مدیریت اسلامی و رهبری :: بانک دانلود کتب و مقالات علمی مدیریت و حسابداری

بانک دانلود کتب و مقالات علمی مدیریت و حسابداری

پابگاه علمی مدیریت ، حسابداری و اقتصاد

بانک دانلود کتب و مقالات علمی مدیریت و حسابداری

پابگاه علمی مدیریت ، حسابداری و اقتصاد

مشخصات بلاگ

پایگاه کتاب و مقالات علمی کلیه گرایشهای مدیریت ، حسابداری و اقتصاد

کلمات کلیدی

دانلود رایگان مقاله مدیریت

دانلود رایگان مقاله مدیریت اسلامی

دانلود رایگان مقاله مدیریت و حسابداری

دانلود رایگان مقاله مدیریت بازرگانی

رهبری

دانلود رایگان مقاله تجارت الکترنیک

دانلود رایگان مقاله مدیریت صنعتی

دانلود رایگان کتاب مدیریت و حسابداری

دانلود رایگان مقاله اقتصاد

دانلود رایگان مقاله مدیریت توسعه

اقتصاد فضای مجازی

دانلود رایگان مقاله مدیریت ریسک

دانلود رایگان مقاله مدیریت بحران

دانلود مقاله نحوه تبلیغات اینترنتی

دانلود رایگان مقاله آینده پژوهی

دانلود رایگان مقاله تبلیغات اینترنتی

دانلود رایگان مقاله بانکداری الکترونیک

دانلود رایگان مدیریت جهانگردی و مدیریت فرهنگی

دانلود رایگان مقاله مهندسی ارزش

دانلود مقاله پژوهشی

دانلود رایگان مقاله مدیریت شهری

پرسشنامه مدیریتی

دانلود رایگان مقاله آی اس آی isi

دانلود رایگان جزوات مدیریت و حسابداری

دانلود رایگان مقاله مدیریت سازمانی

بازمهندسی در نظام تنظیم بازار

مقاله انگلیسی مدیریت با ترجمه رایگان

دانلود کتاب مدیریت استراتژیک فرد آر دیوید

دانلود رایگان مقاله انگلیسی با ترجمه فارسی

دانلود رایگان مقالات فارسی مدیریت

آخرین مطالب

۱۲۴ مطلب با موضوع «مدیریت اسلامی و رهبری» ثبت شده است


دانلود مقاله رهبری تحول آفرین رویکردی نوین در سازمان های موفق

دانلود مقاله رهبری تحول آفرین رویکردی نوین در سازمان های موفق

..........................................................................................
مولف/مترجم: دکتر مهرداد گودرزوند چگینی؛ زعیمه فرجادی نژاد و سمیرا فردوسی
موضوع: رهبری
سال انتشار(میلادی): 2010
وضعیت: تمام متن

پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir


چکیده: محیط پیرامون سازمان ها پویاتر از قبل شده وسازمان ها برای رسیدن به موفقیت ضروری است به سمت تحول حرکت نمایند? رهبری تحول گرا به عنوان یکی از پارادایم های رهبری جهت ارتقای عملکرد سازمان در محیط متلاطم امروزی با قابلیت برانگیختن کارکنان وتوسعه یک فرهنگ سازمانی که رویه های اخلاقی در آن یک هنجار رفتاری تلقی شده سعی در پیش بینی تغییرات محیطی دارد. رهبران تحول آفرین تصویری از یک چشم انداز آینده روشن ومورد نیاز راشکل می دهند? قابلیت های رهبران تحول آفرین برای اجرای فرایند مناسب تحول آفرینی به سازمان ها جهت پاسخ سریع به شرایط رقابتی در حال تغییر اطمینان می بخشد سازمان های موفق به رهبرانی نیازمندند که با ژرف نگری? جهت مناسب ومسیر آینده سازمان را مشخص سازند وانگیزه ایجاد تحول رادر کارکنان بوجود آورند. سبک رهبری تحول آفرین به ویژگی ها و فرایندهایی توجه می نماید که برای موفقیت اجرای تغییر ضروری هستند. در این مقاله با گذری کوتاه از مکاتب رهبری و مقایسه ی بین رهبران سنتی ورهبران تحول گرا وهمچنین بیان ویژگی های رهبران تحول آفرین به نقش این رهبران درموفقیت سازمانی می پردازد.


1ـ مقدمه
 قرن جدید امواج تازه ای از تغییر را با خود به همراه آورده است.محیط پیرامون سازمانها پویاتر از قبل شده و باعث گردیده تا سازمانها در پی یافتن پاسخهایی برای این پویایی ها باشند برای موفقیت و حتی بقا در چنین محیطی ضروری است سازمانها به سمت انعطاف پذیری، پویایی و تحول حرکت نموده و از سکون بپرهیزند (جمشیدیان ویزدان شناس? 1387)
?استادیارعضو هیئت علمی  دانشگاه آزاداسلامی واحد رشت
??دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت دولتی 
مدیریت و رهبری ساکن و بی‌تحرک نمی‌تواند مدت زیادی به طول انجامد، موج یا آن را غرق می‌کند و یا کشتی این مدیریت و رهبری، در گل فرو رفته باقی می‌ماند و بالاخره دیدگاههای بسیاری از نظریه پردازان دیگر مانند تافلر، شوان(1971) و برگ کوبست(1993) نیز حاکی از آن است که سازمانهای امروزی نمی ‌توانند روند و سرعت تغییرات را متوقف سازند،
بلکه تنها می‌توانند تردیدها، نوسانات و بی‌ثباتیها را به فرصتهایی برای آموختن، تطابق و همخوانی مطلوب تبدیل کنند.
جهت مقابله با این محیط نامطمئن و تغییرات مستمر، نیازبه افرادی درنقش رهبربشدت احساس می شود. بدیهی است که رهبری سنتی در هزاره سوم ادامه حیات نخواهد یافت و جهان نیازمند رهبرانی تحول گرا خواهد بود. رهبری تحول گرا به عنوان یکی از پارادایم های رهبری در روان شناسی سازمانی است که مورد تحقیق گسترده ی رضایت زیردستان  قرار گرفته است )انصاری و تیموری? 2007).
اقدامات رهبری تحول گرا این امکان را به شرکتها می‌دهد تا به هنگام رقابت در یک محیط متلاطم و غیر قابل پیش بینی عملکرد خود را ارتقا دهند. هنگامی که اجزا رهبری تحول گرا به عنوان مکمل سایر اقدامات رهبری به کار رود، می‌تواند به یک منبع مزیت رقابتی برای شرکت تبدیل شود و استفاده از این مزیت رقابتی می‌تواند کمک قابل توجهی در رقابت استراتژیک و کسب بازده بالاتر در کوتاه مدت و بلند مدت کند. در واقع بدون رهبری تحول گرای اثر بخش‏، احتمال اینکه شرکت بتواند به هنگام مواجهه با چالشهای اقتصاد جهانی به عملکرد برتر و حتی رضایت بخش دست یابد، کاهش خواهد یافت.
ریشه پارادایم رهبری تحول آفرین به قرن شانزدهم در تحقیقات صورت گرفته توسط  ماکیاول باز می گردد. ماکیاول ویژگی ها ورفتار رهبران را برای توسعه نظریه رهبری در درون ساختار فئودالی انگلستان مطالعه کرد.تعریف ریشه ای کاریزما آن را برابر بایک استعداد الهی با قدرتی  بیش از دیگران که دربرگیرنده اعتماد و وفاداری می باشد بیان می کند.
 توصیف کاریزما دقیقاً بستگی به نفوذ وبرانگیختن پیروان وایجاد یک بصیرت وبینش در آنان دارد که به عنوان یکی از عناصرکلیدی رهبری تحول آفرین به شمار می آید. دیگر نظریه پردازان رهبری مثل هاوس و بس کاریزما رابه عنوان یک عنصر اساسی برای رهبری تحول آفرین تعریف کرده اند(موغلی?  1382: 61) رهبری تحول گرا یکی از پارادایم هی رهبری در روان شناسی سازمانی است. (یوکل? 1382: 496) در واقع رهبری تحول آفرین یک فرایند آگاهانه اخلاقی ومعنوی است که الگوهای مساوی روابط قدرت میان رهبران وپیروان را جهت رسیدن به یک هدف جمعی و یا تحول واقعی بنا می کند. رهبری تحول آفرین فرایند ایجاد تعهد به اهداف سازمانی وتوانمند ساختن پیروان جهت به تحقق رساندن آن اهداف می باشد(مگلیوکا   وکریستاکیس? 2001: 264).
رهبران تحول آفرین خوش بینی  جاذبه هوش وتعداد زیادی از سایر توانایی های شخصی را به کار می گیرند تا به ارتقای آرمان های دیگران پرداخته وافراد وسازمان را به سمت بالاتری از عملکرد انتقال دهند(منینگ و کرتیس? 2003: 25). از آن جا که موفقیت هر سازمانی منوط به هدایت ورهبری همگام  با پویایی وانعطاف پذیری سازمانی است وازسویی دیگر بالا بودن سطح انتظارات وتوقعات مشتریان سازمان ها وتغییرات شتابنده? نقش رهبری تحول آفرین در  سازمان ها ازموقعیت ممتازی برخوردار است. لذا دراین مقاله تلاش شده پاسخگوی این سوال باشد که رهبری تحول آفرین دارای چه ویزگی هایی است وچگونه می توانند سازمان ها را در رسیدن به اهداف موفق سازند.

 

2ـ مروری  بر مکاتب رهبری
نخستین دیدگاهها درباره رهبری را می‌توان در یک متن چینی با عنوان «برنامه بزرگ» که احتمالا در سال 1120 قبل از میلاد نوشته شده است، یافت. این متن، رهبری خوب را مستلزم داشتن قواعد روشنی می‌داند که مبتنی بر محیط و با توجه به شرایط، با مهربانی یا با قدرت اعمال می‌شود، همچنین اعلام می کند که رهبران باید نمونه در عمل باشند.(استار بورک، 1997 : 144). به طور کلی، مطالعات صورت گرفته طی ?? سال اخیر در زمینه نظریه های رهبری را می توان در شش مکتب اصلی دسته بندی کرد:
? مکتب ویژگی های رهبری
? مکتب رفتاری یا سبک رهبری
? مکتب اقتضایی
? مکتب شایستگی رهبری
? مکتب هوش عاطفی
? مکتب رهبری کاریزماتیک یا الهامی
در مکتب ویژگی های رهبری، رهبران، ابرمردانی فرض می شدند که به دلیل برخورداری از ویژگی های که موهبت الهی هستند، شایسته رهبری، شده اند. در نگاه این مکتب، رهبری استعدادی ذاتی و خدادادی است لذا رهبران، رهبر به دنیا می آیند نه اینکه ساخته شوند.
محققان، مکتب رفتاری در پی تعیین رفتارهای رهبران یا سبک رهبری آنان برآمدند. در نگاه این مکتب، رهبران می توانند ساخته شوند، زیرا

فقط باید رفتار و سبک های آنان شناسایی و تقلید شوند.
در مکتب اقتضایی، براساس شرایط و به اقتضای موقعیت ها شیوه مناسب و مطلوب رهبری تعیین می شود. به بیانی دیگر، سبک رهبری مطلوب جهان شمول در این مکتب، رد شده و سبک رهبری با توجه به موقعیت، مشخص می شود.
در مکتب شایستگی ها، بر شایستگی ها و صلاحیت های رهبری تأکید می شود. شایستگی عبارت است از هر گونه دانش، مهارت، توانایی و خصوصیت فردی که منجر به عملکرد برتر و برجسته می شود.
در مکتب هوش عاطفی، بر توانایی رهبر در زمینه درک احساسات و عواطف پیروان و نوع واکنش مناسب با آنها، تأکید می شود. مکتب هوش عاطفی در مقابل مکتب هوش ذهنی (IQ) شکل گرفته و بر توانایی درک متقابل تأکید می کند.
در مکتب رهبری کاریزماتیک، ویژگی هایی برای رهبران در نظر گرفته می شود که آنها را قادر می سازد برای پیروان خود الهام بخش بوده و به شکل الگو و مدل مرجع درآیند، به طوری که پیروان، با رهبر خود تعیین هویت می شوند. براساس مطالعاتی دیگر که در سال های اخیر صورت گرفته است، رهبران به دو دسته تقسیم شده اند:
?) رهبران مبادله ای
2) رهبران تحول آفرین 

از ? مکتب قبلی، مکاتب: ویژگی های رهبری، رفتاری، اقتضایی و شایستگی رهبری به رهبران مبادله ای توجه دارند. این نوع رهبران، پیروان خود را هدایت یا تحریک می کنند و موجب تأمین هدف های سازمان می شوند. مکاتب هوش عاطفی و رهبری کاریزماتیک، بر رهبران تحول آفرین تمرکز دارند. این نوع رهبران، الهام بخش و روحیه دهنده پیروان خود بوده و آنها را در مسیری هدایت می کنند که منافع سازمان را تأمین می کند. گفتنی است که در سال های اخیر عده ای از محققان، رهبری تحولگرا را نوع پیشرفته رهبری کاریزماتیک دانسته و آن را «نئوکاریزماتیک» نیز نامیده اند. « آوولیو» و «یامارینو» از این دسته افراد هستند. تئوری های نئوکاریزماتیک برنقش رهبران کاریزماتیک که پیروان کشش احساسی قابل توجهی به آن ها دارد تاکید می کند(ارجنبلیا، گوهرب وتمیربکوواچ، 2007: 703).

3ـ رهبری تحول آفرین
رهبری تحول آفرین برای اولین بار توسط دانتون(1973) بکار رفت. اگر چه این اصطلاح تا زمانی که کلاسیک ها به وسیله برنز آن را بکار نبردند، مشهور نشد (اوشاگبمی، 2004: 19).
تئوری رهبری تحول گرا نخست توسط برنز (1978) به منظور تمایز بین آن دسته از رهبران که روابط قوی و انگیزشی با زیردستان و پیروان برقرار می‌کنند و آن دسته از آنها که به طور گسترده ای متمرکز بر مبادله یا تعامل برای ایجاد نتایج اند به وجود آمد. Duckett.2003) & Macfarlane)
 باس و آولیو (Bass & Avolio) مفهوم و ایده برنز(Burns) در مورد رهبری را توسعه دادند و یک مفهوم رهبری تحول گرا را ایجاد نمودند. باس و آولیو معتقدند که رهبری تحول گرا زمانی شکل می گیرد که رهبر علائق کارکنانش را ارتقا و توسعه بخشد، آگاهی و پذیرش برای ماموریت و مقصد گروه را ایجاد کند و کارکنان را به دیدن فراسوی منافع خویش برای منافع گروه برانگیزاند‌(استون و دیگران، 2003، ص2).
عامل اول رهبری تحول آفرین کاریزما یا نفوذ آرمانی نامیده می شودو رهبرانی راشرح می دهد که به عنوان مدل هایی قوی برای پیروان عمل می کنند.آن ها عمیقا مورد احترام پیروان بوده قابل اعتمادند وپیروان رادر راستای تحقق بینش ورسالت هدایت می کنند. در اصل عامل
کاریزما افرادی را توصیف می کنند که دیگران را ترغیب به پیروی از چشم انداز سازمان میکنند(نورت هاوس?  2001: 138).
یک رهبر تحول‌گرا، به دنبال انگیزه های بالقوه در پیروان و ارضای نیازهای بالاتر آنان است. رهبران تحول گرا، رابطه انگیزشی متقابلی را برقرار می کنند که پیروان را به رهبران تبدیل می کند بنابراین رهبری تحول گرا، تعاملی و دوسویه است Duckett.2003) & Macfarlane).
رهبری تحول گرا فرآیند نفوذ آگاهانه در افراد یا گروهها برای ایجاد تغییر و تحول نا پیوسته در وضع موجود و کارکردهای سازمان به عنوان یک کل است. رهبری تحول آفرین از طریق گفتار و کردارش کل جامعه را دچار تحول می کند و نفوذ فراوانی در میان پیروانشان دارد.
این نوع رهبری زمانی تحقق می یابد که رهبران علایق کارکنانشان به کار را افزایش دهند، آنان را از هدفها و ماموریتها آگاه سازند و پیروانشان را تشویق کنند که فراتر از منافع فردی بیاندیشند. رهبران تحول آفرین با توسعه علائق کارکنان فراتر از شرایط فعلی وبا ایجاد رابطه قوی با زیر دستان در میان پیروان نفوذ می نماید وبا کسب احترام واعتماد از سوی پیروان وبا بیان چشم اندازی فراسوی ماموریت فعلی موجب آگاهی کا رکنان ازاهداف شده به گونه ای که افراد از تقفکر انفرادی به سوی تفکر گروهی سوق یابند وبا تلاش در جهت منافع عمومی برانگیخته می شوند.

 
?آولیو و دیگران 4 رفتار اصلی که رهبری تحول گرا را تشکیل می دهند به شرح زیر بیان می دارند: نفوذ مطلوب یا کاریزما، انگیزش الهامی‌، تحریک هوشی، ملاحظات شخصی(اوشاگبمی 2004: 19)
 سرافرازی، فرهمندی، احترام و وفاداری بی چون و چرای پیروان از رهبری است که حس آرمانی را انتقال می دهد. نفوذ مطلوب باعث می شود که رهبران به عنوان مدل هایی از نقش و الگوی رفتار برای پیروان باشند.
انگیزش الهامی: برانگیختن و بالا بردن انگیزش در پیروان که با توسل به احساسات آنها صورت می پذیرد. تاکید انگیزش الهام بخش بر احساسات و انگیزه های درونی است نه بر تبادلات روزانه بین رهبر و پیروان.
تحریک هوشی: برانگیختن پیروان بوسیله رهبری به منظور کشف راه حلهای جدید و تفکر مجدد در مورد حل مشکلات سازمانی توسط پیروان است.
ملاحظات شخصی: توجه به تفاوتهای فردی پیروان و ارتباط با تک تک آنها و تحریک آنها از طریق واگذاری مسئولیتها برای یادگیری و تجربه آنها است. افراد به وسیله رهبران حمایت می شوند و رهبران در رابطه با توجه به احساسات و نیازهای شخصی آنها نگران هستند.


رهبران تحول آفرین با درک وشناخت عمیق خویش? ایده تغییر وتحول را با تکیه بر توانمندی های افراد در سازمان ها درونی می سازند وباایجاد رابطه قوی با کارکنان سعی می نمایند تا آنان را با  چشم انداز های راهبردی نوین  واهداف خویش آشنا سازند و در ارضای نیازهای متعالی آن ها می کوشند.

4ـ ویژگیهای رهبری تحول گرا
 رهبر تحول گرا چشم اندازی را به شیوه ای جذاب و روشن شکل می دهد و چگونگی رسیدن به آن چشم انداز را بیان می کند. و با اعتماد به نفس و با خوش بینی عمل می‌کند و این اطمینان را به زیردستان انتقال می دهد، ارزشها را با اقدامات نمادین تاکید می کند، با الگو بودن هدایت می کند، و کارکنان را برای رسیدن به چشم انداز توانمند می سازد(استون و دیگران، 2004: 352).
رهبران تحول آفرین با ترجیح اثربخشی بر کارایی سعی در به کارگیری منابع انسانی سازمان به گونه ای موثر در جهت رسیدن به اهداف سازمانی رادارند. 
برنز توجه را به ماهیت روابط متعامل رهبران وپیروان جلب نمود. اومطالعه رهبری را به سمت پویایی های تعارض وقدرت اهداف جمعی  تغییر واقعی عمدی واهمیت مبنای اخلاقی رهبری وپیروی کشانید وسپس دو نوع مدل رهبری رامطرح نمود: تبادلی وتحول آفرین(مگلیوکا وکریستاکیس? 2001: 260)
بس در سال 1985 پاداش وجریمه را به عنوان دو بعد اساسی رهبری تبادلی مطرح نمود.رهبری تبادلی با ویژگی های رکود مجذوب خود شدن و کنترل برزیردستان وسعی در برآورده ساختن پایین ترین نیازهای پیروان همراه می باشد (سیولا 1998: 113-114). درواقع? رهبر تبادلی یک مبادله هزینه منفعت اقتصادی راجهت برآورده کردن نیازهای فیزیکی ومادی جاری کارکنان تعقیب می کند ودر عوض? از زیردستان انتظار مجموعه ای از خدمات که بر سر توافق صورت گرفته است را دارد(بس? 1985ص 14). از نظر برنز رهبری تحول آفرین انگیزه دهنده متعالی ونهایتا اخلاقی است که در آن سطوح رفتار انسانی وتمایلات اخلاقی هردو رهبران وپیروان بالا می رود(استون? راسل? پاترسون? 2004: 350). برنارد بس? براسای نظریه برنز درمورد رهبری تحول آفرین? نظریه جدیدی ارائه داد. اورهبر تحول آفرین را به عنوان کسی که پیروان را توانمند می سازد وبه آن ها جهت عملکرد فراتر از انتظاراتشان وپیروی از اهداف دسته جمعی به جای منافع شخصی فوری انگیزه می دهد تعریف می نماید. (کارک? 2004: 161).
 
?رهبری تحول آفرین در4 حوزه مهم با رهبری تبادلی تفاوت دارد:
?رهبری تحول آفرین پیروان راتوسعه داده وبه آن ها آزادی بیشتری جهت کنترل رفتار های خودشان می دهند.
?رهبران تحول آفرین توجه پیروان را از سطح نیازهای روان شناختی (مانند احترام به خود وخود شکوفایی) ارتقا می دهند.
?رهبران تحول آفرین پیروان را تشویق به فراتر رفتن از منافع خود به نفع گروه مکنند.
?رهبران تحول آفرین چشم انداز وضع آینده مطلوب راتصویر می کنند وافراد راجهت تحقق این چشم انداز تشویق می کنند (دفت 2001ص 403)
 
از دیدگاه برنز رهبر تحول آفرین در جستجوی انگیزه های بالقوه در پیروان بوده و هدف وی? جلب توجه پیروان به نیاز های برتر وتبدیل منافع فردی به منافع جمعی است. ازنظر برنز? رهبری تحول آفرین عموما برتراز تبادلی است (استون? راسل? پاترسون? 2004 ص 350).
رهبری تحول آفرین باتاکید بر روی نیازها? ارزش ها و روحیات پیروان در ایجاد مسولیت اخلاقی در پیروان تلاش می نماید. رهبران تحول آفرین با خلق ایده ها وچشم اندازهای جدید وبا ایجاد اعتماد وشور وشوق در میان مدیران و کارکنان در جهت تغییر وتحول در سازمان ها عمل می نمایند و نوید بخش توسعه وبهبود عملکرد سازمان هستند.

جدول 1 ویژگی های رهبری تحول آفرین رااز دیدگاه های مختلف بیان می کند. 

 

...

 
8ـ چالش های پیش روی سازمانها ورهبری تحول آفرین
فولمر، گیبز و گلدسمیت اشاره می کنند که جهانی شدن‌، مقررات زدایی، تجارت الکترونیک و تغییر سریع تکنولوژیک، شرکتها را مجبور به ارزیابی مجدد روش فعالیت خودشان می‌کند. ناپایداری و پیچیدگی ممکن است قابلیت پیش بینی محیط را خیلی پایین آورد و بر نوع رهبری در حال ظهور در سازمان تاثیر بگذارد. در یک محیط ناپایدار، سبک جدید مدیریتی که دارایی های نامشهود را قادر به توسعه و ظرفیتهای پویا را قادر به فعالیت کند، مهم است. سازمانها نمی‌توانند چنین ائتلاف مجدد استراتژیک را بدون تاکید بر یک رهبری تحول آفرین خلق نمایند . گیبنز به پیچیدگی و کمیابی محیطی به عنوان عوامل خارجی تاثیر گذار بر شکل رهبری تحول آفرین مورد نیاز، توجه نمود(مطلبی اصل? 2007). بعضی از نویسندگان تجاری معتقدند که چالش های شرکت ها در هزاره سوم، این است که چطور سازمان ها رهبری شوند که مولد دانش و پرورش دهندة آن باشند، چطور متکی به قضاوت و غریزه باشند، چطور در یک دنیا با تعداد فزاینده‌ای از شرکتها زندگی کنند.
 یک چالش بزرگ برای رهبران تحول گرا در هزاره سوم، یافتن راههایی برای تشویق هر یک از کارکنان برای به فعل درآوردن پتانسیل‌های بالقوه آنهاست. یکی دیگر از چالشهای پیش روی رهبران تحول گرا، تنوع زیاد نیروی کار است. جوامع سازمانی شامل افرادی از کشورها و فرهنگهای گوناگون خواهد بود که ممکن است دارای ساختار ارزش ویژه‌ای باشند. بنابراین رهبران تحول گرا باید یاد بگیرند که باورها، ارزشها، رفتارها و فعالیتهای تجاری - رقابتی شرکتها را در نواحی و فرهنگهای متنوع شناسایی و ارزیابی کنند و نسبت به رشد و توسعه آن گام بردارند. چالش دیگر  پیش روی رهبران تحول گرا این است که چطور هنجارهای ارزشی را برای هدایت فعالیت های شرکت و رفتار افراد تلقین کنند.
پاوار و ایستمن پذیرش رهبری تحول آفرین را به عنوان یک عامل مهم تسهیل کننده ظهور رهبری تحول آفرین مورد توجه قرار داده اند. آنها پذیرش سازمانی رهبری تحول آفرین را حدی تعریف کرده اند که یک سازمان به وظایف رهبری تحول آفرین نظیر بیان چشم انداز ، تزریق ارزشها و ایدئولوژی جدید و پیوند دادن علائق فردی و جمعی پاسخ می دهد یا به آنها کمک می کند. بنابراین ناپایداری محیط خارجی ممکن است به پذیرش رهبری تحول آفرین از طرف اعضای سازمان تاثیر بگذارد. زمانی که محیط خارجی ناپایدار و آینده سازمان در خطر است، اعضای سازمان ممکن است به آسانی تلاش یک رهبر تحول آفرین را از طریق معرفی تغییرات عمده برای انسجام مجدد شرکت قبول کنند. یک رهبر تحول گرای مؤثر باید بداند که رسیدن به موفقیت از طریق همکاری اعضای تیم امکان پذیر است. 

?رهبران تحول آفرین به چند دلیل موثر هستند : آنها قادرند هم پیروان خود را متحد کنند و هم اهداف و باورهای پیروان را تغییر دهند. رهبران تحول آفرین تصویری از یک چشم انداز آینده را به پیروان خود ارائه می کنند. از آنجا که چنین رهبرانی قادرند یک چشم انداز روشن و مورد نیاز را شکل دهند ، احتمالا قادر به برانگیختن کارکنان برای مشارکت در آن چشم انداز هم هستند. رهبران تحول آفرین زیردستان را برای انجام کار بیش از حد انتظار بر می‌انگیزانند.

براساس نظر پاوار و ایستمن، اثربخشی یک رهبر تحول آفرین نتیجه سه عامل است ؛ موقعیت نسبی سازمان در پیوستار پذیرش سازمانی( پذیرش تغییر)، درجه تطبیق فرایند تحول آفرینی لازم برای موفقیت سازمان و فرایند رهبری تحول آفرینی که در سازمان در حال اجراست و قابلیتهای رهبران تحول آفرین برای اجرای فرایند مناسب تحول‌آفرینی. انعطاف پذیری این اطمینان را می دهد که سازمان ظرفیت فعالیت پویا یا پاسخ سریع به شرایط رقابتی در حال تغییر را دارد و بنابراین یک مزیت رقابتی ایجاد کرده یا مزیت رقابتی موجود را حفظ می کند. یک رهبر تحول آفرین ، تغییر را در کل سازمان القا کرده و چشم اندازی هم برای مدیران و هم کارکنان خلق می‌کند.( مطلبی اصل? 2007)
سازمانهای موفق و شکوفا در سده حاضر سازمانهایی هستند که توانایی انطباق،با ویژگیهای عصر حاضر را داشته باشند. مهمترین منابع مزیت رقابتی برای سازمانها در عصر حاضر، عبارتند از: مسئولیت پذیری اجتماعی و اخلاقی، مشارکت، روابط، خلاقیت و نوآوری، انعطاف پذیری و انطباق،تفکر سیستمی و مدیریت پیچیدگی وآشوب است رهبران برای هدایت اثر بخش سازمانهایشان در یادگیری و به کارگیری این توانایی ها نیازمند سه نقش خلاق در الگوی جدید رهبری هستند که عبارتند از:
1. هنرمندی اجتماعی؛ به افرادی گفته می شود که دارای مهارت مشاوره، رهبری و هدایت پارادایم ها، ارزش ها وقوانین در حال تغییر و سازماندهی جوامع و سازمانهایشان باشند.
2. بینش و بصیرت معنوی؛ کسانی هستند که جهان پیرامون انسانها و نقشهای آنان را به درستی تفسیر می کنند ومعنا،هدفمندی الهام و بینش تازه ای در مورد انسان فراهم می سازند.
3. نوآوری فرهنگی؛ افرادی هستند که پیشگام و پشتیبان ایده‌ها،ارزشها،مصنوعات وسبکهای زندگی جدید در جامعه و دنیای کاری هستندو استعدادها و توانایی های افراد را برای ایجاد تغییرات کشف می کنند و شناسایی و پرورش می دهند.
بعضی از رهبران استثنایی در گذشته، ممکن است یک یا چند مورد از این قابلیت‌ها را داشته اند اما به هر حال رهبران جهان در حال تغییر معاصر، به این قابلیت‌ها و توانایی ها، به عنوان بخشی از وظایف شغلی برای موفقیت در عصر حاضر نیاز دارند(نورعلیزاده 2009?).
 سازمان ها جهت مبارزه با دنیای متغیر وپویایی که آن ها را احاطه کرده است بایستی قادر باشند استراتژی هایی را جهت هدایت و کنترل این تغییرات به مدد رهبران تحول آفرین ایجاد نمایند.
در جدول(2)به مقایسه فعالیت های رهبران تحول گرا ورهبران سنتی اشاره می نماید .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول (2)- مقایسه فعایت های رهبران تحول آفرین وسنتی

 

 

لذا از مقایسه فعالیت های رهبران تحول آفرین وسنتی درمی یابیم با وجود تغییر وتحولات وناپایداری ها وعدم اطمینان محیطی  که بر سازمان ها تاثیر گذارند? نیازبه رهبران تحول آفرین است تا شاهد افزایش عملکرد  در سازمان ها باشیم. رهبری تحول آفرین  می کوشد تا با ایجاد فرصت های خوب  جهت بهبود عملکرد سازمان های امروزی که قادر به توقف روند سرعت تغییرات نیستند در جهت پیش بینی تغییرات محیطی عمل کند. سازمان ها برای موفقیت نیازمند رهبران تحول گرا هستند تا انگیزه تحول را ایجاد  وبا سرمایه گذاری مداوم در توسعه کارکنان? چشم اندازی مطلوب پیش روی افراد درجهت رسیدن به آرمان های مطلوب ترسیم نمایند.

 

نتیجه گیری
مهمترین ویژگی عصرکنونی عدم اطمینان، پیچیدگی، جهانی سازی و تغییرات
 فزاینده تکنولوژیکی است، موفقیت با این شرایط و موقعیت، مستلزم تغییر در فعالیتها و وظایف سازمانی و چگونگی اداره و به ویژه رهبری سازمانها است. مدیران برای موفقیت وایفای نقش مؤثر در سازمان علاوه بر دارا بودن نگرش اقتضایی نسبت به متغیرهای محیطی، باید سازمان و مدیریت را به عنوان یک سیستم مدنظر قرار دهند و با این نگرش به بررسی رفتار کارکنان بپردازند و شیوه و سبک رهبری خود را بر اساس واقعیت و شرایط، ماهیت کار و وظایف و خصوصیات کارکنان انتخاب کنند.
بنابراین سازمانهای موفق به رهبرانی نیازمند هستند که با ژرف‌نگری، جهت مناسب و مسیر آینده سازمان را مشخص سازند، افراد را به آن مسیر هدایت کنند و انگیزه ایجاد تحول را در کارکنان به وجود آورند.رهبران تحول آفرین با خلق ایده ها چشم انداز های جدید مسیر تازه ای از رشد وشکوفایی را فرا روی سازمان ها قرار می دهند ونوید بهبود عملکرد سازمان ها خواهند بود.  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


منابع ومآخذ:
1ـ رابینز، استیفن پی (????)، رفتار سازمانی،  ترجمه پارساییان? علی – اعرابی? سیدمحمد? دفتر 
پژوهش های فرهنگی
2ـ رضائیان، علی (????)?مبانی مدیریت رفتار سازمانی? تهران: سمت  
رهبران تغییر? پیتر اف. دراکر? مترجمان:حمید رحیمیان - محمدرضا بابائی? ماهنامه تدبیر- سال پانزدهم- شماره 154
3- مطلبی اصل? صمد?(2007) رهبری تحول‌آفرین در سازمانها? یک مدل متاثر از محیط? ماهنامه تدبیر- سال هیجدهم- شماره 181
4ـ دکتر بابایی زکلیکی? محمد علی - مؤمنی? نونا(2007)? رهبری?  ماهنامه تدبیر- سال هیجدهم- شماره 186
5 - رهبری تغییر? غلامی مسعود (2006)? ماهنامه تدبیر- سال هفدهم- شماره169
 6. کمالیان? سیدوحید - اسماعیلی? حمیدرضا(2006)?رهبری کاریزماتیک?  پایگاه مقالات مدیریت
 7- آغاز? عسل? رهبران تحول آفرین  بانیان ایجاد تغییر وتحول در سازمان ها موسسه مطالعات بهره وری ومنابع انسانی  تیر مرداد شهریور شماره 205?206?207
8 .سهراب پور?ابراهیم -مرادی? محمد? فرایند رهبری استراتژیک? ماهنامه تدبیر-سال هجدهم- شماره 185?                            
9ـ دکتر انصاری? محمد اسماعیل - تیموری? هادی ? مدیریت تحول?ماهنامه تدبیر- سال هیجدهم- شماره 189
10. تونکه نژاد? ماندنی(2006)?  مقایسه دو سبک رهبری خدمتگزار و تحول گرا?  ماهنامه تدبیر-سال هفدهم شماره 174
شرکت شرکتهای صنعتی استان هرمزگان نظریه های مختلف  رهبری ? مهاجری پاریزی? حامد?
 11 ـ ایران ? طراحی الگوی رهبری تحول آفرین در سازمان های اداری
12. موغلی? علیرضا( 1382 ) نقش مدیریت شماره 62  12ـ
13ـ یزدان شناس – جمشیدیان ? نقش رهبری تحول آفرین در مدیریت تغییر?مرجع دانش? ششمین کنفرانس بین المللی مدیریت  سال انتشار1387
14 ـ کوثرنشان? محمد رضا - شهبازی? محمد - جواهری کامل? مهدی (2009)? هوش عاطفی و رهبری تحول گرا? مترجم: ماهنامه تدبیر- سال بیستم- شماره 205
15ـ یوکل، گری( 1382 )، مدیریت و رهبری در سازما نه، ترجمه محمد ازگلی و قاسم قنبری تهران: موسسه چاپ و انتشارات دانشگاه امام حسین
16ـ نور علیزاده? رحمن?(2009) رهبر سده21؛ هنرمند اجتماعی، نوآور فرهنگی ?مترجم: پایگاه مقالات علمی مدیریت
. . 17Barling, J. and Slater, F. and Kelloway. E.(2000). transformational leadership and emotional intelligence: an exploratory study. Leadership & Organization Development Journal, Vol. 21, pp. 157-161.
 . 18 Bass ,B . M. (1985), Leadership and performance beyond expectations, New York : Free Press
 . 19Bass ,B. M. Steidlmeier. P. (1999), “ Ethics , character and authentis
transformational leadership behavior”, The Leadership Quarterly , Vol 10 Iss 2 , pp 181 – 217.
  . 20Brown, F. W. and Bryant, S. E. and Reilly, M. D.(2006). Does emotional intelligence – as measured by the EQI – influence transformational leadership and/or desirable outcomes? Leadership & Organization Development Journal, Vol. 27, pp. 330-351.
.21BEUGER, WILLIAM A CAR & WILLIAM BRAUN, TRANSFORMATIONAL LEADERSHIP IN ORGANIZATIONS: AN ENVIRONMENT – INDUCED MODEL, INTERNATIONAL JORUNAL OF MANAGEMENT, VOL27, NO 1, 2006
.22Brown, D. J. and Keeping, L. M.(2005). Elaborating the construct of transformational leadership: The role of affect. The Leadership Quarterly, Vol. 16, pp. 245–272.
. 23Ciulla , J. B. (1998), Ethics , the heart of leadership , London : praeger.
 . 24Daft , R. L. , Noe , R. A. (2001), Organizational behavior , Fort work : Harcourt college.
. 25Duckett, H, and Macfarlane, E.(2003). Emotional intelligence and transformational leadership in retailing. Leadership & Organization Development Journal, Vol. 24, pp. 309-317.
 . 26Ergenelia,A, Goharb, R. and Temirbekovac, Z, (2007), ”Transformational
leadership: Its relationship to culture value dimensions”,International Journal of Intercultural Relations, Vol 31, pp703–724  
-27John P. Kotter , Leading Change: Why Transformation Efforts Fail1995
28 -Karakas,fahri? Karakas,fahri, (2007),the Twenty-First Century Leader;social Artist,Spiritual Visionary,and Cultural Innovator,Journal of global business and organizational excellence,volume26,issue3.page 44-5
  -29Kark , R. (2004), “The transformational leader . who is (s)he? A feminist
perspective”, Journal of Organizational Change Management, Vol 17 , iss 2
, pp 160 – 176.
. 30Laub, Jim(2004) Difining Servant Leadership: A Recommended Typology for Servant Leadership Studies, Servant Leadership Roundtable, August, pp1-12
 -31Magliocca ,L . A. , Christakis , A. N (2001) , “Creating transforming leadership for organizational change: the cogniscope system approach”
, System Research and Behavioral Science , Vol 18 , pp 259- 277.
32  .Manning,G.,Curtis,M.K,(2003), The art of leadership, New York : Mcgraw –
Hill higher education
.  33Russell F. Robert, A. Gregory Stone (2002) A Review of Servant Leadership Attributes: Developing a Practical Model, Leadership and Organization development Journal, Vol 23. NO 3, PP145- 157
. 34Russell F. Robert(2001) The Role of Values in Servant Leadership, Leadership and Organization development Journal, Vol 22. NO2, PP76-83
35. Stone A. Gregory, Russell F. Robert, Patterson Kathleen (2004) Transformational Versus Servant Leadership – A Difference in Leader Focus, Leadership and Organization development Journal, Vol 25. NO4, PP349-361
. 36Violina P. Rindova and Willam H. Starbuck(1997) Ancient Chinese of Control, Journal of management Inquiry, No 6, pp 144



چکیده مقاله طراحی الگوی رهبری اثربخش دانشگاهی

چکیده مقاله طراحی الگوی رهبری اثربخش دانشگاهی

................................................................
مولفین: دکتر ساعتچی محمود - عزیز پور شوبی علی اکبر
موضوع: رهبری
سال انتشار(میلادی): 2005
وضعیت: تمام متن
منبع: مجله دانشور رفتار - شماره 11 - 1384- صفحات 1-18.

پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir


چکیده: مطالعات نشان داده که موفقیت سازمانی در گرو رهبری اثربخش است. این امر در کلیه سازمان ها از جمله مراکز دانشگاهی صادق است. از آن جا که دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی در هزاره سوم میلادی با چالش های فزاینده مواجه هستند، حل و فصل این گونه چالش ها مستلزم برخورداری از رهبری و مدیریت کارامد و اثربخش خواهد بود. در این مقاله براساس نظریه های موجود در زمینه هدایت و رهبری، الگوهای مختلف رهبری اثربخش ورهبری اثربخش دانشگاهی مورد مطالعه وبررسی قرارگرفته و در نهایت، الگوی مفهومی رهبری اثربخش دانشگاهی کشورمان بر مبنای شاخص های هشتگانه که مورد پذیرش خبرگان رهبری دانشگاهی است، طراحی گردیده است.
براساس نظر خبرگان رهبری و نتایج آزمون های آماری، معیارهای هشتگانه رهبری اثربخش به ترتیب اهمیت در قالب های ایجاد جاذبه، تیم سازی، توانمندسازی گروهی، بهبود مستمر عملکرد، دارا بودن چشم انداز، خود ارزیابی، الهام بخشی و مربی گری اولویت بندی شده اند.
کلید واژه: رهبری، رهبری کاریزما، رهبری مراوده ای، رهبری تحول آفرین، رهبری اثربخش، رهبری اثربخش دانشگاهی.

..................................

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری


دانلود مقاله استخراج شاخصه‌های سطح کلان رهبری امام خمینی(ره) با رویکرد تحلیل محتوا

دانلود مقاله استخراج شاخصه‌های سطح کلان رهبری امام خمینی (ره) با رویکرد تحلیل محتوا
مولفین: روح اله تولّایی و امیر اعظمی
موضوع: رهبری / مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی): 2009
وضعیت: تمام متن
منبع: نخستین همایش ملی بررسی ابعاد رهبری امام خمینی(ره)، دانشگاه پیام نور؛ 13 و 14 مهر 1388

پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir


چکیده: در سیر مطالعه رهبری حضرت امام خمینی(ره) ابعاد گوناگونی وجود دارد که برای شناخت جامع از آن رهبر عظیم الشأن نباید از هیچ کدام از این ابعاد غفلت ورزید. یکی از ابعاد رهبری ایشان که کمتر مورد کاوش قرار گرفته است، بررسی سطوح گوناگون رهبری در سلوک سیاسی آن حضرت می باشد. در مطالعات اجتماعی سلسله مراتب گوناگونی برای مطالعه تعریف شده است که یکی از معتبرترین‌های آن تقسیم سطوح به سه سطح روانشناسی اجتماعی (Social-Psychological)، سطح سازمانی (Organizational) و سطح کلان یا بوم‌شناختی (Ecologic) می‌باشد. مطابق با چنین تقسیم بندی می‌توان سلسله مراتب رهبری حضرت امام خمینی(ره) را در سطوح خرد (رهبری خویشتن، نزدیکان، رهبری پیروان و رهبری گروهی)، سطح میانی (رهبری سازمانی و حوزه‌ها) و سطح کلان (رهبری ملی و بین المللی) تقسیم کرد. مقاله حاضر با بهره‌گیری از چنین رویکردی به سلسله مراتب رهبری، تلاش می‌کند تا رهبری حضرت امام(ره) را در سطح ملی بیشتر بشکافد و مطابق با شاخصه‌های مطرح شده برای رهبری در سطح کلان، شاخصه‌های رهبری آن حضرت را در سطح رهبری ملی استخراج نماید. مقاله حاضر با روش تحقیق کیفی تألیف شده و رویکرد تحلیل محتوا اساس کار را تشکیل داده است. برای این امر رویدادهای مهم دوران رهبری حضرت امام(ره) در دو برهه پیش از انقلاب اسلامی و پس از پیروزی انقلاب اسلامی بیان شده و عناصر ملی نهفته در آنها مورد تحلیل قرار گرفته است. در پایان درباره عناصر رهبری ملی امام(ره) جمع بندی و نتیجه گیری صورت گرفته است.
کلیدواژه‌ها: امام خمینی(ره)، رهبری، سلسله مراتب رهبری، رهبری ملی.



مقدمه
از مهم‏ترین و اساسی‏ترین عوامل شکل‏گیری و کامیابی یک جنبش اجتماعی، رهبری آن جنبش است. مقوله «رهبری» در جریان شکل‏گیری یک جنبش اجتماعی، هیچ گاه تعیینی و از پیش طراحی شده نیست، بلکه زمینه‏ها و عوامل گوناگونی در برجسته سازی یک گروه، حزب، سازمان و یا یک شخص برای پیشتازی و هدایت آن جنبش اجتماعی، تأثیرگذار هستند. از سوی دیگر، رفتار سیاسی رهبری و میزان ظرفیت و توانمندی آن در مواجهه با چالش‏های نو به نو و پیش‏بینی نشده فراروی جنبش، نقش اساسی در استمرار و استقرار رهبری یا جایه‏جایی و جایگزینی آن ایفا می‏کند. اگر این جنبش اجتماعی، به یک انقلاب تبدیل شود ـ آن هم انقلابی فراگیر، همه جانبه و بنیادین ـ حساسیت و اهمیت نفش رهبری و تعامل تدریجی و فزاینده میان آن و نیروی اصلی جنبش، بر روند حرکت و آینده آن انقلاب، به عنصری سرنوشت ساز تبدیل می‏شود و مرگ و حیات آن انقلاب به این عنصر پیوند می‏خورد. انقلاب اسلامی نیز که اعجاز گونه در سال 1357 در ایران به پیروزی رسید، مدیون تعالیم دین مبین اسلام، ایفای نقش مردم و رهبری حضرت امام خمینی (ره) بوده است. ازهمین رو رهبری امام خمینی(ره) در سطح کلان یکی از ارکان اصلی انقلاب اسلامی در ایران می باشد که شناخت ابعاد گوناگون آن برای ادامه حیات این انقلاب امری ضروری می باشد.
...


روش تحقیق
برای در پیش گرفتن روش تحقیق علمی دو گام پژوهشی را در این مقاله در پیش می‌گیریم: ابتدا با مطالعه کتابخانه‌ای بر ادبیات انجام شده در زمینه رهبری، مؤلفه‌های تشکیل دهنده رهبری در سطح کلان استخراج شده و سپس با استفاده از روش تحقیق کیفی تحلیل محتوا و با استفاده از تحلیل مستندات تاریخی و مصاحبه‌ها و سخنرانی‌های امام خمینی(ره) و استفاده از مطالعات پیشین انجام شده شاخصه‌های خاص رهبری امام(ره) استخراج می شود. سپس این شاخصه ها با ادبیات پیشین انطباق داده می شود تا ارزش‌افزایی علمی ناشی از شاخصه‌های مطرح نشده در ادبیات موضوع مشخص گردد.
روش تحلیل محتوا یکی از مستقیم ترین روش های تحلیل متون است که شامل شمارش پدیده‌های موجود در یک متن است. تحلیل محتوا اساسأ به عنوان یک روش کمی شناخته شده است، زیرا شامل شمارش و جمع بندی پدیده‌هاست. با این حال می‌تواند مطالعات کیفی را هم تحت پوشش قرار بدهد. در روش تحلیل محتوا، تفسیر نقش بزرگی دارد که نیازمند دانش مناسب از متن مورد تحلیلی است.
یکی از مزیت های تحلیل محتوا این است که ما را قادر می‌سازد که با مطالب تحقیق های اولیه ارتباط برقرار می‌کنیم و آن را به عنوان مستندی برای کار فعلی خود آماده می‌کنیم. این روش می‌تواند کمک کند که محتوا را از نقطه نظرهای گوناگونی بررسی کنیم و از نگاه‌های مختلف تغییرات تاریخی را در آن کشف کنیم. همچنین می‌توان تحلیل های بیشتری در زمینه متن مورد نظر انجام داد تا دلایل روی دادن واقعه‌ای بیشتر بررسی شود (استاکز، 2005).

سطح تحقیق
...

مطابق با چنین تقسیم معتبری سلسله مراتب رهبری حضرت امام(ره) را می‌توان در سطوح خرد (رهبری نزدیکان، رهبری پیروان و رهبری گروهی)، سطح میانی (رهبری سازمانی و حوزه‌ها) و سطح کلان (سطح ملی و بین المللی) تقسیم کرد. از این رو سطح تحقیق پژوهش جاری ما در سطح کلان قرار می‌گیرد که در طبقه‌بندی تطبیقی در سطح بوم‌شناختی جای گرفته می‌شود.
برای اجرای این تحقیق از طریق تحقیق کتابخانه‌ای وقایع مهم که در آنها رهبری امام(ره) بارز بوده است و واقعه نیز ارزش مهمی داشته است بیرون شده است. در یک بند واقعه شرح داده شده است و سپس در بند دیگر تحلیل آن واقعه از نقطه نظر رهبری ملی امام(ره) و مؤلفه‌های کلیدی که در آن دیده می‌شود بیان گردیده است. برای تحلیل رویدادها از مطالب منتشر شده در سایت رسمی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) استفاده شده‌اند.

بخش نخست: تحلیل محتوا در وقایع رهبری ملی امام خمینی(ره)
1. مخالفت با لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی
الف. شرح رویداد
«پس از رحلت آیت اله بروجردی، رژیم شاه شتاب بیشتری به اصلاحات مورد نظر آمریکا داد و همزمان کوشید تا امر مرجعیت را به خارج از ایران منتقل کند. لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی که به منظور قانونی کردن حضور عناصر بهائی در مصادر کشور انتخاب شده بود به تصویب کابینه اسداله علم رسید (16 مهر 1341). امام خمینی(ره) به همراه علمای بزرگ قم و تهران به محض انتشار خبر دست به اعتراضات همه جانبه زدند که موجی از حمایت را در اقشار مختلف مردم برانگیخت. رژیم شاه ابتدا دست به تهدید و تبلیغات علیه روحانیت زد ولی دامنه قیام رو به فزونی نهاد در برخی شهرها بازارها تعطیل و مردم در مساجد به حمایت از حرکت علما گرد آمدند. یکماه و نیم پس از آغاز ماجرا، دولت یک گام عقب نشست و با ارسال پاسخ مکتوب شاه و نخست وزیر در صدد توجیه و دلجوئی از علما برآمد. اما امام خمینی(ره) سرسختانه مخالفت کرد ایشان معتقد بود که دولت می بایست رسماً لایحه را لغو کند و خبر آنرا انتشار دهد. سرانجام رژیم شاه تن به شکست داد و رسماً در 7 آذر 1341 هیأت دولت مصوبه قبلی را لغو و خبر آنرا به علما اطلاع داد. امام خمینی(ره) لغو مصوبه در پشت درهای بسته را کافی ندانست و بر ادامه قیام تأکید ورزید فردای آنروز خبر لغو لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در روزنامه های دولتی منعکس شد و مردم نخستین پیروزی خود را پس از ملی شدن صنعت نفت جشن گرفتند.»

ب. تحلیل
در بررسی این واقعه عنصر هدایت راهبردی در نمودن اعتراض خاموش مردم به اعتراض پیدا و پویا دیده می‌شود. در تحلیل متن می‌بینیم که نقش مردم «حمایت از اعتراض مراجع» تبیین شده است. در حقیقت اعتراضی که از سوی امام(ره) و سایر مراجع مطرح شد در صورت عدم رهبری صحیح نمی‌توانست با استفاده از مردم به عنوان بدنه نهضت مخالفت به بار بنشیند و اثر بزرگی داتشه باشد. اما تمرکز امام(ره) بر مردم مختلف و نه فقط یک قشر خاص از مردم، مثلأ روحانیون، سبب گسترش اعتراضات به بازار گردید. بازار به عنوان نهاد جامعه مدنی یکی از نمادهای حضور ملی محسوب می‌شود که در آن تمام اقشار ملت مشارکت دارند. رهبری امام(ره) به شکلی که تمام بازار را به مشارکت واداشت و به تعطیلی بازار یعنی تعطیلی زندگی عادی جامعه منجر شد نماد بارز رهبری ملی است.
در ادامه این حرکت اصرار امام(ره) در انعکاس لغو مصوبه در روزنامه‌های دولتی، به عنوان نگاه به ملت به عنوان صاحب اصلی اعتراض و لزوم آگاهی یافتن آنان از نتیجه حرکت خود بود. تحلیل این حرکت بسیار درس آموز است زیرا با این حرکت امام(ره) خود را به عنوان ملجاء ملت در هنگام اعتراض به حکومت معرفی کردند و نشان دادند که نقش سنتی روحانیت که تکیه‌گاه مردم در برابر جور حاکمان بوده است در حضور شخص ایشان ادامه دارد. علاوه بر این لزوم اطلاع رسانی به مردم نشان دهنده نگاه ایشان به مردم به عنوان بدنه اصلی جامعه و لزوم حرکت مستمر و مشارکت آنان در امور جامعه است و با این کار از سکوت و خمودگی جامعه جلوگیری کردند.

2. مخالفت با انقلاب سفید و استفاده از ابزار ملی نوروز
الف. شرح رویداد
«...


ب. تحلیل
این واقعه یکی از ملی‌ترین ابعاد رهبری امام(ره) را به تصویر می‌کشد. وجوه قابل توجه این واقعه عبارتند از «انقلاب سفید»، «رفراندوم» و «تحریم نوروز» که هر سه گستره ملی را گوشزد می‌کنند.
آنچه شاه آن را انقلاب سفید خواند عبارت از اصلاحاتی بود که همگی بر مردم ایران در سطح ملی تأثیر می‌گذاشت. اعتراض به چنین طرحی نیز لاجرم بایستی از جانب ملت و نه از طرف گروهی خاص صورت می‌پذیرفت. از این رو امام(ره) اعتراض به این جنبش را به سطح صاحبان اصلی آن یعنی مردم منتقل کرد. اعلامیه ایشان به نتایجی اشاره کرد که تمامأ در سطح ملی به بار می‌آمد یعنی سقوط کشاورزی، سقوط استقلال کشور، ترویج فساد و فحشا که دامنگیر تمام آحاد ملت خواهد شد. نکته قابل توجه مستتر در این اعلامیه وابسته دانستن استقلال کشور با کشاورزی است. امام(ره) با دوراندیشی و باریک بینی بر اینکه بخش بزرگی از مردم کشور کشاورزند و سقوط کشاورزی که نتیجه این انقلاب است به درماندگی بخش بزرگی از مردم کشور و در نتیجه سقوط استقلال کشور می‌انجامد تأکید کردند و از این رو مردم را بر خطری که خودشان را تهدید می‌کند آگاه کردند.
گام بعدی این حرکت تحمیلی خواندن و رفراندوم و تحریم شرکت در آن بود. تحریم مشارکتی که هدف آن حضور تمام آحاد ملت است به معنی علنی کردن رهبری بر یک ملت است و گستره فرمان را تا عمق کشور نشان می‌دهد. امام(ره) در این حرکت هوشمندانه ژرفای قدرت و نفوذ کلام خود را به حکومت نشان داد و پای به گام بالاتری از رهبری گذارد و آن ابراز غیرعلنی رهبری خود بر ملت و تقابل با حکومت در صورت سرپیچی از خواست ملت است. این حرکت دقیقأ اعتلای سطح ملی قلمداد می‌شود و حکومت را نیز از اقتدار ایشان آگاه ساخت.
اما اقدام بعدی امام(ره) در تحریم نوروز به نشانه سوگواری را می‌توان نقطه عطف اقدامت امام(ره) در زمینه سلسله مراتب رهبری ملت دانست. استفاده از نوروز به عنوان جشن بی‌همتای ایرانیان و نماد اصلی هویت ایرانی، به میدان کشاندن تمام افراد کشور در برابر رویدادها بود. از آنجا که عمق جشن نوروز در تمام کشور ایران و حتی همسایگان پیش می‌رود و تمام افراد از پیر و جوان و از روستایی و شهری و طبقات مختلف جامعه با آن درگیرند و به آن دلبستگی دارند، تحریم چنین اتفاق بزرگی نشانه اهمیت موضوعی است که دچار چنین امری شده است و ناخودآگاه تمام توجهات را به خود جلب می‌کند. این اقدام حتی بر کودکان و نوجوانان هم اثر می‌گذارد و آنها به دنبال دانستن دلیل تحریم چنین رویدادی خواهند بود که در نتیجه دانستن سبب، رهبری امام(ره) به عنوان یک اصل بی‌گفت و گو برای آنان مشخص می‌گردد و بذر رهبری امام(ره) در دل آنان رشد می‌کند.
مطلب بعدی که در این متن قابل توجه و تحلیل است، به قیام فراخواندن مردم است. توجه به واژه قیام و گستردگی مفهوم آن نسبت به واژه‌هایی همچون اعتراض یا جنبش نشانه بعد مردمی است که امام(ره) برای چنین حرکتی قائل هستند. هنگامی که امام(ره) مردم را به قیام فرا می‌خوانند به معنی آن است که ملت را به عنوان لطمه‌خورده در برابر اقدامات حکومت به دادخواهی فرا می‌خوانند و به آنان خاطرنشان می‌کنند که این حرکت باید از بطن آنان شکل بگیرد تا بتوان در برابر حکومت جابر حقوق خود را استیفا کرد.

3. قیام پانزده خرداد
الف. شرح رویداد
...


ب. تحلیل
تقارن رویداد با واقعه عاشورا که خود نمادی ملی است که ریشه در دل و جان تمام مردم این سرزمین و حتی غیرشیعیان آن دارد، یکبار دیگر سطح رهبری را نشان داد. حضور صدهزار نفری مردم در پایتخت که نمادی از اعتراض همه‌جانبه و خواست عمومی مردم بود، سبب نمایان ساختن دوگانگی میان حکومت و ملت بود. سخنان امام(ره) متعاقب چنین حرکتی برای هرکسی ثابت می کرد که رهبری اصلی حرکتهای مردم ایران را کسی جز امام خمینی در دست ندارد و در حقیقت رهبر واقعی کشور ایران اوست. چنین امری به معنی عزل شاه و سقوط حکومت حاکم بود و در نتیجه حکومت چاره‌ای جز سرکوب برای بقای خود ندید. از این رو واقعه خونین پانزده خرداد در تاریخ کشور ثبت شد.
اما نظام غافل از آن بود که به خاک و خون کشاندن چنین قیامی تأییدی بر حقانیت حرکت مردم و تأیید رهبری امام(ره) حتی برای ناظران خارجی بود که چندان از داخل کشور اطلاعی نداشتند. گستردگی نفوذ امام(ره) در دل مردم هنگامی مشخص شد که نه فقط در تهران و قم، بلکه در سایر شهرها نیز مردم به خیابانها کشیده شدند. به پا خاستن شیراز و مشهد و سایر شهرهای بزرگ نشانه غیرقابل انکار کردن حرکت بود.
نکته بسیار قابل توجه در تحلیل این متن حضور مردم در خیابانهاست. اصولأ خیابان خود به عنوان مکان اجتماع و زندگی اجتماعی مردم اهمیت بسیاری دارد و حضور مردم در خیابان متفاوت از استفاده معترضین از مکانهای دیگر است. مثلد بست‌نشینی در اماکن متبرکه یا حتی در سفارتخانه‌های خارجی نوعی حرکت در سطح فردی یا گروهی محسوب می‌شد، یا صرف حرکت در یک شهر یا در یک سازمان و یا مقر، به گروهها و سازمانها یا منطقه جغرافیایی خاص نسبت داده می‌شود، اما حرکت در خیابانها به عنوان حضور ملی تلقی می‌شود و نمی‌توان از آن صرف نظر کرد.
اساسأ یکی از نکات بارز در رهبری ملی ایفای نقش رهبر به عنوان بینش دهنده و انگیزه‌بخش پیروان است. رهبر در چنین وضعیتی با ایجاد بینش، در پیروان مهارت لازم برای دستیابی به آن بینش را پدید می‌آورد، با ایجاد مهارت در افراد انگیزه در به کارگیری آن پدید می‌آید که با جمع آوری منابع لازم همره است و در پی آن اقدام به عمل صورت می‌گیرد. همانطور که در شکل 1 نشان داده شده است، وجود هر پنج عنصر شرح داده شده منجر به موفقیت یک رهبر ملی می‌شود و نقص در هر یک از این پنج مرحله سبب کاستی و عدم موفقیت می‌شود. عدم وجود بینش موجب ابهام در هدف، عدم وجود مهارت سبب اضطراب، عدم وجود انگیزه سبب تدریجی و بطئی یودن تغییرات، نبود منابع سبب عقیم ماندن برنامه و نبود برنامه اقدام سبب اشتباه در اجرا و شکست می‌شود (منینگ و کورتیس، 2003)


نقشی که این رویداد در شکل‌گیری حوادث بعدی سرزمین‌مان ایفا کرده نشانه عمق تأثیرگذاری آن است. حرکت پانزده خرداد 1342به مثابه سلف انقلاب عظیم بیست و دوم بهمن 1357 خوانده شده است و تأثیر اساسی بر انقلاب اسلامی گذاشت.

4. موضع گیری علیه استفاده از اختلاف ایشان با رژیم علیه منافع ملی
الف. شرح رویداد
...


ب. تحلیل
در شرایطی که امام(ره) تحت فشار شدید حکومت پهلوی قرار داشت، تبعید ایشان به عراق دستمایه مناسبی برای رژیم عراق مهیا می‌کرد تا به خیال خود با استفاده از نفوذ ایشان در مردم کشور ضربه‌ای کاری به حکومت شاه بزند. انکار امام(ره) از مصاحبه با ارگان رسانه ای این رژیم در حقیقت نشان دهنده انعطاف ناپذیری ایشان در مبارزه و اطمینان از درست بودن جهت حرکت خود بود. این امر نشان داد که ایشان یک رهبر ملی هستند که مصالح ملت خود را با هیچ چیز دیگر عوض نمی‌کنند و حاضر نیستند برای به دست آوردن منافع یا امتیازاتی نسبت به بیگانگان روی خوش نشان دهند.
حفظ ارتباط امام(ره) با مبارزین در داخل یک نمود دیگر بعد ملی رهبری امام(ره) است. تنها یک رهبر ملی است که در حالت اشغال کشور به دست بیگانه، یا به دست حکومت جور حتی اگر خارج از مرزهای کشور باشد نیز دست از رهبری مبارزان بر نمی دارد و آنها را با انواع وسایل ارتباطی هدایت می‌کند. سخنرانی‌های امام(ره) در حقیقت به نوعی رسانه ایشان بود که در کنار رساله‌های خود که نقش آگاهی بخشی دینی را داشتند، این سخنرانی‌ها نقش اطلاع‌رسانی ملی را ایفا می‌کردند و مردم را از جهت آینده مبارزه مطلع می‌کردند.
علاوه بر این نامه ایشان به هویدا جلوه دیگری از رهبری ملی امام(ره) را نشان می‌دهد. ایشان در قالب یک رهبر ملی که نه تنها نگران مسائل داخلی کشور، بلکه در فکر مصالح ملت در خارج از مرزها و نوع نگاه به ایران نیز هست، برای سران حکومت نامه می‌نویسند و نسبت به مضار رفتار آنان هشدار می‌دهد.
تحریم همه‌چانبه اسرائیل نیز ایشان را نه تنها یک رهبر ملی، بلکه یک رهبر دینی که امت اسلام را هم خطاب می‌کند نشان داد. در چنین رویدادی ایشان با گسترده کردن رهبری خویش، نه تنها هر نوع شک و تردید نسبت به نفوذ خود در ملت ایران را رفع کردند، بلکه گستردگی نفوذ خود به عنوان یک رهبر جهانی را هم نشان دادند. یکبار دیگر نیز هوشمندی امام(ره) را در جلوگیری از ارتباط با دولت عراق دیدیم و اینکه ایشان برای خود و نهضت خود چنان جایگاهی قائل هستند که هرگز حاضر نیستند جایگاه خود و پیروان را در حد کارگزار یک حکومت یا طرفدار یک نظام سیاسی تنزل دهند.
در این زمینه توجه به نکته بسیار مهم دیگری ضروری است. شکوه رهبری ملی امام(ره) را در شرایطی بیشتر در می‌یابیم که بدانیم در جامعه آن روز کشورمان بدنه روشنفکری کشور به نوعی سرسپرده یکی از دو جریان شرق یا غرب بود: «نخبگان ایرانی یا مروج تمدن غربی بودند و یا بخش عمده دیگری به قطب مخالف جهان سرمایه داری وابسته بودند یا دستکم گرایش داشتند. از این رو یا درصدد تسهیل دستیابی شوروی به امتیازهای اقتصادی بودند یا جانب آمریکا را داشتند. لذا در نگاه داشتن جانب استقلال چندان جدی نبودند. موضعگیری هر دو جریان را موضع مثبت و پذیرش در برابر تمدن جدید می‌توان دانست و به قول کاتوزیان در اقتصاد سیاسی هر دو گروه را شبه مدرنیستهای اروپازده می‌توان تلقی کرد» (حسنی، 1377). در چنین جامعه غرب‌زده و شرق‌زده‌ای صلابت رهبری امام(ره) در دفاع از منافع ملی و عدم سرسپردگی به هیچ بیگانه‌ای اوج رهبری ملی امام(ره) را می‌رساند که بعدها در قالب شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» نمود بزرگتری یافت.

5. موضع‌گیری در برابر حزب رستاخیز
الف. شرح رویداد
...


ب. تحلیل
موضعگیری اما در برابر این دو واقعه یعنی تشکیل حزب رستاخیز و تغییر مبدأ تاریخ نیز جلوه دیگری از رهبری ملی ایشان بود که البته در این دو گام پیروزی ایشان به سادگی بیشتری به دست آمد. در واقع تحکیم رهبری امام(ره) در چنین زمانی به حدی رسیده بود که برای همگان آشکار گشته بود و سخن و فرمان ایشان به راحتی و بدون کمتری چون و چرا و شک و تردیدی از طرف ملت پذیرفته می‌شد و به مرحله اجرا در می‌آمد. مخالفت ایشان با تغییر تاریخ نیز به نوعی اقتدار رهبری ایشان را نشان می‌داد. و سبب می‌شد که هر شخصی با نگاه به تقویم خود به خود یاد فرمان امام(ره) بیفتد و ایشان را به نوعی حاضر و ناظر در تمامی شئون مردم کشور ببینند. چنین امری حکایت از تیزبینی و نکته سنجی امام(ره) در گسترش حضور معنوی خود به عنوان یک رهبر ملی در دل افراد کشور دارد.
یکی از نکات قابل توجه در رهبری ملی در چنین مبارزاتی تلاش در یکپارچه سازی و توجه به نقاط اشتراک مبارزین است. ایشان در طول مبارزه سیاسی خود همواره از طرح مسائل اختلاف برانگیز خودداری می‌کردند و می کوشیدند وحدت مخالفین مذهبی رژیم را حفظ کنند (نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری، 1384). این تلاش برای یکپارچه سازی آحاد ملت راز موفقیت امام(ره) بود که همه دسته‌ها و گروه‌ها را حول یک محور گرد می‌آورد و آن را به درستی وحدت کلمه نامگذاری کردند که رمز پیروزی انقلاب اسلامی شد.

6. انقلاب اسلامی
الف. شرح رویداد
...


ب. تحلیل
اوج رهبری درس‌آموز امام(ره) را می‌توان در این واقعه دید. هر چند که شرح رویداد را بسیار مختصر خواندیم و جای پرداختن به ظرایف آن را نداریم، اما اشاره امام(ره) به پشتیبانی ملت و اینکه ایشان به یاری این ملت دولت تعیین می‌کنند نقطه اوج هنر رهبری ایشان را می‌رساند. در این جمله چند بحث اساسی وجود دارد. نخست اینکه «من به پشتیبانی این ملت ...» نشان دهنده ثبات، تأکید و اطمینان بخشی از رهبری ایشان بر مردم و حمایت مردم از ایشان است که برای هر ناظر داخلی و خارجی تردیدی در ملی بودن و مردمی بودن رهبری ایشان باقی نمی‌گذارد. در واقع این بخش از جمله ملی بودن را می‌رساند. بخش دیگر عبارت است از «من ... دولت تعیین می‌کنم» که بعد اقتدار را می‌رساند. این بخش هم به پیروان دلگرمی و اطمینان از قدرت پایدار رهبر را می‌دهد و هم به حکومت می‌رساند که نقش ایشان نه فقط برای اصلاحات جزئی و یا کنار بودن از حکومت است، بلکه تعیین کننده و مشخص کننده نوع نظام حاکم و افراد دست‌اندرکار حکومت است. این جمله ساده به تنهایی اوج رهبری امام(ره) را برای داخل و خارج از کشور روشن ساخت.
اصولأ این یگانه کردن و همگرایی دولت و ملت را می‌توان در بسیاری از فرازهای امام(ره) و حتی در وصیتنامه ایشان نیز مشاهده کرد: «در مشکلات دولت جمهوری اسلامی با جان و دل شریک و در رفع آنها کوشا باشید و دولت و مجلس را از خود بدانید و چون محبوبی گرامی از آن نگهداری کنید» (اسماعیلی جمکرانی، 1375).
پیوستن نیروهای نظامی و انتظامی به امام(ره) نیز تیر خلاص ایشان بر بدنه نظام پوسیده به شمار می‌رفت. در شرایطی که معمولأ در اکثر انقلابها پی از پیروزی انقلاب نیروهای نظامی و انتظامی به رهبر انقلاب تسلیم می‌شوند، رهبری آگاهانه امام(ره) چنان ایشان را مجذوب کرده بود که برای نخستین بار نیروها پیش از پیروزی خود را تسلیم و مطیع رهبری کردند.
پس از پیروزی انقلاب نیز امام(ره) همانطور که در برابر حکومتهای بیگانه تسلیم نشدند، در برابر گروهکها نیز تسلیم نشدند و با همه مشکلاتی که آنها برای امنیت کشور و انقلاب پدید آوردند باز هم با اقتدار و با پشتیبانی ملت به ادامه راه پرداختند.
در این زمینه یک نکته بسیار کلیدی اتکای ایشان به رأی مردم به عنوان پشتیبان انقلاب و در نتیجه اثبات پوچی گروهکها بود. در حالیکه بسیاری از مخالفان انقلاب با ادعای مردمی بودن و خلق بودن خود اقدام به عملیات می‌کردند، حضور مردم در عرصه‌های مختلف نشاندهنده این بود که تنها رهبر واقعی انقلاب اسلامی امام(ره) است و ادعاهای سایرین باطل است و آنان هیچ پایگاهی در دل مردم کشور ندارند. تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران با حضور مردم و با آرای قاطع و بی‌نظیر آنها نیز نشانه مردمی بودن نظام و در نتیجه آن، مردمی بودن رهبری آن برای تمام مردم و دولتهای دنیا بود. این استراتژی خردمندانه امام(ره) جلوی هر نوع ادعای پوچ نسبت به نداشتن پایگاه مردمی جمهوری اسلامی را گرفت.

بخش دوم: پس از پیروزی انقلاب اسلامی و برپایی نظام جمهوری اسلامی
7. تسخیر لانه جاسوسی

الف. شرح رویداد
روز 13 آبان 1358 گروهی از دانشجویان به نام «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» به نشانه اعتراض به ملاقات آقای بازرگان با برژینسکی مشاور امنیت ملی کاخ سفید در الجزایر، سفارت آمریکا در تهران را اشغال کرده و جاسوسان آمریکایی را بازداشت کردند. سندهای بدست آمده از سفارت پرده از اسرار جاسوسی ها و دخالتهای بیشمار امریکا در ایران و دیگر کشورها برمی داشت. یک روز پس از این واقعه دولت موقت آقای بازرگان، به امید اینکه امام خمینی(ره) دانشجویان را برای تخلیه محل اشغال، تحت فشار بگذارد، استعفا داد. امام خمینی(ره) با پذیرفتن استعفا، فرصت را برای حاکمیت نیروهای انقلابی و کوتاه کردن دست محافظه کاران از دست نداد و این حرکت انقلابی دانشجویان را انقلابی بزرگتر از انقلاب اول نامید. پس از این ماجرا، ایران اسلامی رسماً از سوی امریکا و اقمار آن تحریم و محاصره اقتصادی، سیاسی شد.

ب. تحلیل
تسخیر سفارتخانه کشوری که خود را یکی از دو ابرقدرت جهان می‌خواند اقدامی بود که شاید هیچ کشور و رهبری در دنیا جرأت اقدام به آن و تأیید آن را نداشت و از عواقب آن به شدن می‌ترسید، اما امام(ره) با شجاعت و با اطمینان از توان بالای انقلابیون این حرکت را تأیید کردند و حتی با خواندن آن به عنوان انقلابی بزرگتر از انقلاب اول، پشتیبانی خود را از این حرکت مردمی نشان دادند. این حرکت و پذیرش استعفای بازرگان نشانه تأکید ایشان بر این بود که رهبری از مردم جدا نیست و آنچه مردم می‌پسندند مورد تأیید رهبر است. پذیرش این حرکت دل مردن رو انقلابیون را شاد کرد و برخلاف نظر کسانی که باور داشتند آمریکا به ایران حمله می‌کند هیچ اتفاقی نیفتاد و کارکنان این سفارت بیش از یکسال اسیر باقی ماندند. این حرکت هم به آمریکا قدرت انقلاب را نشان داد تا بداند که در برابرش نظامی قرار دارد که هیچ ترسی از او ندارد و هم به ابرقدرت دیگر شوروی نشان داد که قطب سوم و جدیدی پدید آمده است که به هیچ ابرقدرتی باج نمی‌دهد. چنین نگاهی در شعار مکتبی «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» نیز هویدا بود.

