، همانگونه که خود سایمون نیز تصریح کرده،‌در کاربرد متداول خود، نمی‌تواند فاقد عناصر «خودآگاهی»، «تعهد» و «گزینش عقلانی» باشد (هربرت سایمون،‌، ص 4). اما نظریه رفتار اداری ضرورت وجود این عناصر را نادیده می‌گیرد و رفتارهای فاقد این عناصر را‌در صورتی که «سودمند»،‌«هدف‌نگر» و «کارنگر» باشند، هم عقلانی و هم تصمیم می‌پندارد.

در ادبیات عرب، مترادف واژه DECISION کلمات «عزم»، «قرار»، «حکم» و «قطع» است (منیر البعلبکی،‌، 254)؛ در لسان دین، تنها «عزم» است که مترادف «تصمیم» استعمال می‌شود. «عزم» نیز چه در کاربرد عرفی و چه در متون دینی، نمی‌تواند فاقد عناصر سه گانه فوق باشد.
... فالنظر بالقلب،‌العامل بالبصر، یکون مبتدأ عمله ان یعلم اعمله ام له. فان کان له مضی فیه و ان کان علیه وقف عنه...(خطبه 154)
آن‌که به چشم دل نگرد و با دیدة درون کار کند آغاز کارش آن است که بداند آنچه انجام می‌دهد به سود اوست یا بر زیان او. اگر به سود اوست ادامه دهد و اگر به زیان اوست، توقف کند. (نهج البلاغه، ص284)
کلام اخیر، تأکید نهج البلاغه بر مطلوبیت رفتارهای توأم با تدبیر است. اگر سه عنصر خودآگاهی، تعهد و گزینش عقلایی را از رفتار انسان حذف کنیم، رفتار او تفاوتی با حیوان نخواهد داشت و در این صورت نمی‌توان او را «انسان مسؤول» دانست.
از منظر دین ‌تصمیم‌گیری،‌ناشی از قدرت اراده و انتخاب و اختیار انسان است. رفتارهای غریزی به هویت نباتی انسان مربوط‌اند نه به روح او، و رفتار اداری به جوهره و نفس انسانی وابسته است. ‌تصمیم‌گیری یک رفتار ارادی است، نه غریزی. پوزیتویستها و تمام کسانی که برای انسان وجودی به نام روح قائل نیستند، کلیه رفتارهای انسان،‌حتی ‌تصمیم‌گیری را از قبیل انعکاسهای شرطی می‌دانند (مصباح یزدی، 1376، صفحات 78-77)

ج‌ـ عوامل تعیین‌کننده رفتار از دیدگاه نهج البلاغه
قبل از ورود به بحث نهج البلاغه مروری مجدد بر آنچه در مورد تعیین کننده‌های رفتار بیان شد می‌اندازیم. در نظریات کلاسیک که اندیشه «انسان اقتصادی» بر آنها حاکم بود، امیال و غرایز تعیین کننده رفتار به شمار می‌آمدند. عقل نیز مسؤولیت تنظیم وسایل برای حداکثرسازی این امیال را بر عهده داشت، زیرا ترجیحات افراد را می‌دانست و از گزینه‌ها و پی آمدهای هر گزینه،‌اطلاع کافی داشت.
نظریه رفتار اداری اگر چه انسان اقتصادی را با تعدیلاتی،‌همچنان به رسمیت می‌شناسد، اما معتقد است عقل بشری توان حداکثر سازی منافع انسان را ندارد و فقط می‌تواند تا حد «رضایت بخشی» نیازهای او را تأمین کند.
سایمون معتقد بود به اندازه‌ای که عقلانیت فرد کنارزده می‌شود،‌روان‌شناسی او تعیین‌کننده رفتار به شمار می‌آید. به عبارتی پیرامون روان‌شناسی هر فرد رفتار او را تعیین می‌کند. به نظر سایمون،‌رفتار، آنگونه که کلاسیک‌ها می‌گفتند، نمی‌تواند عقلایی باشد. اگر رفتار همیشه درصدد دستیابی به عقلانیت عینی بود، دوره‌ای درنگ و تأمل قبل از هر رفتاری ضروری به نظر می‌رسید، تا مراحل سه گانه فرآیند ‌تصمیم‌گیری طی شود. اگر همان مثال سایمون ـ یعنی تماس دست با جسم داغ ـ را مد نظر داشته باشیم، عقلانیت عینی ایجاب می‌کرد تا زمانی دست را کنار بکشیم که تا حدودی سوخته باشد، لذا سایمون ملاک عقلانی بودن را «خودآگاهی»،‌«تعهد» و «برگزیدن عقلایی» نمی‌داند بلکه «سودمندی»،‌«هدف نگری» و «کارنگری» را ملاک معقول بودن می‌شمرد.
این بحث را طولانی‌تر نمی‌کنیم. به هر حال چه امیال و غرایز با راهبری عقل،‌و چه امیال و غرایز با راهبردی پیرامون روان شناسی فرد،‌تعیین کننده رفتار باشند، آیا به این مفهوم است که هیچ عامل دیگری در تعیین رفتار نقش ندارد؟
این بررسی نشان می‌دهد که صرفنظر از ارزشی که نهج البلاغه برای ذهن، حواس و عوامل روان شناختی در ایجاد رفتار قائل است، عوامل دیگری نیز بر آن مؤثرند. این عوامل با مبانی معرفت شناسی حاکم بر نظریه رفتار اداری سازگاری ندارند و این نظریه چاره‌ای جز مهمل خواندن آنها نخواهد داشت. یعنی:
1) گرایش پوزیتویسم منطقی به اصالت پدیدار (فنومینالیزم) باعث می‌شود تا اموری مانند روح،‌نفس، ضمیر ناخودآگاه و... بی معنی و مهمل به شمار آیند.
2) گرایش پوزیتویسم منطقی به اصالت تسمه (نومینالیزم) سبب می‌شود تا ادراک عقلایی انکار شود و تعقل،‌حداکثر نوعی سخن گفتن ذهنی به حساب آید.
3) پوزیتویستهای منطقی معرفت واقعی را مبتنی بر تجربة حسی می‌دانند،‌لذا آنچه به عنوان علم حضوری خوانده می‌شود، از قبیل تصورات سادة تجربی شمرده می‌شود.
4) علم را منحصر به علم تجربی می‌دانند،‌لذا دریافتهای شخصی را غیرعلمی می‌پندارند. حتی آنها روان شناسی را از محتوای واقعی خود تهی ساخته و در حد رفتارشناسی تنزل می‌دهند. این باعث می‌شود تا آنچه که از نظر سایر روان شناسان امری مسلم و اثبات شده به نظر می‌رسد،‌با مبانی پوزیتویستی اموری مهمل و پوچ شناخته شود.
5) اخلاق و ارزشها را اموری غیرعقلانی می‌دانند. لذا تمسک به حوزه ارزشها را مورد تخطئه قرار می‌دهند.
اکنون به پاره‌ای از عواملی که نهج البلاغه، بر نقش و تأثیر آنها بر رفتار، تصریح می‌کند اشاره می‌کنیم:

تأکید نهج البلاغه بر نفس و مراتب آن به عنوان عامل مؤثر بر رفتار
علی(ع) چه در مقام توصیف ـ همانند آنچه در مورد معاوه بیان می‌فرمایند ـ و چه در مقام تجویز همانند توصیه‌هایی که به اصحاب و کارگزاران خود می‌کنند ـ لزوم توجه به نفس را به عنوان عاملی مؤثر بر رفتار، مورد تأکید قرار می‌دهند. به عنوان نمونه به چند مورد آن اشاره می‌شود:
]و من کتاب له الی معاویه:[... وإن نفسک قد اولجتک شراً و اقحمتک غیا و اوردتک المهالک و اوعرت علیک المسالک.  (کتاب30)
... نفست تو را به بدی‌ها کشانده و در پرتگاه گمراهی قرار داده است و تو را در هلاکت انداخته و راههای نجات را بر روی تو بسته است (نهج البلاغه،‌ص519)
]و قال (ع) و قد مر بقتلی الخوارج یوم النهروان:[ بوساً لکم، ‌لقد ضرکم من غرکم. ]فقیل له من غرهم یا امیرالمؤمنین؟ فقال:[ الشیطان المضل و الانفس الاماره بالسوء غرتهم بالامانی و فسحت لهم بالمعاصی و وعدتهم الاظهار فاقتحمت بهم النار (قصارالحکم 323)
]و چون روز نهروان به کشتگان خوارج گذشت فرمود:[ بدا به حال شما! آن که شما را فریفته گرداند زیانتان رساند. ]او را گفتند: ای امیر مؤمنان! که آنان را فریفت؟ فرمود:[ شیطان گمراه کننده و نفس‌های به بدی فرمان دهنده،‌آنان را فریفتة آرزوها ساخت و راه را برای نافرمانی شان، به پیروز کردن شان وعده کرد و به آتششان درآورد. (نهج البلاغه، ص706)
نقش قلب و ایمان بر رفتار آدمی
لسان العاقل وراء قلبه و قلب الاحمق وراء لسانه(قصارالحکم 40)
زبان عاقل در پشت قلب اوست و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد (نهج البلاغه، ص 633)
این کلام شریف، با هیچ مبنای حسی و تجربی قابل درک و فهم نیست، چرا که انسان عاقل و احمق در جنبه‌های محسوس یکسان هستند. تفاوت این دو، به جنبه‌ای ماورای تجربه باز می‌گردد؛ جنبه‌ای که رفتارهای آن دو را شکل می‌بخشد. شگفت انگیزتر، کلام آن حضرت در بیان تفاوت میان مؤمن و منافق است. این بیان نشان می‌دهد که چگونه ایمان و نفاق بر رفتار انسان تأثیر می‌گذارد و آن را جهت می‌دهد:
... والله ما اری عبداً یتقی تقوی تنفعه حتی یخزن لسانه و ان لسان المؤمن من وراء قلبه و ان قلب المنافق من وراء لسانه. لان المؤمن اذا اراد ان یتکلم بکلام تدبره فی نفسه فان کان خیراً ابداه و ان کان شراً و اراه و ان المنافق یتکلم بما اتی علی لسانه لایدری ماذا علیه(خطبه 176)
به خدا پرهیزکاری را ندیده‌ام که تقوا برای او سودمند باشد مگر آنگاه که زبان خویش را حفظ کرده بود. همانا زبان مرد باایمان در پس دل اوست ـ و آنچه می‌گوید در گروه ایمان است ـ و دل منافق از پس زیان اوست. زیرا مرد با ایمان چون خواهد سخنی بگوید در آن نیک بیندیشد. اگر نیک باشد اظهار کند و اگر ناپسند باشد پنهانش دارد در حالی‌که منافق آنچه بر زبانش آید می‌گوید و نمی‌داند چه به سود اوست و چه بر زیان او. (نهج البلاغه، ص336)

     تأثیر شهوات بر رفتار آدمی
علی(ع) در بیانات متعدد، شهوات را عاملی مؤثر در رفتار فرد می‌دانند.
... او منهوماً باللذه سلس القیاد للشهوه او مغرماً بالجمع و الادخار لیسا من رعاه الدین فی شیء. اقرب شیء شبهاً بهما الانعام السائمه... (قصارالحکم 147)
... یا کسی که سخت در پی لذت است و اختیار خود را به شهوت داده است، یا آن که در ثروت اندوزی حرص می‌ورزد،‌هیچکدام از آنان نمی‌توانند از دین پاسداری کنند و بیشتر به چارپایان چرنده شباهت دارند (نهج البلاغه، ص 661)

تأثیر عقل بر رفتار
عقلانیت در نهج البلاغه در بخش‌های قبل به صورت مفصل مورد بررسی قرار گرفت.
در پایان این بحث باید اعتراف نماییم که ما درصدد احصاء تمامی تعیین کننده‌های رفتار از دیدگاه نهج‌البلاغه نبودیم، فقط می‌خواستیم نمونه‌هایی ارائه دهیم تا مشخص شود که، تعیین کننده‌های رفتار، منحصر به بخشهای محسوس و مادی روان‌شناسی نمی‌شود بلکه عوامل دیگری نیز وجود دارد که نقش بسیار کلیدی و مهم دارند. یعنی نفس، قلب، شهوت و... که با مبانی پوزیتویستی، مهمل شمرده می‌شوند.

نتیجه‌گیری
اکنون به دنبال آن هستیم تا با پیوند میان بخشهای مختلف این نوشتار به نتایج نهایی دست پیدا کنیم. ارزیابی و بررسی عناصر اصلی نظریه نظریه رفتار اداری نتایج زیر را به دنبال داشت:
1- از دیدگاه نهج البلاغه عقلانیت موجود در نظریه رفتار اداری (عقلانیت ابزاری)، به همان اندازه که عقلایی است، غیرعقلایی هم به شمار می‌آید. در نظریه رفتار اداری، ارزشها و اهداف از قلمرو عقلانیت بیرون رانده شده‌اند،‌در حالی‌که نهج‌البلاغه عدم توجه به اهداف و ارزشها را غیر عقلانی می‌شمارد. به عبارت دیگر، نهج البلاغه علاوه بر توجه به عقلانیت ابزاری (عقل معاش)، پرداختن به اهداف و ارزشها را نیز ضروری و جزو لوازم عقلانیت می‌داند.
2- نظریه رفتار اداری تفاوت میان رفتارهای اداری و غریزی را نادیده گرفته و آنها را یکسان فرض می‌کند. سپس تصمیم را در مقابل چنین تعریفی از رفتار قرار می‌دهد و عناصر «خودآگاهی»، «تعهد» و «گزینش عقلایی» را در تصمیم ضروری نمی‌داند. نهج البلاغه بر خلاف چنین باوری وجود عناصر سه گانه فوق را در تصمیم ضروری می‌شمارد.
3- نهج البلاغه، غرایز را تنها تعیین‌کننده رفتار نمی‌داند و از مفاهیمی چون نفس، قلب و... به عنوان تعیین کنندة رفتار سخن می‌گوید. مفاهیمی که نظریه رفتار اداری با مبانی پوزیتویستی خود، چاره‌ای جز انکار آنها ندارد.
این بررسی نشان داد که عناصر اصلی نظریه رفتار اداری از دیدگاه نهج البلاغه تأیید نمی‌شوند.

پیشنهادات
بررسی‌های نویسنده حامی از آن است که الگوی “رفتار اداری” در نهج البلاغه و متون مدیریت اسلامی، حداقل دارای عناصر زیر خواهد بود:
1- به کارگیری اراده، اختیار و توجه فرد در بالاترین حد ممکن.
2- استفاده از تدبیر،‌آگاهی، بصیرت و سایر استعدادهای عقلانی فرد
3- بهره گیری از عنایات الهی و امدادهای غیبی در قالب اصل توکل
4- استفاده از خرد جمعی و هدایت خاص ربوبی در قالب اصل مشورت و عبرت گیری از تاریخ و سنتهای الهی.
5- استفاده از یک مجموعه مناسب «هست‌ها» و «بایدها» که می‌تواند استراتژی عملی رفتار فرد را تشکیل دهد.
به عنوان نمونه نقش پاره‌ای از عناصر پنجگانه فوق را بر نظریه رفتار اداری مورد بررسی قرار می‌دهیم:
1- یکی از محدودیتهای ‌تصمیم‌گیری در این نظریه، ضعف شناخت از پی آمدهای آتی هر گزینه می‌باشد. نهج البلاغه با دعوت به مطالعه تاریخ و عبرت گیری از سنتهای الهی در جهت کاهش این نقص، یاری‌های مؤثری را ارائه می‌دهد و پیش‌بینی پی‌آمدهای آتی را آسانتر می‌سازد.
2- یکی دیگر از محدودیتهای نظریه رفتار اداری، عدم انسجام در سلسله مراتب وسیله ـ هدف بود. نهج البلاغه با معرفی یک هدف کلی برای تمامی اعمال و در تمامی مراحل (رضایت و قرب الهی)، می‌تواند انسجام را در این سلسله به بهترین وجه برقرار نماید، زیرا هر ردة سلسله و مراتب وسیله ـ هدف، در مقایسه با هدف غایی مورد سنجش قرار می‌گیرد.
3- تأدیب دینی باعث می‌شود که فرد از توجه به موقعیتها و گزینه‌هایی که صرفاً امیال و زودگذر او را تأمین می‌کند. دوری ورزد و به اموری بپردازد که آخرت و نفع درازمدت او را در پی دارد. از طرفی تأدیب دینی، پیش بینی رفتارهای انسان‌های دیندار را ساده‌تر می‌سازد زیرا انتظارات و نگرشهای مشابه در آنها ایجاد می‌کند. این مسأله باعث می‌شود که برای سازمان ایجاد هماهنگی و همکاری میان افراد، با موففیت بیشتری، همراه باشد.
4- بهره گیری از مشورت باعث می‌شود که افراد با گزینه‌های بیشتری برای اخذ تصمیم روبرو شوند و به جنبه‌های بیشتری از یک موقعیت توجه نمایند و در یک کلام برآیند عقول برای ‌تصمیم‌گیری مورد استفاده قرار گیرد. اهمیت، فواید، کاربرد و جایگاه مشورت در موارد متعدد در نهج البلاغه مورد توجه قرار گرفته است.
5- توکل، ‌باعث می‌شود تا تردید و دودلی افراد کاهش یابد و امدادهای ربوبی را در ‌تصمیم‌گیری متوجه خود نمایند.
6- فراگردهای نفوذ نیز مورد توجه نهج البلاغه بوده است. از جمله پیشنهادات خاصی در مورد مشاورین ـ یعنی کسانی که مفروضات ‌تصمیم‌گیری را تا حد زیادی فراهم آورند ـ شده است. همچنین فراگرد همانند‌جویی، بسیار مورد توجه بوده است، آموزه‌هایی چون تولی، تبری، حب و بغض در راه خدا،‌امر به معروف و نهی از منکر،‌همه در جهت تقویت صفوف مؤمنین و شکل دهی به رفتارهای جمعی آنها در قالب اهداف مورد نظر اسلام بوده است.

پی‌نوشتها:
1ـ این مقاله برگرفته از پایان نامه کارشناسی ارشد با عنوان «رویکرد نهج البلاغه به فرآیند ‌تصمیم‌گیری» استکه در اردیبهشت 1380 به راهنمایی آقای  دکتر حسن عابدی جعفری و مشاورت حجت الاسلام و المسلمین محمد دشتی و آقای دکتر علی رضائیان در دانشگاه امام صادق (ع) به انجام رسید.
2ـ قرآن کریم: حجرات، 13
3ـ هربرت الکساندر سایمون HERBERT ALEXANDER SIMON (2001-1916) در سال 1933 به دانشگاه شیکاگو وارد شد و توانست در سال 1936 به اخذ مدرک لیسانس و در سال 1942 به دریافت درجه دکتری در رشته علوم سیاسی نائل شود. وی به دنبال آن بود که علوم اجتماعی را با متدلوژی علوم تجربی و ریاضی، مورد بهره برداری قرار دهد. مطالعات رسمی و غیررسمی گسترده، به همراه نبوغ و استعداد ذاتی باعث شد که سایمون در علوم فراوانی تخصص و تبحر کسب کند تا آنجا که از او به «مرد همه فن حریف و بزرگترین دانشمند علوم رفتاری قرن بیستم» یاد می‌شود (HTTP://WWW.OMNIMAG.COM/ARCHIVES /INTERVIEWS/SIMON.HTML.P.1) جامعیت بی نظیر سایمون و نظریات محوری و ارزشمند در مقوله ‌تصمیم‌گیری، باعث شد که وی در سال 1978 به دریافت جایزة نوبل اقتصاد نائل شود.
 سایمون تا سن 84 سالگی که زندگی فانی را بدرود گفت، لحظه‌ای از تلاش و کوشش علمی دست برنداشت. وی توانست دهها کتاب وصدها مقاله را در حوزه‌های مختلف به صورت فردی و یا با همکاری دیگران به نگارش درآورد. امروزه نمی‌توان از ادبیات ‌تصمیم‌گیری سخن گفت و از نظریات سایمون، غافل بود. سایمون یک فیلسوف، روان شناس، اقتصاددان، جامعه شناس، دانشمند علوم سیاسی و در عین حال از بنیانگذاران رشته هوش مصنوعی و علوم کامپیوتر بود.
علاوه بر اینکه اندیشمندان و محققین، تأثیرات فراوان از نظریات سایمون پذیرفته‌اند، وی نیز به دریافت دهها تقدیرنامه، جایزه و مدال علمی دست پیدا کرد،‌که به پاره‌ای از آنها اشاره می‌شود:
1- جایزه آلفرد نوبل در اقتصاد (1978)
2- نشان ملی دانش (1986)
3- جایزه A.M.TURING برای فعالیتهایش در علوم کامپیوتر (1975)
4- نشان طلایی بنیاد روان شناسی آمریکا (1993)
5- جایزه «فن نیومان» (ORSA/TIMS) (1998)
6- جایزه «دولت والدو» (ASPA) (1995)
7- جایزه انجمن روان شناسی آمریکا (1993)
8- همچنین 24 دانشکده و دانشگاه معتبر جهان به وی دکترای افتخاری اهدا کرده‌اند. آثار قلمی سایمون تا آن حد گسترده است که حتی ارائه فهرستی از آنها،‌از حوصله این نوشتار خارج است. تنها به چند کتاب که توسط وی به تنهایی و یا با همکاری دیگران به نگارش درآمده است اشاره می‌کنیم:
Organization Human Problem Solving  The New Science of Management Decision  Administrative Behavior   Public Administration Models of  Bounded Rationality  Models of  Discovery   Models of Thought  Models of My Life Models of Man
4- LOGICAL POSITIVISM
5‌‌ـ قرآن کریم: شوری،‌
6-RATIONAL APPROACH
7-BOUNDED RATIONALITY APPROACH
8-INTUITIVE APPROACH
9-RECOGNITION - AND – RETRIEVAL PROCESS
10-IMPLICIT FAVORITE APPROACH
11-LOGICAL POSITIVISM
12-EPISTEMOLOGY
13-ANTHROPOLOGY
14-ONTOLOGY
15-DEONTOLOGY
16ـ می‌توان به عنوان نمونه به خطبه‌های 88،‌138، 148،‌182،‌190 و 192 و نامه‌های 31 و 69 نهج البلاغه اشاره از نسخه معجم المفهرس مراجعه کرد.
17ـ می‌توان به قصارالحکم: 54، 113، 161، 173، 211، 321، همچنین نامه 53 از نهج البلاغه نسخه معجم‌المفهرس مراجعه کرد.

کتابنامه:
1- قرآن کریم
2- امام علی بن ابیطالب،‌امیرالمؤمنین. نهج البلاغه. ترجمه محمد دشتی. قم: انتشارات مشرقین، چاپ سوم، 1379
3- اسکات، ‌ریچارد. سازمانها: سیستمهای عقلایی، ‌طبیعی و باز. ترجمه حسن میرزایی اهرنجانی و فلورا سلطانی تیرانی. تهران: دانشکده مدیریت دانشگاه تهران،‌چاپ اول، 1374
4- البعلبکی،‌منیر. المورد: قاموس انکلیزی – عربی. بیروت: دارالعلم للملایین، 1986
5- بیضون، لبیب. تصینف نهج البلاغه. تهران: مرکز النشر المکتب الاعلام الاسلامی،‌الطبعه الثانیه،‌محرم 1408
6- جوادی آملی، مترضی. «نحوه سیاستگذاری و ‌تصمیم‌گیری در مدیریت اسلامی». مدیریت دولتی، 2، ‌صفحات 10-1
7- جوادی، محسن. مسأله باید و هست: بحثی در رابطه ارزش و واقع. قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1375
8- حاضر،‌منوچهر. ‌تصمیم‌گیری در مدیریت. تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتی، چاپ دوم،‌
9- حسینی، سیدرضا. «نقدی بر دیدگاه سرمایه داری درباره انسان اقتصادی». کتاب نقد،‌(تابستان 78): 251-210
10- خرمشاهی، بهاءالدین. پوزیتویسم منطقی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی،‌
11- دفت، ریچارد ال. تئوری و طراحی سازمان. ترجمه علی پارسائیان و سیدمحمد اعرابی. تهران: مرکز مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، چاپ اول،‌
12- رابینز، استیفن پی. تئوری سازمان و ساختار، طراحی و کاربردها. ترجمه: سیدمهدی الوانی و حسن دانایی فرد. تهران: انتشارات صفار، چاپ دوم، 1378
13- رابینز، استیفن پی. رفتار سازمانی. 3 جلد. تهران: مرکز مطالعات و پژوهشهای بازرگانی،‌چاپ اول، 1374
14- رحیم پور ازغندی، حسن. عقلانیت: بحثی در مبانی جامعه شناسی توسعه. تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، بهار 1378
15- ری شهری، ‌محمد. میزان الحکمه. قم: دارالحدیث، 1375
16- سایمون، هربرت الکساندر. رفتار اداری: بررسی در فراگردهای ‌تصمیم‌گیری در سازمان اداری. ترجمه محمدعلی طوسی. تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتی، چاپ اول، 1371
17- سروش، عبدالکریم، دانش و ارزش: پژوهشی در ارتباط علم و اخلاق. تهران: آسمان،‌چاپ اول، 1358
18- کلینی، ابی جعفر محمدبن یعقوب، اصول کافی. تهران: دارالکتب الاسلامیه،‌چاپ چهارم‌، 1365
19- مجلسی، محمدتقی، بحارالانوار، ج 40، ‌بیروت: مؤسسه الوفاء، چاپ دوم
20- محمدی،‌کاظم ؛ دشتی،‌محمد. المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه. قم: انتشارات جامعه مدرسین، چاپ اول، 1365
21- محمدی، مجید. دین علیه ایمان (مباحثی در جامعه شناسی دین). تهران: انتشارات کویر، چاپ اول،‌
22- مردمی،‌ابوالقاسم. «‌تصمیم‌گیری در مدیریت اسلامی، مروری بر ادبیات تحقیق»،‌مصباح، 12 (زمستان 73)
23- مشکینی، علی. الهادی الی موضوعات نهج البلاغه. تهران: وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1363
24- مصباح یزدی، محمدتقی. آموزش فلسفه.2 جلد. تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ هفتم، 1374
25- مصباح یزدی، محمدتقی. پیش نیازهای مدیریت اسلامی. قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، 1376
26- مطهری، مرتضی. سیری در نهج البلاغه. تهران: انتشارات صدرا
27- مکارم شیرازی، ناصر و دیگران. تفسیر نمونه. تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، 1362
28- مگی، براین. مردان اندیشه: پدیدآورندگان فلسفه معاصر. جلد اول. ترجمه عزت الله فولادوند. تهران: قیام، 1374
29- ملکیان، مصطفی. تاریخ فلسفه غرب. جلد چهارم. قم: دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، 1374
30- میلر، کاترین. ارتباطات سازمانی، ترجمه آذر قبادی. تهران: سازمان مدیریت صنعتی، چاپ اول،‌
31- نائس، آرن. کارناپ. ترجمه منوچهر بزرگمهر. تهران: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، چاپ اول، 1352
32- هاسپرس،‌جان. درآمدی به تحلیل فلسفی. ج1. ترجمه سهراب علوی نیا. تهران: مرکز ترجمه و نشر کتاب،‌

منابع لاتین:
33- MARCH, JAMES & SIMON, HERBERT ALEXANDER. (1960). ORGANIZATION. NEW YORK: JOHN WILEY & SONS, INC
34- SIMON, HERBERT ALEXANDER. (1965). THE SHAPE OF AUTOMATION FOR MEN AND MANAGEMENT. NEW YORK: HARPER & ROW
35- SIMON, HERBERT ALEXANDER. (1957). ADMINISTRATIVE BEHAVIOR: A STUDY OF DECISION – MAKING PROCESS IN ADMINISTRATIVE ORGANIZATION. NEW YORK: MACMILLAN COMPANY, SIXTEENTH PRINTING 1971
36- SIMON, HERBERT ALEXANDER. (1960). THE NEW SCIENCE OF MANAGEMENT DECISION. NEW YORK AND EVANSTON: HARPER & ROW PUBLISHER
37- HERBERT , SIMON, (1987), MAKING MANAGEMENT DECISION: THE ROLE OF INTUITION AND EMOTION, ACADEMY OF  MANAGEMENT EXECUTIVE, FEBRUARY P. 57-64
38- THE NEW ENCYCLOPADIA BRITANICA (1990). VOLUME 10. THE UNIVERSITY OF CHICAGO.
39- THE NEW ENCYCLOPADIA BRITANICA (1990). VOLUME 21. THE UNIVERSITY OF CHICAGO.
40- HTTP://WWW.CARNEGIE  MELLON/NEWS/IN MEMORIAM.
41- HTTP://WWW.NOBEL FOUNDATION/AUTOBIOGRAPHY OF HERBERT A. SIMON.HTML.P.2
42- HTTP://WWW.ORGANIZATION.COM/ARCHIVES/INTERVIEWS/ SIMON.HTML.P.1.
43- HTTP://WWW.PSY.CMU.EDU/PSY/FACTULTY/HASBIO.HTML

...........................................................................................
  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله مروری بر جایگاه آخرت‌گرایی در مدیریت اسلامی و تأثیر آن در حوزة وظیفة برنامه‌ریزی(1)

دانلود مقاله مروری بر جایگاه آخرت‌ گرایی در مدیریت اسلامی و تأثیر آن در حوزة وظیفة برنامه‌ریزی(1)

.................................................................................
مولف/مترجم: محمدتقی طوبایی - دانشگاه امام صادق(ع)
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی): 2005
وضعیت: تمام متن
منبع: دانشگاه امام صادق(ع)
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir
چکیده: آخرت‌گرایی اصلی از اصول مدیریت اسلامی و برگرفته از اصل ایمان به معاد و حیات پس از مرگ است. این اصل به این حقیقت نظر دارد که هدف نهایی، حیات جاودان آخرت است و زندگانی دنیا تنها مقدمه برای آن حیات است (فإن الغایة القیامة، امیرالمؤمنین(ع)). این اصل نه تنها در حوزه اندیشه و نظر منشأ اثر است بلکه در حوزه عملکردها نیز باعث تأثیرهای قابل توجه و اساسی و تغییر و اصلاح جهت گیری‌هاست. آخرت‌گرایی در حقیقت چیزی نیست جز تلبس به ارزش‌های الهی دین حق که ما را در مسیر مستقیم به سوی سعادت ابدی رهنمون می‌شود. در مدیریت اسلامی در حوزه‌های مختلف، این اصل دارای تأثیرهای اساسی می‌باشد و حیطه وظایف مدیریت بعنوان مهمترین حوزه بحث مشمول این تأثیرهای می‌باشد. مروری بر متون دینی و نگاهی به سیره و تاریخ پیشوایان و رهبران دینی در عرصه‌های مختلف تاریخ بشر به روشنی گویای این حقایق است. این اصل به روشنی در وظیفه برنامه‌ریزی مدیریت بعنوان شالوده و اساس مدیریت منشأ تأثیر است که در این مقاله به تبیین تأثیر این اصل در حوزه وظیفه برنامه‌ریزی و مؤلفه‌های آن پرداخته شده است. اشاره به تهی بودن و بیگانه بودن مکاتب مطرح امروز مدیریت از این اصل ارزشمند نیز از نظر دور نمانده است.
کلیدواژه‌ها: مدیریت (اسلامی‌) ـ آخرت‌گرایی ـ برنامه‌ریزی.

 مقدمه
مدیریت یکی از رشته‌های علوم انسانی است و می‌دانیم بسیاری از علوم انسانی بطور مستقیم بعدی از ابعاد وجود انسانی را مورد بحث و مطالعه قرار می‌دهند. البته لازم به ذکر است مدیریت از رشته‌های علوم انسانی است که جنبه ثانویه دارند یعنی اینکه یک سلسله علوم قبلاً درباره انسان بحث کرده‌اند و این علم از نتایج آن مباحث استفاده می‌کند. بدیهی است تئوری‌ها و مباحثی که در اینجا مطرح می‌شود با شناختی که از انسان و ماهیت او وجود دارد گره خورده است.
بدون اینکه نیاز به تفصیل و توضیح باشد باید گفت شناخت موجود در غرب نسبت به ماهیت انسان و حتی سیر تکاملی این شناخت، هنوز تعریف صحیح و مناسب و لازم از انسان را ارائه نکرده است چرا که تمسک به عقلی که به نور وحی روشن نشده باشد بی‌تردید افق‌های معرفتی لازم را فراروی بشر قرار نمی‌دهد. از دیدگاه اسلام، انسان علاوه بر بعد مادی دارای جنبه غیرمادی و روح  نیز هست.
بدیهی است چنین تعریف و شناختی از انسان بر خروجی و ستاده مباحث علوم انسانی و از جمله دانش مدیریت تأثیرهای اساسی دارد. مدیریت اسلامی، مقوله‌ای است که بر مفهوم و تعریف مبتنی بر وحی از انسان استوار است و این مدیریت، مدیریتی است که سازگار و متناسب با ساخت، اهداف و خصائص جامعه اسلامی است. در مدیریت اسلامی اهداف متعالی و الهی که در پی توجه به نیازهای واقعی شکل می‌گیرند، به دست فراموشی سپرده نشده‌اند.
با عنایت به آنچه گفته شد، تحقیق و پژوهش جهت تدوین مباحث مدیریت بر اساس نظام ارزشی اسلام یا همان مدیریت اسلامی، ضرورتی غیر قابل انکار است.
ما در این مقاله برآنیم تا پس از تبیین اصل آخرت‌گرایی و جایگاه آن در مدیریت اسلامی، به تبیین تأثیر آن در حوزه وظیفه برنامه‌ریزی یعنی مهمترین وظیفه مدیریت بپردازیم، لازم به ذکر است آخرت‌گرایی مبتنی بر ایمان به معاد است که خود در برگیرنده اعتقاد به سایر اصول دین و اعتقادات نیز می‌باشد و شک نیست که این اعتقاد نه تنها در حوزه بینش و نگرش تأثیر قاطع دارد بلکه بر عملکرد و رفتارهای فردی و گروهی نیز فوق‌العاده مؤثر است.

1- تبیین مفهوم آخرت‌گرایی
اعتقاد و ایمان به آخرت و زندگانی جاوید و درک مفهوم آخرت‌گرایی بر این اساس استوار است که در انسان حقیقتی وجود دارد که با متلاشی شدن بدن از بین نمی‌رود. اگر کسی به وجود این حقیقت اعتقاد نداشته باشد از معاد نیز نمی‌تواند تصور صحیحی داشته باشد. بنابراین نیاز به تفصیل در این باره نیست که از دیدگاه اسلام انسان دارای دو بعد مادی و غیر مادی است. بعد اصلی همان بعد غیر مادی یا روح است. پذیرش مسئله وجود روح غیر مادی در انسان است که اعتقاد به جاودانگی و پایان‌ناپذیر بودن حیات انسان را در پی دارد.
پس با عنایت به چنین دیدگاهی است که حقیقت ابدی و فنا ناپذیر وجود انسان مورد توجه قرار گرفته، نیازهای حقیقی انسان مطرح شده و راه پاسخ‌گویی به این نیازها ارائه می‌گردد. آری با عنایت به این نگرش است که می‌توان به تحلیل صحیحی دربارة زندگی دنیا، زندگی آخرت و رابطة این دو با هم دست یافت.
دنیا و مواهب آن پاسخی است به نیازهای مادی و دنیوی، آخرت و حقایق آن پاسخی است به نیازهای اصیل و غیرمادی انسان. توجه به بعد مادی وجود و ارضای نیازهای مادی تنها وسیله‌ای است، برای حرکت در مسیر پاسخ به نیازهای حقیقی غیر مادی. دنیا و مواهب آن تنها مرکب و وسیله‌ای است برای رسیدن به مقصد و هدف نهایی که همانا سعادت در سرای جاوید آخرت است.
پس از این مقدمه اکنون اشاره‌ای داریم به دیدگاه اسلام دربارة زندگانی دنیا و زندگانی آخرت و سپس به تبیین مفهوم آخرت‌گرایی می‌پردازیم.

1-1- زندگانی دنیا از دیدگاه اسلام
واژة دنیا مؤنث ادنی است، و از مادة دُنُو (بر وزن غُلُو) در اصل به معنی نزدیکی در مکان یا زمان یا منزلت و مقام است. سپس دنیا و ادنی گاه به موجودات کوچک که در دسترس قرار دارند در مقابل موجودات بزرگ اطلاق شده و گاه در موضوع‌های پست در مقابل خوب و والا و گاه به نزدیک در مقابل دور اطلاق می‌گردیده است (مکارم شیرازی، 1363، ص 134).
خداوند سبحان در قرآن کریم در مواردی از زندگانی دنیا به تعبیر لهو و  لعب یاد فرموده است، بعنوان مثال در آیه 64 سوره عنکبوت می‌فرماید:
«و این زندگی دنیا جز لهو و لعب چیزی نیست (جز سرگرمی و بازی مطلب دیگری در آن یافت نمی‌شود) و....».[1]
کلمة "لهو" به معنای هر چیز و هر کار بیهوده‌ای است که انسان را از کار مهم و مفیدش باز بدارد و به خود مشغول سازد به تعبییر دیگر لهو یعنی هدف‌های سرگرم کننده.
کلمة "لعب" به معنای کار و یا کارهای منظمی است با نظم خیالی و برای غرض خیالی مانند بازی‌های کودکان (مکارم شیرازی، 1365، ص 357).
زندگی دنیا همان‌طور که به اعتباری لهو است، همین‌طور لعب نیز هست، برای اینکه فانی و زودگذر است، همچنان که بازی‌ها اینگونه‌اند.
اما قرآن کریم با تعابیر دیگری نیز از دنیا یاد می‌کند که همانند تعبیر فوق اشاره به ماهیت حقیقی زندگی دنیا دارد، مثلاً آنرا متاع نامیده است:
«... زندگی دنیا در برابر زندگی آخرت جز چیز کوچکی نیست»[2] (سوره رعد: آیه 26)
متاع چیزی است که انسان از آن بهره‌مند می‌شود، چیزی که خود آن هدف نباشد بلکه وسیله‌ای برای رسیدن به هدف باشد (طباطبایی، 1377، ص 502).
در بین احادیث و اخبار وارده از پیامبر (ص) و ائمه معصومین علیهم السلام نیز کم نیست روایاتی که زندگانی دنیا را با این قبیل تعابیر توصیف می‌نماید:
رسول خدا در ضمن وصایایی که به ابوذر غفاری می‌نمایند، می‌فرمایند:
«ای ابوذر! دنیا ملعون است و ملعون است هر چه که در دنیاست، مگر آنکه با آن رضای خدا طلب شود»[3] (الطبرسی، 1350، ص 462).
امیرمؤمنان علی(ع) می‌فرماید:
«شما را از دنیا می‌ترسانم. زیرا منزل‌گاهی است برای کوچ کردن، نه منزلی برای همیشه ماندن. دنیا خود را با غرور و فریبندگی زینت داده و با زینت و زیبایی می‌فریبد...»[4] (نهج البلاغه: خطبه 113).
بدیهی است که اسلام هرگز نمی‌خواهد با این تعابیر و توصیف‌ها ارزش مواهب الهی را در این جهان نفی کند، بلکه می‌خواهد با یک مقایسه صریح و روشن ارزش این زندگی را در برابر زندگی آخرت مجسم سازد و به انسان هشدار دهد که اسیر این مواهب نگشته بلکه امیر بر آنها گردد و هرگز سرمایه بزرگ خود و ارزش‌های اصیل خویش را با مواهب مادی معاوضه نکند.