8. جنگ تحمیلی و دفاع مقدس
الف. شرح رویداد
...


ب. تحلیل
جنگ تحمیلی در حقیقت تبر برداشتن دشمنان برای نابودی کامل نظام نوپای جمهوری اسلامی بود. آنان با توجه به قدرت و اقتداری که نظام در همین ابتدا از خود نشان داده بود دانستند که این نظام، قابل مصالحه و کنار آمدن نیست و با تثبیت خود تمام منطقه را از منافع آنان تهی خواهد کرد. آنان با درستی دانستند که رهبری امام(ره) که چنان حکومت به ظاهر استواری را که ژاندارم خلیج فارس نامیده می‌شد و همه گونه پشتیبانی را در پشت سر خود داشت، سرنگون کرد و به راحتی لانه جاسوسی ابرقدرت قرن را تسخیر کرد، قادر خواهد بود که تمام ابهت آنان را در جهان بشکند. اما رهبری امام(ره) باز هم کمک کرد که چنین جنگ نابرابری را ملت ایران با ایستادگی و شجاعت پشت سر بگذارند بدون اینکه یک وجب از سرزمین را به دشمن بعثی واگذار کنیم.
شکل‌گیری سپاه پاسداران یکی از مؤلفه‌های بسیار مؤثر در پایداری کشور بود که تشکیل آن به ابتکار امام، خود اقدام هوشمندانه دیگری است که عمق رهبری امام(ره) را می‌رساند و این نهاد در سرتاسر کشور با جذب نیرو و عملیات تهورآمیز در برابر دشمن تا دندان مسلح و گروهکهای گمراه، هم کشور را حفظ کرد و هم انقلاب را.
در حقیقت صلابت رهبری امام(ره) در اداره جنگ را می‌توان به کاریزمای ایشان نسبت داد. کاریزمایی که وبر شرح می‌دهد بیان کننده نفوذ رهبر کاریزما بر روی آحاد جامعه است. رهبری در سطح ملی جدی‌ترین و بارزترین نمود کاریزما است که به درست‌ترین معنی یادآور مفهوم مورد نظر وبر است(مارتورانو و گوسلینگ، 2008). نگاهی به اتفاقات جنگ به ما نشان می‌دهد که تا زمانیکه رهبری جنگ به بنی‌صدر تفویض شده بود، نه تنها هیچ پیشرفتی نداشتیم بلکه مرتبأ در حال تحمل شکستهای متعدد بودیم، اما زمانیکه خود امام(ره) فرماندهی کل قوا و رهبری جنگ را در دست گرفتند کاریزمای ایشان از همان ارتش، ارتشی پیروزمند ساخت که نه تنها تمام سرزمینهای اشغال شده را پس گرفت بلکه حتی به آزادسازی بخشهایی از سرزمین دشمن بعثی نیز موفق شد.

جمع بندی و نتیجه گیری
تحلیل کامل هر کدام از رویدادهای ذکر شده در رهبری امام خمینی(ره) به حدی وسیع است که در حوصله این مقاله نمی باشد. هدف این مقاله تنها اشاره به ابعاد جدیدی در رهبری امام(ره) بود و این نکته را بیان نمود که تحلیل محتوای رویدادها می‌تواند ابزار مناسبی در پژوهش افکار و اندیشه‌های حضرت امام(ره) باشد و شناسایی ابعاد کلیدی مستتر در آنها را امکان پذیر می نماید.
تحلیل رویدادهای ذکر شده در رهبری امام خمینی(ره) نشان داد که عناصر ملی که مستتر در رهبری حضرت امام(ره) بود سبب فراگیری حرکت عظیم مردمی شد و منجر به برپایی نهضت عمیقی شد که به در نهایت موجب وقوع انقلاب اسلامی گردید. در حالیکه دشمنان انقلاب اسلامی بارها تلاش کرده‌اند که خصلت مردمی بودن این انقلاب را نفی کنند، اما تحلیل سخنان و حرکت های امام(ره) نشان می‌دهد که عنصر مردمی بودن و جامعیت فراگیری رهبری ایشان، سبب حضور همه‌جانبه آحاد مردم در صحنه انقلاب گردید و نظام دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی را برافکند و نظام مردمی و برآمده از خواست ملت را به جای آن نشاند.
بدون حضور گسترده مردم و منحصر بودن این جنبش به قشر یا طبقه خاص، این انقلاب پیروز نمی شد، اما رهبری ملی امام(ره) که خود را در مقوله‌هایی همچون تحریم رفراندوم، تحریم نوروز، حضور گسترده مردم، تعطیلی بازار، عدم مصاحبه با رادیوهای عراقی که هدف سوءاستفاده از ایشان را داشتند، حمایت از تسخیر لانه جاسوسی و هدایت مردم به استقامت و پایداری در مقابل تهاجم ناجوانمردانه دشمنان به کشور در هشت سال دفاع مقدس، و نیز راه‌اندازی و تأسیس نهادهای انقلابی همچون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از بطن جامعه و با حضور خود مردم، صرفأ چند نشانه از ابعاد ملی رهبری ایشان می باشد.

نکته مهم دیگری که از نتایج فوق مشاهده می شود، سبک رهبری حضرت امام خمینی (ره) به صورت شفاف در سبک رهبری حضرت امام خامنه ای مدظله العالی قابل مشاهده و تطبیق می باشد که این موضوع در مقاله ای جداگانه بایستی بحث شود.

پیشنهادات
با توجه به تحقیق انجام شده، محققین روش تحلیل محتوا و در سطحی گسترده‌تر تحلیل گفتمان را به عنوان ابزاری برای شناسایی بهتر شاخص‌های رهبری امام(ره) پیشنهاد می‌کنند. در این تحقیق این ابزار صرفأ در گستره‌ای کوچک و برای چند رویداد تأثیر گذار و به طور اجمالی استفاده گردید. محقق گزاره‌های زیر را برای انجام تحقیقات بیشتر با استفاده از این ابزار و در طول دوران خاص زندگی امام(ره) پیشنهاد می‌کند و امیدوار است که تحقیقات آتی بتوانند زوایای بیشتری از ابعاد و سطوح رهبری حضرت امام خمینی(ره) را روشن نمایند:
• انجام تحلیل محتوا روی سخنان امام(ره) در هر یک از برهه‌های زمانی حساس پیش از انقلاب اسلامی، در پیروزی انقلاب اسلامی و پس از پیروزی انقلاب اسلامی.
• انجام تحلیل گفتمان روی سخنان و خاطرات نزدیکان امام(ره) و کسانی که در کنار امام(ره) در آن حوادث سخت حضور داشته اند.
• انجام تحلیل گفتمان با سفرای خارجی و افرادی که در رویدادهای سیاسی و بین المللی، رهبری حضرت امام(ره) را درک کرده اند.
• انجام تحلیل محتوا روی روزنامه‌های چاپ شده در تمام دوران رهبری امام(ره)
• انجام تحلیل محتوا بر روی رهبری امام(ره) در دفاع مقدس و حوادث بزرگ این دوران.................
....................................................................................
منابع و مآخذ:
1. اسماعیلی جمکرانی، علیرضا، (1375)، وصیتنامه امام(ره) با توضیحات و 218 پرسش و پاسخ ویژه دانشجویان دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی، چاپ و نشر عروج.
2. حسنی، محمد حسن، (1377)، نوسازی جامعه از دیدگاه امام خمینی، چاپ و نشر عروج.
3. جمعی از نویسندگان، (1376)، آینه انقلاب اسلامی، برگزیده‌ای از اندیشه و آرای امام خمینی، چاپ و نشر عروج، چاپ چهارم.
4. روحانی (زیارتی)، سید حمید، (1372)، نهضت امام خمینی(ره) ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جلد سوم.
5. سایت رسمی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، (1388)، رویدادهای رهبری امام خمینی(ره).
6. عمید زنجانی، عباسعلی، (1375)، گزیده کتاب انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، نشر طوبی.
7. نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها (1384)، انقلاب اسلامی ایران، نشر معارف، چاپ چهارم.
8. Scott, W. Richard and Davis, Gerald, F, "Organizations and Organizing; Rational, Natural and Open System Perspectives", Perason Prentice Hall, 2007
9. Stokes, Jane, "how to do media & cultural studies", Sage Publications, 2005
10. Manning, George and Curtis,Kent, "The Art of leadership", Mc Graw hill, 2003
11. Marturano, Antonio and Gosling, Jonathan, "Leadership: The Key Concepts", Routledge, 2008


  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله بررسی تأثیر رهبری تحول آفرین بر فرهنگ سازمانی و استراتژیهای سازمان

دانلود مقاله بررسی تأثیر رهبری تحول آفرین بر فرهنگ سازمانی و استراتژیهای سازمان

.................................................................................................
مولفین: دکتر قاسم فرج پور، سید داود حسینی، بهزاد کیوانلو و علی مظلوم علی آبادی (دانشجویان کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد پرند ،گروه مهندسی صنایع)
موضوع: رهبری سازمانی
سال انتشار(میلادی): 2014
وضعیت: تمام متن
منبع انتشار: نشریه سازماندهی و رهبری، بهار 1393

پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir


چکیده: در عصر حاضر روند تغییرات و تنوع ابزار مورد استفاده در جریان زندگی، هر روز بیشتر می شود. سرعت تغییرات و دگرگونی به حدی است که هیچ یک از افراد بشر حتی در یک قرن گذشته پیش بینی چنین تغییراتی را نمی کرد. رقابت جهانی و تجارت رو به رشد در شرق و غرب، در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، فضایی به شدت ناپایدار برای تمامی کسب و کارها ایجاد کرده است. جهت مقابله با این محیط نامطمئن و تغییرات مستمر، نیاز به افرادی در نقش رهبر به شدت احساس می شود. بدیهی است که رهبری سنتی در هزاره سوم ادامه حیات نخواهد یافت و جهان نیازمند رهبرانی تحول آفرین خواهد بود. اقدامات رهبری تحول آفرین این امکان را به شرکتها می‌دهد تا به هنگام رقابت در یک محیط متلاطم و غیر قابل پیش بینی عملکرد خود را ارتقا دهند. هنگامی که اجزا رهبری تحول آفرین به عنوان مکمل سایر اقدامات رهبری به کار رود، می‌تواند به یک منبع مزیت رقابتی برای شرکت تبدیل شود و استفاده از این مزیت رقابتی می‌تواند کمک قابل توجهی در رقابت استراتژیک و کسب بازده بالاتر در کوتاه مدت و بلند مدت کند. در واقع بدون رهبری تحول آفرینی اثر بخش‏، احتمال اینکه شرکت بتواند به هنگام مواجهه با چالشهای اقتصاد جهانی به عملکرد برتر و حتی رضایتبخش دست یابد، کاهش خواهد یافت. در این مقاله رهبری تحول آفرین، محدوده و فرایند توسعه رهبری تحول آفرین و اجزای آن مورد بررسی قرار می گیرد و تاثیر رهبری تحول آفرین بر فرهنگ سازمانی و استراتژی های شرکت بررسی می شود. مقاله حاضر از نوع توصیفی است ودر آن برای جمع آوری اطلاعات مربوط به ادبیات موضوع از روش کتابخانه ای استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق می‌تواند به سازمانها در جهت کسب بازده بیشتر در محیط رقابتی کمک کند.
واژه های کلیدی: رهبری تحول آفرین ، مدیریت استراتژیک ، فرهنگ سازمانی.


مقدمه
امروزه اداره کردن سازمانهای بزرگ ، پیچیده و پیشرفته امریست بسیار دشوار که دستیابی به این مهم مرهون زحمات مدیران لایق، مطلع و با کفایتی است که با به کارگیری دانش و فنون و تخصص های مدیریت در انجام این امر مهم گام برداشته اند. پیشرفت روز افزون تکنولوژی و روند سریع تغییرات در سازمانهای مختلف، وظایف دشواری را بر عهده مدیران گذارده است.
 یکی از اساسی ترین و مهم ترین وظایف مدیر در فرایند مدیریت، رهبری سازمان است. در واقع اصلی ترین رکن رهبری، نفوذ قابل توجه و توانایی اعمال قدرت است که توسط رهبر بر روی زیردستان اعمال می‌شود و در رأس وظایف رسمی و سازمانی یک مدیر قرار دارد. این خصیصه رهبری یکی از ویژگیهای برجسته و با اهمیت هر مدیر موفق است. مدیران برای موفقیت وایفای نقش مؤثر در سازمان علاوه بر دارا بودن نگرش کوتاه مدت و مقطعی نسبت به متغیرهای محیطی، باید سازمان و مدیریت را به عنوان یک سیستم مدنظر قرار دهند و با این نگرش به بررسی رفتار کارکنان بپردازند و سبک رهبری خود را بر اساس واقعیتهای موجود و شرایط، ماهیت کار وشرح وظایف و خصوصیات کارکنان انتخاب کنند.
 امروزه مدیران با چالشهای متعدد و گوناگونی مواجه اند، بنابراین سازمانهای موفق به رهبرانی نیازمندند که با ژرف‌نگری و نگرش سیستمی جهت مناسب و مسیر آینده سازمان را مشخص سازند، افراد را به آن مسیر هدایت کنند و انگیزه ایجاد تحول را در کارکنان به وجود آورند.
...

ماهیت رهبری
رهبری به عنوان یک فرایند، به معنی استفاده از نفوذ بدون استفاده از قدرت برای هدایت و هماهنگی فعالیتهای اعضای یک گروه وبه عنوان یک صفت، به معنی مجموعه ای ازویژگیهاست. یک رهبر نفوذ قدرتمندی بر رفتار فرد و گروه تحت نظر خود در سازمان دارد. هر چه سازمانی از نظر رهبری قوی تر باشد، قطعا موفقیت آن سازمان بیشتر خواهد بود.
بحث رهبری سازمانها به صورت علمی همانند دیگر مباحث از تیلور و تلاشهای وی شروع شد. از سالهای دهه 1920 و اوایل دهة 1930 نهضت روابط انسانی بتدریج جانشین روش علمی تیلور شد که علاوه بر مسئله تکنولوژی برای بهبود بازده، به نیروی انسانی نیز توجه ویژه ای داشت. طبق نظریة روابط انسانی، وظیفة رهبر آن است که تحقق هدفها را از طریق ایجاد تعاون و همیاری بین زیردستان خود تسهیل کند و فرصتهایی برای رشد شخصی به وجود آورد. از دید نهضت روابط انسانی توجه به ارتباطات انسانی حائز اهمیت است، ولی از دیدگاه نهضت مدیریت علمی تیلور توجه به وظیفه (کار) اهمیت ‌دارد.
...

رهبری تحول آفرین
امروزه برای توجیه اجتناب ناپذیر بودن پدیدة تغییر در سازمانها و ضرورت چاره اندیشی در جهت تطبیق سازنده و صحیح با تغییرات از دیدگاه «آبهای ناآرام» استفاده می‌شود. این دیدگاه سازمان را قابل تشبیه به قایقی می‌داند که باید از یک رودخانه پرتلاطم بگذرد که جریان آب آن همواره طوفانی است. در این حالت آنچه وضع را بدتر می‌کند این است که کسانی بر این قایق سوارند که پیش از این همکاری نداشته‌اند و هیچکدام پیش از این از این رودخانه عبور نکرده اند. در مسیر رودخانه، پیچ و خمها و سنگهای درشتی قرار دارد که قایق به طور غیر منتظره با آنها برخورد می‌کند، مقصد قایق نیز بدرستی مشخص نیست، هر چند وقت یکبار هم تعدادی افراد جدید بر این قایق سوار می‌شوند و عده‌ای هم قایق را ترک می‌کنند.
لاکت در این باره معتقد است که موج دریا، تجربه ترسناکی است. اگر در قبال آن ایستادگی کنید شما را به گوشه‌ای پرتاب می‌کند، با این وجود اگر بر آن سوار شوید، می‌تواند در زمان کوتاهی شما را به جای دوری ببرد. به طور قطع بسیار ساده‌تر است که منتظر امواج تغییر باشید و بر آنها سوار شوید تا اینکه اصرار ورزید که بی‌حرکت بمانید و به سویی رانده شوید. مدیریت و رهبری ساکن و بی‌تحرک نمی‌تواند مدت زیادی به طول انجامد، موج یا آن را غرق می‌کند و یا کشتی این مدیریت و رهبری، در گل فرو رفته باقی می‌ماند و بالاخره دیدگاههای بسیاری از نظریه پردازان دیگر مانند تافلر، شوان (1971) و برگ کوبست (1993) نیز حاکی از آن است که سازمانهای امروزی نمی‌توانند روند و سرعت تغییرات را متوقف سازند، بلکه تنها می‌توانند تردیدها، نوسانات و بی‌ثباتیها را به فرصتهایی برای آموختن، تطابق و همخوانی مطلوب تبدیل کنند. جهت مقابله با این محیط نامطمئن و تغییرات مستمر، نیاز به افرادی در نقش رهبر بشدت احساس می شود.
...

مؤلفه های رهبری تحول آفرین
رهبری تحول آفرین برای عملی شدن به چهار مؤلفه یا عامل که به عنوان عناصر تشکیل دهنده این نظریه نیز شناخته شده اند نیاز دارد. این عوامل عبارتنداز:
نفوذ آرمانی  (ویژگی¬های آرمانی - رفتارهای آرمانی) : در این حالت فرد، خصوصیات رهبر کاریزماتیک را دارد؛ مورد اعتماد و تحسین زیردستان است، زیردستان او را به عنوان یک الگو و مدل می‌شناسند و سعی می‌کنند که همانند او شوند. نفوذ آرمانی شامل ویژگی های آرمانی و رفتارهای آرمانی است.
انگیزش الهام بخش  : رهبر کارکنان را ترغیب می‌کند تا به هدف و قابل دستیابی بودن آن با تلاش، باور پیدا کنند. این افراد معمولاً نسبت به آینده و قابل دسترس بودن اهداف خوش بین هستند.
ترغیب ذهنی  : رهبر به صورت ذهنی کارکنان را بر می‌انگیزد. این رهبران پیروانشان را تشویق می‌کنند که در حل مسائل خلاقانه برخورد کنند و فروض بدیهی را مورد سؤال قرار دهند. آنها پیروان را ترغیب می‌کنند که مشکلات را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهند و فنون حل مسئله نوآورانه را پیاده کنند.
ملاحظات فردی  : رهبر نیاز های احساسی زیر دستان را برآورده می‌کند. این رهبران نیازهای افراد را تشخیص می‌دهند و به آنها کمک می‌کنند تا مهارت¬هایی که برای رسیدن به هدف مشخص لازم دارند را پرورش دهند. این رهبران ممکن است زمان قابل ملاحظه ای را صرف پرورش دادن، آموزش و تعلیم کنند.

رهبری تحول آفرین: محدوده و فرایند
توسعه رهبری تحول آفرین باید بدقت با استراتژی شرکت همراستا و در جهت حمایت و تقویت آن به کار برده شود. مسائلی از قبیل جهانی شدن، تمرکز زدایی و آهنگ سریع بازار، شرکتها را مجبور به ارزیابی نحوه عملکرد خود کرده است. امروزه دیگر پارادایم های قبلی اثر بخش نیست و درک نیاز به تغییر اهمیت زیادی یافته است. با این وجود، تعیین دقیق چگونگی تبدیل این چالشها به فرصتهای مناسب، عاملی است که موجبات نگرانی بسیاری از مدیران ارشد شده است. سازمانهای با عملکرد بالا فرایند توسعه رهبری را به عنوان منبع و منشاءمزیت رقابتی در نظر می گیرند. این فرایند شامل مراحل زیر است:
...

اجزای رهبری تحول آفرین
آنچه که شرکتهای هزاره سوم را از گذشته متفاوت خواهد کرد، این است که چطور مدیران، مسئولیتهای رهبری تحول‌گرا را انجام می‌دهند. مدیران ارشد باید روی رفتار ذی‌نفعان سازمانی بویژه افراد درون سازمان تأثیر بگذارند، یعنی مثل یک مربی عمل کنند. یک رهبر تحول آفرینی مؤثر باید بداند که رسیدن به موفقیت از طریق همکاری اعضای تیم امکان پذیر است. به طور کلی اجزای رهبری تحول‌گرا عبارت‌اند از:
1ـ تعیین هدف یا استراتژی شرکت
...

فرهنگ سازمانی
مقصود از فرهنگ سازمانی، سیستمی از استنباط مشترک است که اعضاء نسبت به یک سازمان دارند و همین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان از یکدیگر می‌شود. کریس آرجریس، فرهنگ سازمانی را نظامی زنده می‌خواند و آن را در قالب رفتاری که مردم در عمل از خود آشکار می‌سازند، راهی که بر آن پایه به‌طور واقعی می‌اندیشند و احساس می‌کنند و شیوه‌ای که به‌طور واقعی با هم رفتار می‌کنند تعریف می‌کند.
...


رفتار شهروندی سازمانی
مفهوم رفتار شهروندی سازمانی اولین بار توسط  ارگان و همکاران وی در سال ( 1983 ) مطرح گردید. تحقیقات اولیه ای که در زمینه رفتار شهروندی سازمانی انجام گرفت بیش¬تر برای شناسایی مسئولیت¬ها و یا رفتارهایی بود که کارکنان در سازمان داشتند، اما اغلب آنها نادیده گرفته می‌شد. این رفتارها با وجود این که در ارزیابی¬های سنتی عملکرد شغلی به طور ناقص اندازه گیری می‌شدند و یا حتی گاهی اوقات مورد غفلت قرار می‌گرفتند، اما در بهبود اثربخشی سازمانی مؤثر بودند .(Bienstock et al., 2003:360) محققان سازمانی این اعمال را که در محل کار اتفاق می‌افتد، این گونه تعریف می‌کنند:
رفتار شهروندی سازمانی عبارت است از «مجموعه¬ای از رفتارهای داوطلبانه و اختیاری که بخشی از وظایف رسمی فرد نیستند، اما با این وجود توسط وی انجام و باعث بهبود مؤثر وظایف و نقش¬های سازمان می¬شوند.» (Appelbaum, 2004:19).
بولینو، ترنلی و بلودگود(2002) رفتار شهروندی سازمانی را به عنوان میل و انگیزه کارکنان در فراتر رفتن از الزامات رسمی شغل به منظور یاری کردن یکدیگر، همسو کردن منافع فردی با منافع سازمانی و داشتن علاقه ای واقعی نسبت به فعالیت¬ها و مأموریت¬های کلی سازمان تعریف کرده اند. آنان بر این عقیده هستند که رفتارهای شهروندی به طور کلی دارای دو خصیصه عمومی هستند: اولاً آنها به طور مستقیم قابل تقویت نیستند (به عنوان مثال، نیازی نیست که آنها از جنبه فنی بخشی از شغل یک فرد باشند) و ثانیاً آنها ناشی از تلاش¬های ویژه و فوق العاده¬ای هستند که سازمان به منظور دستیابی به موفقیت، از کارکنانش انتظار دارد..
همچنین اورگان، پودساکوف و مکینزی رفتار شهروندی سازمانی را به عنوان رفتارهای فردی و داوطلبانه که باعث ارتقای اثر بخشی و کارایی عملکرد سازمان می‌شود، اما مستقیماً به وسیله سیستم های رسمی سازمان به آن پاداش داده نمی شود، تعریف می‌کنند.
...

مؤلفه های رفتار شهروندی سازمانی
با وجود علاقه فراوان به تحقیق رفتار شهروندی سازمانی، هنوز ابعاد آن به طور کامل شناخته نشده است. با بررسی و کاوش در ادبیات این مفهوم، حدود سی نوع رفتار متفاوت به طور بالقوه شناسایی شده است که تحقیقات نشان داه اند بین این مفاهیم همپوشانی زیادی وجود دارد و می‌توان آنها را در هفت طبقه کلی جای داد(Podsakoff et al.,2000:516).
رفتارهای کمکی : شکل مهمی از رفتارهای شهروندی سازمانی است که عملاً مورد توجه هر فردی که در این زمینه کار کرده واقع شده است. از لحاظ مفهومی رفتارهای کمکی، به معنای کمک¬های داوطلبانه نسبت به دیگران (نوع دوستی، میانجی¬گری و تشویق) و جلوگیری از وقوع اتفاقات و مشکلات کاری (احترام) است.(Organ, 1990:96)
•    نوع دوستی: رفتارهای اختیاری از جانب کارمندان برای کمک به افرادی که درگیر مشکلات کاری هستند.
•    میانجی¬گری : میانجی¬گری زمانی اتفاق می‌افتد که تعارض باعث جنگ شخصی بین دو یا بیش¬تر افراد گروه شود. فرد میانجی¬گر برای رفع تعارضات گام بر می‌دارد و به آنها کمک می‌کند که تعارضات را به خاطر جلوگیری از آبروریزی کنار گذاشته و مسائل غیر شخصی را هم در نظر بگیرند(Podsakoff,1994:355).
•    تشویق : تجلیل از موفقیت های همکاران(چه کوچک و چه بزرگ) که تقویت کننده های مثبتی را برای ایجاد همکاری های مثبت به دنبال دارد، به طوری که امکان بروز این همکاری ها را در آینده فراهم می‌کند. خوب است که مدیران از کارهای خوب زیردستان خود تقدیر کنند، اما وقتی که یک و یا بیشتر همکاران به آن توجه می‌کنند تأثیر بیشتری دارد. به دلیل اینکه افراد می‌دانند که همکاران ارزش آنچه را که آنها انجام می¬دهند درک کرده و از آن تقدیر به عمل می‌آورند.
•    احترام : اورگان بیان کرده است که احترام یک شکل متمایزی از رفتار شهروندی سازمانی است به دلیل اینکه بقیه ابعاد رفتار شهروندی به کاهش و یا حل مشکلات کمک می¬کنند، اما احترام شامل ابعادی است که از ایجاد مشکلات، قبل از این که اتفاقی بیفتند جلوگیری می‌کند.
...

رهبری تحول آفرین و رفتار شهروندی سازمانی
بررسی های فرا تحلیلی در خصوص ارتباط بین رفتار شهروندی سازمانی و عوامل اثر گذار برآن بیانگر این واقعیت است که چهار دسته از این عوامل مورد تأکید تحقیقات بوده است که عبارتند از :ویژگی های فردی کارکنان (همچون ؛ رضایت کارکنان، تعهد سازمانی، ادراک از عدالت و ادراک از حمایت گری رهبری)، ویژگی های شغلی (همچون ؛ بازخورد شغلی، تکراری بودن شغل و رضایت مندی درونی شغل)، ویژگی های سازمانی ( همچون سیستم پاداش و قدردانی سازمانی و ادراک از حمایت گری سازمانی)، رفتارهای رهبری (همچون ؛ سبک رهبری تحول آفرین) (Nielsen et al., 2009:556).
تحقیقات اولیه در این حوزه که توسط ارگان و همکارانش صورت گرفته، عمدتاً بر نگرش های کارکنان، گرایشات و رفتار حمایتی رهبر متمرکز بوده است. تحقیقات بعدی در حوزه رهبری که بوسیله پودساکوف و همکارانش انجام گرفته است، قلمرو رفتارهای رهبری را به انواع مختلف رفتارهای رهبری تحول آفرین و مبادله ای گسترش داده اند .اثرات ویژگی های شغلی و سازمانی عمدتاً در تئوری های مربوط به جایگزین های رهبری مطرح شده که توسط صاحبنظران مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است.
بس(1985) بیان نمود که رهبری تحول آفرین منجر به عملکردی فراتر از انتظارات در محیط‌های سازمانی می‌شود. تحقیقات نیز به طور تجربی ثابت کردند که ارتباط مثبتی مابین رهبری تحول آفرین و عملکرد سازمانی وجود دارد. همچنین تحقیقات نشان داد که بین رهبری تحول آفرین با تعهد کارکنان، سطوح پایین استرس شغلی، رضایت شغلی و رضایت از رهبر، خلاقیت، هوش عاطفی، رفتار شهروندی سازمانی ارتباط مثبتی وجود دارد.
چارچوب مفهومی تأثیر رهبری تحول آفرین بر فرهنگ سازمانی
رهبران تحول آفرین اشکال فرهنگی را خلق، معرفی و مترقی می نمایند و تار و پودهای واقعیت را تغییر می دهند. در یک فرهنگ سازمانی که در آن نوآوری و رضایتمندی بالاست، احتمال مشاهده رهبران تحول آفرین که بر مبنای پیش فرض های زیر شکل گرفته اند، زیاد است: کارکنان قابل اعتماد و هدفمند می باشند؛ هر فرد دارای مشخصات منحصر به فرد برای مشارکت م ی باشد و مسا ئل پیچیده به ساده ترین شکل ممکن حل می شوند. انتظار می رود رهبری تحول آفرین سبب تقویت فرهنگ نوآوری در سازمان گردد با توجه به مطالب فوق، چارچوب مفهومی تأثیر رهبری تحول آفرین بر روی فرهنگ سازمانی به همراه نوع تأثیر آ نها در شکل زیر  نشان داده شده است.

تاثیر رهبری تحول بر مدیریت استراتژیک
آنچه موجبات بقاء سازمانها را فراهم می آورد رعایت اصول و شیوه های صحیح انجام کار ها است که سازمانها در محیط رقابتی محکوم به تمرکز و اجرای بهره وری می باشند. یک رهبر تحول آفرینی موثر باید بداند که رسیدن به موفقیت از طریق همکاری اعضای تیم امکان پذیر است. با توجه به محدودیت منابع و نامحدود بودن نیاز های انسانی، افزایش جمعیت و رقابت شدید و بی رحمانه در اقتصاد جهانی، بهبود مدیریت تحول نه یک مدیریت معمولی که این استراتژی یک ضرورت می باشد. بی گمان رشد و توسعه اقتصادی امروزه جوامع مختلف در تحولات آنها نهفته است . کوشش برای افزایش تغییرات سازمانی ، کوشش برای زندگی و رفاه بهتر برای افراد و جامعه است. در دنیای رقابت آمیز امروز کشور هایی برنده خواهند بود که بتوانند دانش ، بینش و رفتار و تحولاتی مثبتی را در مدیران و کارکنان خود ایجاد نمایند.
سازگاری با محیط در حال تغییرات سریع و کسب مزیت رقابتی سازمان ها در این است که آن ها در کالا، خدمات و نظام های خودتحول و نوآفرینی ایجاد نماید، از طریق ایجاد، پرورش و کاربردی نمودن ایده ها، تغییرات در سازمان ایجاد و می توان منحصر به فرد شد . برای این که هر سازمانی بتواند از دیگران متفاوت و متمایز شود، بایستی روی ساز و کارهای منحصر به فرد کار و دایمًا بتواند با ارائه کالا یا خدمات نو از دیگران متمایز شود . متفاوت شدن از این جهت دارای اهمیت است که رمز ماندگاری و کسب مزیت رقابتی پایدار است . معمولاً با مواد، تجهیزات و ارایه کالا و خدمات یکسان و مشابه دیگر سازمان ها نمی توا ن به مزیت رقابتی دسترسی پیدا نمود . یکی از ساز و کارهای مهم و پایه ای که سازمان ها را در مسیر تعالی قرار می دهد ایجاد تغییرات دائمی در همه ابعاد و جنبه های سازمانی است ، زیربنای ایجاد و دوام تغییر و تحول سازمانی این است که بسترهای اجتماعی و فرهنگی آن فراهم شود . در این زمینه یکی از رسالت های کلیدی مدیر سازمان ها، مدیریت بر فرآیند تغییر ازطریق بسترسازی و هدایت معنوی تغییرات سازمانی است . براین اساس و با توجه به نقش و رسالت مهم مدیران در راهبری تغییر و تحولات سازمانی در این مقاله سعی بر آن است مفهوم و فرآیند شکل گیری تغییر تبیین و به نقش و رسالت مدیران در بسترسازی و راهبری تحول سازمانی پرداخته شود .
تغییر و تحول در سازمان یکی از مسائل عمده ای است که بر کارکنان و نقش ها تاثیر داشته و فکر آنها را مشغول می کند و در برابر آن واکنش هایی را با توجه به فکر و نگرش خود نسبت به تغییر نشان می دهند و این رابطه ، رابطه ای است دو طرفه . در بعضی مواقع تغییر و تحول آنچنان فراگیر و زیاد است که کارکنان چاره ای جز تغییر در نگرش جهت سازگار نمودن خود با تغییرات انجام شده ندارند در ادامه به تغییرات در سازمان می پردازیم.سازمان‌ها در زمان کنونی به صورت فرایندهای محیطی پویا، با تغییر روبرو هستند و مجبور شده‌اند که خود را با عوامل محیطی سازگار کنند. برای مثال تقریباً هر سازمانی باید خود را با محیط متشکل از فرهنگ‌های گوناگون سازگار کند.آنچه که شرکتهای هزاره سوم را از گذشته متفاوت خواهد کرد .این است که چطور مدیران ، مسئو لیتهای رهبری تحول آفرین را انجام می دهند .مدیران ارشد باید روی رفتار ذی نفعان سازمانی بویژه افراد درون سازمان تاثیر بگذارند ، یعنی مثل یک مربی عمل کنند. یک رهبر تحول آفرینی موثر باید بداند که رسیدن به موفقیت از طریق همکاری اعضای تیم امکان پذیر است .
تعیین جهت گییری سازمان بر عهده مدیران ارشد سازمان است . نتایج یک بررسی روی 405 نفر از مدیران اجرایی از 12 شرکت جهانی نشان داد که توانایی تدوین یک برنامه مملوس (و قابل فهم ) ، ارزشها و استراتژی برای سازمان مهمترین شایستگی قابل توجه از بین مهارتهای حساس یا حیاتی برای مدیران جهانی است که بتوانند آینده را از آن خود کنند .برنامه سازمانی تسهیل کننده پیشرفت سازمانی است .یک هدف روشن به سازمان اجازه تلاشهای یادگیرنده را برای افزایش مزیت رقابتی می دهد .
منابع و تواناییهای ناشی از نوآوریها ، رقبا و تغییرات پیوسته و انقلابهای تکنولوژیکی شایستگیهای اساسی هستند . در هزاره سوم توانایی بهره برداری و توسعه شایستگیهای اساسی ارتباط نزدیکی با موفقیت سازمان دارد ، شایستگی اساسی سازمان منابع ارزشمند کمیاب و گران و غیر قابل تقلیدند ، سرمایه فکری یا دانشی هر سازمان منحصر به فرد است و برروی انتخاب رهبران تحول آفرین سازمان زمانی که از شایستگیهای اساسی در رقابت استفاده می کنند ، تاثیر دارد . اشتراک متقابل دانش و یادگیری ناشی از آن ، شایستگیهای اساسی سازمان را به شکل اثر بخش رشد می کنند .
سرمایه انسانی ، دانش و مهارتهای کل نیروی کار یک سازمان است .مدیران تحول آفرین ،کسانی هستند که افراد یک سازمان را منابع حیاتی می دانند که بسیاری شایستگیهای اصلی سازمان را می سازند و در صورت بهره برداری موفق از آنها ، یک مزیت رقابتب مهم به شما ر می آیند . در اقتصاد جهانی سرمایه گذاریهای زیادی توسط شرکتها برروی منابع انسانی باید صورت بگیرد .زیرا همه رقابتهااز آن ناشی می شوند . اهمیت سرمایه گذاری آموزشی برروی افراد سازمان ، مورد حمایت بسیاری سازمانها واقع شده است .بررسیهای اخیر نشان داده شده است که سازمانهای که 10 درصد بیشتر روی آموزش سرمایه گذاری کردند ، یک افزایش 5/8 درصدی در بهره وری مشاهده کرده اند . بنابراین یک چالش بزرگ برای مدیران تحول آفرین در هزاره سوم ، یافتن راه حل های برای تشویق و انگیزه کارکنان برای به فعل در آوردن پتانسیل های بالقوه آنهاست .
یکی دیگر از چالشهای مدیران تحول آفرین ، تنوع زیاد نیروی کار است جوامع سازمانی شامل افرادی با قومیت و فرهنگ های متفاوت هواهد بود که ممکن است دارای ساختار ارزش ویژهای باشند .بنابراین مدیران باید یاد بگیرند که باورها و ارزشها و رفتارها و فعالیتهای تجاری رقابتی سازمان را شناسایی و ارزیابی کنند و نسبت به رشد و توسعه آن گام بردارند .
ناسازگاری استراتژیک بر تحول سازمانی
هر سازمانی در برنامه بلندمدت توسعه و حیات خود همراه با مشکل عدم سازگاری عملکرد فعلی با برنامه های آتی رو به رو است. این عدم سازگاری خواسته ها با وضع موجود معمولا موجد پدید آمدن جریان دایمی برای اصلاح عملکرد سازمان می شود و هرگاه جریان مزبور با اقدام به موقع مدیران ارشد سازمان برای تهیه اطلاعات کافی از روند تحولات سازمان همراه شود، می تواند نقطه عطف استراتژیک در اصلاح برنامه های سازمان باشد.
یکی از مزایای مدیریت های مبتنی بر نظام های ارزشی این است که مخاطبین این نظام ها می توانند با آن گفت وگو کنند. این گونه مدیریت ها دارای تصویر روشنی از روندهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مشخص هستند زیرا مبنای ارزشی در قوانین، مقررات و جهت گیری های نظام اجتماعی تثبیت شده است.
لازمه مدیریت کلان مدیریت بر درون و آشنایی با محیط است یعنی تا کسی برخود احاطه نداشته باشد نمی تواند بر بیرون مدیریت کند. مدیریت درون یعنی همان مدیریت عوامل داخلی و آشنایی با محیط به معنی اشراف بر عوامل محیطی است و بالاخره اینکه یکی از تنگناها و معضلات نظام مدیریت در ایران در حاشیه بودن و کم بها دادن به علوم انسانی بویژه علوم مدیریت است و هر میزان مدیریت و تدبیر امور از موازین علمی دور شود هزینه مدیریت کردن گرانتر می شود.
مهم ترین وظیفه یک استراتژیست، دستیابی به شناختی صحیح از وضعیت پیش رو است. بر این اساس، آینده نگری و استفاده از ابزارهای علمی برای آینده پژوهی، در برنامه ریزی استراتژیک اهمیت حیاتی دارد. از آنجا که یکی از ارکان اصلی برنامه ریزی استراتژیک دارا بودن ذهنی خلاق و آینده پژوهانه است، در این نوشته تلاش شده است با شناسایی برخی از اصول و روش های اولیه آماده سازی ذهن برای ورود به مطالعات آینده پژوهانه، راه های دستیابی به تفکر استراتژیک بر اساس اصول آینده پژوهی مطالعه و بررسی شوند.نکته جالب توجه در پژوهش حاضر آن است که در مقایسه ای تطبیقی میان شیوه های آینده پژوهی بر اساس اصول سناریو نویسی و نیز اصول و قواعد اصلی تفکر استراتژیک مبتنی بر آینده پژوهی، می توان دریافت که آینده پژوهی، مقدمه و پیش درآمد ورود به بحث های مطالعات استراتژیک به شمار می آید.در واقع، فرد پس از آنکه توانست مغز خود را به پویش وادارد، توان تحلیل داده ها را بیابد، حرکت های آتی را مدّنظر قرار دهد، احتمالات پیش رو را شناسایی کند، کلّیت سیستم را در ذهن تجسم کند و بالاخره به شناسایی و تحلیل اقدامات و سیاست های سایر بازیگران نائل آید، آنگاه با این ذهن پویا قادر خواهد بود به تفکر استراتژیک بپردازد و در مرحله ای پیشرفته تر، با جمع آوری دیدگاه ها و نظرات و یادر نظر داشتن تناقضات موجود، بتواند با در نظر گرفتن عنصر زمان و نیز منابع در دسترس، راه حل هایی که کمترین میزان ضرر و بیشترین میزان منفعت را دارا باشند، بیابد و از تجربه های به دست آمده در این راه، برای حل بحران های بعدی بهره جوید.
?    برای تحول، یک سخنگوی فعال وحاضر در صحنه باشید
?    ضرورت تحول را برای کارکنان درمیان بگذارید
?    دیگران را در ریسک عدم تحول و نیز تبعات مالی آن شریک سازید
?    چشم انداز و اهداف کلان تحول را به تفصیل بیان کنید
?    در طول اجرای برنامه تحول، حضوری فعال و مشهود داشته باشید؛
?    برنامه تحول را به استراتژی کسب و کار سازمان پیوند بزنید

نکات ذیل را نیز به عنوان اشتباهات عمومی مدیران ارشد بانی تحول در سازمان، ذکر کرده اند تا مدیران ارشد سایر سازمانها، از این موارد اجتناب کنند:
1 - قطع ارتباط از فرایند تغییر، پس از مدتی که تحول رخ می دهد؛
2 - کناره گیری از مسئولیت تحول و یا واگذار کردن آن به مدیر پروژه تحول، پس از استقرار فرایند تحول؛
3 - قطع تبادل نظر و استدلال کردن برای کارکنان و مدیران پیرامون نیاز به تغییر و وضعیت آینده (چشم انداز) در زمانهای مختلف و از راههای گوناگون؛
4 - قصور در ایجــاد اتحادی میان رهبران کسب و کار و سهامداران ذی نفوذ تا پروژه را پشتیبانی کنند؛
5 - راه اندازی پروژه تحول جدید، بلافاصله پس از شروع پروژه جاری (تحت الشعاع قرارگرفتن پروژه اول)؛
6 - دست کم گرفتن مقاومت دربرابر تغییر و ناچیز پنداشتن نیاز به تحت کنترل گرفتن افرادی که در حاشیه فرایند تغییر قرار دارند؛
7 - قصور در برآوردن آن دسته از انتظارات مدیران میانی و سرپرستان که مرتبط با تغییر و فرایند تغییر است؛
8 - صرف زمانی بسیار اندک برای پیشرفت پروژه و کمک به تیم پروژه جهت غلبه آنها بر مشکلات.

 
نتیجه گیری و پیشنهادات
بقای سازمان به شکل دادن فرهنگی که توسط رهبران کارآمد آغاز میشود بستگی دارد. این امر به ویژه زمانی به واقعیت می پیوندد که سازمان با یک دوره تغییر مواجه است. از آن جایی که رهبران تحول آفرین همواره نگران نوسازی سازمان هستند، به دنبال پرورش فرهنگ سازمانی خواهند بود که در رابطه با خلاقیت، حل مسأله، خطرپذیری و تجربه گرایی مساعد و مطلوب میباشد.
در این تحقیق ابتدا مروری بر مفاهیم رهبری تحول آفرین و فرهنگ سازمانی داشته و سپس به تبیین ارتباط میان این دو موضوع در قالب چارچوبی مفهومی پرداختیم. سپس به بررسی تاثیر متقابل رهبری تحول و استراتژی پرداختیم ، همان گونه که بیان شد، رهبران تحول آفرین با بهره مندی از عواملی چون نفوذ آرمانی ، انگیزش الهام بخش، تحریک فرهیختگی و حمایت های توسعه گرا قادر خواهند بود موجبات تغییرات بنیادین در نگرش ها و ادراکات کارکنان و هم چنین فرهنگ سازمانی را فراهم نموده و از این طریق قابلیت های مورد نیاز در جهت توفیق سازمان را ارتقاء دهند . در انتها نیز پیشنهاد می گردد بررسی تاثیر رهبری تحول بر 4 بعد دیگر نیز که در ابتدای مقاله اشاره شد بررسی شود.

..............................................................................................
مرجع‌ها
1.    زاهدی ، شمس السادات ; خیر اندیش ، مهدی ; (1387) ، تاثیر مدیریت تحول آفرین بر رفتار شهروندی کارکنان : مطالعه موردی در شرکت ملی پخش فراورده های نفتی ایران ، شماره 5 .
2.    یعقوبی ، نورمحمد ; مقدمی ، مجید ; کیخا ، عالمه ; (1389) ، پژوهش نامه مدیریت تحول، سال دوم، شماره  4.
3.    حسینی سرخوش ، سید مهدی ، (1389) ، چارچوب مفهومی تاثیر رهبری تحول آفرین بر فرهنگ سازمانی ، دوماهنامه توسعه انسانی پلیس ، سال هفتم ، شماره30 .
4.    میر کمالی ، سید محمد ; چوپانی ، حیدر ; حیات ، علی اصغر ; غلام زاده ، حجت; (1391) ; برسی رهبری تحول آفرین بر رفتار شهروندی سازمانی نیروهای دانشگر شرکت ملی نفت ایران ; پژوهش های مدیریت منایع انسانی ،دوره 3 ، شماره 1 .
5.    حسینی ، فرشید ; رایج، حمزه; استیری ، مهرداد; شریفی، سید مهدی; (1389); نشریه مدیریت دولتی، دوره 2، شماره 4........................................

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله نگرشی به مدیریت اسلامی: فلسفه بعثت و ضرورت مدیریت

دانلود مقاله نگرشی به مدیریت اسلامی: فلسفه بعثت و ضرورت مدیریت

..................................................................................

مولف/مترجم:

سال انتشار(میلادی): 2006

وضعیت: تمام متن

تنظیم: پایگاه مقالات مدیریت

پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir

مقدمه:

ابعاد گوناگون زندگی انسان این موضوع را به ما ثابت می کند که نیاز به مدیریت از لوازم ضروری زندگی و وسیله ای برای سعادت او می باشد . و این ضرورت آنگاه آشکار می شود که انسان در ابعاد مختلف فکری ، جسمی ، اجتماعی و روانی شناخته شود . انسان منبع بسیاری از ذخائر گرانبهاست . معادن وجودش گوهرهای بس ارزشمندی را در خود گرفته و به خاطر همین ارزش های نهفته در وجودش او را در میان موجودات عالم آفرینش تافته ای جدا بافته قرار داده است . چنانچه امام صادق(ع) در سخنی کوتاه به منابع عظیم و گرانقدری که در نهاد انسان وجود دارد اشاره می کند و می فرمائید :انسان ها معادن طلا و نقره هستند ( فروع کافی ج8 ص 177)
تاثیری را که مدیران جامعه بر روح افراد دارند ، گاهی بقدری زیاد است که بکلی استقلال ٿکری را م گیرد و در بسته و چشم بسته تسلیم آنها می شود . قرآن از زبان مردمی که در اثر پیروی از مدیریت های ٿاسد ، گمراه شده اند بیان می کند که انها در قیامت می گویند : « ای خدا ما اطاعت امر بزرگان و پیشوایان خود را کردیم یکه ما را به راه ضلالت کشیدند .(احزاب ، آیه 67)
برای تقریب ذهن و بیان اهمیت محوریت در مدیریت ، می توان از یک مثال کمک گرٿت و چنین گٿت که اگر تشکیلات و سازمان ها را به صورت دایره ای بر صٿحه ذهنمان ترسیم کنیم مدیر در نقطه مرکزی دایره قرار دارد و با شعاع یکنواخت نسبت به کل دایره ارتباطی یکسان برقرار می کند و در واقع این مدیریت است که پرگار تشکیلات را بر محور وجود خودش به حرکت در می آورد . نقش مدیر در سازمان همانند رشته ای است که از وسط مهره ها گذشته و آنان را در یک محور گرد آورده و به یکدیگر پیوند زده می باشد . هرگاه این رشته پاره شود ، مهره عامل ارتباط را از دست داده و پراکنده خواهد شد و با گسستن آن رشته دیگر زمینه ای برای گرد آوری وجود ندارد همچنین از رشته های گوناگون علوم ، پایه ها و ارکانی است که مسائل مربوطه در حوزه آن علم بر محو آن اصولی می چرخند و در ارتباط با آن اصول معنا می دهند و آنگاه که یکی از این ارکان متزلزل شود مجموعه آن سازمان ٿکری و عملی متزلزل خواهد شد . مدیریت نیز همانند دیگر رشته های علوم از این قاعده کلی متثنی نیست و بعنوان یکی از رشته های علوم انسانی دارای ارکان و اصولی است که هر چند بطور مختصر به چند مورد از آن اشاره می کنیم .

1. برنامه ریزی :
برنامه ریزی که یکی از ارکان مدیریت محسوب می شود از دو کلیه برنامه و ریزی ترکیب یاٿته است .
برنامه : به معنی راه و روش که از نظر زمانی به آینده متکی می باشد
برنامه ریزی : تدوین و تعیین ٿعالیت هایی که باید در محدوده راهها در چارچوب روش ای مشخص شده انجام پذیرد .
در جمله ای کوتاه می توان چنین نتیجه گیری کرد که ( برنامه ریزی یعنی انتخاب راه و روش مناسب برای بهتر رسیدن به هدٿ ) برنامه ریزی مراحل مختلٿ دارد :
برنامه ریزی برای تدوین برنامه : باید آن مراحل را بپیماید و با پیش بینی های لازم جاده هدٿ را علامت گذاری کند . نقطه کور را روشن ،ٿاصله زمانی ، امکانات و ابزار و چگونگی حرکت را مشخص نموده تا مجموعه را با سرعت بیشتر و مخارجی کمتر به سوی مقصود به پیش برد . در برنامه ریزی باید مطالب زیر بعنوان سر ٿصل و اصولی برنامه ریزی مورد توجه قرار گیرد .


الٿ : تعیین و تبیین اهداٿ
ب: تعیین نقطه آغاز
ج: مقدار ٿاصله ما بین مبدا حرکت تا منتها
د: مقدار زمان مطلوبی که باید به آنها رسید
هـ : توانایی و شناسایی امکانات و ابزار موجود
و: شکل و چگونگی حرکت
ج: شناسایی راههای رسیدن به هدٿ
ز: انتخاب راه نزدیکتر و سهل المئونه تر

2. هماهنگی :
از ارکان دیگر مدیریت هماهنگی است که مدیر تشکیلات با یک سلسله حرکت ها و برنامه های منظم ،واحدهای مختلٿ سازمان را به یکدیگر ارتباط می دهد و عامل اصلی برای ایجاد پیوند بین اٿراد و واحدهای سازمان می باشد هماهنگی و همسوئی در یک سازمان از آنچنان اهمیتی برخوردار است که هرگاه در مجموعه ای نباشد آن مجموعه ، دیگر مجموعه نخواهد بود . و نیز مدیری که قادر به ایجاد این هماهنگی در سطح سازمان نباشد دیگر مدیر نیست
در هماهنگی مسائل ذیل مورد توجه قرار می گیرد :
الٿ : تقویت انسجام سازمان .
ب: توزیع و تلاش ها بین همه اٿراد و واحدها.
ج: جلوگیری از اصطکات و خنثی سازی .
د: بازدهی بیشتر و بهتر در مقابل زحمت کمتر.
هـ: سرعت بخشیدن به کارها .
و: تقویت روابط انسانی و اٿزایش محبت .
در مدیریت اسلامی وحدت و هماهنگی از اصول بنیادی محسوب می شود.

3. نظارت :
نظارت و کنترل از دیگر ارکان مدیریت بشمار می آید و مدیر بعنوان یکی از وظایٿ اصلی خود باید شیوه ها ، امکانات و عملیات گوناگون تشکیلات را زیر پوشش نظارتی قرار دهد تا حرکت دستگاه به انحراٿ و امکانات موجود به هرز نرود .
مدیر در حیطه نظارت ، کلیه ٿعالیت ها را با برنامه می سنجد و در صورت تطابق شیوه ها ، مقدار و نوع ٿعالیت ها با برنامه و اهداٿ تعیین شده سلامت دستگاه مربوطه اعلان می شود . ولی در صورت عدم تطابق عملیات واحدها و اٿراد با اهداٿ و برنامه ، مدیر باید از اصل هدایت استٿاده کند و با هدایت های مناسب انحراٿ را اصلاح و خسارت ها را جبران نماید . با توجه به مطالب یاد شده می توان در یک جمله کوتاه ، نظارت را اینطور تعریٿ کرد « کوششی که یک مدیر در جهت تطبیق عملیات با برنامه انجام می دهد تا میزان صحت و سقم ٿعالیت ها را به دست آورد نظارت گٿته می شود »
در نظارت موارد زیر مورد توجه قرار می گیرد :
الٿ : نظارت ، عملیات و برنامه را با یکدیگر تطبیق می کند .
ب: نظارت، میزان سلامت و یا بیماری دستگاه و ٿعالیت ها را مشخص می سازد.
ج: نظارت ،‌توان واحدهای مختلٿ را در انجام کارها بیان می دارد .

د: نظارت ، مقدار پیشرٿت عملیات و ٿاصله آن را تا هدٿ روشن می نماید .
هـ : نظارت ، لزوم هدایت خواهی و ظریٿت هدایت پذیری را به دست می آورد .

انواع نظارت
1. نظارت مستقیم :
نظارت مستقیم آن است که مدیر بدون هیچ گونه واسطه ای بر کار دستگاه ها و نوع ٿعالیت ها ناظر باشد . از ریزترین تا درشت ترین مسایل را کنترل کند و شخصاً مراحل گوناگون نظارت را بپیماید .
در این نوع نظارت :
اولاً: در سازمان های گسترده چنین نظارتی امکان ندارد و مدیر هرگز قادر به اعمال این نوع نظارت نیست .
ثانیاً : اٿتادن در دست انداز جزئیات . مدیر را از مسائل کلی و اصولی باز می دارد و در نتیجه به موٿقیت او لطمه وارد می کند .
ثالثاً : آنچه که از حد قدرت مدیر خارج باشد و یا هر گونه حرکتی که به مطلوب و مقصود ضربه وارد نماید ، انجام آن برای مدیر حائز اهمیت نیست و طبق سخنان مولا علی (ع)
الٿ : کسی که خود را بکارهای غیر مهم مشغول سازد ، کارهای مهمتر را ضایع کرده است . ( غورالحکم )
ب: اندیشه تو برای همه کارها گنجایش ندارد و پیش آن برای مطالب مهم ٿارغ نگه دارد ( غورالحکم )
ج: انجام اعمال مستحبی که به واجبات زیان بزند موجب تقریب خداوند نخواهد بود . 0 نهج البلاغه ، حکمت 38)

2. نظارت غیر مستقیم :
نظارت غیر مستقیم آن است سکه مدیر از طریق عوامل و دستگاههای مختلٿ که به منزله چشم های او می باشد . کارت نظارت بر سازمان را انجام می دهد . او با یک چند واسطه که از هر جهت مورد اعتمادش هستند . گزارش های مثبت و منٿی را می گیرد و در یک جمع بندی کلی وظایٿ نظارتی خویش را یا مستقیماً و یا از طریق عوامل ٿعال در سیستم نظارت اعمال می دارد . و این موج نظارتی بطور مداوم همانند رودی که از ٿکر و اندیشه مدیر سرچشمه می گیرد و به دشت سازمان و درون واحدهای آن جریان پیدا می کند . در مورد چنین نظارتی حضرت علی (ع) به مالک اشتر می ٿرماید :
پس ای مالک : در کارهای کارمندان کوش کن و چشم هایی را بعنوان بازرس که دارای خصوصیت صداقت و وٿاداری هستند . بر آنان بگمار ، چون بازرسی کارهای آنان در پنهانی ، وادارشان می کند تا نسبت به امانتداری در برخورد با مردم به نرمی رٿتار نمایند .


................................................................................

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله تبیین مفهوم مدیریت اسلامی

دانلود مقاله تبیین مفهوم مدیریت اسلامی

...............................................................

مولف/مترجم: محمدتقی مصباح یزدی 

موضوع: مدیریت اسلامی

سال انتشار(میلادی): 2005

وضعیت: تمام متن

منبع: روزنامه کیهان: سه شنبه 14 تیر 1384- 28- سال شصت و سوم-شماره 18272

پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir

مقدمه:

تعبیر «مدیریت اسلامی» حاکی از این است که مدیریت می تواند دارای دو وصف «اسلامی» و «غیراسلامی» باشد، و از اینروی این سؤال، مطرح می شود: چه ارتباطی بین مدیریت به عنوان یک علم و بین اسلام به عنوان یک دین، وجود دارد؟ این پرسش در واقع یکی از جزئیات پرسش عامتر و کلی تری است و آن این است: علوم و فنون مختلف، بویژه علوم انسانی، چه ارتباطی با ادیان خصوصاً دین اسلام دارند؟

 

پاسخ به این سؤال، نیازمند ارائه تعریف دقیقی از علم و دین است.

رابطه دین با معارف بشری

1ـ با توجه به اینکه واژه «علم» دارای کاربردهای متباین و متداخلی است و بیان همه آنها با اشاره به تفاوتهایشان به درازا می کشد. ما در اینجا به تعریف مفهومی از «علم» که متناسب با بحث حاضر است بسنده می کنیم:

«علم عبارت است از مجموعه قضایایی که حول یک محور (کلّ یا کلّی) مطرح می شود و با متدهای مناسب با طبیعت قضایای مزبور،موردبررسیوتحقیق قرارمی گیرد».

فی المثل طبیعت قضایای منطقی، فلسفی و ریاضی با متد تعقلی؛ و طبیعت قضایای فیزیکی و شیمیایی با متد تجربی؛ و طبیعت علوم تاریخی با متد نقلی، مناسبت دارد. حال، اگر فرض کنیم که همه یا بخشی از مسائل یک علم در منابع دینی مستند به«وحی الهی» بیان شده و اصطلاحاً با متدتعبدی هم قابل اثبات باشد می توان قضایای آن علم را با دو متد، مورد بررسی قرار داد و یا آنها را به دو قسم، دینی و غیردینی، تقسیم کرد. مثلاً مسائل خداشناسی(بحث از صفات وافعال الهی)هم بامتدتعقلی قابل بررسی است که بخشی از متافیزیک (فلسفه الهی) را تشکیل می دهد، و هم با متد تعبّدی مستند به«وحی الهی» یعنی با استفاده از منابع دینی (کتاب و سنّت) قابل بررسی است که «خداشناسی دینی» نامیده می شود.

پس صفت «دینی» برای یک علم (مجموعه خاصی از قضایا) گاهی به این معنی است که مسائل آن علم، با متد نقلی دینی و با استفاده از منابع مستند به وحی الهی، مورد بررسی قرار می گیرد.

2ـ اکنون واژه «دین» را مورد دقت قرار می دهیم تا با کاوش در مفهوم آن، روشن شود که مطالب دینی با کدام علمی مناسبت دارد و به چه اعتبار دیگری می تـوان وصف «دینـی» را برای علم خاصی در نظـر گرفت.

واژه دین، کاربردهای مختلف و متشابهی دارد و شایعترین اصطلاح آن عبارت است از: «مجموعه ای از عقاید که محور آنها را خدا و ماورای طبیعت تشکیل می دهد به اضافه سلسله ای از ارزشها و احکام و دستورالعملهای متناسب با آن عقاید» و به عنوان یک تشبیه می توان دین را به درختی تشبیه کرد که ریشه اش را عقاید، و تنه و شاخه های اصلی اش را ارزشهای اخلاقی و اجتماعی، و سایر شاخ و برگهایش را قوانین و احکام عملی، تشکیل می دهد و طبعاً ارزشها و رفتارها بدون استناد به عقاید دینی همانند درختی بی ریشه خواهد بود. «کشجره خبیثه اجتثّت م ن فوق الارض مالها م ن قرار»(ابراهیم:62)

دینی که از طرف خدای متعال بوسیله پیامبرانش برای مردم نازل شده «دین حق» و آیینهای ساخته دست بشر «دین باطل» نامیده

می شود.

رسالت اصلی دین حق، معرفی عقاید صحیح پیرامون اصلی ترین مسائل هستی شناسی (خدا و جهان ابدی) و ارائه ارزشهای حقیقی و برنامه های عملی مؤثر در سعادت دنیا و آخرت است، ولی احیاناً در منابع دینی به مناسبتهایی اشاره به مسائل طبیعی و شناخت جهان و انسان و جامعه و تاریخ نیز می شود.

بدین ترتیب، بخشهای مهمی از علوم انسانی ارتباط تنگاتنگی با دین پیدا می کند، مخصوصاً دین اسلام که در همه ابعاد، از غنای بیشتری برخوردار است و منابع شناخت آن، بخصوص قرآن کریم، اعتبار و سندیت قطعی تری دارد.

همچنین در مواردی که کتب آسمانی و سایر منابع دینی، هر چند تطّفلاً، سخنی درباره طبیعت و انسان داشته باشند ارتباطی با علوم مربوطه پیدا می کنند. و به هر حال، نظریاتی که از متون دینی پیرامون مسائل مختلف (اعمّ از فلسفی و تجربی و دستوری) به دست می آید پاسخهایی از طرف دین به پرسشهای علوم، شمرده می شود و هر مجموعه هماهنگی از آنها را می توان علم خاصی با وصف دینی به حساب آورد، مانند: فلسفه اسلامی،

جهان شناسی اسلامی، انسان شناسی اسلامی، اخلاق اسلامی، حقوق و اقتصاد اسلامی و ...

وصف «دینی» به این اعتبار، ناظر به نوع جواب و راه حلی است که دین به مسائل مربوطه می دهد چنانکه در اعتبار سابق، نظر به اختلاف متد بود.

همینجا تأکید می کنیم که معارف دین حقّ در صورتی که از نظر سند و دلالت، قطعی باشند با هیچ نظریه علمی قطعی و یقینی، تعارضی نخواهند داشت و اگر تعارضی بین علم و دین به نظر

می رسد معلول مسامحه در اسناد دینی یا ضعف استنباط از مدارک دینی یا نادرست بودن فرضیه علمی است.

3ـ با توجه به ارتباطاتی که بین علوم و بخصوص میان علوم و فلسفه، وجود دارد و فلسفه عهده دار اثبات بسیاری از اصول موضوعه علوم می باشد، رابطه دیگری بین علوم و دین از راه فلسفه و

انسان شناسی دینی، برقرار می شود و دین، با ارائه مبادی تصدیقی و اصول موضوعه خاصی که متناسب با جهان بینی الهی است در نظریه های علوم، اثر می گذارد. مثلاً دانشمندی که معتقد به خدا و تدبیر حکیمانه اوست و اعتقاد به جهان غیب و ماوراء طبیعت و روح مجرّد و حیات ابدی و مختار بودن انسان دارد، نظریه های ماتریالیستی و جبرگرایانه را در روان شناسی و جامعه شناسی و سایر علوم انسانی نمی پذیرد و به جای آنهانظریه های موافق با جهان بینی الهی و انسان شناسی دینی را بر می گزیند.

از سوی دیگر، همین علومی که اصول موضوعه خود را از فلسفه می گیرند به نوبه خود اصول و قواعدی را در اختیار علوم و فنون کاربردی و دستوری قرار می دهند، چنانکه قواعد

روان شناسی و جامعه شناسی، مورد استفاده علوم تربیتی و مدیریت، قرار می گیرد و طبعاً آثاری را که از فلسفه دین دریافت داشته اند به علوم کاربردی، منتقل می کنند.

4ـ ولی مهمترین اثری که علوم کاربردی از دین می پذیرند اثری است که از نظام ارزشی آن، حاصل می شود. توضیح آنکه: علوم انسانی کمابیش سرو کار با مفاهیم ارزشی دارند حتی بعضی از فلاسفه علوم، تخلیه علوم انسانی از بار ارزشی را غیر ممکن دانسته اند. اما به فرض امکان چنین کاری در علوم نظری، انجام آن در علوم و فنون کاربردی به هیچ وجه میسر نیست زیرا گزینش یک سیستم رفتاری چه در مورد فرد و چه در مورد خانواده یا گروه خاص اجتماعی و چه در مورد جامعه بزرگ، بر اساس نظام ارزشی خاصی که تعیین کننده اهداف و جهت بخش رفتارها باشد انجام می گیرد و اصولاً نظام ارزشی، نقشی جز همین جهت بخشی ندارد. البته ممکن است اثرپذیری سیستم رفتاری از نظام ارزشی، آگاهانه و تبیین شده نباشد ولی گزینش یک سیستم رفتاری و ترجیح آن بر سایر سیستمهای مفروض همواره مبتنی بر پذیرفتن قبلی یک نظام ارزشی متناسب با آن سیستم رفتاری می باشد و در واقع، پذیرفتن نظام است که هرچند به صورت ناخودآگاه سیستم رفتاری خاصی را تعیین می کند.

بنابراین، فرد یا گروه یا جامعه ای که نظام ارزشی اسلام را پذیرفته باشد از نظر روان شناسی و جامعه شناسی دارای بعد ارزشی خاصی خواهد بود و سیستم رفتاری ویژه ای، گزینش خواهد کرد، و صدور دیگر رفتارها، نشانه ضعف پای بندی به نظام ارزشی مزبور و گرایش به فرهنگها و نظامهای ارزشی دیگری خواهد بود.

رابطه مدیریت با اسلام

با توجه به نکات یاد شده، اکنون می توانیم موضوع اصلی بحث، یعنی رابطه اسلام با مدیریت را مورد بررسی قرار دهیم و منظور از اسلامی بودن مدیریت را بیان کنیم.

نخست به معانی مختلفی که ممکن است از تعبیر «مدیریت اسلامی» اراده شود اشاره می کنیم و آنگاه به توضیح معنای مورد نظر می پردازیم. از جمله معانی مدیریت اسلامی، بررسی شیوه مدیران مسلمان در طول تاریخ امت اسلامی است مخصوصاً مدیران جوامع کلان مانند خلفا و سلاطین و دیگر زمامداران کشورهای اسلامی و نیز وزرا و امرایی که عملاً عهده دار سیاستگزاری و اداره این کشورها بوده اند.

بدیهی است چنین کاری که تتبع فراوانی در تاریخ کشورهای اسلامی را می طلبد تنها ارزش یک پژوهش تاریخی را خواهد داشت.

معنای دیگری که قریب به معنای اول و متفرع بر آن است، تحلیل شیوه های مدیریت مدیران مسلمان و نشان دادن خصلتهایی است که از مسلمان بودن آنان نشأت می گرفته است.

این کار هر چند فواید بیشتری دارد و حتی

می تواند به عنوان وسیله ای برای شناختن مدیریت اسلامی تلقی شود ولی راهی پرپیچ و خم و نیازمند به تشخیص موارد تلاقی اسلام با مدیریت و شناخت دقیق خصلتهایی است که از مسلمان بودن مدیران نشأت می گیرد مگر این که تنها به بررسی شیوه مدیریت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) و پیشوایان معصوم(علیهم السلام) ـ طبق عقاید شیعیان ـ بسنده شود که مطابقت رفتارشان با موازین اسلام ناب، ضمانت شده است، و بازگشت آن به این است که سیره پیشوایان معصوم(علیهم السلام) در مورد اداره جامعه را به عنوان یکی از منابع شناخت شریعت اسلام تلقی کنیم و در کنار قرآن و سنت لفظی (الفاظی که از پیشوایان معصوم(علیهم السلام) نقل شده است) به عنوان سنت عملی به آنها استناد نماییم که به آن اشاره خواهیم کرد.

معنای سومی که برای مدیریت اسلامی می توان در نظر گرفت این است که مسائل مدیریت را در منابع اسلامی (قرآن و سنت) مورد بررسی قرار داده آیات یا احادیثی را که سخنی به صراحت یا اشارت درباره آنها دارد استخراج و جمع آوری کنیم و مضامین آنها را به عنوان پاسخهایی به پرسشهای مطرح شده در علم مدیریت تلقی نماییم و ضمناً سیره مدیران معصوم(علیهم السلام)را نیز به عنوان سنت عملی مورد توجه قرار دهیم (چنانکه در ذیل معنای دوم اشاره شد) و بدین ترتیب، مطالب به دست آمده به عنوان راه حلهای ارائه شده از طرف دین برای مسائل مدیریت، تنظیم و تدوین گردد و به عنوان مدیریت اسلامی عرضه شود.

ولی همچنانکه در تبیین رابطه علوم با دین اشاره کردیم مهمترین ارتباطی که میان علوم (بویژه علوم کاربردی) و میان ادیان (بویژه دین اسلام) وجود دارد و طبعاً در مورد مدیریت هم صدق

می کند، رابطه جهان بینی اسلامی و رابطه نظام ارزشی اسلام با علوم انسانی است که رابطه اول از راه تأثیر نظریات اسلامی پیرامون مسائل

هستی شناسی و انسان شناسی به عنوان اصول موضوعه در علوم انسانی، و از جمله مدیریت، تجلی می کند و رابطه دوم از راه تأثیر ارزشهای اسلامی در تعیین اهداف و خط مشی ها و روشهای عملی، ظاهر می شود.

اینک به نمونه ای از موارد این دو نوع ارتباط، اشاره می کنیم:

الف ـ جهان بینی الهی، کل جهان هستی را به صورت مجموعه ای هماهنگ و هدفدار می بیند که تحت تدبیر و مدیریت عالیه الهی قرار دارد و سنتهای ربوبی بر آنها حاکم است و ستیزه جویی با نوامیس تکوینی و تشریعی الهی، نتیجه ای جز شکست نهایی ندارد. بنابراین، باید در برنامه ریزیها و تعیین اهداف و خط مشی ها و حتی در اعمال روشهای جزیی، اراده تکوینی و تشریعی الهی را دقیقاً رعایت کرد.

ب ـ جهان هستی و بویژه کره زمین با متعلقاتش به گونه ای آفریده شده که متناسب با حرکت تکاملی انسان باشد. و در این جهت، فرقی بین مرد و زن، سیاه و سفید، شرقی و غربی، شمالی و جنوبی، و انسانهای امروزی و فردایی نیست. بنابراین، رعایت مصالح همه افراد، حتی افراد خارج از سازمان، و مصالح همه ملتها در برنامه های کلان لازم است مگر افراد یا گروههایی که از روی عناد و لجاج، مصالح دیگران را به خطر می اندازند که باید چنین کسانی را به جای خود نشاند و به حق خودشان قانع کرد. و نیز در بهره برداری از منابع طبیعی و مواهب الهی حقوق آیندگان را باید مورد توجه قرار داد و از اسراف و تبذیر، اجتناب ورزید.

ج ـ انسان، آفریده ای است مجهز به نیروی اراده و اختیار که باید مسیر تکامل خود را درپرتو

راهنمایی های عقل و شرع برگزیند. بنابراین، به کارگیری شیوه های فشار و حصر و سلب آزادی، علاوه براینکه انگیزه کار و فعالیت را ضعیف می کند و قوه ابتکار و خلاقیت را نابود می سازد نوعی ستیزه جویی با اراده حکیمانه الهی تلقی می گردد. پس، سیستمهای مدیریت متمرکز که آزادیهای مشروع و معقول را هم سلب می کند از یک سوی، منجر به رکود و عقب افتادگی و شکست می شود و از سوی دیگر، مانع رشد شخصیت و شکوفایی و بالندگی استعدادها و توانشهای خداداد افراد می گردد.

همینجا باید تأکید کنیم که عدم رعایت حدود عقل و شرع ـ که تأمین کننده مصالح حقیقی افراد و جوامع است ـ و تجویز هرگونه بی بند و باری و هوسرانی به نام دفاع از آزادی هم نتایج وخیم دیگری رابه بار می آورد که زیان آنها به هیچ وجه کمتر از زیان فشارها و محدودیتهای بیجا نیست. و در یک جمله: افراط و تفریط هر دو زیانبار است.

د ـ شرافت انسان به روح ملکوتی اوست و امتیاز او بر سایر حیوانات، مرهون ویژگیهای انسانی وی می باشد که خاستگاه ارزشهای معنوی والهی به شمارمی روند و قوای نباتی وحیوانی در واقع

زمینه ساز رشد انسانی و کمال معنوی و ابزارهایی برای رسیدن به درجات بلند و سعادت جاودانی اند. بنابراین، باید در تعیین اهداف و خط مشی های سازمان و جامعه، اولویّت و اصالت را به ارزشهای معنوی داد و هیچگاه نباید اصل را فدای فرع، و هدف را فدای وسیله ساخت. و هر چند مدیریت مثلاً مربوط به یک سازمان اقتصادی باشد ولی اسلامی بودن آن، اقتضا می کند که در همان محدوده نیز اهداف معنوی رعایت شود و تأمین منافع مادّی، موجب پایمال کردن مصالح انسانی نشود بلکه حتی المقدور سعی براین باشد که منافع مادی در راستای مصالح انسانی و مقدمه ای برای توسعه و تعمیق بینشهای الهی و ترویج ارزشهای معنوی قرار گیرد.