1-2- سرای آخرت و زندگی جاوید از دیدگاه اسلام
ایمان به زندگی جاوید و حیات اخروی یکی از اصول جهان‌بینی اسلامی و از ارکان ایمانی و اعتقادی دین مبین اسلام می‌باشد. پیامبران الهی ـ بدون استثنا ـ پس از اصل توحید، مهمترین اصلی که مردم را به آن متذکر کرده‌اند و ایمان به آن را از مردم خواسته‌اند، همین اصل است که در اصطلاح متکلمان اسلامی به نام "اصل معاد" معروف شده است. حال اگر معاد از چنین جایگاه والایی در ادیان آسمانی برخوردار است، در قرآن کریم که آخرین کتاب آسمانی و معجزه جاوید خاتم الانبیاء(ص) است، می‌بایست بحث معاد به تفصیل و همراه با دلایل قانع‌کننده ذکر شده باشد. مراجعه به قرآن کریم این مطلب را تأیید می‌نماید. قرآن، اهمیت فوق‌العاده‌ای برای بحث معاد قائل است که این موضوع از کثرت آیات وارده درباره معاد روشن می‌گردد.
برخی تعداد این آیات را بیش از دو هزار آیه دانسته‌اند که به احتمال، این تعداد، آیاتی که در آنها بطور غیرصریح به معاد اشاره شده و آیاتی که در آنها تصریح به معاد شده، همه را در برمی‌گیرد (سبحانی، 1375، ص 166).
قرآن مجید ایمان به آخرت یا روز آخر را برای سعادت بشر یک امر حتمی و لازم می‌شمارد. منبع و منشأ ایمان به زندگی جاوید و حیات اخروی نیز، قبل از هر چیز دیگر وحی الهی است که بوسیلة پیامبران به بشر ابلاغ شده است. یعنی پس از آنکه انسان، خدا را شناخت و به صدق گفتار پیامبران ایمان آورد و دانست که آنچه به عنوان وحی ابلاغ می‌کنند واقعاً از جانب پروردگار عالم و تخلف ناپذیر است، به روز قیامت و حیات جاوید اخروی که همه پیامبران ایمان به آن را مهمترین اصل پس از توحید معرفی کرده‌اند ایمان پیدا می‌کند. لذا، درجه ایمان هر فرد به حیات اخروی از طرفی بستگی دارد به درجه ایمان او به "اصل نبوت" و صدق گفتار پیامبران و از طرف دیگر بستگی دارد به اینکه سطح معارف انسان تا چه حد بالا باشد و تصورش از امر معاد و عالم آخرت چه اندازه صحیح، معقول و عالمانه باشد و تصورات جاهلانه در آن راه نیافته باشد (مطهری، 1380، ص 7).

1-3- مفهوم آخرت‌گرایی و شاخص‌های آن
آخرت‌گرایی مفهوم و کیفیتی است که در پی عقیده و ایمان به آخرت و زندگی جاوید مطرح می‌شود و به‌طوری‌که گفته شد، آخرت‌گرایی به معنی تلبس به ارزش‌های قرآنی و الهی است که ما را در مسیر الهی به پیش برد و از سقوط به جهنم هوی و هوس‌ها نجات بخشد و اشاره شد که این معنی هرگز به مفهوم نفی دنیا نیست بلکه امکانات دنیوی را در راستای اهداف اخروی قرار دادن است و بالاترین هدف اخروی نیل به سعادت حقیقی است، در بهشتی که تنها بوسیله دین الهی بدست می‌آید.
بنابراین آخرت‌گرایی در نهایت، توجه به سعادت حقیقی در بهشت پروردگار است، لذا آنچه در قرآن و روایات وارده از ائمه معصومین علیهم السلام در باب صفاتی که انسان را وارد بهشت می‌سازد و او را در آن جایگاه رفیع و والا جای می‌دهد، آمده است می‌تواند بخوبی شاخص‌های آخرت‌گرایی را نمایان سازد و دیدگاه اسلام را در باب نجات و سعادت ابدی روشن سازد.
با عنایت به این مطلب می‌توان شاخص‌های آخرت‌گرایی را به شرح ذیل برشمرد: ایمان و عمل صالح، تقوا، احسان و نیکوکاری، ترک هوا پرستی، صبر و تحمل در برابر شدائد، اخلاص، صدق و راستی، انفاق، تولی و تبری و اهتمام به نماز (مکارم شیرازی، 1372، ص 197).
این شاخص‌ها  و نشانه‌ها تنها بخشی از شاخص‌ها و نشانه‌های مفصلی است که می‌توان برای آخرت‌گرایی نام برد. امّا بدلیل جامعیت و گستردگی و تأکید و تکرار روی این موارد در قرآن مجید، این شاخص‌ها را می‌توان شاخص‌های عمده آخرت‌گرایی و معیار خوبی جهت سنجش مفهوم آخرت‌گرایی به حساب آورد. نکته دیگری که در اینجا قابل ذکر است مرتبط بودن و پیوستگی این نشانه‌ها با یکدیگر است به عبارت دیگر جهت سنجش مفهوم آخرت‌گرایی نباید به تک تک یا برخی از این شاخص‌ها توجه نمود بلکه باید دید آیا مجموعه این شاخص‌ها وجود دارد یا خیر، بعنوان مثال نماز به تنهایی نمی‌تواند معیار سنجش باشد بلکه صدق و راستی و ادای امانت نیز در کنار آن و به همراه آن مطرح است. توجه به مجموع شاخص‌ و نشانه‌هاست که منافقان و دنیاطلبان را از آخرت‌گرایی و مؤمنان راستین مشخص می‌سازد.

2- جایگاه اصل آخرت‌گرایی در مکاتب مدیریت
جهت شناخت جایگاه آخرت‌گرایی در مدیریت در این قسمت پس از اشاره به مکاتب عمده مدیریت به ارزیابی جایگاه این اصل در آنها می‌پردازیم.

2-1- مدیریت اسلامی و جایگاه اصل آخرت‌گرایی در آن
بطوری که اشاره شد، آخرت‌گرایی چیزی نیست جز تلبس به ارزش‌های قرآنی و الهی اسلام که ما را در مسیر الهی به پیش برده به سعادت حقیقی برساند. با عنایت به مفهوم صحیح مدیریت اسلامی که همان مدیریت بر پایه نظام ارزشی اسلام می‌باشد به خوبی روشن می‌شود  که "مدیریت اسلامی" در حقیقت همان مدیریت بر مبنا و بر اساس "اصل آخرت‌گرایی" است و در حقیقت اصل آخرت‌گرایی پایه و اساس  مدیریت اسلامی است، که در حوزه تئوری‌ها و نظریه‌ها، مبنای نظریه‌پردازی‌ها و در حوزه عملکردها، کاملاً ناظر بر عملکردهاست. مروری بر الگویی از مدیریت اسلامی بر پایه اصل آخرت‌گرایی در دوران پیامبر(ص) ما را با جایگاه این اصل در مدیریت اسلامی آشناتر می‌سازد.
یکی از دستوراتی که بعد از تسلط پیامبر(ص) به جزیرة العرب، به ایشان داده شد، منع حضور مشرکان در مکه معظمه بود. این دستور تبعات اقتصادی داشت و یک سری ضرر و زیان به تجار مسلمان وارد می‌کرد، که قرآن خود، این معنا را منعکس کرده است که حکم ممنوعیت مشرکان از حضور در مکه صدمه اقتصادی را در پی دارد:
«ای کسانی که ایمان آورده‌اید: مشرکان نجس و پلیدند و از امسال به بعد هیچ مشرکی حق ندارد در این منطقه وارد شود (و ورودشان به این منطقه ممنوع است)»[5] (سوره توبه، آیه 28).
«و اگر از فقر می‌ترسید، خداوند هرگاه بخواهد شما را به کرمش بی نیاز می‌سازد، (و از راه دیگر جبران می‌کند؛) خداوند دانا و حکیم است»[6] (سوره توبه، آیه 28).
تعلیق فضل خدا، گویای آنست، گاه در یک مقطع، ممکن است موضعگیری ارزشی، به ظاهر، محدودیت مادی در پی داشته باشد، لیکن در دراز مدت، برکات مادی را نیز به همراه دارد (نقی پورفر، 1377، ص 118).
اگر مدیریت چه در سطح خرد (سازمان) و چه در سطح کلان (نظام و جامعه که یک سازمان اجتماعی گسترده است) نگاه آخرت‌گرایی داشته باشد، اینگونه حکم خواهد کرد. بنابراین در برنامه‌ریزی‌ها و خط‌مشی‌گذاری‌های مدیریت، اصل، فرهنگ و معنویت و آخرت‌گرایی است و به دلیل کسب و حصول نفع اقتصادی هرگز نمی‌توان از ارزش‌های متعالی غفلت نمود و اصل آخرت‌گرایی را نادیده گرفت.

2-2- مدیریت غربی و جایگاه آخرت‌گرایی در آن
با مروری بر میراث به جا مانده از سیر تکوین نظریه‌های مدیریت، می‌توان چهار مجموعه عمده رهیافت‌های ذیل را متمایز ساخت:
الف) رهیافت‌های سنتی که بر ارائه اصول جهانشمول برای کاربرد در وضعیت‌های گوناگون، تأکید دارند (رضائیان، 1380، ص 41).
ب) رهیافت‌های منابع انسانی که بر تأمین نیازهای انسانی، ایجاد گروه کاری و توجه به نقش عوامل اجتماعی در محیط کار تأکید دارند (رضائیان، 1380، ص 49).
پ) رهیافت‌های کمّی (علم مدیریت)  که بر اهمیت استفاده از فنون ریاضی برای حل مسائل مدیریتی تأکید دارند (رضائیان، 1380، ص 58).
ت) رهیافت‌های سیستمی و اقتضایی که بر ضرورت اتخاذ دیدگاه سیستمی و تفکر اقتضایی در تحلیل مسائل مدیریتی تأکید دارند و تعهدات جاری نسبت به کیفیت و عملکرد عالی را مورد توجه قرار می‌دهند (رضائیان، 1380، ص 61).
هر یک از این رهیافت‌ها و نظریه‌ها دارای محدودیت خاص خود می‌باشند و در مجموع کمتر فراتر از انسان (کارکنان)، ساختار (سازمان) و روابط با محیط خود راه می‌پویند.
گفتنی است مکتب تجربی افراطی پوزیتویسم که در اوائل قرن نوزدهم میلادی بنیان نهاده شده و سایر فلسفه‌های حسی و تجربی صرف هم سنخ آن، بیشترین تأثیر را در جوامع غربی و بخصوص بر سیر تحولات و پیشرفت‌های علمی گذاشت. شگفت‌آور اینکه خود اگوست کنت که چنین مکتبی را بنیان گذاشت و اعتقاد داشت که مفاهیم انتزاعی علوم که از مشاهده مستقیم بدست نمی‌آید متافیزیکی و غیر علمی می‌باشد، سرانجام به ضرورت دین برای بشر، اعتراف کرد ولی معبود آنرا "انسانیت" قرار داد و خودش عهده دار رسالت این آئین شد! آئین انسان‌پرستی که نمونه کامل اومانیسم است، در برخی کشورها پیروانی پیدا کرد که رسماً به آن گرویدند.
نتیجه گسترش این اندیشه‌ها و اعتقادها این شد که در فرهنگ جوامع سرمایه داری، نوع سلطه و حاکمیت مفاهیم و باورهای اومانیستی مشاهده می‌شود. نظریه پردازان اومانیست به دلیل عدم آشنایی با مکاتب توحیدی؛ تصویری از انسان در ذهن دارند که هاله‌ای از توهم‌های بشری آن را فرا گرفته است؛ در واقع در نظریه‌های انسان‌شناسی «انسان موجودی است مجهول»؛ به همین دلیل فرهنگ جوامع غربی با نوعی نسبیت در مفاهیم ارزشی مواجه گشته است؛ یعنی باورهای جوامع مذکور در مورد میزان و ماهیت ارزش «پدیده‌ها» تابعی از وضعیت «زمان» و «مکان» موجود شده است؛ به این ترتیب قدرت محوری را در ارزش‌گذاری‌ها به قدرت‌های غیر الهی مسلط بر جوامع خود واگذار کرده‌اند (رضائیان، 1380، ص 9).
اما چنانکه گفته شد اصل آخرت‌گرایی، اصلی است که از ایمان به معاد و حیات ابدی سرچشمه می‌گیرد و ناظر بر اجرای ارزش‌های مطلقی است که در دین آمده است. آخرت‌گرایی به تمام معنی کلمه در التزام به دین مبین اسلام و عمل به ارزش‌های الهی آن تجلی می‌یابد؛ البته ایمان به آخرت، عقیده‌ای نیست که مختص به اسلام باشد، ایمان به آخرت پس از ایمان به خدا مهمترین عقیده همه ادیان الهی بوده است و آداب و رسوم خیلی از اقوام و ادیان نیز نشان از عقیده آنها به زندگانی پس از مرگ دارد. بنابراین با توجه به شدت و ضعف ایمان و عقیده به آخرت و کیفیت نظام ارزشی، می‌توان در ادیان دیگر نیز شاهد آثار و پرتوهایی از آخرت‌گرایی بود هر چند بدلیل ظرافت، گستردگی و متقن بودن نظام ارزشی اسلام، آخرت‌گرایی به معنی واقعی کلمه در راستای حرکت در چارچوب نظام ارزشی اسلام معنی می‌یابد. امّا در جایی که نه تنها سخنی از دین نیست بلکه تأکید بر حذف دین می‌باشد، چگونه آخرت‌گرایی می‌تواند مفهوم و معنا پیدا کند؟ اینگونه است که در مدیریت غربی اصل آخرت‌گرایی از جایگاه و منزلتی برخوردار نیست، چرا که دین و اعتقادات دینی را قضایایی پوچ و بی معنا قلمداد می‌نماید. از این رو است که هر یک از تئوری‌ها و نظریه‌های غرب دارای محدودیت خاص خود می‌باشند و این البته بدلیل محدودیت تفکر حاکم بر فضای اندیشه اندیشمندان مدیریت غربی است. ذکر این نکته در اینجا جالب و بلکه ضروری است که پس از گذشت حدود یک قرن از آغاز مطالعات سازمان یافته مدیریت در غرب و بخصوص ایالات متحده آمریکا، پژوهش‌ها حاکی از آن است که سازمان‌های اثربخش فرهنگ‌هایی قوی به‌همراه یک دسته ارزش‌های مشترک دارند و یک نمونه از فرهنگ‌های سازمانی قوی را در سازمان‌های مذهبی می‌توان مشاهده نمود (رابینز، 1379، ص 384). هر چند کسب نتایج دقیق‌تر و بررسی گسترده‌تر نوع رابطه بین دین و اثر بخشی سازمان نیازمند تحقیقات و پژوهش‌های جداگانه‌ای است که باید انجام شود امّا تا بدینجا نیز می‌توان به خوبی به ارتباط بین دین و فرهنگ دینی و اثر بخشی سازمان پی برد. این در حالیست که هدف پژوهش‌های منسجم در زمینه مدیریت که یک قرن بیش بدون در نظر گرفتن دین و اعتقادات دینی در غرب آغاز شد، «اثر بخشی سازمان» بوده است.

2-3- مدیریت ژاپنی و جایگاه آخرت‌گرایی در آن
مقصود از مدیریت ژاپنی، نظام خاص مدیریتی است که در کشور ژاپن بکار گرفته می‌شود. با مروری بر ویژگی‌های مدیریت ژاپنی، بهتر می‌توان این مدیریت را شناخت. این ویژگی‌ها عبارتند از:
الف) اعضای اصلی یک شرکت کارکنان آن هستند نه سهامداران آن.
ب) در نگرش به ساختار مدیریت ژاپن نکته مهمی که در وهله نخست جلب توجه می‌کند این است که تنها چند تن صاحب کلیه سهام شرکت‌ها و کارخانجات نیستند، بلکه سهام کارخانجات و شرکت‌های ژاپن به صورت بسیار وسیع بین عده زیادی از سهامداران جزء تقسیم شده است (ماتسوموتو، 1371، ص 39).
پ) پدیده دیگری که در نگاه به ساختار مؤسسات ژاپنی جلب توجه می‌کند، سرمایه‌داری متقابل است، بدین معنی که شرکت‌های مختلف بصورت متقابل و زنجیره‌ای در سرمایه یکدیگر شریک هستند.
ت) در ژاپن نرخ سود سهام برای ارزیابی عملکرد مؤسسه دارای اهمیت است، امّا فقط به عنوان یکی از عوامل مؤثر در ارزیابی و نه بیشتر از سایر عوامل. در ژاپن مدیری که قادر به نوآوری نباشد و یا کارگران را برای دستیابی به سود بیشتر اخراج کند، اعتبار چندانی ندارد.
ث) در حقیقت قلب تپنده مؤسسات ژاپنی، کارگران و کارکنان هستند که در تمام امور مؤسسه همفکری و مشارکت دارند.
ج) ساختار شرکت‌های ژاپنی و روش‌های مدیریت ژاپنی بگونه‌ای عمل می‌کند کارکنان را با اهداف شرکت، دقیقاً هماهنگ و همسو می‌سازد بطوری که کارکنان ژاپنی، هدف شرکت را هدف خود را می‌دانند.
چ) نوع نگرش و بها دادن فوق‌العاده به منابع انسانی و افراد در مدیریت ژاپنی جالب توجه است؛ با چشم‌پوشی از حالت‌های نادر می‌توان گفت که تنزل مرتبه به طول کلی وجود ندارد. در عوض ترفیع با تأخیر از جهت انگیزشی مؤثرتر است (انوهارا، 1370، ص 85).
با توجه به تعریفی که از آخرت‌گرایی ارائه شد، بدیهی است این اصل به معنای واقعی کلمه فقط در مکتب مدیریت اسلامی است که از جایگاه و منزلت ویژه خود برخوردار است و در دیگر مکاتب مدیریتی نمی‌توان چنین جایگاهی را برای آن یافت. هر چند به‌طوری‌که اشاره خواهیم کرد مکتب مدیریت ژاپن بسیار متأثر از تعالیم برخی ادیان بوده که هر چند این ادیان، ادیان الهی و آسمانی نبودند امّا بهره‌هایی از اعتقاد به عالمی فراتر از صرف عالم ماده و دنیا، داشته‌اند. اصولاً تأثیر فرهنگ‌ها، اعتقادات دینی، ملی و غیره در مکاتب مدیریتی امری مبرهن و غیر قابل اجتناب است.
دین ملی ژاپن شینتو می‌باشد که حدود یکصد میلیون پیرو دارد و دین بودایی نیز به عنوان دین شخصی برخی از ژاپنی‌ها در کنار شینتو قرار دارد. از ویژگی‌های مهم دین شینتو حس میهن‌پرستی است؛ شینتو، بر خلاف تائو که برخی دیگر از مردم کشورهای آسیایی پیرو آن هستند و بی‌اعتنایی را اشاعه می‌دهد، فعالیت‌های خلاق و پیشرفت را رواج می‌دهد (اسماعیل پور، 1376، ص 86).
با تأمل در مدیریت ژاپنی و رفتار ژاپنی‌ها در سطح فردی، در سطح کار و شرکت و مؤسسه و در سطح ملی، می‌توان به تأثیر تعالیم ادیان مختلف پی برد. اهمیت فوق‌العاده ژاپنی‌ها به کسب دانش مفید و تجربه لازم، اهمیت فوق‌العاده به منابع انسانی بخصوص در کار، رفتار ژاپنی‌ها در جنگ جهانی دوم (بعنوان نمودی از حس میهن‌پرستی)، راه یافتن نگرش به خانواده به سازمان‌ها که خود موجب همکاری و بهره وری بیشتری شده است (باز بعنوان نمود دیگری از حس میهن‌پرستی) و غیره را می‌توان متأثر از مجموعه اعتقادات دینی و مذهبی و رسوم و فرهنگ‌ها دانست. البته ادیان و آئین‌های دیگری نیز در طول تاریخ به ژاپن وارد شده‌اند که قطعاً آن آئین‌ها نیز در آداب و رسوم و وضعیت فعلی جامعه ژاپن مؤثر بودند مانند، آئین کنفوسیوس، ماهایانا و غیره که بدلیل اهمیت فوق‌العاده دو دین مذکور فوق یعنی شینتو و بودا و گرایش و اعتقاد بیشتر جامعه ژاپن به این دو دین در اینجا، تنها به آن دو اشاره شد.