هـ ـ خصلتها و ویژگیهای لازم برای مدیران شایسته، در سایه تعالیم اسلامی بهتر تأمین

می شود. از باب نمونه: مدیری که با اخلاق اسلامی و با روح توکّل بر خدا و اعتماد بر قدرت بی نهایت الهی تربیت یافته است هنگام بروز خطرها و بحرانها خود را نمی بازد و متانت و آرامش خود را از دست نمی دهد و طبعاً چنین مدیری تصمیمهای عاقلانه تر و سنجیده تر اتّخاذ می کند و بهتر می تواند روحیّه کارمندان و زیردستان را تقویت کند و ایشان را به فرجام نیک، امیدوار ساخته از یأس و نومیدی و خودباختگی نجات دهد. و نیز چنین مدیری تحت تأثیر چرب زبانیها و تملّق گوییها قرار نمی گیرد و در دام حیله های سود پرستان مکّار نمی افتد. و از سوی دیگر، با رفتار متواضعانه و فروتنانه و با دلسوزیها و مهربانیهای مخلصانه، علاقه کارمندان را جلب کند و در نتیجه، بازده کار افزایش می یابد بدون اینکه نسبت به کسی ستمی روا داشته شود.

و ـ در مدیریت اسلامی بخشی از هزینه ها و نیروهایی که در نظامهای دیگر صرف کنترل و بازرسی و اطلاّعات و ضدّ اطلاّعات می شود در راه ارتقای فرهنگی و رشد معنوی کارکنان به کار گرفته می شود تا با تقویت روحیّه دینی و تقوا و خدا ترسی، عامل کنترل کننده درونی در افراد بوجود آید و ضمن تأمین اهداف سازمان، رشد و ترقی و تعالی معنوی انسانها نیز حاصل گردد. بنابراین، در سایه مدیریت اسلامی، از یک سوی، هزینه های سیستمهای اطلاعاتی کاهش می یابد و از سوی دیگر سطح فرهنگ و معنویات انسانها بالا می رود، و به دیگر سخن: انسانیّت ایشان تکامل می پذیرد و هدف اصلی از آفرینش بشر (یعنی تکامل روحی و معنوی آزادنه و آگاهانه) بیشتر و بهتر تحقّق می یابد.

این بود نمونه هایی از تأثیر جهان بینی اسلام و نظام ارزشی برخاسته از آن در شؤون مختلف مدیریّت، که می توان با توجه به این نمونه ها موارد تفصیلی ارتباط بین مسائل مدیریت و معارف و ارزشهای اسلامی را استخراج و مورد بررسی و تحقیق و مقایسه و تطبیق قرار داد.

......................................................................................
  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله طراحی مدل مطلوب کارکرد و مدیریت مساجد به عنوان یک سازمان داوطلبانه مذهبی

دانلود مقاله طراحی مدل مطلوب کارکرد و مدیریت مساجد به عنوان یک سازمان داوطلبانه مذهبی

......................................................................................................
مولف/مترجم: دکتر حسن عابدی جعفری و دیگران
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی): 2007
وضعیت: تمام متن
منبع: مجله دانشکده علوم انسانی- سال چهاردهم- شماره60
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir
چکیده: این مقاله، مسجد را از منظر علم مدیریت مورد بررسی قرار داده، چرا که موضوع علم مدیریت، سازمان است، و مسجد به عنوان یک سازمان یا یک نهاد، در محدوده بررسی این علم قرار می‌گیرد. مقاله حاضر در دو بخش تنظیم شده: بخش نظری و بخش عملی در بخش نظری، پس از مروری بر ادبیات تحقیق این مقاله به موضوع مسجد از سه منظر نگریسته است:
• نخست، نسبت مساجد با محیط بزرگ‌تری که در آن زندگی می‌کنند.
در این منظر، فرض تحقیق بر آن است که مساجد به علت محاط بودن در محیط بزرگ‌تر خود، به شدّت متأثر از دگرگونی‌های این محیط‌اند و بخش مهمی از تغییرات و چالش‌های پیش روی آنها زاییده تغییرات محیط است.
• در مرحله دوم، سازمان‌ها انواع گوناگون دارند، سازمان مساجد، با کدام یک از این انواع سنخیّت و سنخیّت بیشتری دارد؟
از میان سازمان‌های مبتنی بر سود، سازمان‌های مبتنی بر ترس و سازمان‌های مبتنی بر ارزش، مسجد کدامین نوع از این انواع است؟
یا در میان سازمان‌های مبتنی بر ایمان و سازمان‌های غیر ایمانی، مسجد با کدام یک منطبق است؟
و یا در میان سازمان‌های دولتی، انتفاعی، به کدام یک نزدیکتر است؟
سرانجام، مسجد سازمانی دیده شده است: غیر انتقاعی، غیر دولتی، داوطلبانه و مبتنی بر ایمان
• در مرحله سوم، عملکرد مدیریتی مساجد در دو سطح خرد یعنی مدیریت عملیاتی یک واحد مسجد، در مقابل سطح کلان، یعنی عملکرد مدیریتی کلان مساجد در کشور یعنی مدیریت راهبردی مساجد مورد بحث قرار گرفته است.
• دست آخر از دل مباحث نظری، مدلی برای مدیریت راهبردی مساجد در دو بعد عملکرد نیایشی و عملکرد غیر نیایشی استخراج شده است.
کلید واژه‌ها: مدیریت راهبردی مساجد، سازمان‌های مبتنی بر ایمان، سازمان‌های داوطلبانه، سازمان‌های غیر انتفاعی، سازمان‌های غیر دولتی

1ـ مقدمه
در حال حاضر به علت پیچیده و چند بعدی شدن مسائل مختلف در جوامع، شاهد ایجاد سازمان‌های گوناگون در تمامی زمینه‌های مختلف جوامع هستیم تا به نیازهای بشری پاسخ دهند. علاوه بر خصوصیت اجتماعی بودن انسان، هم اکنون دیگر، تلاش یک فرد به تنهایی و یا حتی یک گروه، بدون سازماندهی و در چارچوب یک سازمان، نمی‌تواند برآورده‌کننده نیازهای انسانها باشد. حضور سازمان‌ها در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی چنان پررنگ است که یک فرد از قبل از تولد تا بعد از مرگ با سازمان‌های مختلف در ارتباط بوده و سرنوشتش با این پدیده بشری گره خورده است. برخی از متفکران را نظر بر این است که اکنون دیگر شاهد پدیده‌ای به نام «جامعه» متشکل از «افراد» نیستیم ، بلکه «جوامع» کنونی متشکل از «سازمان‌ها» هستند (دراکر، 1990) و «جامعه» بدین معنا باید موضوع علم «جامعه شناسی» قرار گیرد.
در دیدگاه نهادگرایی ، هر سازمان یا به عبارت بهتر هر «نهاد»، در راستای ارضای یکی از نیازهای بشری فعالیت می‌نماید و به یکی از انواع نیازهای بشری پاسخ می‌دهد. طبق نظریه «هرم سلسله مراتبی نیازها»ی آبراهام مازلو، از جمله نیازهای انسان نیاز خود شکوفایی است. این نیاز در انسان، عالی‌ترین مرتبه نیاز است و خود دارای ابعاد و اشکال متفاوتی می‌تواند باشد. یکی از ابعاد این نیاز بسیار پیچیده، گرایش به «پرستش» و در مرحله پایین‌تر «دیگر خواهی» می‌باشد. در سیر تحول تمدن غربی و پیدایش مدل جامعه مدنی غربی، برای پاسخگویی به ابعاد متفاوت نیاز خودشکوفایی در انسان‌ها نوعی از سازمان‌ها پدید آمده‌اند که به «سازمان‌های داوطلبانه» ، «سازمان‌های غیر دولتی» ، یا «سازمان‌های غیر انتفاعی»  موسوم هستند.
جالب است که بدانیم در اسلام، به عنوان یک دین مترقی، این گونه سازمان‌ها و تشکیل آنها سابقه‌ای بسیار طولانی دارد. به علت مفهوم خاص «عبادت» در اسلام ـ که هر عملی را که به قصد قربت الهی صورت گیرد را عبادت برمی‌شمارد ـ اعمال نیایشی و غیر نیایشی با نیات الهی، در زمره عبادت به شمار می‌روند. از سوی دیگر، به علت تأکید خاص اسلام بر ارزش جمع و جماعت، این دین مبین راهکار بسیار مبتکرانه‌ای را ارائه نموده است و آن تشکیل سازمانی داوطلبانه، غیر دولتی و غیر انتفاعی به نام «مسجد» است. مروری بر نقش و اهمیت مسجد در اسلام و همچنین نقش و کارکردهای آن در طول تاریخ حیات مدنی مسلمانان نشان می‌دهد که مساجد در اسلام و در جوامع  مسلمان همان نقشی را ایفا کرده‌اند که امروزه از یک سازمان غیر انتفاعی در غرب انتظار می‌رود. با این تفاوت که معمولاً یک سازمان غیر انتفاعی در عرصه بسیار خاصی با هدفی مشخص که توسط اعضای آن تعیین می‌گردد فعالیت می‌نماید، در صورتی که این هدف تأمین گردد، سازمان باید منحل گردد و یا تغییر هدف صورت پذیرد. اما نهاد «مسجد» انعطاف‌پذیری بسیار زیادی دارد و با رعایت اصول ذکر شده در منابع اسلامی، یک مسجد می‌تواند به دامنه وسیعی از فعالیتها پرداخته و در زمینه‌های مختلف، به نیازهای انسان به صورت سازمانی پاسخ دهد و از سوی دین اسلام، الهی و عبادی بودن این فعالیتها به رسمیت شناخته می‌شود.
در جوامع اسلامی، از جمله ایران، حضور مساجد در زندگی اجتماعی مردم حضوری پررنگ است بدان گونه که طبق آمارهای رسمی هم اکنون در ایران بالغ بر 70000 مسجد (محمدیان، 1382 : 20) وجود دارد. این تعداد مسجد آنگاه مهم جلوه می‌کند که توجه کنیم تقریباً هیچ سازمانی از نوع دیگر دارای چنین تراکمی نیست. تنها امکان دارد مدارس از این نظر با مساجد برابری کنند.
بعد از گذشت بیش از ربع قرن از انقلاب اسلامی ایران و تشکیل جمهوری اسلامی ایران، شاهد کمرنگ شدن هر روز نقش مساجد در جامعه هستیم. این بی‌رونقی حتی در زمینه رسالت اولیه مساجد، برگزاری آداب و آیین‌های نیایشی، هم محسوس می‌باشد. عجیب‌تر آن است که این بی‌رونقی مزمن مساجد بعد از تشکیل جمهوری اسلامی در ایران رخ داده است. در حالی که این مساجد در دوره قبل از انقلاب بسیار فعال‌تر بوده و حتی همین مساجد محل شکل گیری بسیاری از تلاش‌ها برای برپایی نظام جمهوری اسلامی بوده است. تمامی کسانی که دوران قبل از انقلاب را به یاد دارند، بدون هیچ استثنایی، به نقش پررنگ مساجد در جامعه و در جریانات منجر به انقلاب اسلامی ایران اشاره می‌کنند. به راستی مساجدی که در طول تاریخ ایران بالاخص در دوره قبل از انقلاب، بدان گونه پررنگ بوده‌اند و کارکردهای بسیاری را داشته‌اند چرا رفته رفته متروک گشته‌اند؟ آیا زندگی مدرن و پیچیده امروزی دیگر پذیرای مسجد نیست؟ آیا مسجد هم اکنون کارکردهای خود را در زندگی قرن بیست و یکمی از دست داده است؟ اگر بخواهیم این سؤال را به صورت اساسی‌تر مطرح کنیم باید پرسید آیا جوامع مسلمان میان «مظاهر تجدد» و «مظاهر زندگی دینی» یکی را باید انتخاب کنند؟ و حال که از انتخاب تجدد گریزی نیست، باید با زندگی اجتماعی دینی و مظاهر آن از جمله مسجد وداع کرد؟ آیا مسجد در یک جامعه مسلمان تنها زمانی می‌تواند رونق داشته باشد که دین در مصدر حکومت نباشد؟ و...
این سؤالات و سؤالات بسیار دیگری ذهن هر فرد آگاهی را به خود مشغول می‌کند . اما این مقاله را سعی بر آن است که با رویکردی مدیریتی به پدیده مسجد بنگرد. وجود ظرفیت عظیمی چون هفتاد هزار مسجد در تمام نقاط کشور، با انبوهی از منابعی که در اختیار دارند، ضرورت نگاهی دقیق، علمی و موشکافانه‌ای را می‌طلبد. بنابراین تلاش این تحقیق بر آن است تا با موشکافی مسجد به عنوان یک سازمان داوطلبانه غیر دولتی و غیر انتفاعی از زاویه علم مدیریت، به سؤالات زیر پاسخ دهد:
1ـ مسجد به عنوان یک سازمان داوطلبانه غیر دولتی و غیر انتفاعی از نوع مذهبی در جامعه کنونی ایران چه کارکرهای مطلوبی می‌تواند داشته باشد؟
2ـ مساجد کنونی موفق، به ایفای کدامیک از کارکردهای یاد شده می‌پردازند؟
قابل ذکر است کارکردهای مطلوب و نحوه مدیریت مطلوب مسجد به عنوان یک سازمان غیر دولتی در دو بعد قابل طرح است:
1ـ فعالیت‌های نیایشی
2ـ فعالیت‌های غیر نیایشی
بررسی پاسخ به این سؤالات در ابتدا تلاش شود تا با مطالعه ادبیات نظری، مدل مفهومی کارکردها و نحوه مدیریت مطلوب مساجد به عنوان یک سازمان غیر دولتی طراحی گردد. سپس به روش توصیفی، از نوع پیمایشی (با استفاده از پرسشنامه) بررسی می‌گردد که مساجد موفق در تهران، با توجه به مدل به دست آمده، در چه وضعیتی قرار دارند.
انتظار می‌رود با پاسخگویی به سؤالات این تحقیق، متولیان امور فرهنگی مذهبی در جامعه همچون مرکز رسیدگی به امور مساجد، وزارت ارشاد، سازمان اوقاف و... در تسری کارکردهای مطلوب و نحو? مدیریت مطلوب مساجد به عنوان یک سازمان غیر دولتی (برآمده از این تحقیق) به دیگر مساجد بکوشند.

2ـ پیشینه موضوع

2ـ1ـ تعریف مسجد
«کلمه مسجد» اسم مکانی است که سجده در آن انجام می‌شود، مانند خانه‌ای که به خاطر سجده برای خدا ساخته می‌شود. از مسجد به عنوان محلی که نام خدا را در آن می‌برند (عبادات) یاد شده است. «مساجد» هم جمع «مسجد» است که معبد مسلمانان است. در حقیقت مسجد مکانی است برای عبادت و راز و نیاز با خالق هستی که در فرهنگ اسلامی از جایگاه رفیعی برخوردار است. مسجد مکان ارشاد و تبلیغ مسائل، معارف و احکام اسلام است. «مسجد خانه خدا و محل طرح مسائل دنیوی و اخروی مسلمین است».
از نظر شکلی نیز «مساجد اولیه مسلمین قطعه زمینی وسیع و مربع شکل بود که اطراف آن را چهار دیوار یا خندق احاطه می‌کرد و دارای مأذنه نبود. اما اکنون اغلب مساجد دارای قسمتی است میانی به نام صحن که گاهی نیز مسقف است و در اطراف آن چهار رواق دارد که وسیع‌ترین آن رواق قبله است که محراب نیز در آنجا قرار دارد.
نخستین مسجد را حضرت محمد(ص) در مدینه و در کنار خانه خود ساخت. سپس خلفا و حاکمان و پادشاهان بر وسعت آن افزودند و در تزیین آن کوشیدند. در فاصله قرن اول و دوم هجری در عهد امویان با همکاری معماران بیزانسی شیوه معماری یونانی در ساختمان مساجد به کار رفت اما مسلمانان در آن تغییراتی دادند چنانکه به مرور زمان برخی از کلیساها به مسجد تبدیل شد. یعنی جهت بنا را از مشرق به سوی مکه تغییر دادند.
در پاره‌ای مساجد، سنت معماری ایرانی عصر ساسانی نیز ملحوظ گشته است.
نام برخی از مساجد مهم اسلامی عبارتند از: «مسجد الاقصی، مسجدالحرام، مسجد قبا، مسجد النبی، مسجد ایاصوفیا و مسجد گوهرشاد» (زرین چیان : 22)

2ـ1ـ1ـ مسجد در قرآن
«در قرآن کریم کلمه مسجد مجموعاً 28 مرتبه ذکر شده است. از کل آیاتی که کلمه مسجد در آن‌ها یاد شده در پانزده مورد، کلمه مسجد با پسوند «الحرام» (مسجد الحرام) و پنج مرتبه، مسجد به تنهایی آمده است، یک مورد نیز مسجد با پسوند «الاقصی» (مسجدالاقصی) و یک مرتبه، مسجد با پسوند «ضرار» (مسجد ضرار) آمده و در شش مورد کلمه مسجد به صورت جمع (مساجد) وارد شده است. بیشترین آیاتی که نازل شده و موضوع مسجد در آن مطرح گردیده مشعر به مسجد به معنای خاص است و صریحاً درباره موضوع عام مسجد سخنی نگفته است. هر چند امکان بهره برداری از آنها جهت آشنایی با مسجد و شرایط آن مسدود نمی‌باشد» (باقی و همکاران ، 1381: 146).

2ـ1ـ2ـ تعریف مسجد از نظر قرآن
«آنچه که مسلم است، قرآن بحث لفظی درباره مسجد ایراد نکرده است و تعریف مسجد در قرآن بر اساس برداشت از مفاهیم آیات مربوط به مسجد ارائه می‌گردد و انتظار بحث لفظی از قرآن در تعریف مسجد انتظار شایسته‌ای نیست:
1ـ قرآن معابد قبل از اسلام را مسجد خوانده است، یعنی جایی که خدا در آنجا خوانده شود. قرآن در یک جا به فرزندان حضرت آدم(ع) خطاب می‌کند «زینت‌های خود را هنگام مسجد رفتن برگزینید» (اعراف / 31) و در جایی دیگر خطاب به بنی اسرائیل می‌گوید «داخل مسجد می‌شوند چنانکه اولین بار داخل شدند» (اسراء / 7) این آیات نشانگر آن است که مسجد محل عبادت و عبادتگاه است.
2ـ قرآن بر پایه عرف به مکانی که به اسم مسجد ساخته می‌شود می‌گوید هر چند که از تمام اهداف عالیه مسجد تهی بوده و حتی نماز خواندن در آن ممنوع و حتی تخریب آن لازم باشد، مانند مسجد ضرار که قرآن با همین عبارت (مسجد ضرار) از آن یاد می‌کند.
3ـ مسجد به معنای سجده‌گاه، اعضای هفتگانه سجده در بدن نیز در قرآن آمده است. چنانکه قرآن می‌فرماید: «به درستی که مساجد (سجده گاه‌ها) از آن خداست و کسی را با خدا نخوانید» بنابر قول مشهور معنای این آیه مواضع سجده است.
4ـ چهارمین تعریفی که از کلم? مسجد در قرآن به دست می‌آید، این است که مسجد به معنای همین مسجد معمولی و عرفی است. البته گاهی به معنی مساجدی خاص، مثل مسجد الحرام و مسجد النبی و مسجد قبا و گاهی نیز به معنای عام آن یعنی همین مساجدی که در عرف امروز معمول است، متذکر گردیده.
5ـ مسجد به  معنای  بیوت (خـانه‌های) پیامبران در قرآن وارد شده (باقی و همکاران ، 1381: 147).

2ـ1ـ3ـ تعریف مسجد از نظر پیامبر(ص)
«در تعریف مسجد از نظر پیامبر یک نکته مهم به چشم می‌خورد و آن اینکه در معرفی مساجد ماهیت آن را بیان داشته نه شکل و صورت آن را. بنابر تعریف پیامبر از مسجد، معلوم می‌شود مسجد جایی است و یا جایی باید باشد که شرافت حضور انبیا را دارا باشد و اطلاق خانه خدا بر آن صدق کند. فرهنگ پیامبر همان فرهنگ قرآن است. پیامبر اسلام در جای دیگری می‌فرماید: «همه زمین را برای من مسجد و طهور کردند» از این کلام پیامبر دو برداشت مفید میسور است: یکی اینکه هر جا شرایطی داشته باشد که با فرهنگ قرآن و سنت مطابقت کند (به عبارت دیگر بتواند مجلس انبیا، روشن به نور الهی و خانه خدا باشد) آنجا مسجد است. دیگر اینکه می‌گوید همچون یهود و نصاری نباشید که تنها و تنها معابد را محل عبادت می‌دانند. غرض از مسجد ملاقات با خدا است پس در هر جا این امکان فراهم شود آنجا مسجد است.
روایات بسیاری از پیامبر اسلام رسیده که با معرفی مسجد در واقع اهل مسجد را هم معرفی می‌کند، همچون «مسجد خانه متقین است»، «انسانهای مسجدی مؤمن هستند» و از این دست مطالب، که ضمن معرفی مسجد به اوصاف اهل آن نیز می‌پردازد» (باقی و همکارن، 1381: 153).

2ـ2ـ مسجد به عنوان یک سازمان داوطلبانه مذهبی
شکل‌گیری جامعه مدنی  معلول پیدایش شرایطی جدید در اجتماعات بشری می‌باشد. شاید بتوان مشخصات عمده این شرایط جدید را در دو محور زیر خلاصه کرد:
1ـ با  وقوع رنسانس در غرب و افزایش دانایی  و توانایی بشر در حیطه‌های مختلف، اندک اندک، طبقه متوسط به معنای علم جامعه شناسی در جوامع تبدیل به طبقه اکثریت گردید.
2ـ همپای تحولات پیش گفته، تغیرات شدیدی را در عرصه حاکمیت سیاسی در جوامع نیز شاهد هستیم به نحوی که معنای حاکمیت، ابزارهای اعمال حاکمیت و در کل فلسفه وجود حاکمیت تغییر نمود. کم کم به مردمان ساکن یک کشور نه «رعیت»، بلکه «تبعه» و پس از آن، «شهروند» خطاب گردید.
انواع سازمان‌ها در جامعه مدنی
در حالی که زمانی وجود سازمانی غیر دولتی ـ غیر سیاسی در جوامع امری غریب و نامأنوس می‌نمود (شکل افراطی آن را در فلسفه سیاسی کمونیسم و دولتهای رفاه شاهدیم) اما اکنون این سازمان‌های دولتی و سیاسی هستند که در مقایسه با سازمان‌های اقتصادی و سازمان‌های داوطلبانه غیر انتفاعی در اقلیت به سر می‌برند و فلسفه وجودی شان نیز ایجاد هماهنگی کلان بین دیگر سازمان‌های موجود در جامعه است. در این گونه جوامع مدرن، که در آنها جامعه مدنی شکل یافته‌ بسیاری از امور جامعه توسط نهادهای مدنی برآمده از مشارکت مدیریت شده مردم انجام می‌پذیرد. قسمت اعظم این نهادها را نهادهای غیر دولتی ـ غیر انتفاعی تشکیل می‌دهند که از آنها به عنوان سازمان غیر دولتی یا سازمان غیر انتفاعی یاد می‌شود.
بدین ترتیب انواع سازمان‌ها در جوامع امروزی عبارتند از:
1ـ سازمان‌های دولتی ـ انتفاعی همچون شرکت انحصاری دخانیات؛
2ـ سازمان‌های ـ غیر انتفاعی همچون سازمان تأمین اجتماعی، جمعیت هلال احمر، وزارتخانه‌های اجتماعی و ... ؛
3ـ سازمان‌های غیر دولتی ـ انتفاعی همچون تمامی شرکت‌های تجاری بخش خصوصی؛
4ـ سازمان‌های غیر دولتی ـ غیر انتفاعی مانند خیریه‌ها و عبادتگاه‌ها.
فعالیت‌های سازمان‌ها یا نهادهای جامعه مدنی در چهار گروه قابل دسته‌بندی است:
1ـ نمایندگی منافع و علایق گروه‌های خاص در رابطه با دولت و سایر بخش‌های جامعه
2ـ بسیج فعالان اجتماعی برای افزایش آگاهی و اعمال نفوذ
3ـ قانونگذاری و نظارت بر عملکرد دولت، رفتار و اعمال مقامات
4ـ فعالیت‌های توسعه‌ای و اجتماعی برای گروه‌هایی که نمایندگی آنها را بر عهده دارند.
سازمان‌های غیر دولتی ـ غیر انتفاعی با حضور در میان مردم و عمل در عرصه‌های خردی که معمولاً از دید دولت دور مانده است، ضمن جلب اعتماد مردم، علایق، مطالبات و نیازهای آنان را شناسایی و همچون نمایندگان مردم به دولت منعکس می‌کنند. از این رو با ایفای چنین نقشی بر اعتماد مردم به آن سازمان‌ها افزوده و با بسیج آنها در قالب سازمان‌های غیر دولتی به فرایند تصمیم‌گیری مردم در امور خود مدد می‌رسانند. به عبارت دیگر سازمان‌های غیر دولتی ـ غیر انتفاعی در این حوزه سیاست ساز بوده و به طور غیر مستقیم بر سیاست گذاری و برنامه ریزی دولت تأثیر می‌گذارند.
به طور کلی سازمان‌های غیر انتفاعی محصول اعتماد متقابل دولت و ملت هستند. ]افزایش[ دامنه اعتماد، موجب افزایش حضور مردم در سازمان‌های واسط می‌شود و افزایش سرمایه‌های اجتماعی، جامعه مدنی را فربه‌تر و کارکرد نهادهای آن را تسهیل و تسریع می‌کند. گسترش حضور مردم در نهادهای جامعه مدنی نقش آنان را در تعیین سرنوشت خویش پررنگ تر و فرایند مشارکت «توده‌ای» را به مشارکت تأثیر گذار، هدفمند، سازماندهی شده و فعال تبدیل می‌کند. لذا سازمان‌های غیر انتفاعی به دلیل ایفای نقش واسط و میانجی میان دولت و مردم و نیز فعالیت در عرصه‌های نمایندگی و بسیج عمومی، قانونگذاری، نظارت، فعالیت‌های اجتماعی و توسعه‌ای، موجب تسهیل روند مداخله و مشارکت مردم در امور خود و تسریع روند دموکراتیک سازی می‌شوند. بدین گونه جامعه مدنی به عنوان حوزه غیر دولتی ـ غیر انتفاعی هویت یافته و پایگاه اجتماعی دولت نیز گسترش می‌یابد.
انواع سازمان‌ها از نظر انگیزه اعضای آنها به نحو دیگری نیز تقسیم‌بندی می‌‌گردند:
1ـ سازمان‌هایی که انگیزه افراد از شرکت در آنها مبتنی بر ترس و در کل هنجارهای تنبیهی است همچون زندان؛
2ـ سازمان‌هایی که انگیزه افراد از شرکت در آنها مبتنی بر سود و کسب منفعت شخصی است مانند بنگاه‌های اقتصادی؛
3ـ سازمان‌هایی که انگیزه افراد از شرکت در آنها تعالی بوده و نفع شخصی مطرح نیست. در این سازمانها افراد به صورت داوطلبانه حضور می‌یابند. سازمان‌های غیر دولتی ـ غیر انتفاعی از این نوع به شمار می‌روند. (هسلبین و همکاران ، 1378)
«در یک نگرش اجمالی، اهداف این مؤسسات به شرح زیر خلاصه می‌گردد:
1ـ اهداف خدماتی ـ آموزشی؛
2ـ اهداف خدماتی ـ بهداشتی؛
3ـ اهداف خدماتی ـ فرهنگی؛
4ـ اهداف خدماتی ـ اجتماعی؛
5ـ اهداف توجه به گروه های ویژه (کودکان، زنان ، عقب افتادگان ، بیماران خاص مانند ایدز و سرطان ، تراکم جمعیت، گرسنگی، حقوق بشر و ... )؛
6ـ ما بدین تقسیم‌بندی موسسات دارای اهداف خدماتی ـ مذهبی را نیز می‌افزاییم همچون کلیساها، مساجد و هیأتهای مذهبی.»

2ـ3ـ تأثیر اسلام بر حیات مدنی مسلمانان
جوامعی که هم اکنون به عنوان جوامع مدرن یا جوامع مدنی از آنها یاد می شود حداکثر ظرف دو دهه اخیر به این دستاورد بشری دست یافته اند و انباشت تمام تجربیات تاریخی آنان هم اکنون ثمر داده است. اما اسلام به عنوان یک دین مترقی و خاتم ادیان الهی که برای رهنمون کردن بشر به سعادت ابدی و جاودان نازل شده است از همان ابتدا هیچ گاه سعادت ابدی و اخروی انسان را از سعادت دنیوی و مادی وی تفکیک نکرده است. این کامل از آنجا که عقیده دارد «دنیا، مزرعه آخرت است» با ظهور خویش، بذر مدنیت و تکامل دنیوی را نیز در جامعه بشری «پراکند» تا اعضای هر جامعه‌ای متناسب با ظرفیت و استعدادها و تجربیات بشری و سطح ادراک خود، این بذر را «بپرورانند». دستورهای این دین الهی در قالب کتاب آسمانی و جاوید آن «قرآن» و راهنمایی‌های پیشوایان این دین در عرصة امور دنیوی نیز بسترهایی مناسب را برای رشد و تکامل بشر ایجاد کرد. 1400 سال قبل که مدنیت در شبه جزیره عربستان به اندازه‌ای نبود که اقتضای ایجاد نهادهای مدنی کنونی را نماید، دین اسلام و پیامبر آن ، حضرت محمد(ص) با تأکیدی بسیار شدید بر ارزش تجمع و تأسیس نهادی به نام مسجد، این نیاز بشری را به بشر آن روزگار«شناساندند».
به عنوان مثال یکی از پدیده‌های اجتماعی که در اسلام بدان بسیار اهمیت داده شده است و اثری بسیار عمیق بر حیات بشری جوامع مسلمان داشته است پدیدة وقف می‌باشد.
«یکی از پیامدهای مهم وسعت وقف و کثرت موقوفات، پی‌افکندن نهادهای تمدنی و مدنی بود. گر چه جامعه ما (جامعه ایرانی) به لحاظ سیاسی و فرهنگی مطلقاً فاقد عنصر شهروندی بود اما در جهت نهادهای تمدنی دیگر گامهای بلندی برداشته شده بود. در زمانی که سراسر دنیای غرب در سلطه خشن و قرون وسطایی کلیسا بود و مظاهر تمدن و سازمان‌های اجتماعی امروز و نهادهایی مانند شهرداری، مراکز بهداشتی و سازمان‌های فرهنگی و... برای ارائه خدمات عمومی نه در غرب و نه در سایر نقاط جهان وجود نداشت، موقوفات و سازمان‌های اداره‌کننده آن به عنوان یک سازمان اجتماعی وسیع چنین خدماتی را ... انجام می‌دادند... در تمامی شهرهای بزرگ و کوچک و روستاها و دهات دور افتاده، هزاران مدرسه، بیمارستان، آب انبار، تیمارستان، حمام عمومی، کاروانسرا، قنات، مسجد و حسینه و ... که از محل سرمایه عظیم موقوفات فراهم شده و یا اداره می‌شود در اختیار مردم قرار می‌گرفت.... هزاران پزشک ، دانشمند و شاعر و فیلسوف به یمن این موقوفات برخاسته‌اند، کاری که اگر دولت می‌خواست انجام دهد، از عهده دولت خارج بود.» (باقی و همکاران 1381 : 235)
همچنین خداوند متعال در قرآن کریم در اکثر مواردی که اراده بر بیان همراهی و یاری خویش دارد گروه مؤمنان گروه صابران، گروه متقین و ... را شایسته همراهی خویش می‌داند.
«ان الله مع المتقین» (بقره / 194 و توبه / 36 و 123)
«ان الله مع الصابرین » ( بقره / 153 و انفال / 46)
«ان الله مع المؤمنین » (انفال / 19)
«ان الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون» (نحل / 128)
و حتی در بسیاری از آیات ، آنانی را که اهل فلاح و رستگاری می‌داند را با ضمیر جمع معرفی می‌کند (... اولئک المفلحون)
خطاب بسیاری از سخنان الهی در قرآن کریم به جماعت مردم (یا ایها الناس...) و یا جماعت مؤمنین (یا ایهالذین آمنوا...) می‌باشد.
در اسلام حتی بسیاری از امور عبادی و از جمله مهم‌ترین آنها (نماز) در صورت برگزار شدن به صورت اجتماعی است که ارزش اصلی خود را خواهد داشت. حتی در سیره پیامبر، در اقامه نماز، اصل بر جماعت می‌باشد و اقامه نماز فرادا، استثنا است.
«پیامبر گرامی اسلام بادیه نشینان عربی را که اسلام می‌آوردند از بازگشت به بادیه‌ها نهی می‌فرمودند و آنان را الزام به سکونت دائمی در محلی می‌نمودند.» (باقی و همکاران، 1380)
پیامبر اسلام و ائمه هدی(ص) نیز با عنایت به همین اصول ارزشمند اسلام، دست به تأسیس مسجد زدند و در آن روزگار به اقتضای شرایط زمان و مکان، آن را محل انجام بسیاری از امور اجتماعی علاوه بر امور عبادی نمودند.
«انواع فعالیت‌های مربوط به آموزش، امور قضایی، مشاوره، حل اختلاف، مراسم و جشن‌ها، ارتباطات عمومی، حرکت سیاسی، پر کردن اوقات فراغت، خدمات اجتماعی و رفاهی ، تعاون، امور دفاعی و مانند آنها در طول دوران‌های مختلف جوامع اسلامی در چارچوب مساجد انجام می‌شده‌اند.» (باقی و همکاران، 1381 : 241)
«مسلمان برای بسط مدنیت جدید به تأسیس مساجد اقدام می‌کردند و از این طریق تود? مسلمان را در یک چارچوب تازه سازمان می‌دادند.» (باقی و همکاران، 1381 : 107)
«مسجد مکانی برای عبادت، پایگاهی برای جهاد، مرکزی برای اجتماع مسلمانان، مدرسه‌ای برای تعلیم و تعلم اسلامی (و در کل) عرصه‌ای برای ورود مسلمانان به حیات مدنی است.» (باقی و همکاران ، 1381 : 242)
باتوجه به مطالب پیش گفته و همچنین نقش و کارکردهای مساجد در طول تاریخ به روشنی در می‌یابیم که مساجد در دوره‌های رونق خویش ، همچون یک سازمان غیر دولتی ـ غیر انتفاعی به ایفای نقش در جامعه اسلامی پرداخته‌اند.

2ـ4ـ کارکردهای مساجد در طول تاریخ
واژه کارکرد  در ادبیات علم جامعه شناسی در ادبیات علم جامعه‌شناسی به معنای نقش یا اثری است که هر پدیده در زنجیره پدیده‌هایی که با آنها مرتبط است باقی می‌گذارد. یک رشته کنش اجتماعی منظم، کارکرد اجتماعی نامیده می‌شوند.
باید توجه نمود که این تعریف از «کارکرد» ، تعریفی جامعه شناختی از ترجمة کلمه یادشده می‌باشد. همین واژه در ادبیات علم مدیریت نیز استفاده می‌شود. واژ? یاد شده در ادبیات علم مدیریت معنای بسیار محدودتری نسبت به علم جامعه شناسی دارد که علمای مدیریت آن را مترادف «فعالیت» یا حتی «وظیفه» برای یک بخش سازمانی دانسته‌اند.
هر چند کارکرد ابتدایی و اصلی مساجد ، کارکرد نیایشی آن بوده است و از مساجد به عنوان محلی برای برگزاری آیین‌ها و عبادات جمعی استفاده می‌شده است اما به هیچ وجه این کارکرد، تنها کارکرد مساجد نبوده است. همان طور که قبل از این هم ذکر گردید روح جمعی در بسیاری از دستورهای اسلام و عبادات اسلامی وجود دارد و علاوه بر آن اسلام اهمیت بسیار زیادی برای اجتماع مؤمنین قائل است. یکی از دلایلی که تنها امور عبادی صرف در مساجد انجام نمی‌شده، تعریف اسلام از عبادت می‌باشد. اسلام هر عملی را که به قصد قربت به خداوند متعال انجام گیرد، عبارت برمی‌شمارد. با این پیش زمینه و همچنین به تأسی از سیره و سنت نبوی مساجد توانستند در زمینه‌های بسیاری در جوامع اسلامی نقش ایفا نمایند و خلأ وجودی بسیاری از نهادها را پر نمایند.

2ـ4ـ1ـ کارکرد نیایشی
«خداوند هدف خلقت انسان را عبادت خود می‌داند و بهترین مکان برای این کار، مسجد است. از آیه کریم? قرآنی «و من اظلم ممن منع مساجد الله ان یذکر فیها اسمه ...» (بقره / 114)
استفاده می‌شود که مساجد محل عبادت و پرستش الهی است.
• آری، مسجد شریف‌ترین مکان برای خضوع و سجده بر درگاه الهی و از خود گذشتن و به خدا رسیدن است و نماز از جمله عباداتی است که در مسجد انجام می‌گیرد و گزاردن نماز در آن نسبت به مکان‌های دیگر ثواب بسیار بیشتری دارد. به یقین اگر نماز به جماعت برگزار شود ثواب آن باز هم به مراتب بیشتر خواهد بود.
• از جمله عبادات در مسجد، نماز بزرگ جمعه است که کار عبادی ـ سیاسی مسلمانان است که هر هفته در شهرهای مهم کشور جمع می‌شوند، هم خدا را می‌پرستند و هم در برابر دشمنان دینی آمادگی خود را اعلام می‌دارند. نماز در مسجد آن قدر ارزش دارد که حتی انتظار در مسجد برای برپایی نماز، خود عبادت است و رسول خدا(ص) در این مورد می‌فرماید: «نشستن در مسجد به انتظار نماز، عبادت است مادامی که حدثی از او سرنزند. عده‌ای پرسیدند: ای رسول خدا حدث چیست؟ فرمود: غیبت کردن». (مجلسی، ج 83 : 384)
• از دیگر عباداتی که در مسجد انجام می‌گیرد دعا و مناجات است، از این رو به خصوص بعد از انقلاب، خواندن ادعیه‌ای چون کمیل، توسل، ندبه و... رونق بیشتری یافته است. چه اینکه در روایت آمده است دعای دسته جمعی به اجابت مقرون است.
• اعتکاف نیز عبادتی است که در مسجد انجام می‌گیرد. اعتکاف، یعنی اقامت در مسجد به قصد انجام اعمال مخصوص با شرایط و آداب ویژه که تزکیه و تصفیه روح از تمام معاصی را به دنبال دارد.»
• «مراسم دیگری مثل خطبه‌های اخلاقی و دینی، عزاداری امام حسین(ع)، ختم اموات و انواع جلسات ذکر و قرائت قرآن که به طور معمول در مساجد انجام می‌شوند به واسطه محتوا با ماهیت (نیایشی) مسجد سنخیت پیدا کرده اند.» (باقی و همکاران،1381 : 242 )و در مساجد برگزار گردیده‌اند.

2ـ4ـ2ـ کارکرد آموزشی
بعد از کارکرد نیایشی، قوی‌ترین کارکرد مساجد در طول تاریخ، کارکرد آموزشی آنها است. این کارکرد بالاخص در دوران قبل از پیدایش نهاد های مدرن بسیار پر رنگ بوده؛ به گونه‌ای که در اکثر جوامع مسلمان سیستم تعلیم و تربیت حول محور مساجد شکل گرفته بود.
«در روایتی رسول اکرم(ص) می‌فرماید: هر نشستی در مسجد بیهوده است مگر اینکه برای سه کار باشد: خواندن قرآن، ذکر خدا، سؤال از علم و دانش (مجلسی، ج 77 : 86).
ما در تاریخ نیز می‌خوانیم که پیامبر در مسجد خویش آیه‌های قرآن، احکام و معارف دینی و حتی مسائل تاریخی را به مردم آموزش می‌داد. جلسات آموزش نیز با نبود آن حضرت ادامه می‌یافت؛ زیرا استاد و مدرس کلاس‌های آموزشی مسجد النبی، تنها پیامبر نبود. افراد دیگری نیز که از صلاحیت‌های علمی لازم برخوردار بودند اداره این جلسات را بر عهده داشتند: عبدالله بن رواحه که شخصیتی علمی بود جلسات مربوط به توحید و معاد و مسائل اعتقادی را اداره می‌کرد.
...

 

5ـ نتیجه‌گیری
هدف کلی از انجام این تحقیق، یافتن مدل مطلوب رسالت و مدیریت مسجد به عنوان یک سازمان داوطلبانه از طریق انجام تحقیق کتابخانه‌ای و سپس توصیف مساجد موفق کنونی (که الزاماً از نظر مدل به دست آمده موفق نیستند) طبق مدل با استفاده از روش پیمایشی است. به عبارت دیگر این تحقیق تلاش دارد تا به سؤالات زیر پاسخ دهد:
1ـ مسجد به عنوان یک سازمان داوطلبانه غیر دولتی و غیر انتفاعی از نوع مذهبی در جامعه کنونی ایران چه کار کردها (رسالت‌ها) ی مطلوبی می‌تواند داشته باشد؟
2ـ مساجد کنونی موفق، به ایفای کدامیک از این کار کردها (رسالت‌ها) می‌پردازند؟
5ـ1ـ در مورد سؤال اول ، با بررسی ادبیات نظری تحقیق، محقق به دو مدل در تبیین علت رخوت و انزوای کنونی مساجد دست یافت و سپس مدل مدیریت راهبردی را برای برون رفت از این وضعیت برای مساجد به عنوان یک سازمان داوطلبانه پیشنهاد نمود. (به قسمت سوم مقاله مراجعه کنید)
5ـ2ـ اما در مورد سؤال دوم نیز، این تحقیق با عملیاتی کردن مدل مدیریت راهبردی در دو بعد فعالیت‌های نیایشی و فعالیت‌های غیر نیایشی، چهار مسجد را به صورت «مطالعه موردی» بررسی نمود. نتایج حاصل از این مطالعه را می‌توان به صورت زیر بیان کرد:
در هر دو بعد فعالیت‌های نیایشی و فعالیت‌های غیر نیایشی امتیازات کسب شده هر مسجد کمی بیش از حد متوسط و در حدود 60 درصد کل امتیاز در نظر گرفته شده است. بنابراین حدس محققان مبنی بر جدی نبودن میزان موفقیت این مساجد، به حقیقت نزدیک است.
از سوی دیگر تفاوت معنا داری بین دیدگاه‌های دو گروه متولیان مساجد و استفاده کنندگان مشاهده نمی‌شود.

 ..........................................................................................

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

چکیده مقاله سبک رهبری رهبران اسلامی

چکیده مقاله سبک رهبری رهبران اسلامی

.............................................................

مولف/مترجم: دکتر حسن عابدی جعفری ، محمود رضائی‌زاده

موضوع: مدیریت اسلامی

سال انتشار(میلادی): 1999

وضعیت: چکیده پایان نامه

منبع: پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه امام صادق(ع)

پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir

چکیده:

با توجه به جهان‌بینی اسلامی رهبران جوامع اسلامی و در نتیجه نگرش خاص آنها در مورد انسان از طرفی و اهمیت نقش نگرش رهبران در مورد انسان در سبک رهبری آنمها از طرف دیگر، به اهمیت و ضرورت این تحقیق پی می‌بریم. سبک رفتار رهبر مبتنی بر طرز فکر او در مورد منشاء اختیار خود و طبیعت انسان است . رهبری که سبک آمرانه برای خود انتخاب کرده است مناشء قدرت خود را مقام خود دانسته و انسان را موجودی ذلتا تنبل و غیرقابل اعتماد می‌داند (تئوری X) اما رهبر که سبک دموکراتیک برای خود برگزیده است منشاء قدرت خود را افراد تحت رهبری خود دانسته و انسان را موجودی می‌داند که اگر به طرز صحیح انگیش پیدا کند در کار خود خلاق و خود فرمان خود خواهد بود. (تئوری Y). هر چند با ارائه مدل سه بعدی اثربخشی رهبر مشکل عدم وجود بهترین سبک رهبری تا اندازه‌ای حل شد اما با توجه به ایدئولوژی اسلامی رهبران مسلمان، این رهبران باید در چارچوب ایدئولوژی خاص خود سبک رهبری خاص خود را داشته باشند. بر اساس اظهارنظر محققان سبک رهبری، نتایج بدست آمده در این زمینه بطور مطلق برای تمام مدیران و شرایط زمانی و مکانی قابل اتکا نیستند. تحقیقات انجام شده توسط لیرکت ، هالپین و وانیر و همچنین تحقیقات انجام شده در یک مجتمع صنعتی کشور نیجریه موید این مطلب می‌باشد. با توجه به تنوع نظریات موجود در مورد سبک رهبری و در مواردی وجود نظریات ضد و نقیض با یکدیگر لازم است از زاویه مباحث ارزشی سبک رهبری مطلوب ارائه گردد در غیر این صورت ممکن است رهبران مسلمان با انتخاب یکی از الگوهای رفتاری ارائه شده توسط محققان غربی و بکارگیری آن، از فرهنگ و تعالیم اسلامی دوری گزینند. با توجه به نقش موثر الگو در تربیت افراد، ارائه سبک رهبری اسلامی به رهبران اسلامی به رهبران مسلمان بعنوان الگوی رفتاری آنها گامی بلند در جهت تربیت صحیح آنها می‌باشد. قرآن‌کریم حضرت پیامبر را به اقتدا به سایر پیامبران امر نموده است و همچنین حضرت ابراهیم (ع) و حضرت پیامبر (ص) را بعنوان الگوی مسلمانان معرفی نموده است . در این تحقیق سبک رفتاری حضرات پیامبر اکرم (ص) و ائمه‌اطهار (ع) در قبال دو دسته مسائل اصولی و مسائل شخصی و به عبارت دیگر سبک رهبری آنها مورد بررسی قرار می‌گیرد. و به این پرسش پاسخ داده می‌شود که آیا حضرات پیامبر اکرم (ص) و ائمه‌اطهار (ع) در قبال تمام مسائل یکسان رفتار می‌کردند، یعنی سبک رهبری واحد داشتند و یا بر اساس اختلاف ماهیت مسائل، داری سبک‌های رفتاری متفاوتی بودند. با توجه به اهمیت و اعتبار آثار شهید مطهری (ره) این تحقیق در چارچوب آثار آن شهید والا مقام انجام شده است .

کلید واژه ها: اسلام / سبک رهبری / رهبری / مطهری، مرتضی / محمد (ص)، پیامبر اسلام........................

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله خودکنترلی در نظام کنترل و نظارت اسلامی (با نگاهی بر جایگاه خودکنترلی در نظریه‌های مدیریت)

دانلود مقاله خودکنترلی در نظام کنترل و نظارت اسلامی (با نگاهی بر جایگاه خودکنترلی در نظریه‌های مدیریت)

.......................................................................................
مولف/مترجم: سید علی سجادی - دانشگاه امام صادق(ع)
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی): 2005
وضعیت: تمام متن
منبع: دانشگاه امام صادق(ع)
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir
چکیده: کنترل و نظارت همواره جزء اصول و وظایف اساسی مدیریت بوده است که ارتباط تنگاتنگ با سایر اصول و وظایف مدیریت دارد به‌طوری که ناکامی در آن برابر با ناکامی در مدیریت می‌باشد و از طرف دیگر سیستم اداره جامعه (یک سازمان) شامل اجزاء مختلفی می‌باشد که موفقیت آن بستگی به هماهنگی این اجزاء از جمله نظام کنترل و نظارت می‌باشد لذا در یک جامعه اسلامی که می‌خواهد بر اساس مبانی و ارزش‌های اسلامی و در جهت تحقق اهداف‌اسلامی پایه‌گذاری شود باید نظام‌های کنترلی آن نیز با این ارزش‌ها و اهداف هماهنگی داشته باشد و در این چارچوب اعتقادی و ارزشی طراحی شود. از این رو این تحقیق تلاشی است در جهت بیان نظام ارزشی و راهکارهای مورد نظر اسلام در زمینه تحقق خودکنترلی بعنوان بخشی از نظام کنترل که اهمیت ویژه‌ای در نظریه‌های مدیریت یافته است.
کلیدواژه‌ها: کنترل ـ نظارت ـ خویشتن‌داری ـ مدیریت اسلامی

مقدمه
یکی از وظایف اساسی مدیریت، نظارت و کنترل است که بدون آن تحقق اهداف مدیریت امکان‌پذیر نخواهد بود. اصول اساسی و فرآیند و روش‌های کنترل و نظارت در متون رایج مدیریت بیان شده است. اما محتوای این فرآیند بیش از هر چیزی تحت تأثیر نگرش حاکم بر اصول مدیریت و ارزش‌های رایج در محیط است. دین مبین اسلام با بیان نگرش خاص خود نسبت به مبادی موضوعه در تئوری‌های مدیریت و سازمان و با ارزش‌های اصیل خود که مبتنی بر فطرت انسان است؛ بیشترین تأثیر را در محتوای این فرآیند (کنترل و نظارت) دارد. بعلاوه با توجه به شمول احکام اسلامی در مرحلة اجتماع و تشکیل حکومت اسلامی توسط رسول اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) که سیره عملی ایشان مبتنی بر اسلام و انعکاس اعتقادات و ارزش‌های اسلام در صحنه مدیریت جامعه است، در مرحله فرآیندها نیز یک نظام کاربردی ارائه می‌دهد که می‌تواند چراغ راه بشریت در زمینه مدیریت جوامع (از یک سازمان کوچک تا سازمان حکومتی) گردد.
این مقاله حاصل تحقیق در جهت دستیابی به ارزش‌های اسلامی در زمینه خودکنترلی (به عنوان یکی از ابعاد مهم کنترل که در نظریه‌های جدید مدیریتی نیز اهمیت ویژه‌ای یافته است) و کشف راهکارهای ارائه شده در دین اسلام در این زمینه با استفاده از منابع اسلامی (قرآن و سنت) و با تأکید بر دوران حکومت حضرت امیرالمؤمنین(ع) می‌باشد.

1- خودکنترلی در سیر نظریه‌های مدیریت
در خصوص کنترل و نظارت در متون مدیریت تعاریف متنوعی با اختلاف‌های جزئی ارائه شده است که همگی در بیان یک واقعیت اجماع دارند. برخی در بیان کاربردی مفهوم کنترل در دانش مدیریت بیان داشته‌اند:
«کنترل فعالیتی است که ضمن آن عملیات پیش‌بینی شده با عملیات انجام شده مقایسه می‌شوند و در صورت وجود اختلاف و انحراف بین آنچه "باید" باشد و آنچه "هست"، نسبت به رفع و اصلاح آنها اقدام می‌شود» (صادقپور، 1353، ص 159).
و در تعاریف دیگری جریان و فرآیند کنترل نیز ارائه شده است. براساس این تعاریف:
«کنترل عبارت است از فعالیتی منظم که ضمن آن نتایج مورد انتظار در قالب استانداردهای انجام عملیات تعیین می‌شوند، سیستم دریافت اطلاعات طراحی می‌گردد، عملیات پیش‌بینی شده و انجام شده با هم مقایسه می‌گردند، اختلاف‌ها و انحراف‌ها مشاهده شده ارزیابی و میزان اهمیت آنها مشخص می‌شوند، و سرانجام اصلاحات لازم برای تحقق هدف‌ها و مأموریت‌های سازمان انجام می‌گیرند» (الوانی، 1379،  ص 88).
بنابراین هرگاه عامل کنترل کننده از خارج به داخل انسان منتقل گردد به‌طوری‌که شخص با اختیار و آگاهی به ارزیابی و اصلاح عملکرد خود در قالب استانداردهای مشخص و در جهت اهداف مطلوب بپردازد، خودکنترلی تحقق یافته است. مفهوم و کاربرد کنترل و نظارت سابقه‌ای به قدمت مدیریت دارد به‌طوری‌که هرگاه از وظایف مدیریت صحبت شده است کنترل بعنوان یکی از مهمترین وظایف مدیریت که ضامن اعمال مدیریت اثربخش و کارآ و تحقق دیگر وظایف و اهداف مدیریت است، مطرح شده است. ضرورت و جایگاه کنترل در نزد اندیشمندان مدیریت قابل تردید نبوده است لکن موضوع اصلی نحوه اعمال کنترل اثربخش و کارآ می‌باشد زیرا اعمال کنترل نامناسب نه تنها به دستیابی به اهداف کمکی نمی‌کند بلکه خود هزینه‌ها و پیامدهای منفی بسیاری را در کارکنان و سازمان به جا می‌گذارد که این مشکلات بطور مفصل بخصوص در کنترل‌های مستقیم و از جانب مافوق بر کارکنان مورد مطالعه و تحقیق قرار گرفته است. در این شرایط است که موضوع خودکنترلی بعنوان نوعی کنترل که بدون هزینه‌ها و مشکلات دیگرکنترلی می‌تواند بیشترین اثربخشی و کارآیی را داشته باشد بتدریج در نظریه‌های مدیریت و با رشد و توسعه این دانش مطرح شد که ما بطور خلاصه به سیر تحولات این موضوع در نظریه‌های مدیریت می‌پردازیم.
بطور کلی تئوری‌های مربوط به مکتب کلاسیک (تئوری‌های مدیریت علمی ـ تئوری اداری ـ تئوری بوروکراسی) بر مفروضاتی استوارند که عبارتند از: سازمان رسمی ـ اصول عام و ثابت ـ انسان اقتصادی ـ تأکید بر کارآیی.
در بخش کنترل و نظارت می‌توان گفت که کنترل مورد نظر در تئوری‌های کلاسیک مدیریت عبارت از دیگرکنترلی و کنترل مدیران و سرپرستان بر کارکنان و از موضوع خودکنترلی بطور کلی غفلت شده است.
تئوری نئوکلاسیک مدافع سرسخت حیثیت و شئون شخصیت وجودی انسان بود و برهان‌ها و استدلال‌های این تئوری بر آن بود که نه فقط نبایستی انسان را بعنوان یک ماشین و یا آلات و ابزار کار مورد استفاده قرار داد بلکه بایستی توجه کافی به روح و روان او داشت تا بتوان از این راه علاوه بر نیازهای مادی، احتیاج‌های معنوی و عاطفی او را نیز اقناع کرد و انگیزش بیشتر و پایدارتر به نیازهای اجتماعی بستگی دارد نه نیازهای اقتصادی. بدین ترتیب اصل مبتنی بر انسان اجتماعی می‌بایستی اصل مبتنی بر انسان منطقی را تکمیل کند.
تأثیر تفکر نئوکلاسیک را بر روش‌های کنترل می‌توان در توجه به نقش گروه و هنجارهای گروهی در کنترل افراد، توجه به رضایت شغلی و غنی‌سازی شغل و نیازهای احترام و خودیابی و تأثیر آن در ایجاد خودکنترلی، حرکت از کنترل‌های مستقیم و شدید به کنترل‌های منعطف و بر مبنای هدف و نتیجه مشاهده نمود.
با رشد و تکامل تئوری‌های مدیریت، موضوع خودکنترلی جایگاه و اهمیت ویژه‌ای یافت به‌طوری‌که (به عنوان نمونه) در تئوری مدیریت بر مبنای هدف[1] کنترل عملاً عبارتست از خودکنترلی. این مطلب ناشی از مشارکت فعال کارکنان و مدیران هر قسمت در تعیین اهداف واحد خود و پذیرش مسئولیت لازم برای رسیدن به این هدف،  می‌باشد (ایران نژاد پاریزی، 1378، ص 153).
بطور کلی هریک از تئوری‌ها بخصوص نظریه‌های رفتاری مدیریت در موضوع‌های رهبری، انگیزش و فرهنگ سازمانی نگرش خاص خود را به کنترل و نظارت انسان دارد و نوع خاصی از نظام‌های کنترل و نظارت را می‌پذیرد بخصوص اینکه هر یک از این نظریه‌های حاوی نظام ارزشی و فکری خاصی در مورد انسان و مسائل مربوط به آن است. در حقیقت مهمترین تأثیری هم که اسلام بعنوان یک دین بر روی دانش مدیریت و نظریه‌های کنترل و نظارت (بعنوان یکی از شاخه‌های علوم اجتماعی که ارتباط و تأثیر مستقیم بر نحوة زندگی انسان و جامعه انسانی دارد) می‌تواند داشته باشد از جانب همین نظام ارزشی و مبانی فکری مطروحه در این نظریه‌ها است.
با این مرور خلاصه در نظریه‌های مدیریت به بررسی موضوع خودکنترلی در منابع اسلامی از دو بعد "اعتقادات و ارزش‌های اسلامی در زمینه خودکنترلی" و "تمهیدات عملی در زمینه تحقق خودکنترلی" می‌پردازیم.

2- خودکنترلی در منابع اسلامی
2-1- اعتقادها و ارزش‌های اسلامی در زمینه خودکنترلی
2-1- 1- نظارت الهی
نظام اعتقادی اسلام در عالیترین سطح به بیان نظارت الهی می‌پردازد که دارای ویژگی‌های منحصر به فردی می‌باشد و بدون آنکه محدودیت‌های نظارت‌های دیگران را داشته باشد ، امتیازهای خاص خود را دارد:
الف) این نظارت تمامی اعمال و ابعاد زندگی انسان را شامل می‌شود.[2]
ب) این نظارت توسط خداوند که خالق انسان و بر همه چیز تواناست، صورت می‌گیرد.[3]
پ) این نظارت توسط کمال مطلق است که بر بندگان خود رئوف و مهربان‌ترین است. بر بندگان ذره‌ای ظلم نمی‌کند، خوبی‌ها را به چندین برابر پاداش می‌دهد و عذاب بدی‌ها در حقیقت چیزی جز خود این اعمال بد نیستند.[4]

2-1-2- جهان آخرت و معاد
در نظام اعتقادی اسلام، هستی محدود به این جهان مادی نمی‌شود که با مرگ انسان پایان پذیرد بلکه این جهان تنها جزء کوچکی از هستی می‌باشد و جسم انسان نیز جزئی از وجود او را تشکیل می‌دهد و پس از مرگ زندگی انسان در مراتب بالاتری از حیات ادامه پیدا می‌کند. بنابراین نیستی برای انسان معنا ندارد. زندگی در این جهان مقدمه‌ای بر حیات ابدی اوست و نحوة زندگی در آن جهان بستگی به چگونگی زندگی او در این جهان است بنابراین لحظات زندگی انسان ارزش بی‌نهایت پیدا می‌کند زیرا سرنوشت ابدی او را رقم می‌زند. از این‌رو است که می‌بینیم تمامی پیامبران برای بیداری و تنبّه بشر بیش از هر چیز به مسئلة معاد اشاره کرده‌اند و بخش عظیمی از آیه‌های قرآن کریم نیز به این مسئله اختصاص دارد.
ویژگی‌های جهان آخرت در قرآن کریم:
الف) متاع دنیا نسبت به آخرت قلیل و ناچیز است.[5]
ب) حیات حقیقی در جهان آخرت تحقّق می‌یابد.[6]
پ) در جهان آخرت جزای اعمال انسان داده می‌شود.[7]
ت) در آخرت، اعمال انسان بطور کامل حاضر می‌شوند.[8]
2-1-3- تقوی
یکی از مهمترین ارزش‌های اسلامی که سر منشأ ارزش‌های دیگر می‌باشد، تقوی است که مهمترین ثمرة اعتقادهای اسلامی در زمینه خداشناسی و توحید و معاد می‌باشد.
تقوی از وقایه به معنای نگهداری می‌آید و ملکه و حالت معنوی و درونی است که انسان را از زشتی‌ها و آنچه مورد نهی خداوند متعال است، باز می‌دارد. در حقیقت تقوی معادل خودکنترلی می‌باشد. تقوی در معارف اسلامی از اهمیت و ویژگی‌های خاصّی برخوردار است و به عنوان عامل رهایی از عذاب آخرت و رسیدن انسان به بهشت و أجر عظیم خداوند، تیسیر امور و خارج شدن از گرفتاری‌ها و بهره‌گیری از علم الهی و محبّت خداوند، شرط بهره‌گیری از هدایت قرآن کریم و قبولی اعمال نزد خداوند، معرفی شده است.

2-1- 4- سعادت و شقاوت انسان بستگی به اعمال اختیاری و آگاهانه او دارد
اسلام در مقابل کسانی‌که خود را محکوم سرنوشتی می‌دانند که خود تأثیری بر آن ندارند (باصطلاح از لحاظ مکان کنترل، بیرونی هستند) در نهایت، عامل مؤثر بر سعادت و شقاوت انسان را اعمال اختیاری و آگاهانه او می‌داند. از این‌رو است که در قرآن کریم قبولی و تأثیرگذاری اعمال صالح مشروط به وجود ایمان و تقوی شده است. یعنی شخص، آن اعمال را از روی ایمان و تقوی انجام دهد که شامل هر دو معنی اختیار و آگاهی می‌شود.

2-1-5- ارزش و کرامت انسان در اسلام
از دیگر اعتقادهای اسلامی که زمینه‌ساز تحقق خودکنترلی است؛ مسئله ارزش و کرامت انسان است زیرا اگر انسان قدر و منزلت و جایگاه رفیع خود را بهتر بشناسد دیگر به امور پست و آلوده شدن به زشتی‌ها رضایت نمی‌دهد و برعکس شخصی که برای خودش ارزش و منزلتی قائل نیست تن به هر ذلتی می‌دهد و چنین شخصی که خود از شر اعمالش در امان نیست؛ بالطبع دیگران نیز از شر او در امان نیستند:
  امام هادی(ع): «هرکسی که در نزد خودش پست و بی‌ارزش است پس تو از شر او در امان نباش»[9] (ابن‌شعبه، 1382، ص 362)
امام علی(ع): «هر که شرافت و بزرگواری یافت، خود را از امور پست باز می‌دارد»[10] (تمیمی‌آمدی، 1366، جلد 2، ص 203)
امام علی(ع): «آنان که کرامت نفس دارند هرگز با ارتکاب گناه آن را پست و موهون نمی‌کنند» (تمیمی‌آمدی، 1366، جلد 2، ص 210)
اسلام برای انسان جایگاهی قائل است که در هیچ مکتب دیگری نظیر آن را نمی‌بینیم. قرآن به انسان گوشزد می‌کند که تو تکریم شده پروردگار عالم هستی و استعداد آن را داری که به مقامی برسی که مسجود ملائکه شوی و در قرب خداوند به جایی برسی که هیچ ملکی را توان آن نباشد: «و ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را به مرکب بر و بحر سوار کردیم و از هر غذای لذیذ و پاکیزه آنها را روزی دادیم و بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت بزرگ بخشیدیم»[11] (سورة اسراء، آیه 70)
بعلاوه دین اسلام با معرفی شخصیت‌هایی همچون رسول اکرم(ص)، امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) و ائمه معصومین بعنوان جایگاه رفیع و ارزش و کرامت انسان‌ها را نشان می‌دهد و با دعوت انسان‌ها به تبعیت و در حقیقت مثل ایشان شدن، استعداد و مقام وجودی انسان را متذکر می‌شوند و این مسئلة بسیار مهمی است و تأثیر زیادی بر شخصیت پیروان هر مکتب و گروهی دارد زیرا الگویی که هر مکتب و نحله‌ای برای انسان معرفی می‌کند در حقیقت نشان دهندة جایگاه و منزلت و ارزش انسان در نزد آن است و دین اسلام با ارائة نمونه‌های عملی انسان کامل و مقام خلیفه الله برای بشر بیشترین خدمت را به شخصیت انسانی کرده است.

2-2- تمهیدات عملی در زمینه خودکنترلی
مهمترین عامل مؤثّر در اعمال انسان، افکار و اعتقادات اوست از این‌رو است که دین اسلام اهمیّت  ویژه‌ای به مسئله تفکّر و تعقّل داده است زیرا آنچه در اسلام معتبر است اعمال اختیاری است که بر پایة شناخت و عقیده صحیح باشد و این شناخت است که نحوة عمل را مشخص می‌سازد در این زمینه تمهیداتی که در اسلام پیش‌بینی شده است را می‌توان بشرح زیر نام برد:

2-2-1- لزوم شناخت عقاید اسلامی و ایمان به آن برای هر مسلمان
هر شخص با گفتن شهادتین و پذیرش عقاید و احکام اسلام و یا مانند ما که از پدر و مادر مسلمان زاده شده‌ایم، مسلمان محسوب می‌گردد و در دایرة حقوق اسلامی قرار می‌گیرد اما این تنها نقطة آغاز در یک سلوک عقلانی، عرفانی و شخصیتی در جهت شناخت، ایمان و عمل به معارف اسلامی و تکامل معنوی است. از این‌رو است که خداوند در جواب کسانی‌که مدّعی ایمان شدند، به پیامبر خود می‌فرماید که به ایشان بگو که شما اسلام آورده‌اید امّا هنوز این اسلام وارد قلوب شما نشده است و به آن ایمان نیاورده‌اید.
از طرف دیگر بر هر مسلمانی واجب است که طالب شناخت دین باشد و در این مسیر گام بردارد. رسول خدا(ص) در این خصوص فرموده‌اند:
         «طلب علم بر هر مسلمانی واجب است»[12] (کلینی، جلد 1، ص 30)
2-2-2- قرآن و نقش تذکّری آن برای انسان
برخی معتقدند کلمة انسان از ریشه نسیان به معنای فراموشی است. این بیان هر اندازه که صحیح یا غلط باشد اشاره به یکی از ویژگی‌های انسان یعنی فراموشی دارد که در جای خود لازمة زندگی بشری است اما از طرف دیگر اهمیّت تذکّر و یادآوری انسان را به مسائلی که لازمة‌ حیات متعالی و هدفدار اوست نشان می‌دهد. از این‌رو است که خداوند در امر به پیامبر اکرم به تذکّر دادن تأکید می‌فرماید و فلسفة نزول آیه‌های متعدّد، متذکّر شدن انسان می‌باشد. اهمیت نقش تذکّری قرآن به حدّی است که خداوند از قرآن کریم تعبیر به ذکر و تذکره کرده است زیرا قرآن کریم سرمایة گران‌سنگ و جاودانی است که زیبایی‌های لفظی و معنوی آن انسان را به خود جذب می‌کند و با محکمترین براهین و شیواترین بیان به تعلیم معارف اسلامی و تذکّر ارزش‌های انسانی می‌پردازد.

2-2-3- کلام و سیرة معصومین و ارشادات و ادعیة ایشان
علاوه بر قرآن کریم بعنوان ثقل اکبر، پشتوانه گران‌سنگ دیگری که پیامبر اکرم در امّت خود به امانت گذاشته است و تمسّک به آن را ضامن هدایت و سعادت ابدی ایشان دانسته است، عترت و اهل بیت پیامبر اکرم است که در قالب احادیث و کلام و سیرة ایشان برای ما به یادگار مانده است.
همچنین دعاهای معصومین(ع) علاوه بر اینکه از بهترین وسایل ارتباط مستقیم با خداوند و اثرات عظیم آن است. در ضمن خود شامل تعلیم معارف اسلامی و تذکّر به ارزش‌های اسلامی می‌باشد.
علاوه بر کلام معصومین، سیرة عملی ایشان بعنوان الگوی عملی، تأثیر بسزایی در نشر و تبلیغ ارزش‌های اسلامی دارد. زیرا اصولاً دعوت عملی به ارزش‌ها تأثیر بیشتری از دعوت زبانی دارد و کلام و سخن نیز در صورتی‌که ملازم با عمل شخص (یا گروه) گوینده باشد مؤثّر خواهد بود و این عوامل در پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) در حدّ أعلی موجود است و تاریخ زندگانی ایشان مملوّ از حکایاتی است که چگونه ایشان با سیره و روش زندگی خود انسان‌ها را دعوت به حق و ارزش‌های الهی نموده‌اند و حتّی کسانی‌که بواسطه تبلیغات سوء، دشمن ایشان بوده‌اند پس از مشاهدة کردار ایشان مجذوب گشته‌اند و هم اکنون نیز پس از گذشت قرن‌ها از تاریخی که مملوّ از دشمنی حق ستیزان بوده است که سعی در انکار و تحریف فضایل ایشان داشته‌اند؛ آنچه از سیرة زندگی ایشان برای ما بر جای مانده است، الهام بخش معارف اسلامی و مبلّغ ارزش‌های الهی است.

2-2-4- عبادات اسلامی و نقش آن در ایجاد خودکنترلی
اسلام شامل مجموعه‌ای از عبادات است که بر شخص مسلمانی که به بلوغ عقلی و جسمی رسیده باشد تکلیف می‌گردد که فلسفه آنها همانا یاد خدا و تذکر به اعتقادات اسلامی، تعمیق ایمان و تحقق و تحکیم ارزش‌ها در فرد و جامعه است. ثمره این عبادات در حقیقت ایجاد ملکه تقوا و به عبارت دیگر کنترل درونی و آگاهانه انسان بر اعمال خویشتن است.

2-2-5- هماهنگی هدف‌های فرد و مدیریت در اسلام
در بررسی نظریه‌های رهبری ملاحظه کردیم که با هماهنگی هدف‌های کارکنان و سازمان و مدیریت سعی در ایجاد خودکنترلی در کارکنان شده است از اینرو به اقداماتی نظیر سهیم کردن در سود سازمان، متوسّل شده‌اند امّا همان‌طور که در بحث سطوح اهداف انسان گفتیم ممکن است این اقدام‌ها باعث هماهنگی در سطوح پایین اهداف خود و سازمان شود امّا این اهداف در سطوح بالاتر با هم تفاوت دارند که در شرایطی این تفاوت ممکن است به تضادّ تبدیل شود علّت آن را نیز باید فلسفه حاکم بر این نظریه‌ها بیابیم زیرا در این فلسفه مهمترین ارزش، منافع شخصی می‌باشد و حتّی پرداختن به مسائلی همچون اخلاق، حقوق دیگران... در حقیقت در این راستا می‌باشد. بنابراین این تطابق و هماهنگی نمی‌تواند عمیق و پایدار باشد.
در حالی‌که در نظام ارزشی اسلام، هدف غایی هر فرد فوق این منافع شخصی است در حقیقت چیزی که برای فرد مسلمان اهمیّت دارد اطاعت امر خداوند و بندگی اوست که تنها راه سعادت دنیا و آخرت خود را در آن می‌بیند.
 «مرا پرستش کنید، این راه مستقیم است»[13] (سورة یس، آیه 61)
در حقیقت این راهی است که انسان را به قرب الهی و کمال مطلوب می‌رساند و به کسب و کار و سود آوری مادی نیز در این چارچوب نگریسته می‌شود و بعنوان جزئی از زندگی بشر و در راستای این هدف اعتبار دارد. این مسئله بسیار مهمّی است زیرا انسان، فطرت کمال خواهی نامحدود و سیری ناپذیری دارد حال اگر نظام فکری و فضای ارزشی او کمال را مافوق تکاثر مادی و مقام و شهرت در دنیا نشناسد بالطّبع هر فردی در این رقابت قرار می‌گیرد و چون از طرف دیگر منابع دنیا چه از لحاظ ثروت مادی و چه مقام و قدرت محدود می‌باشد،‌ تخالف و تزاحم و اهداف افراد اجتناب ناپذیر می‌باشد. اما در دین اسلام هدفی را که برای انسان معرّفی می‌کند خارج از چارچوب تنگ مادی و دنیایی می‌باشد در این حالت نه تنها اهداف افراد با یکدیگر تزاحمی ندارد بلکه در یک راستا و جهت و مؤیّد هم می‌باشند. در این نظام ارزشی است که خدمت به خلق بعنوان بالاترین ارزش و بزرگترین عبادات در جهت قرب انسان به خداوند مطرح می‌شود و رفع حوائج مادی و معنوی انسان‌ها بعنوان نعمت الهی محسوب می‌شود و مال و ثروت دنیا و قدرت و مقام دنیوی ابتلا و آزمایش الهی می‌باشد و قدرت و مقام تنها در صورت خدمت به خلق و احقاق حق،‌ اعتبار دارد.

بنابراین با توجه به اینکه اهداف سازمانی (سازمان‌های اقتصادی و اجتماعی تا سازمان حکومتی) نیز در جامعه اسلامی باید لزوماً در جهت اهداف اسلامی و مطابق نظام ارزشی اسلام باشد، هماهنگی اهداف کارکنان، مدیریت و سازمان در بالاترین سطح ایجاد می‌شود.

نتیجه‌گیری
نظام ارزشی اسلام با تبیین نظارت الهی با ویژگی‌های ممتاز خود که تمامی ابعاد زندگی انسان را در بر می‌گیرد، با در نظر گرفتن زندگی ابدی برای انسان که جزای کامل اعمال انسان را امکانپذیر می‌سازد، با بیان تقوا و آثار آن بعنوان مهمترین عامل سعادت انسان، با تکریم انسان و اختیار و آگاهی او زمینه تحقق خودکنترلی در عالی‌ترین سطح در انسان را فراهم می‌سازد و از طرف دیگر تمهیدات عملی برای تذکر و گرایش به این ارزش‌ها و تحقق آثار آن (از جمله خودکنترلی) در دین اسلام ارائه شده است. البته تحقق این خودکنترلی در سطح سازمان و در جهت اهداف سازمانی منوط به هماهنگی اهداف سازمان با نظام ارزشی اسلام می‌باشد که این موضوع در جامعه اسلامی مفروض در نظر گرفته شده است. 

پی‌نوشت‌ها:
[1]- Management by ives
2- «وکان الله علی کلّ شیءٍ رقیبا» (سوره نساء، آیه 1) و نیز ر.ک. (سورة احزاب، آیه 52)، (سورة بقره، آیه 96)، (سورة بقره، آیه 110) و....
3- «ولله ملک السّموات و الأرض و ما فیهنّ و هو علی کلّ شیءٍ قدیر» (سورة مائده، آیه 120) و نیز ر.ک. (سورة تغابن، آیه 1)، (سورة مائده، آیه 17).
4- «إنّ الله بالنّاس لرئوف رحیم» (سورة بقره، آیه 143)، «من جاء بالحسنة فله عشر أمثالها و من جاء بالسّیّئة فلا یجزی إلاّ مثلها و هم لا یظلمون»  (سورة انعام، آیه 160).
5- «قل متاع الدّنیا قلیل و الآخرة خیر لّمن اتّقی».
6- «وما هذه الحیاة الدّنیا إلاّ لهو و لعب و إنّ الدّار الآخرة لهی الحیوان لو کانوا یعلمون» (سورة عنکبوت، آیه 64).
7- «إنّه یبدأ الخلق ثّم یعیده لیجزی الّذین ءامنوا و عملوا الصّالحات بالقسط و الّذین کفروا لهم شراب من حمیم و عذاب ألیم»  (سورة یونس، آیه 4).
8- «یوم تجد کلّ نفس ما عملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء» (سورة آل عمران، آیه 30).
9- «من هانت علیه نفسه فلا تأمن شره».
10- «من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیة».
11- «ولقد کرّمنا بنی آدم و حملناهم فی البرّ و البحر و رزقناهم من الطّیّبات و فضّلناهم علی کثیر ممّن خلقنا تفضیلا».
12- «طلب العلم فریضة علی کلّ مسلم».
13- «أن اعبدونی هذا صراط مستقیم».

منابع و مآخذ:
1.  قرآن کریم.
2.  ابن‌شعبه، حسن بن علی، قرن 4ق (1382)، تحف‌العقول عن ال الرسول صلی‌الله‌علیهم. التمحیص، قم: ذوی‌القربی.
3.  الوانی، سیدمهدی (1379)، مدیریت عمومی، تهران: انتشارات نی، چاپ چهاردهم.
4.  ایران‌نژاد پاریزی، مهدی (1378)، روش‌های تحقیق در علوم اجتماعی، تهران: مؤسسه تحقیقات و آموزش مدیریت.
5.  تمیمی‌آمدی، عبدالواحد بن محمد (1366)، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه و شرح جمال‌الدین محمد خوانساری، تهران: دانشگاه تهران، ج2.
6.  صادقپور، ابوالفضل (1353)، نظریه جدید سازمان، مدیریت و علم مدیریت، تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتی.
7.  کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب [بی‌تا]، اصول کافی، ترجمه و شرح جواد مصطفوی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اهل‌بیت علیهم‌السلام..........................................................................

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله نگاه نهج البلاغه به نظریه تصمیم (1)

دانلود مقاله نگاه نهج البلاغه به نظریه تصمیم (1)

...........................................................
مولف/مترجم: محمد نجف‌زاده
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی):
وضعیت: تمام متن
منبع:
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir
مقدمه: این مقاله که خلاصه‌ای از یک پایان نامه است به دنبال نقد یکی از نظریات مدیریت غربی در زمینه تصمیم‌گیری است. در جامعه‌ای که بر پایه انگیزه‌ها و مقاصد دینی بنا نهاده شده و«سیره علوی» را سرلوحه رفتار خود قرار داده است و به دنبال پیاده کردن احکام حیات بخش اسلام می‌باشد؛ یقیناً هر نظریه و تئوری نمی‌تواند در رفتار عملی، الگو و سرمشق افراد و حکومت قرار گیرد. این مقاله به روشنی نشان می‌دهد که چگونه یک نظریه، علیرغم ظاهر ساده خود می‌تواند در تعارض اساسی با مبانی فکری و عقیدتی حاکم بر یک جامعه دینی، چون جامعه ما باشد.
امروزه حتی اندیشمندان غربی نیز، در علوم اجتماعی، کمتر از نظریات جهانشمول و فراگیر سخن می‌گویند. موضوع مطالعه علوم اجتماعی، انسان است و هر چه زمان می‌گذرد اختلاف میان انسانها که قرآن کریم از آن به عنوان عامل معارفه میان آنها یادکرده، بیشتر خودنمایی می‌کند. اگر تا نیمه اول قرن بیستم نظریه پردازان غربی برای انسان نیز بسان طبیعت، به ماهیت کاملاً مکانیکی قائل بودند و او را محکوم قوانین ثابت طبیعت می‌دانستند،‌امروزه عده‌ای از صاحب نظران علوم اجتماعی از وجودنداشتن هر نوع قانون ثابت، در رفتار انسانها، سخن می‌گویند.


یکی از عوامل اثرگذار بر رفتار انسان و در نتیجه بر نظریات علوم اجتماعی عامل «فرهنگ» با تمامی زیرمجموعه‌های آن است. دین و مذهب، از اساسی‌ترین نمود‌های فرهنگ به شمار می‌آیند؛ لذا نمی‌توان از تأثیرات دین بر تکوین نظریات غفلت ورزید. از این رو به نظر می‌رسد نقد محققانه نظریات غربی از منظر دین، گام آغازین در تدوین نظریات راهگشا و قابل اجرا باشد. برای سیر به سوی چنین مقصودی، نهج البلاغه به عنوان یکی از متون ناب دینی می‌تواند یاری رسان باشد. لذا این نوشتار به دنبال نقد نظریه رفتار اداری سایمون ـ به عنوان محوری‌ترین نظریه در زمینه تصمیم‌گیری  ـ از دیدگاه نهج البلاغه است.
زیربناهای فکری و فلسفی نظریه سایمون برگرفته از مکتب «پوزیتویسم منطقی» است، لذا در این مقاله ضمن توجه لازم به آموزه‌های این مکتب، نشان داده شده است که عناصر اصلی نظریه رفتار اداری سایمون از دیدگاه نهج البلاغه تأیید نمی‌شود.
تعریف موضوع مورد مطالعه و تبیین اهمیت
«‌تصمیم‌گیری» در میان مباحث علم مدیریت جایگاهی بس رفیع دارد. شاید به جرأت بتوان ادعا کرد که هیچکدام از مباحث این علم از اهمیت «‌تصمیم‌گیری» برخوردار نیستند. دلیل این سخن را می‌توان، گستردگی ادبیات آن و رواج روزافزون نظریات ‌تصمیم‌گیری دانست.
40 سال از زمانی که سایمون با شهامت هر چه تمام‌تر «مدیریت را همان ‌تصمیم‌گیری خواند و جوهره مدیریت را ‌تصمیم‌گیری شمرد» می‌گذرد. (SIMON, 1960, P.4)؛ اما هنوز این سخن سایمون در میان انبوه نظریات علم مدیریت، مستحکم و پرتوان باقی مانده است.
در لسان دین «عزم» مترادف واژه «تصمیم» بکار رفته است. در قرآن کریم «عزم»، بر یک امر جدی و ضروری اطلاق شده، همچنین مقام عزم بسیار متعالی دانسته شده و امور مهم و فریضه‌ها، «عزایم» نامیده شده‌اند (و لمن صبر و غفر ان ذلک لمن عزم الامور) اطلاق صفت «اولوالعزم» به فرستادگان ویژه الهی و پیامبران عظیم الشأن دلیل دیگری بر اهمیت مقام ‌تصمیم‌گیری است. (مرتضی جوادی آملی،‌صفحات 10-1)
علی (ع) در نهج البلاغه پیامبران را به قوت و ‌تصمیم‌گیری آنها توصیف می‌کند:
عزم ولکن الله سبحانه جعل رسله اولی قوه فی عزائمهم... (خطبه 192).
در صورتی که خداوند پیامبران را با عزم و اراده قوی مبعوث کرد (نهج البلاغه، ص 389).
هیچ مدیر و کارمندی از ‌تصمیم‌گیری بی‌نیاز نیست و به صورت مستمر باید تصمیماتی اخذ کند؛ اما سنگینی این وظیفه بر دوش مدیران بیشتر است. مدیران نه تنها باید تصمیمات مناسب اتخاذ کنند که باید مراقب ‌تصمیم‌گیری زیردستان هم باشند. (SIMON, 1960, P.5) مقوله اخیر یعنی «تصمیم‌سازی» جان و روح نظریه رفتار اداری می‌باشد. سایمون در نظریه رفتار اداری به دنبال آن است که نشان دهد، چگونه می‌توان سازمانها را در قالب فرآیندهای تصمیم سازی آنها شناخت.
علاوه بر آنچه بیان شد، هدف این مقاله به آن است که یکی از توانمندترین دیدگاههای مدیریت غربی در مقوله ‌تصمیم‌گیری را از دیدگاه نهج البلاغه مورد نقدقرار دهد. همچنین به صورت اجمالی، به بررسی تأثیر آموزه‌های دینی بر ‌تصمیم‌گیری را بپردازد.
تعریف مفاهیم و واژگان
در این بخش بعضی از اصطلاحات کلیدی که در این مقاله نقش محوری دارند، به اجمال مورد بررسی قرار می‌گیرد:
1-4 ‌تصمیم‌گیری:
«‌تصمیم‌گیری نوعی واکنش است که فرد در برابر یک مسأله از خود نشان می‌دهد. بین وضع موجود و وضع مورد نظر (یا مورد درخواست) فاصله یا تفاوت هست، و برای رسیدن به وضع مورد نظر باید اقداماتی صورت گیرد.» (رابینز، 1374، ص 220)
یکی از متون مدیریت اسلامی ‌تصمیم‌گیری را به صورت زیر تعریف می‌کند:
«عمل و فعلی که بر اساس بینش اسلامی، در جهت اجرای اهداف عالیه اسلام،‌با ملاحظه و بکارگیری ضوابط و معیارهای ارزشی ـ اسلامی در موردی معمول می‌گردد (مرتضی جوادی آملی،ص3).
رویکردهای ‌تصمیم‌گیری:
فرآیندی که در جهت حل مشکل و یا استفاده از فرصت صورت می‌پذیرد و نهایتاً به تصمیم منجر می‌شود می‌تواند به صورتهای مختلف انجام پذیرد. نوع تلاش فرد در راستای اخذ تصمیم، رویکرد او را در مقوله ‌تصمیم‌گیری مشخص می‌سازد (دقت، 1375، ج 1، ص 682). این تلاش می‌تواند با درجات مختلف نظام مندی و منطقی بودن (عقلانیت) صورت پذیرد. در حقیقت رویکردهای ‌تصمیم‌گیری را بر اساس میزان عقلانیت می‌توان توصیف کرد که در یکسو نظریات کاملاً عقلایی و در سوی دیگر نظریات شهودی قرار دارند. نظریات ‌تصمیم‌گیری به اندازه‌ای که از عقلانیت فاصله می‌گیرند به رویکردهای شهودی نزدیک می‌شوند. در اینجا به مهمترین نظریات در مورد رویکردهای ‌تصمیم‌گیری اشاره می‌شود:
الف) رویکرد عقلایی: این رویکرد، زمانی صورت می‌پذیرد که فرد مسأله را به صورت سیستماتیک تجزیه و تحلیل کند و مراحل منطقی را به ترتیب، برای رسیدن به راه حل، پشت سر گذارد. سایمون برای رویکرد ‌تصمیم‌گیری عقلایی 3 مرحله را برمی‌شمرد:
ـ‌بررسی گزینه‌های رفتاری موجود به شیوه دورنمایی پیش از ‌تصمیم‌گیری
ـ توجه به همه پی آمدهای پیچیده که به دنبال هر گزینش می‌آیند.
ـ بهره‌گیری از نظام ارزشها به عنوان معیار کار و جدا کردن یک گزینه، از میان همه مجموعه گزینه‌ها (هربرت سایمون، 1371، ص 99)
نظریات کلاسیک سازمانی‌، ‌تصمیم‌گیری را یک رویکرد کاملاً منطقی و عقلایی می‌دانند.
ب ـ‌رویکرد عقلانی محدود: رویکرد عقلایی، یک روش آرمانی برای ‌تصمیم‌گیری سازمانی به شمار می‌آید. در نیم قرن اخیر نظریات مختلفی در مخالفت با رویکرد عقلایی ظهور پیدا کرده است. بزرگترین ضربه بر نظریات کلاسیک ‌تصمیم‌گیری، توسط سایمون ـ در کتاب رفتار اداری (1943) و پس از آن در کار مشترک با مارچ (1958) ـ وارد شد. دیدگاه سایمون در مورد عقلانیت محدود انسانی با استقبال بسیار مواجه شد، تا آنجا که سایمون در سال 1978 جایزه نوبل اقتصاد را به دلیل همین اندیشه، دریافت می‌کرد.
بررسی نظریات و دیدگاههای سایمون نشان می‌دهد که رویکرد عقلایی و عقلایی محدود تفاوتهای زیر را با هم دارند:
(نگاره شماره 1: تفاوتهای میان رویکردهای عقلایی و عقلانی محدود)

فرآیند ‌تصمیم‌گیری به همان اندازه که از «عقلانیت» فاصله می‌گیرد، به ‌تصمیم‌گیری شهودی نزدیک می‌شود. سایمون محدودیتهای عقلانیت انسانی را به تفصیل مورد بررسی قرار می‌دهد که به آن اشاره خواهد شد. مطابق این رویکرد، حتی اگر فرد در تصمیمات برنامه‌ریزی نشده و نامشخص بخواهد کاملاً عقلایی عمل کند، ناچار است بر اساس قضاوتهای شهودی و تجربی تصمیم نهایی را بگیرد.
ج) رویکرد شهودی (اشراقی): به هنگام ارائه راه حل می‌توان از فرآیندهای شهودی استفاده کرد. «نتیجه یک تحقیق نشان می‌دهد که معمولاً مدیران بدون توجه به اثراتی که تصمیمات بر سود یا سایر نتایج قابل سنجش دارد، اقدام به ‌تصمیم‌گیری می‌نمایند... بسیاری از عوامل نامحسوس، در امر انتخاب بهترین راه حل، اثرات شدیدی می‌گذارند. نمی‌توان با یک روش منظم(سیستماتیک) این عوامل را به سنجش درآورد؛ از این‌رو افراد با اتکا به قضاوتهای شهودی راه حل را انتخاب می‌نمایند. معمولاً مدیران تصمیم خود را بر مبنای آنچه فکر(حس) می‌کنند مناسب است می‌گیرند، نه آنچه داده‌ها و اسناد بر آن گواهی می‌دهند» (دفت، 1375، ج1، ص689)
سایمون در آثار جدیدترش تأکید زیادی بر فرآیندهای شهودی در ‌تصمیم‌گیری دارد. به نظر وی با توجه به طبیعت و نوع مشکل، ترکیبی از این دو رویکرد مورد استفاده قرار می‌گیرد و جدا دانستن و نامرتبط دانستن این دو رویکرد را نادرست برمی‌شمرد. سایمون تصریح می‌کند که رویکرد شهودی در واقع استفاده از تجارب و دانش گذشته است که در حافظه درازمدت فرد ذخیره شده و در یک «فرآیند تشخیص ـ و ـ بازیابی» تعداد زیادی از الگوهای رفتاری؛ متناسب با شرایط ‌تصمیم‌گیری بازیابی می‌شود. لذا در هر ‌تصمیم‌گیری، آمیخته‌ای از شیوه‌های منطقی و شهودی مورد استفاده قرار می‌گیرد که نوع این آمیخته در ارتباط مستقیم با نوع مشکل است (SIMON, 1987, P.57-64)
از مجموع آنچه بیان شد می‌توان گفت که حتی اگر فرایند حل مسأله بتواند به صورت منطقی صورت پذیرد، شناسایی مشکل و یا فرصت، غالباً حالت شهودی دارد (دفت، 1375، ج 1، ص 689).
د) رویکرد مطلوب تلویحی: در این رویکرد نیز مانند رویکرد رضایت بخش (عقلایی محدود) شخص تصمیم گیرنده می‌کوشد تا با ساده کردن فرایند ‌تصمیم‌گیری، مسائل پیچیده را حل کند. در این رویکرد، فرد نه منطقی عمل می‌کند و نه عقلانیت وی عینی است؛ بلکه از همان ابتدا با توجه به نوع سلیقه و اعمال نظر شخصی، یک راه حل بهتر را انتخاب می‌کند و اقدامات بعدی به این منظور است که فرد مطمئن شود راه حل مورد نظر و مطلوب وی همان راه حل «درست» است (رابینز، 1374، ج 1، ص 234).
پوزیتویسم منطقی
سایمون تصریح می‌کند که مکتب پوزیتویسم منطقی را به عنوان نقطة عزیمت در نظریة خویش پذیرفته است. لذا مناسب به نظر می‌رسد تا با آموزه‌های اساسی این مکتب آشنا شویم.
تاریخچة پوزیتویسم منطقی
پوزیتویسم منطقی در سالهای دهة 1920 در دانشگاه وین شکل گرفت. از چهره‌های این مکتب فلسفی می‌توان از «فلیکس کافمن»، «فیلیپ فرانک» و «هانس‌هان»، «مورتیس شلیک»، «جان آیر» و «رودلف کارناپ» یاد نمود.
در مورد اینکه چرا به این حلقه، پوزیتویسم منطقی اطلاق می‌شود؛ قید منطقی بودن «LOGICAL» یا «CONSISTENT» بیانگر شمول تجربه‌گرایی در کلیة نظرات اعضای این حلقه است. بنا به ادعای بانیان، این مکتب به هر موضعی که از لحاظ منطقی از دیگر مواضع نتیجه شود ملتزم خواهد ماند (ملکیان، 1377، ص 224).
پوزیتویسم منطقی و متافیزیک
پوزیتویسم منطقی، متافیزیک را به دلیل تحقیق ناپذیری تجربی، فاقد معنی و پوچ می‌داند. هرچند رد متافیزیک قبلاً از سوی امپریستها، صورت گرفته بود و امر جدیدی به شمار نمی‌آمد؛ اما پوزیتویستهای منطقی متافیزیک را محمل،‌پوچ و فاقد معنی برمی‌شمرند (نه فقط بی‌فایده و غیر عملی آنگونه که امپریستها بیان می‌کردند) (خرمشاهی، 1361، ص 10).
متا فیزیک در باور آنها شامل همة معارف بشری به جز علوم تجربی، منطق و ریاضیات می‌شود یعنی تقریباً تمامی فلسفه، علوم نظری، علوم اجتماعی و همچنین انواع ایدئولوژیها، علوم انسانی و بویژه الهیات،‌عرفان، هنر، زیبایی شناسی و اخلاق (خرمشاهی، 1361، ص 24)
پوزیتویسم منطقی و اخلاق
علیرغم اختلاف نظرهایی که میان اندیشمندان این مکتب وجود  دارد،‌اما همة آنها، هر نوع اخلاق متعالی و هر کوششی برای تمسک به حوزه ارزشها، که فراتر از عالم تجربه باشد را محکوم می‌کنند. از نظر آنان احکام ارزشی و اخلاقی در قلمرو متافیزیک قرار دارد: لذا بی معنی و مهمل است (خرمشاهی، 1361، ص11) همچنین ارزشها و غایات اخلاقی مطلقاً ذهنی است نه واقعی. اعتقاد به نومینالیزم ایجاب می‌کند که ورای عالم جزئیات، عالم دیگری که بتوان آن را عالم ارزشها و غایات نامید، وجود نداشته باشد. قضایای اخلاقی مهمل است زیرا دلیلی وجود ندارد که در ماورای عالم تجربه و حقیقت، اموری باشد که به تجربه حسی درنمی‌آید (تائس، 1352، ص 11)
بعضی از پوزیتویستهای منطقی مانند آروکارناپ، نقش احکام و مفاهیم اخلاقی را حتی تا حد اصوات نحوی که از احساس حکایت می‌کنند،‌تنزل می‌بخشند. مثلاً معتقدند کلمه «وای» بجای «بد» در مشاهده یک حادثه ناگوار،‌مفهوم واحدی را می‌رساند (جوادی، ص 59، وبراین مگی، ج 1، 1374، ص194)
پوزیتویسم منطقی و اصل تحقیق‌پذیری
پوزیتویستهای منطقی دریافتند که با روش تجربی، بعضی از گزاره‌ها را نه می‌توان رد کرد و نه قبول. برای رفع این مشکل بعضی از گزاره‌ها را اصولاً بی‌معنی تلقی کردند.(ملکیان، 1377، ص 228) به طور کلی اصل تحقیق‌پذیری تجربی باعث می‌شود که حداقل سه دسته از گزاره‌ها فاقد معنی باشند: گزاره‌های فلسفی (و از جمله منطق و ریاضیات)، گزاره‌های دینی و کلامی و گزاره‌های ارزشی (اخلاقی، زیبایی شناسی و...) (ملکیان، 1377، ص234). این اشکال اساسی باعث شد که پوزیتویستهای منطقی، معیار معناداری را بدین صورت مورد تجدید نظر قرار دهند: «شرط لازم برای اینکه یک گزاره دارای معنای محصل باشد، این است که به صورت قضیه‌ای بیان شود که یا تحلیلی باشد (همانند قضایای منطقی و ریاضی، صدقش از خودش برآید) و یا از نظر تجربی تحقیق‌پذیر باشد» (خرمشاهی، 1361، ص 24)
ابعاد فراتئوریک
مقصود از ابعاد فراتئوریک،‌زیربناهای فلسفی است که نظریات علوم اجتماعی از آنها سرچشمه می‌گیرند. اهمیت این بحث در این است که ابعاد فراتئوریک در هر نظریه، وظیه تعیین و تبیین مبادی تصوری و تصدیقی آن نظریه را بر عهده دارد. نفوذ به لایه‌های زیرین، زیربنایی و محوری هر نظریه، درک مفاهیم اساسی آن، درک نحوة تکوین و شکل‌گیری و موارد مهم دیگر، تنها در پرتو شناخت این ابعاد ممکن است. هرچند در تعداد این ابعاد نظر واحدی وجود ندارد، اما در این نوشتار چهار مبحث مهمتر یعنی: معرفت شناسی، انسان شناسی، هستی شناسی و وظیفه شناسی مد نظر بوده است. حداقل نتیجه‌ای که این بررسی به دنبال دارد این است که نظریة رفتار اداری ـ همانند سایر نظریات علوم اجتماعی‌ـ  محصول نوعی نگرش خاص به حقیقت (معرفت)، هستی، انسان، وظیفه و مقولات مشابه است.
1- نظریة رفتار اداری
اگر بخواهیم تعریفی از نظریة رفتار اداری ارائه دهیم به نظر می‌رسد عبارت زیر مناسب باشد:
«با توجه به آنکه هر رفتار نوعی تصمیم است و هر تصمیم از مفروضات ارزشی و واقعی ناشی می‌شود، سازمانها از طریق فراگردهای اداری بر تصمیمات افراد نفوذ می‌کنند و از این طریق رفتار آنها را در جهت تحقق اهداف سازمانی،‌شکل می‌بخشند».
«نظریة رفتار اداری» به دنبال بیان آن است که چگونه سازمانها برای وصول به اهداف تعیین شده، ابزارها و فراگردهای سازمانی را در اختیار می‌گیرند و آنها را جهت می‌دهند تا تصمیمات افراد سازمانی در راستای اهداف تعیین شده باشد. در واقع این نظریه، یک الگوی تصمیم‌سازی است.
الف‌ـ اهداف سایمون از تدوین نظریة رفتار اداری
1- شناخت سازمانها در چارچوب فراگردهای ‌تصمیم‌گیری آنها (سایمون، 1371، ص یک)
2- رفتار اداری به عنوان راهی برای گشودن دشواریهای عملی سازمان (سایمون، 1371، صفحات دو و هشت)
3- ناخشنودی از نظریات اداری موجود و تلاش جهت پروراندن آنها (سایمون، 1371، ص 21)
4- ایجاد یک رشته از ابزارهای لازم برای تعریف سازمان و بررسی کارکردهای آن(سایمون،1371،ص16)
5- ایجاد علوم اداری بر محور رفتار (سایمون، 1371، صفحات 17 و295)
ب‌ـ جایگاه نظریة رفتار اداری در میان نظریات علم مدیریت
همزمان با انتشار نظرات سایمون در سالهای پایانی نیمة اول قرنی که گذشت، دو جریان فکری در حوزة بررسیهای سازمانی شکل یافته، و جریان جدیدی نیز در حال تکوین بود.
اختلاف میان این دو اندیشه ـ که به صورت عام به تئوریهای کلاسیک و نئوکلاسیک مدیریت مشهوراند‌ـ در برخورد با مسائلی مانند: «اختیار سازمانی» و یا «سازمان رسمی» عمق بیشتری می‌یافت. در این شرایط سایمون ضمن ساده دلانه خواندن بررسیهای تک متغیریِ این دو جریان، نهضتی را در حوزة بررسیهای سازمانی آغاز نمود که «رابینز» از آن به «عقب گرد اصول گرایی» تعبیر می‌نماید (رابینز، 1377، ص 438).
سایمون شدیدترین انتقادات را بر اصول اداری کلاسیکها وارد نمود و آنها را در حد ضرب المثلهایی که هر کدام با دیگری در تناقض هستند، تنزل بخشید (سایمون، 1371، ص 23). همچنین سایمون انتقاداتی را نیز متوجه نئوکلاسیکها می‌کند و ضمن تأیید تأثیر ویژگی‌های شخصیتی عملکرد سازمانی،‌انتقاداتی که از سوی مکتب روابط انسانی متوجه سازمان می‌شود را دلیلی بر اهمیت فراوان نقش سازمانها و تأثیر قابل توجهی که بر رفتار افراد می‌گذارند، قلمداد می‌نماید (سایمون، 1371، ص نه). وی به دلیل نقش غیرقابل انکاری که برای سازمان و تأثیر آن بر رفتار اجتماعی قائل است، درصدد برآمد که در قالب رفتار اداری چارچوبی برای تحلیل و تعریف موقعیتهای اداری فراهم آورد و به نحوی اصول اداری را از آسیب ابهام درونی و تناقض متقابل نجات بخشد (سایمون، 1371، ص303)
سایمون با روشن بینی و واقع نگری قابل تحسین، که از ویژگیهای برجسته او است، سنگ بنای نظریات جدیدتر را در مدیریت بنا نهاد. هر چند دو دهه طول کشید. تا نظریه پردازان سازمان، اهمیت سخنان او را درک نمایند و نسبت به آن واکنش نشان دهند (رابینز، 1377، ص439)
رویکرد اقتضایی در مدیریت، تا حدودی وام دار اندیشه‌های سایمون است. همچنین جدیدترین نظریات سازمانی، که سازمانها را به عنوان عرصه‌های سیاسی «قدرت ـ کنترل» قلمداد می‌نمایند. مدیون تعالیم سایمون هستند. «جفری ففر»، بر اساس «مطالعات سایمون و مارچ»،‌مدلی از تئوریهای سازمانی ارائه داد، که در آن ائتلافهای قدرت،‌برای حفظ منافع شخصی اعضای ائتلاف، شکل می‌گیرد و مواردی مانند هدف گذاری و کنترل سازمانی نیز، در راستای همین منافع صورت می‌پذیرد (رابینز، 1377، ص 440)

(نگاره شماره 2: پاره‌ای از تفاوتهای میان رویکردهای کلاسیک و نئوکلاسیک با نظریه رفتار اداری)


رفتار اداری سایمون یک نظریه عقلایی است، اما همانگونه که خود سایمون تأکید می‌کند، عقلانیت مورد نظر او متمایز از عقلانیت اقتصادی و عقلانیت منعکس در نظریات کلاسیک مدیریت است.

3ـ عناصر تئوریک و فراتئوریک نظریه رفتار اداری
اساسی‌ترین مفاهم تئوریک و فراتئوریک نظریه رفتار اداری را می‌توان در قالب نگاره شماره 3 ارائه کرد. آنچه در این بررسی مشهود است. ارتباط میان این دو دسته از مفاهیم است (ابعاد تئوریک و فراتئوریک). بر یعنی اگر سایمون صرفاً شناختهای حسی را معتبر نمی‌دانست، هستی را منحصر در عالم ماده و محسوس و انسان را موجودی تک بعدی نمی‌شمرد و همچنین ارزشها را غیرعقلایی قلمداد نمی‌کرد، نظریه رفتار اداری بدین شکل صورت بندی نمی‌شد.

نگاره شماره 3: ابعاد تئوریک و فراتئوریک نظریه رفتار اداری
4‌‌ـ ارزیابی عناصر اصلی نظریه اداری از دیدگاه نهج البلاغه
همانگونه که پیشتر بیان شد، عقلانیت در نظریه رفتار اداری دارای ویژگیهای زیر است:
1- عقلانیت محدود به طراحی وسایل و روشها است و عقل توان پرداختن به اهداف را ندارد.
2- تصمیم، معادل رفتار است و عناصر «خودآگاهی»، «تعهد» و «برگزیدن عقلایی» در آن ضرورتی ندارد.
3- محدودة روانشناسی فرد، تعیین‌کننده رفتار او به شمار می‌آید.
الف‌ـ عقلانیت در نهج البلاغه
همانگونه که پیشتر بیان شد، عقلانیت در نظریه رفتار اداری دارای ویژگیهای زیر است:
1- عقلانیت محدود به طراحی وسایل و روشها است و عقل توان پرداختن به اهداف را ندارد.
2- عقل تنها به «واقع» می‌پردازد و «ارزش» از محدودة آن خارج است؛ به عبارتی حوزه عقل غیرارزشی و حوزه ارزشها غیرعقلانی است.
3- اهداف عقلایی نیستند بلکه توسط قراردادهای اجتماعی تعیین می‌شوند.
4- اخلاق نسبی و ارزشها قراردادی است.
5- انسان عقلایی، انسان اقتصادی است. انسان اداری مورد نظر سایمون، هر چند تفاوتهایی با انسان اقتصادی دارد اما از لحاظ مبانی و مبادی همان انسان اقتصادی است. لذا با انگیزه‌های اقتصادی برانگیخته می‌شود، و عقل متصدی تنظیم وسایل، برای حداکثر سازی (یا در نظریه سایمون رسیدن به حد رضایت بخش) این امیال است.
اما می‌توان شواهدی ارائه نمود که عقلانیت در نهج البلاغه،‌متفاوت از عقلانیت در نظریه رفتار اداری است. به عبارت دیگر خردورزی در نهج البلاغه منحصر به طراحی روشها نمی‌شود ـ هرچند که به عقلانیت ابزاری هم توجه شود ـ بلکه دامنه‌ای بسیار گسترده‌تر دارد و بسیاری از اموری که در نظریه رفتار اداری ـ به دلیل ماهیت پوزیتویستی آن ـ غیر عقلایی به شمار می‌آید. در نهج البلاغه شرط خردورزی شمرده می‌شود. این بحث در چهار بخش مجزا ارائه می‌شود.
تأکید نهج البلاغه بر عقلانیت و ارزش بی نظیر آن
پاره‌ای از آموزه‌های نهج البلاغه،‌عقل را عامل نجات، اصلاح و هدایت انسانها برمی‌شمرد و بر نقش بی‌نظیر آن تأکید می‌کند:
ما استودع الله امرأ عقلاً اِلّا استنقذه به یوماً ما      (قصارالحکم 407)
خدا عقل را به انسان نداد جز آن که روزی او را با کمک عقل نجات بخشید (نهج البلاغه، ص 727)
... ولایغش العقل من استنصحه       (قصارالحکم 281)
... کسی که از عقل نصیحت خواهد به او خیانت نمی‌کند (نهج البلاغه، ص699).
تأکید نهج البلاغه بر عقلانیت ابزاری (عقل معاش)
نهج البلاغه، از توجه به «وسایل مشروع» غافل نبوده و جایگاهی شایسته برای آن بنا ساخته است، اما عقلانیت را منحصر به عقلانیت ابزاری نمی‌داند. نهج البلاغه چگونه می‌تواند عقلانیت ابزارها را نادیده انگارد، در حالی‌که بزرگترین ضربات بر اسلام و جامعه اسلامی از سوی کسانی بود که با هدف حق طلبی، به دنبال وسایل و روشهای باطل رفتند ـ همانند آن چه خوارج انجام دادند؟! (نهج البلاغه، ص 111)
و لیس للعاقل ان یکون شاخصاً الا فی ثلاث: مرمه لمعاش، او خطوه فی معاد، او لذه فی غیر محرم (قصارالحکم 390)
... و خردمند را نشاید، جز آنکه در پی سه چیز حرکت کند: کسب حلال برای تأمین زندگی، یا گام نهادن در راه آخرت،‌یا به دست آوردن لذتهای حلال (نهج البلاغه،‌ص 725)
... ولا عقل کالتدبیر... (قصارالحکم 113)
و هیچ عقلی، چون تدبیر اندیشیدن نیست. (نهج البلاغه، ص 650)
تأکید نهج البلاغه بر عقلانیت اخلاق و ارزشها
در نهج البلاغه نه تنها اخلاق و ارزش، از دایره عقل خارج نیستند بلکه، توجه نکردن به آنها موجب می‌شود تا خردورزی فرد، مورد خدشه و در معرض نابودی قرار گیرد.
... و اعلموا ان الامل یسهی العقل و ینسی الذکر (خطبه 86)
... و بدانید که آرزوهای نفسانی خرد را به غفلت وا می‌دارد و یاد خدا را به فراموشی می‌سپارد. (نهج‌البلاغه،ص145)
آن حضرت در توصیف شیفتگان دنیا می‌فرمایند:
... قد خرقت الشهوات عقله و اماتت الدنیا قلبه... (خطبه 109)
خواهشهای نفسانی پرده عقلش را دریده، و حب دنیا دلش را میرانده است. (نهج البلاغه، ص205)
این بیان، لزوم توجه به اخلاق و ارزشها را مورد توجه قرار می‌دهد، زیرا در صورت توجه نکردن به ارزشها،‌شهوات می‌تواند عقلانیت انسان را مورد تهدید جدی قرار دهد.
آن حضرت در نامه‌ای به شریح قاضی، حقانیت گفتار خود را به جمله زیر مؤکد می‌سازند:
شهد علی ذلک العقل اذا خرج من اسر الهوی و سلم من علائق الدنیا (کتاب 3)
به این واقعیتها عقل گواهی می‌دهد، هرگاه که از اسارت هوای نفس نجات یافته و از دنیا پرستی به سلامت بگذرد (نهج البلاغه، ص483)
کلام مبارک آن حضرت، بیانگر این واقعیت است که عقل اسیر شهوات نمی‌تواند حقایق را آنگونه که باید دریابد و به شناخت حقیقی دست پیدا کند. یعنی برای عقلی که به شهوات آلوده است، دستیابی به عقلانیت عینی محال است.
در یکی از نامه‌های آن امام همام به معاویه آمده است:
... و انک والله ما علمت الاغلف القلب المقارب العقل(کتاب 64)
حضرت در این نامه کسی را به تباهی عل و غیر عقلانی بودن محکوم می‌کنند که به حسب ظاهر در عقلانیت ابزاری و تدبیر وسایل بسیار موفق عمل می‌کرد و پیروزیهای فراوانی به دست آورده بود. جهت توضیح بیشتر مطلب،‌از حدیثی که در جلد اول اصول کافی آمده است،‌بهره می‌گیریم.
]قلت له ما العقل قال:[ ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان  ]قلت: فالذی کان فی معاویه؟ فقال:[ تلک النکراء، تلک الشیطنه و هی شبیهه بالعقل و لیست بالعقل
]شخصی از امام صادق (ع) پرسید عقل چیست؟ حضرت در پاسخ فرمودند:[ چیزی است که به وسیله آن خدا را بپرستند و بهشت بدست آرند. ]راوی گوید: گفتم: آنچه معاویه داشت چه بود. فرمودند:[ آن نیرنگ و شیطنت بود، ‌آن مانند عقل است ولی عقل نیست (کلینی، اصول کافی،‌ج 1، ص16)
برخلاف اعتقاد دیدگاههای کلاسیک ‌تصمیم‌گیری، که کار عقل را پیروی از هواها و غرایز می‌دانند و عقلانیت مورد نظر آنها، متصدی تدبیر وسایل برای حداکثر سازی خواسته‌های نفسانی است؛ نهج البلاغه یکی از کاربردهای عقل را،‌عدم پیروی از امیال نفسانی و متقابلاً کنترل غرایز می‌داند،‌که جملات فوق گوشه‌هایی از دیدگاه نهج البلاغه در این مورد را نشان می‌دهد.
.............................................................................................