به ‌هر حال مجموعه این شرایط باعث شده، مدیریت ژاپنی که با توجه به همه این مفروضات و ارزش‌ها اعمال می‌شود، مدیریتی متمایز از مکاتب مدیریتی غرب باشد. مدیریتی که از اهمیت و ارزش فوق‌العاده قائل شدن برای سرمایه و ثروت فراتر رفته به گرایش‌ها و انگیزه‌های نیرومندتری در وجود بشر توجه کرده و در نتیجه در رقابت با مکاتب مدیریتی غرب گوی سبقت را ربوده و بنا به اظهار نظر کارشناسان و اندیشمندان مدیریت در موقعیت و مرتبه بالاتری قرار گرفته است و بعنوان یک مکتب مدیریتی مطرح، شناخته شده است..............................................

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله مروری بر جایگاه آخرت‌گرایی در مدیریت اسلامی و تأثیر آن در حوزة وظیفة برنامه‌ریزی(2)

دانلود مقاله مروری بر جایگاه آخرت‌ گرایی در مدیریت اسلامی و تأثیر آن در حوزة وظیفة برنامه‌ریزی(2)

.........................................................................................
مولف/مترجم: محمدتقی طوبایی - دانشگاه امام صادق(ع)
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی): 2005
وضعیت: تمام متن
منبع: دانشگاه امام صادق(ع)
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir

 

3- تأثیر اصل آخرت‌گرایی در وظیفه برنامه‌ریزی
مروری بر تعاریف مختلفی که اندیشمندان مدیریت برای برنامه‌ریزی ارائه کرده‌اند ما را به ارکان اساسی و عمده فرآیند برنامه‌ریزی رهنمون می‌شود که ما در این قسمت از مقاله به تبیین تأثیر آخرت‌گرایی در ارکان برنامه‌ریزی به تفکیک، می‌پردازیم. این ارکان عبارتند از: خلاقیت و نوآوری، تصمیم‌گیری، تعیین اهداف.

3-1- تأثیر اصل آخرت‌گرایی بر خلاقیت و نوآوری


در برخی از تعاریفی که برای خلاقیت ذکر شده، به ایجاد یک چیزی جدید در فراگرد خلاقیت تأکید شده است به‌هر حال آنچه در فراگرد خلاقیت اهمیت دارد، تفکر است (رضائیان، 1380، ص 103). نوآوری نیز به معنی به کارگیری نظرها و فکرهای حاصل از خلاقیت است نظیر ارائه محصولات خدمات و راه‌های جدید برای انجام کارها (رضائیان، 1380، ص 114). اهمیت خلاقیت و نوآوری در برنامه‌ریزی تا آنجاست که آن را اساس یک برنامه مؤثر و یک برنامه‌ریزی خوب دانسته‌اند.
اما همان‌گونه که اشاره شد آنچه در ایجاد فکر یا چیز جدید و به طور کلی در فراگرد خلاقیت اهمیت دارد، تفکر و یا به عبارت دیگر فعالیت ذهن است. تفکر و اندیشیدن از جمله فعالیت‌های است که افراد همواره به آن اشتغال دارند ولی کمتر بر آن تأمل می‌کنند و بندرت آن را به طور منظم بررسی می‌کنند. پژوهشگران سبک‌های پردازش اطلاعات در افراد را به دو نوع تقسیم می‌کنند؛ سبک اندیشه و سبک شهود.
خلاقیت نتیجه پیروی از سبک شهود است بنابراین فکر و تفکر و فعالیت ذهنی که در تعریف خلاقیت بکار می‌رود، عنایت به توضیح بالا را می‌طلبد، یعنی خلاقیت و بروز آن حاصل فعالیت ذهن به سبک شهود است، و افراد متمایل به شهود، افراد خلاق می‌باشند که به بهترین شکل از خود؛ خلاقیت نشان می‌دهند. لازم به ذکر است که ما در تعریف شهود است که از فعالیت ذهن و فکر به سبک خاص خود، سخن می‌گوئیم و الا در عمل آنچه اتفاق می‌افتد به گونه‌ای سریع و آنی است که گفته می‌شود به طور ذهنی پردازشی صورت نمی‌گیرد (رضائیان، 1380، ص 168).
روش علمی امروز غرب هر چند در مقام کشف روش‌ها و سبک‌ها به این روش پی برده اما در مقام توضیح و تبیین آن بدلیل اتکا به روش‌های صرف تجربی و معتبر دانستن آنها، نتوانسته است به درستی موضوع را تبیین نماید. شهود بازخوانی الگوهای متعدد موجود در حافظه درازمدت در زمان نیاز و ارائه طرح نیست، شهود استفاده از توانی ما فوق توان مادی مشهود است؛ و در جایی که وجود انسان صرفاً مادی تلقی شود، هر چند این شیوه مورد شناسایی قرار گیرد به درستی تبیین نخواهد شد. اما، ما چون راه شناخت را منحصر به حس و تجربه نمی‌دانیم بلکه راه‌های دیگری از جمله شهود (به معنی واقعی کلمه) را که می‌تواند مستقل از حس عمل کند، معتبر می‌دانیم، می‌توانیم این مسئله را تحلیل نمائیم. شهود یا تجربه درونی نوعی ارتباط با حقیقت است که با روش‌های معمول و شناخته شده حسی و یا استدلالی عقلی سنخیت ندارد، و از طریق تلبس به ارزش‌های دینی و در سایه ایمان و عمل صالح و تقوا می‌توان بدان دست یافت. بنابراین رابطه مستقیم بین کسب توانایی شهود و آخرت‌گرایی وجود دارد.
تقوی به مفهوم جامع آن که عمل به اوامر الهی و ترک نواهی را در بر دارد، بعنوان شاخص آخرت‌گرایی هم با قدرت تفکر فطری (استفاده از قوای ذهنی و فکری) رابطه مستقیم دارد و هم با قدرت شهود؛ یعنی هر چه تقوی در فرد افزایش یابد نیروی تفکر فطری و توانایی شهود وی افزایش می‌یابد. تأثیر تقوی در تقویت تفکر فطری، از طریق تعدیل خواهش‌های قوای مختلف وجود انسان است. تقوی از افراط و فرو رفتن فرد در برآوردن حوائج یک قوه از قوای مختلف وجود جلوگیری نموده، مانع از باز ماندن انسان از توجه به حوائج سایر قوا می‌گردد. در نتیجه، فکر و ذکر انسان پیرامون خواسته‌های یک قوه دور نمی‌زند و در نهایت قوای فکری فرد از حالت تعادل و توازن خارج نگشته و فرد از مسیر فطری که پایه تفکرات صحیح و تعقل انسان است، خارج نمی‌شود (طباطبایی، 1377، ص 438).

قرآن کریم در مواردی اشاره به نمونه‌های از خلاقیت که در پی شهود و ارتباط با عالم معنی بروز نموده است می‌نماید که بعنوان مثال می‌توان به «ساخت زره توسط داوود پیامبر» و یا «ساخت سد نفوذ ناپذیر توسط ذوالقرنین» اشاره نمود.

3-2- تأثیر اصل آخرت‌گرایی بر تصمیم‌گیری
تصمیم‌گیری که یکی دیگر از ارکان مهم برنامه‌ریزی است، اشاره به فراگردی دارد که از طریق آن راه حل مسأله معینی انتخاب می‌گردد. انتخاب مشتمل بر مجموعه فعالیت‌هایی است که به گزینش یک راهکار از مجموع راهکارهای بدیل، منجر می‌شود. بنابراین فراگرد انتخاب کردن، جزئی از تصمیم‌گیری است. ارتباط تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی را می‌توان اینگونه عنوان نمود که هیچ برنامه‌ای هر چند بسیار خوب و مؤثر بدون تصمیم‌های مناسب و تصمیم‌گیری صحیح به اجرا در نیامده و اهداف تحقق نمی‌یابد. تصمیم‌گیری می‌تواند به صورت‌های مختلف انجام پذیرد. نوع تلاش فرد در راستای اخذ تصمیم، رویکرد او را در مقوله تصمیم‌گیری مشخص می‌سازد. در این مورد نظرهای متعددی وجود دارد که مختصراً به آنها اشاره می‌شود:

الف) رویکرد عقلانی: این رویکرد زمانی صورت می‌پذیرد که فرد مسئله را به صورت سیستماتیک تجزیه و تحلیل کند و مراحل منطقی را به ترتیب، برای رسیدن به راه حل، پشت سر گذارد. نظریه‌های کلاسیک سازمانی، تصمیم‌گیری را یک رویکرد کاملاً منطقی و عقلایی می‌دانند. این مدل‌ها بر اساس "دیدگاه انسان اقتصادی" بنا شده است؛ یعنی انسانی که از تمام گزینه‌ها آگاه است و توان گزینش از میان بدیل‌های ممکن را دارد (نجف‌زاده، 1380، ص 17).

ب) رویکرد عقلانی محدود: رویکرد عقلانی، یک روش آرمانی برای تصمیم‌گیری سازمانی به شمار می‌آید. فرآیند تصمیم‌گیری به همان اندازه که از عقلانیت فاصله می‌گیرد، به تصمیم‌گیری شهودی نزدیک می‌شود. مطابق این رویکرد، حتی اگر فرد بخواهد کاملاً عقلایی عمل کند، در تصمیم‌های برنامه‌ریزی نشده و نامشخص ناچار است بر اساس قضاوت‌های شهودی و تجربی تصمیم نهایی را بگیرد.

پ) رویکرد شهودی (اشراقی): به هنگام ارائه راه‌حل می‌توان از فرآیندهای شهودی استفاده کرد. "نتیجه یک تحقیق نشان می‌دهد که معمولا مدیران بدون توجه به اثراتی که تصمیم‌های بر سود یا سایر نتایج قابل سنجش دارد اقدام به تصمیم‌گیری می‌نمایند. بسیاری از عوامل نامحسوس، در امر انتخاب بهترین راه حل، اثرات شدیدی می‌گذارند. نمی‌توان با یک روش منظم (سیستماتیک) این عوامل را به سنجش درآورد؛ از اینرو افراد با اتکا به قضاوت‌های شهودی راه‌حل مناسب را انتخاب می‌نمایند.

ت) رویکرد مطلوب تلویحی: در این رویکرد نیز مانند رویکرد رضایت بخش (عقلایی محدود) شخص تصمیم‌گیرنده می‌کوشد تا با ساده کردن فرآیند تصمیم‌گیری، مسائل پیچیده را حل کند. در این رویکرد، فرد نه منطقی عمل می‌کند و نه عقلانیت وی عینی است؛ بلکه از همان ابتدا با توجه به نوع سلیقه و اعمال نظر شخصی، یک راه حل بهتر را انتخاب می‌کند و اقدام‌های بعدی به این منظور است که فرد مطمئن شود راه‌حل مورد نظر و مطلوب وی همان راه حل درست است.
به‌طوری که ملاحظه می‌شود در تصمیم‌گیری نیز بطور کلی با دو سبک عمده مواجه هستیم. یکی همان سبک تفکر و اندیشه یا سبک عقلانی و دیگر سبک شهودی و اشراقی و بطوری‌که در بحث خلاقیت اشاره شد، اصل آخرت‌گرایی هم بر تفکر و تعقل مؤثر است و با آن رابطه دارد و هم با سبک شهود؛ یعنی تقوی و تلبس به ارزش‌های دین جدا از اینکه تأثیر فوق‌العاده‌ای بر توازن قوای فکری و افزایش نیروی اندیشه دارد، باعث افزایش توان شهودی فرد گشته، او رابه مرتبه‌ای می‌رساند که می‌تواند با اتصال به غیب و ارتباطی خاص با آن منبع، بر شرایط عدم اطمینان آینده فائق آمده و تصمیم‌های کارآمد که در نهایت موجب تحقق اهداف شود را، انتخاب نماید. مراجعه به قرآن کریم و الگوهایی که در آیات فراوانی ارائه می‌کند می‌تواند ما را با فرایند تصمیم‌گیری شهودی بیشتر آشنا سازد. ماجرای خواب سلطان مصر، پناه بردن اصحاب کهف به غار و غیره از این دست تصمیم‌ها می‌باشد.

3-3- تأثیر اصل آخرت‌گرایی در تعیین اهداف
تعیین اهداف رکن عمده و اساسی برنامه‌ریزی است برنامه‌ریزی بدون توجه به اهداف، به پراکنده کاری و بی‌نظمی می‌انجامد. به طور کلی هدف عبارت است از نقطه‌ای که کوشش‌ها معطوف رسیدن به آن است (حسن نبوی، 1376، ص 52). عامل اساسی شکل‌گیری اهداف نیازها می‌باشند. اهداف را نتایج مورد نظر یا پاداش‌های مورد انتظار از یک رفتار می‌نامند، و نیازها همان انگیزه‌ها یا حالت‌های درونی افراد است که باعث شکل‌گیری رفتار جهت تحقق هدف می‌شود.
اصل آخرت‌گرایی بر مبنای شناختی که اسلام از انسان ارائه می‌دهد معنا و مفهوم می‌یابد؛ و همان‌گونه که گفته شد از دیدگاه اسلام انسان دارای دو بعد وجودی است؛ بعدی مادی و بعد دیگر معنوی و روحانی و آنچه حقیقت انسان را تشکیل می‌دهد و بعد اصیل و جاودانی و فناناپذیر وجود انسان به حساب می‌آید همان بعد معنوی و روح انسان است. انسان با توجه به ابعاد وجودی‌اش، نیازهای مختلفی دارد و اهمیت و اصالت دادن به هر یک از این ابعاد باعث حرکت در جهت ارضای نیازهای آن بعد می‌گردد. در تعیین اهداف بر مبنای اصل آخرت‌گرایی به دلیل اصالت روح انسان و جنبة معنوی وجود او، توجه، به ارضای نیازهای حقیقی و غیر مادی انسان است، و این موضوع غفلت از نیازهای مادی را به دنبال ندارد. در مدیریت اسلامی، تعیین اهداف بر پایه توجه به ارضای نیازهای حقیقی و اصیل وجود انسان است و بنا بر همین اصل است که توجه از اهداف مادی و زودگذر به اهداف بلند مدت و طولانی که در راستای توجه به نیازهای روحانی است معطوف می‌گردد. در مدیریت بر مبنای اصل آخرت‌گرایی و نظام ارزشی اسلام، آنچه در دیدگاه مادی هدف نهایی و اصیل به حساب می‌آید، تنها هدفی متوسط یا وسیله به حساب می‌آید.
اهداف آخرت‌گرایانه که فلسفة وجودی سازمان‌های اسلامی و آخرت‌گرا می‌باشند، اهدافی آرمانی و بسیار بلند مدت می‌باشند. نکته قابل توجه در این باب اینست که، وقتی سخن از اهداف آرمانی به میان می‌آید، نباید اهداف صعب‌الوصول و یا غیر قابل تحقق در ذهن، تداعی شود. صاحب‌نظران برنامه‌ریزی بر این باورند که هدف‌های دور برد و مأموریت‌های سازمان هر قدر هم به طور ایده‌آل و بگونه‌ای که به ظاهر دستیابی بدان‌ها محال به نظر آید تعیین شوند، مشکلی ایجاد نمی‌کند، به شرط آن که بتواند علاقه، تعهد و ایثار افراد را جلب کند زیرا هیچ مأموریتی نیست که بدون علاقه، تعهد و ایثار به انجام رسد (رضائیان، 1380، ص 169). تاریخ اسلام، نیز گواه گویایی بر تحقق اهداف بسیار دور برد و آرمانی و ایده‌آل در سایه ایمان و عمل به دستورات الهی است.
در مدیریت اسلامی، هدف نهایی هدایت انسان به سوی بندگی خداست، بندگی خدا چیزی جز مطیع فرمان خدا بودن نیست. اطاعت امر خدا همان تلبس به ارزش‌هایی است که ریشه در سعادت ابدی و جاودان انسان دارد.
با نگاهی به قرآن و روایات و اهدافی که پیامبران یعنی اسوه‌های کامل آخرت‌گرایی دنبال می‌کرده‌اند، می‌توان به برخی اهداف کلی مدیریت اسلامی در راستای تحقق هدف فوق پی برد. این اهداف، اهداف ارزشمندی است که زحمات طاقت فرسای پیامبران، تحمل دردها و سختی‌های امامان معصوم(ع)، جانبازی‌های شهیدان تاریخ بشریت و رنج‌ها و مشقت‌های انسان‌های پارسا برای احیای آنها بوده است. از اینرو است که در مدیریت اسلامی رعایت این اهداف و مد نظر قرار دادن آنها، از اهم مسئولیت‌های مدیران است. در نگاه گذرا و سریع این اهداف عبارتند از: رشد انسان‌ها، هدایت انسان‌ها به پرستش خدا، اجتناب و دوری از طاغوت، تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت و قیام به قسط (مصباح، 1376، ص 272).
این اهداف کلی و آرمانی از آن جهت دارای اهمیت است که در هر تشکیلات و سازمان بر کلیة اهداف و خط‌مشی‌ها اولویت دارد و همه حرکت‌ها باید به گونه‌ای تنظیم شود که با اهداف آرمانی تعارض پیدا نکند و اگر چنین مخالفتی بین اهداف عملیاتی و اهداف آرمانی به اثبات رسید، باید از اهداف عملیاتی صرف‌نظر شود. مثلاً اگر برنامه و یا عملی به جای پرستش خداوند، انسان‌ها را به شرک کشاند و یا به جای اجتناب و دوری از طاغوت آنان را به طاغیان و مستکبران متمایل سازد و یا به جای تعلیم کتاب و حکمت انسان‌ها را به جهل و نادانی مبتلا کند و به جای تزکیه، فساد ایجاد نماید، یا به جای قیام به قسط، ستم و ظلم بوجود آورد، به هیچ وجه نباید آن برنامه و یا عمل مورد پذیرش قرار گیرد (نبوی، 1376، ص 58).

نتیجه‌گیری
در قسمت اول این مقاله پس از تبیین صحیح مفهوم زندگانی دنیا و آخرت از دیدگاه قرآن و روایات به تبیین مفهوم آخرت‌گرایی پرداخته گفتیم که آخرت‌گرایی هرگز به مفهوم ترک دنیا برای آخرت و یا سایر مفاهیم نادرستی که برخی برداشت نموده‌اند نیست بلکه آخرت‌گرایی ساختن مرکبی از دنیا برای آخرت است و دنیا را وسیله برای کسب جاودانگی آخرت قرار دادن است. پس آخرت‌گرایی چیزی نیست جز همان تلبس به ارزش‌های دین حق که ما را در مسیر صراط مستقیم به سوی آن سعات ابدی رهنمون شود. سپس به شاخص‌های آخرت‌گرایی پرداختیم که این شاخص‌ها و علائم عبارت بود از:

ایمان و عمل صالح، تقوی، احسان و نیکوکاری، ترک هواپرستی، صبر و تحمل در برابر شدائد، اخلاص، صدق و راستی، انفاق، تولی و تبری و اهتمام به نماز.
سپس مروری داشتیم بر جایگاه اصل آخرت‌گرایی در مکاتب مختلف مدیریت که این مکاتب را در یک تقسیم‌بندی کلی به سه مکتب مدیریت غرب، ژاپن و اسلامی تقسیم و پس از تبیین مکاتب به بررسی جایگاه آخرت‌گرایی در آنها پرداختیم.
در مورد مدیریت غرب پس از اشاره به رهیافت‌ها و نگرش‌های کلان مدیریتی غرب و تبیین فلسفه‌ها و دیدگاه‌های اصلی سازنده مؤلفه‌های آن بیگانه بودن مدیریت غرب با آخرت‌گرایی را استنتاج نمودیم.
در خصوص مدیریت ژاپن نیز هر چند تأثیر برخی آموزه‌های دینی به صورت کم رنگ مشاهده می‌شود اما جهت‌گیری، آخرت‌گرایانه نیست و برای معاد، دین و در یک کلام آخرت‌گرایی جایگاهی در مدیریت ژاپنی یافت نشد.
درباره مدیریت اسلامی پس از اشاره به مفهوم مدیریت اسلامی، به تبیین اهمیت و جایگاه آخرت‌گرایی در مدیریت اسلامی با ارائه الگویی از تاریخ اسلام پرداختیم.
در ادامه برنامه‌ریزی به عنوان شالوده و اساس مدیریت، حوزه خاص انتخابی پژوهش اختیار شده با ارائه شواهدی از قرآن و روایات منشأ اثر بودن آخرت‌گرایی در مؤلفه‌های اصلی آن یعنی خلاقیت، تصمیم‌گیری و تعیین اهداف تبیین شد.

پی‌نوشت‌ها:
 1- «وما هذه الحیوة الدنیا الا لهو و لعب....».
2- «... و ما الحیوة الدنیا إلا متاعٌ».
3- «یا أباذر إنّ الدنیا ملعونة ملعون ما فیها إلا ما ابتغى به وجه الله».
4- «وأحذرکم الدنیا فإّنها منزل قلعة و لیست بدار نجعة قد تزیّنت بغرورها و غرّت بزینتها...».
5- «یا أیها الذین أمنوا إنما المشرکون جس فلا یقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا».
6- «وإن خفتم علیه فسوف یغنیکم الله من فضله إن شاء إن الله علیم حکیم».

منابع و مآخذ:
1.  قرآن کریم.
2.  اسماعیل پور، حسن (1376)، مدیریت بازاریابی بین المللی، تهران: انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، چاپ اول.
3.  الطبرسی، رضی الدین ابی نصر الحسن بن الفضل (1350)، مکارم الاخلاق، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، الطبعه السادسه.
4.  اینوهارا، هیدیو(1370)، پرورش منابع انسانی در شرکت‌های ژاپنی، ترجمه محمد علی طوسی، تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتی، چاپ اول.
5.  رابینز، استیفین (1379)، تئوری سازمان، ترجمه سید مهدی الوانی و حسن دانائی فرد، تهران: انتشارات صفار، چاپ سوم.
6.  رضائیان، علی (1380)، مبانی سازمان و مدیریت، تهران: سمت، چاپ دوم.
7.  رضائیان، علی (1380)، مدیریت رفتار سازمانی، تهران: سمت، چاپ دوم.
8.  سبحانی، جعفر (1375)، الالهیات علی هدی الکتاب والسنة والعقل، قم: مؤسسه الامام الصادق(ع)، چاپ چهارم، ج 4.
9.  طباطبائی، محمد حسین (1377)، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ج2و ج5.
10.  علی بن ابیطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت ـ 40ق (1379)، ترجمه نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم: نشر مشرقین، چاپ هفتم.
11.  ماتسو موتو،‌ کوجی (1371)، مدیریت ژاپنی، ترجمه ن. درداری، تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ اول.
12.  مصباح، محمدتقی (1376)، پیش نیازهای مدیریت اسلامی، تحقیق و نگارش غلامرضا متقی‌فر، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره).
13.  مطهری، مرتضی (1380)، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی(6) ـ زندگی جاوید یا حیات اخروی، تهران: انتشارات صدرا، چاپ شانزدهم.
14.  مکارم شیرازی، ناصر و سایر همکاران (1372)، پیام قرآن (تفسیر نمونه موضوعی)، قم: مطبوعاتی هدف، چاپ دوم، ج5.
15.  مکارم شیرازی، ناصر (1363)، تفسیر نمونه، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ج16.
16.  مکارم شیرازی، ناصر (1365)، تفسیر نمونه، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ج23.
17.  نبوی، محمد حسن (1376)، مدیریت اسلامی، قم: مرکز نشر دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ سوم.
18.  نقی‌پورفر، ولی‌ا... (1377)، اصول مدیریت اسلامی و الگوهای آن (1)، تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتی، چاپ سوم............................................................
  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله متفکران‌ عرصة‌ مدیریت‌ اسلامی‌ (1)

دانلود مقاله متفکران‌ عرصة‌ مدیریت‌ اسلامی‌ (1)

.................................................................
مولف/مترجم: علی‌ کریم‌زاده‌ میبدی‌(عضو هیأت‌ علمی‌ دانشگاه‌ امام‌ حسین‌ (ع‌))
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی): 2007
وضعیت: تمام متن
منبع: نشریه مصباح- سال سیزدهم- شماره53
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir
چکیده: شناخت‌ هر موضوعی‌، مستلزم‌ تحقیق‌ دربارة‌ آن‌ است‌. تحقیق‌ دربارة‌ مؤلفان‌ مدیریت‌ در اسلام‌، موضوعی‌ بکر وبسیار ضروری‌ است‌. تاکنون‌ گرچه‌ عالمان‌ دینی‌ و اندیشمندان‌ اسلامی‌ فراوانی‌ در طی‌ 1400 سال‌ درزمینه‌های‌ فقهی‌، رساله‌ها و فتواهای‌ متعددی‌ از خود جای‌ گذاشته‌اند در این‌ میان‌، کمتر به‌نظام‌ اداری‌ و حکومتی‌ اسلام‌ پرداخته‌اند. در این‌ سلسله‌ مقالات به شرح‌حال‌ چهارده‌تن‌ از نویسندگان‌ و متفکرانی‌ اشاره‌ می‌شود که ‌به‌ فکر پیاده‌ کردن‌ اصول‌ عملی‌ حکومت‌ در اسلام‌ بوده‌، و در این‌ حوزه‌ آثار علمی‌ از خود به‌‌جای‌ گذشته‌اند. در بخش‌ اول‌ فقط‌ به‌ نظر چهار تن‌ از آنان‌ پرداخته‌ شده‌ است‌ که‌ عبارتند از:1ـ ابویوسف‌ (182-113 ه ق‌)2ـ ابونصر فارابی‌ (339-259 ه.ق‌)3ـ ابوالحسن‌ ماوردی‌ (450-364 ه.ق‌)4ـ خواجه‌ نظام‌ الملک‌ (485-408 ه. ق‌) در میان‌ چهارده‌ متفکّر، که‌ آثار مکتوبی‌ دربارة‌ مدیریت‌ اسلامی‌ از آنان‌ به‌ جا مانده‌ است ‌تنها امام‌ خمینی‌ (ره‌) توانست‌ نظر علمی‌ خود را به‌ منصه‌ عمل‌ برساند و موفق‌ شد طی‌ّ ده ‌سال‌ حکومتداری‌ به‌ جهانیان‌ ثابت‌ کند که‌ اسلام‌ می‌تواند پس‌ از گذشت‌ هزاروچهارصد سال، الگویی‌ عملی‌ در ادارة‌ امور دولتی‌ ارائه‌ کند.
کلید واژه‌ها: متفکران‌، مدیریت‌ اسلامی‌، حکومت‌ اسلامی، مدینة‌ فاضله‌

مقدمه‌
در متون‌ تاریخی‌ اسلام‌، شماری‌ از متفکران‌ و پژوهشگران‌، ادارة‌ امور و سازمانهای ‌بوروکرانیْک‌ را از دیدگاه‌ اسلامی‌، مورد تجزیه‌ و تحلیل‌ قرار داده‌اند که‌ تشریح‌ وتوصیف‌ همة‌ آنها از حوصلة‌ این‌ مقاله‌ خارج‌ است‌.
آنچه‌ به‌ طور خلاصه‌ در ذیل‌ می‌آید نام‌ و دستاورد تنها شماری‌ اندک‌ از متفکران ‌برجسته‌ و مهم‌ در عرصه‌ اندیشة‌ مدیریت‌ اسلامی‌ است‌ که‌ از آنها نه‌ تنها در جهان‌ اسلام‌، بلکه‌ در عالم‌ غرب‌ نیز سخن‌ به‌ میان‌ می‌آید و آنان‌ نیز از اندیشه‌ سیاسی‌ این‌ متفکران‌ درمراکز علمی‌ خود بهره‌ می‌برند.
قابل‌ ذکر است‌ که‌ بسیاری‌ از پژوهشگران‌ اسلامی‌ دیگر به‌ شکلهای‌ گوناگون‌ در عرصة‌ مدیریت‌ اسلامی‌ و اندیشه‌ اداری‌، منشأ اثر بوده‌اند، اما برخی‌ از آنها در طی‌ تاریخ ‌مورد کم‌توجهی‌ قرار گرفته‌اند.
در قسمت‌ اول ‌‌این ‌سلسله ‌مقالات ‌‌به اندیشة ‌چهار‌ نفر از متفکران ‌عرصه ‌مدیریت ‌اسلامی ‌براساس‌ ترتیب‌ تاریخی‌ اشاره ‌می‌شود. در این ‌بخش‌، اندیشه‌های‌ یعقوب‌بن‌ ابراهیم‌ انصاری‌کوفی‌ معروف‌ به‌ ابویوسف‌، ابوالحسن‌ علی‌بن ‌‌محمود‌بن ‏حبیب ‏ماوروی‌، ابونصرفارابی‌ و خواجه ‌نظام‌الملک‌ موردبررسی‌قرارمی‌گیرد.
قبل‌ از توضیح‌ دربارة‌ کسانی‌ که‌ نظریه‌پرداز حکومت‌ اسلامی‌ از آغاز تاکنون‌ بوده‌اند، لازم‌ است‌ دربارة‌ منابع‌ مورد استفاده‌ آنها بطور مختصر اشاره‌ کنیم:

منابع‌ تحقیق‌ در مدیریت‌ اسلامی‌
از یک‌ دیدگاه‌، می‌توان‌ منابع‌ را به‌ دو بخش‌ تقسیم‌ کرد: الف‌ - منابع‌ دست‌ اول‌، شامل‌ قرآن‌، سیره‌ (سنت‌)، عقل‌ و اجماع‌.
ب‌ ـ منابع‌ دست‌ دوم‌، شامل‌ منابع‌ اسلامی‌ برگرفته‌ از منابع‌ دست‌ اول‌ و منابع‌ تطبیقی ‌و سایر منابع‌.
«اسلام‌، دینی‌ کامل‌ است‌ که‌ تقریباً برای‌ تمام‌ فعالیتهای‌ بشری‌ اعم‌ از فردی‌ یا جمعی‌، قوانینی‌ را در خود دارد. اسلام‌ قوانین‌ کاملی‌ را برای‌ ادارة‌ حکومت‌، دولت‌، جنگ‌ وتعیین‌ حدود دسته‌بندی‌ ارائه‌ کرده‌ است‌. هیچ‌ عرصه‌ای‌ از فعالیت‌ فردی‌ و اجتماعی ‌وجود ندارد که‌ در پوشش‌ حقوق‌ اسلامی‌ قرار نگرفته‌ باشد و هیچ‌ همسازی‌ و مطابقتی‌ در نظریه‌پردازیهای‌ غیردینی‌ پراکنده‌ نیز به‌ عنوان‌ نقطة‌ مقابل‌ قلمرو دین‌ وجود ندارد. باور بر این‌ است‌ که‌ چنین‌ دین‌ کاملی‌، مستعد ارائه‌ پاسخهای‌ جدید به‌ مسائل‌ امروزین‌ جوامعی‌ است‌ که‌ در جست‌وجوی‌ توسعه‌ و نوسازی‌ هستند.»(1)
1ـ قرآن‌ کریم‌
«اولین‌ مرجع‌ و گواراترین‌ سرچشمة‌ فیض‌ استنباط‌ احکام‌ الهی‌، قرآن‌ کریم‌ است‌. مرجعی‌ که‌ خداوند دربارة‌ آن‌ می‌فرماید: «لایأتیه‌الباطل‌ من‌ بین‌ یَدیه و لامن‌ خَلْفِهِ‌»(2)
هیچ‌ باطلی‌ از هیچ‌ نظر و از هیچ‌ طریق‌ به‌ سراغ‌ قرآن‌ نمی‌آید.
500 آیه‌ از آیات‌ قرآنی‌ به‌ احکام‌ مربوط است‌ که‌ در کتابهای‌ فقهی‌ تحت‌ عنوان‌ آیات‌الاحکام‌ جمع‌آوری‌ و از آنها یاد شده‌ است‌.»(3)
تمام‌ کتابهای‌ آسمانی‌ که‌ بر پیامبران‌ الهی‌ نازل‌ شده‌، دارای‌ محتوا و ویژگیهای‌ مربوط‌به‌ زمان‌ خودشان‌ است‌. اما قرآن‌ کریم‌ چون‌ بر آخرین‌ پیامبر، حضرت‌‌ محمد‌(ص‌) نازل‌ شده‌ است‌، محتوای‌ آن‌ فراتر از زمان‌ خود ایشان‌ و بلکه‌ پیام‌ آن‌ برای‌ تمام‌ انسانهای‌ روی‌ زمین‌ تا قیامت‌ است‌.
«چهار مشخصه‌ اساسی‌ قرآن‌ کریم‌ که‌ باید به‌ یاد داشت‌ عبارت‌ است‌ از:
الف‌) قرآن‌ بر شخص‌ حضرت‌ رسول‌ اکرم‌ (ص‌) در قالب‌ بخشهایی‌ جداگانه‌ وحی ‌شد؛ از جمله‌ تشریح‌ اقدامات‌، وضع‌ قوانین‌ و مشروعیت‌ بخشیدن‌ برحسب‌ وضعیت ‌جامعه‌ مسلمانان‌.
ب‌) قرآن‌ شامل‌ اصول‌ کلی‌ و راهنماییهای‌ جامعه‌ است‌ و نه‌ بیان‌ جزئیات‌ و پرداختن ‌به‌ آنها.
ج‌) حیطة‌ آیاتی‌ که‌ جنبة‌ قانونی‌ دارد، محدود و از نظر تعداد نیز اندک‌ است‌.
د) قرآن‌ بطور کلی‌، کتاب‌ ایمان‌ و رفتار معنوی‌ است‌.»(4)
2ـ سنّت‌
پس‌ از قرآن‌ کریم‌، سنت‌، دومین‌ مرجع‌ تمام‌ احکام‌ و قوانین‌ اسلامی‌ است‌. سنت‌ به ‌معانی‌ مختلفی‌ آمده‌ است‌. در لغت‌ به‌ معنای‌ طریقت‌ و روش‌ است‌؛ خواه‌ موردپسند باشد یا نباشد. سنت‌ در اصطلاح‌ شرع‌ برآنچه‌ از قول‌ ، فعل‌ و یا تقریر پیامبر(ص‌) به‌ ما رسیده‌ است‌ اطلاق‌ می‌گردد.
سنت‌ به سه‌ بخش‌ تقسیم‌ می‌شود: بخش‌ اول‌، «سنت‌ قولیه‌»، مشتمل‌ بر احادیثی‌ است‌ که‌در زمرةاظهارات‌، گفته‌هاوتقریرهای‌ حضرت‌ رسول‌ اکرم‌ (صلی‌‌‌الله‌علیه‌وآله‌) قرار می‌گیرد.
بخش‌ دوم‌، «سنت‌ فعلیه‌»، مشتمل‌ بر سنتهای‌ مرتبط‌ با کردارها و اقدامات‌ و عملکردهای‌ واقعی‌ حضرت‌ محمد (صلی‌الله‌ علیه‌ و آله‌) است‌.
بخش‌ سوم‌، «سنت‌ تقریریه‌»، دربردارندة‌ سنتهایی‌ است‌ که‌ به‌ صورت‌ ضمنی‌ تصویب ‌شده‌ است‌. کردارهایی‌ که‌ قبل‌ از زمان‌ پیامبر (صلی‌الله‌ علیه‌ و آله‌) و در زمان‌ بعثت‌ به ‌وقوع‌ پیوسته و به‌ دلیل‌ سکوت‌ اختیار کردن‌ حضرت رسول‌ اکرم‌(ص‌) مورد تصویب ‌واقع‌ شده‌ است‌.(5)
به دلیل این آیه، قول پیامبر (ص) حجت است: و ماینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی: هرگز به هوای نفس سخن نمی‌گوید، سخن او هیچ غیروحی خدا نیست.(6)
به‌ دلیل‌ این‌ آیه‌، افعال‌ پیامبر (ص‌) حجت‌ است:‌ قل‌ ان‌ کنتم‌ تُحبّون‌ الله‌ فاتّبعونی‌ یُحْبِبْکُم‌ الله: بگو اگر خدا را دوست‌ می‌دارید مرا پیروی‌ کنید تا خدا شما را دوست‌ بدارد.(7) حضرت‌ رسول‌ اکرم‌ (ص‌) فرمودند: صَلّوا کما رایتمونی‌ اُصلّی‌: آن‌‌گونه‌ که‌ من‌ نماز می‌خوانم‌ نماز بخوانید.
تمام‌ مسلمانان‌ بر این‌ نکته‌ اتفاق‌نظر دارند که‌ همة ابعاد سنت‌ رسول‌ خدا (ص‌) در همة‌ امور دینی‌ حجت‌ است‌. بنابراین‌ سنت‌ یکی‌ از ادلّه‌ احکام‌ است‌ که‌ برای‌ به‌ دست‌ آوردن‌ حکم‌ شرعی‌ باید به‌ آنها رجوع‌ کرد. دلیل‌ بر حجیّت‌ سنت‌، قرآن‌ کریم‌ است‌ که ‌خداوند می‌فرماید: ما اتـاکم‌ الرسول‌ فَخُذوه‌ و ما نَهاکم‌ عَنه‌ فانتهوا: آنچه‌ پیامبر (ص‌) دستور دهد عمل‌ کنید و آنچه‌ را نهی‌ می‌کند، واگذارید.(8)
3ـ اجماع‌
«اجماع‌ در لغت‌ به‌ معنای‌ اتفاق‌ و هماهنگی‌ است‌.(9) گاهی‌ واژة‌ اجماع‌ برای‌ فهماندن ‌معنای‌ پایداری‌ در قصد و اراده‌ به‌کار برده‌ می‌شود؛ مانند قول‌ خداوند متعال‌ که ‌می‌فرماید: «واَجْمعوا اَمْرَکٌم‌ وشرکائکم‌ یعنی‌ بر امرتان‌ استوار باشید و شریکان‌ خود را فراخوانید.»(10)
اجماع‌ در اصطلاح‌ اصولیین‌: اتفاق‌ اهل‌ حل‌ و عقد از امت‌ محمد (ص‌) است‌. اما هر نوع‌ اجماعی‌ حجت‌ نیست‌. شیعه‌ ملاک‌ و مناط‌ حجیت‌ اجماع‌ را بودن‌ قول‌ معصوم‌ (ع‌) در میان‌ اقوال‌ اجماع‌کنندگان‌ می‌داند.(11)
«محقق‌» در کتاب‌ «المعتبر» می‌گوید: اگر صد نفر از فقهای‌ شیعه‌ بر قولی‌ اجماع‌ کنند ولی‌ قول‌ معصوم‌ (ع) در میان‌ آنها نباشد نظر ایشان‌ حجت‌ نخواهد بود اما اگر قول‌ امام ‌معصوم‌ (ع‌) در میان‌ قول‌ دونفر از فقهای‌ شیعه‌ باشد، قول‌ آن‌ دو حجت‌ است‌.(12)
راه‌هایی‌ که‌ بدان‌ وسیله‌ می‌توان، وجود قول‌ معصوم‌ (ع‌) را در میان‌ اقوال‌ اجماع‌کنندگان‌ تشخیص‌ داد عبارت‌ است‌ از: الف‌ ـ حس‌: وقتی‌ فرد در جمع‌، حکم‌ شرعی ‌را از امام‌ (ع‌) بشنود. ب‌ ـ قاعده‌ لطف‌: چون‌ خداوند بر بندگانش‌ لطف‌ دارد باید افرادی‌ را که‌ شایستگی‌ تقرب‌ دارند کامل‌ گرداند و این‌ همان‌ علت‌ لزوم‌ بعثت‌ انبیا (ع‌) است‌.
ج‌ - حدس‌ - یعنی‌ حدس‌ زده‌ شود که‌ رأی‌ امام‌ (ع‌) با رأی‌ اجماع‌‌کنندگان موافق ‌است‌.(13)
4ـ عقل‌
چهارمین‌ دلیلی‌ که‌ حکم‌ شرعی‌ از آنها استنباط‌ می‌شود، عقل‌ است‌؛ زیرا حکم‌ عقل‌و دیگر ادراکاتش‌ از جمله‌ حجتهای‌ شرعی‌ است‌ که‌ در استنباط‌ احکام‌ دخالت‌ دارد.(14)
تعریف‌ عقل‌
محقق‌ قمی‌ عقل‌ را چنین‌ تعریف‌ می‌کند: «مقصود از دلیل‌ عقلی‌، حکم‌ عقلی‌ است‌ که‌ از طریق‌ آن‌ می‌توان‌ به‌ حکم‌ شرعی‌رسید و از علم‌ به‌ حکم‌ عقلی‌ نیز به‌ علم‌ حکم‌ شرعی‌ نیز می‌توان‌ رسید.»(15)