  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری

دانلود مقاله نگاه نهج البلاغه به نظریه تصمیم (2)

دانلود مقاله نگاه نهج البلاغه به نظریه تصمیم (2)

...........................................................
مولف/مترجم: محمد نجف‌زاده
موضوع: مدیریت اسلامی
سال انتشار(میلادی):
وضعیت: تمام متن
منبع:
پابگاه علمی مدیریت و حسابداری  منبع: mba20.blog.ir
 
تأکید نهج البلاغه بر عقلانیت مبدأ و معاد فلسفه زندگی
در آموزه‌های پوزیتویسیتی،‌دین، خدا، اخلاق،‌ارزشها، اهداف ناب و متعالی و هر آنچه که با حواس تجربی قابل ادراک نباشد،‌متافیزیکی به شمار می‌آید و از دایره عقلانیت خارج می‌گردد؛ اما خردورزی نهج البلاغه، در توجه هر چه بیشتر به این امور است.


... و لا تکونوا کجفاه الجاهلیه،‌لا فی الدین یتفقهون و لا عن الله یعقلون(خطبه 166)
همچون ستم‌پیشگان جاهلیت نباشد، که نه از دین آگاهی داشتند و نه در خدا اندیشه می‌کردند (نهج البلاغه، ص 319)
کفاک من عقلک ما اوضح لک سبیل غیک من رشدک    (قصارالحکم،‌)
از نفع عقل همین تو را کافی است که راه گمراهی را از رستگاری نشانت دهد. (نهج البلاغه، ص 730)
در پاره‌ای موارد نهج البلاغه پس از بیان گوشه‌هایی از عظمت الهی، عقل را در برابر عظمت و قدرت الهی خاشع و خاضع توصیف می‌کند،‌نه اینکه پای عقل را از ورود به چنین حوزه‌هایی کوتاه بداند. از جمله، آنجا که به خلقت شگفت‌انگیز طاووس اشاره می‌فرماید:
فاقام من شواهد البینات علی لطیف صنعته و عظیم قدرته،‌ما انقادت له العقول معترفه و مسلمه له(خطبه 165)
و شواهد و نمونه‌هایی از لطافت صنعتگری و قدرت عظیم خویش بپا داشته، چندان که تمام اندیشه‌ها را به اعتراف واداشته و سر به فرمان او نهاده‌اند (نهج البلاغه،‌ص311)
باید به تفاوت میان عقلانیت اسلامی و غربی توجه لازم مبذول شود. آنچه قابل توجه است آنکه، غرب پس از رنسانس به دنبال آن بود که برای عقلانی سازی ـ به زعم خود ـ میان حوزه‌های مختلف انسانی انفکاک برقرار نماید. یعنی حریم دین، حکومت،‌علم، زندگی و... از یکدیگر جدا باشد. نتیجه این عمل آن شد که دین، که پیش از آن،‌بر تمامی ابعاد زندگی بشری از علم، اقتصاد و حتی حریم خصوصی افراد حاکمیت داشت به حاشیه رانده شد و علوم تجربی،‌وظیفه تنظیم مناسبات انسانی را بر عهده گرفت. سکولاریسم در حوزة دین، دموکراسی در حوزة حکومت و نسبیت در حوزة اخلاق از جمله ثمرات این حرکت بود. «مارکس وبر» جامعه شناس معروف آلمانی و نظریه پرداز توانمند علوم اجتماعی ـ که نظریه بوروکراسی وی جایگاهی رفیع در حوزة تئوریهای سازمانی دارد ـ فرآیند عقلانی سازی غربی را به دو مرحله تقسیم می‌کند که مرحله اول آن یعنی عرفی سازی جامعه، ‌به وسیله کمرنگ شدن نقش دین، تحقق می‌یابد. در حقیقت عقلانیت غربی یک عقلانیت کالونیستی و سکولار است (مجید محمدی،‌، صفحات 150-2)
در نقطه مقابل، اسلام ـ در مفهوم ناب آن ـ درصدد آن است که با تبیین و تنظیم جهان بینی و ایدئولوژی و در نتیجه تریبت و تأدیب انسانها بر تمامی جوانب زندگی آنها سایه افکند و  همه چیز زندگی انسانها را تحت هدایت و نظارت دستورات حیات بخش خود قرار دهد. این مسأله نشان می‌دهد که عقلانیت دینی و عقلانیت غربی در دو مسیر مجزا حرکت می‌کنند و دو هدف متفاوت را طی می‌کنند.
برخلاف باورهای پوزیتویستی،‌دستیابی به عقلانیت عینی و شناخت کامل ممتنع نیست. یعنی در صورتی که بشر نقصان عقل را به سنت تکمیل نماید، می‌تواند به عقلانیت کامل راه یابد و فلسفه بعثت رسل چیزی جز این نیست.

ب‌ـ عناصر تشکیل دهنده تصمیم از دیدگاه نهج البلاغه
اینکه در نظریه رفتار اداری،‌«رفتار» و «تصمیم» معادل یکدیگرگرفته شده‌اند، اگر در حد تعریف و وضع اصطلاح باشد، سخنی در آن نیست؛ اما واقعیت این است که این موضوع به لفظ محدود نمی‌شود بلکه از مبانی فراتئوریک نظریه رفتار اداری و اندیشه انسان اقتصادی ناشی شده و بر تمامی ابعاد نظریه رفتار اداری و تئوری پردازیهای آن پرتو افکنده است. لذا باید به دو مطلب اساسی زیر توجه کرد:
1- سایمون در نظریه رفتار اداری تمایزی میان رفتارهای ارادی و غیرارادی قائل نشده است، چرا که مطابق اندیشه «انسان اقتصادی» هستی کاملاً مکانیکی است. بر این اساس انسان به عنوان جزئی از هستی، فاقد عنصری به نام «اختیار و اراده» است و رفتارها کاملاً در جهت امیال و غرایز صورت می‌گیرند. در این صورت آیا میان رفتارهای انسان و حیوان تفاوتی وجود دارد؟
2- تصمیم، همانگونه که خود سایمون نیز تصریح کرده،‌در کاربرد متداول خود، نمی‌تواند فاقد عناصر «خودآگاهی»، «تعهد» و «گزینش عقلانی» باشد (هربرت سایمون،‌، ص 4). اما نظریه رفتار اداری ضرورت وجود این عناصر را نادیده می‌گیرد و رفتارهای فاقد این عناصر را‌در صورتی که «سودمند»،‌«هدف‌نگر» و «کارنگر» باشند، هم عقلانی و هم تصمیم می‌پندارد.

در ادبیات عرب، مترادف واژه DECISION کلمات «عزم»، «قرار»، «حکم» و «قطع» است (منیر البعلبکی،‌، 254)؛ در لسان دین، تنها «عزم» است که مترادف «تصمیم» استعمال می‌شود. «عزم» نیز چه در کاربرد عرفی و چه در متون دینی، نمی‌تواند فاقد عناصر سه گانه فوق باشد.
... فالنظر بالقلب،‌العامل بالبصر، یکون مبتدأ عمله ان یعلم اعمله ام له. فان کان له مضی فیه و ان کان علیه وقف عنه...(خطبه 154)
آن‌که به چشم دل نگرد و با دیدة درون کار کند آغاز کارش آن است که بداند آنچه انجام می‌دهد به سود اوست یا بر زیان او. اگر به سود اوست ادامه دهد و اگر به زیان اوست، توقف کند. (نهج البلاغه، ص284)
کلام اخیر، تأکید نهج البلاغه بر مطلوبیت رفتارهای توأم با تدبیر است. اگر سه عنصر خودآگاهی، تعهد و گزینش عقلایی را از رفتار انسان حذف کنیم، رفتار او تفاوتی با حیوان نخواهد داشت و در این صورت نمی‌توان او را «انسان مسؤول» دانست.
از منظر دین ‌تصمیم‌گیری،‌ناشی از قدرت اراده و انتخاب و اختیار انسان است. رفتارهای غریزی به هویت نباتی انسان مربوط‌اند نه به روح او، و رفتار اداری به جوهره و نفس انسانی وابسته است. ‌تصمیم‌گیری یک رفتار ارادی است، نه غریزی. پوزیتویستها و تمام کسانی که برای انسان وجودی به نام روح قائل نیستند، کلیه رفتارهای انسان،‌حتی ‌تصمیم‌گیری را از قبیل انعکاسهای شرطی می‌دانند (مصباح یزدی، 1376، صفحات 78-77)

ج‌ـ عوامل تعیین‌کننده رفتار از دیدگاه نهج البلاغه
قبل از ورود به بحث نهج البلاغه مروری مجدد بر آنچه در مورد تعیین کننده‌های رفتار بیان شد می‌اندازیم. در نظریات کلاسیک که اندیشه «انسان اقتصادی» بر آنها حاکم بود، امیال و غرایز تعیین کننده رفتار به شمار می‌آمدند. عقل نیز مسؤولیت تنظیم وسایل برای حداکثرسازی این امیال را بر عهده داشت، زیرا ترجیحات افراد را می‌دانست و از گزینه‌ها و پی آمدهای هر گزینه،‌اطلاع کافی داشت.
نظریه رفتار اداری اگر چه انسان اقتصادی را با تعدیلاتی،‌همچنان به رسمیت می‌شناسد، اما معتقد است عقل بشری توان حداکثر سازی منافع انسان را ندارد و فقط می‌تواند تا حد «رضایت بخشی» نیازهای او را تأمین کند.
سایمون معتقد بود به اندازه‌ای که عقلانیت فرد کنارزده می‌شود،‌روان‌شناسی او تعیین‌کننده رفتار به شمار می‌آید. به عبارتی پیرامون روان‌شناسی هر فرد رفتار او را تعیین می‌کند. به نظر سایمون،‌رفتار، آنگونه که کلاسیک‌ها می‌گفتند، نمی‌تواند عقلایی باشد. اگر رفتار همیشه درصدد دستیابی به عقلانیت عینی بود، دوره‌ای درنگ و تأمل قبل از هر رفتاری ضروری به نظر می‌رسید، تا مراحل سه گانه فرآیند ‌تصمیم‌گیری طی شود. اگر همان مثال سایمون ـ یعنی تماس دست با جسم داغ ـ را مد نظر داشته باشیم، عقلانیت عینی ایجاب می‌کرد تا زمانی دست را کنار بکشیم که تا حدودی سوخته باشد، لذا سایمون ملاک عقلانی بودن را «خودآگاهی»،‌«تعهد» و «برگزیدن عقلایی» نمی‌داند بلکه «سودمندی»،‌«هدف نگری» و «کارنگری» را ملاک معقول بودن می‌شمرد.
این بحث را طولانی‌تر نمی‌کنیم. به هر حال چه امیال و غرایز با راهبری عقل،‌و چه امیال و غرایز با راهبردی پیرامون روان شناسی فرد،‌تعیین کننده رفتار باشند، آیا به این مفهوم است که هیچ عامل دیگری در تعیین رفتار نقش ندارد؟
این بررسی نشان می‌دهد که صرفنظر از ارزشی که نهج البلاغه برای ذهن، حواس و عوامل روان شناختی در ایجاد رفتار قائل است، عوامل دیگری نیز بر آن مؤثرند. این عوامل با مبانی معرفت شناسی حاکم بر نظریه رفتار اداری سازگاری ندارند و این نظریه چاره‌ای جز مهمل خواندن آنها نخواهد داشت. یعنی:
1) گرایش پوزیتویسم منطقی به اصالت پدیدار (فنومینالیزم) باعث می‌شود تا اموری مانند روح،‌نفس، ضمیر ناخودآگاه و... بی معنی و مهمل به شمار آیند.
2) گرایش پوزیتویسم منطقی به اصالت تسمه (نومینالیزم) سبب می‌شود تا ادراک عقلایی انکار شود و تعقل،‌حداکثر نوعی سخن گفتن ذهنی به حساب آید.
3) پوزیتویستهای منطقی معرفت واقعی را مبتنی بر تجربة حسی می‌دانند،‌لذا آنچه به عنوان علم حضوری خوانده می‌شود، از قبیل تصورات سادة تجربی شمرده می‌شود.
4) علم را منحصر به علم تجربی می‌دانند،‌لذا دریافتهای شخصی را غیرعلمی می‌پندارند. حتی آنها روان شناسی را از محتوای واقعی خود تهی ساخته و در حد رفتارشناسی تنزل می‌دهند. این باعث می‌شود تا آنچه که از نظر سایر روان شناسان امری مسلم و اثبات شده به نظر می‌رسد،‌با مبانی پوزیتویستی اموری مهمل و پوچ شناخته شود.
5) اخلاق و ارزشها را اموری غیرعقلانی می‌دانند. لذا تمسک به حوزه ارزشها را مورد تخطئه قرار می‌دهند.
اکنون به پاره‌ای از عواملی که نهج البلاغه، بر نقش و تأثیر آنها بر رفتار، تصریح می‌کند اشاره می‌کنیم:

تأکید نهج البلاغه بر نفس و مراتب آن به عنوان عامل مؤثر بر رفتار
علی(ع) چه در مقام توصیف ـ همانند آنچه در مورد معاوه بیان می‌فرمایند ـ و چه در مقام تجویز همانند توصیه‌هایی که به اصحاب و کارگزاران خود می‌کنند ـ لزوم توجه به نفس را به عنوان عاملی مؤثر بر رفتار، مورد تأکید قرار می‌دهند. به عنوان نمونه به چند مورد آن اشاره می‌شود:
]و من کتاب له الی معاویه:[... وإن نفسک قد اولجتک شراً و اقحمتک غیا و اوردتک المهالک و اوعرت علیک المسالک.  (کتاب30)
... نفست تو را به بدی‌ها کشانده و در پرتگاه گمراهی قرار داده است و تو را در هلاکت انداخته و راههای نجات را بر روی تو بسته است (نهج البلاغه،‌ص519)
]و قال (ع) و قد مر بقتلی الخوارج یوم النهروان:[ بوساً لکم، ‌لقد ضرکم من غرکم. ]فقیل له من غرهم یا امیرالمؤمنین؟ فقال:[ الشیطان المضل و الانفس الاماره بالسوء غرتهم بالامانی و فسحت لهم بالمعاصی و وعدتهم الاظهار فاقتحمت بهم النار (قصارالحکم 323)
]و چون روز نهروان به کشتگان خوارج گذشت فرمود:[ بدا به حال شما! آن که شما را فریفته گرداند زیانتان رساند. ]او را گفتند: ای امیر مؤمنان! که آنان را فریفت؟ فرمود:[ شیطان گمراه کننده و نفس‌های به بدی فرمان دهنده،‌آنان را فریفتة آرزوها ساخت و راه را برای نافرمانی شان، به پیروز کردن شان وعده کرد و به آتششان درآورد. (نهج البلاغه، ص706)
نقش قلب و ایمان بر رفتار آدمی
لسان العاقل وراء قلبه و قلب الاحمق وراء لسانه(قصارالحکم 40)
زبان عاقل در پشت قلب اوست و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد (نهج البلاغه، ص 633)
این کلام شریف، با هیچ مبنای حسی و تجربی قابل درک و فهم نیست، چرا که انسان عاقل و احمق در جنبه‌های محسوس یکسان هستند. تفاوت این دو، به جنبه‌ای ماورای تجربه باز می‌گردد؛ جنبه‌ای که رفتارهای آن دو را شکل می‌بخشد. شگفت انگیزتر، کلام آن حضرت در بیان تفاوت میان مؤمن و منافق است. این بیان نشان می‌دهد که چگونه ایمان و نفاق بر رفتار انسان تأثیر می‌گذارد و آن را جهت می‌دهد:
... والله ما اری عبداً یتقی تقوی تنفعه حتی یخزن لسانه و ان لسان المؤمن من وراء قلبه و ان قلب المنافق من وراء لسانه. لان المؤمن اذا اراد ان یتکلم بکلام تدبره فی نفسه فان کان خیراً ابداه و ان کان شراً و اراه و ان المنافق یتکلم بما اتی علی لسانه لایدری ماذا علیه(خطبه 176)
به خدا پرهیزکاری را ندیده‌ام که تقوا برای او سودمند باشد مگر آنگاه که زبان خویش را حفظ کرده بود. همانا زبان مرد باایمان در پس دل اوست ـ و آنچه می‌گوید در گروه ایمان است ـ و دل منافق از پس زیان اوست. زیرا مرد با ایمان چون خواهد سخنی بگوید در آن نیک بیندیشد. اگر نیک باشد اظهار کند و اگر ناپسند باشد پنهانش دارد در حالی‌که منافق آنچه بر زبانش آید می‌گوید و نمی‌داند چه به سود اوست و چه بر زیان او. (نهج البلاغه، ص336)

     تأثیر شهوات بر رفتار آدمی
علی(ع) در بیانات متعدد، شهوات را عاملی مؤثر در رفتار فرد می‌دانند.
... او منهوماً باللذه سلس القیاد للشهوه او مغرماً بالجمع و الادخار لیسا من رعاه الدین فی شیء. اقرب شیء شبهاً بهما الانعام السائمه... (قصارالحکم 147)
... یا کسی که سخت در پی لذت است و اختیار خود را به شهوت داده است، یا آن که در ثروت اندوزی حرص می‌ورزد،‌هیچکدام از آنان نمی‌توانند از دین پاسداری کنند و بیشتر به چارپایان چرنده شباهت دارند (نهج البلاغه، ص 661)

تأثیر عقل بر رفتار
عقلانیت در نهج البلاغه در بخش‌های قبل به صورت مفصل مورد بررسی قرار گرفت.
در پایان این بحث باید اعتراف نماییم که ما درصدد احصاء تمامی تعیین کننده‌های رفتار از دیدگاه نهج‌البلاغه نبودیم، فقط می‌خواستیم نمونه‌هایی ارائه دهیم تا مشخص شود که، تعیین کننده‌های رفتار، منحصر به بخشهای محسوس و مادی روان‌شناسی نمی‌شود بلکه عوامل دیگری نیز وجود دارد که نقش بسیار کلیدی و مهم دارند. یعنی نفس، قلب، شهوت و... که با مبانی پوزیتویستی، مهمل شمرده می‌شوند.

نتیجه‌گیری
اکنون به دنبال آن هستیم تا با پیوند میان بخشهای مختلف این نوشتار به نتایج نهایی دست پیدا کنیم. ارزیابی و بررسی عناصر اصلی نظریه نظریه رفتار اداری نتایج زیر را به دنبال داشت:
1- از دیدگاه نهج البلاغه عقلانیت موجود در نظریه رفتار اداری (عقلانیت ابزاری)، به همان اندازه که عقلایی است، غیرعقلایی هم به شمار می‌آید. در نظریه رفتار اداری، ارزشها و اهداف از قلمرو عقلانیت بیرون رانده شده‌اند،‌در حالی‌که نهج‌البلاغه عدم توجه به اهداف و ارزشها را غیر عقلانی می‌شمارد. به عبارت دیگر، نهج البلاغه علاوه بر توجه به عقلانیت ابزاری (عقل معاش)، پرداختن به اهداف و ارزشها را نیز ضروری و جزو لوازم عقلانیت می‌داند.
2- نظریه رفتار اداری تفاوت میان رفتارهای اداری و غریزی را نادیده گرفته و آنها را یکسان فرض می‌کند. سپس تصمیم را در مقابل چنین تعریفی از رفتار قرار می‌دهد و عناصر «خودآگاهی»، «تعهد» و «گزینش عقلایی» را در تصمیم ضروری نمی‌داند. نهج البلاغه بر خلاف چنین باوری وجود عناصر سه گانه فوق را در تصمیم ضروری می‌شمارد.
3- نهج البلاغه، غرایز را تنها تعیین‌کننده رفتار نمی‌داند و از مفاهیمی چون نفس، قلب و... به عنوان تعیین کنندة رفتار سخن می‌گوید. مفاهیمی که نظریه رفتار اداری با مبانی پوزیتویستی خود، چاره‌ای جز انکار آنها ندارد.
این بررسی نشان داد که عناصر اصلی نظریه رفتار اداری از دیدگاه نهج البلاغه تأیید نمی‌شوند.

پیشنهادات
بررسی‌های نویسنده حامی از آن است که الگوی “رفتار اداری” در نهج البلاغه و متون مدیریت اسلامی، حداقل دارای عناصر زیر خواهد بود:
1- به کارگیری اراده، اختیار و توجه فرد در بالاترین حد ممکن.
2- استفاده از تدبیر،‌آگاهی، بصیرت و سایر استعدادهای عقلانی فرد
3- بهره گیری از عنایات الهی و امدادهای غیبی در قالب اصل توکل
4- استفاده از خرد جمعی و هدایت خاص ربوبی در قالب اصل مشورت و عبرت گیری از تاریخ و سنتهای الهی.
5- استفاده از یک مجموعه مناسب «هست‌ها» و «بایدها» که می‌تواند استراتژی عملی رفتار فرد را تشکیل دهد.
به عنوان نمونه نقش پاره‌ای از عناصر پنجگانه فوق را بر نظریه رفتار اداری مورد بررسی قرار می‌دهیم:
1- یکی از محدودیتهای ‌تصمیم‌گیری در این نظریه، ضعف شناخت از پی آمدهای آتی هر گزینه می‌باشد. نهج البلاغه با دعوت به مطالعه تاریخ و عبرت گیری از سنتهای الهی در جهت کاهش این نقص، یاری‌های مؤثری را ارائه می‌دهد و پیش‌بینی پی‌آمدهای آتی را آسانتر می‌سازد.
2- یکی دیگر از محدودیتهای نظریه رفتار اداری، عدم انسجام در سلسله مراتب وسیله ـ هدف بود. نهج البلاغه با معرفی یک هدف کلی برای تمامی اعمال و در تمامی مراحل (رضایت و قرب الهی)، می‌تواند انسجام را در این سلسله به بهترین وجه برقرار نماید، زیرا هر ردة سلسله و مراتب وسیله ـ هدف، در مقایسه با هدف غایی مورد سنجش قرار می‌گیرد.
3- تأدیب دینی باعث می‌شود که فرد از توجه به موقعیتها و گزینه‌هایی که صرفاً امیال و زودگذر او را تأمین می‌کند. دوری ورزد و به اموری بپردازد که آخرت و نفع درازمدت او را در پی دارد. از طرفی تأدیب دینی، پیش بینی رفتارهای انسان‌های دیندار را ساده‌تر می‌سازد زیرا انتظارات و نگرشهای مشابه در آنها ایجاد می‌کند. این مسأله باعث می‌شود که برای سازمان ایجاد هماهنگی و همکاری میان افراد، با موففیت بیشتری، همراه باشد.
4- بهره گیری از مشورت باعث می‌شود که افراد با گزینه‌های بیشتری برای اخذ تصمیم روبرو شوند و به جنبه‌های بیشتری از یک موقعیت توجه نمایند و در یک کلام برآیند عقول برای ‌تصمیم‌گیری مورد استفاده قرار گیرد. اهمیت، فواید، کاربرد و جایگاه مشورت در موارد متعدد در نهج البلاغه مورد توجه قرار گرفته است.
5- توکل، ‌باعث می‌شود تا تردید و دودلی افراد کاهش یابد و امدادهای ربوبی را در ‌تصمیم‌گیری متوجه خود نمایند.
6- فراگردهای نفوذ نیز مورد توجه نهج البلاغه بوده است. از جمله پیشنهادات خاصی در مورد مشاورین ـ یعنی کسانی که مفروضات ‌تصمیم‌گیری را تا حد زیادی فراهم آورند ـ شده است. همچنین فراگرد همانند‌جویی، بسیار مورد توجه بوده است، آموزه‌هایی چون تولی، تبری، حب و بغض در راه خدا،‌امر به معروف و نهی از منکر،‌همه در جهت تقویت صفوف مؤمنین و شکل دهی به رفتارهای جمعی آنها در قالب اهداف مورد نظر اسلام بوده است.

پی‌نوشتها:
1ـ این مقاله برگرفته از پایان نامه کارشناسی ارشد با عنوان «رویکرد نهج البلاغه به فرآیند ‌تصمیم‌گیری» استکه در اردیبهشت 1380 به راهنمایی آقای  دکتر حسن عابدی جعفری و مشاورت حجت الاسلام و المسلمین محمد دشتی و آقای دکتر علی رضائیان در دانشگاه امام صادق (ع) به انجام رسید.
2ـ قرآن کریم: حجرات، 13
3ـ هربرت الکساندر سایمون HERBERT ALEXANDER SIMON (2001-1916) در سال 1933 به دانشگاه شیکاگو وارد شد و توانست در سال 1936 به اخذ مدرک لیسانس و در سال 1942 به دریافت درجه دکتری در رشته علوم سیاسی نائل شود. وی به دنبال آن بود که علوم اجتماعی را با متدلوژی علوم تجربی و ریاضی، مورد بهره برداری قرار دهد. مطالعات رسمی و غیررسمی گسترده، به همراه نبوغ و استعداد ذاتی باعث شد که سایمون در علوم فراوانی تخصص و تبحر کسب کند تا آنجا که از او به «مرد همه فن حریف و بزرگترین دانشمند علوم رفتاری قرن بیستم» یاد می‌شود (HTTP://WWW.OMNIMAG.COM/ARCHIVES /INTERVIEWS/SIMON.HTML.P.1) جامعیت بی نظیر سایمون و نظریات محوری و ارزشمند در مقوله ‌تصمیم‌گیری، باعث شد که وی در سال 1978 به دریافت جایزة نوبل اقتصاد نائل شود.
 سایمون تا سن 84 سالگی که زندگی فانی را بدرود گفت، لحظه‌ای از تلاش و کوشش علمی دست برنداشت. وی توانست دهها کتاب وصدها مقاله را در حوزه‌های مختلف به صورت فردی و یا با همکاری دیگران به نگارش درآورد. امروزه نمی‌توان از ادبیات ‌تصمیم‌گیری سخن گفت و از نظریات سایمون، غافل بود. سایمون یک فیلسوف، روان شناس، اقتصاددان، جامعه شناس، دانشمند علوم سیاسی و در عین حال از بنیانگذاران رشته هوش مصنوعی و علوم کامپیوتر بود.
علاوه بر اینکه اندیشمندان و محققین، تأثیرات فراوان از نظریات سایمون پذیرفته‌اند، وی نیز به دریافت دهها تقدیرنامه، جایزه و مدال علمی دست پیدا کرد،‌که به پاره‌ای از آنها اشاره می‌شود:
1- جایزه آلفرد نوبل در اقتصاد (1978)
2- نشان ملی دانش (1986)
3- جایزه A.M.TURING برای فعالیتهایش در علوم کامپیوتر (1975)
4- نشان طلایی بنیاد روان شناسی آمریکا (1993)
5- جایزه «فن نیومان» (ORSA/TIMS) (1998)
6- جایزه «دولت والدو» (ASPA) (1995)
7- جایزه انجمن روان شناسی آمریکا (1993)
8- همچنین 24 دانشکده و دانشگاه معتبر جهان به وی دکترای افتخاری اهدا کرده‌اند. آثار قلمی سایمون تا آن حد گسترده است که حتی ارائه فهرستی از آنها،‌از حوصله این نوشتار خارج است. تنها به چند کتاب که توسط وی به تنهایی و یا با همکاری دیگران به نگارش درآمده است اشاره می‌کنیم:
Organization Human Problem Solving  The New Science of Management Decision  Administrative Behavior   Public Administration Models of  Bounded Rationality  Models of  Discovery   Models of Thought  Models of My Life Models of Man
4- LOGICAL POSITIVISM
5‌‌ـ قرآن کریم: شوری،‌
6-RATIONAL APPROACH
7-BOUNDED RATIONALITY APPROACH
8-INTUITIVE APPROACH
9-RECOGNITION - AND – RETRIEVAL PROCESS
10-IMPLICIT FAVORITE APPROACH
11-LOGICAL POSITIVISM
12-EPISTEMOLOGY
13-ANTHROPOLOGY
14-ONTOLOGY
15-DEONTOLOGY
16ـ می‌توان به عنوان نمونه به خطبه‌های 88،‌138، 148،‌182،‌190 و 192 و نامه‌های 31 و 69 نهج البلاغه اشاره از نسخه معجم المفهرس مراجعه کرد.
17ـ می‌توان به قصارالحکم: 54، 113، 161، 173، 211، 321، همچنین نامه 53 از نهج البلاغه نسخه معجم‌المفهرس مراجعه کرد.

کتابنامه:
1- قرآن کریم
2- امام علی بن ابیطالب،‌امیرالمؤمنین. نهج البلاغه. ترجمه محمد دشتی. قم: انتشارات مشرقین، چاپ سوم، 1379
3- اسکات، ‌ریچارد. سازمانها: سیستمهای عقلایی، ‌طبیعی و باز. ترجمه حسن میرزایی اهرنجانی و فلورا سلطانی تیرانی. تهران: دانشکده مدیریت دانشگاه تهران،‌چاپ اول، 1374
4- البعلبکی،‌منیر. المورد: قاموس انکلیزی – عربی. بیروت: دارالعلم للملایین، 1986
5- بیضون، لبیب. تصینف نهج البلاغه. تهران: مرکز النشر المکتب الاعلام الاسلامی،‌الطبعه الثانیه،‌محرم 1408
6- جوادی آملی، مترضی. «نحوه سیاستگذاری و ‌تصمیم‌گیری در مدیریت اسلامی». مدیریت دولتی، 2، ‌صفحات 10-1
7- جوادی، محسن. مسأله باید و هست: بحثی در رابطه ارزش و واقع. قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1375
8- حاضر،‌منوچهر. ‌تصمیم‌گیری در مدیریت. تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتی، چاپ دوم،‌
9- حسینی، سیدرضا. «نقدی بر دیدگاه سرمایه داری درباره انسان اقتصادی». کتاب نقد،‌(تابستان 78): 251-210
10- خرمشاهی، بهاءالدین. پوزیتویسم منطقی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی،‌
11- دفت، ریچارد ال. تئوری و طراحی سازمان. ترجمه علی پارسائیان و سیدمحمد اعرابی. تهران: مرکز مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، چاپ اول،‌
12- رابینز، استیفن پی. تئوری سازمان و ساختار، طراحی و کاربردها. ترجمه: سیدمهدی الوانی و حسن دانایی فرد. تهران: انتشارات صفار، چاپ دوم، 1378
13- رابینز، استیفن پی. رفتار سازمانی. 3 جلد. تهران: مرکز مطالعات و پژوهشهای بازرگانی،‌چاپ اول، 1374
14- رحیم پور ازغندی، حسن. عقلانیت: بحثی در مبانی جامعه شناسی توسعه. تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، بهار 1378
15- ری شهری، ‌محمد. میزان الحکمه. قم: دارالحدیث، 1375
16- سایمون، هربرت الکساندر. رفتار اداری: بررسی در فراگردهای ‌تصمیم‌گیری در سازمان اداری. ترجمه محمدعلی طوسی. تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتی، چاپ اول، 1371
17- سروش، عبدالکریم، دانش و ارزش: پژوهشی در ارتباط علم و اخلاق. تهران: آسمان،‌چاپ اول، 1358
18- کلینی، ابی جعفر محمدبن یعقوب، اصول کافی. تهران: دارالکتب الاسلامیه،‌چاپ چهارم‌، 1365
19- مجلسی، محمدتقی، بحارالانوار، ج 40، ‌بیروت: مؤسسه الوفاء، چاپ دوم
20- محمدی،‌کاظم ؛ دشتی،‌محمد. المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه. قم: انتشارات جامعه مدرسین، چاپ اول، 1365
21- محمدی، مجید. دین علیه ایمان (مباحثی در جامعه شناسی دین). تهران: انتشارات کویر، چاپ اول،‌
22- مردمی،‌ابوالقاسم. «‌تصمیم‌گیری در مدیریت اسلامی، مروری بر ادبیات تحقیق»،‌مصباح، 12 (زمستان 73)
23- مشکینی، علی. الهادی الی موضوعات نهج البلاغه. تهران: وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1363
24- مصباح یزدی، محمدتقی. آموزش فلسفه.2 جلد. تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ هفتم، 1374
25- مصباح یزدی، محمدتقی. پیش نیازهای مدیریت اسلامی. قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، 1376
26- مطهری، مرتضی. سیری در نهج البلاغه. تهران: انتشارات صدرا
27- مکارم شیرازی، ناصر و دیگران. تفسیر نمونه. تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، 1362
28- مگی، براین. مردان اندیشه: پدیدآورندگان فلسفه معاصر. جلد اول. ترجمه عزت الله فولادوند. تهران: قیام، 1374
29- ملکیان، مصطفی. تاریخ فلسفه غرب. جلد چهارم. قم: دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، 1374
30- میلر، کاترین. ارتباطات سازمانی، ترجمه آذر قبادی. تهران: سازمان مدیریت صنعتی، چاپ اول،‌
31- نائس، آرن. کارناپ. ترجمه منوچهر بزرگمهر. تهران: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، چاپ اول، 1352
32- هاسپرس،‌جان. درآمدی به تحلیل فلسفی. ج1. ترجمه سهراب علوی نیا. تهران: مرکز ترجمه و نشر کتاب،‌

منابع لاتین:
33- MARCH, JAMES & SIMON, HERBERT ALEXANDER. (1960). ORGANIZATION. NEW YORK: JOHN WILEY & SONS, INC
34- SIMON, HERBERT ALEXANDER. (1965). THE SHAPE OF AUTOMATION FOR MEN AND MANAGEMENT. NEW YORK: HARPER & ROW
35- SIMON, HERBERT ALEXANDER. (1957). ADMINISTRATIVE BEHAVIOR: A STUDY OF DECISION – MAKING PROCESS IN ADMINISTRATIVE ORGANIZATION. NEW YORK: MACMILLAN COMPANY, SIXTEENTH PRINTING 1971
36- SIMON, HERBERT ALEXANDER. (1960). THE NEW SCIENCE OF MANAGEMENT DECISION. NEW YORK AND EVANSTON: HARPER & ROW PUBLISHER
37- HERBERT , SIMON, (1987), MAKING MANAGEMENT DECISION: THE ROLE OF INTUITION AND EMOTION, ACADEMY OF  MANAGEMENT EXECUTIVE, FEBRUARY P. 57-64
38- THE NEW ENCYCLOPADIA BRITANICA (1990). VOLUME 10. THE UNIVERSITY OF CHICAGO.
39- THE NEW ENCYCLOPADIA BRITANICA (1990). VOLUME 21. THE UNIVERSITY OF CHICAGO.
40- HTTP://WWW.CARNEGIE  MELLON/NEWS/IN MEMORIAM.
41- HTTP://WWW.NOBEL FOUNDATION/AUTOBIOGRAPHY OF HERBERT A. SIMON.HTML.P.2
42- HTTP://WWW.ORGANIZATION.COM/ARCHIVES/INTERVIEWS/ SIMON.HTML.P.1.
43- HTTP://WWW.PSY.CMU.EDU/PSY/FACTULTY/HASBIO.HTML

...........................................................................................
  • پایگاه علمی مدیریت و حسابداری