حجیّت‌ عقل‌
علمای‌ اصولی‌ شیعة‌ امامیه‌ دلیل‌ عقلی‌ را حجت‌ می‌دانند و برای‌ اثبات‌ حجیّت‌ آن‌ به‌اخبار متواتری‌ استدلال‌ می‌کنند که‌ بر حجیّت‌ عقل‌ دلالت‌ دارد. اخبار و روایات‌ متضمن‌این‌ معناست‌ که‌ عقل‌ چیزی‌ است‌ که‌ خداوند رحمان‌ بدان‌ پرستش‌ می‌شود و بهشت‌ بدان‌ به‌ دست‌ می‌آید. حکمی‌ که‌ با عقل‌ به‌ دست‌ می‌آید، حکمی‌ است‌ که‌ پیامبر درون‌، یعنی‌عقل‌، آن‌ را ابلاغ‌ کرده‌ است‌.(16)
شهید محمدباقر صدر عقیده‌ دارد که‌ عقل‌، بالقوه‌ یک‌ منبع‌ فقهی‌ است‌، ولی‌ بالفعل‌نمی‌توان‌ آن‌ را یک‌ مأخذ به‌ حساب‌ آورد و مراد این‌ است‌ که‌ در هیچ‌یک‌ از زمانها، هیچ‌یک‌ از فقهای‌ شیعه‌، حکمی‌ را به‌وسیلة‌ آن‌ ثابت‌ نکرده‌ است‌. آنچه‌ با عقل‌ قابل ‌کشف‌ است‌ همه‌ در قرآن‌ و سنت‌ و به‌ دلیل‌ نقلی‌ بیان‌ شده‌ است‌.(17)
امام‌ خمینی‌ (رضوان‌ الله‌ تعالی‌ علیه‌) در بحث‌ از شرایط‌ اجتهاد آورده‌اند:
برخی‌ تصور کرده‌اند که‌ مبانی‌ استنباط‌ مجتهدین‌ شیعه‌ مانند مبانی‌ استنباط‌ اهل‌ سنّت ‌است‌؛ از قبیل‌ به‌ کارگرفتن‌ قیاس‌ و استحسان‌ و ظنون‌؛ با آنکه‌ کسی‌ که‌ بر شیوة‌ اصولیین‌ شیعه‌ آگاهی‌ دارد می‌بیند که‌ آنان‌ از کتاب‌ و سنّت‌ و اجماعی‌ که‌ کاشف‌ از دلیل‌ معتبری‌ باشد بیرون‌ نرفته‌اند. از این‌ سخنان‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌) به‌ دست‌ می‌آید که‌ ایشان‌ به‌ دلیل‌عقل‌ چندان‌ اعتراف‌ نداشته‌اند. زیرا بطور حصر می‌گویند: مأخذهای‌ فقه‌ شیعه‌ از کتاب‌و سنّت‌ و اجماع‌ بیرون‌ نیستند.(18)
ضمن‌ منابع‌ چهارگانة‌ قرآن‌، سنت‌، عقل‌ و اجماع‌ باید به‌ نهج‌البلاغه‌ مراجعه‌ کرد که‌ سرشار و مملو از اندیشه‌های‌ مدیریتی‌ و سیاسی‌ و علوم‌ و فنون‌ است‌. این‌ منبع‌، سرچشمة ‌اندیشه‌های‌ مدیریتی‌ است‌ که‌ اندیشمندان‌ برجستة‌ سیاسی‌ در عالم‌ اسلام‌ چون‌ ماوردی‌، فَرّاء و ابن‌طقطقی‌ از آن‌ بهره‌ گرفته‌اند.
«ابن‌طقطقی‌ در کتاب‌ الفخری‌ فی‌الاداب‌ السلطانیه‌ و الدول‌ الاسلامیه می‌گوید: مردمانی‌ به‌ نهج‌البلاغه‌ از کلام‌ علی‌ (ع‌) روی‌ آورند، زیرا کتابی‌ است‌ که‌ از آن‌ حکمت‌، موعظه‌، توحید، شجاعت‌، زهد و همت‌بلند آموخته‌ می‌شود و کمترین‌ فایدة‌ آن ‌فصاحت‌ و بلاغت‌ می‌باشد.»(19)
این‌ کتاب‌ پس‌ از نگارش‌ در سال‌ 400 هجری‌ قمری‌ به‌ یکی‌ از مهمترین‌ منابع ‌اندیشة‌ اسلامی‌ بعد از قرآن‌ و حدیث‌ پیامبر (ص‌) تبدیل‌ شد.
عهدنامة‌ مالک‌ اشتر یکی‌ از فرمانهای‌ حضرت‌ امیر یکی‌ از مهمترین‌ منابع‌ در این ‌زمینه‌ به‌شمار می‌آید که‌ به‌ اصلیترین‌ و پربارترین‌ سند مدیریتی‌ و سیاسی‌ در تاریخ‌ اندیشة ‌اسلامی‌ بدل‌ گشت‌ و پژوهشهای‌ فراوانی‌ دربارة‌ اندیشه‌های‌ بلند موجود در این‌ عهدنامه‌ به‌ رشتة‌ تحریر درآمد. این‌ فرمان‌ نه‌ تنها منبع‌ اندیشة‌ مدیریت‌ اسلامی‌ محسوب‌ می‌شود بلکه‌ منبعی‌ برای‌ هر اندیشة‌ مدیریتی‌ است‌.»(20)
در عهدنامة‌ مالک‌ اشتر که‌ در کوتاهترین‌ عبارات‌، رساترین‌ برنامه‌های‌ کشورداری‌ پی‌ریزی‌ شده‌ است‌، هنگامی‌ که‌ از گروه‌های‌ مختلف‌ اجتماعی‌ و وظایف‌ و حقوق‌ آنها سخن‌ به‌ میان‌ می‌آید، سخن‌ با آرامش‌ خاصی‌ پیش‌ می‌رود. اما همین‌ که‌ به‌ قشرهای‌ محروم‌ و ستمدیده‌ می‌رسد، گفتار امام‌ چنان‌ اوج‌ می‌گیرد که‌ گویا آن‌ حضرت‌ از اعماق‌ دل‌ فریاد برمی‌آورد: «الله‌ الله‌ فی‌ الطبقه‌ السفلی‌ من‌ الذین‌ لا حیله‌ لهم‌ من‌ المساکین‌ والمحتاجین‌ و اهل‌ البوسی‌ و الزمنی‌ فان‌ فی‌ هذه‌ الطبقه‌ قانعاً و معتراً»(21)
ای‌ مالک‌ از خدا بترس‌ دربارة‌ قشر محروم‌ و نیازمند زیرا در این‌ طبقه‌، هم‌ کسانی‌ هستند که‌ ذلّت‌ و بیچارگیش‌ را اظهار می‌کند و هم‌ کسی‌ است‌ که‌ به‌ عطا و بخشش‌ نیازمند است‌ ولی‌ اظهار نمی‌کند.
پس‌ از ذکر این‌ مقدمة‌ کوتاه‌، اکنون‌ به‌ موضوع‌ اصلی‌ مقاله‌ پرداخته‌ می‌شود:
لازم‌ به‌ یادآوری‌ است‌ که‌ اوضاع‌ زمانی‌ دوره‌ای‌ که‌ هر متفکر در آن‌ می‌زیسته‌ از جمله‌ عواملی‌ است‌ که‌ بر عصر آن‌ زمان‌ و اندیشه‌ سیاسی‌ متفکران‌ تأثیر داشته‌ است‌. اینکه ‌آن‌ زمان‌، دورة‌ «اعتلا و رشد» بود یا زمان‌ «انحطاط‌ و پریشانی‌» بوده‌ است‌؛ مثلاً میان‌ دور‌ة خواجه‌ نظام‌الملک‌ که‌ در دورة‌ رشد سلجوقیان‌ زندگی‌ می‌کند با خواجه‌ نصیرالدین‌طوسی‌ که‌ در عصر وحشت‌ و تخریب‌ و غارت‌ مغولان‌ زندگی‌ می‌کرده‌ است‌ تفاوتهای‌ عمده‌ای‌ وجود دارد که‌ باید در بررسی‌ اندیشه‌ها مدنظر قرار گیرد.
اینک به‌ توضیح‌ مختصری‌ درباره‌ هریک‌ از متفکران‌ مزبور می‌پردازیم‌:

1ـ ابویوسف‌
«یعقوب‌ بن‌ ابراهیم‌ انصاری‌ کوفی‌ معروف‌ به‌ ابویوسف‌، اولین‌ فردی‌ است‌ که‌ در اسلام‌، مسند قاضی‌القضاتی داشته‌ است‌ که‌ این‌ مسند از سوی‌ هارون‌ الرشید به‌ او واگذار شده‌ بود. ابویوسف‌، مشاور نزدیک‌ خلیفه در عرصة‌ ادارة‌ امور بویژه‌ امور قضایی‌ بود.کتاب‌ او با عنوان‌ «الخراج‌» تنها کار وسیع‌ و عظیم‌ او به‌ شمار می‌رود که‌ در کنار دیگر رساله‌های‌ وی‌ جایگاهی‌ ویژه‌ دارد.(22)
این‌ کتاب‌، پایه‌ و اساس‌ مالیه‌ عمومی‌، مالیات‌ و مالیات‌بندی‌، دادرسی‌ جنایی‌ و موضوعات‌ مشابه‌ را مطرح‌ می‌سازد که‌ ابویوسف‌ این‌ مطالب‌ را درپی ‌‌درخواست‌ هارون‌الرشید نگاشته‌ است‌.(23) او در این‌ کتاب‌ عمدتاً با احکام‌ و احادیث‌ و روایات‌ به‌ بررسی‌ وضع‌ مالیات‌ و موضوع‌ امامت‌ می‌پردازد و در مقدمه‌، آراء سیاسی‌ خود مطرح‌ می‌کند.
«لمبتون‌» درمورد چگونگی‌ ارتباط‌ مالیات‌ با موضوع‌ امامت‌ در کتاب‌ الخراج ‌می‌نویسد: «بی‌دلیل‌ و تصادفی‌ نیست‌ که‌ نظریه‌ ابویوسف‌ پیرامون‌ امامت‌ در مجموعه‌ای‌ گرد آید که‌ در درجة‌ اول‌ به‌ وضع‌ مالیات‌ بپردازد. در نظام‌ حکومت‌ اسلامی‌ میان ‌سیاستگذاری‌ و حکومت‌ عادل‌، رابطه‌ای‌ نزدیک‌ وجود داشته‌ است‌. جمع‌آوری‌ و مصرف‌ مالیاتها هر روز جزئی‌ از «حقوق‌الله‌» بود که‌ در مقابل‌ «حق‌العباد» یا حقوق‌انسانی‌ قرار داشت‌.»(24)
«لویس‌» در حدود 19 صفحه‌ از کتاب‌ الخراج‌ را که‌ ابویوسف‌ در خطاب‌ به ‌هارون‌الرشید ترجمه‌ کرده‌، مطالبی‌ آورده‌ است‌ که‌ از آن‌ جمله‌ می‌توان‌ به‌ موارد ذیل‌ اشاره‌ کرد:(25)
الف‌) کار امروز را به‌ فردا نیفکنید؛ چرا که‌ درغیراین‌صورت‌ مسرف‌ خواهید بود و قبل‌ از امید، ناامیدی‌ را تجربه‌ خواهید کرد.
ب‌ ـ در حالی‌ که‌ امروز از راه‌ متخلفان‌ پیروی‌ می‌کنی‌ خداوند را فردا ملاقات ‌نخواهی‌ کرد. در روز جزا افراد را تنها براساس‌ کردارشان‌ مورد قضاوت‌ قرار خواهند داد و نه‌ رتبه‌ یا طبقه‌شان‌. خداوند به‌ شما بشارت‌ داده‌ است‌ و بنابراین‌ باید هوشیار باشید.
ج‌ ـ آگاه‌ باشید که‌ هیچ‌ فردی‌ در قیامت‌ به‌ سلامت‌ عبور نخواهد کرد مگر اینکه‌ از پرسشهای‌ خداوند متعال‌ به‌ سلامت‌ گذر کند. پیامبر خدا، حضرت‌ محمد مصطفی‌(ص‌) فرموده‌اند: «روز جزا هیچ‌ فردی‌ عبور نخواهد کرد مگر اینکه‌ به‌ چهار پرسش‌ مرتبط‌ با دانش‌ خود و چگونگی‌ استفاده‌ از آن‌، زندگی‌ و طریقه‌ سپری‌ کردن‌ آن‌، ثروتش‌ و طریقی‌ که‌ او آن‌ را به‌ دست‌ آورده‌ و صرف‌ و هزینه‌ کرده‌، بدن‌ خود و اینکه‌ به‌ چه‌ طریق‌آن‌ را مورد استفاده‌ قرار داده‌ است‌، پاسخ‌ گوید. بنابراین‌ آماده‌ باشید که‌ برای‌ هریک‌ از این‌ پرسشهای‌ فردا، پاسخی‌ درخور آماده‌ سازید.
د - برای‌ شما، فرمانها‌ را نوشته‌ و تشریح‌ و تجزیه‌ و تحلیل‌ کرده‌ام‌. آن‌ را مطالعه‌ کنید و چند بار بخوانید تا بدان‌جا که‌ بتوانید آن‌ را با قلب‌ خود دریابید. من‌ سنتهای‌ نیکو برای‌ شما نوشته‌ام‌ به‌گونه‌ای‌ که‌ در آنها الهامات‌ و تشویقهایی‌ در موضوعات‌ موردپرسش‌ موجود است‌ و عمل‌ به‌ آنها، مورد رضایت‌ و خشنودی‌ خداوند متعال‌ خواهد بود.(26)
ابویوسف‌ در ارتباط‌ با بیت‌المال‌ و وضع‌ مالیات‌ به‌ تفصیل‌ سخن‌ گفته‌ و رفتار خلفای‌ راشدین‌ را درمورد نحوة‌ استفاده‌ از بیت‌المال‌ و وضع‌ مالیات‌ یادآور می‌شود. او واقعه‌ای‌ نقل‌ می‌کند که‌ به‌ علی‌ (ع‌) نسبت‌ داده‌ شده‌ است‌ که‌ در جمع‌ مأموران‌ خود دستور می‌داد که‌ تمامی‌ مالیات‌ مقرر را از پرداخت‌کنندگان‌ آن‌ بگیرند و در این‌ باب ‌هیچ‌ نرمی‌ نشان‌ ندهند ولی‌ آنها را به‌ کناری‌ می‌کشید و فرمان‌ می‌داد که‌ هیچ‌کس‌ را نزنند و یا کسی‌ را جلوی‌ آفتاب‌ نگه‌ ندارند یا تحت‌ فشار نگذارند که‌ مجبور شوند گلّه‌ یا لوازم‌ منزل‌ خود را بفروشند تا مالیات‌ خود را بپردازند.
ابویوسف‌ به‌ رغم‌ طرح‌ مسائل‌ مختلف‌ در اندیشه‌ فقه‌ سیاسی‌ خود درپی‌ ارائه‌ یک ‌طرح‌ کامل‌ نظری‌ دربارة‌ اداره‌ حکومت‌ اسلامی‌ بود که‌ امکان‌ عملی‌ شدن‌ آن‌ فراهم ‌باشد.(27)

2ـ ابونصر فارابی‌
دومین‌ متفکری‌ که‌ در تاریخ‌ تفکر اسلامی‌ با بهره‌گیری‌ از فیلسوفان‌ یونانی‌ به‌ تأملی ‌جدّی‌ در سرشت‌ مدینه‌ و ارتباط‌ انسان‌ با آن‌ پرداخت‌، فارابی‌ است‌. «فارابی‌ از مکتب ‌افلاطون‌ و ارسطو درس‌ آموخته‌، و با فلسفه‌ انس‌ پیدا کرده‌ بود. با بررسی‌ آثار وی ‌می‌توان‌ پی‌برد که‌ خود اهل‌ تعقل‌ و آزمون‌ بوده‌ و به‌ آموختن‌ صرف‌ الفاظ‌ و عبارات ‌استادان‌ یونانی‌ اکتفا نکرده‌ است‌.»(28)
فارابی‌ در کتابهای‌ متعددی‌ به‌ تبیین‌ جایگاه‌ سیاست‌ از منظر فلسفه‌ می‌پردازد. کتابهایی‌ چون‌ آراء اهل‌المدینه‌ الفاضله،‌ السیاسه المدینه‌، تحصیل‌ السعاده‌، التنبیه ‌علی‌السبیل‌ السعاده‌ و فصول‌ المدنی‌. فارابی‌ در واقع‌ از اندیشمندان‌ دوره‌ اسلامی‌ است‌ که‌ در آغاز بحران‌ خلافت‌ و در زمان‌ اوجگیری‌ مباحث‌ جانشین‌ پیامبر اسلام‌ (ص‌) با تکیه‌ بر دستاوردهای‌ اندیشه‌ فلسفی‌ یونانی‌ بویژه‌ با نوشتن‌ کتاب‌ آراء اهل‌ المدینه‌‌الفاضله ‌به‌ طرح‌ مباحث‌ عقلی‌ دربارة‌ نظام‌ حکومتی‌ اسلام‌ پرداخت‌.(29)
وی‌ در پیوند فلسفه‌ و سیاست‌ معتقد است‌ که‌ فیلسوف‌ باید نظام‌ عالَم‌ را بشناسد تا با تربیت‌ امور مدینه‌ که‌ با نظام‌ عالم‌ متناسب‌ است‌، آشنایی‌ داشته‌ باشد و بتواند امور مدینه ‌را اداره‌ و تدبیر کند.(30)
از دیدگاه‌ فارابی‌ پادشاه‌ یا واضع‌ و امام‌ در کاملترین‌ مراتب‌ انسانیت‌ و در عالیترین ‌درجات‌ سعادت‌ است‌ و نفس‌ او کامل‌ و متحد با عقل‌ مِثال‌ است‌. چنین‌ انسانی‌ به‌ تمام ‌افعالی‌ که‌ به‌ واسطة‌ آنها می‌توان‌ به‌ سعادت‌ رسید واقف‌ است‌ و این‌ نخستین شرط‌ از شرایط‌ رئیس‌ است‌.
فارابی‌ پس‌ از برشمردن‌ دوازده‌ ویژگی‌ رهبر مدینه‌، که‌ در واقع‌ او آن‌ را منطبق‌ با پیامبر (ص‌) می‌داند، یادآور می‌شود که‌ چون‌ محال‌ است‌ که‌ این‌ ویژگیها در فردی‌ جمع ‌شود، معتقد است‌ که‌ رهبر دوم‌ جانشین‌ رئیس‌ اول‌ باید حداقل‌ دارای‌ شش‌ ویژگی‌ باشد؛ از جمله‌ فیلسوف‌ و خردمند بودن‌، عالم‌ و آگاه‌ به‌ قوانین‌ و آرا و شرایع‌ ومناسک‌ که ‌رئیس‌ پیش‌ از او در ایفای‌ کامل‌ وظایف‌ و اجرای‌ امور مدینه‌ فاضله‌ پذیرفته‌ است‌ و درمواردی‌ که‌ قانونی‌ وجود ندارد در استنباط‌ اصول‌ خبره‌ باشد، دوراندیش‌ و دارای ‌توانایی‌ تطبیق‌ مقررات‌ هماهنگ‌ با شرایط‌، داشتن‌ بیانی‌ رسا برای‌ برانگیختن‌ مردم‌ در اطاعت‌ از اوامر شریعت‌ و مهارت‌ و توانایی‌ در متون‌ و آداب‌ جنگ‌ و به‌ کار بردن‌ سلاح‌ داشته‌ باشد. سرانجام‌ چنانچه‌ مدینه‌ فاقد فیلسوفی‌ باشد که‌ بتوان‌ امور را به‌ او سپرد در یک‌ چشم‌ برهم‌ زدن‌ نابود خواهد شد.
تفاوت‌ مدینه‌ فاضله‌ فارابی‌ با مدینه‌ فاضله‌ افلاطون‌
به‌رغم‌ نزدیکیهای‌ بسیار مدینة‌ فارابی‌ با مدینة‌ افلاطون‌، تفاوتهایی‌ نیز میان‌ این‌ دو مدینه‌ مشاهده‌ می‌شود: مدینه‌ فارابی‌ جنبة‌ جهانی‌ دارد درحالی‌ که‌ مدینة‌ افلاطون‌ به ‌یک‌ مُلک‌ و ملت‌ محدود می‌شود. مدینه‌ فارابی‌ می‌تواند به‌ پهنای‌ عالَم‌ یا مدینة‌ جهانی ‌باشد. افلاطون‌ امور مدینه‌ را به‌ گروهی‌ از فیلسوفان‌ می‌سپارد و این‌ سازمان‌ را اریستوکراسی‌ می‌نامد. فارابی‌ نه‌ تنها رئیس‌ مدینه‌ را امام‌ می‌نامد بلکه‌ او را با نبی‌ برابر می‌شمارد و فقط‌ درغیاب‌ امام‌، نایب‌ اوست‌ که‌ امور مدینه‌ را به‌ گروهی‌ از افراد واگذار می‌کند که‌ غالب ‌صفات‌ رهبر در میانشان‌ وجود دارد.
هدف‌ فارابی‌ از طرح‌ مدینة‌ فاضله‌ خود، بررسی‌ بحرانی‌ است‌ که‌ دستگاه‌ خلافت‌ با آن‌ روبه‌رو بود. فارابی‌ با تکیه‌ بر اندیشه‌ فلسفی‌ یونان‌، تفسیری‌ فلسفی‌ از نبوت‌ ارائه‌ کرد که‌ بیشتر با نظریه‌ امامت‌ شیعی‌ همسازی‌ داشت‌.
آنچه‌ در اینجا از اندیشه‌ فلسفی‌ و مدنی‌ فارابی‌ قابل‌ طرح‌ است‌ این‌ است‌ که‌ فارابی‌، اهتمامی‌ جدّی‌ را به‌کار گرفت‌ تا فلسفه‌ و دین‌ را با یکدیگر آشتی‌ دهد و از این‌ رهگذر است که‌ در اندیشه‌ او فلسفه‌ و سیاست‌ با یکدیگر به‌ همزیستی‌ رسید. درواقع‌ از دیدگاه‌ فارابی‌ از آنجا که‌ فلسفه‌ باید اساس‌ عمل‌ و تدبیر امور و نظام‌ مدینه‌ باشد، فقه‌ و شریعت‌ عملی‌ نیز بخشی‌ از فلسفه‌ عملی‌ و جزء علم‌ مدنی‌ به‌شمار می‌رود.
اندیشه‌ فقهی‌ فارابی‌، بیانگر این‌ است‌ که‌ میان‌ سیاست‌ و دیانت‌، همزیستی‌ ناگسستنی ‌است‌. فارابی‌ همچنین‌ از رهگذر فلسفه‌، امتزاجی‌ میان‌ دین‌ و دولت‌ برقرار می‌سازد.».................................................................

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله متفکران عرصة مدیریت اسلامی (2)

دانلود مقاله متفکران عرصة مدیریت اسلامی (2)

..............................................................
مولف/مترجم: علی کریم‌زاده میبدی
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی): 2007
وضعیت: تمام متن
منبع: مجله دانشکده علوم انسانی- سال چهاردهم- شماره56
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir
چکیده: دربارة ماهیت مدیریت اسلامی، عالمان و اندیشمندان اسلامی، که دل در گرو اجرای عملی احکام حکومتی داشته‌اند، آثاری را از خود به جای گذاشته‌اند. در مقاله قبلی به بررسی آثار چهار نفر از متفکران مدیریت اسلامی به نامهای ابویوسف، ابونصر فارابی، ابوالحسن ماوردی و خواجه نظام‌الملک اشاره شد. در این مقاله به نظر چهار تن از اندیشمندان مدیریت اسلامی پرداخته‌ا‏یم که عبارتند از: امام محمد غزالی، فخر رازی، ابن جماعه، ابن تیمیه.

3ـ ابوالحسن‌ ماوردی‌
ابوالحسن‌ علی‌ بن‌ محمد بن‌ حبیب‌ ماوردی‌ بصری‌ به‌ سال‌ 364 در شهر بصره‌ پابه‌عرصة‌ هستی‌ نهاد و در همان‌ شهر به‌ تحصیل‌ پرداخت‌ و فقه‌ و حدیث‌ و دیگر علوم‌ را از دانشمندان‌ روزگار خود فراگرفت‌.
ماوردی‌ پس‌ از اندک‌ زمانی‌ در امور فقهی‌ و قضایی‌ تبحر یافت‌ و به‌ مقام‌ ریاست ‌قضات‌ دست‌ یافت‌. در سالهای‌ 381 تا 422 به‌ عنوان‌ سفیر، میان‌ دولت‌ عباسیان‌ و آل‌بویه‌، برگزیده‌ شد. زمانی‌ که‌ خلیفه‌ «القادر باللّه‌» از چهار تن‌ فقهای‌ مذاهب‌ اربعة ‌اسلامی‌ خواست‌ تا هر یک‌ رساله‌ای‌ فقهی‌ با توجه‌ به‌ مذهب‌ خود بنویسند، ماوردی‌ «الاقناع‌» را در فقه‌ مذهب‌ شافعی‌ نوشت‌. خلیفه‌ اثر او را بهترین‌ آن‌ چهار اثر دانست‌ و او را قاضی‌القضات‌ کل‌ مملکت‌ اسلامی‌ نمود. او نیز این‌ مقام‌ را تا زمان‌ مرگ‌ (450) حفظ‌ کرد.
آثار ماوردی‌ در سه‌ گروه‌ عمده‌ جای‌ می‌گیرد: دینی‌، ادبی‌ و سیاسی‌
آثار دینی‌ شامل‌ کتابهای‌ النکُت‌ والعیون‌ (تفسیر)، الحاوی‌ الکبیر (فقه‌) الاقناع‌ (فقه‌)
آثار ادبی‌ شامل‌ کتابهای‌ فی‌النحو، الامثال‌ و الحکم‌ و ادب‌ الدنیا والدین‌
آثار سیاسی‌ و اجتماعی‌ شامل‌ نصیحه‌الملوک‌، تسهیل‌النظر و تعجیل‌الظفر.
قوانین‌ الوزاره‌ و سیاسه‌ الملک‌ (ادب‌ الوزیر) والاحکام‌ السلطانیه‌ که‌ نظریه‌ او درمورد خلافت‌ را دربردارد که‌ بیش‌ از دیگر آثار او موردتوجه‌ مستشرقان‌ و پژوهشگران‌ قرار گرفته‌ و به‌ چندین‌ زبان‌ ترجمه‌ شده‌ است‌.(32)
ماوردی‌ از همان‌ آغاز، جایگاه‌ خلافت‌ و امامت‌ را به‌ روشنی‌ بیان‌ می‌کند. او خلافت ‌را چون‌ درختی‌ برآمده‌ از بطن‌ شریعت‌ می‌شناسد که‌ خود شریعت‌ نیز در سایه‌سار آن ‌توان‌ ادامه‌ حیات‌ دارد و سایر امور مربوط‌ به‌ حکومت‌ را همچون‌ شاخه‌های‌ فرعی‌ آن‌ درخت‌ ترسیم‌ می‌کند. وی‌ دراین‌باره‌ می‌نویسد:
«خداوند برای‌ امت‌، پیشوایی‌ را که‌ به‌ واسطة‌ او راه‌ و روش‌ پیامبری‌ ادامه‌ یابد، نشان ‌کرده‌ است‌ تا به‌ سبب‌ او دین‌ حفظ‌ شود. سیاست‌ را به‌ او واگذارده‌ است‌ که‌ براساس ‌شریعت،‌ تدبیر و وحدت‌ کلمه‌ را بر رأیی‌ استوار برقرار کند. امامت‌ اصلی‌ است‌ که‌ بنیانهای‌ شریعت‌ بر آن‌ استوار است‌ و مصالح‌ امت‌ به‌ آن‌ نظام‌ می‌یابد تا آنجا که‌ تمامی‌ امور با آن‌ ثبات‌ پیدا می‌کند و ولایات‌ خاصه‌ از آن‌ صادر می‌شود.»(33)
ماوردی‌ درمورد وظایف‌ مردم‌ هم‌ در برابر امام‌، نظرهایی‌ دارد که‌ یکی‌ از آنها اطاعت‌ بی‌چون‌ و چرا در برابر اوامر امام‌ است‌.
ماوردی‌ درباره‌ وظایف‌ مردم‌ در برابر امام‌ می‌گوید: مردم‌ باید در تمام‌ امور خود به ‌وی‌ اعتماد، و بی‌چون‌ و چرا از امر او اطاعت‌ کنند. امام‌ ممکن‌ است‌ در امور مملکت‌ با آنان‌ مشورت‌ نکند ولی‌ باز اطاعت‌ از امر او لازم‌ است‌. در واقع‌ بحث‌ ماوردی‌ در زمینه‌ وظایف‌ عامة‌ امام‌ اخطار و هشداری‌ بود به‌ تصوری‌ که‌ خلافت‌ را صرفاً منصبی‌ مذهبی‌ و قضایی‌ می‌دانست‌ و این‌ تصور روز به‌ روز رشد می‌کرد؛ چرا که‌ آل‌بویه‌ از لحاظ‌ قدرت‌ در بغداد بر خلیفه‌ پیشی‌ گرفته‌ بودند. نیز معتقد است‌ که‌ مردم‌ نباید هیچ‌ کاری‌ را بدون ‌فرمان‌ امام‌ و یا در مخالفت‌ با دستورهای‌ او انجام‌ دهند.(34)
ماوردی‌، کتاب‌ الاحکام‌ السلطانیه‌ خود را در بیست‌ باب‌ سامان‌ می‌دهد. ابواب‌ اولیه‌ کتاب‌ به‌ سیستم‌ حکومتی‌ مربوط است‌ و ابواب‌ بعدی‌ به‌ مسائل‌ اداری‌ و مالی‌ از دیدگاه ‌فقه‌ اختصاص‌ دارد.
4ـ خواجه‌ نظام‌ الملک‌ طوسی‌
دیگر متفکر اسلامی‌ که‌ توانسته‌ است‌ در زمان‌ حیات‌ خود آثار ارزنده‌ای‌ در باب‌ اداره‌ مملکت‌ و حکومت‌ اسلامی‌ بنگارد، خواجه‌ نظام‌ الملک‌ بوده‌ است‌.
خواجه‌ نظام‌ الملک‌ طوسی‌، وزیر سلاطین‌ سلجوقی‌ و از کسانی‌ است‌ که‌ در سیاست‌، اعم‌ از نظری‌ و عملی،‌ سررشته‌ داشته‌ است‌ و به‌ تعبیر یکی‌ از اهل‌ِ علم‌ در دورة ‌تاریخ‌ اسلامی‌ ایران‌ فقط‌ خواجه‌ نظام‌ الملک‌ طوسی‌ بود که‌ تا حدی‌ حائز شرایط‌ یک‌ زعیم‌ حکیم‌ بود.(37)
مهمترین‌ اثری‌ که‌ خواجه‌ درمورد سیاست‌ و حکومت‌ اسلامی‌ نگاشته‌ سیاست‌نامه ‌است‌. خواجه‌ نظام‌ الملک‌ فیلسوف‌ سیاسی‌ نبوده‌ و مانند افلاطون‌ و ارسطو و فارابی‌ و ابن‌سینا و عامری‌ فقط‌ اصول‌ نظری‌ سیاست‌ را بیان‌ نکرده‌ بلکه‌ اندیشه‌های‌ او در سیاست‌، مأخوذ از تجربه‌های‌ عملی‌ خود او در سیاست‌ و نیز برخی‌ از اصول‌ِ سیاست‌ و حکومت‌ اسلامی‌ ـ بویژه‌ بر پایة‌ فقه‌ شافعی‌ و اصول‌ عقاید اشعری‌ ـ بوده‌ است‌. از سیاست‌نامه‌ یا سَیَرالملوک‌ و از دیباچه‌ و خاتمة‌ این‌ کتاب‌ استنباط‌ می‌شود که‌ مؤلف‌ ابتدا در سال‌ 484 مسوّده‌ای‌ منقسم‌ بر 39 فصل‌ نوشته‌ و آن‌ را به‌ حضور ملک‌ شاه‌ فرستاده‌ بود اما چون‌ مختصر بود، مصمم‌ شد که‌ نکات‌ِ دیگری‌ بر آن‌ بیفزاید و مسوّدة‌ تحریر ثانوی‌ را در پنجاه‌ فصل‌ در سال‌ (485) که‌ عازم‌ بغداد شده‌ بود به‌ محمد مغربی‌ که ‌نویسنده‌ کتابهای‌ خصوصی‌ سلطان‌ بود، داد و گفت‌ که‌ آن‌ را به‌ خطی‌ روشن‌، پاکنویس‌ کند و تقدیم‌ حضور ملک‌ شاه‌ نماید.(38)
آغاز سیاست‌نامه‌ نشانگر این‌ نکته‌ است‌ که‌ خواجه‌ نظام‌ الملک‌ مانند اغلب‌ وزیران‌ و دولتمردان‌ِ ایرانی‌، پادشاهی‌ را «حق‌ الهی‌» به‌شمار آورده‌ است‌. «ایزد تعالی‌ اندر هر عصری‌ و روزگاری‌ یکی‌ را از میان‌ خلق‌ برگزیند و او را به‌ هنرهای‌ پادشاهانه‌، ستوده‌ وآراسته‌ گرداند و مصالح‌ِ جهان‌ و آرام‌ِ بندگان‌ بدو بندد و درِ فساد و آشوب‌ و فتنه‌ بدو بسته‌ گرداند و هیبت‌ و حشمت‌ِ او در دلها و چشم‌ خلایق‌ بگستراند تا مردمان‌، اندر عدل‌ِ او روزگار می‌گذرانند و ایمن‌ همی‌ باشند و بقای‌ دولت‌ِ او می‌خواهند.»(39)
می‌توان‌ گفت‌ سیاست‌نامه‌ خواجه‌ نیز تجربه‌ها و خاطرات‌ سیاسی‌ِ خود اوست‌ که‌ آن‌ را به‌ عنوان‌ نسخة‌ مملکتداری‌ نوشته‌ و چون‌ اعتقادات‌ِ دینی‌ نیرومندی‌ داشته‌، مانند بسیاری‌ از رجال‌ سیاسی‌ تاریخ‌ اسلامی‌ ـ ایرانی‌، آن‌ تجربه‌ها و خاطرات‌ را در لفافة‌ آیه ‌و حدیث‌ و قِصّه‌ و مَثَل‌ پیچیده‌ است‌.
وی‌ برای‌ تأیید اندیشه‌های‌ خود داستانهای‌ زیادی‌ می‌آورد که‌ گاهی‌ می‌تواند مفید واقع‌ شود. عبارت‌ زیر نظر او را دربارة‌ سیاست‌ و حکومت‌ روشن‌ می‌سازد:
«پادشاه‌ باید بداند ... رضای‌ِ خدا اندر احسانی‌ باشد که‌ با خلق‌ کرده‌ شود و عدلی‌ که ‌میان‌ ایشان‌ گسترده‌ آید و نیز «پادشاهی‌ با کفر بپاید و با ظلم‌ نپاید» و در تأیید این‌ معنی‌، حکایتی‌ از عبدالله‌ بن‌ عمربن‌ خطاب‌ نقل‌ می‌کند که‌ او «پدر را گفت‌ که‌ ای‌ پدر چون‌ از دنیا بروی‌ کی‌ ترا بینم‌، گفت‌ بِدان‌ جهان‌. گفت‌ زودتر می‌خواهم‌. گفت‌ شب‌ اول‌ یا دوم‌ یا سوم‌ مرا در خواب‌ بینی‌». اما دوازده‌ سال‌ برآمد او را به‌ خواب‌ ندید. پس‌ از دوازده‌ سال‌ به‌ خوابش‌ آمد گفت‌: یا پدر نگفته‌ بودی‌ که‌ پَس‌ از سه‌ شب‌ مرا در خواب‌ بینی‌. گفت‌: مشغول‌ بودم‌ که‌ در سَوادِ بغداد پلی‌ ویران‌ شده‌ بود و گماشتگان‌ تیمار آن‌ را نداشتند،گوسفندان‌ بدان‌ پل‌ می‌گذشتند، گوسفندی‌ را پای‌ به‌ سوراخ‌ فرو شد و بشکست‌ تا اکنون‌ جواب‌ آن‌ می‌دادم‌. این‌ حکایت‌ را سنایی‌ هم‌ به‌‌نظم‌ درآورده‌ است‌.»(40)
بلایی‌ که‌ از قدیم‌، گریبانگیر بعضی‌ دولتمردان‌ بوده‌ است‌ و هم‌اکنون‌ نیز در مملکت ‌جمهوری‌ اسلامی ‌ایران‌ کم‌وبیش‌ مشاهده‌می‌شود ابن‌المشغله ‌بودن‌ بعضی‌ از افراد و معطل‌ بودن‌ دیگران‌است‌ که‌ در زمان‌ خواجه‌ نیز رایج‌ بوده‌ و متن‌ ذیل‌ شاهدی‌ بر این‌ مدّعاست‌:
«در این‌ باب‌ که‌ «دو عمل‌ را به‌ یک‌ مرد نباید داد و یک‌ شغل‌ را به‌ دو تَن‌، می‌گوید: پادشاهان‌ بیدار و وزیران‌ هشیار به‌ همة‌ روزگار، هرگز دو شغل‌، یک‌ مرد را نفرمودندی‌ و یک‌ شغل‌ دو مرد را، تا کار ایشان‌ همیشه‌ به‌ نظام‌ و رونق‌ بودی‌. از برای‌ آنکه‌ چون‌ دو شغل‌ یک‌ مرد را فرمایند، همیشه‌ از دو شغل‌، یکی‌ بر خَلَل‌ باشد و یا تقصیری‌ واقع‌ شود ... و دلیل‌ آن‌ این‌ است‌ که‌ خانه‌ به‌ دو کدبانو نا رُفته‌ بود و از دو کدخدا ویران‌». آنگاه ‌خواجه‌ سخن‌ خود را دنبال‌ کرده‌ وجود این‌ روش‌ ناپسندیده‌ و دور از سیاست‌ را ریشه ‌عمدة‌ این‌ بلّیة‌ بزرگ‌ِ اجتماعی‌ می‌شمارد و می‌گوید که‌ امروزه‌ بر اثر رعایت‌ نکردن‌ این ‌اصل‌ «چندین‌ مردمان‌ِ کافی‌، شایسته‌، معتمد و کارکرده‌ها را محروم‌ گذاشته‌اند و در خانه‌ها مُعطّل‌ نشانده‌ و هیچ‌ کس‌ را اندیشه‌ و تمییز آن‌ نه‌ که‌ چرا افراد کم‌تجربه‌ ومجهول‌ چند، چندین‌ شغل‌ داشته‌ و معروفان‌ و کاردانان‌ شغل‌ ندارند و محروم‌ و مُعطّل‌مانده‌اند.(41)
نتیجه‌گیری‌
متفکرانی‌ در عالم‌ اسلام‌ بوده‌اند که‌ دربارة‌ مدیریت‌ اسلامی‌ آثار علمی‌ وزینی‌ ازخود به‌ جای‌ گذاشته‌اند که‌ از آن‌ میان‌، می‌توان‌ ابویوسف‌ را نام‌ برد. وی‌ کتاب‌ «الخراج‌» را تدوین‌ کرد. این‌ کتاب‌ عمدتاً با احکام‌ و احادیث‌ و روایات‌ به‌ بررسی‌ وضع‌ مالیات‌ و موضوع‌ رهبری‌ می‌پردازد. در ادامه‌ «فارابی‌» به‌ این‌ موضوع‌ عنایت‌ ویژه‌ای‌ داشت‌ بویژه‌ در کتابهای‌ آراء اهل‌ مدینه‌ فاضله‌ و سیاست‌ مدینه‌ به‌ طرح‌ مباحث‌ عقلی‌ دربارة‌ نظام ‌حکومتی‌ اسلام‌ پرداخت‌.
«ابوالحسن‌ ماوردی‌» در کتاب‌ الاحکام‌ السلطانیه‌ خود در بیست‌ باب‌ به‌ ابواب‌ سیستم ‌حکومتی‌ اسلام‌ پرداخت‌ و در ابواب‌ بعدی‌ به‌ مسائل‌ اداری‌ و مالی‌ حکومت‌ اسلامی ‌اشاره‌ می‌کند.
متفکر دیگری‌ که‌ در این‌ مقاله‌، آرای‌ او گردآوری‌ شده‌ «خواجه‌ نظام‌‌الملک ‌طوسی‌» است‌. مهمترین‌ اثری‌ که‌ وی‌ درمورد سیاست‌ و حکومت‌ به‌ رشتة‌ تحریر درآورده‌، «سیاست‌نامه‌» است‌.
در مجموع‌ با توجه‌ به‌ تلاشهای‌ طاقت‌فرسای‌ این‌ چهار متفکر، که‌ در بخش‌ اول‌ مقاله ‌آمده‌ است‌، آنان‌ کوشیده‌اند با آثار خود، راهبردهای‌ عملی‌ در اجرای‌ قوانین‌ حکومت ‌اسلامی‌ ارائه‌ کنند ولی‌ چون‌ زمینة‌ مساعدی‌ وجود نداشته‌ است‌ نتوانسته‌اند این‌ اصول ‌مدون‌ شده‌ را کاملاً به‌ منصة‌ عمل‌ درآورند.

یادداشتها
1ـ ال‌ بورایی‌؛ محمد عبدالله‌، مدیریت‌ و اداره‌ امور دولتی‌ در اسلام‌، مترجمان‌، جاسبی‌، نیکومرام‌، ربیعی‌ و رستمیان‌، مرکز انتشارات‌ علمی‌ دانشگاه‌ آزاد اسلامی‌، تهران‌، 1380 ، ص‌ 54.
2ـ فصلت‌ آیه‌ 42.
3ـ شریف‌القرشی‌، باقر: نظام‌ حکومتی‌ و اداری‌ در اسلام‌، مترجم‌ عباسعلی‌ سلطانی،‌ ص‌ 193.
4ـ ال‌ بورایی‌، محمدعبدالله‌: مدیریت‌ و ادارة‌ امور دولتی‌ در اسلام‌، مترجمان‌ جاسبی‌، نیکومرام‌، مندجنی‌ و رستمیان‌، ص‌‌‌‌60
5ـ منبع‌ قبلی‌ ص‌ 61.
6ـ سورة‌ نجم‌ (3 و 4)
7ـ آل‌ عمران‌ / 31.
8ـ حشر / 7.
9ـ شریف‌القرشی‌ ، باقر، نظام‌ حکومتی‌ و اداری‌ در اسلام،‌ ترجمه‌ عباسعلی‌ سلطانی،‌ ص‌ 213.
10ـ قبلی‌، ص‌ 213.
11ـ شیخ‌ طوسی‌ و شیخ‌ انصاری‌.
12ـ قبلی‌، ص‌ 215.
13ـ قبلی‌، ص‌ 217.
14ـ منبع‌ قبلی،‌ ص‌ 219.
15ـ «العقل‌ُ ماعُبِدَ به‌ الرَحمن‌ و مَااکْتَسُب‌ به‌ الجِنان‌»
16ـ منبع‌ قبلی‌، ص‌ 219.
17ـ فیضی،‌ علیرضا، مبادی‌ فقه‌ و اصول‌، ص‌ 54.
18ـ فیضی‌، علیرضا، مبادی‌ فقه‌ و اصول‌ ص‌ 55.
19ـ باقرالموسوی‌، محسن‌، مدیریت‌ و نظام‌ اداری‌ از دیدگاه‌ علی‌(ع‌)، ترجمه‌ سیدحسین‌ سیّدی‌، ص‌ 12.
20ـ منبع‌ قبلی‌ ص‌ 12.
21ـ فیض‌الاسلام‌، نهج‌البلاغه‌، نامة‌ 53، ص‌ 1019.
22ـ ال‌ بورایی‌، محمدعبدالله‌، مدیریت‌ و اداره‌ امور دولتی‌ در اسلام‌، مترجمان‌، دکتر جاسبی‌، نیکومرام‌، ربیعی‌، رستمیان‌، ص‌ 279.
23ـ منبع‌ قبلی،‌ ص‌ 279.
24ـ ظریفیان‌، غلامرضا، دین‌ و دولت‌ در اسلام‌، تهران‌، میراث‌ ملل‌، ص‌ 297.
25ـ الخراج، 1974، فصل‌ اول‌، ص‌ 170ـ151)
26ـ ال‌ بورایی‌، محمدعبدالله‌، مدیریت‌ و اداره امور دولتی‌ در اسلام‌ مترجمان‌، جاسبی‌، نیکومرام‌، ربیعی‌، رستمیان‌، تهران‌، دانشگاه‌ آزاد اسلامی‌، 1380، ص‌ 280.
27ـ شریفی‌، غلامرضا، دین‌ و دولت‌ در اسلام‌ از آغاز تا پایان‌ خلافت‌ راشدین،‌ ص‌ 298.
28ـ حلبی‌، علی‌اصغر، تاریخ‌ تمدن‌ اسلام‌ (بررسی‌هایی‌ چند در فرهنگ‌ و علوم‌ عقلی‌ اسلامی‌)، ص‌ 442.
29ـ فارابی‌، آراء اهل‌ المدینة‌ الفاضله‌، ترجمه‌ سیدجعفر شهیدی‌، چاپ‌ دوم‌، تهران‌، طهوری‌، 1361، ص‌ 65.
30ـ ظریفیان‌، غلامرضا، دین‌ و دولت‌ در اسلام‌، میراث‌ ملل‌ تهران‌، 76، ص‌ 282.
31ـ ظریفیان‌، غلامرضا، دین‌ و دولت‌ در اسلام‌.
32ـ حکومت‌ اسلامی‌، ویژه‌ اندیشه‌ فقه‌ سیاسی‌ اسلام‌، سال‌ دوم‌، شماره‌ اول‌، بهار 1376، ص‌ 222.
33ـ قبلی‌، ص‌ 224.
34ـ ظریفیان‌، غلامرضا، دین‌ و دولت‌ در اسلام‌، تهران‌، مؤسسه‌ علمی‌ فرهنگی‌ میراث‌ ملل‌، 76، ص‌ 1ـ3.
35ـ نشریه‌ حکومت‌ اسلامی‌، ویژه‌ اندیشه‌ و فقه‌ سیاسی‌ اسلام‌، سال‌ دوم‌، 76، شماره‌ 3 و ص‌ 228ـ229.
36ـ الماوردی‌، ابوالحسن‌، الاحکام‌ السلطانیه‌ والولایات‌ الدینیه‌، بیروت‌ ـ دارالنفائس‌، ص‌ 3.
37ـ مینوی‌، مجتبی‌، تاریخ‌ و فرهنگ‌، تهران‌، خوارزمی‌، 1352، ص‌ /460
38ـ حَلَبی‌، علی‌اصغر، تاریخ‌ تمدن‌ اسلام‌، تهران‌، نشر اساطیر، 1372، ص‌ 469.
39ـ سیاست‌نامه‌ خواجه‌ نظام‌ الملک‌، ص‌ 13.
40ـ حلبی‌، علی‌اصغر، تاریخ‌ تمدن‌ اسلام‌، تهران‌، نشر اساطیر، 1372، ص‌ 471.
41ـ منبع قبلی، ص 473

منابع‌
- قرآن کریم
ـ ال‌ بورایی‌؛ محمد عبدالله‌: مدیریت‌ و اداره‌ امور دولتی‌ در اسلام‌، مترجمان‌: جاسبی‌، نیکومرام‌، ربیعی ‌و رستمیان‌، مرکز انتشارات‌ علمی‌ دانشگاه‌ آزاد اسلامی‌، تهران‌، 1380.
ـ باقر شریف‌ القرشی‌: نظام‌ حکومتی‌ و اداری‌ در اسلام‌، مترجم‌ عباسعلی‌ سلطانی‌.
ـ باقر الموسوی‌، محسن‌، مدیریت‌ و نظام‌ اداری‌ از دیدگاه‌ حضرت‌ علی‌ (علیه‌السلام‌)، ترجمه‌ سیدحسین‌سیدی‌.
ـ حلبی‌، علی‌اصغر، تاریخ‌ تمدن‌ اسلام‌ (بررسی‌هایی‌ چند در فرهنگ‌ و علوم‌ عقلی‌ اسلامی‌).
ـ فصلنامه‌ حکومت‌ اسلامی‌ ویژه‌ اندیشه‌ و فقه‌ سیاسی‌ اسلام‌.
ـ سیاست‌نامه‌ خواجه‌ نظام‌ الملک‌.
ـ ظریفیان‌، غلامرضا، دین‌ و دولت‌ در اسلام‌، تهران‌، میراث‌ ملل‌.
ـ فارابی‌، آرا اهل‌ المدینه‌ الفاضله‌، ترجمه‌ سیدجعفر شهیدی‌.
ـ فیضی‌، علیرضا، مبادی‌ فقه‌ و اصول‌، دانشگاه‌ تهران‌.
ـ الماوردی‌، ابوالحسن‌، الاحکام‌ السلطانیه‌ و والویات‌ الدفیه‌، بیروت‌، دار
ـ مینوی‌، مجتبی‌، تاریخ‌ و فرهنگ‌، تهران‌، خوارزمی‌، 1352.
ـ فیض‌الاسلام‌، نهج‌البلاغه‌، نامه‌ 53.


مقدمه
در بخش اول مقاله سیری در اندیشه متفکران مدیریت اسلامی به آثار و نظریات چهار تن از متفکرانی چون، ابویوسف یعقوب‏بن ابراهیم‏بن حبیب‏بن‏ سعدبن‏ بجیر انصاری، ابونصر محمد فارابی الطرخانی، ابوالحسن ماوردی و خواجه نظام‏الملک طوسی اشاره شد.
در ادامه و قسمت دوم مقاله به نظریات، آرا و آثار چهار متفکر مشهور دیگر می‌پردازیم که در حوزه حکومت اسلامی تأثیر بسزایی داشته‏اند که اولین آنها از نظر زمانی حجت‌الاسلام امام زین‏العابدین، ابوحامد، محمدبن محمد‏بن احمد طوسی غزالی است.

5 - امام فخررازی (606-536 هـ . ق)
ششمین متفکر مدیریت اسلامی را می‌توان فخر رازی نام برد. وی هم فقیه بود و هم متکلم و هم مفسر و هم فیلسوف و پزشک و خطیب. ذهنی فوق‏العاده جوّال داشت و در علوم مختلف تبحر داشت. شهرتش بیشتر به واسطه تفسیر مفاتیح‏الغیب است بر قرآن کریم که جای خود را در بین تفاسیر برای خودش باز کرده است که درباره سیاست و حکومت هم بحث کرده است.
«کتاب جامع‏العلوم،(4) فصلی درباره علم سیاست و فصل دیگری در آداب‏الملوک دارد که بیشتر براساس نظر فارابی، ولی به‌گونه‌ای نزدیک با اسلام سنتی سازگار شده است. فخرالدین درپی آن بود که عقیده«امامت» را حفظ کند و در عین حال، قدرت دینی و دنیوی را از هم جدا نگه دارد.» (لمبتون، 1380: 234)
«فخررازی سیاست را بر چهار قسم تقسیم می‏کند:1- سیاست مَلّاکان (کسانی که زیاد زمین و ملک دارند) 2- سیاست ملوک 3- سیاست ملائکه 4- سیاست مَلِک‏الملوک (پادشاهِ پادشاهان یعنی خداوند)
اما سیاست پادشاهان از مالکان قوی‏تر است، زیرا اگر جهانی از مالکان جمع شوند با یک پادشاه نمی‏توانند مقاومت کنند ولیکن سیاست فرشتگان از پادشاهان برتر است زیرا جهانی از پادشاهان  بزرگ نمی‏توانند سیاست یک فرشته را دفع کنند، اما سیاست ملک‏الملوک از سیاست فرشتگان برتر است و این نکته را از آیات متعدد قرآنی می‌توان استنباط کرد؛» (حلبی، 1374: 514) مثلاً خداوند در قرآن کریم می‏فرماید: «روزی که روح‏الامین (جبرئیل) و فرشتگان صف کشیده بر‏می‏خیزند هیچ‏کس سخن نمی‏تواند بگوید مگر کسی که خدا به او اجازه دهد و سخن راست بگوید» (نباء / 38).
«فخر‏ رازی بحث در سیاست از استدلال سنتی فلاسفه درمورد اجتماع انسانی، که بر اندیشه موجود سیاسی یا اجتماعی بودن انسان مبتنی است، آغاز می‏کند. او با بیان ماهیت متفاوت هنرها و پیشه‏ها، چهار حرفه را مبنا و اساس هدایت امور انسان بر‏می‏گزیند. کشاورزی برای تهیه غذا، ریسندگی برای تهیه پوشاک، بنّایی برای ساختن منازل و سیاست که سر و سامان دادن امور جامعه است.
به نظر فخر‏الدین‏رازی، هنر سیاست، عالیترین هنر است. او جامعه را به بدن تشبیه می‏کند و سیاست را به قلب که اعضای دیگر بدن را تحت فرمان دارد. سیاست، دونوع است: معنوی و مادی یا درونی و برونی. او با چنین تقسیمی، جدایی دین و سیاست را به رسمیت می‏شناسد.
نوع اول، سیاست شاهان و نایبان آنهاست و دومی سیاست علماست که عقاید باطل را از افکار انسانها می‏زدایند و عقاید حق را با استفاده از ادلّه در دل آنان جای می‏دهند. پیامبران، هردو نوع سیاست را دارا بودند. فرمانروای شایسته (سائس مطلق) و شایستة جانشینی صاحب شریعت (پیامبر) کسی است که دانش و قدرت کامل را دارا باشند.» (لمبتون، 1380: 234)
فخر‏رازی درمورد انتخاب جانشین پیامبر‏(ص) می‏گوید اگر دو نفر یکی در مسئله علمی افضل باشد و دیگری رأی بیشتری را به خود اختصاص دهد گرچه اَعلم هم نباشد، می‌تواند مفضول حاکم شود.
«اگر دو نفر باشند که یکی در علم و دیگری در رأی و کفایت برتری داشته باشد، دومی اولویت دارد به شرطی که در مسائل مربوط به علم به فردی عالم رجوع کند؛ همچنانکه به گفته او درمورد عمر و علی (علیه‏السلام) چنین بود.
او می‏نویسد:«در این مسأله اختلاف است اما اگر به قدرت رساندن «افضل» موجب فتنه نگردد، حق آن است که او انتخاب شود ولی اگر چنین کاری موجب شّر و فتنه شود، بهتر است اولویت به مفضول داده شود.» (لمبتون، 1380:236)
فخرالدین‏ با بحث از آداب و صفات پادشاهان می‏گوید:«از آنجا که پادشاه سایه خدا و نایب پیامبر است، باید در همه حال سعی کند پیامبر‏گونه باشد.»او شروطی را برای پادشاه در‏نظرمی‏گیرد:
1 - پادشاه باید حلیم باشد.
2 - پادشاه باید کریم باشد.
3 - عقل باید بر اندیشه‏ها، سخنان و اعمال او حاکم باشد.
4 - او باید چه در عفو و چه در عقوبت با تأمل و بررسی گام بردارد.(5)
5- او باید با رعیت مهربان باشد. در این شرط و دو شرط دیگر، نشان می‏دهد که نظر او تا چه اندازه براساس ارزشهای سنتی اسلامی استوار است.
فخرالدین او را هشدار می‏دهد که در روز جزا در پیشگاه خدا مورد سؤال قرار خواهد گرفت و می‏گوید «شافعی همواره به هارون‏الرشید می‏گفت: و بدان که خداوند، که سرچشمه همة هستیهاست، کسی را بر دیگری مسلط نمی‏کند مگر اینکه او را در روز جزا در حالی که دو دستش را محکم به گردن بسته‏اند (برای پاسخگویی به اعمال خود) خواهد آورد. هیچ چیز جز عدالت این زنجیرها را نخواهد گسست.
6- حکمران باید عادل باشد، زیرا که عدالت برای کل جامعه سودمند است. با عدالت است که امنیت به دست می آید و امنیت، مؤمن را هرجا که باشد امکان پرداختن به عبادت می‏بخشد.
7- لزوم مجالست با علما
8- حاکم نباید چندان سختگیر باشد که شاکیان از طرح دادخواست خود نزد او بازداشته شوند و نیز نباید چنان حلیم و بردبار باشد که مردم هرچه خواستند نزد او آورند (لمبتون، 1380: 238).................................................

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری